متاسفانه یکی از مشکلاتی که فرزندان در خانواده با آن مواجه می شوند خیانت مادر به پدرشان است. فرزندی که متوجه خیانت شده از این خیانت چنان مضطرب می شود که دیگر نمی توانند با مادر مانند گذشته صحبت کنند.
اما واقعاً خیانت چیست؟
خیانت شکستن یا نقض اعتماد است که با تعهدات افراد در زندگی مشترک در تعارض است و باعث تنش بین افراد می شود.
پس از خیانت مادر، اکثر شما معمولاً همزمان دو چیز را می خواهید. از طرفی میخواهید که به مادر خود بگویید که چرا اینکار را انجام می دهد و از طرف دیگر می خواهید پدر خود را از این موضوع مطلع کنید. اما در مورد هیچ یک از این کار ها اطمینان ندارید که کار درستی است یا خیر!. فکر کردن به هرکدام به شما احساس وحشتناکی می دهند که ممکن است به کسی آسیب برسانید.
با این حال، اقداماتی وجود دارد که می توانید انجام دهید. هر خیانتی داستان خاص خود را دارد، و همچنین هر درمانی راه خودش را داد.
به یاد داشته باشید، خیانت مادرتان هم زمانی ایجاد شده است که، پیوند صمیمی دیگر رابطه پاره شده است. وقتی این پیوند صمیمیت از هم گسیخته میشود، گویی نیمی از خود را گم کردهاید.
تعریف خیانت چیست؟
هفت گام برای مقابله با عواقب فوری خیانت مادر
احساسات خود را ابراز کنید.
خیانت یک عمل است. وقتی می گوییم «احساس نگرانی میکنم»، منظورمان از احساسات ناشی از آن است. باید در مورد احساساتی که باعث ایجاد این استرس و نگرانی شده است، دقیق تر صحبت کنید.
برخی از احساسات منفی که ممکن است با آنها روبرو شوید عبارتند از:
خشم
شما بی وفایی و خیانت مادرتان نسبت به پدر خود را دیده اید و یکی از طبیعی ترین احساسات در چنین شرایطی عصبانیت است. «چطور ممکن است؟! چطور توانستند؟! خیلی ناراحت کننده است!»
غم و اندوه
ممکن است زمانی که یک خیانت را کشف می کنید، گریه کنید. شاید به این دلیل باشد که شما احساس از دست دادن والدین خود را می کنید. از دست دادن اعتماد، از دست دادن کسی که دوستش دارید، از دست دادن خاطرات خوشی که با آنها دارید، از دست دادن آینده ای که با آنها تصور کرده اید.
شوکه شدن
بله، احتمالاً وقتی متوجه شدید که مادرتان به پدر شما خیانت کرده است، شوکه شده اید. شاید هیچ گاه تصوری از احتمال این موضوع نداشته اید.
ترس
ممکن است نگران عواقب این خیانت مادر باشید. ممکن است این خیانت به معنای یک تحول بزرگ در زندگی شما باشد و این همه تصورات منفی در مورد آینده شما را می ترسانند.
نفرت
شما حتی نمی توانید در مورد خیانت مادر فکر کنید زیرا باعث می شود حالتان به هم بخورد.
بی اعتمادی
ممکن است محبت و دوست داشتن مادرتان را زیر سوال ببرید و شک کنید که آیا واقعا مراقبت شما هست یا خیر. از این گذشته، مادری که خیانت کرده است به وضوح احساس می کند که شما چیزی نمی دانید.
شرم
ممکن است خودتان را سرزنش کنید و از آنچه اتفاق افتاده احساس شرمندگی کنید. شاید به این فکر کنید که دیگران ممکن است بفهمند مادر شما یک زن خیانتکار است و با شما طوری رفتار کنند که شرمنده شوید.
تنهایی
این خیانت مادر شماست و نه کس دیگری. ولی چون نمی توانید به کسی بگویید حس رها شدگی می کنید.
سردرگمی
ممکن است به سادگی نتوانید آنچه را که اتفاق افتاده است درک کنید؟ برای شما هیچ کدام از این کارها دلیل خیانت زن متاهل نیست.
این یک گام مهم برای شناسایی احساسی است که در هر لحظه دارید. ممکن است پس از خیانت مادر به پدر، بسیاری از این احساسات را داشته باشید. به احتمال زیاد در یک زمان چند مورد از این احساسات دور سرتان می چرخند.
به عنوان مثال، تعجب و سردرگمی ممکن است اولین چیزهایی باشد که شما احساس می کنید، که سپس جای خود را به خشم و انزجار یا غم و اندوه و ترس می دهد. پس از آن ممکن است به غافلگیری با رنگ شرم برسید. متاسفانه یک گرداب آشفته از احساسات وجود خواهد داشت.
در مقابل خیانت مادرتان بی احترامی نکنید.
هنگام مواجه شدن با خیانت مادر، ممکن است تمایل شدیدی برای احترامی داشته باشید.
لطفا نکنید!
ممکن است از آنچه اتفاق افتاده احساس خشم داشته باشید و احساس کنید که آنها مستحق مجازات هستند، اما این کار سازنده نیست.
اگر یک راه برای بدتر کردن آسیب خیانت و به تأخیر انداختن روند بهبودی وجود داشته باشد، آن برنامه ریزی برای بی احترامی و انتقام است.
در مقابل خیانت مادر بی احترامی نکنید
در برابر وسوسه بی احترامی و درگیری با مادرتان مقاومت کنید. این احساسات در نهایت محو میشوند و میگذرند و خوشحال میشوید که از بی احترامی به مادرتان خودداری کرده اید.
ابتدا سعی کنید آرام شوید.
وقتی مادرتان به پدر شما خیانت کرده است، در کوتاه مدت بهترین راه حل این است که فعلا از او دوری کنید.
این بدان معناست، فعلا به آنها پیام ندهید، شبکه های اجتماعی آنها را هر 5 دقیقه چک نکنید!.
به احساساتی که در بالا در مورد آنها صحبت کردیم فکر کنید که چه آتشی در شما ایجاد کرده اند. ابتدا سعی کنید این آتش که به شدت می سوزد فروکش کند.
قابل احتراق ترین سوخت برای آن آتش تماس با کسی است که خیانت کرده است. بنابراین، برای اینکه آتش خاموش شود، باید سوخت به آن اضافه نکنید. خوب دقت کن ببین چی گفتم!
شما باید کمی وقت بگذارید و رابطه خود را مادرتان مدیریت کنید.
با فروکش کردن آتش، عواطف شما در نهایت شروع به آرام شدن خواهند کرد. اکنون در موقعیت بسیار بهتری خواهید بود که به وضوح فکر کنید و رویدادها را پردازش کنید و تصمیم بگیرید که چه کاری بهتر است که انجام دهید. در اینجا بهتر است زود قضاوت نکنید، پیشنهاد می کنیم مقاله نشانه های خیانت زنان را خوب بخوانید.
با یک مشاور صحبت کنید.
در این مواقع، بهتر است در مورد احساساتی که در مورد خیانت مادر دارید با یک فرد مورد اعتماد صحبت کنید.
با این حال، نکته مهم این است که با کسی صحبت کنید که بتواند نسبتاً بی طرف بماند و به شما کمک کند.
دلیل این امر این است که آنها می توانند مشاوره ای صادقانه و بازخوردی سازنده در مورد مشکل شما برای مقابله با این موقعیت ارائه دهند.
چیزی که شما به آن نیاز ندارید این است که یک فرد بی اطلاع، هیزم به آتشی که قبلاً در مورد آن صحبت کردیم، اضافه کند. این ممکن است در آن لحظه برای شما احساس خوبی داشته باشد، اما به شما کمکی نمی کند که مشکلاتتان را حل کنید.
اگر کسی را ندارید که بتوانید در این مورد با او صحبت کنید، توصیه می کنیم با یک متخصص مشاوره خیانت صحبت کنید.
مطرج کردن موضوع خیانت مادر با یک مشاور
دلایل خیانت را بررسی کنید.
در مورد چگونگی وقوع این خیانت فکر کنید.
بی احتیاطی بود؟ ناشی از کمبود صمیمیت بود؟ یا این یک اقدام عمدی و آگاهانه بود؟
همه ما گاهی در کسری از ثانیه کاری را انجام می دهیم و فوراً از آن پشیمان می شویم. خیانت های اتفاقی مانند افشای اطلاعات شخصی بدون شک آسیب زا است، اما تا حدودی قابل بخشش است.
سطح بعدی یک خیانت سهوی است، خیانتی که به دلیل ضعف یک نفر به وجود می آید.
برای برخی از افراد، کنترل برخی تمایلات بسیار دشوار است، حتی اگر به شما قول داده باشند که این کار را انجام نخواهند داد.
البته خیانت هایی وجود دارد که عمدی است، یا از روی بدخواهی، فرصت طلبی یا بی تفاوتی و بی عاطفگی روی می دهند.
درک اینکه خیانت مادر شما کدام یک از این خیانت ها می باشد می تواند به شما کمک کند تا بر احساسات منفی غلبه کنید و از حادثه عبور کنید.
رابطه مادرتان را بررسی کنید.
مادرتان چقدر درد عاطفی دارد؟
همه چیز به نزدیکی رابطه والدین شما بستگی دارد. خواهید دید که پدر و مادر شما چقدر برای یکدیگر ارزش قائل هستند.
خیانت مادری که از سمت همسرش هیچ محبتی نمی بینید، با خیانت همسری که غرق محبت شوهرش می باشد، بسیار متفاوت است.
اینکه مادرتان چقدر برای رابطه ارزش قائل هست، تعیین می کند که آیا او تصمیم دارد رابطه خود را نگه دارد یا پدرتان را برای همیشه کنار می گذارد.
رابطه مادرتان را بررسی کنید
با مادرتان صحبت کنید.
این گام بزرگی است که برداشتن آن نیاز به جرات و اراده دارد. اما به مادری که خیانت کرده چه می گویید؟
خوب، وقتی احساس آمادگی کردید، با او صحبت کنید و بگویید که خیانت چه احساسی به شما داد و هنوز هم در مورد آن چه احساسی دارید.
یک نکته مهم این است که آنچه را که می خواهید بگویید به گونه ای باشد که بر احساسات شما متمرکز شود نه او. به این ترتیب، می توانید از قرار دادن مادر در حالت دفاعی اجتناب کنید و گفتگو را دوستانه نگه دارید.
بنابراین، جملات خود را با “من” شروع کنید. گفتن: «من وقتی فهمیدم احساس شوک کردم» بهتر از گفتن «تو به پدر خیانت کردی که…»
از این کلمات برای بیان تاثیری که اعمال مادرتان روی شما گذاشته استفاده کنید.
نه تنها این مسئله، بلکه حتی مشخص کنید که دقیقاً چه چیزی بیشتر به شما آسیب زده است. اینکه دیگر احساس میکنید که نمیتوانید به او اعتماد کنید یا خیانت او در بخشهای دیگر زندگیتان چه عواقبی داشته است؟
می توانید به عنوان مثال بگویید: “وقتی خیانتت کسی بفهمه این من را در موقعیت دشواری با همسرم قرار می دهد و من نگران زندگی آینده خودم هستم.»
اگر به شما کمک می کند تا افکار و احساسات خود را در قالب کلمات بیان کنید، بهتر است نامه ای برای مادرتان بنویسید. می توانید آن را به او بدهید تا بخواند. این به ویژه در مواردی مفید است که در شرایطی که از او خجالت می کشید.
در این مقاله مرکز مشاوره خانواده آویژه در خصوص نحوه صحیح برخورد با خیانت مادر نکاتی را بیان کردیم. اگر شما هم نکاتی به ذهنتان می رسد و در این پست از آن صحبت نشده است، بهتر است تا آن را در قسمت نظرات بنویسید تا دیگران هم از آن استفاده کنند و از سوی دیگر در مقاله دیگری در حیطه مشاوره خیانت به صورت اختصاصی به آن پرداخته شود.
براي مشاوره در زمينه 7 راهکار موثر هنگام مواجه شدن با خیانت مادر
از مشاورين مشاوره خانواده و روانشناسي آويژهاز سراسر کشور
سلام من یه پسرم بچها من مادرمو خیلی دوست دارم و خیلی براش ارزش قائل بودم خیلی فهمیده بود و همیشه توی جامعه منو خوب بزرگ کرد و سختی کشید.
من ۱۵ سالمه یادمه سوم بودم یه دعوای جدی ای اتفاق افتاد بین مامان بابام و ازون روز به بعد دیگه اون رابطه ی سابق رو نداشتن خیلی سعی کردن طبیعی جلوه بدن و همین الانشم خیلی اوکی ان بدبخت پدرم توی این شرایط هرکی پول داره میده به ماها و همیشه قربون صدقه ماها میره و خیلی مهربونه.
ازون شب دعوا تا الان من حس کردم خیانت مادرمو، همین چند ماه پیش پیاماشو دیدم با یه پسری که دیدمش و میشماسمش اون پسره بیناموس کسی بود که همراه مامان بابام میومد کوه یه اکیپ کوهنوردی بودن که مادرم با اون به بابام خیانت کرده :))))
دارم میترم واقعا باورش سخته مادرمو تصور میکنم توی چنین شرایطی نباید این دردا میومد سراغم من همینجوریش افسرده بودم و خیلی دلم برای بابام میسوزه همیشه بدشو میگفتم نمیدونم چرا و همیشه طرف مامانم بودم ولی خب الان که اینارو فهمیدم با خودم میگم گناه بابام چیه :)))
نمیتونم مثل سابق به مادرم فکر کنم و بهش بگم دوست دارم یکی بیاد باهام حرف بزنه خیلی نیاز دارم بهش دارم میمیرم..🙂💔
من همین چند وقت پیش خیانت بابام با بهترین دوستم رو دیدم و متاسفانه فهمیدم که دوستم از بابام بارداره و الان بچشون هم به دنیا اومده حتی اسم هم براش گذاشتن واقعا نمیدونم چیکار کنم لطفان بهم یه راه بگید
نمیدونم چی بگم انقدردردداره وضعیت انقدر حالم خرابه که دیگه نمیتونم چت کنم
ارچیش بگم ازاینکه دیگه مامانم برام مرد مامانی که ادعاش میشه و یه فامیل روش حساب بازمیکنن حتی دلم واسه خودبدبختش هم میسوزه ازاینکه هرروز بابامو میبینمو تودلم میگم بمیرم برات مرد که انقدر مظلومی ازاینکه ابجیام گناه دارن ازاینکه خودم که کنکوریم دارم ذره ذره اب میشم قلبم داره منفجر میشه نمیتونمم به کسی بگم حتی خودش. ازچیش بگم اخه کی توجه میکنه به درد من بدبخته رو اکانتشم و پیاماشو میخونم هی میگم نه دیگه نمیخونم اعصابم بهم میریزه ولی مگه میشه اخه من دارم میمیرم
تویی که داری اینو میخونی میفهممت باتمام وجودم ماازاونایی که پدرومادرشون مردن یا طلاق گرفتن خیلییییی مظلومتریم ماها مثل بی پناها میمونیم نمیتونیمم بگیم هرچی بگیم تف سربالاست چون مامان خودمونه
فقط باید ازخدا بخواییم این قلب اتیش گرفتههه ی مارو اروم کنه
ولی ما مادرای خوبی میشیم ماخیانت نمیکنیم نمیزاریم بچمون وقتی که فهمید بخواد خودشو بکشه بخواد بمیره له بشه واسه چی واسه خوشگذرونیم
کاش میشد کاش میتونستم بهش بگم
ولی حیف خدافقط خودش کمکمون کنه اینا بیخیال بشن مارو خرابترازاینی که هستیم نکنن
بابام برای مهاجرت رف و یه سال نیس… مامانم چند ماهه مشکوک میزد امروز وقتی حموم بود رفتم سر گوشیش از کنجکاوی پی وی یه مردو باز کردم و وقتی چتاشونو دیدم انقد شوکه شده بودم که… احساس گناه دارم فقط میخوام یه کاری کنم ارتباطشو با اون مرد متاهل قطع کنه
مامانم زن خیلی عاقلیه و همیشه راجب این مسائل بهم هشدار و توضیح میداد چی شد که خودش این خطا رو کرد 😭😭😭من میخوام برگردیم سر زندگی قبلیمون بدون اون مرد… :))))
ی سوال
صمیمی ترین رفیقم الان درگیر خیانت مادرشه و میگ شنیده با همحرف میزنن و چتاشونو دیده
خیلی سردرگمه و بدجوریتو لاک خودشه منم خیلی سعی کردم درکش کنم ولی اعتراف میکنم نمیشه
ب نظرتون الان بهترین کاری ک ع من بر میاد چیه؟چغلطی باید بکنمممم؟
منم این دردو کشیدم
نمیدونم چجوری میتونن اینکارو کنن
ما خونوادمون ۴ نفری بود و یه داداش دارم که هنوز بچهه اون کسی که اسمش مامانمه بخاطر نمیدونم براوی این کارو کرد ولی بابای من همچی داشت و داره اما تنها چیزی که الان نداره اعتمادش نسبت به مامانمه
کلاس هشتم بودم که فهمیدم
مامانم گوشیشو بهم نمیداد کار مامانم تو خونه انجام میشه و باید واتساپشو تو لپتاپ وصل کنه تا کاراس رو انجام بده
یروز رفت بیرون و یادش رفت که واتساپشو از لپتاپ برداره منم رفتم سراغ لپتاپ و پیاماشو با اون بی همه چیز دیدم و گریه میکردم چون نمیتونستم باور کنم که این مامانمه
بعد چند وقت بابام هم فهمید حتی کل خونواده مادریم و پدریم ولی مامانم هنوز خبر نداره
تا جایی شد که طلاق گرفتن
و الان جدان
من فهمیدم مامانم عاشق بابام بود
چون همش بهم میگه به بابام بگم برگرده ولی نمیدونم چرا هنوز دست از سر مرده ور نمیداره
میشه راهنماییم کنین چیکار کنم؟
منم این دردو کشیدم
نمیدونم چجوری میتونن اینکارو کنن
ما خونوادمون ۴ نفری بود و یه داداش دارم که هنوز بچهه اون کسی که اسمش مامانمه بخاطر نمیدونم براوی این کارو کرد ولی بابای من همچی داشت و داره اما تنها چیزی که الان نداره اعتمادش نسبت به مامانمه
کلاس هشتم بودم که فهمیدم
مامانم گوشیشو بهم نمیداد کار مامانم تو خونه انجام میشه و باید واتساپشو تو لپتاپ وصل کنه تا کاراس رو انجام بده
یروز رفت بیرون و یادش رفت که واتساپشو از لپتاپ برداره منم رفتم سراغ لپتاپ و پیاماشو با اون بی همه چیز دیدم و گریه میکردم چون نمیتونستم باور کنم که این مامانمه
بعد چند وقت بابام هم فهمید حتی کل خونواده مادریم و پدریم ولی مامانم هنوز خبر نداره
تا جایی شد که طلاق گرفتن
و الان جدان
من فهمیدم مامانم عاشق بابام بود
چون همش بهم میگه به بابام بگم برگرده ولی نمیدونم چرا هنوز دست از سر مرده ور نمیداره
میشه راهنماییم کنین چیکار کنم؟
سال 94 بود قرار بود سه روز دیگه برم خدمت اموزشی که متوجه خیانت مادرم شدم اونم چه خیانتی به والله کمرم شکست خودش فهمید کلی گریه که توبه میکنم و….. گفتم باشه اگه بدونید با چه وضعی رفتم سربازی هرشب سر نکهبانی گریه میکردم تنها چیزی که ارومم میکرد این بود افتاده بودم مشهد موقع مرخصی میرفتم حرم گریه میکردم. الان چندین سال گذشته من مادرم واقعا توبع کرده ولی من هرشب تو ذهنم میاد من از سختی این درد افتادم تو دام اعتیاد مواد میزدم که فقط یخورده فراموش کنم باورتون نمیشه یه شب اروم نیستم. میدونی چیه؟ پاک ترین جای دنیا دامن پاک مادره وای از اون روزی که دامن مادر لکه دار شه.. سی سالمه تا اخر عمرم ازدواج نمیکنم دیگه
سلام من مادرم با همکارش چت میکنه و اهنگ میفرستن برای هم و به من میگه دست به گوشی نزن وقتی میخام برم سمت گوشی میگه دست نزن ولی قبلا همش دست من بود داد میزنه شب ها گوشی رو با خودش میبره ک بخابه ولی حتی میرفت بیرون هم گوشی با من تا وارد اکانت روبیکا شدم تا ببینم چی میشه حتی تماس هاشم دیدم اقا توروخدا یکی یه چیزی بگه
منم میفهمتت 💔 با وجودم میفهمتت
میدونم حالت از این زندگی بهم میخوره میدونم چقد داره بهت سخت میگذره یک دقیقه هفتاد ساله. میدونم ادامه دادن سخته میدونم 💔میدونم
مادر من یه روزی قابل اعتماد ترین فرد دنیا برام بود
اما من کلاس هفتم بودم دیدم با پیر مردی که سن باباشو داره چت میکنه خیلی مشکوک بود نصف شب صبح در هر لحظه و هرکجا بهشم میگفتم چرا انقد باهم چت میکنین میگف در مورد کار صحبت میکنیم اونموقع از چشمام به مادرم اعتماد داشتم
یک روز نصف شب که داش چت میکرد دیدم خوابش برده و رمز گوشیش باز بود گفتم بزار ببینم با این پیری چه صحبت کاری داره که همش از من قایم میکنه گوشیو برداشتمو رفتم همین که پیام هاشو باهاش دیدم قلبم شکست…
نمیدونی چقدددد سخت بود باورش
که کسی که خیلی بهش اعتماد داری اینجوری کنه
مادرمم شرمنده شد
اومروز گند تمرین روز زندگیم بود
همینطور میخواستم به پدرمم بگم اما نمیخواستم زندگیمونو با دستای خودم از بین ببرم
من هنوزم عاشقانه دوسش دارم اما هنوزم میگم دروغهههه
امروزم بازم بهش شک کردم خیلی مشکوک میزد و نفر اول لیست شیر اینستا یه مرد بود فقط این نه بلکه هزاران بار مثل قدیم مشکوک میزنه
اما دلم گریه میخوادددددد
اصلا توقع ندارم
الآنم بهم میگه من میخوام خودکشی کنم
کاش اصلا هیچ وقت نمیفهمیدم
مادر من زن فهمیده ای هس و من تو زندگی مدیونشم چون خیلی برام سختی کشید
اما دیگه از اونروز دیگه مثل قدیم باهاش نشدم
امیدوارم هیچ کدومتون این حسو تجربه نکنین
چون درد خیلی بدیه و دیگه آدم سابق نمیشی و همیشه یادت میمونه
منم مامانم که مثلا همش کلاس قران میره و اهل این برنامه هاس همشخودشو بابام از بچگی درحال جنگ بودن و بابام خیلی بداخلاقه الانا تو سن پنجاه سالگی مامانم فهمیدم با کسی رابطه داره و خیلی به خودش میرسه و بیرون رفتنای مشکوک داره و هربار رمز گوشیشو عوض میکنه وپنج تا داداش دارم من دخترمو نمیدونم چکارکنم ازیه طرف داداشام خیلی بهشاعتماد دارن و خیلی متعصبن.. خونمون قیامت میشه اگه بفهمن .. منم که خودم حالم دیگه از این زندگی به هم میخوره 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭دلم میخاد باهاش حرف بزنم بگم شر درست نکن واسمون اما خجالت میکشم چون انکارش میکنه
حالم خیلی بده…
من وقتی 16 سالم بود با یه اشنا مچشونوگرفتم اماسکوت کردم وفکر کردم دیگه تکرار نمیشه تا الان که بعد از 7 سال دوباره همون روزا تکرار شده
دلم میخاد خودمو خلاص کنم…
قسمت جالبش اینجاست که چند وقتیه بازی در میاره که باباتون خیانت میکنه و میخواد یجوری از بابام جدا بشه و بره با اون مردک درصورتی که بابام پاک ترین و مظلوم ترین مردیه که دیدم
اگه خانومی داره این مطلبو میخونه و در حال خیانته میخواستم بگم تو رو خدا اینکارو نکن مخصوصا اگر بچه داری و اون دختره:))))
دخترو پسرهای نازنبن و هموطنم که در این مورد با هم مشترک هستین والبته درد ناشی از این اتفاق رو تجربه میکنین .من ۵۵ سال دارم ۲۵ ساله بودم که تجربه مشابهی داشتم عکس العمل من با مادرم که بسیار برام با ارزش بود وهست خیلی خشن و با تهدید بودشکستن مادرمو شاهد بودمو الان ارزو ن میکردم کاش واردش نمیشدم البته که پیش امد درد ناکیه اما فراموش نکنین زندگی خودشه و قطعا شما از شرایط و دلایل ایشون برای این تصمیم بخوبی اگاه نیستین بلحاظ بالا پایین شدن اوضاع روحی روانی
وشرایطی که باعث رابطه سست مادر و پدر و فرزندان شده و…بنظرم حداکثر بابد بااون نزدیکتر بشیم و سعی کنیم شرابط خراب روانیشو .وترس هاشو نامیدی ها خجالت و…همه رو ببینیم و احتمالا زجری که حتما در درون میکشه پس مدتی هم نقش مادررو شما براش بازی کنین چون فکر میکنم جز این راهی نباشه گذشته از مشاور و مشورت گرفتن خلاصه اخرش شما نباید حال و زندگی شخصیتون رو تحت تاثیر پیش امد قرار بدبن درسته سخته اما ساییدن روح و روان و ارامشتون رو کنارل کنین والبته کاری که باعث بشه تصمیم های فاجعه بار تری بگیربن اتفاق نیفته .قربان شمافرزندان میهن مراقب خودتون باشین
من همین الان دیدم توی گوشی مامانم
رابطه مامان بابام هیچ مشکلی نداره ولی چرا قبلا مشکوک شده بودم ولی مطمعن نبودم تازه از صفحه ها اسکرین گرفتم تا مامانم ببینه و توی او صفحه ها حرف دلم رو نوشتم من فقط ۱۱ سالمه چرا آخه 😅💔
سلام من زنی ازدواج کرده 26سالمه مادرم الان بیست سال که دارد خیانت میکنه به بابام حتی به شوهرم که تنها داماد این خانه بود خاست باهاش رابطه داشته باشه ولی شوهرم خیلی منو دوست داره برا همین پامو از خانوادم قطع کرد و گفت نمیخام اونجا بری میخام زندگی خوبی را بگذرانیم پدرم مهندسی داره در شرکت ایران ژاپن کار میکرد خلاصه با سحر و جادو پدرم را زمین گیر کرد والان دوسال که پدرمو از دست دادم الان هم هرچی به مادرم میگم علت مرگش چیه میگه نمیدونم سالم بود ولی از وقتی ازدواج کردم مرض پوستی گرفت چون کسی بهش نمیرسه نه غذایی نه چیزی خلاصه نمیدانم چیکار کنم الان 10سال خانه پدرم نرفتم حتی مرگ پدرم فاتحش نرفتم خیلی از مادرم عصبی هستم حتی عروسیم رو خراب کرد خیلی کار بدی کرد و میخام تا ابد ترکش کنم یعنی هیچی مادر و خانواده ای ندارم آیا کارم درسته
نمیدونم چیکار کنم ، ۱۴ سالمه تازگی ها به مامانم شک کرده بودم ، بعضی اسم هایی که توی گوشی سیو کرده بود رو هیچوقت قبلا در موردشون چیزی نشنیده بودم ، همه شون اسم های زن بود .
چند ماهی توی همین شک گذشت . تا اینکه چند روز پیش خیلی ناخواسته رفتم سراغ یکی از صفحه های چتش با یکی از اون اسم ها ، هر چی بیشتر میخوندم حالم بدتر میشد ، حرفایی که رد و بدل کرده بودن رو یادم میاد حالت تهوع میگیرم.
از مادرم بدم اومده ، چون که الان دیگه میدونم همه کارهاش الکیه .
فقط و فقط دلم برای خواهر کوچیکترم و پدرم میسوزه ، پدرم عاشقانه مادرم رد میپرسته ، دلم براش میسوزه .
من از 11سالگی فهمیدم و دلم واسه داداش کوچکم و پدرم میسوزه البته امسال 1402قزاره 13ساله بشم ولی مهم نیست از زمانی که خیانت مادرم به پدرم رو فهمیدم افسردگی شدیدی گرفتم
سلام من امسال کنکور دارم و چندین بار فهمیدم مامانم نصفه شبا میره بیرون ، عصبی شدم ، هیچ دوستی ندارم ، هیچکسو ندارم باهاش حرف بزنم ، تو شهر کوچکی هم زندگی میکنیم و وحشت دارم از اینکهذعابرومون بره ، هرموقع به روی مامانم مبارک خیلی پرو جوابمو میده و میگه گذشت …از دبستان تا الان اینکار هارو میکنه ، تو گروه های تلگرام ، دایرکتای اینستا و و و انگار عادت کرده ، کسی این جدیدارو نمیدونه ، نمیتونم بگم ، و وقتی با مامانم سر این چیزا دعوا میکنم همه چیزو میزاره تقصیر من و به بقیه میگه تقصیر من بوده حتی به مدیر مدرسمم گفت دخترم بی احترامی میکنه، اما کسی نمیفهمه رگ غیرتم چطور باد کرده ، چطور ویترین چطور وحشت دارم ، نمیدونه خواهر و داداش از خودم کوچیک تر دارم ، اهل دوست پسر و این چیزا هم اصلن نیستم و چادریم ،این چیزایی که از مامانم میبینم خیلی برام سخته ….فکرم هزار جا میره که با اونا چکار کرده وقتی میرفته ذبیرون . شماره مامانمو دارن……. سخته..من واقعا تنهام
من بارها خیانت مادرم رو دیدم
مادر من با پسر خواهر شوهرش رابطه داره
یعنی پسر عمه من
من بارها مچ جفتشون رو گرفتم
ولی هر بار مامانم منکرش کرده و یجور پیچونده
من میخواستم به بابام بگم ولی میدونم بگم مامانم رو میکشه
یا طلاق میگیره دوست ندارم آبجیم و برادر هام بی مادر بزرگ شن
خیلی دوست دارم زودتر بزرگ شم و سیک مامانمو بزنم از خانواده پرتش کنم بیرون
بنظرم خیلی نامرده چون بابای من خیلی خوبه و تا حالا چیزی درش ندیدم
حتی من یادمه بچه بودم!
و تو کمد مامانم یه کاندوم پیدا شده بود(توسط بابام)
بابام با مامانم نزدیک ۴ ماه قهر بود
و بعد دوباره دوست شدن
امروز دوباره خیانت مامانم رو با چشمام دیدم
اعصابم خورده
نمیدونم چیکار کنم راهنمایی کنید😔
چند وقته که از خیانت مادرم مطلع شدم
من مادرم رو خیلی پاک میدیدم و انتظارشو نداشتم واقعا
مادرم از این زناییه که هم نماز میخونه هم روزه میگیره و میشینه پای قران با خداش حرف میزنه و گریه میکنه
هیچوقت فکرشم نمیکردم
اگر پدرم این کارو میکرد برام قابل هضم تر بود
اولین بار سکس چتاشو دیدم و واقعا حالم بد شد و ساعتها گریه کردم
نتونستم و همون روز بحثشو کشیدم وسط و دعوا شد
همش انکارش میکنه
و منم ادم ساده لوحیم و باورش کردم که این چتا مال خودش نبوده و شوخی بود
تا دوباره با یه اسم دیگه پیامارو دیدم
هربار این تکرار شد و هربار مامانم انکار میکرد
اینقدر اشک ریختم که چشمام قرمز شده
بار اول خیلی سعی داشت که بگه نه من خیانت نکردم
ولی الان دیگه حتی براش اهمیتی نداره
جوری برخورد میکنه انگار طلبکاره
من نمیتونم عصبانیتمو کنترل کنم
هربار کتکش زدم
و حالم از خودم داره بهم میخوره
هم از مادرم بدم میاد هم از خودم
از بچگیم پدر و مادرم رابطه ی خوبی نداشتن و همیشه خونه ی ما دعوا بود
همیشه منو خواهرم تو اتاق میشستیم و گریه میکردیم
حالم از زندگیم بهم میخوره
پدرمم معتاده و دعوا ها اکثرا یا سر این موضوع بود یا پول
از بچگی میدونستم پدرم پورن نگاه میکنه و خیلی برام مهم نبود
نه پدرم نه مادرم هیچوقت برای ما مادری و پدری نکردن
دلم میخواست تو یه خانواده دیگه دنیا میومدم
حسرت یه خانواده و یه زندگی شاد به دلم مونده
تنها حرفم اینه که
کاش طلاق میگرفتین و بعد به کثافت کاریاتون میرسیدین
خیانت واقعا چیز قابل بخششی نیست
اینارو گفتم نه برای اینکه راهنمایی بگیرم فقط خواستم یکم دلم خالی شه
با پیامای همتون گریه کردم
قربونتون برم
با تک تک دلنوشته ها همدردی کردم و اشک ریختم
متاسفانه این پیشامدها به قدری آثار مخرب و منفی تو کل زندگیه آینده مون میزاره که جبران ناپذیره
بعنوان شخصی که این روزا رو تجربه کرده و اثرات مخرب روحی روانی شم منو درگیر خودش کرده میخوام بگم عزیزای پاک دل هرچندسخت سعی کنید با این موضوع کنار بیاید و بیخیال باشید و مطمن باشید این اسمش بی غیرتی نیست
چون کاری ازدستمون برنمیاد مطمن باش که خدا خودش جوابشونو میده و تنها با تمرکز کردن رو زندگی خودته که میتونی جوابی درخور و لایقشون در آینده بهشون بدید
بچه ها توروخدا خودتونو عذاب ندید که اونا ککشونم نمیگزه
همتونو دوسدارم
اینا بازیای زندگیه حالاحالاها باید قوی باشیم.
بچه ها شماها چرا نگران هستید مادرا دست به این کار زدن مامانا باید نگران باشن باید استرس داشته باشن که روزی رابطه شون با مرد های دیگه فاش میشه خودتون رو به بیخیالی بزنید میدونم سخته اما ما چرا باید نگران باشیم مگه ما باعث شدیم این اتفاق بیوفته ما باید خودمون به فکر آیندمون باشیم به درک بلاخره روزی این رابطه فاش میشه
مگههه میشه من قلبم داره له میشه اشکام بندنمیاد نمیدونم هم چرا شایددلم واسه بابام میسوزه یاواسه خودم و ابجیام یاواسه خودش که اینکارو میکنه و اون دنیا قراره مجازات بشه بقران دلم واسه خود بدبختشم اتیش میگیره
یه روز شماره مرد رو پاک کردم مامانم گفت چرا پاک کردی الکی گفتم میخواستم شماره دوستم رو پاک کنم حواسم پرت شد مامانم گفت مرز داشتی چند روز که گذشت عوضی به مامانم زنگ زد گفت من دوست دارم و اینا وقتی اینارو دیدم بخدا میخواستم شب و روزم رو با گریه بگذرونگم تعریف از خود نباشه خونوادگی دل هایمون پاکه واسه همین توقع نداشتم مامان با این مردک پست در ارتباط باشه هرچی میخوام به بابام بگم میترسم کار به طلاق بکشه😭😭😭😭😢😢😢😢
سلام من ۱۶سالمه تو ۲سالگی پدرمو از دست دادم و با مامانم تنهای زندگی کردم مامانم نزدیک ۱۰ساله که با یکی رابطه ی جنسی داره و من از کلاس دوم میدونم ولی غیرتشو نداشتم هیچی بگم و الان که همه میدونیم اون مرده با مامانم ازدواج کرده میخوام مامانمو از خونه ی خودم بیرون کنم دیگه ب هیچ وجه نمیتونم تحملش کنم تو دو راهی موندم لطفا کمکم کنید
من یه روز گوشی مامانمو برداشتم دیدم یه نفر به مامانم پیام داد که تا حالا تو مخاطب ها ندیده بودم رفام رو پیامش دیدم بله قبل از این هزارتا پیام به هم دادن واقعا دلم برای بابام میسوزه این همه زحمت میکشه برای این مادرهای خیانت کار جنده دلم میخواد برم تو دل مامانم بش بگم کثافت بی لیاقت خیانت کار
من چند وقت بود به مامانم شک کرده بودم گوشیش هر چی برنامه داره به اکانت هاش رفتم پس شک کردنم واقعاً حقیقت داشته بابام زیاد ایران نبود یعنی چند ماهی میرفت از خونه خواستم خودم دست به کار شم رفتم روش گفتم چرا این کار میکنی با پرویی بهم گفت خوشم میاد به تو ربطی نداره منم نتونستم خودم کنترل کنم رفتم اسلحه بابام برداشتم با اون تحدیدش کردم به مرگ کلت مخش گرفتم آماده شلیک بودم فقط منتظر بودم حرف بزنه مخش خالی کنم گفت بزن به خاطر خواهرم که ازم کوچیک بود نزدم سنش اندازه من بود میزدم قراره بابام بیاد ایران طلاقش بده کم مونده بود تا آخر عمر تو زندان آب خنک بخورم
خیلی حالم خرابه امروز فهمیدم مامانی که سر پاکیش قسم میخوردم با عموم رابطه داره نمیدونم چیکار کنم بفکر خودکشیم تا راحت بشم از این نکبتی که اسمش زندگیه بفکر داداش ۱۰ سالمم دلم برای بابام خیلی میسوزه از عموم متنفرم قبل از اینکه بفهمم با مامانم رابطه داره خیلی دوسش داشتم الان نگاشون میکنم میخام بالا بیارم توروخدا اگه شوهرتونو دوس ندارین طلاق بگیرین چرا خیانت میکنین…
خیلی بده هروقت میرم مدرسه میدونم یه مردی خونمونه یه بار حوصله نداشتم مدرسمو پیچوندم وقتی رفتم خونه دیدم مامانم با دامن کوتاه کوتاه با یه لباس باز بدون لباس زیر براش صبحونه درست کرده خونرو تمیز کرده منو دیدن خیلی بد هول شدن منم چیزی نداشتم بگم مامانمم خیلی پاچه پارس با شلوغ کاری به قول خودش جمع کرد رفتم پیاماشونو خوندم مدام براش عکسایی با لباسای جنده ای می فرسته منو ابجیمو همش به زور می فرسته خونه خالم تا بتونه با اون توله صگاا تنها باشه… مثه خوره افتاده تو جونم نمس تونم تمرکز کنم رو هیچی از همه بیشتر دلم برا بابام میسوزه که بيچاره کلی کار می کنه دلم برا سادگیش میسوزه دلمم نمی خواد به کسی چیزی بگم تا همینم از هم بپاشه
اگه داری این رو میخونی دلیل تو این صفحه اومدنت واضحه ..
فقط بدون تنها نیستی اون درد کشتندهدای که بعد از فهمیدن میاد سراغت .. اون لحظه ای که حس مرگ داشتی اون احساس تنفری که نسبت به مادرت سراغت اومد و حتی تو ذهنت حداقل یه بار خواستی مادرتو بکشی ، این هارو ما هم تجربه کردیم .
مم به درجه ای رسیدم که حتی وقتی مادرم اسممو صدا میزنه احساس انزجار میکنم ۲۱ سالمه و یک ساله شاهد این موضوع هستم .. بیشترین چیزی که آزارم میده اینه که مادرم فک میکنه من یه بچم که هیچی نمیفهمه و خب میدونم که تو هم دقیقا همین احساس رو داری
هیچ انسانی لایق تجربه کردن همچین خیانتی نیست ..
ولی خب حالا که اتفاق افتاده..
فقط ازت یه چیز میخوام تو هم در آینده روزی پدر یا مادر میشی ، هیچ وقت احساساتی که این روزا داشتی رو فراموش نکن و با خودت عهد کن که نذاری بچه های تو هم در آینده همچین چیزی رو تجربه کنن .
امیدوارم یه روز زندگی هممون از این شرایط نفرت انگیز فاصله بگیره و حال دلمون خوب بشه🩵
سلام من از ۷ سالگی متوجه خیانت مادرم شدم اول فکر میکردم چیزی دیگه ای هست ولی وقتی متوجه شدم ازش بدم میاد رابطه نمیدونم داشته یا نه ولی چت هاشو میدیدم
دلم میخواد از سادگی بابام هم اونو بکشم هم مامانمو بعضی وقتا میبینه یکی مزاحمم شده میگه دنبال این کارا نرو میدونه با این که خبر دارم خیانت کرده ولی بازم ادامه میده.
سلام با تک تک پیام ها اشک ریختم چونکه با تمام وجودم همدردی کردم.من پدر و مادرم از هم جدا شدن ولی مادرم آبرو برام نذاشته تقریبا داره با تمام مردای فامیل میپره.هردفعه با یکی…من خیلی حالم بده.هر دفعه ک یه نفر جدید رو میفهمم از بار اول واسم سخت تره…من خودم تا حالا دوست پسر نداشتم بعد مادر من ب هیچ نره خری نه نمیگه 🙂 من مشکلی با ازدواجش بخدا ندارم اما نه اینجوری ک داره زندگی های مردم رو خراب میکنه و از همه پنهون میکنه.۵و نیم صبحه و من نتونستم بخوابم راستش تصمیم گرفتم باهاش حرف بزنم.فقط میخوام بهش بگم من بچه نیستم و میفهمم…حالا بره ب کارهاش ادامه بده
بچه تروخدا بهم بگید چیکار کنم من مامانم رو خیلی دوست دارم بابام هم همین طور ترو خدا بهم بگینهمیشه میخوام بمیرم با اینکه سیزده سالمه تروخدا مت عموم به مامانم تجاوز میکنه مامانم از اون. وقت که داره خیانت میکنه تروخدا بهم بگین
مادر هه البتع اگبشع مادر صداش کرد با یه پسر ده سال کوچیکتر خودش سکس داشتع و چند سالع دارع با ادمای مختلف ب پدرم خیانت میکنه و هروقت چیزی بهش میگم تنها جملش اینه ک به تو ربطی نداره ب تو چ
میگ تو ک رفاه و زندگیتو داری اینا بهت ربطی ندارع ولی واقعا نمیتونم تحمل کنم خلی تحت فشارم
دعواهاشون با پدرم سرموضوعیه ک مادرم توجهی ب خانوادش ندارع
نگران برادرمم
اون هنوز بچس
ولی مادرم رسما جلوی یه بچه شیش سالع با مردای غریبه حرف میزنه و ب برادرم باج میده ک ب کسی نگه
از زندگیم حالم بهم میخورع
خواهر بزرگترم این موضوعو میدونه سعی کرد جلپی این موضوعو بگیرع ولی مادرم شروع ب یه کارهایی کرد و گفت نمیخاد جداشه از اون مرد
وپدرم خیانتو نمیدونه
و من واقعا گیرم
سلام من چند ماه فهمیدم مامانم به یه پسری سکس داشته و این منو خیلی ازار میده چند بار خدم دیدم داخل گوشش اینکارو میکردن ولی این قضیه من سرشو بستم ولی الان داره با پسر حرف میزنه هر وقت من میرم باشگاه مرده میاد خونمون چند بار زنگش زدم تهدیدش کردم ولی بازم ادم نشد یارو حرومزاده خدایاااا من فقط۱۴ سالمه چرا باید زجر بکشم این همه🖤🥀
منم همین حس رو دارم نمیدونم با چه نشونه ای به پدروم مادرم بگم ولی اگه زیادی اذیت میکنه با کسی که خیلی واقعا اعتماد داری باهاش حرف بزن که همچین آدمی پیدا نمیشه(معمولا) نبود برو با یک مشاور صحبت کن که حالت بهتر بشه
عین من من از بچگیم شاهد راطه جنسی مادرم با یه مرد غریبه بودم ولی چون اون موقع 5 سالم بود کم از یادم رفت ولی از 9 سالگی بازم اتفاق افتاد الانم تو همه گروه ها هست با همه مردا پیامای جنسی رد و بدل میکنه حتی با معلم داداشمم رابطه داره تا زگی ها هم میخواد مخ پسر داییش رو بزنه من از بچگیم تا حالا ازش جز فوش وکتک چیزی ندیدم یبار نزدیک بود بابام بفهمه به من اصرار کرد اگه باباپرسید من گردن بگیرم منم فرض کنین دختر 16 ساله تک و تنها رابیوفتم نصف شب بیرون تا گوشی مامانو از داشبورد بابا بردارم تا پیامارو عکسارو حذف کنم اون هم پشتش بودم ولی یبارم کنارم نموند مادری نکرد خداشاهد من واسه داداشام مادری کردم یکی 11 سالشه یکی 8 منی که دخترم هیچ دوس پسری ندارم ولی مامانم——-من چادریم از خیانت متنفرم از زن هایییکه فقط بلدن زایمان کنن مادری بلد نیستن متنفرم 16 سال عذاب کشیدم از دستش تموم شدم انگار پسرفت تحصیلی کردم من دهمم تو رشته تجربیم ولی الان تو همه درسای تخصصی افتادم اولین نفریم که بفهمه من تجدید دارم منو میکشه مامانمه بعدشم میگه تو توذهنت کی رو داری هان خاک فلانی بخوره توسرتیکیی نیست بگه من از فکر تو از روزی که بابا بفهمه از روز روسوایی از همه اینا میترسم دغدغم شده خدا شاهده نه غذا میپزه نه خونه جم میکنه هم کنیز شدم واسش هم مامان داداشام از الان بفکر ازدواجم تا از شرش خلاص شم ولی داداشام چی میشن تنها دلخوشیم خوندن رمان شده توروخدا یکی یه راهی پیشنهاد بده دارم دیونه میشم
سلام
خوبی؟ امیدوارم بعد از تمام سختی و زحمت هایی که برای خودت و داداشات کشیدی، سالم و سلامت باشی چه از نظر روحی چه از نظر جسمی!
اول اینکه میخوام برات بگم که از قصد ازدواج داری سعی کن با کسی ازدواج کنی که واقعا دوستش داشته باشی و ادم خوبی باشه اینکه فقط به ازدواج کردن برای رهایی خودت از دست مادرت استفاده می کنی ممکنه تو رو دچار غم بیشتری کنه چون شاید با یه فرد عصبانی یا خیلی مذهبی و سنتی یا خیانکار و… ازدواج کنی دوم اینکه زندگی آدامای دوروبرت همیشه سعی می کنن زمینت بزنن حالا چه عمدی یا غیر عمدی اما اینو بدون دیر یا زود نتیجه زحمت و سختی هایی که کشیدی رو می بینی فقط سعی کن یخاطر ناراحتی هات یا هر چیز دیگه ای سمت راه های بد نری
همیشه هم به فکر بقیه و ادمای دوروبرت نباش نمیگم همیشه نباش اما گاهی وقت ها به فکر خودتم باش از خوشی ها یا اتفاق های زیبا و کوچیک زندگیت لذت ببر مثل: قدم زدن زیر بارون تنهایی یا با کسی که دوست داری اون موقع کنارت باشه یا تولد هایی که فقط با یه کیک کوچیک و چای یا خوارکی های کوچیک گرفته میشه یا خوندن کتاب با یه چای یا یه لیوان آب نزدیک پنجره یا انجام کارهایی که دوسش داری
درمورد مادرت باید بهت بگم نه رفتار بدی باهاش داشته باش نه زیادی به فکرش باش، رفتار هایی باهاش داشته باش که حس درونت رو بهش منتقل میکنه اما رفتارهای پرخاشگرانت رو باهاش کنترل کن، نشونش بده اما نه زیاد. میگم نشونش بده تا خشمت رو زیادی توی خودت نریزی یا روی دیگران خالی نکنی!
در آخر میخوام بهت بگم آفرین! بهت افتخار میکنم به عنوان یه دوست البته اگه منو دوستت میدونی آفرین چون تا الان خودتو نباختی و تسلیم نشدی. امیدوارم حداقل از الان به بعد زندگی پر از خوشی آرامش راحتی و زیبایی داشته باشی! ❤
آخه دختر خوب این آدم بدرد نخور که زندگی نقشی نداره مرگ یک دفعه شیون هم یک دفعه پدرتوابدا کارخشنی نمیکنه چونامثال مادرتو ارزش ندارن با آرامش پدرو در جریان برار تا با مدرک بتونه بدونه مهریه جدا بشه آخرش هم تو یک کدبانوی خوب برای دوتا ب داتبشو درسته بخون مف
ز زنی که مادری بلد نیست همسری بلد نیست بد دهنه متنفرم از زنیکه خودشو واسه مردای دیگه خوشگل میکنه ولی پیش شوهرش عین بدبختا لباس میپشه متنفرم از مامانم متنفرم ستم خسته از خیانتاش راسته بچه اول خیلی سختی میکشه ولی نه در این حد بازم از محبتاش نصیب داداشام میشه ولی من حاظرم کمبود محبت داشته باشم ولی اون بهم محبت نکنه
سلام خوبی؟
میدونم الان چه حسی داری!شایدم نمیدونم چون هرکسی مشکلات خاص خودشو داره. به نظرت احترام میزارم و براش ارزش قائلم. منم مثل تو بودم و فکر میکردم همه ی زنا بدن و تظاهر به خوبی می کنن اما تو با این کار اجازه و فرصت ورود آدمای خوب و بهتر زندگیت رو ازشون میگیری و فکر میکنی همه مثل همن و زندگی روی خوبشو نمیتونه به تو نشون بده. همه ی ما تشنه و نیازمند محبت و خوبی هستیم اما بعضی ها نشون میدن و بعضی ها نشون نمیدن!
تو الان محبت مادرت رو از خودت دور می کنی ولی بهش نیاز داری و خودت خبر نداری یا نمیخوای بدونی. به نظر من بهتره نزاری محبت مادرت ازت کم و دور بشه چون با این کار ممکنه نیازمند محبت بقیه یا آدمای بد یا نامناسب بشی با این حال اگه نمیتونی بهتره یه از یه نفر دیگه ولی قابل اعتماد و خوب بگیری! بهت اینا رو میگم چون شاید کمبود این محبت و خوبی ها تو رو به راه بد ببره یا رفتار بدی نسبت به خودت به بقیه نشون بدی که بقیه رو از خودت دور کنی و تصورت از زندگی یه چیز وحشتناک و خطرناک و اجباری میشه.
اینو بدون اگه کسی چشم زیبابین نداشته باشه
خدا هر چقدرم بهش نعمت بده
بازم کم و کاستی ها
و نقص ها رو بیشتر می بینه ولی
آدمی که داشته هاش رو می بینه
بیشتر از زندگیش لذت می بره.
سلام من مادرم بایک مرد چندین سال دوست است خودم هم میدونم بابا من بخاطر کارش همیشه از تهران هست و من شاید ۲ ماه یکبار ببینمش ولی اون مرد که مامان دوستش داره نمیدونم چیکارش کنم.
من چندوقت پیش اینترنتم تموم شده بود با گوشی مامانم رفتم گوگل زده بود . چگونه بفهمیم حامله هستیم وقتی پدر من ۴ ماهه اصلا مارو ندیده
سلام من از 7سالگی شاهد رابطه مادرم با مردای غریبه بودم و تا الان ک 14سالمه هم دارم میبینم بابام یه چند بار فهمیده که مامانم رابطه دارع بهشم گفته اما مامانم گریه و پدرم گذشت کرد پدرم مامانمو خیلی دوست دارع همین دوست داشتنه ک نگرانشع توروخدا کمک کنید مامانک داره به بدجا کشیده میشه اینم میگم که مامانم واقعا ادم بد ذاتیه و اصلا نمیشه در باره این موضوع باهاش حرف زد تنها راهش بابامه که چند بارم بهش گفته ک فهمیدم و تا طلاق کشیده شده اما مامانم ادم نشده و الان 5 ماهه خونمون جنگه میشع کمکم کنین
سلام .وقت همه تون بخیر.
خیلی ها دارن خیانت می کنن.ولی کایینات قانوش بر اساس صداقت هست .هرکسی از مسیر صداقت دور بشه ضربه سختی می خوره.
بیایید ما ادم های درستی باشیم .خیانت کار ها تا سرشون به سنگ نخوره از راه کج برنمی گردن.بذارید پیش برن و کارشون دلشون رو بزنه خودشون بر می گردن.شما ی کم تحمل کنید
هرچند تحمل کردنش هم خیلی سخته
من فقط توکلم خداست که نابودش کنه سه تا بچه رو جا گذاشت زندگی مالیم رو به تباهی کشید فقط برای اینکه با باجناقم که زنش فوت شده ازدواج کنه در ضمن باجناق با مادر زنم هم داره پدر زن بی عرضم هم فقط تماشا میکنه انشاله بد بخت شن اصلا به فکر ابرو حیثیت خودشون هم نیستن از خدا و همه چی بی خبرند دادمشون دست خدا
سلام من ۱۳ سالمه و ۲ سال که بدون این که مادر و پدرم بفهمند دارم یواشکی به صحبت های مامانم گوش میدم که الان کاملا شنیدم و اطمینان دارم که مادرم داره خیانت میکنه اخه بابام هم خیلی مهربون هست ولی نمیدونم به کی بگم و مادرم اول بایه مرد دیگه ای بود ولی الان از اون جدا شده و با یکی دیگه هستش الان نمیدونم دیگه چیکار کنم تلان هم داره تو اتاقش با همون بی ناموس حرف میزنه خودشم اول فکر میکرو مامانم مثل فرشته است ولی میبینم که اینجورا هم نیت بر خلاف فکر من بود دیگه کلافه شدم خواهشا کمکم کنید
دارم میمیرم منم مث همتونم تازه با هم سکس هم کردن
هر روز دارم پیام هاشونو میخونم ولی نمیتونم به مادرم بگم تازه مادرم با چند نفره
اصلا باورم نمیشه ی همچین مادریه
اخه شما ک میگین مشاور من چطوری برم پیش مشاور😭
چقد اینجا همه همدردیم
به خدا سر خوندن درداتون براتون گریه کردم
واییی بخدا خیلی درد بدی هست از صد تا شکست عشقی بدتره .مشکلات خانوادگی از این جور چیزا خنده واقعی آدم رو از بین میبره.منم حال شما ها رو داشتم و دارم و خیلی شدید تر هر بار که میبینم مامانم داره باهاش چت میکنه و حرف میزنن و ب هر بهونه دنبال اینه ببینتش و همش دنبال اونه حالم ازش بهم میخوره .همش میگم کاش از اول نبود .لعنت بهشون لعنت بهشون .گاهی اوقات دوست دارم با دست خودم خفشون کنم. تو رو خدا شما های که تعهد ب زندیگی ندارید و تا مطمئن نیستید بچه نیارید شما هایی که برای لذت زود گذر آرامش و روح بچتون رو خراب میکنید برید گمشید بهتره تا بچه بیارید
سلام من ۱۳ سالمه و دقیقا همین ۱۵ دقیقه پیش دقیق فهمیدم مامانم با یه مرده چند وقته چت میکرده دلم برای بابام میسوزه با اینکه بعضی وقتا دعوا میکردن اما انقدر قربون صدقه مرده میره نمیدونم چیکار کنم کمکم کنید جلوی بابام لباسای ۱۰۰ سال پیششو میپوشه جلوی اون مرده که عکس میفرسته بهترین لباسای عروسی و مهمونی رو میپوشه براش آهنگم میخونه نمیدونم چیکار کنم کمکم کنید🥺🥺🙏😥
دیشی دیشب ما داخل خونمون یه مهمونی گرفتیم که دوست خوانوادگیمون و پسر خاله پدرم که مجرد هست رو دعوت کردیم اونا مست کرده بودن! و پدرم رفت پایین تا مهمونامون رو بدرقه کنه و پسر خاله بابام هنوز نرفته بود! مادرم فک میکرد منم رفتم پایین اما من داخل اتاقم بودم و میشنیدم! مادرم به پسر خاله پدرم میگف کسی نیست یه بوس کن ترو خدا تو کل دنیامی قهری باهام! من شنیدم و بعد که پدرم اومد بالا مامانم دیگه چیزی نگفت !
میدونی من فک میکردم مامانم که فرشتست! اما فک کنم دیگه همچین فکرایی نکنم بهتره
من خیلی عصبیم از دیشب ک فهمیدم هی از خواب میپرم نمیدونم به کی بگم گریه کردم و من چند روز دیگه سه تا امتحان دارم و نمیدونم چجوری باید درس بخونم ! میشه بمیرم!؟
اما من وضعم از همه بد تره ، الان کنکوری هستم اما از وقتی که کلاس چهارم پنجم دبستان بودم خیانت مادرم رو دیدم ، داییم اینا اون اوایل فهمیدن و مامانمو خیلی خیلی کتک زدن ، اما حالا …خودم مچش رو گرفتم .اونم چندین بار ، یه شب که حتی بابام خونه بود حدودا دو شب من داشتم درس میخواندم یهودصدای در خونه رو شنیدم بعد رفتم ببینم دوباره مامانمو ک دیدم آره سر جاش نیست ، به کسی نمی تونم بگم چون وضع بدتر و بدتر میشه ، من خیلی تنهام ….
توخدا کمکم کنین من دارم سر این مسعله معتاد میشم یه جون ۲۴ ساله ام ولی انگار۶۰ سالمه من سکس مادرمو ازبچگی بامرد غریبه دیدم هنوزم مادرم داره این کار انجام میده با مردای دیگه توخدا کمکم کنید من پدرم مرد خیلی خوبیه تو خدا من نمیخوام دست به کشت این زن که ماد منه بزنم
منم مثل تو من امروز فهمیدم
البته چند سال پیش ها یه چیزایی رو فهمیده بودم اما بچه بودم
بابای من خیلی مهربونه خیلی مامانمو دوس داره
دلم داره میترکه
چیکار کنم؟
سلام اولا مطمین هستی ؟ یا شک داری ؟باید از مشاوره خبره کمک گرفت بهت کمک میکنه و بررسی میکنه …. همچنین مهمه گه ایا پدرت میدونه یا نمیدونه ..خیلی ساده نیست بهرحال حفظ سلامت خودت مهمه مشاوره بگیر خود خوری یا فید بک اشتباه صورت نگیره خودت چند سالته و مادر و پدرت و چند ساله ازدواج کردند ؟و سوالات زیادی در بررسی به مشاور کمک میکنه تا شاید کانون خانواده حفظ گردد
من ۱۳ سالمه چند بار چت های مادرم ر و با یه مرد دیدم قبلا شک داشتم ولی الان مطمئنم چیکار کنم بنظر پدر هم کم نزاشته براش هر چی میخاد میخره الان فقط سر درد دارم افسرده شدم چیکار کنم💔😭
سلام منم مثل شما ها هستم ۳ ساله دارم عذاب میکشم شاهد خیانت مادرم به پدرم و پدرم به مادرم هستم مامانم وحشت ناک داره خیانت میکنه چند بار خواستم خودکشی کنم دلم برا دختر خالم که تنها همدردشم سوخته و این کار رو نکردم
سال پیش تو خونمون یه دعوا افتاد که بابام به مامانم خیانت کرده البته این هم بگم که بابام به مامانم خیلی سختی داده
اما من این وسط چی کارم چه گناهی کردم اخه واقعا
مامانم هر سری که اون مرتیکه رو میبینه یا باهاش چت میکنه درمورد رابطه ی جنسی حرف میزنه
حتی خاله هام هم میدونن اما هیچ نصیحتی نمیکنن مامانم رو
راستی ۱۳ سالم هست و خیلی وقته جریان رابطه ی جنسی رو میدونم و زربه ی شدیدی بهم وارد شده دارم از ته وجودم عذاب میکشم کمکم کنید
میدونم برات سخته درک میکنم منم شاهد خیانت مادرم ب پدرم هستم اما الان ک میبینم تو پیشتر از من عذاب میکشی و واقعا درست میکنم سعی کن ب زندگی خودت برسی در آینده موفق شب ازدواج کنی به چیزای خوب فکر کن خود کشی راه درستی نیست لطفاً ب حرفام گوش کن ت نمیتونی زندگی خودتو بخواطر مامان بابات خراب کنی مدام ک مشکلاتت بیشتر میشه ت قوی تر میشی متمعن باش همه چیز درست میشه
برات بهترینا رو آرزو میکنم ❤️
داستان ناراحت کننده است عزیزم این مسایل برای خیلی ها هست اونها اگر به هر دلیلی مشکل دارند تو این وسط که نباید خودت را اسیب بزنی مشکلات زیادی در درونشون و مربوط به گذشته انهاست که منجربه کمبودهای عاطفی اونها شده و یا دهها علت دیگر حتما باید برای حفظ سلامت خود با مشاور وارد و با تجربه صحبت کن چندین جلسه تا از اسیب بیشتر به خودت جلوگیری کنی
خب من مادرم نزدیک یک ساله مادرم به پدرم خیانت میکنه دارم دیونه میشم هر کی میبینن دوست دخترش میشه دیونه شدم پدرم سیگار میکشم دزدکی هر شب خودمو با چاقو 🗡️ خودمو میزنم یه برادر کوچیک دارم میخوام براش بهترین باشم تورو خدا کمکم کنید جون هرکی دوست داری
میدونی همدردیم و مثل همیم ولی من دلم واسه داداش کوچکم میسوزه که 2سال ازم کوچکتره و 10سال سن داره مادرم با هردومون خیلی بد حرف میزنه و همینطور یه روز بهم تهمت زده بود که من مادرم رو کفگیر زدم
من مامانم خیلی باهام خوب بوده و هست حتی با بابام هم همینطور
وقتی که متوجه خیانتش شدم نمیتونستم باور کنم
بابام عاشق مامانمه و واقعا این حقش نیست
من حتی نمیتوم به بابام واقعیت رو بگم چون زندگیمون نابود میشه
ولی خونواده ای که داریم ارومه و خوب و من هنوزم نمیتونم باور کنم مادرم ظاهری خوب باشه
چون لنتی از 18 سالی که من توی این خونوادم فقط خوبی دیدم
هنوز نمی تونم باور کنم که دروغ بوده
اصلا فکرشم نمیکردم مادرم عاشق شده دیشب دیگه خیلی استرس داشتم پیام هاشونو خوندم نوشته بود دوست دارم عشقم بوس و یک کلیپ برای مادرم عاشقانه فرستاده بود اون مرد بیشرف بعد نوشته بود نمیای خونه ما گفت بود لااقل از دور ببینمت بعد نوشته بود بوسسس اون مرد کث مادر زن داره با بابام رفیق زنش خاله ی بابامه نمیدونم چکار کنم لم میخاد هر دو تاشونو بکشم
حالم از مامانم بهم میخوره
ای کاش زودتر بمیره
حتی موقعه ای که باهام مهربونه یا موقع خندیدن یا وقتی نگرانم میشد هم ازش متنفر بودم چون همیشه برچسبای خودش رو به من میچسبوند
موقع مردنش هیچوقت ناراحت نمیشم
منم مثل تو من امروز فهمیدم
البته چند سال پیش ها یه چیزایی رو فهمیده بودم اما بچه بودم
بابای من خیلی مهربونه خیلی مامانمو دوس داره
دلم داره میترکه
چیکار کنم؟
من مادرم با پسر عمم در ارتباط هستن وواقعا از این مسئله خیلی ناراحتم حالم داره از هر دوشون بهم میخوره مامانم تمایلی به بودن با اونرو نداره ولی اون خیلی اسرار داره تا با مامانم باشه عشق پدر ومادرم در فامیل زبان زد همه است ولی یه مدتی پدرم خیلی زیاد بخاطر شغلش از مادرم دور بود و در طی این دوری متوجه این موضوع شدم پسر عمم همسر هم داره ولی بازم به این کارش داره ادامه میده نمیدونم با چه مشاوری صحبت کنم که بهم کمک کنه لطفا کمکم کنید تا با مشکلم رو به رو بشم
اصلا حالم خوب نیست ، بابام خیلی با مامانم خوبه و خیلی دوستش داره اما مامانم….. به خاطر خیانت کردن مامانم ، زندگیم نابود شده ، حالم از مامانم بهم میخوره
منم امروز این حس و درک کردن از مامانم بدم میاد دوست دارم یتیم باشم یه همچین زن بی شرف و بی کسی مامانم نباشه .
حس بدیه واقعا بده اسم مادر لیاقت میخواد که یه سری ها ندارن تازه مادر من دوتا ماشین زیر پاشه پدرم براش کم نزاشت از جونش مایه گذاشت ولی وقتی فهمیدم چه غلطی کرده میخواستم خفش کنم از یه طرف میخواستم تون مرتیکه رو بکشم از یه طرف میخواستم خودمو بکشم دیگه رد دادم حالم خیلی بده از زندگی خوشم نمیاد از زنا متنفرم از جنس مخالف بدم میاد .
دارم میمیرم
چقدر شبیه منی دقیقا انگار زندگی من تکرار شده پر از درد پر از اندوه با اینکه از نظر ظاهری دارم زندگی عادیم رو میکنم ولی روابط اجتماعیم بد شده از مادرم بدم میاد قبلا خیلی راحت باهمه دوست میشدم الان از همه بدم میاد از خیانتکارا متنفرم
نمی خوام کسی رو بکشم میخوام نجات پیدا کنم
درس میخونم که مهاجرت کنم و از همه بجز خواهرم دور باشم میخوام همراه خودم ببرمش نمیخوام اون مثل من بشه میخوام هیچوقت گریه نکنه 🙂
خداوند تمام موجودات را جفت آفریده وبه آنها عشق و محبت ودوسداشتن عطا کرده همین روزهای بهاری کنار رودخونه وبرکه بروید و جفتگیری قورباغه ها رو تماشا کنین ولذت ببرید از عشق دوم وجود زنده اونها همراه 4هزار بچه رو تولید ورا میکنند اصل خلقت تکثیر و تولید مثل هست نه عشقبازی ورابطه ولذت اگر قرار باشه همه بخاطر قوانین اشتباه پدرو مادر خود را بکشند نسل تمام موجودات منقرض خواهد شد خداوند جواب خیانتکار هارو پنهانی میدهد شما منتظر پاسخ کائنات باشید خود رابطه پنهانی شکنجه هست مثل چاقویی که دستتو ببره ولذت ببرید پس همه چیز رو بخدا واگذار کنید و به صلاح دید خودتان بروید اجازه طلاق رو برای خانواده تان بگیرید شاید هر نفر لایق نفری دیگری باشد و زندگی موفقی را با دیگری داشته باشد فرزندان قاضی زندگی خانواده میباشند کاش قانونی بود که فرزند رو بیمه میکرد از ویرانی وعاطفه و حمایت وآن فرزند باکراجعه به مکانی امن اجازه طلاق پدرو مادرش رو صادر میکرد که شاهد اینهمه آسیب و ناراحتی نباشیم
خیانت زن در میانسالی نه ندرت سی یا حتی ۴۰ سنین بالا ناشی از اون هست که در نوجوانی و جوانی اون احساسیه بنام حیا و پاکدامنی در او سرکوب کردن اون مانتو های تیره وگل وگشادو تتش کردن حالا آمده بدنیای جدید رسیده داره انتقام کثیفی میگیره که این مشکل و همه تو اون سنین داشتن من هم داشتم دلیل نمیشه که من یا همسرم هم به هم خیانت کنیم
مادرم پدرم را خیلی دوست دارد و پدرم هم همین طور ولی نمی دونم چرا مادرم اون مرد رو هم خیلی دوست داره و به من میگفت اون دوستمه که با گوشی باهاش اشنا شدم ولی من فهمیدم دوستش نیست و حتی تلاش میکرد که من هم با او دوست شوم ولی من از ان خوشم نمی امد مادرم گاهی وقتی میرویم خانه خالم با او به بیرون میرود و هی به من دروغ میگوید من چند تا عکس که با اون بود رو هم دیدم و به مادرم گفتم و حتی تماس تصویری رو هم دیدم اما وقتی با مهربانی به مادرم گفتم گفت اون رو با نرم افزار گرفتم و من جست و جو کردم و دیدم حتی یه همچین چیزی وجود نداره الان هم با اون رفته بیرون 😔
بعد من امروز دیدم تو واتساپ به مادرم پیام داده : عشقم نفسم زود تر بیا منتظرم . وقتی به مادرم گفتم گفت چرا دروغ میگی هیچ کس پیام نداده.
خواهرم چند وقت پیش ها به مادرم گفت مادرم هم با یه دروغ دیگر خواهرم را هم گول زد نمی دونم چی کار کنم خسته شدم لطفا راهنماییم کنید ممنون
من حتی به مادرم 1% هم اعتماد ندارم
سلام من یه پسرم بچها من مادرمو خیلی دوست دارم و خیلی براش ارزش قائل بودم خیلی فهمیده بود و همیشه توی جامعه منو خوب بزرگ کرد و سختی کشید.
من ۱۵ سالمه یادمه سوم بودم یه دعوای جدی ای اتفاق افتاد بین مامان بابام و ازون روز به بعد دیگه اون رابطه ی سابق رو نداشتن خیلی سعی کردن طبیعی جلوه بدن و همین الانشم خیلی اوکی ان بدبخت پدرم توی این شرایط هرکی پول داره میده به ماها و همیشه قربون صدقه ماها میره و خیلی مهربونه.
ازون شب دعوا تا الان من حس کردم خیانت مادرمو، همین چند ماه پیش پیاماشو دیدم با یه پسری که دیدمش و میشماسمش اون پسره بیناموس کسی بود که همراه مامان بابام میومد کوه یه اکیپ کوهنوردی بودن که مادرم با اون به بابام خیانت کرده :))))
دارم میترم واقعا باورش سخته مادرمو تصور میکنم توی چنین شرایطی نباید این دردا میومد سراغم من همینجوریش افسرده بودم و خیلی دلم برای بابام میسوزه همیشه بدشو میگفتم نمیدونم چرا و همیشه طرف مامانم بودم ولی خب الان که اینارو فهمیدم با خودم میگم گناه بابام چیه :)))
نمیتونم مثل سابق به مادرم فکر کنم و بهش بگم دوست دارم یکی بیاد باهام حرف بزنه خیلی نیاز دارم بهش دارم میمیرم..🙂💔
س
من همین چند وقت پیش خیانت بابام با بهترین دوستم رو دیدم و متاسفانه فهمیدم که دوستم از بابام بارداره و الان بچشون هم به دنیا اومده حتی اسم هم براش گذاشتن واقعا نمیدونم چیکار کنم لطفان بهم یه راه بگید
نمیدونم چی بگم انقدردردداره وضعیت انقدر حالم خرابه که دیگه نمیتونم چت کنم
ارچیش بگم ازاینکه دیگه مامانم برام مرد مامانی که ادعاش میشه و یه فامیل روش حساب بازمیکنن حتی دلم واسه خودبدبختش هم میسوزه ازاینکه هرروز بابامو میبینمو تودلم میگم بمیرم برات مرد که انقدر مظلومی ازاینکه ابجیام گناه دارن ازاینکه خودم که کنکوریم دارم ذره ذره اب میشم قلبم داره منفجر میشه نمیتونمم به کسی بگم حتی خودش. ازچیش بگم اخه کی توجه میکنه به درد من بدبخته رو اکانتشم و پیاماشو میخونم هی میگم نه دیگه نمیخونم اعصابم بهم میریزه ولی مگه میشه اخه من دارم میمیرم
تویی که داری اینو میخونی میفهممت باتمام وجودم ماازاونایی که پدرومادرشون مردن یا طلاق گرفتن خیلییییی مظلومتریم ماها مثل بی پناها میمونیم نمیتونیمم بگیم هرچی بگیم تف سربالاست چون مامان خودمونه
فقط باید ازخدا بخواییم این قلب اتیش گرفتههه ی مارو اروم کنه
ولی ما مادرای خوبی میشیم ماخیانت نمیکنیم نمیزاریم بچمون وقتی که فهمید بخواد خودشو بکشه بخواد بمیره له بشه واسه چی واسه خوشگذرونیم
کاش میشد کاش میتونستم بهش بگم
ولی حیف خدافقط خودش کمکمون کنه اینا بیخیال بشن مارو خرابترازاینی که هستیم نکنن
بابام برای مهاجرت رف و یه سال نیس… مامانم چند ماهه مشکوک میزد امروز وقتی حموم بود رفتم سر گوشیش از کنجکاوی پی وی یه مردو باز کردم و وقتی چتاشونو دیدم انقد شوکه شده بودم که… احساس گناه دارم فقط میخوام یه کاری کنم ارتباطشو با اون مرد متاهل قطع کنه
مامانم زن خیلی عاقلیه و همیشه راجب این مسائل بهم هشدار و توضیح میداد چی شد که خودش این خطا رو کرد 😭😭😭من میخوام برگردیم سر زندگی قبلیمون بدون اون مرد… :))))
ی سوال
صمیمی ترین رفیقم الان درگیر خیانت مادرشه و میگ شنیده با همحرف میزنن و چتاشونو دیده
خیلی سردرگمه و بدجوریتو لاک خودشه منم خیلی سعی کردم درکش کنم ولی اعتراف میکنم نمیشه
ب نظرتون الان بهترین کاری ک ع من بر میاد چیه؟چغلطی باید بکنمممم؟
از وقتی وارد سن 11سالگی شدم فهمیدم مادرم به پدرم خیانت میکنه البته امسال 1402قراره بشم 13ساله اون میدونه من میدونم ولی اهمیت نمیده
منم این دردو کشیدم
نمیدونم چجوری میتونن اینکارو کنن
ما خونوادمون ۴ نفری بود و یه داداش دارم که هنوز بچهه اون کسی که اسمش مامانمه بخاطر نمیدونم براوی این کارو کرد ولی بابای من همچی داشت و داره اما تنها چیزی که الان نداره اعتمادش نسبت به مامانمه
کلاس هشتم بودم که فهمیدم
مامانم گوشیشو بهم نمیداد کار مامانم تو خونه انجام میشه و باید واتساپشو تو لپتاپ وصل کنه تا کاراس رو انجام بده
یروز رفت بیرون و یادش رفت که واتساپشو از لپتاپ برداره منم رفتم سراغ لپتاپ و پیاماشو با اون بی همه چیز دیدم و گریه میکردم چون نمیتونستم باور کنم که این مامانمه
بعد چند وقت بابام هم فهمید حتی کل خونواده مادریم و پدریم ولی مامانم هنوز خبر نداره
تا جایی شد که طلاق گرفتن
و الان جدان
من فهمیدم مامانم عاشق بابام بود
چون همش بهم میگه به بابام بگم برگرده ولی نمیدونم چرا هنوز دست از سر مرده ور نمیداره
میشه راهنماییم کنین چیکار کنم؟
منم این دردو کشیدم
نمیدونم چجوری میتونن اینکارو کنن
ما خونوادمون ۴ نفری بود و یه داداش دارم که هنوز بچهه اون کسی که اسمش مامانمه بخاطر نمیدونم براوی این کارو کرد ولی بابای من همچی داشت و داره اما تنها چیزی که الان نداره اعتمادش نسبت به مامانمه
کلاس هشتم بودم که فهمیدم
مامانم گوشیشو بهم نمیداد کار مامانم تو خونه انجام میشه و باید واتساپشو تو لپتاپ وصل کنه تا کاراس رو انجام بده
یروز رفت بیرون و یادش رفت که واتساپشو از لپتاپ برداره منم رفتم سراغ لپتاپ و پیاماشو با اون بی همه چیز دیدم و گریه میکردم چون نمیتونستم باور کنم که این مامانمه
بعد چند وقت بابام هم فهمید حتی کل خونواده مادریم و پدریم ولی مامانم هنوز خبر نداره
تا جایی شد که طلاق گرفتن
و الان جدان
من فهمیدم مامانم عاشق بابام بود
چون همش بهم میگه به بابام بگم برگرده ولی نمیدونم چرا هنوز دست از سر مرده ور نمیداره
میشه راهنماییم کنین چیکار کنم؟
خدا واقعا این پیام ها رو میبینی؟؟؟؟ ما چه گناهی کرده بودیم که همچین بلایی سرمون اومد؟؟ خیلی دلگیرم ازت
سال 94 بود قرار بود سه روز دیگه برم خدمت اموزشی که متوجه خیانت مادرم شدم اونم چه خیانتی به والله کمرم شکست خودش فهمید کلی گریه که توبه میکنم و….. گفتم باشه اگه بدونید با چه وضعی رفتم سربازی هرشب سر نکهبانی گریه میکردم تنها چیزی که ارومم میکرد این بود افتاده بودم مشهد موقع مرخصی میرفتم حرم گریه میکردم. الان چندین سال گذشته من مادرم واقعا توبع کرده ولی من هرشب تو ذهنم میاد من از سختی این درد افتادم تو دام اعتیاد مواد میزدم که فقط یخورده فراموش کنم باورتون نمیشه یه شب اروم نیستم. میدونی چیه؟ پاک ترین جای دنیا دامن پاک مادره وای از اون روزی که دامن مادر لکه دار شه.. سی سالمه تا اخر عمرم ازدواج نمیکنم دیگه
واقعا قلبم درد میکنه احساس تنهایی احساس ناراحتی قم غصه ادم رو نابود می کنه اصلا باور نمیشه این همون ادمه که از چشمام هم بهش بیشتر اعتماد داشتم
منم مثل شما
قلبم پره درده از بس خیانت مادرم رو دیدم
ولی بملا قبول داری حوصله تایپ کردنم ندارم؟🖤
بمولا حالتو درک میکنم💔💔💔
منم حالتان را درک میکنم
سلام من مادرم با همکارش چت میکنه و اهنگ میفرستن برای هم و به من میگه دست به گوشی نزن وقتی میخام برم سمت گوشی میگه دست نزن ولی قبلا همش دست من بود داد میزنه شب ها گوشی رو با خودش میبره ک بخابه ولی حتی میرفت بیرون هم گوشی با من تا وارد اکانت روبیکا شدم تا ببینم چی میشه حتی تماس هاشم دیدم اقا توروخدا یکی یه چیزی بگه
منم همینجورم😭
منم میفهمتت 💔 با وجودم میفهمتت
میدونم حالت از این زندگی بهم میخوره میدونم چقد داره بهت سخت میگذره یک دقیقه هفتاد ساله. میدونم ادامه دادن سخته میدونم 💔میدونم
مادر من یه روزی قابل اعتماد ترین فرد دنیا برام بود
اما من کلاس هفتم بودم دیدم با پیر مردی که سن باباشو داره چت میکنه خیلی مشکوک بود نصف شب صبح در هر لحظه و هرکجا بهشم میگفتم چرا انقد باهم چت میکنین میگف در مورد کار صحبت میکنیم اونموقع از چشمام به مادرم اعتماد داشتم
یک روز نصف شب که داش چت میکرد دیدم خوابش برده و رمز گوشیش باز بود گفتم بزار ببینم با این پیری چه صحبت کاری داره که همش از من قایم میکنه گوشیو برداشتمو رفتم همین که پیام هاشو باهاش دیدم قلبم شکست…
نمیدونی چقدددد سخت بود باورش
که کسی که خیلی بهش اعتماد داری اینجوری کنه
مادرمم شرمنده شد
اومروز گند تمرین روز زندگیم بود
همینطور میخواستم به پدرمم بگم اما نمیخواستم زندگیمونو با دستای خودم از بین ببرم
من هنوزم عاشقانه دوسش دارم اما هنوزم میگم دروغهههه
امروزم بازم بهش شک کردم خیلی مشکوک میزد و نفر اول لیست شیر اینستا یه مرد بود فقط این نه بلکه هزاران بار مثل قدیم مشکوک میزنه
اما دلم گریه میخوادددددد
اصلا توقع ندارم
الآنم بهم میگه من میخوام خودکشی کنم
کاش اصلا هیچ وقت نمیفهمیدم
مادر من زن فهمیده ای هس و من تو زندگی مدیونشم چون خیلی برام سختی کشید
اما دیگه از اونروز دیگه مثل قدیم باهاش نشدم
امیدوارم هیچ کدومتون این حسو تجربه نکنین
چون درد خیلی بدیه و دیگه آدم سابق نمیشی و همیشه یادت میمونه
درکت میکنم🖤
آخه عزیزم میفهمم
داداش من ۱۲ساله به مامانم شک کردم ولی الان نمیدونم چجوری باید سابت کنم هی بهم میگه من چرا تو رو بزرگ کردم حالام خیلی بده دارم گریه میکنم
منم مامانم که مثلا همش کلاس قران میره و اهل این برنامه هاس همشخودشو بابام از بچگی درحال جنگ بودن و بابام خیلی بداخلاقه الانا تو سن پنجاه سالگی مامانم فهمیدم با کسی رابطه داره و خیلی به خودش میرسه و بیرون رفتنای مشکوک داره و هربار رمز گوشیشو عوض میکنه وپنج تا داداش دارم من دخترمو نمیدونم چکارکنم ازیه طرف داداشام خیلی بهشاعتماد دارن و خیلی متعصبن.. خونمون قیامت میشه اگه بفهمن .. منم که خودم حالم دیگه از این زندگی به هم میخوره 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭دلم میخاد باهاش حرف بزنم بگم شر درست نکن واسمون اما خجالت میکشم چون انکارش میکنه
من مثل تو هستم 😟😟😭
مادر منم همینجوریه و چند بار بهش گفتم که چرا اینکار رو میکنی یا آخرش پدرم من رو کتک زده و گفته دروغ میگی یا آخرش مامانم منو دعوا میکرد
حالم خیلی بده…
من وقتی 16 سالم بود با یه اشنا مچشونوگرفتم اماسکوت کردم وفکر کردم دیگه تکرار نمیشه تا الان که بعد از 7 سال دوباره همون روزا تکرار شده
دلم میخاد خودمو خلاص کنم…
قسمت جالبش اینجاست که چند وقتیه بازی در میاره که باباتون خیانت میکنه و میخواد یجوری از بابام جدا بشه و بره با اون مردک درصورتی که بابام پاک ترین و مظلوم ترین مردیه که دیدم
اگه خانومی داره این مطلبو میخونه و در حال خیانته میخواستم بگم تو رو خدا اینکارو نکن مخصوصا اگر بچه داری و اون دختره:))))
عزیزم🥺💔 شدیدا همدردی می کنم باهات. همسنیم باهم و همدرد هم هستیم💔💔
باتمام وجودم حالتو درک میکنم
حس میکنم کسی بدبخت ترازماها وجودنداره یعنی حتی همین دوجمله رو بااشک تایپ کردم
سلام ي همدردم که حرفاتونو میفهمم
هرلحظش سخت تر از لحظه ی بعدیشه
دلم میخواد برم حرم تا صبح گریه کنم
بهم دروغ میگه مامانم فک میکنه متوجه نمیشم. نمیتونم باور کنم اصلا تمرکز ندارم
دخترو پسرهای نازنبن و هموطنم که در این مورد با هم مشترک هستین والبته درد ناشی از این اتفاق رو تجربه میکنین .من ۵۵ سال دارم ۲۵ ساله بودم که تجربه مشابهی داشتم عکس العمل من با مادرم که بسیار برام با ارزش بود وهست خیلی خشن و با تهدید بودشکستن مادرمو شاهد بودمو الان ارزو ن میکردم کاش واردش نمیشدم البته که پیش امد درد ناکیه اما فراموش نکنین زندگی خودشه و قطعا شما از شرایط و دلایل ایشون برای این تصمیم بخوبی اگاه نیستین بلحاظ بالا پایین شدن اوضاع روحی روانی
وشرایطی که باعث رابطه سست مادر و پدر و فرزندان شده و…بنظرم حداکثر بابد بااون نزدیکتر بشیم و سعی کنیم شرابط خراب روانیشو .وترس هاشو نامیدی ها خجالت و…همه رو ببینیم و احتمالا زجری که حتما در درون میکشه پس مدتی هم نقش مادررو شما براش بازی کنین چون فکر میکنم جز این راهی نباشه گذشته از مشاور و مشورت گرفتن خلاصه اخرش شما نباید حال و زندگی شخصیتون رو تحت تاثیر پیش امد قرار بدبن درسته سخته اما ساییدن روح و روان و ارامشتون رو کنارل کنین والبته کاری که باعث بشه تصمیم های فاجعه بار تری بگیربن اتفاق نیفته .قربان شمافرزندان میهن مراقب خودتون باشین
سلام.خدایا گناه ماها چی بود ک دچارهمچین دردی باید بشیم کم مشکلات داشتیم 28روزمتوجه خیانت مادرم به هممون شدم 28روزمعنی خواب خوراک نمیفهمم انگارتوقلبم اتیش روشن کردن حتی الان ک پیام رودارم تایپ میکنم نمیدونم چی بگم دیروزتولد29سالگیم بود ارزوکردم بمیرم هرچقدرازخونه خانواده دورمیشم ذهنم بدتردرگیرمیشه بارها نقشه کشتنشونم کشیدم ولی یه چیزی درونم بهم میگه توتاحالار ازارت ب ی مورچه نرسیده چطورهمچین کاری میخوای بکنی تصمیم گرفتم برای همیشه ترکشون کنم ی جوری ک انگارنه خانی اومده نه خانی رفته دلم بحال تک تک بچه هایی ک این شرایطو حس کردن میسوزه💔
نمیدونم چرا اما از شدت گریه درونم یه دردی دارم که داره مشت میزنه به دلم و هر لحظه می خواد بیاد بیرون اه
من همین الان دیدم توی گوشی مامانم
رابطه مامان بابام هیچ مشکلی نداره ولی چرا قبلا مشکوک شده بودم ولی مطمعن نبودم تازه از صفحه ها اسکرین گرفتم تا مامانم ببینه و توی او صفحه ها حرف دلم رو نوشتم من فقط ۱۱ سالمه چرا آخه 😅💔
از وقتی وارد سن 11سالگی شدم فهمیدم مادرم به پدرم خیانت میکنه البته امسال 1402قراره بشم 13ساله اون میدونه من میدونم ولی اهمیت نمیده
۱۱ سالته.. بمیرم برات💔💔
سلام من زنی ازدواج کرده 26سالمه مادرم الان بیست سال که دارد خیانت میکنه به بابام حتی به شوهرم که تنها داماد این خانه بود خاست باهاش رابطه داشته باشه ولی شوهرم خیلی منو دوست داره برا همین پامو از خانوادم قطع کرد و گفت نمیخام اونجا بری میخام زندگی خوبی را بگذرانیم پدرم مهندسی داره در شرکت ایران ژاپن کار میکرد خلاصه با سحر و جادو پدرم را زمین گیر کرد والان دوسال که پدرمو از دست دادم الان هم هرچی به مادرم میگم علت مرگش چیه میگه نمیدونم سالم بود ولی از وقتی ازدواج کردم مرض پوستی گرفت چون کسی بهش نمیرسه نه غذایی نه چیزی خلاصه نمیدانم چیکار کنم الان 10سال خانه پدرم نرفتم حتی مرگ پدرم فاتحش نرفتم خیلی از مادرم عصبی هستم حتی عروسیم رو خراب کرد خیلی کار بدی کرد و میخام تا ابد ترکش کنم یعنی هیچی مادر و خانواده ای ندارم آیا کارم درسته
نمیدونم چیکار کنم ، ۱۴ سالمه تازگی ها به مامانم شک کرده بودم ، بعضی اسم هایی که توی گوشی سیو کرده بود رو هیچوقت قبلا در موردشون چیزی نشنیده بودم ، همه شون اسم های زن بود .
چند ماهی توی همین شک گذشت . تا اینکه چند روز پیش خیلی ناخواسته رفتم سراغ یکی از صفحه های چتش با یکی از اون اسم ها ، هر چی بیشتر میخوندم حالم بدتر میشد ، حرفایی که رد و بدل کرده بودن رو یادم میاد حالت تهوع میگیرم.
از مادرم بدم اومده ، چون که الان دیگه میدونم همه کارهاش الکیه .
فقط و فقط دلم برای خواهر کوچیکترم و پدرم میسوزه ، پدرم عاشقانه مادرم رد میپرسته ، دلم براش میسوزه .
نمیدونم چیکار کنم
دقیقا منم همینجوری بودم😅💔
کاریش نمیشه کرد 🖤💔
چرا انقد شبیه منی منم فقط یازده سالمه
من از 11سالگی فهمیدم و دلم واسه داداش کوچکم و پدرم میسوزه البته امسال 1402قزاره 13ساله بشم ولی مهم نیست از زمانی که خیانت مادرم به پدرم رو فهمیدم افسردگی شدیدی گرفتم
اره دقیقا منم عین تو چهارده سالمه همین اتفاق برام افتاده هر وق فک میکنم قلبم درد میگیرد دلم برای بابام میسوزه 💔
سلام من امسال کنکور دارم و چندین بار فهمیدم مامانم نصفه شبا میره بیرون ، عصبی شدم ، هیچ دوستی ندارم ، هیچکسو ندارم باهاش حرف بزنم ، تو شهر کوچکی هم زندگی میکنیم و وحشت دارم از اینکهذعابرومون بره ، هرموقع به روی مامانم مبارک خیلی پرو جوابمو میده و میگه گذشت …از دبستان تا الان اینکار هارو میکنه ، تو گروه های تلگرام ، دایرکتای اینستا و و و انگار عادت کرده ، کسی این جدیدارو نمیدونه ، نمیتونم بگم ، و وقتی با مامانم سر این چیزا دعوا میکنم همه چیزو میزاره تقصیر من و به بقیه میگه تقصیر من بوده حتی به مدیر مدرسمم گفت دخترم بی احترامی میکنه، اما کسی نمیفهمه رگ غیرتم چطور باد کرده ، چطور ویترین چطور وحشت دارم ، نمیدونه خواهر و داداش از خودم کوچیک تر دارم ، اهل دوست پسر و این چیزا هم اصلن نیستم و چادریم ،این چیزایی که از مامانم میبینم خیلی برام سخته ….فکرم هزار جا میره که با اونا چکار کرده وقتی میرفته ذبیرون . شماره مامانمو دارن……. سخته..من واقعا تنهام
من بارها خیانت مادرم رو دیدم
مادر من با پسر خواهر شوهرش رابطه داره
یعنی پسر عمه من
من بارها مچ جفتشون رو گرفتم
ولی هر بار مامانم منکرش کرده و یجور پیچونده
من میخواستم به بابام بگم ولی میدونم بگم مامانم رو میکشه
یا طلاق میگیره دوست ندارم آبجیم و برادر هام بی مادر بزرگ شن
خیلی دوست دارم زودتر بزرگ شم و سیک مامانمو بزنم از خانواده پرتش کنم بیرون
بنظرم خیلی نامرده چون بابای من خیلی خوبه و تا حالا چیزی درش ندیدم
حتی من یادمه بچه بودم!
و تو کمد مامانم یه کاندوم پیدا شده بود(توسط بابام)
بابام با مامانم نزدیک ۴ ماه قهر بود
و بعد دوباره دوست شدن
امروز دوباره خیانت مامانم رو با چشمام دیدم
اعصابم خورده
نمیدونم چیکار کنم راهنمایی کنید😔
چند وقته که از خیانت مادرم مطلع شدم
من مادرم رو خیلی پاک میدیدم و انتظارشو نداشتم واقعا
مادرم از این زناییه که هم نماز میخونه هم روزه میگیره و میشینه پای قران با خداش حرف میزنه و گریه میکنه
هیچوقت فکرشم نمیکردم
اگر پدرم این کارو میکرد برام قابل هضم تر بود
اولین بار سکس چتاشو دیدم و واقعا حالم بد شد و ساعتها گریه کردم
نتونستم و همون روز بحثشو کشیدم وسط و دعوا شد
همش انکارش میکنه
و منم ادم ساده لوحیم و باورش کردم که این چتا مال خودش نبوده و شوخی بود
تا دوباره با یه اسم دیگه پیامارو دیدم
هربار این تکرار شد و هربار مامانم انکار میکرد
اینقدر اشک ریختم که چشمام قرمز شده
بار اول خیلی سعی داشت که بگه نه من خیانت نکردم
ولی الان دیگه حتی براش اهمیتی نداره
جوری برخورد میکنه انگار طلبکاره
من نمیتونم عصبانیتمو کنترل کنم
هربار کتکش زدم
و حالم از خودم داره بهم میخوره
هم از مادرم بدم میاد هم از خودم
از بچگیم پدر و مادرم رابطه ی خوبی نداشتن و همیشه خونه ی ما دعوا بود
همیشه منو خواهرم تو اتاق میشستیم و گریه میکردیم
حالم از زندگیم بهم میخوره
پدرمم معتاده و دعوا ها اکثرا یا سر این موضوع بود یا پول
از بچگی میدونستم پدرم پورن نگاه میکنه و خیلی برام مهم نبود
نه پدرم نه مادرم هیچوقت برای ما مادری و پدری نکردن
دلم میخواست تو یه خانواده دیگه دنیا میومدم
حسرت یه خانواده و یه زندگی شاد به دلم مونده
تنها حرفم اینه که
کاش طلاق میگرفتین و بعد به کثافت کاریاتون میرسیدین
خیانت واقعا چیز قابل بخششی نیست
اینارو گفتم نه برای اینکه راهنمایی بگیرم فقط خواستم یکم دلم خالی شه
با پیامای همتون گریه کردم
میدونی همدردیم
قربونتون برم
با تک تک دلنوشته ها همدردی کردم و اشک ریختم
متاسفانه این پیشامدها به قدری آثار مخرب و منفی تو کل زندگیه آینده مون میزاره که جبران ناپذیره
بعنوان شخصی که این روزا رو تجربه کرده و اثرات مخرب روحی روانی شم منو درگیر خودش کرده میخوام بگم عزیزای پاک دل هرچندسخت سعی کنید با این موضوع کنار بیاید و بیخیال باشید و مطمن باشید این اسمش بی غیرتی نیست
چون کاری ازدستمون برنمیاد مطمن باش که خدا خودش جوابشونو میده و تنها با تمرکز کردن رو زندگی خودته که میتونی جوابی درخور و لایقشون در آینده بهشون بدید
بچه ها توروخدا خودتونو عذاب ندید که اونا ککشونم نمیگزه
همتونو دوسدارم
اینا بازیای زندگیه حالاحالاها باید قوی باشیم.
بچه ها شماها چرا نگران هستید مادرا دست به این کار زدن مامانا باید نگران باشن باید استرس داشته باشن که روزی رابطه شون با مرد های دیگه فاش میشه خودتون رو به بیخیالی بزنید میدونم سخته اما ما چرا باید نگران باشیم مگه ما باعث شدیم این اتفاق بیوفته ما باید خودمون به فکر آیندمون باشیم به درک بلاخره روزی این رابطه فاش میشه
خب نمیشه که من چندبار میخواستم بیخیال بشم ولی وژدانم نمیزاره هر روز جلوی منو بابام میشینه باهم میگیم میخندیم بابای منم بنده خدا آدم دل پاک ساده یه
بابا منم همینطوریه
مگههه میشه من قلبم داره له میشه اشکام بندنمیاد نمیدونم هم چرا شایددلم واسه بابام میسوزه یاواسه خودم و ابجیام یاواسه خودش که اینکارو میکنه و اون دنیا قراره مجازات بشه بقران دلم واسه خود بدبختشم اتیش میگیره
یه روز شماره مرد رو پاک کردم مامانم گفت چرا پاک کردی الکی گفتم میخواستم شماره دوستم رو پاک کنم حواسم پرت شد مامانم گفت مرز داشتی چند روز که گذشت عوضی به مامانم زنگ زد گفت من دوست دارم و اینا وقتی اینارو دیدم بخدا میخواستم شب و روزم رو با گریه بگذرونگم تعریف از خود نباشه خونوادگی دل هایمون پاکه واسه همین توقع نداشتم مامان با این مردک پست در ارتباط باشه هرچی میخوام به بابام بگم میترسم کار به طلاق بکشه😭😭😭😭😢😢😢😢
سلام من ۱۶سالمه تو ۲سالگی پدرمو از دست دادم و با مامانم تنهای زندگی کردم مامانم نزدیک ۱۰ساله که با یکی رابطه ی جنسی داره و من از کلاس دوم میدونم ولی غیرتشو نداشتم هیچی بگم و الان که همه میدونیم اون مرده با مامانم ازدواج کرده میخوام مامانمو از خونه ی خودم بیرون کنم دیگه ب هیچ وجه نمیتونم تحملش کنم تو دو راهی موندم لطفا کمکم کنید
من یه روز گوشی مامانمو برداشتم دیدم یه نفر به مامانم پیام داد که تا حالا تو مخاطب ها ندیده بودم رفام رو پیامش دیدم بله قبل از این هزارتا پیام به هم دادن واقعا دلم برای بابام میسوزه این همه زحمت میکشه برای این مادرهای خیانت کار جنده دلم میخواد برم تو دل مامانم بش بگم کثافت بی لیاقت خیانت کار
من چند وقت بود به مامانم شک کرده بودم گوشیش هر چی برنامه داره به اکانت هاش رفتم پس شک کردنم واقعاً حقیقت داشته بابام زیاد ایران نبود یعنی چند ماهی میرفت از خونه خواستم خودم دست به کار شم رفتم روش گفتم چرا این کار میکنی با پرویی بهم گفت خوشم میاد به تو ربطی نداره منم نتونستم خودم کنترل کنم رفتم اسلحه بابام برداشتم با اون تحدیدش کردم به مرگ کلت مخش گرفتم آماده شلیک بودم فقط منتظر بودم حرف بزنه مخش خالی کنم گفت بزن به خاطر خواهرم که ازم کوچیک بود نزدم سنش اندازه من بود میزدم قراره بابام بیاد ایران طلاقش بده کم مونده بود تا آخر عمر تو زندان آب خنک بخورم
خیلی حالم خرابه امروز فهمیدم مامانی که سر پاکیش قسم میخوردم با عموم رابطه داره نمیدونم چیکار کنم بفکر خودکشیم تا راحت بشم از این نکبتی که اسمش زندگیه بفکر داداش ۱۰ سالمم دلم برای بابام خیلی میسوزه از عموم متنفرم قبل از اینکه بفهمم با مامانم رابطه داره خیلی دوسش داشتم الان نگاشون میکنم میخام بالا بیارم توروخدا اگه شوهرتونو دوس ندارین طلاق بگیرین چرا خیانت میکنین…
خیلی بده هروقت میرم مدرسه میدونم یه مردی خونمونه یه بار حوصله نداشتم مدرسمو پیچوندم وقتی رفتم خونه دیدم مامانم با دامن کوتاه کوتاه با یه لباس باز بدون لباس زیر براش صبحونه درست کرده خونرو تمیز کرده منو دیدن خیلی بد هول شدن منم چیزی نداشتم بگم مامانمم خیلی پاچه پارس با شلوغ کاری به قول خودش جمع کرد رفتم پیاماشونو خوندم مدام براش عکسایی با لباسای جنده ای می فرسته منو ابجیمو همش به زور می فرسته خونه خالم تا بتونه با اون توله صگاا تنها باشه… مثه خوره افتاده تو جونم نمس تونم تمرکز کنم رو هیچی از همه بیشتر دلم برا بابام میسوزه که بيچاره کلی کار می کنه دلم برا سادگیش میسوزه دلمم نمی خواد به کسی چیزی بگم تا همینم از هم بپاشه
بمیرم
اگه داری این رو میخونی دلیل تو این صفحه اومدنت واضحه ..
فقط بدون تنها نیستی اون درد کشتندهدای که بعد از فهمیدن میاد سراغت .. اون لحظه ای که حس مرگ داشتی اون احساس تنفری که نسبت به مادرت سراغت اومد و حتی تو ذهنت حداقل یه بار خواستی مادرتو بکشی ، این هارو ما هم تجربه کردیم .
مم به درجه ای رسیدم که حتی وقتی مادرم اسممو صدا میزنه احساس انزجار میکنم ۲۱ سالمه و یک ساله شاهد این موضوع هستم .. بیشترین چیزی که آزارم میده اینه که مادرم فک میکنه من یه بچم که هیچی نمیفهمه و خب میدونم که تو هم دقیقا همین احساس رو داری
هیچ انسانی لایق تجربه کردن همچین خیانتی نیست ..
ولی خب حالا که اتفاق افتاده..
فقط ازت یه چیز میخوام تو هم در آینده روزی پدر یا مادر میشی ، هیچ وقت احساساتی که این روزا داشتی رو فراموش نکن و با خودت عهد کن که نذاری بچه های تو هم در آینده همچین چیزی رو تجربه کنن .
امیدوارم یه روز زندگی هممون از این شرایط نفرت انگیز فاصله بگیره و حال دلمون خوب بشه🩵
فقط یه احمق تو این جامعه خیانتکار بچه به دنیا میاره
سلام من از ۷ سالگی متوجه خیانت مادرم شدم اول فکر میکردم چیزی دیگه ای هست ولی وقتی متوجه شدم ازش بدم میاد رابطه نمیدونم داشته یا نه ولی چت هاشو میدیدم
دلم میخواد از سادگی بابام هم اونو بکشم هم مامانمو بعضی وقتا میبینه یکی مزاحمم شده میگه دنبال این کارا نرو میدونه با این که خبر دارم خیانت کرده ولی بازم ادامه میده.
سلام با تک تک پیام ها اشک ریختم چونکه با تمام وجودم همدردی کردم.من پدر و مادرم از هم جدا شدن ولی مادرم آبرو برام نذاشته تقریبا داره با تمام مردای فامیل میپره.هردفعه با یکی…من خیلی حالم بده.هر دفعه ک یه نفر جدید رو میفهمم از بار اول واسم سخت تره…من خودم تا حالا دوست پسر نداشتم بعد مادر من ب هیچ نره خری نه نمیگه 🙂 من مشکلی با ازدواجش بخدا ندارم اما نه اینجوری ک داره زندگی های مردم رو خراب میکنه و از همه پنهون میکنه.۵و نیم صبحه و من نتونستم بخوابم راستش تصمیم گرفتم باهاش حرف بزنم.فقط میخوام بهش بگم من بچه نیستم و میفهمم…حالا بره ب کارهاش ادامه بده
بچه تروخدا بهم بگید چیکار کنم من مامانم رو خیلی دوست دارم بابام هم همین طور ترو خدا بهم بگینهمیشه میخوام بمیرم با اینکه سیزده سالمه تروخدا مت عموم به مامانم تجاوز میکنه مامانم از اون. وقت که داره خیانت میکنه تروخدا بهم بگین
مادر هه البتع اگبشع مادر صداش کرد با یه پسر ده سال کوچیکتر خودش سکس داشتع و چند سالع دارع با ادمای مختلف ب پدرم خیانت میکنه و هروقت چیزی بهش میگم تنها جملش اینه ک به تو ربطی نداره ب تو چ
میگ تو ک رفاه و زندگیتو داری اینا بهت ربطی ندارع ولی واقعا نمیتونم تحمل کنم خلی تحت فشارم
دعواهاشون با پدرم سرموضوعیه ک مادرم توجهی ب خانوادش ندارع
نگران برادرمم
اون هنوز بچس
ولی مادرم رسما جلوی یه بچه شیش سالع با مردای غریبه حرف میزنه و ب برادرم باج میده ک ب کسی نگه
از زندگیم حالم بهم میخورع
خواهر بزرگترم این موضوعو میدونه سعی کرد جلپی این موضوعو بگیرع ولی مادرم شروع ب یه کارهایی کرد و گفت نمیخاد جداشه از اون مرد
وپدرم خیانتو نمیدونه
و من واقعا گیرم
سلام من چند ماه فهمیدم مامانم به یه پسری سکس داشته و این منو خیلی ازار میده چند بار خدم دیدم داخل گوشش اینکارو میکردن ولی این قضیه من سرشو بستم ولی الان داره با پسر حرف میزنه هر وقت من میرم باشگاه مرده میاد خونمون چند بار زنگش زدم تهدیدش کردم ولی بازم ادم نشد یارو حرومزاده خدایاااا من فقط۱۴ سالمه چرا باید زجر بکشم این همه🖤🥀
با تمام وجودم درکتون میکنم
منم همین حس رو دارم نمیدونم با چه نشونه ای به پدروم مادرم بگم ولی اگه زیادی اذیت میکنه با کسی که خیلی واقعا اعتماد داری باهاش حرف بزن که همچین آدمی پیدا نمیشه(معمولا) نبود برو با یک مشاور صحبت کن که حالت بهتر بشه
عین من من از بچگیم شاهد راطه جنسی مادرم با یه مرد غریبه بودم ولی چون اون موقع 5 سالم بود کم از یادم رفت ولی از 9 سالگی بازم اتفاق افتاد الانم تو همه گروه ها هست با همه مردا پیامای جنسی رد و بدل میکنه حتی با معلم داداشمم رابطه داره تا زگی ها هم میخواد مخ پسر داییش رو بزنه من از بچگیم تا حالا ازش جز فوش وکتک چیزی ندیدم یبار نزدیک بود بابام بفهمه به من اصرار کرد اگه باباپرسید من گردن بگیرم منم فرض کنین دختر 16 ساله تک و تنها رابیوفتم نصف شب بیرون تا گوشی مامانو از داشبورد بابا بردارم تا پیامارو عکسارو حذف کنم اون هم پشتش بودم ولی یبارم کنارم نموند مادری نکرد خداشاهد من واسه داداشام مادری کردم یکی 11 سالشه یکی 8 منی که دخترم هیچ دوس پسری ندارم ولی مامانم——-من چادریم از خیانت متنفرم از زن هایییکه فقط بلدن زایمان کنن مادری بلد نیستن متنفرم 16 سال عذاب کشیدم از دستش تموم شدم انگار پسرفت تحصیلی کردم من دهمم تو رشته تجربیم ولی الان تو همه درسای تخصصی افتادم اولین نفریم که بفهمه من تجدید دارم منو میکشه مامانمه بعدشم میگه تو توذهنت کی رو داری هان خاک فلانی بخوره توسرتیکیی نیست بگه من از فکر تو از روزی که بابا بفهمه از روز روسوایی از همه اینا میترسم دغدغم شده خدا شاهده نه غذا میپزه نه خونه جم میکنه هم کنیز شدم واسش هم مامان داداشام از الان بفکر ازدواجم تا از شرش خلاص شم ولی داداشام چی میشن تنها دلخوشیم خوندن رمان شده توروخدا یکی یه راهی پیشنهاد بده دارم دیونه میشم
چقدر کپی منی تو تو تمام خصوصیات منو داری 🙂💔
سلام
خوبی؟ امیدوارم بعد از تمام سختی و زحمت هایی که برای خودت و داداشات کشیدی، سالم و سلامت باشی چه از نظر روحی چه از نظر جسمی!
اول اینکه میخوام برات بگم که از قصد ازدواج داری سعی کن با کسی ازدواج کنی که واقعا دوستش داشته باشی و ادم خوبی باشه اینکه فقط به ازدواج کردن برای رهایی خودت از دست مادرت استفاده می کنی ممکنه تو رو دچار غم بیشتری کنه چون شاید با یه فرد عصبانی یا خیلی مذهبی و سنتی یا خیانکار و… ازدواج کنی دوم اینکه زندگی آدامای دوروبرت همیشه سعی می کنن زمینت بزنن حالا چه عمدی یا غیر عمدی اما اینو بدون دیر یا زود نتیجه زحمت و سختی هایی که کشیدی رو می بینی فقط سعی کن یخاطر ناراحتی هات یا هر چیز دیگه ای سمت راه های بد نری
همیشه هم به فکر بقیه و ادمای دوروبرت نباش نمیگم همیشه نباش اما گاهی وقت ها به فکر خودتم باش از خوشی ها یا اتفاق های زیبا و کوچیک زندگیت لذت ببر مثل: قدم زدن زیر بارون تنهایی یا با کسی که دوست داری اون موقع کنارت باشه یا تولد هایی که فقط با یه کیک کوچیک و چای یا خوارکی های کوچیک گرفته میشه یا خوندن کتاب با یه چای یا یه لیوان آب نزدیک پنجره یا انجام کارهایی که دوسش داری
درمورد مادرت باید بهت بگم نه رفتار بدی باهاش داشته باش نه زیادی به فکرش باش، رفتار هایی باهاش داشته باش که حس درونت رو بهش منتقل میکنه اما رفتارهای پرخاشگرانت رو باهاش کنترل کن، نشونش بده اما نه زیاد. میگم نشونش بده تا خشمت رو زیادی توی خودت نریزی یا روی دیگران خالی نکنی!
در آخر میخوام بهت بگم آفرین! بهت افتخار میکنم به عنوان یه دوست البته اگه منو دوستت میدونی آفرین چون تا الان خودتو نباختی و تسلیم نشدی. امیدوارم حداقل از الان به بعد زندگی پر از خوشی آرامش راحتی و زیبایی داشته باشی! ❤
آخه دختر خوب این آدم بدرد نخور که زندگی نقشی نداره مرگ یک دفعه شیون هم یک دفعه پدرتوابدا کارخشنی نمیکنه چونامثال مادرتو ارزش ندارن با آرامش پدرو در جریان برار تا با مدرک بتونه بدونه مهریه جدا بشه آخرش هم تو یک کدبانوی خوب برای دوتا ب داتبشو درسته بخون مف
قابل توجه شما الان مهریه نفقه واجرت المثل باخیانت میرسه به زنه😂راهنمایی نکن داداش
😢😢😢😢😢اااااااااای
لعنتی زندگی من،😂 من کلاس یازدهمم افت تحصیلیم شدیده الان ممکنه تجدید داشته باشم میدونم میکشنم😂🤌
ز زنی که مادری بلد نیست همسری بلد نیست بد دهنه متنفرم از زنیکه خودشو واسه مردای دیگه خوشگل میکنه ولی پیش شوهرش عین بدبختا لباس میپشه متنفرم از مامانم متنفرم ستم خسته از خیانتاش راسته بچه اول خیلی سختی میکشه ولی نه در این حد بازم از محبتاش نصیب داداشام میشه ولی من حاظرم کمبود محبت داشته باشم ولی اون بهم محبت نکنه
سلام خوبی؟
میدونم الان چه حسی داری!شایدم نمیدونم چون هرکسی مشکلات خاص خودشو داره. به نظرت احترام میزارم و براش ارزش قائلم. منم مثل تو بودم و فکر میکردم همه ی زنا بدن و تظاهر به خوبی می کنن اما تو با این کار اجازه و فرصت ورود آدمای خوب و بهتر زندگیت رو ازشون میگیری و فکر میکنی همه مثل همن و زندگی روی خوبشو نمیتونه به تو نشون بده. همه ی ما تشنه و نیازمند محبت و خوبی هستیم اما بعضی ها نشون میدن و بعضی ها نشون نمیدن!
تو الان محبت مادرت رو از خودت دور می کنی ولی بهش نیاز داری و خودت خبر نداری یا نمیخوای بدونی. به نظر من بهتره نزاری محبت مادرت ازت کم و دور بشه چون با این کار ممکنه نیازمند محبت بقیه یا آدمای بد یا نامناسب بشی با این حال اگه نمیتونی بهتره یه از یه نفر دیگه ولی قابل اعتماد و خوب بگیری! بهت اینا رو میگم چون شاید کمبود این محبت و خوبی ها تو رو به راه بد ببره یا رفتار بدی نسبت به خودت به بقیه نشون بدی که بقیه رو از خودت دور کنی و تصورت از زندگی یه چیز وحشتناک و خطرناک و اجباری میشه.
اینو بدون اگه کسی چشم زیبابین نداشته باشه
خدا هر چقدرم بهش نعمت بده
بازم کم و کاستی ها
و نقص ها رو بیشتر می بینه ولی
آدمی که داشته هاش رو می بینه
بیشتر از زندگیش لذت می بره.
من مثل تو هستم ولی راست میگی بچه اولی ها خیلی زجر میکشن یکیش هم منم
سلام من مادرم بایک مرد چندین سال دوست است خودم هم میدونم بابا من بخاطر کارش همیشه از تهران هست و من شاید ۲ ماه یکبار ببینمش ولی اون مرد که مامان دوستش داره نمیدونم چیکارش کنم.
من چندوقت پیش اینترنتم تموم شده بود با گوشی مامانم رفتم گوگل زده بود . چگونه بفهمیم حامله هستیم وقتی پدر من ۴ ماهه اصلا مارو ندیده
سلام من از 7سالگی شاهد رابطه مادرم با مردای غریبه بودم و تا الان ک 14سالمه هم دارم میبینم بابام یه چند بار فهمیده که مامانم رابطه دارع بهشم گفته اما مامانم گریه و پدرم گذشت کرد پدرم مامانمو خیلی دوست دارع همین دوست داشتنه ک نگرانشع توروخدا کمک کنید مامانک داره به بدجا کشیده میشه اینم میگم که مامانم واقعا ادم بد ذاتیه و اصلا نمیشه در باره این موضوع باهاش حرف زد تنها راهش بابامه که چند بارم بهش گفته ک فهمیدم و تا طلاق کشیده شده اما مامانم ادم نشده و الان 5 ماهه خونمون جنگه میشع کمکم کنین
سلام .وقت همه تون بخیر.
خیلی ها دارن خیانت می کنن.ولی کایینات قانوش بر اساس صداقت هست .هرکسی از مسیر صداقت دور بشه ضربه سختی می خوره.
بیایید ما ادم های درستی باشیم .خیانت کار ها تا سرشون به سنگ نخوره از راه کج برنمی گردن.بذارید پیش برن و کارشون دلشون رو بزنه خودشون بر می گردن.شما ی کم تحمل کنید
هرچند تحمل کردنش هم خیلی سخته
👍🤍
من فقط توکلم خداست که نابودش کنه سه تا بچه رو جا گذاشت زندگی مالیم رو به تباهی کشید فقط برای اینکه با باجناقم که زنش فوت شده ازدواج کنه در ضمن باجناق با مادر زنم هم داره پدر زن بی عرضم هم فقط تماشا میکنه انشاله بد بخت شن اصلا به فکر ابرو حیثیت خودشون هم نیستن از خدا و همه چی بی خبرند دادمشون دست خدا
خدا کمکت کنه مرد
سلام من ۱۳ سالمه و ۲ سال که بدون این که مادر و پدرم بفهمند دارم یواشکی به صحبت های مامانم گوش میدم که الان کاملا شنیدم و اطمینان دارم که مادرم داره خیانت میکنه اخه بابام هم خیلی مهربون هست ولی نمیدونم به کی بگم و مادرم اول بایه مرد دیگه ای بود ولی الان از اون جدا شده و با یکی دیگه هستش الان نمیدونم دیگه چیکار کنم تلان هم داره تو اتاقش با همون بی ناموس حرف میزنه خودشم اول فکر میکرو مامانم مثل فرشته است ولی میبینم که اینجورا هم نیت بر خلاف فکر من بود دیگه کلافه شدم خواهشا کمکم کنید
برای همه سخته نه
یا فقط من اینطوریم
برای هممون سخته ، میدونی چرا ؟
آخه کسی که یه زمانی به پاکیش قسم میخوردی ، یکدفعه تو زرد از آب در بیاد
بقران میخوام بمیرم ازدردش اگه بابام خیانت میکرد انقدر برام سخت نبود که مامانم کرده
دارم میمیرم منم مث همتونم تازه با هم سکس هم کردن
هر روز دارم پیام هاشونو میخونم ولی نمیتونم به مادرم بگم تازه مادرم با چند نفره
اصلا باورم نمیشه ی همچین مادریه
اخه شما ک میگین مشاور من چطوری برم پیش مشاور😭
چقد اینجا همه همدردیم
به خدا سر خوندن درداتون براتون گریه کردم
واییی بخدا خیلی درد بدی هست از صد تا شکست عشقی بدتره .مشکلات خانوادگی از این جور چیزا خنده واقعی آدم رو از بین میبره.منم حال شما ها رو داشتم و دارم و خیلی شدید تر هر بار که میبینم مامانم داره باهاش چت میکنه و حرف میزنن و ب هر بهونه دنبال اینه ببینتش و همش دنبال اونه حالم ازش بهم میخوره .همش میگم کاش از اول نبود .لعنت بهشون لعنت بهشون .گاهی اوقات دوست دارم با دست خودم خفشون کنم. تو رو خدا شما های که تعهد ب زندیگی ندارید و تا مطمئن نیستید بچه نیارید شما هایی که برای لذت زود گذر آرامش و روح بچتون رو خراب میکنید برید گمشید بهتره تا بچه بیارید
سلام من ۱۳ سالمه و دقیقا همین ۱۵ دقیقه پیش دقیق فهمیدم مامانم با یه مرده چند وقته چت میکرده دلم برای بابام میسوزه با اینکه بعضی وقتا دعوا میکردن اما انقدر قربون صدقه مرده میره نمیدونم چیکار کنم کمکم کنید جلوی بابام لباسای ۱۰۰ سال پیششو میپوشه جلوی اون مرده که عکس میفرسته بهترین لباسای عروسی و مهمونی رو میپوشه براش آهنگم میخونه نمیدونم چیکار کنم کمکم کنید🥺🥺🙏😥
دیشی دیشب ما داخل خونمون یه مهمونی گرفتیم که دوست خوانوادگیمون و پسر خاله پدرم که مجرد هست رو دعوت کردیم اونا مست کرده بودن! و پدرم رفت پایین تا مهمونامون رو بدرقه کنه و پسر خاله بابام هنوز نرفته بود! مادرم فک میکرد منم رفتم پایین اما من داخل اتاقم بودم و میشنیدم! مادرم به پسر خاله پدرم میگف کسی نیست یه بوس کن ترو خدا تو کل دنیامی قهری باهام! من شنیدم و بعد که پدرم اومد بالا مامانم دیگه چیزی نگفت !
میدونی من فک میکردم مامانم که فرشتست! اما فک کنم دیگه همچین فکرایی نکنم بهتره
من خیلی عصبیم از دیشب ک فهمیدم هی از خواب میپرم نمیدونم به کی بگم گریه کردم و من چند روز دیگه سه تا امتحان دارم و نمیدونم چجوری باید درس بخونم ! میشه بمیرم!؟
عصبی نشو اینا ارزش اینکه تو فکرت هم باشن رو ندارن
بمیرم
سلام عزیزم خودت ناراحت نکن …..شاید مست بوده حواسش نبوده منظوری نداشته …. چرا بخودت سخت میگیری مادرت کمبود عاطفی داره باید حتما مشاور زوج درمان گر بره به تنهایی بعد با همسرش بره
چقدر این پیام حس خوب بهم داد
اما من وضعم از همه بد تره ، الان کنکوری هستم اما از وقتی که کلاس چهارم پنجم دبستان بودم خیانت مادرم رو دیدم ، داییم اینا اون اوایل فهمیدن و مامانمو خیلی خیلی کتک زدن ، اما حالا …خودم مچش رو گرفتم .اونم چندین بار ، یه شب که حتی بابام خونه بود حدودا دو شب من داشتم درس میخواندم یهودصدای در خونه رو شنیدم بعد رفتم ببینم دوباره مامانمو ک دیدم آره سر جاش نیست ، به کسی نمی تونم بگم چون وضع بدتر و بدتر میشه ، من خیلی تنهام ….
پناه بر خدا از شر شیطان رجیم
توخدا کمکم کنین من دارم سر این مسعله معتاد میشم یه جون ۲۴ ساله ام ولی انگار۶۰ سالمه من سکس مادرمو ازبچگی بامرد غریبه دیدم هنوزم مادرم داره این کار انجام میده با مردای دیگه توخدا کمکم کنید من پدرم مرد خیلی خوبیه تو خدا من نمیخوام دست به کشت این زن که ماد منه بزنم
سلام اینطوری که راهنمایی نمیگیرند مستقیم با با مشاور تخصص خیانت تجربه داره صحبت کنی حتما حتما
منم مثل تو من امروز فهمیدم
البته چند سال پیش ها یه چیزایی رو فهمیده بودم اما بچه بودم
بابای من خیلی مهربونه خیلی مامانمو دوس داره
دلم داره میترکه
چیکار کنم؟
سلام اولا مطمین هستی ؟ یا شک داری ؟باید از مشاوره خبره کمک گرفت بهت کمک میکنه و بررسی میکنه …. همچنین مهمه گه ایا پدرت میدونه یا نمیدونه ..خیلی ساده نیست بهرحال حفظ سلامت خودت مهمه مشاوره بگیر خود خوری یا فید بک اشتباه صورت نگیره خودت چند سالته و مادر و پدرت و چند ساله ازدواج کردند ؟و سوالات زیادی در بررسی به مشاور کمک میکنه تا شاید کانون خانواده حفظ گردد
من ۱۳ سالمه چند بار چت های مادرم ر و با یه مرد دیدم قبلا شک داشتم ولی الان مطمئنم چیکار کنم بنظر پدر هم کم نزاشته براش هر چی میخاد میخره الان فقط سر درد دارم افسرده شدم چیکار کنم💔😭
ما قربانی این درد ها هسیم(:
من فقط تموم شدم
من امروز مردم
فقط مرگ میخوام
سلام منم مثل شما ها هستم ۳ ساله دارم عذاب میکشم شاهد خیانت مادرم به پدرم و پدرم به مادرم هستم مامانم وحشت ناک داره خیانت میکنه چند بار خواستم خودکشی کنم دلم برا دختر خالم که تنها همدردشم سوخته و این کار رو نکردم
سال پیش تو خونمون یه دعوا افتاد که بابام به مامانم خیانت کرده البته این هم بگم که بابام به مامانم خیلی سختی داده
اما من این وسط چی کارم چه گناهی کردم اخه واقعا
مامانم هر سری که اون مرتیکه رو میبینه یا باهاش چت میکنه درمورد رابطه ی جنسی حرف میزنه
حتی خاله هام هم میدونن اما هیچ نصیحتی نمیکنن مامانم رو
راستی ۱۳ سالم هست و خیلی وقته جریان رابطه ی جنسی رو میدونم و زربه ی شدیدی بهم وارد شده دارم از ته وجودم عذاب میکشم کمکم کنید
میدونم برات سخته درک میکنم منم شاهد خیانت مادرم ب پدرم هستم اما الان ک میبینم تو پیشتر از من عذاب میکشی و واقعا درست میکنم سعی کن ب زندگی خودت برسی در آینده موفق شب ازدواج کنی به چیزای خوب فکر کن خود کشی راه درستی نیست لطفاً ب حرفام گوش کن ت نمیتونی زندگی خودتو بخواطر مامان بابات خراب کنی مدام ک مشکلاتت بیشتر میشه ت قوی تر میشی متمعن باش همه چیز درست میشه
برات بهترینا رو آرزو میکنم ❤️
داستان ناراحت کننده است عزیزم این مسایل برای خیلی ها هست اونها اگر به هر دلیلی مشکل دارند تو این وسط که نباید خودت را اسیب بزنی مشکلات زیادی در درونشون و مربوط به گذشته انهاست که منجربه کمبودهای عاطفی اونها شده و یا دهها علت دیگر حتما باید برای حفظ سلامت خود با مشاور وارد و با تجربه صحبت کن چندین جلسه تا از اسیب بیشتر به خودت جلوگیری کنی
میدونم سخته منم الان شاهد خیانت مادرم با دکترش ولی دارم خودم کنترل میکنم و فقط میخوام با دختر خالم که۸ماه ازم بزرگتره درد و دل میکنم
خب من مادرم نزدیک یک ساله مادرم به پدرم خیانت میکنه دارم دیونه میشم هر کی میبینن دوست دخترش میشه دیونه شدم پدرم سیگار میکشم دزدکی هر شب خودمو با چاقو 🗡️ خودمو میزنم یه برادر کوچیک دارم میخوام براش بهترین باشم تورو خدا کمکم کنید جون هرکی دوست داری
میدونی همدردیم و مثل همیم ولی من دلم واسه داداش کوچکم میسوزه که 2سال ازم کوچکتره و 10سال سن داره مادرم با هردومون خیلی بد حرف میزنه و همینطور یه روز بهم تهمت زده بود که من مادرم رو کفگیر زدم
من مامانم خیلی باهام خوب بوده و هست حتی با بابام هم همینطور
وقتی که متوجه خیانتش شدم نمیتونستم باور کنم
بابام عاشق مامانمه و واقعا این حقش نیست
من حتی نمیتوم به بابام واقعیت رو بگم چون زندگیمون نابود میشه
ولی خونواده ای که داریم ارومه و خوب و من هنوزم نمیتونم باور کنم مادرم ظاهری خوب باشه
چون لنتی از 18 سالی که من توی این خونوادم فقط خوبی دیدم
هنوز نمی تونم باور کنم که دروغ بوده
اصلا فکرشم نمیکردم مادرم عاشق شده دیشب دیگه خیلی استرس داشتم پیام هاشونو خوندم نوشته بود دوست دارم عشقم بوس و یک کلیپ برای مادرم عاشقانه فرستاده بود اون مرد بیشرف بعد نوشته بود نمیای خونه ما گفت بود لااقل از دور ببینمت بعد نوشته بود بوسسس اون مرد کث مادر زن داره با بابام رفیق زنش خاله ی بابامه نمیدونم چکار کنم لم میخاد هر دو تاشونو بکشم
حالم از مامانم بهم میخوره
ای کاش زودتر بمیره
حتی موقعه ای که باهام مهربونه یا موقع خندیدن یا وقتی نگرانم میشد هم ازش متنفر بودم چون همیشه برچسبای خودش رو به من میچسبوند
موقع مردنش هیچوقت ناراحت نمیشم
سلام من دقیقا عین تو هستم میتونم باهات درد دل کنم تو تل؟
منم مثل تو من امروز فهمیدم
البته چند سال پیش ها یه چیزایی رو فهمیده بودم اما بچه بودم
بابای من خیلی مهربونه خیلی مامانمو دوس داره
دلم داره میترکه
چیکار کنم؟
من مادرم با پسر عمم در ارتباط هستن وواقعا از این مسئله خیلی ناراحتم حالم داره از هر دوشون بهم میخوره مامانم تمایلی به بودن با اونرو نداره ولی اون خیلی اسرار داره تا با مامانم باشه عشق پدر ومادرم در فامیل زبان زد همه است ولی یه مدتی پدرم خیلی زیاد بخاطر شغلش از مادرم دور بود و در طی این دوری متوجه این موضوع شدم پسر عمم همسر هم داره ولی بازم به این کارش داره ادامه میده نمیدونم با چه مشاوری صحبت کنم که بهم کمک کنه لطفا کمکم کنید تا با مشکلم رو به رو بشم
اصلا حالم خوب نیست ، بابام خیلی با مامانم خوبه و خیلی دوستش داره اما مامانم….. به خاطر خیانت کردن مامانم ، زندگیم نابود شده ، حالم از مامانم بهم میخوره
منم امروز این حس و درک کردن از مامانم بدم میاد دوست دارم یتیم باشم یه همچین زن بی شرف و بی کسی مامانم نباشه .
حس بدیه واقعا بده اسم مادر لیاقت میخواد که یه سری ها ندارن تازه مادر من دوتا ماشین زیر پاشه پدرم براش کم نزاشت از جونش مایه گذاشت ولی وقتی فهمیدم چه غلطی کرده میخواستم خفش کنم از یه طرف میخواستم تون مرتیکه رو بکشم از یه طرف میخواستم خودمو بکشم دیگه رد دادم حالم خیلی بده از زندگی خوشم نمیاد از زنا متنفرم از جنس مخالف بدم میاد .
دارم میمیرم
چقدر شبیه منی دقیقا انگار زندگی من تکرار شده پر از درد پر از اندوه با اینکه از نظر ظاهری دارم زندگی عادیم رو میکنم ولی روابط اجتماعیم بد شده از مادرم بدم میاد قبلا خیلی راحت باهمه دوست میشدم الان از همه بدم میاد از خیانتکارا متنفرم
نمی خوام کسی رو بکشم میخوام نجات پیدا کنم
درس میخونم که مهاجرت کنم و از همه بجز خواهرم دور باشم میخوام همراه خودم ببرمش نمیخوام اون مثل من بشه میخوام هیچوقت گریه نکنه 🙂
خداوند تمام موجودات را جفت آفریده وبه آنها عشق و محبت ودوسداشتن عطا کرده همین روزهای بهاری کنار رودخونه وبرکه بروید و جفتگیری قورباغه ها رو تماشا کنین ولذت ببرید از عشق دوم وجود زنده اونها همراه 4هزار بچه رو تولید ورا میکنند اصل خلقت تکثیر و تولید مثل هست نه عشقبازی ورابطه ولذت اگر قرار باشه همه بخاطر قوانین اشتباه پدرو مادر خود را بکشند نسل تمام موجودات منقرض خواهد شد خداوند جواب خیانتکار هارو پنهانی میدهد شما منتظر پاسخ کائنات باشید خود رابطه پنهانی شکنجه هست مثل چاقویی که دستتو ببره ولذت ببرید پس همه چیز رو بخدا واگذار کنید و به صلاح دید خودتان بروید اجازه طلاق رو برای خانواده تان بگیرید شاید هر نفر لایق نفری دیگری باشد و زندگی موفقی را با دیگری داشته باشد فرزندان قاضی زندگی خانواده میباشند کاش قانونی بود که فرزند رو بیمه میکرد از ویرانی وعاطفه و حمایت وآن فرزند باکراجعه به مکانی امن اجازه طلاق پدرو مادرش رو صادر میکرد که شاهد اینهمه آسیب و ناراحتی نباشیم
وقتی ازش حالت بهم میخوره چطوی هنوز بهش مامان میگی
خیانت زن در میانسالی نه ندرت سی یا حتی ۴۰ سنین بالا ناشی از اون هست که در نوجوانی و جوانی اون احساسیه بنام حیا و پاکدامنی در او سرکوب کردن اون مانتو های تیره وگل وگشادو تتش کردن حالا آمده بدنیای جدید رسیده داره انتقام کثیفی میگیره که این مشکل و همه تو اون سنین داشتن من هم داشتم دلیل نمیشه که من یا همسرم هم به هم خیانت کنیم
راهکار اشتباه ندید مادر مادر است صرف اشتباه کردن نباید روابط را تخریب کرد ….ما که نمیدونیم پشت خیانت دهها موارد هست باید بررسی شخصیتی و روانی بشوند
تو رو خدا دعا کنید مامانم از این مرده جدا شه این حق پدر من نیست که خیانت ببینه از مادرم
مادرم پدرم را خیلی دوست دارد و پدرم هم همین طور ولی نمی دونم چرا مادرم اون مرد رو هم خیلی دوست داره و به من میگفت اون دوستمه که با گوشی باهاش اشنا شدم ولی من فهمیدم دوستش نیست و حتی تلاش میکرد که من هم با او دوست شوم ولی من از ان خوشم نمی امد مادرم گاهی وقتی میرویم خانه خالم با او به بیرون میرود و هی به من دروغ میگوید من چند تا عکس که با اون بود رو هم دیدم و به مادرم گفتم و حتی تماس تصویری رو هم دیدم اما وقتی با مهربانی به مادرم گفتم گفت اون رو با نرم افزار گرفتم و من جست و جو کردم و دیدم حتی یه همچین چیزی وجود نداره الان هم با اون رفته بیرون 😔
بعد من امروز دیدم تو واتساپ به مادرم پیام داده : عشقم نفسم زود تر بیا منتظرم . وقتی به مادرم گفتم گفت چرا دروغ میگی هیچ کس پیام نداده.
خواهرم چند وقت پیش ها به مادرم گفت مادرم هم با یه دروغ دیگر خواهرم را هم گول زد نمی دونم چی کار کنم خسته شدم لطفا راهنماییم کنید ممنون
من حتی به مادرم 1% هم اعتماد ندارم
ولش کن
ازش فاصله بگیر
باهاشم حرف بزن بگو من همه دروغاتو میدونم و دیگه نمیخوام با یه ادم دروغگو حرف بزنم
من خودم رو زدم به بیخیالی چون میدیدم به منم دروغ میگه
سخته ولی تو میتونی!
تسلیم نشو.
نذار زندگیتو نابود کنه.
به پدر عکس اون چت ها و تماس هارو نشون بده بعد فرار کن برو خانه پدره پدرت بقیش رو پدرت درست میکنه
بزن گوشی مادرت رو بشکون و بگو اتفاقی شکست
خب که چی.؟این راه حل بود گفتی