چرا دروغ می‌گوییم؟

از دوران کودکی شما دروغ به عنوان کاری اشتباه تعریف شده است. با این حال چرا نمی توانید دست از دروغ گفتن بردارید.

🟠 دروغ‌گفتن شما در زندگی تان، مواقعی اتفاق می افتد که دلتان نمی خواهد دیگران از واقعیت موضوعی که در مورد آن صحبت می کنید و یا از شما سوال می پرسند، با خبر شوند.

🟠 اغلب اوقات یک دروغ ساده شما می تواند چندین دروغ کوچک و بزرگ دیگر را هم با خود به همراه آورد. امری که موجب می شود گاهی اوقات شدیدا بابت دروغ و یا دروغ هایی که گفته اید، احساس منفی یا همان احساس عذاب وجدان داشته باشید و مدام بابت این موضوع خود را سرزنش کنید.

مشاوران مرکز مشاوره خانواده آویژه دروغگویی را به عنوان یکی از ویژگی های بارز اغلب افرادی می دانند که چندان از حقایق زندگی خود راضی نبوده و یا تمایل زیادی برای معرفی و نشان دادن شخصیت، زندگی و خود واقعی شان به دیگران ندارند.

🟠 افراد دروغگو اغلب افرادی دارای نقاب در مقابل صورتشان هستند که شناخت واقعی شان کمتر امکانپذیر بوده و یا با سختی های بسیاری همراه است.

مقاله زیر حقایق جالبی را در مورد دروغگویی شما مطرح کرده و به شما کمک می کند تا پاسخ این سوال را که را چرا اصلا دروغ می گویید و یا از اطرافیان خود مدام دروغ های زیادی می شنوید، به دست آورید. پیشنهاد می کنیم که خواندن آن را برای درک برخی از نکات مربوط به دورغگویی به هیچ عنوان از دست ندهید.

دروغ چیست؟

شاید بهترین تعریفی که برای کلمه دروغگویی می توان ارائه کرد، این باشد: دورغ گفتن اظهاراتی نادرست است که به قصد فریب دادن فرد و یا افراد دیگر مطرح می شود.

🟠 قطعا دورغ گویی یکی از مهم ترین اشکال فریب دادن افراد است. در هنگام دروغ گفتن شما تمام سعی خود را به کار می برید تا فرد مقابلتان را وادار به پذیرش حرفی کنید که می دانید به هیچ عنوان صحت نداشته و کاملا از واقعیت دور است.

دروغگو کیست؟

یک فرد دروغگو فردی است که تمایل به گفتن حقیقت ندارد. از نگاه این فرد، دروغ گفتن بهترین و ساده ترین راهکار برای عبور از بحران ها و فرار از شرایطی است که چندان ایده آل وی نبوده و دوست ندارد در آنها خود واقعی اش را نشان دهد.

💥 فرد دروغگو سعی می کند با شاخ و برگ دادن به دروغ هایش آنها را به واقعیت نزدیک کند و اگر عادت به دروغگویی داشته باشد، خیلی راحت این کار را انجام می دهد.

💥 برای فرد دروغ گو به مرور زمان دروغ تبدیل به بخشی از شخصیت وی شده که به راحتی حاضر به حذف و ترک آن نیست.

آیا شما به مرض دروغگویی مبتلا هستید؟

اغلب افراد دروغگو جدا از پنهان کردن حقیقت در برابر سایرین، با خودشان هم چندان روراست نبوده و همین موضوع موجب می شود که بیشتر مواقع نتوانند خود واقعی شان را در زندگی پذیرفته و دوست داشته باشند.

برای اینکه متوجه شوید فردی دروغگو هستید یا خیر کافی است به چند نکته مهم دقت داشته باشید و سوالات زیر را پاسخ دهید:

⭕ چقدر در توصیف شرایط و حال و احوالات واقعی زندگی خود به دیگران صادق هستید.

⭕ طی روز، چندین بار سعی می کنید در تعامل با دیگران خود را در موقعیت دیگری قرار دهید که تا به حال آن را تجربه نکرده اید.

⭕ تا چه اندازه در جریان گفتگو و دیدارها با دوستان خود صادقانه صحبت کرده و شرایط خود را هر گونه ای که باشد، راحت توصیف می کنید.

⭕ چقدر خود واقعی تان را دوست دارید و از نشان دادن حال و احوالات واقعی تان به دیگران احساس شرم و نگرانی نکرده و پشیمان نمی شوید.

متاسفانه اغلب اوقات افراد دروغگو به قدری شرایط غیرواقعی را در توصیف زندگی و وضعیت خود در موقعیت های مختلف بزرگنمایی کرده و در توصیف موضوعات خاص اغراق و بزرگ نمایی می کنند که عادت دروغگویی به آسانی از سرشان نیفتاده و اغلب اوقات متوجه این موضوع می شوند که حتی دیگر در بیان احساسات و عواطف خود هم چندان صادق نیستند.

چرا تبدیل به فردی دروغگو شده اید؟

شاید باورتان نشود اما یکی از مهم ترین عوامل تاثیر گذار بر ریشه دروغگویی تان به وضعیت زندگی شما در دوران کودکی و ارتباطی که با خانواده خود در آن دوران به همراه دوران نوجوانی تان داشته اید، مربوط می شود.

🧡 علت دروغ گفتن از نظر علم روانشناسی نیز تحت تاثیر دوران کودکی خاصی است که موجب شکل گرفتن این خصوصیت در وجودتان شده است.

🧡 شاید عجیب باشد اما کودکان از همان سنین بسیار کم و پایین خود با خصلت دروغگویی آشنایی پیدا کرده و بیشتر از همه الگوی چنین رفتاری را رفتارهای پدر، مادر، خواهر، برادر و اطرافیانی می دانند که در مواقع مختلف چندان صادقانه عمل نکرده و اغلب اوقات تنها منافع خودشان در نظر گرفته اند و به راحتی لب به دروغ گویی گشوده اند.

با این همه جدا از موقعیت و تجارب دوران کودکی تان، شاید بتوان مهم ترین دلایلی که موجب دروغگو شدن شما در دوران مختلف زندگی تان می شود را اینطور عنوان کرد:

برای کمک به استحکام روابط با کسانی که دوستشان دارید:

گاهی اوقات دروغ گفتن شما تنها به خاطر آن است که خودتان را به طرف مقابلتان شبیه به همان فردی نشان دهید که در ذهن او به عنوان یک فرد ایده آل شناخته می شود.

در این شرایط می دانید که راستگویی و صداقتتان به ضرر شما تمام شده و می تواند به رابطه ای که حفظ کردنش برایتان اهمیت زیادی دارد، آسیب وارد کند.

برای دور شدن از تنش و استرس دروغ می گویید:

گاهی اوقات دروغ گفتن شما تحت تاثیر تلاشتان برای جلوگیری از تنش و اضطرابی است که از طریق رفتارها و واکنش های اطرافیانتان به واسطه فهمیدن حقیقت یک موضوع ایجاد می شود.

می دانید که گفتن حقیقت نه تنها کمکی به بهبود شرایط نمی کند، بلکه حتی موجب خراب شدن همه چیز می شود.

در چنین مواقعی شما دروغ گفتن هایتان را تحت عنوان دروغ مصلحتی، موجه جلوه داده و به تکرار آنها ادامه می دهید.

برای به دست آوردن دل دیگران دروغ می گویید:

دوست ندارید هیچ کس را از خود ناراحت و ناراضی نگه دارید، برای همین چاره کار را در دروغ گفتن می بینید.

به عنوان مثال، همسرتان غذای ویژه ای برای شما تدارک دیده است و سعی کرده به این واسطه شما را خوشحال کند. وقتی غذای او را می خورید، به هیچ عنوان طعم و مزه غذایتان را دوست نداشته و نمی توانید حقیقت را به وی بگویید. چاره ای جز این نخواهید داشت تا برای جلوگیری از دلخوری وی به دروغ از طعم و دستپختش تعریف کنید.

ترس از مواجه شدن با واقعیت دارید:

به واسطه کار اشتباهی که کرده اید، در موقعیت خطرناکی قرار گرفته اید و به نظرتان تنها راه فرار از مخمصه ای که در آن گرفتار شده اید، این است که حقیقت را کتمان و دروغ بگویید.

در چنین موقعیت هایی بدون آنکه با کسی در رابطه با مشکلی که برایتان ایجاد شده، مشورت انجام دهید، به این نتیجه خواهید رسید که تنها راه رهایی شما این است که همه چیز را از دیگران پنهان کرده و در مورد موضوع خاص فقط دروغ بگویید.

برای فرار از یک موقعیت دروغ می گویید:

تمایل خود را برای ماندن در یک رابطه از دست داده اید و دوست ندارید صادقانه احساسات خود را نسبت به طرف مقابلتان که می تواند، دوست، همسر و شریک زندگی تان باشد، ابراز کنید.

تنها راه حل را در دروغ گویی می بینید. سعی می کنید، طوری دروغ بگویید که به هیچ عنوان موجب تخریب شخصیت شما نشده و دید مثبت طرف مقابلتان را همچنان نسبت به شما حفظ کند.

احساس خود کم‌بینی می کنید:

در شرایطی قرار گرفته اید که حس می کنید بسیار از حد انتظار شما بالاتر بوده و تا به حال شرایط مشابه آن را تجربه نکرده اید، با افرادی حشر و نشر می کنید که می دانید از نظر موقعیت اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی از شما بالاتر هستند و فکر می کنید به واسطه دروغ گفتن در مورد زندگی خود می توانید با آنها هم سطح شوید.

کم بینی شما منجر به دروغ های بیش از حدتان می شود.

از ضعف شخصیتی شدید رنج می برید:

اگر فردی هستید که دائما در موقعیت های مختلف دروغ می گویید و فرقی برایتان نمی کند و این امر به موضوعی عادی در شما تبدیل شده است، قطعا دارای ضعف شخصیتی شدیدی هستید.

ضمن اینکه به هیچ عنوان هم قصد آن را ندارید که ضعف خود را از بین برده و بر روی نقاط و نکات مثبت زندگی خود تمرکز کنید.

چرا نباید دروغ بگویید؟

قطعا تا به حال این جمله را از زبان افراد زیادی شنیده اید. افرادی که مدام در حال تکرار این جمله هستند که نباید دروغ گفت. آیا تا بحال برایتان سوال شده که از خود بپرسید، چرا دروغ گفتن بد است؟

برخی از مهم ترین دلایلی که می توان پاسخ سوال ذهنی شما را با آن جواب داد و نشان دهنده عواقب دورغ گویی شماست، می توان اینطور عنوان کرد:

آرامش ذهنی و روانی شما را از بین می برد

دروغ گفتن نه تنها شرایط را برای شما بهتر نمی کند، بلکه زمینه تشویش ذهنی و روانی شما را فراهم می کند. دروغ گویی شما موجب می شود اغلب اوقات فکرتان درگیر این موضوع باشد که مبادا جایی اطرافیانتان واقعیت را فهمیده و دیدشان نسبت به شما تغییر پیدا کند.

عذاب وجدان رهایتان نمی کند

اگر جز آن دسته از افرادی هستید که رعایت اصول اخلاقی در زندگی برایتان اهمیت دارد، قطعا با دروغ گفتن هایتان، آسیب جدی به شما وارد می شود. فرقی نمی کند که دروغ شما تا چه حد بزرگ و یا کوچک باشد، در هر حالت پس از گذشت مدت زمانی متوجه می شوید که حال دلتان تحت تاثیر دروغ و یا دروغ هایی که گفتید چندان مساعد نبود و حس و حال خوبی ندارید.

اعتماد به نفستان کاهش پیدا می کند

بر خلاف آنچه که موقع گفتن دروغ هایتان تصور می کردید، باید به شما بگوییم که دروغ گفتن شما به هیچ عنوان موجب نمی شود که حس کنید اعتماد به نفس بالایی داشته و در نگاه دیگران تبدیل به فرد بهتری شده اید. هر اندازه میزان دروغ گفتن هایتان بیشتر شود، اعتماد به نفستان برای نشان دادن خود واقعی تان کمتر خواهد شد.

حقوق دیگران را نادیده می گیرید

این واقعیت را بپذیرید و با خود تکرار کنید تا ملکه ذهنتان شود. دروغ گفتن شما جدا از تاثیرات منفی زیادی که در روحیه خودتان دارد، زمینه ساز تجاوزتان به حقوق اطرافیانتان می شود. اطرافیانی که به شما اعتماد کرده و حرفتان را باور دارند. کسانی که با تمام وجود این موضوع را پذیرفته اند که شما رابطه درستی با آنها داشته اید و به هیچ عنوان حاضر به دروغ گفتن به آنها نیستید.

بهتر است با چشم پوشی از دروغ گویی، احترام بیشتری برای افراد دیگر زندگی تان قائل شوید.

نگاه ها به سمت شما را تغییر می دهد:

چه بخواهید، چه نخواهید، یک روز دروغ شما برای اطرافیانتان برملا می شود. آشکار شدن حقیقت آن هم از طریقی که به هیچ عنوان فکرش را هم نمی کردید، تنها یک تاثیر در ذهن اطرافیانتان دارد.

آن هم این است که نگاه دیگران نسبت به شما را تغییر داده و نگاهی منفی را در ذهنشان نسبت به شما شکل می دهد.

کافی است یک بار برای همیشه دروغتان بر ملا شده و افراد متوجه شوند که شما به آنها در مورد موضوعی حقیقت را نگفته اید، شک نداشته باشید، ذهنیت آنها به سرعت نسبت به شما تغییر پیدا کرده و شما به عنوان یک فرد دروغگو در نظر آنها شناخته می شوید.

سخنانی از مشاوران آویژه

حواستان به این موضوع باشد که یک بار دروغ گفتن شما زمینه را برای دروغ های بعدی تان در زندگی فراهم می کند. بهتر است تا دیر نشده دست از دروغ گفتن بردارید. بگذارید حقیقت ماجرا برای همگان روشن شود. صادق بودنتان تاثیر بهتری روی ارتباط بقیه با شما خواهد داشت. سعی نکنید با گفتن دروغ خودتان را نزد دیگران محبوب کنید. مشاوران مرکز مشاوره خانواده تلفنی آویژه می‌توانند برای حذف این عادت اشتباه در وجودتان، کمک قابل توجهی به شما داشته باشند.