بدون شک پول یکی از مهم ترین فاکتورها برای شروع زندگی مشترک است. اما حتما تا به حال دیده اید که دختری با یک پسر بی پول ازدواج کرده است. اینکه چه موقعی مناسب ازدواج است و چه کسی شرایط ازدواج را دارد فقط وابسته به پول نیست بلکه معیارهای دیگری هم وجود دارند. درست است که خیلی از مسائل به پول وابسته است اما ازدواج با مرد بی پول نیز از نظر برخی ها مشکلی ندارد. زیرا شاید برای آن ها معیارهای متفاوتی وجود داشته باشد. عشق و علاقه، تحصیلات، سطح فرهنگی و اجتماعی و … همه از مواردی هستند که باعث می شوند تا حدودی نقش پول در ازدواج کمرنگ شود.
شرایط مالی ازدواج
قبل از اینکه به مقوله ازدواج بدون پول بپردازیم اجازه بدهید تا ابتدایی ترین شرایط مالی ازدواج را بررسی کنیم:
از نظر من اگر از یک پسر در اول ازدواج توقع داشتن خانه و ماشین شخصی به خصوص در شهرهای بزرگ داشته باشید سختگیرانه است. ولی به طور معمول یک پسر در شرایط عادی باید توانایی اجاره یک خانه در منطقه متوسط شهر و تامین مخارج یک زندگی متوسط و برگزاری یک جشن معقولانه را داشته باشد.
جهت مشاوره برای هم وطنان خارج از کشور روی لینک زیر کلیک کنید.
هموطنان خارج از کشور
برای رزرو وقت مشاوره حضوری روی لینک زیر کلیک کنید.
رزرو جلسه مشاوره حضوری
چگونه بدون پول ازدواج کنم؟
متاسفانه امروزه ازدواج نکردن بخاطر بی پولی باعث شده است تا اختلالات زیادی در مقوله ازدواج به وجود بیاید. بالا رفتن سن ازدواج، بالا رفتن آمار طلاق، رواج یافتن ازدواج سفید و … همگی از مواردی هستند که بر اثر بی پولی جوانان به وجود می آیند. اما خب ما هیچ وقت نمی توانیم بگوییم که جوان بی پول باید از نعمت ازدواج محروم شود و تا آخر عمر از آن بی بهره بماند.
همانطور که در بالا گفتیم فاکتورهای دیگری نیز برای ازدواج کردن وجود دارند که از نظر خیلی از خانواده ها حتی اگر پسری پول هم داشته باشد ولی از آن ها بی بهره باشد مناسب ازدواج نیست. درست است که شاید اوضاع اقتصادی شما خوب نباشد ولی ممکن است سایر شرایط ازدواج را داشته باشید. تحصیلات خوب، توانایی و یا هنری که بتوان از آن پول درآورد و … می تواند شما را در آینده به آن چیزی که می خواهید برسانند.
آیا کسی که بی پول است بی پول خواهد ماند؟
شاید اینکه یک جوان از همان ابتدا باید پول داشته باشد تصور غلطی است که در جامعه جا افتاده است. صحیح تر از آن این است که پتانسیل آن جوان را برای درآمد زایی در نظر بگیرید. به عنوان مثال به رشته پزشکی توجه کنید. ممکن است جوانی که وارد این رشته می شود از خانواده ثروتمندی نباشد و با تلاش و پشتکار توانسته باشد کنکورش را با موفقیت پشت سر بگذارد. اگر این جوان 18 سالگی وارد دانشگاه شود و 6 سال مشغول به تحصیل پزشکی باشد و بعد از آن نیز 2 سال به خدمت سربازی برود در بهترین حالت 26 سالگی می تواند وارد بازار کار شود. البته این در صورتی است که نخواهد برای تخصص درس بخواند. به طور معمول یک دانشجوی پزشکی از 28 سالگی به درآمد می رسد. ولی آیا درست است که بگوییم چون او پول ندارد پس مناسب ازدواج نیست؟
ما در اینجا رشته پزشکی را به عنوان یک مثال خیلی واضح استفاده کردیم. ولی اگر کمی بیشتر مطالعه کنید متوجه خواهید شد که از این قبیل رشته ها و یا مهارت ها کم نیستند. بنابراین شما باید پتانسیل یک خواستگار بی پول را برای درآمد زایی در نظر داشته باشید. در ادامه با ما همراه باشید تا معیارهایی را که باید در برخورد با یک جوان بی پول در نظر داشته باشید را با هم بررسی کنیم:
عرضه پول در آوردن دارد؟!!
این موضوع دقیقا همان چیزی است که در قسمت قبل توضیح دادیم. شاید جوانی سرمایه اولیه نداشته باشد ولی وقتی با او صحبت می کنید متوجه می شوید که استعداد پول درآوردن را دارد. اگر اینگونه باشد و معیارهایی که در ادامه گفته می شود نیز داشته باشد می توان گفت یک مورد مناسب برای ازدواج است.
عشق و علاقه
بی پولی و عشق همیشه موضوع جذاب بسیاری از داستان ها و حتی رمان ها بوده است. عشق نیروی محرکه ای است که باعث می شود یک نفر کارهای خارق العاده ای بکند. ممکن است یک پسر عاشق دختری شود و بعد از آن مسیر زندگی اش به طور کلی عوض شود. اگر دوست پسر بی پول دارید و مطمئن هستید که عاشقتان هست می توانید از نحوه عملکرد او متوجه شوید. باید در این مورد دقت کنید که اظهار عشق فقط زبانی نباشد، زیرا گاهی اوقات شخصی فقط در ظاهر عاشق شما است ولی در عمل متوجه می شوید آن چنان نیز برای او اهمیت ندارید که بخواهد برای شما تلاش کند.
البته حتی در صورت وجود عشق نیز باید مسائل دیگر را در نظر داشته باشید زیرا عشق خالی ضامن زندگی نیست و اگر با فاکتورهای مهم دیگر همراه نباشد می تواند خیلی سریع به یک شکست ختم شود.
خانواده اش را مد نظر داشته باشید
حمایت خانواده در بی پولی و ازدواج خیلی موثر است. وقتی که قصد ازدواج با پسر بی پول را دارید باید بررسی کنید که ارتباطش با خانواده اش به چه صورتی است. این موضوع به شما کمک می کند بفهمید اگر درجایی از زندگی به مشکل برخوردید آیا می توانید روی کمک خانواده اش حساب کنید یا خیر؟
البته باید به این نکته توجه کنید که خانواده شما نیز باید موافق با این ازدواج باشد و هیچ گاه نباید بدون موافقت خانواده اتان به چنین ازدواجی تن دهید. زیرا در صورتی که به مشکل خاصی بر بخورید دائما سرکوفت خانواده اتان را خواهید شنید.
سطح فرهنگی و اجتماعی
در ازدواج با پسری که هیچی نداره باید به این موضوع دقت کنید که آیا تنها مشکل همین است یا اینکه مشکلات او فراتر از این حرفاست. ممکن است که از لحاظ سطح فرهنگی نیز اختلافات بسیاری داشته باشد که حتی در صورت وجود داشتن پول نیز ازدواج شما با او کار اشتباهی باشد. اما اگر در یک سطح باشید می توانید به ازدواج با او فکر بکنید
جهت مشاوره برای هم وطنان خارج از کشور روی لینک زیر کلیک کنید.
هموطنان خارج از کشور
برای رزرو وقت مشاوره حضوری روی لینک زیر کلیک کنید.
رزرو جلسه مشاوره حضوری
چالش های ازدواج با پسری که پول ندارد
وقتی که تصمیم به ازدواج با بی پولی گرفتید باید خودتان را برای یک سری از چالش ها آماده کنید زیرا باید بدانید که قرار نیست زندگی اتان را عادی شروع کنید. شما تصمیم گرفتید با یک عاشق بی پول ازدواج کنید و باید موارد زیر را در نظر داشته باشید:
مراسم عروسی
هزینه های مربوط به عروسی بسیار زیاد هستند و می توان گفت با توجه به شرایط فعلی برابر با پس انداز یک جوان به مدت چند سال است. اگر با مردی که پول ندارد ازدواج می کنید باید در نظر داشته باشید که نمی توانید توقع یک جشن مجلل که شاید آرزوی بسیاری از دخترها است داشته باشید. تصمیم عاقلانه این است که اگر مقداری پول وجود دارد فقط بخشی از آن را صرف مراسم و جشن کنید و بقیه آن را برای شروع زندگی در نظر داشته باشید.
توقع نداشتن
وقتی که با یک مرد بی پول ازدواج می کنید باید خودتان را آماده کنید تا در بسیاری از مسائل به جای فکر کردن به رویایتان به مسائل مالی فکر کنید. مطمئنا از یک ماه عسل پرخرج و یا لباس های پر زرق و برق بدتان نمی آید و یا اینکه دوست دارید با هدیه های شگفت انگیزی سورپرایز شوید. ولی باید بدانید که اگر به اندازه کافی پول ندارید باید قید خیلی از این مسائل را بزنید. بهترین توصیه ای که می توانم بکنم این است که اول خودتان را بشناسید. آیا حاضر هستید خیلی از مسائل را نادیده بگیرید تا به عشق خود برسید و یا اینکه اینجور چیزها برایتان مهم است؟
زندگی بدون تجمل
پس از این که ازدواج با دست خالی را انتخاب کردید و سر خانه و زندگی خودتان رفتید باید توجه کنید که ممکن است آزادی عمل خرج کردن همانند خانه پدرتان را نداشته باشید و باید در بسیاری از مسائل هزینه ها را در نظر بگیرید.
شما دیگر نمی توانید هفته ای دو سه شب را در رستوران غذا بخورید و یا این که مدام به تفریح بپردازید، زیراهمه ی این مسائل هزینه بر هستند. باید خودتان را برای چنین زندگی ای آماده کنید.
مقایسه زندگی خودتان با دیگران
شاید بتوان گفت روی مخ ترین معضل زندگی با پسری که پول ندارد مقایسه زندگی خود با دیگران است. شما که با انتخاب خود این ازدواج را انتخاب کرده اید نمی توانید بگویید عشقم پول نداره و از او گلایه کنید. شما همیشه زندگی فامیل و دوستانتان را می بینید که ممکن است از شما مجلل تر باشد. و یا این که ببینید چقدر راحت تفریح می کنند و دائم در مسافرت هستند ولی شما نمی توانید هزینه چنین تفریحاتی را بپردازید. تمام این موضوع ها به مدت زمان بر روی شما تاثیر می گذارد و ممکن است عشق و علاقه شما کم شود تا جایی که دیگر نتوانید زندگی خود را تحمل کنید. بنابراین مطمئن باشید که مردی را که انتخاب می کنید بسیار با ارزش باشد.
یکی از عمده ترین دلایل ازدواج بخاطر پول نیز همین مورد است. شاید خود شخص عشق و علاقه برایش مهم تر باشد ولی حس رقابت و خودنمایی ای که دارد باعث می شود که نخواهد جلوی خانواده و دوستانش کم بیاورد و به همین منظور تنها معیاری که مد نظرش است پول است.
چطوری شرایط ازدواج بدون پول را بهتر کنم؟
اگر تصمیم گرفتید یک ازدواج بدون پول داشته باشید حالا باید خودتان را آماده کنید تا شرایط زندگی اتان را عوض کنید.
راهکارهایی وجود دارد که باید آن ها را انجام دهید.
بدنبال شغل باشید
یک دست صدا ندارد. شاید این ضرب المثل را خیلی شنیده باشید ولی حالا وقت آن رسیده است به آن عمل کنید. اگر همسرتان درآمد زیادی ندارد چه عیبی دارد که شما هم یک شغلی داشته باشید و در هزینه های زندگی به او کمک کنید. امروزه با پیشرفت تکنولوژی شغل های بسیاری وجود دارد که به صورت دورکاری می باشند و نیازی نیست حتی در بیرون از خانه کار کنید و در عین حال درآمدهای بسیار خوبی هم دارند.
خرج کردن را یاد بگیرید
بله درست شنیدید! خرج کردن یک مهارت است. وقتی که بودجه زیادی در دسترس شما نیست باید یاد بگیرید که چطور مخارج ضروری زندگی اتان را با همان بودجه اداره کنید. باید بدانید که دیگر پولی برای ولخرجی نیست و همه چیز باید روی حساب و کتاب باشد.
بمب انرژی باشید
پول نداشتن و درآمد کم به خودی خود استرس زا است. وقتی که ک مرد درآمد کافی برای برآورده کردن تمام نیازهای همسرش ندارد خودش را شرمنده او می داند. شما می توانید در این شرایط از لحاظ روحی به او کمک کنید و از استرس و اضطراب او بکاهید. باید بدانید که مسائل مالی رو همش به او یادآور نشوید و صبور باشید تا به شرایط مناسبی برسید.
سوالات متداول
با سلام، دختری 28 ساله ام و خواستگاری دارم که خانواده ثروتمندی داره ولی پسرشون خیلی از لحاظ مالی وابسته اونهاست. به نظرتون ازدواج با این آدم به صلاحه؟
ما به عنوان مشاور این ازدواج رو توصیه نمی کنیم. این شخص نمی تونه مستقل باشه و اگه یه روز خانوادش طردش کنن، عملا نمی تونه یه زندگی رو اداره کنه. با کسی ازدواج کنید که از هر لحاظی بتونه رو پای خودش بایسته تا بتونید بهش تکیه کنید.
خواستگار من خیلی پولداره اما 22 سال از من بزرگتره.. دو دل موندم که ایا می تونم با این آدم خوشبخت بشم؟
این مورد کاملا سلیقه ایه. اگه فکر میکنید در کنارش خوشبخت میشید و اخلاقش رو تایید می کنید و تفاهم دارید ازدواج کنید.
پسری 18 ساله ام که عاشق دختری شدم که خیلی از من پولدارتره و قصدش هم ازدواجه. اما من هیچ پولی ندارم. به نظرتون در آینده به مشکل برنمی خوریم؟
این ازدواج توصیه نمی شه. چون ممکنه این خانم چند سال بعد این وضعیت شما رو توی سرتون بزنه و تحقیرتون کنه. اما اگر هم رو دوست دارید ازش مهلت بخوایید و سعی کنید شغل مناسبی دست و پا کنید و نشون بدید که مستقل هستید و بدون پول همسرتون هم می تونید زندگی رو اداره کنید.
خدمات مرکز مشاوره خانواده و روانشناسی آویژه
هدف مرکز مشاوره و روانشناسی آویژه از ارائه اطلاعات لازم در زمینه مشکلات روانی، افزایش آگاهی شماست تا با توسعه دانش خود، جهت ارتقا و بهبود کیفیت زندگی خود، گامی مهم بردارید. لطفا برای کسب اطلاعات بیشتر سایر مقالات متخصصان مرکز مشاوره آویژه را مطالعه نمایید .
در این راستا مرکز مشاوره خانواده و روانشناسی آویژه خدمات متنوعی را در زمینه مشاوره تلفنی ازدواج به شما هم میهنان عزیز ارائه میدهد.
تجربه خودم اینه که اگه بی پول هستید یا پول کم دارید اصلاااااا ازدواج نکنید چون فقط تحقیر میشید و سرافکنده
معلومه که مرد بی پولی که تصمیم به ازدواج میگیره بیشعوره خیلی هم بی شعوره به دلیل اینکه بدون جلیقه و توان شنا کردن داره تن میده به آب اونم چه آبی عمیق بی اطلاع از عمق داره میره تو دل ماجرا ناگفته نماند خود من یکی از همین بیشعورهام که 12 سال از زندگیم میگذره فقط و فقط تنزل داشتم صادقانه گفتم.
پسری که پول ندارد، ازدواج هم نمیکند
چون نه میتونه خونه اجاره کنه نه هیچی
پس کسی که میتونه خونه اجاره کنه پس بی پول نیست، شاید وضعش خوب نباشه ولی بی پول نیست
سلام
من دوسال هست با دختری 14 ساله نامزدی کردم خودم 30 ساله هستم.عقد نکردیم و کاغذ قبل عقد که در فرهنگ ما هست گرفته شده.این نامزدی از سر عشق و علاقه شکل کرفته
دوسال که با هم بودیم هیچ خطای ازش ندیده بودم.تا اینکه همین اواخر پیام داده ی پسری که بیا پیشم.منم در تدارکم که ای زندگی رو تمام کنم،ولی اون میگه من اشتباه کردم غلط کردم دوستت دارم .نمیخوام از دستت بدم
راستش منم دوسش دارم
موندم چ کار کنم
از ی طرف دوست ندارم از دسش بدم
از ی طرف دوست ندارم بیاد تو زندگیم
تنها راهی که میمونه از این بلاتکلیفی در بیام
پایان این زندگی کوفتیه.
راهنماییم کنید دوستان
همه دیدگاه شما رو ندارن 😐
سلام من یبار ازدواج کردم الان با ی آقا پسر مجرد ۶ساله که دوستم ایشون کار داره واخلاق خوبی داره قصدمون از اول ازدواج بوده ولی ایشون هربار که حرفش میشه میگه توانایی مالی ندارم واس ازدواج صبر کن ولی من دیگه خسته شدم نمیدونم چکاری درسته لطفا کمکم کنید
عزیزم این بهونس سعی کن ازش فاصله بگیری اگه اومد دنبالت برا ازدواج که هیچی اگه هم دوباره برا رفاقت اومد قبول نکن این جوری تکلیف خودتو میفهمی یا میمونه یا میره
به نظر من پول میتونی بدست بیاری با کارکردن مهم اینه به هم تعهد داشته باشن ب حرحال زندگی پستی بلندی داره….داداش خودم وقتی ازدواج کرد هیچی نداشت ولی خداروشکر الان همچی داره اگ همدیگ بخان و زندگی کنن پول بدست میاد غصه پول نخورید
تواین ایران همش
بدبختی سختی
هست هر روز گرانی
استرس …
پسر حد امکان از ازدواج
تا۴۵سالکی فاصله بگیرند
این مقاله بیشتر شبیه سر کوفت زدن به ما پسرای بی پول بود😓 مگه ما دل نداریم💔
راسته که میگن پسر بی پول رو فقط مامانش دوست داره
دیگه امروز روزی آدم بی پول رو مادرش هم دوست نداره
مثل تو
سلام. من یه دختر 20 ساله ام. یه خواستگار دارم که حتی هیچ پس اندازی برای ازدواج نداره.
سه چهارماهه که باهاش حرف زدم برای اینکه شناخت اولیه ای از هم داشته باشیم و طی این مدت فهمیدم پسر بدی نیست خیلی مهربون و منطقی و احساساتیه. اما جدا از مسائل مالی ، پدرم هم موافق با این وصلت نیست.
این اقا از طرف پدرم باهامون فامیل هستن. پدرم میگه من از لحاظ فرهنگی قوم و خویش خودمونو بهتر میشناسم.
من نمیدونم چیکار کنم
پسره مکانیک کاره. مهارت خوبی داره. اما هیچ پس اندازی نداره.
منم خب سنم کمه و دانشجوام. وقت نکردم هنوز شاغل باشم و برای خودم پس اندازی داشته باشم تا بتونم کمک کنم به رابطمون.
پدرمم از اون طرف مخالفه.
به نظرتون چیکار کنم؟
همش میترسم اگه ولش کنم به احساساتش ضربه بخوره
شما تو کدوم شهری عزیزم
بنظرم پول بدست میاد مهم اینه که ب همدیگ تعهد داشته باشید..
. فراموش نکنید تعهد خیلی مهمه
فقط پول بچسب
اون پسره دیوونه
هست تو این سن ازدواج
کنه.تو این آشوب بازار
گرانی نباید فکر ازدواج کنه
ولی به حال فقیر باشه
عزیزم یک نصحیت با ادم بی پول ازدواج نکن من خودم ۲۲ ازدواج کردم ۲۶ جدا شدم اونم شاگرد مکانیک بود وقتی که یه مغازه زد و ۲۰۶ خرید رفت دنبال زنا و دخترکی ولگرد این بی پولاهم به پول میرسن شاخ میشن واسه ادم منم تو دوران عقد جدا شدم چون خیانت دیدم
عزیزم یک نصحیت با ادم بی پول ازدواج نکن من خودم ۲۲ ازدواج کردم ۲۶ جدا شدم اونم شاگرد مکانیک بود وقتی که یه مغازه زد و ۲۰۶ خرید رفت دنبال زنا و دخترکی ولگرد این بی پولاهم به پول میرسن شاخ میشن واسه ادم منم تو دوران عقد جدا شدم چون خیانت دیدم
…بنظر من ازدواج با آدم بی پول اشتباهه بزرگیه ،پول پول میاره ،وبی پولی بدبختی وبیچارگی وخاری ،آزموده را آزمودن خطاست…
قرار نیس دختر بشینه خونه ددی و یه پسر پولدار بیاداز دستش بگیره اون دختر اگه عرضه داره خودشو به ی جایی میرسونه منتظر پسر بی پول نمیمونه
سلام پول باید باشه حداقل پول اجاره خونه و مقداری که تا آخر ماه برای خرج خونه وخانواده محتاج خلق الله نشه
سلام من یکبار ازدواج ناموفق داشتم در حال حاضر دوخاستگار دارم. چیزی ک از صحبت کردن باهاشون فهمیدم اینه ک اولی همیشه جوری رفتار کرده ک دیگران ازش سواستفاده مالی کردن ولی در عین حال خیلی احساساتیه و نفر دوم از لحاظ مالی خیلی اوکیه ولی ظاهرا ادم بی احساسیه.
و از اونجایی ک خودم خیلی دختر احساساتی هستم میشه راهنمایی کنین ک کدوم مورد بهتر میتونم کنار بیام
سلام خوبید شما
از نظر من با ادم بی احساس هیچ وقت ازدواج نکنید شاید مواقعی پیش بیاد مشکلی بر خورید که نتونه احساس شما رو درک کنه و نسبت به شما بی توجه باشه و از این کار مطمئنم دخترا خوششون نمیاد دخترا همیشه نیاز به توجه دارن و دوس دارن کسی که وارد زندگیشون میشه بهشون توجه کنه _اما فرد ساده و احساسی که بقیه ازش سو استفاده میکنن این اشخاص معلومه اهل چاپلوسی و مسخره نیستند و صادق هستند بلاخره هرکسی یه عیبی داره
شما می تونید برنامه بریزید و این زیاد احساساتی شدنش رو کمتر کنید از نظر من این فرد برا ازدواج خوبه البته زیاد برید پیش مشاور تا راهنمایتون کنه
با سلام ازدواج ناموفقتون دلیلش چی بوده؟
پول شاید خوشبختی نیاره ولی بی پولی قطعا بدبختی میاره. به عنوان یک دختر همیشه ترجیحم این بود با یک پسری که از نظر شخصیتی و مالی جا افتاده باشه ازدواج کنم. خودم 22 سالمه و دانشجو هستم و نامزدم 31 سالشه مهندس برق هست و درآمد خوبی داره و خونه و ماشین داره. چرا باید با یک پسر بی پول زندگی کنیم و آینده مون را به خطر بندازیم. من سه سال پیش یکی از هم کلاسی هام خواستگاریم آمده بوده آه در بساط نداشت چطور من باید آیندمو به خطر بندازم. من یک مرد پخته که دستش به دهن خودش برسه را به یک پسربچه که هنوز به بلوغ فکری نرسیده و نمیدونه از زندگی چی میخواد و تازه باید دوسال سربازی بره ترجیح میدم.
آفرین بر شما
خخخ
فقط خودت رو بذار به جای اون پسر بچه ای که به قول شما به بلوغ فکری نرسیده و دو سال باید بره سربازی ، کمی از دیدگاه اون نگاه کن
🤌🤌🤌
تو اگه پیش بیاد و نفر بهتری بیاد تو زندگیت همین نامزدت رو هم ول میکنی
احسند
من که از صحبت شما متوجه شدم حتی اگه ازدواج هم بکنید ، ادم بهتری بیاد مطمعناً طلاق میگیرین (پس قطعا شما به درد زندگی نمیخورید چون شما برای پول میخواین بیاید میخوام 100 سال دیگه نیایید شب ها تو بلوار اندرزگو پره یکی مثل تو ادم پولدار میخواد چیکار)
احسنت
تو این جور موقه ها طرف اینجاس که میگه خانمم پشتم بود با اینکه نداشتم خاننم پشتم بود کمکم کرد و در اوردم البته اونایی که از اول خونه بابا خوردن اره باید با پولدارش ازدواج کنن والا
حالا یه سوال من خودم از اول کار کردم سربازی رو تموم کردم حالا هم کار میکنم
ولی بابای پول دار ندارم که پشتم باشه
خیلی از پسرا هم عین من هستن
حالا ما پسرا نباید عاشق بشیم تشکیل خانواده بدیم ؟؟؟؟
احسنت
از نظر شما بلوغ پول دیگه نه؟چون پسری که پول نداره از نظر تو بلوغ فکری هم نداره؟معیار سنجشت پول نه؟حرفات که کاملا این میکه حق تو خوشبختی نیست چون مفهوم خوشبختی نفهمیدی در عجبم شما دخترا یه عمر دعا میکنید از خدای به اون عزمت یه شوهر نصیب تون بشه بعد از همون شوهر پول خونه و ماشین میخاید عجیب واقعا
وضع زندگیم از نظر مالی خیلی بهم ریخته هستش تو این اوضاع بدبختی پسرم که دانشجوی عاشق دختریه که قبلا یبار نامزدیش بهم خورده برا همین هم مادر دختره میگه اگه دوسش داری باید بیای خواستگاری والا من نمیتونم بذارم دخترم به پات بسوزه.موندم چیکار کنم چون تو شرایطی نیستم که حتی یه حلقه دست دختره بندازم.جوونا تو رو خدا تو امر ازدواج احساساتو بزارید کنار وعاقلانه فک کنید.
نداشتن بدبختی ادم از پا در میاره من چندین ساله زندگی سختی میکنم از دنیا سیرم کسانی که ازدواج میکنند نباید به ادمهای بی پول شوهر کنند یک عمر بدبختی خاری خفت خیلی سخته
اره به خدا منم دقیقا دارم این زندگی خفت بار و نداری رو تحمل میکنم..کاش ازدواج نمیکردم
پسرم چهل سالمه هیچی ندارم و بدبخت احساسات خانواده شدم نیامدم بگم که کسی بهم ترحم کنه نه آمدم بگم که از سن نوجوانی به فکر آموزش هنر یا فن باشید زبان یاد بگیرید به استقلال درست و مثبت برسید و نزارید خانواده زندگیتون را خراب کنه کلا منطقی باشید فقط یه شانسی که آوردم کسی تو زندگیم نیست که به پام بسوزه ولی کشور و فرهنگ و… جالبی نداریم جوون ها بدبخت پیرها شدن
سلام…چطور چهل سالتونه و هیچی ندارید پس این همه سال کجا بودید چیکار میکردید……من یه دختری ام توی محروم ترین نقطه ایران به دنیا اومدم ۲۰سال از عمرم توی محرومیت گذشت سالها به خاطر نبود امکانات آموزشی ترک تحصیل کردم ،ولی خب تلاش کردم ادامه تحصیل دادم همزمان بادرس خوندن کارهم کردم ،،الان هم خداروشکر کارمند رسمی ،ماشین خوب پس انداز و طلا وهمچی هم دارم……همه چی به تلاش خودآدم بستگی داره …خانواده وموقعیت جقرافیایی و….اینها همه بهونه هست
بی پولا فقط با هم صحبت کنن و مسخره بازی و رابطه کوتاه مدت و گرنه طولانی نمی تونن مرگ بر فرهنگ ایران
نفهم مشکل اقتصاد و ملت بیمار هست نه فرهنگ!
من خودم شاغل هستم ودرامدمالیم خوب هستش مخام بایه مهندس که هنوزدرسش تموم نشده وکاری هم نداره ازدواج کنم وکمکش کنم درسش روتموم کن بعدازاتمام درس ازدواج کنیم به نظرتان کاردرستی هستش
خیررررررر
واقعا
کاملا درسته . ازدواج با بی پولی فقط حقارت و سرافکندگی داره تو این مملکت در این روزگار
سلام وقتتون بخیر شما باید یکی رو پیدا کنید که عاشق درونتون بشه عاشق قلب مهربونتون بشه به نظرخودم اگه کسی چهره وقیافه ملاکش باشه با گذشت زمان ورسیدن به پیری ولت میکنه به دردت نمیخوره.باکسی باش که بخواد بیشتر بشناستت و واقعا حس کنی دوباره زنده شدی. من خودم واقعا عاشق شدم ۲سال تمام عاشق هم بودیم ولی اون توسانحه تصادف فوت میکنه و هنوز که هنوزه اون خاطرات خوبش داره اذیتم میکنه واصلا نمیتونم با کسی اوکی بشم 😔🖤
سلام من یک مرد ۴۰ ساله هستم ۱۶ سال هست که ازدواج کردم به جز این دو سال آخیر ۱۴ سال رو با عشق و احترام تفاهم زندگی کردیم طوری که زبان زد تمام دوست و آشنا و فامیل بوده ایم منو همسرم عاشق هم بودیم دو روح در یک بدن و هرچه زندگی مشترک ما رو به جلو میرفت ما وابسته تر به هم میشدیم و درک بهتری از هم پیدا میکردیم هیچی و هیچ کس نمیتونست بین اختلافی ایجاد کنه و تنها مشکل زندگیه ما این بود که که من توی بحث شغلی موفق نبودم همیشه با مشورت و توکل گتری رو شروع میکردم ولی متاسفانه بعد از مدتی سرانجام موفقی نداشت ول بازم ب۶ تلاش ادامه دادم همیشه الویت همسرم و دختر کوچولوم بوده از لحاظ احساسی رابطه فوق العاده ای با همسر و دخترم داشتم ولی از دو سال پیش همسرم با یه دختر آشنا شد و بشدت این دوستی تاثیر مخربی توی زندگی ما داشته و الان در شروفِ جدا شدن هستیم او دختری که خانمم باهاش آشنا شد بشدت روی خانمم تاثیر گذاشته جوری که همسرم به من گفت حسش دیگه به من خنثی شده و کاملا حسش به همنوع خودش و البته توی این دوسال اخیر خیلی موارد دیگه ای رو عنوان کرده که جایی توی شخصیت همسر من نداره مشکل من الان تصمیمیه که باید برای دخترم بگیرم همسرم خیلی اسرار داره که دخترم رو به اون بدم ولی بزرگترین ترس من افرادی هستن که همسرم با اونها در ارتباط هست و حسی که خانمم درگیرش هست و اینکه میترسم دختر هم با این افکار و حسهای مخرب پرورش پیدا کنه
طلاقش بده بره گم شه دخترتم نده بهش چون مث خودش میشه
ازدواج با مردی که با داشتن تحصیلات یا هنر و مهارت امیدوار کننده باشد درصورتیکه خواستگار مناسب نباشد و سن دختر درحال افزایش باشد، درست است. ازدواج نه یک انتخاب بلکه تقدیر است.
سلام من یک دختر ۱۵ ساله هستم و خاستگاری دارم که ۲۵ سالشه تقریبا
رئیس بانکه و مستقلا پسره خوبیه کلا
ولی من دوسش ندارم
خانوادم رامین و میگن واست مناسبه
نمیونم چیکار کنم دوس ندارم ت واین ن ازدواج کنم و میدونم واقعا اشتباه
نظرتون؟؟
ازدواج تو سن 15 سالگی یکم زود هست. بهتره بعد از 18 سالگی یا حتی بعد از 22 سالگی به فکر ازدواج باشی.
اینکه دوستش نداری منطقی هست کلا در ازدواج سنتی وقتی یک پسری که ندیدی را بهت معرفی میکنند این حس شکل میگیره ولی دو طرف میتونند به هم فرصت بدن شاید حسی شکل بگیره و بعد ازدواج کنند ولی اگر حسی شکل نگرفت نباید ازدواج کرد. اینم بگم معمولا دخترا تو سن پایین به تیپ و قیافه اهمیت میدن ولی در سنین بالاتر مثلا بعد از 24 سالگی مسائل مالی براشون اهمیت بیشتری پیدا میکنه و یک پسر پولدار را به یک پسر خوشتیپ ترجیح میدهند.
درسته برای منم پیش اومده
ت خوبی من سنم خیلی کم بود خواستگار داشتم وضعشم خوب بود الان یکی دوس دارم شغلش خوبه دامدشم خوبه منتهی خونه و ماشین نداره
یه دختر ۱۵ساله چطور میتونم خواستگار داشته باشه من واقعا تعجب میکنم
و منی ک سن 13خواستگار داشتم کسیم تعجب نکرد🤣
الان باپول همه چیزومیشه حل کردچراعمل زیبایی انجام نمیدید
من از دوست دخترم ۳ سال کوچیک تر هستم و ۲۱ سالمه . تازه از خدمت اومدم و شرایط مالی خوبی هم ندارم و حتی کار درست حسابی هم ندارم . هم دیگه رو دوست داریم ولی اون میگه سن ازدواجم رسیده و خانوادش خیلی بهش فشار میارن. توقع بالایی هم از پسر دارن . خانواده من مذهبی هستن و خانواده ایشون خیلی ازاد البته ما دوتا خیلی هم عقیده هستیم. چند تا مشکل این چنینی داریم مثل سرد مزاجی خانوم گرم مزاجی من . الان چند وقته رابطمون سرد شده و من مطمئنم دلیلش بی پولیه منه اما خب چیکار میتونم بکنم؟ الان نقص هامون برای هم پررنگ تر شده و حس میکنم بدون پول عشق عاشقی هم به درد نمیخوره. لطفا یکی کمک کنه
امیدوارم ستاره اقبال بهت روی بیاره ازدواج نکنی
ساام من به عنوان یک پسر فقیر دارم میگم اولا که ازدواج نکنید اگرم کردید با پسر فقیر ازدواج نکنید اینکه خدا میگه از کرمم میبخشم اینا مال قدیما بود نه الان
من با همین تفکرات که خدا کمک میکنه دو ساله پیش پاگذاشتم جلو واسه یه دختر از همون روز اولم به خدا گفتم اگه میدونی قسمت هم نیستیم یا میلت نیست بدیش ما یا رایت نیست کلا همین الان تا دلبسته نشدیم بزنش بهم اگرم هست که کمکمون کن ۲ ساله دختر مردم رو نشوندم بلاتکلیف تلاش میکنم هر روز پس رفت میکنم به جای پیشرفت حالا دختره هم با اینکه یه دنیا میخوامش مجبورم بخاطر فقر بزارم بره تهش یک دل شکسته مونده یک روحیه داغون یه عالمه کینه اینا رو گفتم اگه دو حساب خدا میخوای بری ازدواج کنی اومد و نیومد داره کمک من که نکرد شاید کمک شما بکنه از من که گذشت اب از سرم گذشته بیشتر عمرمم تنها بودم باقیشم تنها سیر میکنم توصیه من به خانمها از اول زن ادم فقیر نشو که مجبور باشی به حاطر دست خالی بودن شوهرت خجالت بکشی یا بخوای به شوهرت سرکوفت بزنی غرش بزنی مقایسه اش کنی با دیگران یا ترور شخصیتیش کنی مردی که همسرش بخواد اینکارا رو باهاش بکنه حتی پیامبر خدا هم که باشه بعد تحقیر شدنش ترور شخصیتش دیگه انسان نمیتونه باشه و مطمعنن شوهر خوبیم نمیتونه براتون باشه فقر خیلی بده فقر میتونه انسان رو نسبت به خدا هم بد کنه میتونه عشق لیلی و مجنونم از بین ببره پس حتی اگر عاشقی وارد زندگی پسر فقیر نشید امروز پول حرف اولو میزنه اگر پول نباشه اسم خدا رو هم کسی نمیبره
حرف شما درسته.
خدا از مسولین نگذره؟
راست میگه
درود به شرفت امیر حسین….
پس پسرها بی پول اگر روزی وضع مالی تون خوب شد طرف دخترهای فقیر برید نه وضع خوب ها..
دختر پولدار یعنی زندگی زجر کشی
خدا باعث بانیشو نعلت کنه که قشری از پولداری بیزحمت که بدست اوردن ده تا ده تا میگیرن وبیست سالم از خودشون کوچکتراما یک عده..
سلام مهم نیست که مرد بی پول باشه مهم اینه که عاشقشه باشی ودوستش داشته باشی همه چیز دست خداست
احسنت بزرگوار،واقعاََدیدگاهتون عالیه وایمانتون قوی،باهمه جوانادعاکنین به هم برسن وپول ملاک اصلی نباشه براشون وعشق ومحبّت نسبت به هم براشون مهم باشه وخانواده ی دخترسخت گیری نکنن😔
مشخص هست یک.نفر هست
اون هم
خ ا م ن ه .ای
من با پسر بی پول ازدواج کردم و همه جوره و همیشه به پاش موندم و هیچوقت سرکوفتش نمیزدم،خودش منو نخواست ازخونه بیرونم کرد
حقیقت تلخه ولی الان همینه دوره اینه
علاوه بر گرانی توقع ها رفته بالا
الان دخترا تو خونه خودشون راحتتر ن پسرا تو خونه خودشون پس دست به آین تقدیر برنمیآید
حقیقت تلخه ولی الان همینه دوره اینه
علاوه بر گرانی توقع ها رفته بالا
الان دخترا تو خونه خودشون راحتتر ن پسرا تو خونه خودشون
همش از ریشه نشأت میگیره… مقصر نه خداست نه ما… تقصیر اونایین که نعوذبالله جای خدا تصميم میگیرن و افصار جامعه رو بدست گرفتن…
بقول همون ضرب المثل که میگه شاه میبخشه شاه قلی نه…مثل یه دشمن قسم خورده میمونن…
خدا خودش که نمیتونه مستقیم بیاد دست تو بگیره شرایط و موقعیت هارو برات جور میکنه… ولی اگه یکی باشه که نخواد تو سری توسرا بلند کنی صدکه جون بکنی نمیتونی بجای یه خدا 100 خدا هم نمیتونه کمکت کنه
بیشتر فکر کن با یه مشاور (مذهبی) صحبت کن
شما دخترا خودتون مورمورتون نمیشه تمومه ارزوهاتون رو جیبه یک ادم دیگه بنا کردید که بیاد ببرتتون؟
من بهتون پیشنهاد میدم بجای توهم… به یک زندگی مساوی فکر کنید با مردی ازدواج کنید که هم تحصیلات هم فرهنگ هم سطح پولی هم عقیدتی باهم یکی باشید و از ابتدا در تمام مخارج مشارکتی زندگی کنید هرکی هرچی اول زندگی با خودش میاره که تنهایی بدستش اورده روزه طلاق با خودش میبره اگر شما دختری هستی که قبل ازدواجت خونه دار شدی با خودت میبریش اقا هم همینجور. شک نکید که اگر غیر این زندگی کنید مسموم میشید طرفتون اگر منظوریم نداشته باشه هی هرچی بگه فکر میکنید می خواد پولش بزنه تو سرتون چه بسا یه روز از کار افتاده شید یا توانایی ایجاد رابطه نداشته باشید دیگه چرا باید یه نون خور نگه داره (خودتون میکنیدا وقتی بفهمه شرط عشقتون پولشه اونوقته که کارایی نداشته باشید چرا نگرتون داره) طلاقتون میده میره یکی بهترشو میاره یا اصلا چرا این ماهی یه نوشو صیغه میکنه خرجشونم میکنه لااقل ادمای جدید تجربه میکنه با تنوع؟ یکم حرمت نفس داشته باشید برای خواسته هاتون خودتون تلاش کنید منتظر شاهزاده با اسب سفید نباشید
من پسر پول داریم و یک در ملیون حاظر نیستم با موجودی که از اول می خواد سوارم شه ازدواج کنم، ازدواج سنتی مرده اون دوران تموم شده. من این پولو ساختم من مهندس شدم من خونه گرفتم قبل از اینکه تو را ببینم با زحمت خودم چرا فکر میکنی باید بخاطر ازدواجه با تو با تو شریک شم؟ چرا اخه یکی بیارم صد تا سکه مهر کنم همه این تلاشارو با یکی که هیچ سهمی تو بدست اوردنش نداشته تقسیم کنم؟ بخاطر چی بدنش که در اختیارم میزاره؟ مگه من نمی زارم؟ بخاطر عشقی که بهم میورزه خوب مگه من بهش عشق نمیدم؟ هرکی برای ارزوی خودش خودش تلاش میکنه نهایتا به هم کمک میکنیم نه اینکه من جون بکنم بمیرم زیره بدهی برم هی بدم اون بخوره!
اقا پسرا زنی که حاظره شمارو بدهکاره کس ناکس کنه بدرد لای جرز دیوارم نمی خوره از ما گفتن اول خوبب کار کنید موفق شید بعد برید یه زن هم سطح بگیرید اگر پول ندارید یا خونتون اجارس یا ماشینتون ایرانیه زن نگیرید اول خودتون بدست بیارید چون اول تا اخر تو زندگی دو نفره هم خودتونید که بدست میاره اون فقط تو خونه دهنتونو صاف میکنه اخره سرم میگه من چون کنارت بودم این چیزا رسیدی….
سلام خوب هستید اتفاقا من دنبال شوهر خوب هستم برا ازدواج اما با زشت بودنتون یکم سخته کنار بیام چون خودم خوشگلم
سلام اینا همش حرفه
جمت
اینو واقعا راست گفتی قیافه اهمیت داره
والا تو محله مون یه زوجی رو میشناختم که همه چی اوکی بودن… تا که یه روز دیدم شوهره فوت کرده یعنی کشته شده بود بدست مامورین انتظامی اونموقع فهمیدم که یارو مرده با اون اخلاق خوبشو قیافه جذابش شغلش دزدی و سرقت بوده
چرند نگو
هیچ دختری این کار را نمیکند
آفرین عالی بود …
الان پسر بنده با پول های من و همسرم که سالیان دراز زحمت کشیدیم داره زن میگیره
دختره وضع مالیش خوبه ولی به پسرم میگه هم طلا هم عروسی خوب و هم خونه میخام
از بس نصیحت کردم خسته شدم واقعا اصلا ازش راضی نیستم 😪
سلام نه ازدواج با مرد بی پول درست نیست نه بخاطر مادیات چون مردهای بی پول معمولا احمق و نفهم هم هستند مگه خیلی بچه سن باشند مثلا ۲۳ سالش بیشتر نباشه من مردهای بی پول زیادی راکم سن تر که بودم دیدم اما ازشون خوشم نیومده به خدا نه بخاطر بی پولی بخاطر اینکه تو ارتباط باهوش هم نیستند زن ها هم معمولا اینجوری هستند اما نه همه و البته زن های بی پول همیشه احمق نیستند واسه زن فرصت زیادی وجود نداره من پولدار بودم ورشکست شدم
نصف دیدگاه شما که توهین به مرد ها بود، باید بگم مشکل از طرف شما بود که شخص درست رو برای گفتگو انتخاب نکردید، یا هرکسی که دیدید مشکل داشته، ضعف شخصیتی زن و مرد و پولدار و بی پول نمیشناسه، من مرد پولدار دیدم با زنش مثل حیوان رفتار میکرده یکبار نه بارها دیدم، این لحن برخورد شما درست نیست که همه رو یک شکل ببینید، بنده مشکل مالی دارم اما ادب و شخصیت رو از یاد نبردم خداراسپاس هرجا رفتم برای خودم اعتبار خریدم که امروز از حسادت پشت سرم حرف بزنند ، متاسفانه منم فروشگاه داشتم ورشکسته شدم و دیگه توان و حوصله گذشته رو ندارم اما حداقل توی رابطه برقرار کردن مشکل ندارم، شما که اینجور حرف میزنید حرفتون پوله بجز پول نیست
یکم بیشتر فکر کنید کمتر حرف بزنید
اون مردی که اوضاع مالی خوبی داره چرا باید بیاد تو رو بگیره ؟ با این طرز فکر دوران جاهلیت ؟ تو با این سطح فهم و شعور توقع یه آدم با کمالات و پولدار و با شخصیت نداشته باش
سلام همه چیز پول نیست اوبی سوادی که بی پول وبه گفتیه شما احمق هست صدتای عادم پولدار جنم داره
خب مشکل من با همه فرق میکنه. ینی اصلا کسی مثل خودم ندیدم تاحالا. ۲۷ سالمه. من هم کار دارم هم درآمدم بدک نیست و بهترم میشه. کارم آزاده و با اینکه فقط ۱ سال و نیمه که کار میکنم درآمدم خوبه و بهترم شده نسبت به اوایل کار و احترام خوبی هم از همکارانم دارم و بازخورد مثبتی هم از مشتریام میگیرم. (اگه بخوام عدد بدم، در سال ۱۴۰۱ به درآمد ۲۰ میلیون هم رسیدم در یک ماه البته میانگین ۱۵ تومن هست که میدونم کمه ولی نسبت به شروعکارم خوبه اولی که شروع کردم درآمدم ۲ میلیون بود! ۱ سال و نیم پیش. و بعضی همکارام که خیلی هم از من بزرگ تر نیستن بالای ۵۰ میلیون هم درآمد دارن حتی تا ۱۰۰ میلیون! که خب بیشتر توی کار بودن و جا افتادن. ینی زمان میبره و من هم میرسم به این درآمدها، مطمئنم چون توان و سوادش رو دارم) و هم خونواده ی سطح بالایی دارم. البته نه خیلی بالا. ینی خب خرپول نیستیم ولی از متوسط خیلی وضعمون بهتره. پدرم تحصیل کرده ست (دکتری) و خواهرام هم پزشکی دانشگاه دولتی میخونن با رتبه ی دو رقمی) البته خودم تا لیسانس بیشتر نخوندم چون تو کارم تاثیری نداشت و نیازی ندیدم. حتی یه مدت کانادا زندگی کردم هرچند کوتاه بود. خونه ی اضافه هم خریده بود بابام تا چند وقت پیش که من قرار بود ازدواج کنم برم توش بشینم که خب نشد ازدواج کنم و الان فروخته خونه رو و خونه ی جدید خریدیم ولی خونواده میگن که حمایتم میکنن و توانش رو هم دارن از نظر مالی. چون ۳تا خونه داریم حالا یکیش پایین شهره ولی دوتای دیگه محله هاش خوبه (یکی از اون دوتا که محله ش خوبه ویلایی ۲۵۰ متریه که اگه مشارکتی بسازیم ۳ تا واحد بهون میدن که تعداد خونه ها مون (آپارتمانی) به ۵ میرسه). ماشین دوم هم داشتیم که مجبور شدیم بفروشیم چون خونه ی جدید خریدیم. حتی اگرم خونه برام نخرن (البته اگرم بخرن به نامم نمیکنن و موقتی خواهد بود و من خودمم نمیخوام آویزون خونواده م باشم چون درآمدمم خوبه و بهترم میشه و عرضه ش رو هم دارم که پول خوب دربیارم اصلا نمیخوام تا ابد دستم تو جیب خونواده م باشه) ولی حتی اگه خونه هم نخرن اون واحد پایین شهر رو مامانم میده رهن کامل و یه جایی تو محله ی خوب برام رهن میکنن با اجاره که اجاره ش رو خودم میدم. حتی همون رهن رو هم ترجیح میدم خودم بدم و از خونواده پولی نگیرم ولی خب چون ۱ سال بیشتر نمیشه که درآمدم خوب شده هنوز اونقدری پس انداز نکردم که بتونم خودم رهن بدم) ینی میخوام بگم همه چی دارم تقریبا (حتی لپتاپ ۵۳ میلیونی دارم، ps5 دارم که ۲۳ تومن پولشو دادم. جفتشو خودم خریدم) ممکنه فکر کنین پز دادم شایدم دادم ولی مجبور بودم چون لازم بود که بگم شرایطم رو دقیق تا وقتی که مشکلم رو میگم، نگین نه مشکلت این چیزی که میگی نیست. حالا مشکلم چیه؟
خب مشکلم اینه که هم خیلییی زشتمممممم هم خیلی قد کوتاه (۱۶۳) و ژنتیکی هم هست قدم. و من بر خلاف همه ی پسرایی که اینجا پیام گذاشتن، اصلا دختری ندارم تو زندگیم که دوسش داشته باشم و دوسم داشته باشه تا بخوام به ازدواج باهاش فکر کنم. ینی تو ب بسم الله موندم. هیچ دختری از من خوشش نمیاد. همیشه reject شدم و نه شنیدم بخاطر قدم و قیافه م. بعضیاشون واضح گفتن که زشتم و واقعا هم هستم. هر وقت جلو آینه میرم از زندگیم بیزار میشم با اینکه خیلی چیزا دارم. این قضیه سال هاست منو آزار میده. بالای ۱۰ سال! و من ازغصه و برای آروم کردن خودم به راه هایی کشیده شدم که دوست ندارم اینجا باز کنم. ولی میگم (پورن و خودارضایی و سکس با روسپی ها، و حتی سیگار میشکم چون امیدی ندارم که یه دختری پیدا بشه که از من خوشش بیاد. نه میتونم دوست دختر داشته باشم نه همسر فقط و فقط بخاطر چهره م و قدم وگرنه همه چیز دیگه دارم. حتی بهم میگم مهربونم و احساساتی و هستم واقعا ولی خب وقتی زشتم و قد کوتاه، چه فایده؟ البته دوس دختر داشتم ولی چون مثل خودم فوق العاده زشت و کریه بودن باهاشون بهم زدم. پارسالیه رو اینقدر اذیت کردم (چون خیلی زشت بود) که خودش ول کرد رفت. و من مشکل دیگه ای هم که دارم اینه که دختر مثل خودم نمیخوام (از نظر ظاهری). ینی با اینکه خودم خیلی زشتم، دختر خوشگل میخوام. حتی حاظرم چیزای دیگه ش پایین تر از من و خونواده م باشه فقط خوشگل باشه ولی همینم نمیشه یا اگرم بشه اصلا نمیدونم کار درست هست که من که زشتم و قد کوتاه، زنم خوشگل باشه؟ به مشکل نمیخوریم؟ تو سرم نمیزنم قیافه م رو و قدم رو؟ یا اون موارد اول که گفتم جبران کمبود ظاهریم رو میکنه؟ البته از نظر قدی میخوام که از من کوتاه تر باشه حتما ولی خب دخترای قدکوتاه هم پسر قدبلند میخوان. دارم دواانه میشم از افسردگی.
بعضی شبا خوابم نمیبره از فکر و خیال و ناامیدی و گریه میکنم. واقعا خسته شدم از زندگی و هیچ امیدی هم به آینده ندارم. ینی اصلا با خودم میگم کار کنم تلاش کنم به فرض که پول هم بیشتر دربیارم، وقتی عشق تو زندگی آدم نباشه چه فایده؟ برای چی زندگی کنم؟ به عشق کی؟ هیچکی منو دوست نداره از بس زشت و کریهم. فقط بخاطر چیزایی که دست خودم نبوده دارم عذاب میکشم، ینی قد کوتاهم و صورت زشتم.
ینی این درآمد و خونواده و اون شرایط خوبی که دارم که اول متن گفتم فقط وقتی برای دختر مهمه که از من از نظر قیاقه و تیپ خوشش بیاد بعد که منو بپسنده بگه خُب چی داری و میتونی زندگی بچرخونی یانه.
وگرنه وقتی اینقدر زشت و بی ریختم که هیچ دختری بهم نگاه نمیکنه حتی یا اصلا جوابمو نمیده یا باهام حرف نمیزنه چه فرقی میکنه فقیر باشم یا پولدار؟ چه اهمیتی داره که اون همه شرایط خوب مالی و خونوادگی دارم. وقتی کوتوله و زشتم، چندصد میلیون هم که درآمدم باشه بازم هیچ دختری منو نمیخواد مگر اونی که بخواد فقط پول بکنه بدزده و بره که خب به چه درد میخوره؟
اینقدر این قضیه که هیچ دختری منو نمیخواد آزارم میده که هروقت دختر پسر یا حتی زن و شوهر میبینم تو خیابون حرصم میگیره ینی دلم میخواد خب من آدمم و نیاز دارم ولی خب نمیتونم چون زشتمممممم. دانشگاه خیلی برام عذاب آور بودن چون همه یکیو اوکی کرده بودن فقط من بودم که تنها مونده بودم. من حتی رفیق پسر هم ندارم که نمیدونم بخاطر چهره و قدمه یا چی.
کارت چی هست؟بهم میگی؟نامزد من چند ماهه که بیکاره .خیلی دوید واسه کار ولی کار پیدا نمیکنه.خیلی ناراحتم واسش 😞
شما الان دارین برای کار سگ دو میزنی برای کار پیدا کردن خیلی سخته ولی شما باید بیشتر برای کار بگردین؟؟
شما تا قبل سی سالگی فکر می کنی نظر دیگران خیلی در مورد خودت مهم هست، من یه نکته ای رو به شما می گم این اقتضای سن شماست دیدگاه شما کم کم نسبت به زندگی تغییر می کنه، و در آینده ای نه چندان دور ممکنه اصلا نظرات دیگران اینکه چه فکری در مورد شمادارن دیگه برای شما اهمیتی نخواهد داشت، زیبایی درون انسان هست این سعار نیست حقیقته زمانی که این موضوع رو متوجه شدید، که به خاطر انسان بودن ارزشمند هستید و زیبایی درون خودتون رو درک کردید، دیگه از ظاهرتون خجالت نمی کشید، بیشتر مطالعه کنید، روح خودتون رو با طبیعت پیوند بدید، عشق به خودتون رو یاد بگیرید، عاشق خودتون باشید، زیبایی در نگاه انسان هست نه در چیزی که به اون نگاه می کنه،زمانی که متوجه شدید که زشتی وجود نداره به غیر از مفاهیمی که ذهن میسازه هم عاشق خودتون خواهید شد هم توقعاتتون رو پایین میارید، و مفهاهیم اصیل زندگی رو درک می کنید، و می بینید ظاهر خیلی هم مهم نیست. روی خودتون کار کنید زشتی تو نگاهه نگاهتون رو زیبا کنید که به هر چیزی که که نگاه می کنید به غیر از زیبایی چیزی نبینید، وقتی این اتفاق در درون شما افتاد، همه همین طور به شما نگاه می کنن
شما باید عین. بچه آدم بری خواستگاری اگر دنبال زندگی هستی دنبال رابطه های بی سر و ته پوچ بی ارزش نرو خودتم کوچیک نکن تو خواستگاری خودتو کوچیک کنی بهتر از این جاهای دیگه. بعدشم افسرده چرا به درک که دوست ندارن. تو خودت خودتو دوست داشته باش. فقط حواست باشه تلکه ات. نکنن به خاطر اینکه پول داری و از قیافت خوششون نیمد این جاهم کمکی بهت نمیکنه یه مشاور خوب پیدا کن برو پیشش حتما
سلام قسمت هایی از متن رو خوندم به نظر من هیچ انسانی زشت نیست و اینکه خیلی آدم ها چهره معمولی دارن ولی اونقدر مهربون و دوست داشتنی هستن که بعد از هم صحبتی با هاشون به نظر عالی میان دیگه به قیافه آنها توجه نمیکنیم از بس که خوبن در ضمن الان اونقدر عمل های جراحی وغیره هست که فردی که به قول شما زشت هست میتونه بسیار زیبا باشه….
میتونی به خودت برسی از نظر ظاهر…..
بیا من زنت میشم
سلام من هم موافقم عزیزم به شمامیگن مرد که بارندگی خودت ودختر مردم بازی نکردی انشا الا خداوند ازجای بهت ببخش که فکرش نمیکردی
سلام،من مادری۶۲ ساله ودارای دو فرزند هستم،پسرم مگر بقیه ی مردم که ازدواج می کنند همه آلن دلون وسوفیا لورن هستند ؟ شما مشکلت اینه که عزت نفس نداری مادرانه به شما پیشنهاد میکنم به روانشناس حاذق وماهر رجوع کنی و با استفاده از راهنمایی هآی او روی خودت کار کنی واین حس زشت بودن و،،، را از بین ببری، همه ی ما آفریده ی خدای دانا وحکیم هستیم اگر اینقدر خودمان را به خاطر چیزی که در دست مانبوده ملامت کنیم وتیشه به ریشه ی خودمان بزنیم که ا عود بالله به دانایی وحکمت خداوند شک کرده ایم، خیلی از جوانان هستند که موقعیت مالی وبقیه ی شرایط شما را آرزو دا رند وبا کمترین امکانات وشرایط ازدواج میکنند موفق هم هستند ، من پسری زیبا ، خوش اندام ،تحصیلکرده مدارج عالی،دارای بلوغ عاطفی واجتماعی ازدواج وبسیار سالم و… دارم اخیرا برای خواستگاری رفتیم ، خانواده ی طرف با اذعان به اینکه پسرم شخصیت برجسته ای دارد اما چون مسکن مستقل ندارد ،مخالفت کردند ، لابد قسمتش نبوده ،پس شما هم با توکل به خداوند شخص مورد نظر خودت را پیدا کن وبه خواستگاری اش برو ،سعی کن از راه های خطا که خودت نوشتی ( خود ارضایی) و غیره دوری کنی، ببین چه طور در رحمت خداوند به رویت باز می شود وبهترین ها نصیبت می شود ،هم نسل های من ،با کمترین امکانات وبسیار ساده ازدواج می کردند وخداوند هم فرزندانی شایسته وصالح بهشان می داد، به نظرم دختران وپسران هم سن شما که تمایل به ازدواج دارند باید در اصول ومعیار هایشان تجدید نظر کنند ومعیار های مناسب را مد نظر داشته باشند نه زیبایی چهره ومال وثروت و…،از خدای بزرگ برایتان بهترین ها را آرزو میکنم وبرای خوشبختی و عاقبت بخیری همه ی جوانان همیشه دعا می کنم
خب چراعمل های زیبایی انجام نمیدید
اینارو ولش کن یه دسته 3 و نیم میلیونی اضافه ps5 نخریدی باهم بازی کنیم ؟ باز چی ؟ چند تا دیسک دو میلیونی داری … ؟ مرد حسابی کم مونده بود قیمت لباس زیر تنت هم بگی اینجا ول کن دیگه . در مورد قد هم باید بگم که شما چون پولداری میتونی راحت عمل افزایش قد انجام بدی که قدت به 170 میرسه . برای زیبایی صورت هم جراحی پلاستیک هست ولی بنظر من کار جالبی نیست
سلام انسان باید خدا شناس باشه و از دستورات خدا سرپیچی نکنه مثل حیوان رها نباشه از دستورات شیطان پیروی نکنه این خودش خیلی تاثیر داره در چهره اگه بخاین معرفیتون کنم درسته مشکل رو فقط خدا رف میکنه ولی واسطه هم از طرف خداست اگه بخاین معرفیتون کنم به یک نفری شاید کمکتون کنه
سلام وقتتون بخیر شما باید یکی رو پیدا کنید که عاشق درونتون بشه عاشق قلب مهربونتون بشه به نظرخودم اگه کسی چهره وقیافه ملاکش باشه با گذشت زمان ورسیدن به پیری ولت میکنه به دردت نمیخوره.باکسی باش که بخواد بیشتر بشناستت و واقعا حس کنی دوباره زنده شدی. من خودم واقعا عاشق شدم ۲سال تمام عاشق هم بودیم ولی اون توسانحه تصادف فوت میکنه و هنوز که هنوزه اون خاطرات خوبش داره اذیتم میکنه واصلا نمیتونم با کسی اوکی بشم 😔🖤
دوست داشتی عمل زیبایی انجام بده، ضرر که نداره
سلام منم یه کسی میخوام که باهام حرف بزن خیلی تنهام من خونه دارم
خانم های عزیز با مردی ازدواج کنید که سه شرط دارا باشه اگر میخواهید خوشبخت باشید اول اینکه انسان معتقدی باشه دوم اینکه خوش اخلاق وصبور باشه و مساله سوم اینکه جربزه کار داشته باشه اگر جربزه کار داشته باشه یروز پولدار میشه
چون میگذرد غمی نیست… تا بگذرد هم کمی نیست
خخخخ
یه روز ه
برو عامو حالا خوب نیست
از ریشه ضعیف باشی
هر چقدر حمالی کنی بیفایده هست
شعار نده اینم
تو این زمونه
برو برو عزیزم
سلام منم یک پسر ۲۸ سالم هسته و یک خانواده ک بهم پیش دادن برای ازدواج وضعیت مالیم عالی هسته و خانواده دخترم راضی هستن ک من برم جلو و منم هیچ کسی ندارم و اوضاع مالی منم خوب نیست آیا اینکار من کنم خوب هسته یا نه چون میترسم چون اونا هم خانواده دار هستن هم پول دار من منم جوز خدا کسی ندارم
من ۶ ۷ سال با همسرم دوست بودم منخانوادم اوضاع مالی خوبی داشتن ولی همسرم نه ،در مدت دوستی کار پیدا کرد و اومد خواستگاری با اینکه هیچی نداشت خانوادم قبول کردن!هم جهاز دادم هم پدرم خونه خرید تازه از تهران اومدم شهرستان چون منتقل شد شهرستان و پدرم همونجا خونه گرفت ،مهریه هم ندارم مراسم عروسی آنچنانی هم نگرفتم ۵۰ تا مهمان تا ماشین عروس رو هم خودم گل زدم … الان شاید فکر کنید اینا که میگم واقعی نیست ولی هست گاهی با خودم فکر میکنم چجوری!جالبه که همسرم بچه هم نمیخواد ولی من میخوام ولی تا الان که دارم اینو می نویسم بچه ای هم نداریم ،من ناراحتی بزرگم پدر مادرم هستن چون من همیشه حس شرمندگی دارم از اینکه همه چی دادن بهم کامنتا رو که میخوندم دیدم همه میگن بابامون مخالف بود یا مامانم شاید الان بیشتر از هر وقت دیگه ای دلم میخواد بابام اون موقع منم دعوا میکرد میگفت نه تازه با وجود اصرار زیادم برای نخریدن خونه خرید مهربونی زیاد پدر مادرم الان عذاب وجدانی انداخته تو زندگیم که شبی نیست با گریه نخوابم من برعکس شماها دوست داشتم حداقل خانوادم ۴ تا شرط میذاشتن
خودمم که هیچ توقعی نداشتم ولی الان دارم عذاب میکشم
سلام
بنظرم،اصلا عذاب وجدان نداشته باشید و ادامه زندگی را به خوبی سپری بفرمایید ،چراکه پدر و مادر مهربان و فداکار شما عاشقانه از دارای خویش برای خوشبختی شما هزینه کردند تا آینده پر از شادی و موفقیت را شاهد باشند . این رسم عاشقیست که پدر و مادر شما از آن بهره بردند ولی در حال حاضر شما از این شور و حال آنان بی نصیبید . انشاالله نیات، تدابیر و اقدامات خالصانه پدر و مادر شما در عمق جان و روح شما اثر مطلوب بگذاره و باعث بشه که شما هم با تغییر وضعیت زندگی از این لحظه به بعد در کنار خانواده و در آینده به همراه فرزندان سالم و صالح با ارائه خدمات قابل تحسین بخشی از زحمات پدر و مادر بزرگوارتان را جبران بفرمایید .
منم همینطور
❤خاستگاره9سال❤
عزیزای دلم ممنون میشم راهنماییم کنید
نرگسم۳۱سالمه
پسری ک بعد مدت ها برای ازدواج انتخاب کردم۲۲سالشه
همه جوره(همفکریم و همدیگرو درک میکنیم)متاسفانه من بخاطر یه سری مدودیت هام و مریضی خواهربزرگترم و ازدواج نکردنش جوونیمو به تعویق انداختم وقتمو به خونوادم اختصاص دادم و دقیقا بخاطر همین اصلا تو اجتماع نمیرفتم
شده ۱سال بیرون نرفتم جوریکه راه رفتنمو یادم رفته بود
(از لحاظ عقلی و ظاهری فیس صورتم هم هنوز۲۲سالمه)
و بخاطر همین مساله همه وقتی میبینن منو فکر میکنن ۲۲به پایینم
شغلم مزون دوزه و دوست پسرم شغل ثابتی نداره درامدش ماهی ۵تومنه
به اسرارم سنمو به خونوادش گفت،همونطور ک حدث میزدم بامخالفت شدیدشون روب رو شدیم.و من همیشه گفتم بهش خونواده هامون مخالف باشه ازدواج موفقی نخواهیم داشت.ولی بعد چند ماه خونواده ش راضی شدن ولی هنوز به خونوادم نگفتم
.
.
حالا با این وجود بنظرتون کاره درستیه ازدواج با پسری که (۹سال ازم کوچیکتره) ؟
شما باید بری پیش مشاور درجه یک نه هر مشاوری آنالیز کنه ببینه چند چندی راه دیگری ام نداره ولی اینو مطمین باشید ملاک های عقلانی برای آدم میمونه و در نهایت اینا میتونه زندگی رو بهم بزنه عقل که باعث تداوم زندگی میشه نه احساس. حتما برید پیش چند تا مشاور درجه یک
این کار رو انجام نده الان خوبه در آینده مشگل پیدا میکنی تفاوت سنی زیاد خوب نیست مخصوصا که مرد از زن کوچکتر باشه
من از همسرم ۶سال کوچکترم کوچکترین مشکلی هم نداریم شکرخدا
سلام دختری ۱۸ ساله هستم . دارم برای کنکور هنر درس میخونم و رشته م گرافیکه اما یکدفعه یک خواستگار امد که شرایط خوبی داشت ، من هم قبول کردم ببینمشون و فهمیدم که سپاهی هستن و یکسال اونجا دارن خدمت میکنن سربازی رفته بودن و بعد از اون مهماندار قطار اما شغلشون رو عوض کردن ، ۲۵ سالشونه و اخلاق خوبی دارن به نظر و معتقد اما تنها مشکل اینع وضع مالی شون زیاد خوب نیست و خونه و ماشین ندارن از خودشون و فقط میتونن یه خونه رهن کنند و همچنین مدکشون هم دیپلمه اما گفتن که ما باید لیسانس بگیریم تا بهمون ترفیع بدن
اما نمیدونم چیکار کنم من هدفم درس خوندن بود میترسم فرصت خوبی باشه و از دستش بدم ..
لطفا درس بخونید و اذدواج هم بکنید
به شما ربطی داره شاید آدم بتونه برای زندگیش خودش تصمیم بگیر
مگه عتیقه گیر آوردی که ترس ازدست دادنش روداری بشین درس تو بخوان فرصت برای ازدواج هست .
سلام من یه جوون بیست ساله ام چندسال نامزدم
ولی به دلیل کمبود بودجه نمیتونم ازدواج کنم و من خانواده تحت فشار هستیم چون نمیشه خانواده نامزدم رابیشتر منتظر گذاشت چه کنم
رضاجان با نامزدت صحبت کن بهش بگو دوست دارم میخوام با هم زندگی کنیم ولی شرایط مالیم اینطوره موافقت کن یه عقد ساده بگیریم بریم سر خونه زندگیمون پل جشن عروسی و ماه عسل رو بزاریم خرج خودمون کنیم مثلا خونه و لوازم خونه بگیرید لوازم خونه هم فقط مهماشو بگیرید ریخت و پاش نکنید طلا هم بهش بگو به حلقه و چند تیکه فعلا رضایت بده رضاجان شما دو تا میخواید زندگی کنید اگر نامزدت راضیه ساده شروع کنید حتما اینکارو بکنید بعدن تو زندگی بهش برس و وقتی دستت باز شد همه کار براش بکن امیدوارم نامزدت درکت کنه و برید سر زندگیتون
سلام من یه نفرمیخوام که بیادتوی زندگیم برای ازدواج که شماهستین
حتما باید هزار تا کثافت کاری بکنه تا خوب باشه. دخترا الان آدم نمی خوان یه بی غیرت پولدار می خوان.
کاملا درسته
به نظر رو ولش کن آبجی اینو باید بدونی که ایشون چی داره آخه به پشتوانه اش اومده خواستگاری شما نه خونه داره نه ماشین نه شغل آنچنان خوبی داره اخلاق و اعتقاد ام که معلوم نمیشه به هر حال حتما برید مشاور حتما حتما و از مشورت خانواده ام بهره مند شوید من نمیخوام مانع وصلت دو تا جوان بشم ولی پول خیلی مهمه اگر نباشه آنقدر زندگی سخت میشه بی مفهوم میشه همه چیز بازم میگم این انتخاب شماست زندگی شما از متخصص مشورت بگیرید
بشین درست و بخون چه فرصتی نمیدونم واقعا تو به این میگی خوب اگه خاستگاراییی رو که رد کردم بفهمی چی میگی !!!!
خوبه برو بگیرش اولش ببین جربزه داره و ایمان داره بقیش خدا درست میکنه
18 سالگی سن ازدواج نیست پسر شاهم باشه درستو بخون
سلام فاطمه خانم حتما ازدواج کن انشاالله درست را هم می خونی. سپاهی ها خیلی خوبن معتقد و با ایمان و متعهد خیلی هم خانواده دوست هستن. اوضاع مالی کم کم درست میشه.
سلام انسان باید خدا شناس باشه و از دستورات خدا سرپیچی نکنه مثل حیوان رها نباشه از دستورات شیطان پیروی نکنه این خودش خیلی تاثیر داره در چهره اگه بخاین معرفیتون کنم درسته مشکل رو فقط خدا رف میکنه ولی واسطه هم از طرف خداست اگه بخاین معرفیتون کنم به یک نفری شاید کمکتون کنه
سلام ابجی اگه انسان خوب هست ازدواج کن سپاهی ها خوبن به نظرم درستم میتونی ادامه بدی ولی اول درست تحقیق کن با اگاهی زیاد ازدواج کن تا بعدا مشکلی میش نیاد خدا نکرده طلاق نشه چون ازدواج عاقلانه خیلی خیلی بهتره باعقلت تصمیم بگیر دخترو پسر بهتره همدیگرو از هر لحاط بشناسن بعد تصمیم بگیرن
باسلام من خانمی هستم ۳۶ساله همزمان دوتا خواستکاربرام پیدا شده یکیش سه سال از خودم بزرگتره قبلا ازدواج کرده وطلاق گرفته ویک بچه هم داره که پیش مادرش زندگی میکنه از نظر مالی فقط یک واحد خونه قدیم ساخت داره و حقوق کارمندی ماهیانه ۱۰تومن دریافت میکنه تایم آزاد زیاد داره با با موتور هم کار میکنه .
خواستکار دومم قاضی باز نشسته ۵۵سالشه۲۰سال از خودم بزرگتره زنش فوت شده و دوتا بچه بزرگ هم داره با خودش زندگی میکنند وضعیت مالیش خیلی عالی هستش و میگن که من هر شرایط بزارم برام فراهم میکنند الان واقعا نمیدونم باید چیکار کنم توجه من بیشتر به خواستکار جونه هستش ولی شرایط مالیش کمی نگرانم میکنه که میتونم با کم بسازم یا نه
اولی برات بهتره
اولی
اگر کفر نباشد به قران قسم که یکی از پاک ترین افراد جامعه هستم همیشه کمک حال مردم بودم و هستم الان پول ندارم روزی هزاران بار غرورم بابت قلبم میشکنه روزی هزار بار سرم خم میشه بخاطر فقر .خانواده ما ثروتمند هستن ولی من سنم پاینه چیزی ندارم و قراره تو این یکی دو روز کسی که واقعا عاشقشم و بخاطرش ۲ سال هر ثانیه فکر کردم و حرف زدم از دست بدم فقط برای این ناراحت نیستم که پول ندارم و قرار از دستش بدم برای این ناراحتم که اون چقدر ناراحته
الان خدای دنیای ما پول شده فقط 😔
سلاام،اگ اون خانم هم ب اندازه شما عاشقتونه ک باید بابی پولی شماهم کنار بیاد،قرارنیستش ک همیشه بیکار بمونید،هر چیزی هزینه داره،هزینه دوس داشتن تحمل شرایط سخته
سلام عاشق دختر شدم توشرکت ما کار میکنه مدرک فوق لیسانس و من مدرک من دیپلم من خیلی دوسش دارم ولی اون نمیدونه.بنظر شما اگ برم خواستگاریش قبول میکنه لطفا راهنمایی کنید
بله احتمالا قبول کنه نگران نباشید
بهش بگو اول
حتما بهشون بگید چه قبول کنن چه نکنن لااقل تکلیفتون مشخص میشه 🙂
لقمه اندازه دهنت بردار. خودتم ضایع نکن عمرا قبول کنه. قبولم کنه دایم جنگ دارین دایم سرکوفت میخوری که بیسوادی آخرشم به طلاق میرسه
اوضاع اقتصادی،فرهنگی در مملکت خیلی خرابه.امیدواری از بین رفته.هر زمان ممكنه مثل اوکراین بسرمون بیاد.فشار کار و خراب کردن اعصاب افراد شاغل توسط کارفرماها و روئسای آنها،بشدت زیاد شده. تبعیض و اختلاف طبقاتی بشدت زیاد شده.با ایت اوضاع،آنقدر آزادی نداریم که ازداوجی با معیارهای انسانی و ماندار،داشته باشیم.خلاصه بد جوری گیر افتادیم.
سلام، رحمت بر امواتت همه حرفات دقیقا درسته.
پول خیلی خیلی خیلی مهمه
بعد آب و غذا پول مایه حیات هست
تعارف هم نداره این زن های-سلبریتی رو نگاه کنید شوهر های خیلی پولدار میکنن
بدون پول آدم هر کاریم کنه بازم بیچارست
تحصیلات و اخلاق و ادب و ایمانم نمیتونه جای بی پولی رو پر کنه آدم برای هر چیز بی ارزشی به خاطر بی پولی باید رنج بکشه و تحقیر بشه
احساسات و عواطف و وابستگی های عاطفی رو کنار بگذارید
من خواهش میکنم از تمام کسانی که این
متن رو میبینن الان بزرگترین و بدترین دلیل
افسردگی همین روابط از دست رفته هست
که روانشناس ها با کلی استدلال بهش پی بردن
پس خیلی مراقب قلب خودتون باشین
و با جنس مخالف سر و سنگین رفتار کنید
نه خودتون وارد قلب کسی بشید و نه بزارید کسی وارد قلب شما بشه و رابطه عاطفی ایجاد بشه
جوان های ما همه افسرده شدن و دارن خودشون رو با الکل و مواد و سیگار و هزار جور کثافت کاری نابود میکنن
به خاطر همین روابط از دست رفته و افسردگی که در اثر این شکست عاطفی براشون بوجود اومده
خیلی مراقب روح و روان خودتون باشین
تا آسیب نبینید
تنها راه رسیدن به یک عشق و رابطه عاطفی عمیق و پایدار ازدواج هست
و این روابط آزاد داره همرو نابود میکنه
هم تن و بدن دختر پسرا رو هم روح و روانشون رو
لطفا مراقب روابط و رفتار و کردار گفتار با جنس مخالف باشید
سلاام،کاملا موافقم،اگ کسی رو واسه ازدواج نمیخواید،اصلا درگیر هم نشید،پایان خوشی واسه هیچکدوم نداره
درود بر شما از تفکرتون خیلی خوشم اومد
سلام خدا بزرگه ان شاالله یک دختر خوب میاد تو زندگیتون اصلا بخودتون پیر نگین الان دیگه پیرهای ۸۰ساله هم تمیه گفت میر پون سن مثل برقو باد میگذره آخرالزمان هست
سلام نمی دونم کار درستی یا نه اما پول خوشبختی نمیاره اما نبودش بدبختی میاره، اما خیلی ها حاضر می شوند با پسر و دختر فقیر ازدواج کنند و به نظر من اگه افرادی تو خانواده ازشون یک حمایت کوچک کنند میشه وگرنه نمیشه از دیوار مردم بالا رفت مثلا مادر دختر یا پسر خانه بهشون رایگان اجاره بدهند اما بی پول نمیشه زندگی کرد حتی نمیشه انسان بود اعصابت خرد میشه حرف غیر انسانی می زنی من الان مجردم دیگه پیرم۴۶ سالمه پول پیش خونه ندارم هی به بابا کمک کردم این بار کلی بهش فحاشی کردم چون بی پولی انسانیت و اعصاب را از شما می گیره اگرم کسی اینجوری الهی خوشبخت بشوند
نباید به پدرتون بی احترامی کنید
چون پدر اگر ناراحت بشه خدا زمین و آسمونو رو سر آدم آوار میکنه
ناراحتی پدر ۱۰۰ برابر از ناراحتی مادر بدتره
تاثیرش در زندگی
ناراحتی مادر بدتر از نارضایتی پدره
سلام،منم اینم این حال شما رو مفهمم،تقریبآ شرایط شما رو دارم اما با این تفاوت من با مادرم مشکل دارم،پدر نداشتم یه عمر بخاطر مشکلات مادرم برادرم بدوش کشیدم لحظه آخر بهم میگه برم بمیرم،مادرم بهم بگه برو بمیر
امام رضا آمدن توی خوابم گفت تا چند هفته دیگه ازدواج کنم تعبیرش چیه
اسم دوماد بدبختو نگفت کیه؟!
شیشه کمتر بکش.
سلام پسری هستم که دختر مورد علاقم ازنظر مالی خیلی خیلی سر تر از خانواده ماعن ولی من رو خیلی دوس داره منم همینطور بنظرتون واسه ازدواج اقدام کنم اگه بکنم قبول میکنن یا اصن تو اینده به مشکل نخورم
سلام من ازدواج کردم شوهرم ۱۵ ساعت دوره خودمم مریضم. میخواهم طلاق بکیرم چن اقا خیلی خانوادش وابستس ولی ما خیلی همو دوس داریم چیکار کنم
پیشنهاد میکنم به هیچ عنوان با یک مردبی پول ازدواج نکنید اگه خودتان هم دارایی یا شغلی ندارید با صراحت میگم اگه فقر از دری وارد شه عشق ،ایمانووووواز پنجره فرارمیکنه رو تجربه کردم حتی اگه اطرافیان هم بخوان کمک کنن تا کی تا کجا، تو این دنیایی که ما زندگی میکنیم دو چیز ملاکه پول پول پول سلامتی سلامتی وبازم پول حالا هرچقدرهم بخور نمیر
من دختری ۳۵ ساله هستم.یک سال و نیمه با پسری ۴۰ساله آشنا شدم که از نظر مالی طبقه اجتماعی و تحصیلی از من خیلی پایینتره.البته کاسبه و هرچی دارایی داره ریخته تو مغازه.حتی پول اجاره ی مسکن هم نداره.با تشویق من داره ادامه تحصیل میده.خانواده من هردو کارمند بازنشسته هستن و من از خودم خونه دارم و کارمندم و لیسانسه هستم.خانواده آقا پسر پدرش کارگر بازنشسته بوده.بنظرتون این ازدواج درسته؟اینم بگم که از نظر اخلاقی و عاطفی حرف نداره و فوق العاده منو درک میکنه و عاشقانه منو میپرسته.
دختره ۱۷سالم ،پسری ک کار نداره از لحاظ مالی زیاد خوب نیستن ،پسردانشجوعه بد از هردو طرف خانواده میخان بزورمنو به پسره برسونن
هرکاری میکنم هر چی میگم خانواده پسره یه حرف دیگه میزنن
من چیکار کنم ک برن دیگه بر نگردن؟؟🤦🏼♀🤦🏼♀
سلام باید مشاوره برید
به نظرم علاقه بعد ازدواج بوجود میاد یا نمیاد مهم این هست که روز بزرگ عروسی را با ترس اینکه علاقه بوجود میاد یانه به تلخی می گذرد و ماههای شیرین شروع همچنین
ازش مهلت بخواهید چند جا همراه هم باشید اگر علافه داشتی ادامه بده اگر نه قبل از عقد آزاد باش رها کن موضوع را هیچ اتفاقی نمی افتد نهایت یک خواستگار دیگه میاد که مطمئنی دوستش داری!
اگر
سلام،بنده دختر ۲۱ ساله هستم،خواستگاری دارم که از من ۱۲ سال بزرگ تر و بسیار هم خودشان هم خانواده محترمی دارند،از نظر مالی هم سرمایه دار هستند،
سوالم این است که آیا علاقه بعد از ازدواج به وجود می آید یا خیر؟
چون من در حال حاضر به آن آقا احساسی ندارم
سلام من ۱۹ سالمه و ۱سال هست ک با پسری دوست هستمو ۲۲سالشه قصدمون باهم ازدواجه اما خانواده من میگن ک تا خونه نخره و وضعش خوب نشه نباید بیاد جلو برای رسمی شدنمون خب وضع اقتصادی خیلی بده نمیدونم چیکار کنم خانواده اونم منو دیدنو خوبیم باهم از نظر مالی هم هم سطح هستیمو بهم میخوریم. چیکار کنم؟
من با مردی ازواج کردم هیچی پولی نداشت خودم طلاهم فروختم یه خونه اجاری کردم پول پیش خودم دادم شوهرم کارش ازاده حالا بهم فوش میده یه بااینکه همه چیزش ازمن پولم واریز کرد بحسابش
عین منی شما .طلاهایی که بابام اینا برام خریده بودن،آخه اونا هیچی برام نخریدن بابام دید روز عروسیم دست و گردنم خالیه برام خرید.اما من همه ی اونا رو
فروختم ،دادم آقا بعد که وضع مالیش خوب شد ،حاتم طائی زمان شد الان دوباره با سه تا بچه همه رو باخته و زیر صفریم دوباره منو دوست داره و دورم عین پروانه میچرخه ،که بابام که تازه فوت کرده ارثیه ام رو بفروشم و بدم .
بعنوان یه پسر از رفتار بعضی آقایون شرمنده شدم
برو. مشاور حتما. چرا یه همچین خبطی کردی
سلام، من 27سالمه،متاهلم،و ی جورایی به شوهرم اعتماد ندارم، اینطور بگم که دفعه ی قبل، وقتی بینمون دعوایی رخ داد بهم کلی توهین کرد و حاضر بود حتی قیافه ام رو هم نبینه اما باز بعد یک ساعت زنگ میزد منت کشی و برگرد و….
درجریان هست که ی مقداری پول تو حسابم دارم، و الانم خودم پیشنهاد دادم ی ماشین مناسب بخریم، و ازش خواستم ماشین رو به نامم بزنه اما قبول نمیکنه میگه تو فروش فوقالعاده ثبت نام کن، سند به نامت نخوره بهتره….
به نظرتون حماقت کنم بهش اعتماد کنم؟
سادگی نکن خواهر یعنی چی که سند به نامت نخوره بهتره ؟
مواظب خودت باش
قطعا خونه جزء اولین پیش نیازهای زندگیه، با دوست دارم نمیتونید خونه بخرید، یا اگر مستاجر باشید توی این مملکت شاسد ۲۰ سال دیگه بتونید خونه بخرید
سلام
اسمم عسل هست 18 سالمه
من یک سال هست با پسری آشنا شدم به اسم علی یکسال از من بزرگتر هست.
خودش میگه خیلی دوسم داره منم دوسش دارم اما خیلی تفاوت داریم از لحاظ مالی!
من خانوادم ثروتمند هستن و کلا تو خانواده ای بزرگ شدم که از بچگیم پول زیادی تو جیبم بوده و هرچی خواستم خریدم و اصلا سختی نکشیدم.
اما علی در خانواده ای بزرگ شدن که سختی زیاد کشیده و خیلی کم دستشون به دهنشون میرسه!
علی رشته برق رو داره ادامه میده و من تجربی!
ما همدیگر رو خیلی دوست داریم خانواده علی با ازدواج ما موافق هستند و خلیی هم منو دوست دارن اما خانواده من با ازدواج ما موافق نیستن یعنی جوری که پدرم گوشیم رو از من گرفت و هیچ راهی برای من نذاشت که با علی در ارتباط باشم چون خانوادم به شدت مخالف هستند.
علی با پدرم صحبت کرد اما پدرم قانع نشد!
علی خیلی داره موفق میشه و من فکر میکنم باهاش خوشبخت میشم اما خانوادم قبول نمیکنن.
نمیدونم چیکار کنم!
ما همدیگر رو دوست داریم اما اصلا خانوادم توجه نمیکنن!
بعد از اینکه پدرم گوشی من رو گرفت من چند بار جوری که هیچکس نفهمه رفتم سر گوشی و پیام هایی که علی داده بود رو خوندم
خیلی التماس پدرم کرده بود
پدرم بهش گفته بود که گوشیم رو گرفته
من چند روز پیش زنگ زدم به مادر علی مادرش گفت افسرده شده حتی من هم افسرده شدم چون حدود 4 ماه هست ازش خبر ندارم
علی انقدر افسرده شده بود که به زور از اتاقش میومده بیرون!
وقتی فهمید من زنگ زدم خانوادش تعجب کرده بودن از رفتار علی که انقدر خوشحال بود
من خودم دوست دارم باهاش باشم اما پدرم نمیذاره!
تمام راه هارو برام بسته بعد از اینکه فهمید من زنگ زدم به مادر علی پدرم متوجه شده بود و برای اولین بار منو کتک زد
نمیدونم چیکار کنم
لطفا بهم بگید چیکار کنم
به خدا دوسش دارم اونم منو دوست داره
از وقتی باهاش آشنا شدم همش دنبال این هست که بتونه پولی جور کنه که شرایط زندگیشون رو درست کنه و تو چشم پدرم بیاد اما متأسفانه پدرم اصلا توجه نمیکنه
با پدرم هم مشاوره رفتم اما فایده ای نداشت میشه یه راه دیگه بگید؟
ازتون خواهش میکنم یه راهی بذارید جلو پام
شما الان به علی وابسته شدی و دلت براش می سوزه، احتمال داره در خونه شما محبت ندیده باشی و چون علی به شما محبت میکنه برای شما با ارزش هست، الان سنت کم هست و خیلی احساسی برخورد می کنی
علی برای دوست مناسب هست ولی برای ازواج نه
اگر بعد ازدواج دوستات رو ببینی که ماه عسل می رن خارج از کشور یا عکس های خیلی شیک می زارن و تو حسادت می کنی بهشون
همیشه با کسی ازدواج کن که از نظر مالی هم سطح یا بالاتر باشه
نه علی و نه خانوادش از نظر مالی با تو یکی نیست شاید بعد خانواده ی اون هم باعث شرمندگیت بشن بعدها که سنت بیشتر بشه می فهمی
ن من اصلابارضاموافق نیستم
چی میگی مهم عشقه
پسره مطمعن باش زندگی خوبی براش میسازه
درسته
به هیچ عنوان تا وقتی شرایط کاری و مالش درست نشده باهاش ازدواج نکن، واقعا خواهرانه بهت میگم. منم شرایط تو رو داشتمو با اصرار ازدواج کردم،اما الان کاملا پشیمونم
احسنت که حرفت طلاست
عزیزم منم دقیقا شرایط تو رو داشتم..۱۸ سالگی عاشق یه پسر فقیر شدم.تا ۲۷ سالگی بابام اجازه نداد با هم ازدواج کنیم.ولی من بازم اصراااار به ازدواج با آدمی که عشقمون دو طرفه بود کردم.شوهرم از محبت و عاشقی کم نداره ولی کلی حسرت رو دلم گذاشته.نه عروسی داشتم نه تا حالا حتی یه شاخه گل از دست این آدم گرفتم.در حالی که همه دوستام با پولدارایی مثل خودمون ازدواج کردن ماشین و مسافرت و سوپرایز و خونه و..ولی من زندگیم جهنم شده.شوهرم بسکه اجاره خونه و قسط داره یه ساندویچ نمی تونه بخره برای من.
نکن دختر خوب.حداقل تو عبرت بگیر و زندگیت و خراب نکن.ما نمی تونیم با آدمای فقیر نشست و برخواست کنیم.اصلا زندگی ما با اینا زمین تا آسمون فرق داره.جسارت نمی کنم ولی این واقعیته متاسفانه.
نمیدونم معنی این جمله که میگه (پول آدما ها رو عوض نمیکنه فقط شخصیت اون ها رو نمایان میکنه )
چیه اون هایی که به هر دلیلی از ثروت بیشتری برخوردارند و اینطور از اختلاف طبقاتی صحبت میکنند و فقیر و ثروتمند رو به طور ناراحت کننده ای متمایز می کنند چقدر سطحی دنیا رو میبینند … بله ثروت مهم است اما شعور از ثروت مهمتر است ، که فقیر و پولدار ندارد … همین افراد ثروتمند چطور به این ثروت رسیده اند … البته جز خودشان هیچ کس حتی افراد درجه یک خوانواده هم نمیدانند… مردم را با ظاهرشان قضاوت نکنید … فقط خدا ذات واقعی انسان ها را میبیند .
شخصیت و شعور برای زندگی نون و آب نمی شه.پول مهمه.وقتی پول نباشه همه چی از در می ره بیرون.من که دارم جدا می شم امیدوارم با یه پسر پولدار ازدواج مجدد کنم.عشق همه ش کشکه.
من خیلی خانوممو دوست دارم و تموم سعیمو کردم که چیزی براش کم نزارم ولی خب درآمد کم یه جور حسرت و حرص و غم و رنجو به زندگیه آدم وارد میکنه که انگار تمام حرکات احساسی یه تقلید کلیشه ای و تصنعی از حرکات آدم پولداراس اصلنم اینطور فکر نکن که بعداً پولدار میشه هر روز بدتر میشه ولی بهتر نمیشه اصلا به ازدواج با اون فک نکن
خیلی فکر کن دختر خوب …
زندگی فقط دوست داشتن نیست.
من به عشق هر دوتا تون احترام میذارم .ولی کلا در اشتباه هستید.
دخترپولدار با یک پسر ندار=جهنمی برای تمام اعصار
آبجی بی تعارف داره تورت میکنه از کجا میدونی تو رو به خاطر پولت نمیخواد. پول ارزشش بسیار زیاده بسیار زیاد آدم ها خودشون میندازن جلوی ماشین دیه بگیرن پول بگیرن میفهمی سنت هم کمه پدرت نباید کتکت میزده ولی حق داشته داری زندگیتو نابود میکنی. با پسری ازدواج کن. که یا هم قد خودت باشه از لحاظ مالی. یا پولدار تر. شما الان داغی نمیفهمی. اون پسر یه وعده غذا هم نمیتونه برات تهیه کنه احساسات بریز دور. دیگه ام سراغ این روابط بی ارزش نرو افسرده ام شده که شده تو که نمیتونی به خاطر افسرده شدن اون زندگیتو نابود کنی ازش حلالیت بطلب و بگو فراموشت کنه. و براش دعا کن تو هم فراموشش کن زود زندگی شوخی بردار نیست
اگه دوسش داری از یه کتک خوردن نترس بدستش بیار
باسلام
اسم من زهراس و ۱۳سالمه
اسم پسرداییم امیره و ۱۴سالشه
ماجرا اینه که:)
من وقتی ۷سالم بود عاشق شدم
الان شما میگید بخاطر سنمه! خیر! اینطورنیست! عشق من واقعیه!
وقتی ۷سالم بود فهمیدم عاشق شدم، پسرداییمو خیلی دوست داشتم، باهام خیلی مهربون بود، همه اسباب بازیاشو به من میداد، باهام خیلی اروم و شمرده و مهربون حرف میزد، کم کم داشت دوماه میشد که ندیده بودمش، یعنی به وضعی دلتنگش بودم که نگم براتون، بزور مامانمو بردم خونه داییم اینا، دیگه کم کم داشت ۹سالم میشدو باحسرت با امیر بازی میکردم، چون تو خانواده ما عیبه یه دختر که به سن تکلیف رسید با پسرا باشه
۹سالم شد یه روز امیر دستشو دراز کرد که باهام دست بده و سلام کنه، ولی من دست ندادم، از لجم باهاش حرف هم نزدم. دیگه هروقت میرفتیم خونشون بااینکه دلتنگ مهربونیاش بودم باهاش حرف نمیزدم، دیگه گذشت و کرونا اومد و ماهیچوقت نرفتیم خونشون.
دیگه طاقت نیوردم تابستون ۱۴٠٠ شمارشو گیر اوردم رفتم تو وات بهش پیام دادم که عاشقت شدم! ولی اون با بی رحمی تمام گف دخترعمه حالت خوبه؟ این چرت و پرتا چیه میگی! برو یه لیوان اب بخور.
دلم شکست بااین حرفاش. افسردگی گرفتم. با خواهرم رفتیم پیش روانشناس برای افسردگیم. هرکاری کرد خوب نشدم. که. نشدم!
امسال برای دیدو بازدید ۱۴٠۱رفتیم خونشون. خیلی بزرگ شده بود خیلی. نتونستم نگاش کنم خجالت میکشیدم.
امیر اومد جلوی همه بشقاب گذاشت حتی خواهرم که پیشم بود. ولی جلوی من نذاشت.! حتی بااینکه یه بشقاب تو دستش بود..!
ناراحت شدم ولی کمی بعد جلوی منم گذاشت. به همه قنادی تعارف کرد به من که رسید من استرس گرفتم همه جام یخ زد قلبم تند تند میزد. به سختی بر داشتم و گذاشتم رو بشقاب. به زور ماسکمو کشیدم پایین و قنادی خوردم. دهنم قورت نمیداد.وقتی میخواستیم بریم خونمون داشتم جلو اینه شالمو درست میکردم که دیدم امیر از اونور داره نگام میکنه. چشمم به چشمش خورد. خیلی خیلی خیلی خیلی خجالت کشیدم. اومدم اینور.
شبش امیرو مامان و باباش اومدن خونه ما. چون من امادگی نداشتم با خجالتی رفتم اتاقم و بیرون نیومدم.! حتی سلامم ندادم..!!
زنداییم میگف زهرا چرا بیرون نمیای؟ اها فهمیدم چون امیراینجاست! امیر هم لبخند زده 😮
الان من ازتون راهنمایی میخوام. میخوام بدونم امیربهم حسی داره یا نه؟
نمیگم عاشقمه نه! میگم حس!
لطفا نگید بخاطر سن و هیجاناتم! خیر! اینطورنیییییییست!!!!!
لطفا بهم جواب بدید. من کسیو ندارم حرفامو بهش بگم!
با سلام دوست عزیز
این مقاله را حتما بخوانید
چگونه کسي را که دوست داريم فراموش کنيم؟
شما باید چندین جلسه پیش یک مشاور خیلی عالی برید
و دائم این کلمه رو باخودتون تکرار کنید
وقتی فکر اون پسر تو ذهنتون اومد
فراموش فراموش فراموش
عشق هیچ ارزشی نداره ببخشید صریح میگم
ازدواج رو عشق شاید بوجود بیاره ولی برای ادامه اش باید فقط منطق عقل و پول باشه
و خب شما هم باید به طرف مقابل حق بدید که دوستون داشته باشه زورکی که نمیشه
شما هم وقتتون رو حسابی پر کنید
با درس ورزش تفریح و هر کاری
و ذهنتون رو با قدرت کنترل کنید
و پیش مشاور هم برید تا کامل فراموش کنید
خدا بهترین پسر رو ان شاءالله میاره تو زندگیتون و آینده ای روشن خواهید داشت به خدا توکل کنید
سلام من تو ۱۳ سالگی عاشق یک پسری شدم خیلی دوسش داشتم ولی الان که ۳۰ سالم هست روزی هزار بار خدا را شکر میکنم که با عشقم ازدواج نکردم
با سلام
پسری23 ساله هستم به تازگی در اداره ای به طور رسمی استخدام شده ام و حقوق کمی دارم و امیدی به افزایش آنچنانی در این اداره نیست،لیسانس دارم در دانشگاه بورسیه بودم و میتونم در کنار کارم به راحتی درسم را ادامه بدم و اگر 5 سال در این اداره خدمت کنم کارت پایان خدمت سربازی میگیرم. بیمه دارم. کاملا روی خودش و خانواده اش شناخت دارم و کاملا از لحاظ مذهبی، اخلاقی و… خانواده ها با هم تفاهم دارن . و کل اعضای خانواده ایشان خیلی مودب و باشخصیت هستند. هر دو خانواده سطح مالی متوسط به پایین داریم اما اجاره نشین یا بدهکار و… نیستیم و با قناعت زندگی میکنیم.
من به دخترشون علاقه مندم که یک سال از من کوچک تره.
رشته دخترشون دندانپزشکی هست و دو سال دیگه فارغ التحصیل میشه، خیلی بیش تر از من تلاش کرده درس خوانده و در آینده باید چندین سال در مناطق محروم خدمت کنه. ولی محل کار من داخل شهر هستش.
شغلش سخته و زمان زیادی رو مشغول درس و کار هست و واقعا خسته میشه.
هنوز موضوع مطرح نکردم و دلیلش اینه که می ترسم نتونم اونطور که خودم میخوام مراقبش باشم و به شغلش بیش تر از من اهمیت بده و نتونم از پس مخارجش بر بیام و این باعث بشه اتفاقات خوبی هم برای و هم برای ایشون نیافته.
میدونم اگه مطرح کنم هر دو خانواده با روی باز استقبال میکنند. ولی نگرانیم فقط مشکلاتی هست که شغلش به وجود میاره و اینکه سطح من از لحاظ شغلی پایین تر باشه و اینایی قبلا عرض کردم.
لطفا بفرمائید چه کنم؟ 🙏🏻
با سلام
دوست عزیز تمام مشکلاتی گفتی شایدم بیشتر هم باشه . ولی همه چیز را همگان دانند. هیچ کس نمی تونه از قبل همه مسائل پیش بینی کنه . بهترین راه این هست که به فکر نتیجه نباش و شما خوش بینی پیش برید مشکلات در خود مسئله باید با آن مواجه شد براش راه حل تعبیه کرد . بیرون گود کاری نمیشه کرد
موفق باشید
سلام ، میشه باهاتون ارتباط بگیرم؟؟ من دقیقا و کاملا شرایطم با شما یکیه ، فقط ِشنایی ام با طرف مقابلم قبل از دندونپزشک شدنش نبوده و اون دندونپزشک بود، احساس میکنم اون منو میخواد ولی شغل من از اون خیلی پایینتره، وقتی پیامتو خوندم دقیقا حرفهای دل منو زدی ، مطمئنم توام به این فکر کردی که وقتی باهاش بچه دار میشی بچه ات پدرشو آدم حساب نکنع و فقط مادرشو ببینه ، حتی نوه هات که مادربزرگشونو بیشتر از تو دوست داشته باشن ، یک فرق دیگه ای هم که بین ما هست اینه کع شما فقط علاقه داری به طرف مقابلت ، من بدون اینکه باهاش رابطه داشته باشم عاشقش شدم ، عشقی که تو این سن و سال(۳۱) تابحال به عمرم نداشتم ، اصلا نمیدونم اسم این حسی که بهش دارمو چیمیشه گذاشت … دلم میخواد باهات ارتباط بگیرم ، اگر مدیر سایت بزاره آی دی تلگرامیا شماره تماس ، دلم میخواد بدونمتو چیکار کردی ، من احساس میکنم اگ اون نباشه از لحاظ احساسی میمیرم ، اگر باهاش باشم همش معذبم و حس حقارت میگنم ، نه میتونمتنها مرد زندگیشباشم نه میتونم با یک مرد دیگه کنار اون کنار بیام ، تو منجلاب افتادم ، اقدام به خودکشی کردم یکبار و چندین بار به خودکشی تاالان فکر کردم ، بینهایت دوست دارم باهات ارتباط بگیرم… امیدوارم مدیر سایت موافق باشه اگر شما هم موافق باشید
من ۲۵ سالمه ۸ سال با ی پسری دوستم که یک سال از من بزرگتر هیچ مشکلی نداشتیم
ولی الان میگه از هم جداشیم چون تو با من اینده ای نداری میترسه میگه من نمیتونم ازدواج کنم با این اوضاع شاااااید تا چند ساله دیگه نشه اون موقع سخت تر میشه جدا شدن میگه بخاطر خودت میگم
پسر خیلی خوبی از همه لحاظم بهش اعتماد دارن
فقط ماشین داره خونه نداره هر دو طرفم خانواده هامون جوری نیست که بخوان مالی ساپورتمون کنن
بنظر شما باید چیکار کنم
با سلام
مشکل مالی شاید مشکل رابطه شما نباشه آدمای عاشق برای رسیدن به هدف تلاش می کنند. این مقاله را بخوان در سایت: 22 نشانه پسری که عاشق شماست.
سلام تو زندگی عشق باشه خدا کمک میکن صاحب خانه ام می شوید برادر خودم از صفر شروع کرد باور میکنی الان صاحب ماشین شد خانه خرید بچه داره همیشه از خدا کمک بخواهید چون سه تا برادر دارم پدرم مرد هیچی نداشته پدرم بخدا حلقه واسه خانم شان میخواستند بگیرند قرض کردن گرفتند💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞
سلام من ۱۷ سالم هست و با یک پسر ۱۸ساله نامزد هستم از ایندم با این پسر کمی نگران هستم ک میتونه شغل مناسبش رو که تربیت معلمی هست بهش برسه نگرانم نتونه به این شغل برسه و من با اون دچار اختلاف بشم چون دوست ندارم همسرم کارگر باشه وقتی ببینم همسرم کارگره حس اضافی بودن بهم دست میده حس سربار بودن و اینکه او معاف شده از سربازی لطفا منو راهنمایی کنید
با سلام
در مورد چیزی که هنوز نیومده نگران نباشید
آشغال جمع کنه بفروشه بهتره از معلمیه برو خداتو شکر کن
به نظرم باهاش ازدواج نکن
سلام بنده 21 سالمه با ی پسر 24 ساله آشنا شدم باهم دوست نبودیم کلان چند روز باهم آشنا شدیم اومده خواستگاری پدرش از مامانش جدا شده از اول خودش تلاش کرده مستقل بود از 6 سالگی بدون پدر بزرگ شده
سلام من ۲۳ سالمه من نامزدم بخاطر بحثی که پیش اومد بین خاتواده ها میانه خانوادهامون بهم خورده نامزدمم همش پشتی از خانوادش میکنه لطفا راهنمایی کنید ادامه بدم ب این نامزدی یا بهم بخوره بهتره؟
با سلام
بهتره در این مواقع به طرف مقابل پیشنهاد مشاوره بدهید و ببینید عکس العمل او چه خواهد بود
سلام ۱۸سالم نامزدیم ولی خانواده ای شوهرام از نظر مالی زیاد توب نیستد وضع مالیشن کم ولی فامیلی ماا تیکه میدازن خانواده ای شوهرات فقیرن اهل ازواج نیستن بنظرت زندگیمون خوب میشه
سلام
من یه دختر ۱۷ ساله هستم که چهار ساله پسری رو میشناسم ولی یه خاطر دعوایی که داشتیم دو سال تموم کرده بودیم رابطمونو بعد دو سال دوباره برگشتیم و الان یک و سال و نیمه که دوباره با هم هستیم
شرایط مالی خانواده من بالا تر از خانواده پسره هستش
نمیگم خیلی پول داریمااا نههه ولی خب پسری که باهاشم میدونم نمی تونن خرج زندگی بده همیشم میگه که نمی تونیم عروسی بگیریم ولی خب من تک فرزندم صد در صد خانوادم آرزوی دیدن عروسیمون دارن
خیلی دوسش دارم واقعا نه از روی بچگیه نه از سادگی یا هر چیز دیگه ای
بهونه هم نمیارم فقط دلم نمیخواد تو بد بختی زندگی کنم ، خب تو خانواده خودم هر وقت هر چیزی خواستم فراهم شده ولی میدونم وقتی ازدواج کنم اینجوری نمیشه .
قصد پسره هم ازدواجه منو به خانوادشم گفته و خانوادشم راضیه
بهش میگم نمی تونی زندگی بسازی میگه تو چی کار داری من میسازم
من اوایل گفتم عیبی نداره خودمم کار میکنم میخوام هر جوری شده تو رشته وکالت قبول شم و وکیل بشم ولی حتی یا وکیل شدن و کار کردن من هم مشکل داره یعنی نمیخواد من تو آینده کمکش کنم بعد خانواده من جورین که کسی خانه دار نیست همه زن های خانواده سر کار میرن
به نظرتون چی کار کنم ؟باهاش بمونم یا نه؟ولی دوسش دارم فکر میکنم نباشه دیونه میشم ولی خب فکر آینده فکر اینکه اگه چند سال دیگه همینا مشکل بشه و باعث طلاق بشه چی ؟
با سلام
اگر واعا نیتتون برای ازدواج جدیه حتما مشاوره پیش از ازدواج برید
ایشون منو به خانوادشون گفته و خانوادشون راضیه ولی چون پسره قبل من با دوست خالم هم دوست بوده خانواده من راضی نیستن
ولی مطمئنم میتونم راضی کنم خانوادمو
ولی میدونم باهاش آینده ای ندارم هر وقتم راجب این موضوع باهاش صحبت میکنم میگه باشه باشه من نمی تونم زندگی درست کنم اصلا راجب این موضوع حرف نمیزنه انگار حرف کم میاره
همش هم تو رابطمون دعواس نمی دونم چی کار کنم مشاوره هم نمیاد بریم میگه باشه بریم ولی همیشه میپیچونه
با سلام
ولی میدونم باهاش آینده ای ندارم
با این وجود چرا میخواهید ازدواج کنید
من قصد ازدواج ندارم منظورم اینه اوایل خام بودم چشامو بسته بودم چیزی رو نمیدیدم
نمی دونم واقعا چی کار کنم
همش بهش میگم بسه تمومش کن تموم کردیم رابطمونو ولی همش زنگ میزنع بلاکش کردم به خونه زنگ میزنع کلا یه راهی پیدا میکنه
تروخدا بگین چه جوری قانعش کنم که به درد هم نمیخوریم هر چی میگم میگه تو بهم اعتماد کن همه چیو بزار رو شونه های من من درستش میکنم
ولی واقعا باهاش آینده ای ندارم الان فقط بهم بگید چی کار کنم که قانع بشه که به درد هم نمیخوریم
سلام من یه پسر ۲۵ ساله ام که درآمد خوبی دارم تقریبا ماهی ۲۵ میلیون و عاشق دختری هستم که درآمد نسبتا
بیشتری داره و همدیگر رو دوست داریم بنظرتون این ازدواج درست است؟
خواهر محترم. شما به من بگید انسان چند بار عمر میکنه ؟ده بار چند سال عمر میکنیم. دویست سال نه نه نه عمر ما یکباره و خیلیم کوتاه. شما سنت برا این حرفا خیلی کمه و بشدت احساساتی هستی بشدت شما از یک بیراهه خطرناک رفتی دیگه تو این بیراهه نرو. پسر باید اول از همه بیاد خواستگاری اگر نمیتونه زندگی درست کنه نمیتونه زندگیتو نابود نکن لطفا. بازم من خواهش میکنم حتما برید سراغ مشاور درجه یک حرفه ای با تجربه من ولی واقعا نمیدونم تو سن ۱۳ سالگی شما چرا وارد یه رابطه شدی.
سلام من یه دختره 25ساله هستم که دوساله بایه پسر همسن خودم آشنا شدم. تحصیلات اون آقا هم لیسانس عمران هستش و درحال حاظر هم در مقطع کارشناسی ارشد تحصیل میکنه .من خودم هم دیپلم دارم خانواده ی اون آقا اصلا راضی به ازدواج ما نیستن یک بار هم برای خاستگاری آمدن ولی باهیچ یک از شرایط من موافقت نکردن . اون آقا خودش باشرایط من موافق بود . ازلحاظ مالی هم اون آقا هیچی نداره نه خونه نه ماشین .تا حالا سه بار جواب منفی دادم ولی دست بردار نیست . من تو دوراهی گیر کردم نمیدونم بهش فرصت بدم یا نه یعنی میتونه همه چیز رو درست کنه با من ازدواج کنه ؟
با سلام
خب اگه با این شرایط خانواده او هم موافق نیستند قطعا کار مشکلات زیادی خواهد داشت
سلام. من دختری هستم ۳۱ ساله. دوست پسرم استاد نقاشیه. ما با هم ا سال هست که رابطه ی جنسی داریم. از بچگی کار کرده مجبور بوده کار کنه تا الان. پدرشون فوت کرده.زندگی سختی دارن. خانوادم از نظر پولی در سطح بالاتری هست .به نظرتون ازدواج با همچین کسی درسته یا غلط؟
با سلام
فکر کنم این رابطه باید از جهات دیکری نیز سنجیده شود چون مشکلی ایشان برای تامین خانواده ندارند.
این چه مشاوره ای است شما اصلا سواد مشاوره دادن نداری آدم از ازدواج چی میتونه بخواد جز بالارفتن کیفیت زندگی و ارضای روحی و جسمی آدمی که برای پول کسی رو بخواد بهتره دختر مردمو بدبخت نکنه
سلام دختر ۳۹ ساله ای دارم که هم زیباست و هم تحصیلات و شغل خوبی داره و مدت ۶سال با پسر بی پول دوست بوده که ۷سال کوچکتره و الان که به خواستگاری آمده احساس میکنم بخاطر منفعت طلبی میخواد با دخترم ازدواج کنه .خانواده ما در سطح نسبتا خوبیست لطفا راهنمایی کنید این وصلت درسته؟
با سلام
حتما دوره شناخت رو با هم طی کنند با هم رفت امد کنند مشاوره قبل از ازدواج بروند هیچ ماهی پشت ابر نمیمونه
سلام منه یه دختر ۲۱ساله هستم دوساله بایه پسری همسن خودم در ارتباطم و کسی هم نمی دونه قصدمون ازدواجه ولی پسرع شرایطش رو نداره حالا به حالا بیاد خاستگاریم چهارتا برادر بزرگتر داره ک اونا باید اول برن خاستگاری. میگه همینطور باید صبرکنی پسرخیلی خوبیه ولی پول نداره اصلن دانشجوعه .درعوضش من کلی خاستگار خوب دارم که به خاطر اون رد میکنم خودمم دانشجومعلمم از طرف دیگه خانوادم فشار میارن ک مورد های خوب رو رد نکنم.آیا این کار درستیه ؟بلاتکلیفم کمکم کنید توروخدا
سلام
خیر بلاتکلیفی تقریبا بدترین کار ممکن است.
واقعا پسری جوانی که نه پول داره نه سرمایه داره حتی پول تو جیبیشم از پدرش منت میکنه میگیره خیلی زندگی براش سخته .ازدواج ؟؟هه ضرب المثل معروف ک میگه گور ندارم تا کفن داشته باشم واس امثال این جوونا هست واقعا خیلی خیلی درد ناک هست خیلیییییی زیاد عذاب اوره وقتی بخاطر اینکه وضعت خوب نیست پول نداری نمیتونی به یه دختر نگاه کنی مبدا دل بدی بهش اینو از چشمات حروم کردی چرا ؟فقط و فقط بخاطر اینک پول نداری کار نداری باید فقط بمیری فقط و فقط بمیری زندگی واس اینجور پسرا حرامه نمونش یکی خودم
دوست عزیز منم دقیقا مثل توام از یه دختری خیلی خوشم میاد اما چون پول ندارم جرئت نمیکنم بهش نگاه کنم چونکه میدونم بهش دل میبندم و وابستش میشم. البته من کار دارم ولی خب حقوقش اصلا کفاف ازدواج نمیده.
سلام من یه دختر شکسته خورده ام و رنج کشیده ازدواج ناموفق قبول میکنید پیام بدین
چرا که نه
بله اگه شما خوب باشین
چه اشکالی داره
اره قبول میکنم
من ديگه اصلاً به اين حرفا اعتقادي ندارم.
کارشناسايي که ساعتي فلان قدر پول ميگيرن و نه خونه ساده دارن و نه ماشين ساده براي ما از سادگي و قناعت ميگن.
ساده ترين مراسم عروسي هم بگيري کلي خرج بر ميداره. چند تا عکس ساده و يه فيلمبردار به علاوه آرايشگاه ميشه به اندازه کل خرج هاي ديگه عروسيه. بحث تجملات نيست حتي ساده ترين و ارزان ترين چيزا کلي بهت بدهي وارد ميکنه.
مگه ميتوني زندگي خودتو با ديگران مقايسه نکني؟ تو تخت خواب کنار خانومت باشي مي بيني که داره تو اينستاگرام زندگي همه رو چک ميکنه به خصوص خاستگاراش. قبل و بعد عروسي هم همش داره به ويديو هاي عروسي هاي ديگه نگاه ميکنه که اون موقع متوجه ميشي که اگه خرج حسابي نکرده باشي تا ابد بايد مطلک بشنوي.
خلاصه اينکه زندگي مشترک با اين کتابا و مقاله ها درست نميشه. پول و پول و پول
حرفت درسته موافقم، بعد از یکسال از عروسیم هنوز دارم بدهی عروسی رو میدم، غلط کردم زن گرفتم، اینو میخوام بگم اگه خواستگارتون دختر خانوما با شماهام، وضع مالی خیلی خوبی دارن باهاش ازدواج کنید چون در هر صورت مال و منالو و ثروتی داره که یک زندگی عالی و بدون دغدغه رو داشته باشید حال اگه پول خودشم نبود فرق نمیکنه مال باباش هم مال اونه، در شرایط فعلی کسی که درامد معمولی داره خیلی سخته زندگی باهاش
سلام من شانزده سالمه و پسری که من دوسش دارم در شهر دیگریه و گفته تا دوسال بیشتر نمیتونه صبر کنه و میاد خاستگاری اون 21 سالشه وضع مالیش اصلا خوب نیست و توی یه روستایی هستن و کارگری میکنه بعضی وقتا هم برای کار به شهر های دیگه میره ولی میدونم از درون ادم پاک و مهربونیه بعضی وقتا خودشو سرکوفت میزنه که شاید نتونم خوشبختت کنم بعد میگه اگه پدرو مادرت وقتی اومدم قبول نکردن چند بار میام اگه ردم کردن میدزمت من چیکار کنم خیلی هم بهش وابستم و دوسش دارم لطفا حتما جوابمو بدید بگید کدوم راه درسته کدوم راه غلط. و درضمن خانواده ی پسر میدونن و خانواده من نمیدونن در مورد رابطمون
بچه بازیه یا ازدواج؟! اصلا راجع به مسئولیتای زندگی مشترک چیزی میدونید؟
عزیز دلم دزدین جیه گل من باعث شرمندهگی خانواده ت میشی قبول کردن چ خوب قبول نکردن چ بد اما تو باید به خانواده ت گوش کنی
این اسمش دوست داشتن نیست ، شما فقط وفقط درگیر احساسات پوچ و تو خالی شدید اولا سنتون خیلی پایینه وبعد ازاون دراین رابطه هیچ بویی از عقل و منطق نیست در تصمیم تون بسیار دقت کنید چراکه در آینده مسولیت وتبعات این تصمیم فقط و فقط با شماست.
دزدین چیه یعنی چی ؟نکن این کارا رو عه
باسلام عرض ادب
بنده ۲۸ سالمه پسرم قبلنا کار میکردم به خاطر بیماری کردنا از انداختن بیرون و هرجا میرم فرم پر میکنم برا کتر هیچ جا قبولم نمی کنه لیسانس هستم و الانم بدجور احتیاج به کار و ازدواج دارم و خانواده ام هم فوت شدن . هیچ حمایتی از طرف خاتواده ام نیست و همه فامیل ها مسخره میکنن و فوشم میدن منم افسردگی کامل گرفتم چون اونا به پسراشون بالای ۳ میلیارد سرمایه دادن بهترین کار ها رو برا خودشون و زندگی لاکچری دارن منم متاسفانه هرچقدر کار میکنم فقط خرج زندگی روز مره میشه چند بار هم میخواستم خود کشی کنم
با سلام
قبل از ازدواج به فکر تثبیت شغلی باشید که اونم بیشتر باید به توانایی های فردی خودتون تکیه کنید.
اول اینکه کار همیشه هست ولی در لولهای مختلف شما لیسانس دارید واگر در حد مدرکتون کاری برای شما نیست لولهای پایینتد کاری رو انتخاب کنید وبعد نگران حرف بد دیگران نباشید حرف بد و غلط دیگرانی که خود در زندگی هزار گیر و گرفتاری دارند در مورد شما هیچ تاثیری در زندگی شما نخواهد گذاشت مگر اینکه شما این حرفهارو تبدیل به کارد و چاقو کنید وبه خودتون بزنید. مسیر زندگی فرازونشیب های فراوانی دارد چنین نبوده و چنین نخواهد ماند امیدوار باشید
خیلی زیاد ناراحت شدم من به شخصه خیلی از دست این اسیب های اجتماعی و اقتصادی ناراحت میشم به شخصه تنها کاری که میتونم براتون بکنم عمیقا از ته دل حتما دعا میکنم امیدوارم منم هر چند ناچیز همدردتون باشم خدایا چرا امام زمان ع رو نمیرسونی خسته شدیم بس نیست این همه ظلم و بیعدالتی ما اینقدر دیگه ظرفیت نداریم
سلام بنده ۲۱ سالمه به دختری علاقهمند هستم که ایشون نامزد داره ولی اصلا دوستش نداره و بار ها گفته به پدرش اما پدرش قبول نمیکنه ایا درسته که من با پدر ایشون دربارهی دخترشون صحبت کنم پدرشون میدونه که دخترش منو میخواد ایا بعد یک سال نامزدی من میتونم برم و با پدر دختر حرف بزنم یا نه اصلا به صلاحه یا بد تر میشه لطفا کمک کنین ممنون
سلام بهتره با خانواده شما صحبت کنند.
شما هیچ جایگاهی دراین رابطه ندارید و این رابطه غلط رو حد اقل تا زمانی که ایشون متاهل هستند کاملا تموم کنید و حتی کوچکترین تماس یادخالتی نداشته باشید
سلام. وقت به خیر
دختری هستم 22 ساله. با فردی هستم همسن خودم. 2 ماه از آشناییمون میگذره. قصدمون ازدواجه.تفاهم داریم با هم
جنم و جربزه کافی رو برای زندگی داره. اما اگر بیاد شهر خودمون کار نداره و قراره راه اندازی بشه. خانواده ش هم مخالفن میگن باید کار داشته باشی تا بیایم خاستگاری. من هم در شرایطی نیستم ک بتونم وایستم. خواستگار دارم ک خانواده باید جواب بدن. باید اینا پا پیش بزارن ک من بتونم اونارو رد کنم
موندم توی دو راهی. خانواده م میگن ک اگه میخاستن تا الان پا پیش میزاشتن. خودش میگه خانواده اول راه حمایتم میکنن. اما من حس میکنم ک اینطور نیست
نمیدونم چیکار کنم
سلام
باطرف مقابل صحبت کن ببین انگیزه اش چقدره برای رسیدن به شما اگه زیاد نیست کنسل کن
اینطور که پیداست ایشون استقلال کافی ندارند اگر علاقه ای دارید به ایشون بادید باز و عاقلانه پیش برید.
سن 19خورده ای-فاصله سنی حدود یکسال-تحصیل پسر در یک دانشگاه نسبتا خوب و مطرح کشور
از لحاظ اعتقادی افکار و خیلی موضوعات نزدیک هستیم
تنها تفاوتمون سطح مالی هست که سطح مالی خانواده دختر خیلی از ما بیشتره
و احتمالا خانواده من نتوانند کمک مالی کنند ولی خودم مدتیه که شغلی راه انداختم که تقریبا وقت زیادی نمیگیره ولی فعلا درامدم خیلی کمه
حسابی کردم در زمان دانشجویی اگر دانشگاه انتقالی به دختر بدهد(برای زوج ها فکرکنم انتقالی راحت تر بشه گرفت)و هردو در یک دانشگاه باشیم حدود 1ملیون500تومن هزینه نیاز هست(هزینه خوابگاه-غذا-تفریح-تنقلات)که همونجور گفتم کار دارم اما درامد پایینه و کم کم به امیدخدا زیادتر میشه و یه جورایی از پس این میزان هزینه میتونم بربیام
من ادمی هستم که میشه گفت منت قبول نیستم و اصلا دلم نمی خواد هزینه های اولیه زندگی از سمت خانواده دختر باشه .هرچند که بنده در خانواده ایشون تجملات ندیدم ولی احتمالا میزان مخارجشون از خانواده من بیشتر بوده .بنظرتون در جلسه خواستگاری این موضوع مطرح کنم که احتمالا تا پایان کارشناسی یا ارشد(حدود4تا6 سال)دیگه انچنان تمکن مال نداریم و باید خیلی توقعات پایین بیاریم و شرایط سختی تحمل کنیم .اگر دختر این شرط قبول کنند بنظرتون میتوان با دختری پولدارتر از خود ازدواج کرد؟؟؟
با سلام
بزارید این مسائل خانوادتون مطرح کنند بهتر است.
بادختر حتما به طور واضح و روشن بیان کنید بطوری که کاملا به درک مطلب برسند.
سلام حدود یکسال ونیم پیش من با یه پسر دوست بودم خیلی دوسش داشتم ولی اون به اندازه من منو دوست نداشتاز من سه چهارسال کوچیکتر بود .گرم بود خصوصیات خوب داشت صدای خوب طوری که وقتی صداشو میشنیدم انگار قلبم میفتاد از سینم بیرون وخوش قیافه وخوش تیپ خوش خنده شوخ ولی زیاده روی میکرد وباعث مسخره کردن اینو اون یا زیادی زبون میرخت و دروغ میگفت خصوصیات بدش بیشتر بود اعتماد به نفس پایین و عزت نفس انگار اصلا نداشت و متکی به خانوادش بود هر کاری میکرد که دیده شه و من همش باهاش دعوا داشتم ولی حساس بود وقتی میرفتم بیرون یا وقتی با گوشی صحبت میکردم خیلی ناراحت میشد هی میگفت با کس دیگه ای اره و… ولی کاری نمیکرد این ادم خود شیفته بود هی چ اعتماد به نفس نداشت فقط دلش میخواست دیگران براش کار انجام بدن داشت از دوست داشتن من سو استفاده میکرد ولی هنوز دوسش دارم با اینکه رابطه بهم خورده .هنوز وقتی میبینمش وصدلشو میشنوم دلم هورری میریزه الانم خواستگاری دارم ز نظر مالی اخلاقی بهتره از اونه فقط من حسی بهش ندارم همش میگم کاش عشقم جای این ادم بود چیکار کنم همه چی خواستگارم به دلم نشسته جز قیافش چیکارکنم
اگه واقعا دوسش دارین خاستگارهاتونو ردکنین
این چه راهنمایی هست، اصلا قبول نکنید کسی که اعتماد بنفس نداره هیچی نداره
سلام
من ۲۰ سالمه دیپلم دارم و دانشجو بودم ولی ول کردم ۳ تا واهر و یک برادر دارم که هرسه در اروپا زندکی میکنند
۴ ساله با یه اقایی که یسال از خودم بزرگتره و سیکل داره و کارگره و ماهی ۴ یا ۵ میلیون درامدشه و ظاهر خیلی معمولی داره دوستم
خواستگاریم اومد ولی خانواده من بشدت مخالف بودن . بعد از خواستگاری دعواهامون باهم شروع شد تا جایی که باعث شد بهم بگه برو از زندگیم و منم از سر لجبازی با پسر عموم که اروپا زندگی میکنه نامزد کردم.ولی هر چقدر تلاش کردم نتونستم دوسش داشته باشم.
دوس پسرم چنبار بهم پیام داد که چطور اینکارو کردی برگرد ولی خب بی احترامیا و بی اعتمادیامون بهم زیاد شده بود و من میدونستم که این رابطه بدرد نمیخوره.
بهم گف اگه نامزدی تو بهم بزنی هر شرطی داشته باشی قبول میکنم.منم بزرگترین هدفم مهاجرت از ایرانه.ایشون گفتند باشه
(تو دورانی که من نامزد بودم نامزدم ایران نبود و فقط چت تصویری داشتیم ولی دوس پسرم با دخترای زیادی بیرون رفته بود و باهاشون در ارتباط بود، که الان بهم میگه همشون بخاطر عصبانیت از دست تو بود تو نامزد کرده بودی و من داشتم دیوونه میشدم)
ولی الان که من از نامزدم جدا شدم میگه من نمیتونم خانواده مو ول کنم اونا همه امیدشون به منن من پسر بزرگ خانوادم
من حس میکنم که توی ایران به هیچ جایی نمیرسم و بدبخت میشم .وقتی به این فکر میکنم که تا ابد اینجا بمونم دیوونه میشم.
ولی بدون اونم زندگی برام معنایی نداره.با اینکه خاستگارای زیادی دارم که اروپا هستند
با سلام
.وقتی به این فکر میکنم که تا ابد اینجا بمونم دیوونه میشم.
دوست خوبم این ازدواج راه به جایی نمیبره. تصمیم درست بگیر
به هیچ وجه مناسب یکدیگر نیستید گاهی اوقات ادم در تعجب میمونه که عقل چه جایگاهی در اینگونه تصمیمات داره بزرگوار شما منطق رو کجای کارتون اجرا میکنید.
سلام
من ۲۶ سالمه و پسرم
یه دختری خیلی دوست دارم ولی باهاش ارتباط نداشتم
از لحاظ خانوادگی و مالی در حد هم هستیم
از لحاظ چهره و جذابیت هم همینطور
فامیل های دورمون هست و دختر قانع و خوبی هست
معلمی هم میخونه
چون بهش نگفتم که دوستش دارم و میخوامش
میترسم که خواستگار براش بیاد و از دستم بره
از یه طرفم میترسم که پا پیش بزارم
چون کارما تازه شروع کردم و نوپا هستم
میترسم از عهده مخارج بر نیام
خانوادم میگن سه چهار سال نامزد بمونید که بتونی کار کنی پول در بیاری
منم دوست دارم خوشبختش کنم و سختی نکشه تو زندگی
و از طرفی نمیخوام از دستش بدم
چکار باید بکنم به نظرتون؟؟
سلام
بهتره حالا شما نظزتو به خانوادش در میان بگذارید
سلام من ۲۲سالمه و ۴ساله با پسری همسن خودم هیتم و تصمیم داریم همه چیز رو جدی کنیم ولی خانوادش از نظر مالی پایین تر از ما هستند ولی پسره ادم خیلی کاریه و شغلش الان مربیگریه ولی فعلا یه مربی معمولی ولی قصد داره کارشو گسترش بده و شغل های دیگ ام داشته باشه از خودش خونه یا ماشین نداره ولی مقدار خیلی کمی پول داره که میگه میتونم همرو حل کنم
به نظرتون میتونم کنارش اینده خوبی داشته باشم؟
سلام
دوست عزیز اینجا لطفا خانوادت در جریان بزار
در این مرحله فعلا عزم جدی طرف مقابلت مهمتره
با سلام
دانشجوی پزشکی هستم. با اینکه هم علاقه و هم اراده کار کردن داشتم بخاطر حجم زیاد درس نتونستم کار کنم
وضع مالی خانوادم نسبتا خوبه
ایا تکیه به پدر میشه ازدواج کرد
سلام
برای اوایل ازدواج مشکلی نداره
سلام یک اقوام حسود دارم و برادر ناتنی که ظاهرا خوب ولی باطنا آشغال که مدام مانع پیشرفتمون میشه چجوری باید باهاش برخورد کنیم؟
لازم نیست فکر خودتون درگیر دیگران کنید
سلام من دوتا ازدواج داشتم ازدواج اولم جدا شدم ازدواج دومم خانمم فوت شده دنبال ازدواجم موردی پیدا نمیکنم بنظرتون چیکار کنم
با سلام
از اطرافیان کمک بگیرید.
سلام من یه دختر شکسته خورده ام و رنج کشیده ازدواج ناموفق قبول میکنید پیام بدین
سلام منم مثل شمام
چرا اینقدر به خودت میگی شکست خورده بسته بابا کم خودتو کوچیک کن
سلام پسری هستم ۲۲ ساله، آذر ۹۵با دختری آشنا شدم که اولش رابطه معمولی بود، چادری بود و مذهبی یکروز گفت جا برای آشنایی دونفره داری ؟ گفتم بله خونه ای هست ، اول قرارنیامد گفت مامانم نذاشت،گفتم باشه، جلسه بعد آمد،سلام کردم باهاش اولین رابطه ام بود با یک دختر،سعی میکرد آغوشم بگیره چون از لحاظ قیافه واقعا خوشگل بودم،بعد همین جور باهام صحبت کردم گفتم ریحانه برو مامانت گیر نده بهت رفتم رسوندمش پشت کنکوری بودم درسمم خوب بود پرستاری کاشان قبول شدم ریحانه نذاشت برم گفت بدون تو نمیتونم ، خام شدم و نرفتم ،درخواستای عجیبش شروع شد،یکروز آرایش کرده اومد گفتم ریحانه این کارا چیه؟ گفت دلم میخواد رابطه ی نامشروعی باهم داشته باشیم گفتم دختری که ،قبول نکردم تا با مزخرفات علمی خواست بگه از بچگی دختر نبوده وارتجاعی بوده و این حرفا، بعد یه مدت رابطه هر روز در خواست داشت ، عاشقش شدم گفتم رابطه رو کم کن میخوام به مادرم بگم بیام خواستگاری یک هفته نیامد پیشم،بعد به موبایلم زنگ زد و گفت میلاد من شوهر دارم و ۴ساله شوهرم دادن و شوهرم دوست ندارم ،اونجا حس بدی بهم دست داد،با دیوانگی گفتم چی؟؟؟ من عاشقت شدم عوضی، گفت ببخشید، گفت طلاق میگیرم گفتم نمیخوام برو ولم کن ،نمیخوام حتی اسم تو بشنوم، ۹ ماه باهاش رابطه عاشقانه داشتم و نگفته بود ، فرداش زنگ زد گفت میلاد شوهرم دیشب اذیتم کرد و فلان گفتم چی؟؟ نگو لعنتی این چیزارو بهم نگو ، ی بچه مسجدی بودم رفتم سر نماز با گریه کشاندم بیرون که یک پسره مزاحمش شده رفتم دعوا کردم گفتم این کیه؟؟ گفت عشقم قبل تو گفتم عشقت؟؟ عشق داشتی و دم از عاشقی میزدی؟؟ همه رفیق هام بخاطر این حرفا ازم جدا شدن ، بعد گفت بابا ندارم و این عشق قبلیم منو برد داد دوتا مرد شصت ساله و دوتا دیگه خودشم اذیتم میکرد میرفت کنار ، دیگه دیوونه شده بودم همه رابطه هاشو تعریف میکرد وابسته اش بودم دل میسوزوندم براش موبایل خریدم براش کلی خرجش میکردم ، کسی رو نداشتم بهش بگم چه مرگم شده 🙂 حتی روانشناس هم رفتم گفت نمیفهمم چته چون حس تو رو هیچوقت نداشتم ، بعد یک هفته آمد گفتم ریحانه تا کی باهام میمونی این برام مهمه ! گفت تا آخر عمر مثل خواهر گفتم خواهر نمیخوام فقط تو رو میخوام ، یه داداش عوضی داشت توی خانه اش بهش تجاوز کرد که بهم گفت آقای دکتر دیوونه شدم ، یکبار واسه تولدم آمد کل مو هام سفید شده بود از غصه گفت میلاد شوهرم منو خیلی دوست داره نمیتونم دیگه ببینمت امیدوارم خوشبخت شی ، گفتم چی؟؟؟ داری میری؟؟؟ گفت مجبورم ، گفتم مجبور نبودی منو نابود کنی ولی کردی ، مهر ۹۶ هم رفت ، دانشگاه آزاد رو رفتم چون توی شهرم بودم هر کجا رو نگاه کردم یاد خاطرات تلخ که سلول های مغزمو خرد کرد رفتم کارهای ناجا رو کردم رفتم اونجا فشار عصبی زیاد بود فکری شده بودم به دلیل عدم روحیه خدمت تجدید آموزش شدم ، چهارساله هیچ کس نتونستم بگم و همه ام کنایه میزنن بچه مسجدی و خوش برخورد که درس شم خوب بوده امروز نابود شده مو هام کلا سفید شدن و ریزش پیدا کردن اما از فکرم نرفت گفتم ازدواج کنم اما خوشگل ترین و خوب ترین دختر هم حال مو خوب نمی کنه فقط شب و صبح و صبح و شب میکنم با فکر دیگه فکر کنم به مرز دیوانگی رسیدم چون حوصله ام صفر شده از بس ریختم تو خودم ضمنا اون دختره هم سال ۹۷ زنگ زد گفت دخترم بدنیا اومد گفتم بهت بگم که دیگه تا آخر عمر امیدی به من نداشته باشی ، غرورم دیگه از صفر ته کشیده آقای دکتر اگه حرفی نظری دارید لطفا دریغ نکنید ضمنا الان دانشجو ترم چهار فرهنگیانم ممنون از شما
سلام
دوست عزیز لطفا مراحل فراموش کردن و کنار آمدن با سوگ را حتما بخوانید.
چه هرزه های کثافتی پیدا میشن میدونی اگر سنگ سار میشدن امثال این ها دیگه این مشکلات پیش نمیومد. و اینکه بدون. هرزه زیاده. خدا بهت رحم کرده ولی دیگه حواست جمع کن. دنبال رابطه های پوچ و توخالی کثیف بی سر و ته نرو فراموشش کن زندگی تو ازنو بساز. تو زمانه. ای زندگی میکنی که هرزه زیاده. تنها راه. خوشبختی خواستگاری هست و تمام مشاوره برو حالت خوب شه و به خدا توکل کن
سلام دختری هستم ۱۹ ساله چندتا خواستگار آدم حسابی داشتم خانوادم رد کردن اما مادرم یکیشون قبول کرده ولی من دنبال یه پسری دیگه هستم و از هم خوشمون میاد اما از لحاظ مالی خیلی پایینه بنظرتون چکار کنم
وقتی نمیتونه نمیتونه دیگه. برو مشاوره حتما
بنظرتون ازدواج با دختر پول داره بد قیافه روستایی بهتره یا ازدواج با دختر خوشگلی که یکم بالاتراز خودت باشه ینی پول و درآمد متوسط البته دختره هنوز منو نمیشناسه ینی دوست نبودیم بنده ۲۳ ساله ام ممنون
با سلام
تا ببینی از دختر چی میخوای؟
امنیت و آسایش ، پول و…
بخاطر پول میخوای ازدواج کنی خجالت بکش
ینی در واقع در شرایط کنونی و این پشتیبان که ندارم ینی پدر ندارم و خودم خرج جهیزیه خواهر و غیر و را دارم میدم و کارگر هم هستم ، موضوع اصلی اینکه ازدواج با این فرد که روستایی هست و قیافه چندان دلچسبی هم نداره برام جذاب نیست ولی مشکلات زیاد هست و خانه ندارم خودروهم ۲۰۶ به زور دارم اما دختر پول داره باباش همه داماد هارو ساپورت کرده از خانه تا ماشین خارجی هر کدام از داماد ها و خود پدرش لندکروزر دارند پدر شم خیر بزرگ یه، اما دخترانش زشتند بقیه دامادشان بخاطر پول رفتند خواستگاری ، بنده خوشگل هستم اما این زمانه خوشگلی ارزشی نداره برای کسی چون عمل یا زیادن یکساله این فکر ازدواج و وسوسه هاش توی ذهن مه پدرش آدم خوبیه شنیدم مادر شم همینطور ولی میگم که زشتند و روستا هستند البته هم روستایی مادرم هست ، لطفا راهنمایی درستی کنید ممنون از لطفتان
یه تصمیم بگیر که بعدا پشیمون نشی. مسئولیت این موضوع هم فقط به عهده خودتون هست
سلام من ۲۳ سالمه دانشجو آموزش ابتدایی دانشگاه آزادم ، خودم عاشق دختری هستم ک از خودم دوسال کوچیکترن و اونم بابا مادرش مثل من خانواده من معلمن و از لحاظ قیافه اوکی هست ، اما مادرم یکی از اهالی هاش که معدن داره ،رو انتخاب کرده که ندیدمش و پولدارند خیلی لندکروزر زیر پای همشونه و طرف به همه داماد هاش یک خانه و خودروی لوکس میده اما دخترهاش زشتند میخواستم ببینم از نظر مشاوره کدوم کار من درسته لطفا راهنماییم کنید ، شغل ندارم ینی تازه از سربازی اومدم شروع کردم به تحصیل لطفا راهنماییم کنید ممنونم
سلام
الان فکر کنم باید این مسئله را اول با مادرت در میان بزاری
بنظرتون کدام مورد مناسب من هست؟ ممنون
سلام من دختری ۲۰ساله هستم ویکسالو۴ماهه ک باپسری اشناشدم وخیلییییی همودوسداریم واینوچرامیگم چون توی غم وخوشحالی کناره هم بودیم ایشون هم ۲۰سالشونه به دلیل مشکلاتی ک دارم میخام زودترازدواج کنم چون هیچکدوم نمیتونیم دوری هموتحمل کنیم من حسابدارومشاوره پوست وموهستم وایشون هم بعدسربازیش استخدام سپاهن ولی پدرش اجازه نمیده ک ازدواج کنیم میگ بعدسربازی ۷،۸ماهه ک دلخورم ازشون سردجوابشومیدم چون پدرم فوت شده حداقل میگم ی پشتوانه ک باشه کنارم ولی پدرش خیلی رواصابه همش میگ برای بعدسربازیت وخب هردومون تحت فشاریم بایدچیکارکنیم؟؟
دلیل مشکلاتی ک دارم میخام زودترازدواج کنم؟ خیلی مهمه این دلایل چیه ؟
حرف پدرش کاملا درسته
خودت مشکل داری
اگه از الان نتونی پدرش رو تحمل کنی احترامی برا پدرش قایل نباشی حرفشو زمین بندازی پس بعد ها هر چی گفت باز برات مشکل هست و ممکنه به خاطر پدر دایم دچار اختلاف بشید
من نظرم اینه خانواده دو طرف حتی اگه بد باشن اما اگه احترام بذارید و بی محلی کنید ونشون بدید که اصلا نمیتونن رو اعصابتون باشن و هر کاری کنن شما ریلکس هستید عزیزتر میشید یا اینکه دیگه زیاد سربه سرتون نمیذارن. گاهی خیلی از مسایل رو به طنز بگیرید و یه آیه قرآنی هست که میگه گاهی ممکنه چیزی رو دوست داشته باشید که شره براتون وگاهی چیزی رو ازش اکراه دارید اما براتون خیره
🙁
چرا انقدر غمگین
سلام
سلام
سلام من یه دختر 2۰ ساله هستم کارشناسی برق میخونم سرکار هم میرم حقوق کمی دارم و سطح مالی خانوادم متوسطه یک سال هست که با هم دانشگاهیم دوست شدم که هم سن هستیم شغل داره و درآمد متوسطی داره که خرج یه نفره تقریبا ولی خونه و ماشین نداره و میخواد بیاد خواستگاری ولی از اینکه نتونه از پسش بربیاد میترسه جلو نمیاد نمیدونم الان چیکار کنم هر دومون بلاتکلیف موندیم😞
با سلام
حتما باهاش صحبت کنید اگه قصدش فقط دوستی نیست برنامش برای زندگی مشترک چیه؟
قطعا سوال درستیه؟
سلام من ۲۸سالمه دوتا بچه دارم که روحیشون خیلی ضعیفه من ۱۸سالگی ازدواج کردم ۲۴سالگی هم طلاق گرفتم الان بخاطر بچه ها میخوام برگردم چون با دیدن شرایطشون اذیت میشم .ولی مشکل اساسی اینه که نه علاقه ای به طرفم دارم نه شرایط مالی خوبی داره ونه بچه ها پیش من بلشن حمایت مالی میکنه فقط خودمو خودمم خیلی شرایط و انتخاب سختیه نمیدونم چیکارکنم ؟مشکلمون هم واسه طلاق خیانتای پی درپی اقا بود که دیگه نتونستم تحمل کنم
سلام خدمت همه
عشق.. ،خیلی چیزعجیبیه بنظرم..
همه ما تو زندگیمون یه بار عاشق یکی شدیم ک ی حسی توش بوده ک تو هیچ انسان دیگه ای حتی احساسشم نکردیم.. حسی ک خیلی خاصه.. کلمه عشق بیشتر غمگینه تا رومانتیک.. حتی برا همه آدما یه داستان غم انگیز به همراه داشته.. آرزو میکنم هرکسی بتونه بی دغدغه و معقول و روال ،عاشق بشه وبه عشقش برسه.. عشق لعنتی نرسیدن هایی داشته برا همه با داستانی متفاوت.. آدمی هستم ک با دلی ذغال شده دارم در دل مینویسم… حس عشق واقعی ،خیلی مقدسه .. مقدس تر از چیزی ک مادیات بهش تعرض کنه بنظرم.. اما حقییت تلخ برعکسشو حکم کرده..
عاشق دختری شدم، ک معنی؛ حس.. و عشق طاقت فرسای عاشقای اساطیر رو برام قابل درک و لمس کرد..
دختری ک آنی و معجزه ای سر راهم قرار گرفت..
دختری ک سختی های فراوون کشیده بود تو زندگیش و پدرش بیماری داشت ک استرس و وحشت مبتلا شدن مورثی این دختربه بیماری پدر تو وجودش بود (انشاالله همه مریضا و بالاخص پدر بزرگوارش سلامت باشن)..بین دلشو عقلش گیر افتاد.. همزمان با حضور آنی من .. ی خاستگار وارد زندگیش شد ک بزرگتر از من بود و ۱۰سال بزرگتر از اون خانم.. من تازه فارق التحصیل شده بودم و اون فرد کار داشت و آماده تر..و مال ی شهر دیگه بود
دختره بین دل و عقل رفت سراغ عقل ..
چند وقت بعد رفتم سر کار دولتی و استخدام شدم.. اما چنان ضربه روحی خورده بهم ک باورش برام سخته..
تو مجازی جشن عقدشو دیدم .. و دستاش تو دستای کسی رفت ک حسرت گرماش به دلم موند..
بعد اون.. دیگه هیچوقت آدم سابق نشدم
من با همه مشکلاتش دوسش داشتم.. خیلی زیاد ک هنوزم نمیتونم اون حسو دور بریزم ک احساس گناه میکنم الان ک دیگه چرا اون حسو دارم… باعقل..برا انتخاب اون دختر دور نبودم اون موقع .. دوسم داشت .. اما رفت سراغ نقد تر.. بنظرمن! اجهافه بعضیا باورشون اینه پول شخصیته.. یا هرکی پول داره همه چیزه..
بااینکه همون موقع از نظر مالی خیلی بالا تر بودم از اون دختر و مورد بهتر از اون دختر از نظر عقل برام پیدا بود .. اما من دلمو برداشتم.. براشم تلاش کردم خیلی.. خاستگاره مفت و راحت بدستش آورد.. تهش من شرمنده و سر بزیر دلم شدم.. الانم شکر خدا دستم به دهنم میرسه .. اما دل خوشی ندارم دیگه.. رفتن اون .. یه شُکِ عجیبی داد بمن..
بخدا به عنوان ی آدم افسرده و دلشکسته .. پیشنهاد میکنم تا وقتی که بهترو بهترِ خودتون نشدید.. به دلتون قفل بزنید.. چون عشقو شکستاش اونقد عظیمه که زندگی آدمو بهم میزنه.. حتی با مدتی بعد اون ماجرا.
خواهرای عزیز سرزمینم..
توروخدا.. اگه یجا تو دوراهی گیر کردید بین دوتا آدم.. اگه انتخابتون عقله و پولو یه خاستگار پخته و سن بالا تر ..
نذارید طرف عاشق قضیه وابستتون بشه!! دل بدید بهش بعد ته قضیه یهو برید ..
شایداون آدم دیگه نتونست بشه آدم سابق..
چون اون ادم قلبشو تقسیم کرده بود باشما..
شاید دل .. با یکمی صبر.. یه جاهایی بهتر فرمان بده.. چرا پول باید انقد مقدم باشه ک اخلاقو شخصیتو تلاشو مرامو معرفتو عشقو علاقه بشن آخر لیست… خیلیا با پولم حتی نتونستن اینارو بخرن و زندگی پاشیده شده.
جنبه روحی تو حظم فراموشی اون شکسته،
تو آدما فرق داره
یکی فراموش میکنه دوباره عاشق میشه..
یکی احساساتیه! میسوزه با درد زخم کهنه و درد میکشه
با #خاطراتو ..#آخرین صدایی از اون که تو گوشش عبدی شده.. #درد میکشه#
یا حق
چرا دیدگاه من ثبت نشد¿!
دوباره بنویسید
سلام من۱۵سالمه و خیلی خواستگار دارم یازده سالگی نامزادی کردم اما دوسش نداشتم بخاطر اینکه خانوادم قبولش داشتن قبول کردم اما نتونستم بعد دوسال بهم زدم و همچنان مشغول سروکله با خواستگارام هستم دارم ادامه تحصیل میدم بخاطر همین همه خواستگارامو رد کردم ولی یکیشون خیلی لجبازه یک ساله نشسته میگه من از تو دست نمیکشم خودمم کمکم بهش ی حسایی پیدا کردم اما نمیدونم قبول کنم یا ن اوضاع مالیش هیچ فرقی با ما نداره هردو مون در ی سطحیم پولدار یا نبودنش برام مهم نیست اخلاقش اوکیه ظاهره خوبیم داره بنظر شما چیکار کنم؟!
با سلام /
فعلا روی تحصیلاتتون تمرکز کنید بهتره
سلام من ۲۲ سالمه تقریبا ۳ ساله با ی دختری ک ۲ سال ازم کوچیک تره آشنا شدم و به هم علاقه مند شدیم . سطح مالی اونا یکم بالاتر از ماس
جدیدا یکی دوتا خواستگار خوب داشته ک بخاطر من رد کرده من تقریبا چن ماهی هست ک کمک خانوادم ی شغل آزادی رو شرو کردم و دانشجو هم هسم
برنامم این بود تا ۲۵ سالگی صبر کنم و بعد ازدواج تا خودمو جمو جور کنم ولی اون دختر صبر نداره ینی خانوادش ندارن ک هی خواستگار خوب میاد رد میکنن
ولی خب میترسم جلو برم چون از آینده میترسم ک مثلا کسب و کارم میگیگره یا ن و یا اینکه میتونم آینده خوبی براش درست کنم یا ن
بنظر شما چیکار باید کرد
با سلام . خب شما میتونید علاوه زندگی شغلی خودتون شریک زندگیتون انتخاب کنید اگر در مورد انتخابش تردیدی نداری
سلام ببخشید یکم طولانیه.
۳۰ ساله هستم. با خانومی که ۴ سال از خودم کوچکتره ۷ سال رابطه داشتم. رابطه عاشقانه و دوستانه. بی نهایت دوستش دارم. اونم همینطور. رابطمون خیلی خوب بود. منطقی بود. آروم و بدون تنش زیاد. با هم مشکل خاصی نداشتیم. جفتمون تحصیل کرده ایم. ظاهرشون به من میاد. تقریبا هیچ مشکل خاصی با هم نداشتیم. تا اینکه پدرشون رو ملاقات کردم و این اقا فقط گفت چی داری چی داری چی داری. خونه ماشین طلا سرویس نشون خانوادت چی دارن نمیدونم هرچیزی که مربوط به پول بود. منم از نظر مالی بی تعارف ضعیفم. نهایتا یه پراید بگیرم. یه خونه رهن کنم.
آخرش هم خیلی راحت گفت خونه نداری برو دنبال زندگیت. دختر نمیدم بهت.
به همین راحتی.
در حالی که اوضاع زندگیشون مثل ماست. وضع مالیشان مثل ماست. ولی جلوی رابطمون رو گرفت. حتی اجازه خواستگاری هم نداد. به شدت عقده ای بازی درآورد.
.
سوال من اینه:
برم دوباره؟ سریش بشم؟ پیگیر بشم؟ چکار کنم با این رابطه؟ اینم بگم که دختره هم حرف پدرش رو طبیعتا اولویت قرار میده. کسی نیست که با خانواده ش درگیر بشه.
من چکار کنم.سنم رفته بالا.
با سلام
اینجا بهتره ببینی شریک زندگیت چی میخواد چی میگه و چقدر میتونه راهگشا باشه ؟!!!!
با امید و توکل به خدا برید سراغش و برای به دست آوردنش تلاش کنید🙄
سلام
یکی از فامیل خاستگارش پسر خاله اش هست
که پسر خاله اش رفیق بازه وولخرجه .عاشقه دخدخترخالش شده که مطلقه است .و پسره برای رسیدن بهش رفته کار کنه .ازدواج با این پسر مشکل دارد؟
با سلام
این مورد بستگی به توافق طرفین دارد
سلام من دختری 20 ساله و دانشجو در یک دانشگاه خوب هستم. وضع مالی مان هم خوب است یه خواستگار 28 ساله دارم که پول آنچنانی نداره ولی تحصیل کردس تخصص داره و میگه که دوسم داره بنظرتون این ازدواج درسته؟
سلام
بستگی به شرایطی داره که میتونه در آینده رقم بزنه
سلام من و پسر داییم عاشق هم هستیم ولی پسرداییم و خانواده اش وضع مالی خوبی ندارن و اون خیلی رفیق بازه ولی الان چند ساله به خاطر من داره کارگری میکنه و پول درمیاره ولی خانواده من خیلی مخالفن و ردش کردن و الان پسر خالم که چند سالیه عاشقمه و بهم ثابت شده و خیلی پسر مستقلی هستش و وضع خانوادگیش کاملا به ما شبیه است اومده خواستگاری و همه موافقن من نظر بدی راجبش ندارم ولی نمیتونم خاطرات پسرداییمو فراموش کنم چیکار کنم واقعا
مشاوره حتما برید لطفا
با یه دست نمیشه دو تا هندونه برداشت اینکه پسر داییمو میخوام و پسر خالمم بدم نمیاد این یعنی عشقی در کارنیست و میشه به پسر خاله هم فکر کرد
سلام یه،دختر 18 ساله هستم و دوسال قبل با یه پسری که الان 28 سالشه اشنا شدم ظاهر خوبی نداره پول نداره حتی یه پس انداز هم واسه ازدواجمون نداره پلیس راهنمایی و رانندگی ایه از چند ماه بعد از دوستیمون یه ماموریت چهار ساله به قشم رفت دوریشو تحمل کردم من خانواه سختگیری دارم از اونا که دختر حق صحبت کردن یا دوستی با پسر رو نداره واسه اینکه دوستش داشتم کلی به خانوادم دروغ گفتم اعتماد خانوادمو از دست دادم ولی اون هیچی شو از دست نداده و خیلی حق به جانبه و همیشه حق رو به خودش میده من از این اوضاع خستم دوس دارم ولی وقتی به اینده و زندگیمون نگاه میکنم یه گودال بزرگ میبینم واقن عقلم کار نمیکنه نمیدونم باید چی کنم… مامانم به شدت مخالفه و منم بهش حق میدم جون واقن آه هم در بساط نداره لطفا راهنماییم کنین
با سلام
ظاهر خوبی نداره پول نداره حتی یه پس انداز هم واسه ازدواجمون نداره
وقتی اینطوری میبینیدش چرا میخواید به این رابطه ادامه بدید
مشاور خانواده ما رو باش!!!
سلام من ۲۸سالمه دوتا بچه دارم که روحیشون خیلی ضعیفه من ۱۸سالگی ازدواج کردم ۲۴سالگی هم طلاق گرفتم الان بخاطر بچه ها میخوام برگردم چون با دیدن شرایطشون اذیت میشم .ولی مشکل اساسی اینه که نه علاقه ای به طرفم دارم نه شرایط مالی خوبی داره ونه بچه ها پیش من بلشن حمایت مالی میکنه فقط خودمو خودمم خیلی شرایط و انتخاب سختیه نمیدونم چیکارکنم ؟مشکلمون هم واسه طلاق خیانتای پی درپی اقا بود که دیگه نتونستم تحمل کنم
سلام دختری ۲۲ ساله به مدت دو سال یا یک آقایی ۲۳ سال آشنا شدم ک دوستشون دارم و از نطر من اخلاق این آقا آروم و ویژگی های مدنظر منرو داره ولی از طرفی سطح مال خانواده این آقا از ما پایین تره و اینکه خانواده ایشون تو روز خواستگاری اصلا لباس های مناسبی نپوشیده بودن و ی جورایی تصورات من رو خراب کرد و پدرشون گفت حداکثر ۴ سال زمان میبره تا مراسم عروسی بگیریم و خانواده من با توجه ب وضعیت خانواده آقا و مدت ۴ سالی ک گفتن مخالف ایشون هستن و اینکه این آقا الان هم خونه داره هم ماشین همین اینکه تا وقتی ک ََشغل مرتبط با رشته شون پیدا بکنن پیش پدرشون مشغول ب کار هستن
حالا با توجه ب این شرایط میشه منو راهنمایی کنید سر دوراهی موندم ک ایشونم قبول کنم یا نه؟
سلام
دوست خوب من مشخصه که نباید زیر بار این مدن طولانی بری حداکثر 18ماه
سلام دختری ۱۸ ساله هستم عاشق پسر دختر عموم شدم ازیه سال پیش فهمیدم بهش یه حسی دارم ولی این حسو سرکوب کردم تواین چن ماه اخیر ازمن خواستگاری کردن پدرم موافقه ولی مادرم مخالف چون وضع مالی درست وحسابی نداره البته پسره ۲۰ سالشه ومادرش هممیگه شما بله رو بگو من همه چیو رو به راه میکنم به نظرتون خوشبخت میشم ؟؟
با سلام
روی حرف هیچ فردی حساب باز نکن . خوت ببین طرف مقابل آدم مسئولیت پذیری هست یا خیر
سلام خسته نباشید
اگر پسری در یک خانواده با سطح مالی متوسط و یکم رو به بالا باشه و دوست داشته باشه با فردی که وضع مالی خانوادش هم سطح خودشون هست ازدواج کنه بدون اینکه هر دو شغل یا درآمدی داشته باشن و فقط خانواده ها آن ها را تأمین کنند آیا این ازدواج موفقی خواهد بود یا خیر؟
قطعا حمایت مالی خانواده ها کافی نیست. به این صورت قطعا در آینده به مشکل برمیخورید
سلام
سلام دوست عزیز
سلام دختری ۲۹ ساله هستم. شاغل هستم و تحصیل کرده. خواستگارم ۳۰ سالشه و هیچ پولی نداره و میخواد زندگی رو از صفر شروع کنه. در ضمن یک کارگر ساده ست و حقوق بالایی هم نداره. من در یک خانوادهی نسبتا مرفه بزرگ شدم. آیا میتونم با ایشون ازدواج موفقی داشته باشم؟
با سلام
به نظر خودتون فاکتور نداشتن وضع مالی خوب چه ویژگی از این آقا میتونه پوشش بده؟
عزیزم چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است؟ بکش کنار دیگه🤗 مشخصه موقعیتت بهتر از پسره. پس با هم کفو خودت ازدواج کن👰🤵انگاری یجورایی دلت سوخته واسه طرف. ولی نکن این کارو🤦 زندگی که با دلسوزی شروع شه تهش معلومه😒
سلام من 28 سالمه بیکارم درامد ندارم بابامم خیلی وقته فوت شده یعنی نمیتونم روی حمایت خانوادم حساب کنم یه خواستگار دارم که یکسال بزرگتره از لحاظ مالی ضعیفه هم خودش هم خانوادش تحصیل کرده هست از نظر فرهنگی هم شبیه همیم احساس خاصی هنوز بهش ندارم چون نمیدونم بهش اجازه بدم با هم اشنا شیم یا نه مامانم خیلی نگران بالا رفتن سن منه و در عذابه از مجردی من نمیدونم چی درسته
با سلام
دوست عزیز همونطوری که در مقاله هم گفتیم شما باید به آینده خواستگار و توانایی هاش نگاه کنی./ باید ببینی تواندی داره یا نه دیدن صرفا وضعیت فعلی درست نیست.
سلام.من به یک اقا پسر علاقه دارم ایشون هم همینطور..و قصدشون هم کاملا جدیه فقط مشکلی که هست اینه که پدر ایشون بخاطر مسائل مالی مخالفن و همین باعث شده که پدر منم مخالفت کنن..و این در حالیه که این اقا پسر کاملا مستقل تحصیل کرده و کاری هستش اما پدرشون خیلی مخالفن..به نظرتون چیکار کنیم؟
با سلام
ببخشید میشه دقیقا بگید اختلاف خانواده ها ریشه در چه مسائلی دارد؟
سلام دختری ۱۸ ساله هستم پسرعمویم خواستگارمه وخیلی دوسش دارم و ازاحساسات او باخبر نیستم نمیدونم دوسم داره یانه پدرش منو براش خواستگاری کرده اما بی پول و خیلی اهل ورفیق بازه به نظرتون بااین آدم خوشبخت میشم
با سلام
بهتر است توقعات خود را حتما با ایشان مطرح کنید
سلام
یعنی راهی جز رد کردن نیست
مشاوربهتر نیست یه راه دیگه بدین
علاقه هم مهمه
خیلیا با هم از صفر شروع کردن الان زندگی خوبی دارن
سلام . البته باید همه شرایط با هم بسنجید
سلام ۱۸سالم نامزدیم ولی خانواده ای شوهرام از نظر مالی زیاد توب نیستد وضع مالیشن کم ولی فامیلی ماا تیکه میدازن خانواده ای شوهرات فقیرن اهل ازواج نیستن بنظرت زندگیمون خوب میشه شغل ازاد پسر ولی چوون خانواده راضی شدن بخاطر اون راضی شدم
ولی یکم وضعشن روبه پاین من از این کلمه یه جوری میشم
متاسفم که اشخاص بخود اجازه میدن خیلی راحت در زندگی فردی دخالت کنن و بدتر اینکه بخاطر پول فردی را قضاوت کنن کاملا بدور از ادب و انصاف است شما هم باید اعتمادبنفس خود را تقویت کنی و کاری به حرف دیگران نداشته باشی چون اگر زندگی خود را بنا به حرف دیگران ادامه دهی به آنچه دوستداری و میخواهی نمیرسی همیشه مجبور میشی بساز دیگران باشی این اصلا خوب نیست انسان در یک سنی به بعد فقط خودش هست که تصمیم میگیره پس بهتره مستقل شدن رو زودتر در همین ابتدای جوانی یاد بگیره
سلاام،اصلا ب قضاوت و حرفای دیگران واکنش نداشته باشید،خودتون فک کنید ک آیا میتونید پای همه چیه این آقا بمونید یا نه،زندگی شماست ن دیگران
بخاطر حرف مردم زندگی نکن نظر خودت مهمه شما هرکاری کنی جلو دهن مردم نمیتونی بگیری..
همچی پول نیست
۱۰ ساله با خانومم ازدواج کردم بالا و پایین زیاد کشیدیک روزهای بدی رو سپری کردیم روزهای خوب هم بود نه رویایی بود نه اونقدر بد که از هم جدا بشیم دعوا بود عاشقانه هم بود
تا اینکه بهم گفت ۱ ماه از هم دور باشیم گفتم باشه رفتم خونه پدرم بعد ۱ ماه گفت ۳ ماه دور باشیم گفتم دنبال بهونه ای
شبا تا دیر وقت بیرون بود و وقتی میومد زود می خوابید و از رابطه خبری نبود
تا چند ماه بعدش تا میرفتم پیشش میگفت دست به من نزن و من تعجب میکردم میگفتم چرا حرفی نمیزد
تا اینگه طاقت نیووردم و مسعله رو با پدرش مطرح کردم که مدتیه خونه دیر میاد آرایش زیاد میکنه و بی تعهد به من شده و حرف هم نمیزنه
چند روز بعد بهم گفت ۳ ماه خونه اجاره کنم بهم اجازه بده که فکرامو بکنم که با هم باشیم یا جدا شیم گفتم باشه و الان نزدیک ۱ ساله جدا زندگی میکنیم
یه دختر ۸ ساله هم دارم
نمیدونم بر میگرده یا نه نمیدونم دنبال کیس بعدی باشم یا نه
اینم بگم تو کار خودش درآمدش ۵۰ و من ۲۰ میگیرم نمیدونم ربط داره یا نه