سلام من 17سالم و چند ماهی با یه مرد ک 32 سالش نامزد کردم و تو این ماه هم میخوام عقد کنم با هم سر بیشتر چیز ها تفاهم داریم اما فقط از یه چیزی ش خوشم نمیاد باید میرم جای ازش اجازه بگیرم به خاطر اینکه از منم بزرگ تر یه کم می ترسم ک بعد طلاق بگیریم یا چیزی ولی خو گاهی هم عصبی میشه از پسر عمو های بابام ک زیاد میان خونه مون اینا میگه خوشم نمیاد از این حرف ها نمیدونم دارم کار درستی می کنم یا خیلی هم دوسش دارم اما وقتی عصبی میشه زیاد نمیاد اشتی اشتی کنه با هام انگار عادت کرده من همش میرم اول های نامزدی مون خیلی با هم دعوا می کردیم راست از سر چیز های الکی عکس پروف اینا میگه خوشم نمیاد عکس زن من ببین به من میگه حسود اما خودش از من حسود تر تا اسم یه پسر میارم رد میده یه جای خودم گفت این گیر دادن ها این کار به خاطر این ک دوست داره براش ازش داری کلاس مشاوره هم ک رفتم برا عقد زن انگار ذهن من خونده بوده رفتار های ک اون داشت من در مورد شون اشتباه فکر می کردم میگه. حتا با خواهر زن داداش هم به خاطر من دعوا ش شده بود اونا از من خوشش ون نمیاد گفت گفتن قشنگ نیست از این حرفا به صورتم گیر داده تو چرا جوش داری نمی دونم دندونت اینطوری بدم میاد این جوری میگه خو چیکار کنم شکمم تو اون دنیا حلالم نمی کنه باید ب فکرش باشم حساسیت دارم برا اون جوش میزنم دندون م با یه دختر دعوا م شد زد دندونم کج کرد ولی قشنگ م ها از خود تعریف نباش همه میگن خودم ک میبینم اما خانواده اون نمی دونم چرا اینجوری ن انگار یه دختر دیه براش پیدا کرده بود اون نخاسته بود من خواسته بود خواستم ازش جدا بشم ب مادرم گفت گفت حسودی شون میاد ب تو حتا خواهر زاده ش هم کلاسی بودیم تا پنج سال پیشش با زن عمو ش گفته بود تو قشنگ تر ی نمیدونم چی گیر دادن ب من در حال ی ک این مرد بین 7 نفر انتخاب کردم یکی شم خارجی بود خلاصه نمیدونم یهو چی شد خوشم از این مرد اومد پشیمون هم نیستم اما اطرافیان ش هر کاری میکنن غیبت من میکنن پیش هم طرف من هم طرف اون کلی حرف های بد از اون گفتن اما اینجوری نیست خیلی ذهنم در گیر خواهش کمک کنید

سلام من دختر 30ساله هستم یه خاستگار از شهر دیگه دارم که 3 سال از من بزرگتره هیچ مشکلی نداره فقط چون از راه دوره خانوادم مخالفن باید چیکار کنم لطفا جواب بدید،4ساله که پی گیرن و اصرار دارن،ایا میتونم خانوادمو راضی کنم آیا این ازدواج درسته

من 24 سال داشتم با دختر خانمی 21 ساله نامزد بودم متاسفانه از خودش اراده تصمیم گیری نداشت و تحت حرف های خواهرش و اطرافیان قرار میگرفت یعنی هرچی اونا میگفتن اون انجام میداد— من پسری بودم که نه اهل رفیق بازی بودم نه اهل سیگار مواد –از لحاظ مالی هم خوب بود اوضاع من — خیلی عاشقش بودم خیلی دوستش داشتم ولی اون میگفت باید حق طلاق بدی –من حق طلاق ندادم و موبایلش رو خاموش کرد رفتم درب خونشون دیدنم عروس شده–4 سال عمرم رو به پاش گذاشتم براش میمردم ولی اون میگفت باید حق طلاق بدی با مهریه 114 سکه منم چون شناخت ازش داشتم گفتم حق طلاق نمیدم ولی مهریه ویلا بهت میدم با ماشین—-خیلی گریه کردم خیلی حالم بد بود هنوز برام سواله چرا رفت چرا اینقدر بی رحم شد

من ۱۹سالمه متولد۲۰۰۴ ۸۳ هیچی ندارم کسی ندارم بابام مشکل اعصاب داره هیچکسی خوشش ازمانمیاد میگه باباتون مریضه چرا بهت زن بدم توکه چیزی نداری حتی نون خوردن هم به سختی پیدامیشه واقعا چرا بخاطرپول دهه هشتادیا دختراروبزورشوهرمیدید
واقعاباکسی که سنش به تونمیخوره
بعد من ازبچگی کسیونداشتم
مشکلات داشتم توزندگیم خیلی هیچکسی درک نمیکنه ازاین روزگارانی ونامردهیچی خوشی نیومده

سلام من پسری ۳۰ ساله هستم
از نظر مالی وضعیتی تقریبا مناسب دارم .
از نظر اعتقادیم آدم مذهبی نیستم ولی بی قید و بند بودن هم در زندگیم دیده نمیشه .
برای زندگی خود اصولی دارم که طبق اون اصول و چهارچوب پیش میرم .
چند سال پیش با دختری آشنا شدم که ۵ سال از هم بزرگتر بودیم .اوایل علاقه ای به اون نداشتم و اون واقعا عاشقم بود .
ما نزدیک ۶سال نه به صورت کامل با هم در ارتباط بودیم .
مثلا باهم اوکی میشدیم و من کات میکردم و بعد از چمد ماه مجددا میومد جلو و آشتی میکردم .
خیلی توهین ها بهش کردم که از زندگیم بره ولی نمیرفت.
تا دیگه متقاعد شدم که واقعا عاشقمه و امکان داره کسی به این صورت دیگه عاشقم نباشه.
به این جمله فکر کردم که میگفت سعی کن با کسی که دوست داره ازدواج کنی .چون همیشه دوست خواهد داشت .
خلاصه با خانواده مطرح کردیم و جلو رفتیم.
اونا یه خانواده پرجمعیت بودن .۳تا خواهر داشت و ۴تا برادر .من فقط یه خواهر‌ .
مراسم خواستگاری انجام شد و مراسم نامزدیم انجام شد ولی د طی همین مراسما دیدم اخلاقش کلا عوض شد و ادم سابق نبود .
سر هرموضوعی بحث میکرد و ایراد میگرفت .سر خریدها سر روز سر تایم اومدن و رفتن و خیلی از نظرهایی کا قبلا نمیداد و به حرف من گوش میکرد. تا یه رور که با خواهرش رفته بود خرید و صحبت وسایل شد با من بحث بدی کرد و حرف سنگینی زد و من همونجا اعلام کردم ایشون رو نمیخوام و مراسم رو بهم زدم .
مایی که یک ماه بعد لقدمون بود کلا من زدم زیر هما جیز و الان یه سال از این قضیه میگذره.
نمیدونم چرا این موضوع رو بیان کردم . شاید واس اینگه کسی بخواد درس بگیره یا کسی نظری بده .شایدم خواستم دردو دلی کرده باشم .
ولی هیچوقت نفهمیدم اشتباه کار کجا بود .از من بود یا از اون .شاید اول داع بودم و اونو مقصر میدونستم ولی بهدها گفتم شاید خودمم اشتباه کردم .نمیدونم
ببخشید متنم زیاد شد و چشمتون درد گرفت .
هرجا که هستید سالم و سلامت باشید و درکنار کسی باشید که واقع ا در کنارش از گذر زمان لذت ببرید .اوم فرد پیتونه پدر مادر. خواهر براد باشه یا دوست پسرو دوست دختر یا همسر. فرقی نمیکه مهم عاشق اون فرد بودنه .
باتشکر

باید به سن و شاخص امید به زندگی در ایران که روز به روز پایینتر میاد توجه کرد قطعا. و 30 سال واقعا دیره برای ازدواج، با این روندی که کشور داره پیش می‌ره نهایت عمر بشه 60 سال در آینده .

با درود فراوان،
من در سن ۳۶سالگی از دختر خانومی که از لحاظ خانوادگی از ما پایینتر بود خواستگاری کردم و تمامی مراحل به صورت رسمی و توسط بزرگترهام انجام شد،اوایل خانواده دختر خیلی مایل بودن ولی بعد ار دو ماه شروع به فحاشی و توهین میکردن و میگفتن ما دختر بزرگتر تو خونه داریم و اول اون باید ازدواج کنه و من هم بخاطر بی حرمتی های زیادشون منصرف شدم ولی دختره به خاطر من خودکشی کرد و با یک دست لباس اومد و گفت منو هینجوری قبول داری؟ ما رفتیم از دادگاه اجازه ازدواج گرفتیم و عقد کردیم و چون من تحصیلاتم در مقطع دکتری بود و اوضاع خیلی خوبی داشتم زندگیمون رو بدون جشن و با یک مسافرت خارجی شروع کردیم الان چهارده سال میگذره و یه پسر داریم و خانومم یه فرشته واقعی هست و منم هر روز بیشتر از قبل دوستش دارم و اوضاع مالیمون بخاطر کارکردن زیاد من و تدریس دانشگاه و غیره تقریبا به لطف خدا عالیه.همه چیز داریم خونه عالی چند تا ماشین مدل بالا ،ویلای شمال و غیره ولی چیزی بنام خانواده نداریم از همون روز دیگه خانواده خانومم را ندیدیم و خانواده من هم بخاطر مخالفت از رفتار اونا قید ما رو زدن.
الان همه چیز داریم و هیچ کسی نداریم یعنی اگه اتفاقی واسمون خدای ناکرده بیوفته تا ماهها کسی نمیفهمه ما کجاییم‌. عشق هست بچه خوب هست پول هست ولی میریم شمال تو ویلای دو هزار متری تنها هستیم و البته افسرده‌.
با اینکه همه جوره خدا پشتمون بوده ولی بی کسی خیلی بده و حتی تو روحیه بچم اثر گذاشته.
به نظرم ازدواج فقط باید خانواده ها تو یه سطح باشن و بدون مشکلات این چنینی باشه.
البته ما پای عشق و زندگیمون موندیم و راضی هستیم ولی تنهای تنها.
آیا به نظر شما ارزشش رو داره؟
فقط جهت درس گرفتن یک سری جوون این متن رو نوشتم و من و همسرم و پسرم خدا رو داریم و عاشق همدیگه هستیم.و یک ثانیه دوری هم رو نمیتونیم تحمل کنیم حتی خانومم منشی دفترمه که پیشم باشه .
من همیشه خداوند را شاکرم.
ببخشید طولانی شد.

سلام من ۱۷سالگی تا پای عقد رفتم و پشیمون شدم‌کنسل کردم و از اونموقع تا ۲۱‌سالگی بهترین‌دوران‌مجردی‌رو‌داشتم‌و‌خیلی زود تو‌ همون دوران عاشق یه پسر ۲۷ ساله شدم اولین بار بود عاشق شده بودم و تاالانم یادش میوفتم دلم میشکنه دست خودم نیست اما از دستش دادم چون در زمانیکه اون نسبت به من کم اهمیت بود بااینکه دوستم داشت و هربار هرکاری میکرد از دستم نده اما همش‌درگیر کار بود و قصدش بامن ازدواج و دیگه خسته شده بودم از کاراش کات کردیم و من بایه پسر ۲۶ساله تو اینستا آشنا شدم که فهمیدم طلاق گرفته بعداز ۵سال انقدر بهم‌محبت میکردومن همش از عشقم باهاش صحبت میکردم اما اونم راهنماییم میکرد گاهی عصبی میشد و سعی داشت من فراموشش کنم با بیرون رفتنو توجهات بسیار منو جذب کرد تو همون موقع اونی ک عاشقش بودم برگشت هردو روبروی‌من و گفت یامن یا اون اون ک عاشقش بودم دستو پامیزد منم گفتم باز بی محلی میکنه اما این منو خوشحال میکنه و توجه منم دومیو انتخاب کردم عشقمو وادارکردم‌بره بعداز کلی استوریای غمگینش و نفرینهایی ک بم کرد رفت اون زمان ۲۹سالش بود منم ۲۱ بودم خلاصه چسبیدم ب اینیکی ازدواجم کردیم بعد از یکسال پشیمون شدم کلا از ازدواج پشیمونم از ازدواج متنفرم نمیدونم چیکار کنم نه عروسی آنچنانی داشتم و شوهرم الان حرف حرفه خودشه و مذهبی منم چادری کرده و من اولش راضی بودم الان دارم خفه میشم از افسردگی همش دوسدارم برم خونه مامانم تروخدا یکی یگه باید چیکارکنم عقلانی چیکارکنم که برگزدم به زندگی ارامش!؟

سلام من 37سالمه ودوس دارم با دختری ازدواج کنم که از خودم بزرگتر 49سالش

من دختریم که ۱۹سالمه امسال کامل میشه ،با پسری اشنا شدم چند ماه از خودم کوچیک تره .بخاطر درسش کار و اینا رو ول کرده .خانوادش با مادرم صحبت کردن مادرم سنتی گرا هستش و من از این سنتی بودن بدم میاد نمیتونم زود عاشق سک نفر بشم اونم غریبه:)) مادرم گفته مخالفه ولی پسره میگه مادرش گفته باید خودشو بهمون ثابت کنه . خیلی از خودش تعریف میکنه و اعتمادبه نفس بالا میگه من میتونم .من موندم براش صبر کنم یا این جایز نیست حرف مادرم رو گوش کنم ولی از طرفی نمیخوام تو این سن ازدواج کنم هنوز زوده ..گسره خیلی امار منو میگیره و همش میپرسه کجا میرم و میام ساعت میپرسه الانم که خانواده ها فهمیدن همینه هی میگم اخلاقت بده عوضش کن میگه باشه ولی بازم همونه گاهی اینطوریه بنظرتون این ادم مناسبه!:)) نمیدونم ارسال شده یا نه😂

سلام من ۲۱ سالمه و الان با یه اقا ۳۸ ساله دارم اشنا میشم و خیلی همو درک میکنیم…ولی همه میگن اختلاف سنی زیاده

سلام من پسری که ۲۱ سالشه عاشقم شده و منم ۲۵ سالمه اونم دوستم داره میخواستم بگم چهار سال اختلاف سنی داریم نظرتون چیه راجب ازدواج مون من خیلی دوستش ددارم

سلام من پسری ۱۶ ساله هستم و از دختر دایی خودم خوشم اومده و عاشقش شدم،ما از خانواده هایی هستیم که رسم و رسوم رو کاملا رعایت میکنیم و فکر نکنید بخاطر هوس و… هست.به همین دلیل من به صورت مستقیم بهش نگفتم و وارد رابطه نشدم چون ممکنه موقتی باشه این علاقه و وقتی بزرگ شدم این علاقه ازبین بره و دختر داییم عذاب بکشه. من الان نمی‌خوام این موضوع رو بهش بگم تو سن 22 یا 23 مطرح میکنم.من همه ی رویاهام رو با اون تصور میکنم.در خیلی از سایت ها گفته شده که با علاقه مند شدن به یک دختر از درس و… عقب میوفتید،اما من اینطوری نیستم و درسم خیلی خوبه.حالا مسئله اینجاست که من نشانه‌هایی از علاقه دختر داییم نسبت به خودم دیدم مثلاً کادو خریدن برا تولدم(هر چند که فقط برای من نبود و برای پسر خاله و برادرم هم خرید)،به من قوت قلب میداد و ازم حمایت میکرد،تو پیام ها همیشه با حوصله جواب میداد،یه فیلم درست کرده بود برای راضی کردن مادرش برای اومدن به شهرستان به دلیل اینکه من اونجا بودم،اگر میفهمید که من شهرستانم خودش رو به آب و آتیش میزد تا پدرش رو راضی کنه تا بیاد شهرستان،برای تولدم کلی تبریک گفت و استوری گذاشت(هر چند که بقیه هم این کار رو کردن)،تو مدتی که فیلترینگ واتساپ بود برای تولد امسالم حتی فکرش رو هم نمی‌کردم اما به من اس ام اس داد و تبریک گفت و…. میخواستم بدونم آیا این علاقه دو طرفه هست یعنی دختر داییم هم به من علاقه داره؟؟؟ لطفاً جواب بدید.

سلام سارا هستم ۱۶ سالمه من تقریبا یک سال پیش توی فضای مجازی با آقایی آشنا شدم که این آقا نه عکس میداد نه سنش رو درست میگفت فقد وقتی گفتم سی سالته ؟! گفت همون اطراف
بهم پیشنهاد رل زدن داد قبول نکردم گفتم سامون خیلیه اگه میخای دوس باشیم
خلاصه ماشدیم دوتا دوست اجتماعی
گذشت و گذشت تا اینکه یه حسی بینمون شکل گرفت اما اینم بگم تا بحال من این آقا رو از نزدیک ندیدم چون خونوادم سخت گیرن نمیتونم تنهایی برم بیرون دیگه حسمون زیاد شد که من بهش میگفتم دوستت دارم و پیام های دوس داشتن و اینا می‌فرستادم اونم میگفت دوستت دارم و ما همو درک میکنیم آروم میشم باهاتون از این حرفا منم باهاش واقعا آرومم خیلی وابسته ی هم شدیم تازه بیارم از هم جدا شدیم وای که چقدر حالم باشد اما بعدش خودش دوباره پیام ددد و رابطه امون بهتر شد دیگه خونوادم فهمیدن و الانم گوشیمو گرفتن نمیدونم چیکار کنم خیلی دوستش دارم چند روز تو مدرسه از گوشی دوستم بهش زنگ زدم اونم حالمو از دوستم میپرسه
اون نمیدونم حسش بهم چطوره اما من خیلی دوستش دارم الان که ازش بیشتر دور شدم و گوشی ندارم انگار قلبم داره تکه تکه میشه
چند وقت پیش که از گوشی دوستم باهاش تماس گرفتم ازش پرسیدن بچه ها و تودم که دقیق چند سالته گف ۴۷ من بارم نشد چون خندید اما بعدشم به دوستم پیام داده بوده که ۴۷ سالشه
اما با اینکه میدونم الان ولی خیلی دوستش دارم دوستام میگن ازش جدا شو اما نمیتونم حالم خیلی بد میشه خیلی گریه کردم جلو دوستاوحرف جدایی که شد نمیدونم چکار کنم خیلی دوستش دارم خیلی خیلی
نمیدونم چطور بگم واقعا
لطفا یچیزی بگید
میتونم باهاش دوست بمونم ؟!
میدونم شاید ممکن نباشه رسیدن بهش اما میتونیم باهم دوست بمونیم آیا ؟!

سلام من ۱۶ سالمه …
از طریق فضای مجازی با یا پسری آشنا شدم که سنش و اینارو دقیق نمی‌گفت فقد حدس زدم گفتم ۳۰ اینا باشه گف همون دورو براس بهم پیشنهاد رل داد گفتم چون اختلاف سنی داریم نه اما میتونیم دوست باشیم دوتا دوست اجتماعی
خلاصه گذشت و گذشت تا من خیلی به این آقا وایسته شدم یه حس دوس داشتن دارم بهش یه حس خیلی قوی و خیلی هم شدید ولی حتی یه بارم از نزدیک ندیدمش چون خونوادم سختگیری نمیتونم برم بیرون اونم میگه که دوسم داره و اینا به حدی رسید که بهش پیامای عاشقانه میدادم اونم میگفت دوسم داره
تا اینکه خونوادم فهمیدن و الانم گوشیمو گرفتن چند وقت پیش که از گوشی دوستم زنگ زدم بهش و دوستام میپرسیدن سنت چقده و اینا گف ۴۷
دوستام میگن ازش جدا شو اما خیلی درگیرش شدم کارم شده بهش فکر کردن و گریه کردت اونم حالمو از دوستم میپرسه
بنظرتون چیکار کنم خسته شدم .
هرکار میکنم نمیتونم باهاش تموم کنم بیارم که قبلا کات کرد دوباره خودش اومد و نتونسته بدون من دوباره باهم خوب شده بودیم
خیلی دوستش دارم چکار کنم ؟!
باهاش دوست بمونم ؟! 🥺🥺🥺🥺
لطفا بگید زودتر خواهش میکنم ..‌.

بابا دست بردارید از این کار ها دارم خنده م می گیره این چه کار هایی نگذار کسی از زندگی ت سر در بیاره
شما را تشویق می کنم اگه عاشقی بدون دلیل بی پولی بی کاری به خونه زندگیت برس
خداوندا جوانان را عاقبت بخیر کن
خدا خودش بزرگه تو فقط از خدا کمک بگیر بعد ببین چطور زندگی تو عالی می کنه
شما را به خدا ی حسین می سپارم

سلام من ۱۸ سالمه و خاستگار دارم اما رد میکنم ..
حس دو نفره شدن رو دوست دارم که زندگی کنم اما هرکس میاد زندگیم که دوسش دارم ، زندگیمو خراب می‌کنه و میره .وو بعد اینکه اصلا توقع زیادی ندارم و سخت گیر نیستم .
چیکار کنم ؟؟

سلام. من پسری هستم در شرف وارد شدن به ۳۱ سالگی شکر خدا شغل مناسبی هم تازگی پیدا کرده ام. تو خانوادگان خونوادمون یه دختری هست چند سال پیش ازدواج کرد ولی بخاطر مشکلات اخلاقی شوهرش ۲ روز بعد ازدواج جدا شد. سن دختر خانوم۳۲ هست و ۱ سال از من بزرگتر من از ایشون و خانوادشون شناخت کامل دارم و میخوام برای ازدواج پا پیش بزارم. ولی ۱ سال اختلاف سنی میترسونه منو .بنظر شما ازدواج با دختر ۳۲ ساله مشکلی بوجود نمیاره؟ آیا سن ۳۲ مشکلی برای فرزندآوری بوجود نمیاره‌. ممنون

سلام من یه دختر 16 ساله هستم از وقتی بچه11-12 ساله بودم از پسر عمم خوشم میومد حتی نمیدونم عشقه یا نه.
اون تو 22-23 ساله اونم منو دوست داره البته نمیدونم اون حسی که دارمو داره یا اینکه فقط منو به چشم دختر داییش دوست داره.
میشه بهم بگید باید چکار کنم

سلام
من یه پسر ۲۷ ساله ام از طریق اینستا با یه دختر آشنا شدم اون منو دوست داره منم یکم اما فاصلمون زیاده من اصفهانم اون تبریز و ۲۵ سالشه به نظرتون ازدواج باهاش درسته؟؟

سلام
من ۱۵ ساله هستم و دختر هستم
خیلی دوست دارم ازدواج کنم و آدم به احساسی هستم
یکی از اقوام ۱۹ سالشه و من عاشقشم و بالعکس .
می تونیم در این سن ازدواج کنیم و هم رابطه جنسی داشته باشیم ؟ و باردار هم شوم؟ چون خیلی بچه دوست داره. مشکلی به وجود نمی آید؟ لطفت کمکم کنید خیلی وقت ندارم ❤❤

از نظر من، پسر باید بعد از دبیرستان بِره دنبال کار حداقل یه خونه بخره بعد به فکر ازدواج باشه ، اختلاف سنی پسر و دختر هم حداکثر باید 5 سال باشه بیشتر از 5 سال باعث میشه اختلاف سلیقه بیشتر بشه ، هر چقد سن پسر و دختر کمتر باشه بهتره چون راحت تر با هم کنار میان ، بد ترین ازدواج اینه که پسر بزرگ خانواده با دختر بزرگ خانواده ازدواج کنه در این صورت هر دو نفر حس اشرافی دارن و هر حرفی که میزنن باید همون انجام بشه ولی اگه فرزند دوم یا سوم باشند این حس اشرافی کم رنگ تر میشه و از خودگذشتگی بیشتر میشه

سلام
من ۱۴ سالمه عاشق پسر ۳۰ ساله شدم

سلام خسته نباشید🙏
من ۱۸ سالمه چن روزه دیگ ۱۹ میشه ی دخترو دوسش دارم ۱۶ سالشه اونم منو دوسم داره میخوام باهاش ازدواج کنم ولی خانوادش میگه باید تحصیلشو تموم کنه ازدواج کنه ولی منومیخوام کسب ایجاد کنم بعدش ازدواج کنیم من شغلم مکانیک خودرو هس شاگرد هستم چند روزه دیگه مغازمو باز میکنم خودمون دوریم تو فضای مجازی ازش خوشم اومده. بهم راهنمایی کنید ممنون میشم🙏

سلام من ۱۵ سالم خاستگار دارم ۲۰ سالش قبول کنم

سلام خسته نباشین من پسر ۱۸ ساله هستم
عاشق یه دختر ۴۳ ساله شدم ازدواجم با ایشون
بنظر شما خوبه

سلام محسن طاهری من دوست دارم ازدواج کنم ۲۳ سالمه خیلی دوست دارم همسر داشته بشم ولی برای کرونی وسایل چه کنم زندگی زن بگیری سخت تر میشه نمیدونم چه کار کنم

من 43 سالمه هنوز زن ندارم این تحریم ها خیلی ضرر به من زد و چند سالی هست بیکارم.

سلام وقت بخیر من نوزده ساله هستم و در حال حاضر یکی از همکلاسی های دانشگاهم به خواستگاری من آمده که همسن هستیم اما از نظر اقتصادی و شغلی چند سالی از همسن های خود جلو است و شغلی حرفه ای دارد و همچنین طبق شناخت نسبی و نظر اطرافیان فردی عاقل و بالغ هست با توجه به اینکه از نظر تیپ شخصیتی مشابه هم هستیم و هردوی ما مسیر و هدف مشترک داریم ممنون میشم راهنمایی کنین

اگر دختری را بخواهیم که پدرش با پدر و فامیل من کینه و دعوای قبیله ای داشته اند قبلا آیا اکنون او دخترش را به ما میسپارد

سلام امیدوارم خوب باشین. من ۱۸ سالمه (دانشگاه میرم و رشتم مهندسی کامپیوتره)و یه خواستگار ۲۵ ساله دارم .خونه ش تقریبا امادست و شغل مناسبی هم داره .مشکل اینجاست که نه من اونو دیدم و نه اون منو . از اونجایی که دوست داداشمه و از خواهرش تعریف منو شنیده و فقط بچگی منو یادشه ،با برادرم صحبت کرده که من قصدم ازدواجه و اینا….قراره بره یکسال دیگه بیاد رسمی خاستگاری کنه(به تازگی مادرش فوت شده و الان رفته سر کارش دبی). به نظرتون این سن برای ازدواج خوبه؟؟اصن خواستگار قبول کنم؟؟
داداشم خیلی تعریفشو میکنه و میگه بچه خوبیه و قبولش داره .این چند روز اخیر به شدت ذهنم درگیر شده لطفا یه کمکی برسونید

سلام من ۱۷ سالمه و یه پسر ۲۱ ساله عاشقمه و دوسم داره منم دوسش دارم ولی دودلم چون مجرد بودنو دوس دارم سنم کمه دوس دارم هنوز مجرد بمونم و از طرفیم دلم واسه پسره میسوزه نمیدونم چجوری ردش کنم و قدرت نه گفتن مقابلشو ندارم نیاز به راهنمایی دارم اخه پسره از نظر روحی حالش بده و رفیقش از دست داده

سل. من دختر خاله دوستم بش علاقه دارم. میخواستم باش رل بزنم. بهشم گفتم ولی قبول نکرد. بخدا داغونم. یه دردی تو سینم دارم. نمیتونم فراموشش کنم. من یه نوجوان 1۵ ساله.اون دختری هم ک دوسش دارم یه نوجوان ۱۴ ساله ست. من بهش گفتم باهام رل بزنه حتی تو درسا هم بهش کمک میکنم. چون من ی کلاس از اون بالاترم. اما خب قبول نمیکنه ک نمیکنه. میش ی کوچولو راهنمایی ام کنید؟ مرسی

منم ۳۱سالمه ۵۴بار رفتم خواستگاری ولی قسمت نشده ولی بازم ناامید نیستم شاید هنوز وقتش نشده شایدم هنوز عشقی برام متولد نشد شایدم خدامیخواد من مجرد بمونم

سلام. به نظر من سن ازدواج دخترا ۲۴ سال به بالا و برای پسر ۲۶ سال به بالا. درست عرض میکنم خانم/آقا مشاور؟

سلام من رفیقم 17سالش و نامزدش35 نامزدش خیلی دیدگاه جدید و بروزی داره اصلا هم به سنش نمیخوره هم قیافه هم درک و فهمش دختره هم فهمیده است اصلا بهش نمیخوره ک 17سالش چون فهمیدست کلا هردوتاشون اصلا به سنشون نمیخوره چون اینقد عاشق همدیگن هم اون طرز فکرشو مث پسره کرده هم پسره طرز فکرش رو مث دختر کرده ک هیچ موقع ب مشکل نخورن الانم خوشبختن به نظر من پسر فهمیده و با درک دخترم همینطور
من خودم همیشه مخالف این چیزا بودم اما بعد از این فهمیدم ک سن فقط یه عدد مهم شخصیت و فهم و درک دو طرف هست ک همه چیز رو ثابت میکنه

من عاشق پسر ۱۸ ساله هستم اونم عاشق منه من ی سال از اون بزرگ ترم ما قصد ازدواج داریم اون بخاطر من رفته سربازی تو همه چیز تفاهم داریم فقط مشکلمون مادرش ک ب سنمون مشکل داره

اع من ۳۰سالمه هنو ازدواج نکردم مشکل مالی ندارم پزشکم اصلا دلم نمیخاد ازدواج کنم😂😐

سلام.19سالمه.مثلا میگن در 25سالگی به بالا ازدواج کنید یا…می خواستم بدونم با مراجعه به مشاور خوب میشه به این اطمینان رسید که از لحاظ بلوغ فکری عاطفی اجتماعی در 19سالگی به اون حد رسیده ایم که امادگی ازدواج داریم؟؟(مشاور تشخیص دهد زوجین به اون سطح از بلوغ رسیده اند که دیگر نیازی نیست بیشتر از 19-20سالگی صبر کنند؟؟)تا چه حد مشاور حضوری میتونه کمک کند؟

من یک مشاور(حضوری خیر)بعد یک سری سوالات گفتند که به بلوغ فکری رسیده ام(اما باز هم قصد مشاور حضوری دارم)

سلام. من دختر 18 ساله هستم. با پسر 30 ساله که همو دوست داریم. میخایم ازدواج کنیم. شرایظشم داره سنش برام مشکله چ کار کنم

سلام من مهدی هستم 17 سالمه عاشق یه دختر 15ساله شدم می خوام در سن 18سالگی برم خواستکاریش نظر شما چیه

ازدواج کردن ربطی به سن نداره البته برا دخترا دختری که از نظر فکری جنسی عقلی عاطفی به بلوغ کامل برسه و حیض ببینه از نظر اسلام و پیاکبر باید ازدواج کنه که به راه خلاف کشیده تشه و ازدواج فواید زیادی داره نصف دین کامل میشه و خود پبامبر تاکید کردن برای ازدواج چون از بسیاری از گناهان شهوات و فکرای بد و دوسنی و روابط با نامحرم جلوگیری میکنه آخه ۲۸ سال برا دختر خیلی زیاده بیچاره ها مگه دل ندارن واقعا با این وضع جامعه بخدا اگه سالم و به دور از گناه باشن اخه حشری میشن و کنترل نمیشه و نیاز به شوهر دارن پسرا هم ۲۰ سالگی خوبه دانشگاه هم رفتن عقد کنند تا درسشون تموم بشه اگه همدیگرو درس داشته باشن خیلی زندگی مشترک خوبی خواند داشت بهترین دوره برای رشد و شکوفایی در کنار همسر از دست بدن تا پیر بشن بعدا کلا سرد میشن ازدواج موفق بهترین اتفاق زندگیه 👰🏻🤵🏻پیش بسوی ازدواج موفق در بهترین دوران زندگی یعنی برا پسر ۲۰ برا دختر ۱۸ هست.

سلام وقت بخیر من ۲۲ سالمه و عاشق دختری ۱۴ ساله هستم و اونم حسش به من همینه بنظرتون مناسبیم واسه هم؟

باسلام و وقت بخیر خدمت شمامشاور محترم
من ۱۷ سالمه و خاستگارایی دارم که ۲۳ یا حتی بیشترن و از نظر شغل و تحصیلات و خانوادگی وشرایط مالی و اقتصادی خوبن من اما میترسم از اینکه ازدواج کنم چرا چون من رشته ام تجربیه و هدف خوبی دارم و میترسم نتونم درست ب درسم برسم و بخونم و از ی طرف دیگه میترسم سنم بره بالا و پسرهای درس خونده و تحصیل کرده با دخترای سن پایین قصد ازدواج کنن و مورد مناسبی رو پیدا نکنم خواهشاا راهنماییم کنید

سلام

سلام من١٧ سالمه و ميخوام با فرد ٢٧ساله عقد كنم به نظرتون در اينده بخاطر سنمون بع مشكلى بر ميخوريم

سلام من۲۱سالمع خاستگارم۳۴سالشع ایاباهاش ازدواج کنم

سلام من 30دارم متاسفانه عاشق دختری شدم که 15سالشه نمیدونم چیکار کنم

سلام‌
من‌دختر‌13ساله‌هستم
و‌علاقه‌ازدواج‌با‌پسر‌عمویم‌که‌17سال‌دارد‌،را‌دارم
آیا‌سن‌مناسبی‌هست‌؟‌؟؟