درست از زمانی که معنی عشق را درک می کنیم، شروع به رویاپردازی روزی را می کنیم که به معشوقه خود برسیم. هر رابطه ای فراز و نشیب های خودش را دارد. صادقانه بگوییم، بیشتر آنها فرود دارند تا فراز!. متاسفانه شکست عشقی مردان و زنان بیشتر از رابطه های موفق است.
مدت زمان فراموشی عشق در مردان و زنان ربطی به فاکتور های جنسیتی ندارد و بیشتر به آیتم های شخصیتی مربوط است.
ایجاد یک رابطه عاشقانه آنقدر که به نظر می رسد آسان نیست. تلاش زیادی میطلبد و گاهی اوقات هر کاری انجام میدهیم، همه چیز به شکست می خورد.
بسیاری از ما در مورد دلایل شکست عشقی درک درستی نداریم. پس بیایید سعی کنیم این راز شکست عشقی پسران و دختران را رمزگشایی کنیم و دلایل واقعی انواع شکست عشقی را دریابیم.
جهت مشاوره برای هم وطنان خارج از کشور روی لینک زیر کلیک کنید.
هموطنان خارج از کشور
برای رزرو وقت مشاوره حضوری روی لینک زیر کلیک کنید.
رزرو جلسه مشاوره حضوری
1. خودخواهی
در یک رابطه عاشقانه، اگر هر یک از شما فقط فکر خودتان باشید، باید بدانید که رابطه از همان ابتدا محکوم به فنا است. اگر فقط روی خود و نیازهای تان تمرکز کنید و از شریک زندگی یا معشوقه خود غافل شوید، رابطه شما هرگز موفق نخواهد شد. یکی از دلایل شکست عشقی پسران همین است.
2. مسئولیت های نابرابر
وقتی عاشق هم هستید، هر دوی شما باید وظایف و مسئولیت های متعادلی در قبال رابطه عاشقانه خود داشته باشید. اگر فقط یکی از شما برای رابطه تلاش می کند و دیگری فقط از مزایای حضور در این رابطه بهره میبرد، عوارض شکست عشقی در زنان و مردان در پیش است. عزیزان اگه فقط بگید چرا شکست عشقی خوردم فایده ای ندارد!. اگر کسی حاضر است برای رابطه همه چیزش را بدهد تا شما را خوشحال کند، آن شخص نیز همان انتظار را از شما خواهد داشت. یکی از راه های درمان شکست عشقی در مردان توجه به همین موضوع است.
3. شکاف ارتباطی
ارتباط سالم کلید یک رابطه شاد است، مهم نیست که اساس رابطه چیست. اگر نتوانید افکار و احساسات خود را به راحتی برای معشوقه خود بیان کنید، شکاف به حدی افزایش مییابد که شما دو نفر یکدیگر را درک نمیکنید. درمان شکست عشقی در زنان بدون توجه به این نکته بی فایده است.
4. خیانت و عدم تعهد
اعتماد عنصر سازنده یک رابطه است. اگر اعتماد وجود داشته باشد، مهم نیست که چه مشکلی ممکن است در رابطه شما وجود داشته باشد. با اعتماد عبور از مشکلات نسبتاً آسان تر می شود. اما به محض اینکه خیانت در میان باشد، تقریباً می توانید ببینید که رابطه تان آتش می گیرد و هیچ امیدی به رفع آن نیست. در این مورد شکست عشقی در مردان و زنان حتمی است.
5. عدم راز داری یا دهن لقی
بسیاری از ما بخصوص پسرها عادت دارند حتی کوچکترین جزئیات را به دوستان خود بگویند. با این حال، ممکن است که معشوقه زندگی شما اصلاً آن را دوست نداشته باشد. دختران و پسران عزیز وقتی می گویند زندگی شخصی، دلیلی دارد که کلمه شخصی را روی آن گذاشته اند. گاهی اوقات دوستانتان می توانند با آنچه که در مورد رابطه خود به آنها گفته اید، اوضاع را بدتر کنند. اینکه آنها دوستان شما هستند به این معنی است که آنها “طرف” شما را می گیرند. لحظهای که رازداری را فراموش میکنید، شکست عشقی رخ میدهد.
6. شخصیت قهرو
افرادی هستند که با کوچکترین مشکلی آماده ترک رابطه هستند. «من می خوام برم» یا «بیا این رابطه تموم کنیم» معمولاً اولین کلماتی هستند که وقتی می بینند مشکلی پیش آمده از دهان افراد قهرو خارج می شود. اما روابط اینگونه نیست. فرقی نداره مرد یا زن باشید اینجوری شکست عشقی میخورید. ایجاد یک رابطه عاشقانه قوی به صبر و تلاش زیادی نیاز دارد. بیشتر روابط زمانی قوی می شوند که شما دو نفر با هم مشکلاتتان را حل کنید. شکست عشقی در زنان و مردان بیشتر به خاطر قهرو بودن و عدم تحمل ناملایمات است.
7. وابستگی بیش از حد
وقتی با یک نفر رابطه عاشقانه برقرار می کنید، زندگی شما به هم وابسته می شود. اگر شما در نهایت بیش از حد به او وابسته شوید، تقریباً برای همه چیز به او نیاز خواهید داشت. این معمولاً یکی از بزرگترین دلایلی است که باعث میشود کسی بخواهد برای «فضای تنفس» خود از رابطه فرار کند. برای پرهیز از شکست عشقی در پسران و دختران، شما باید استقلال خود را حفظ کنید. سعی کنید حالت چسبندگی بیمارگونه نداشته باشید.
8. سرزنش کردن خود
اگرچه ممکن است این موضوع دلیل مهمی برای شکست عشقی پسر یا دختر به نظر نرسد، اما در واقع نکته بسیار مهمی است که باید مورد توجه قرار دهید. سرزنش کردن خود، تا حدی، طبیعی است، زیرا به شما کمک میکند تا ریشه های مشکلات خود را بررسی کنید. اما هنگامی که شروع به سرزنش کردن خود برای همه مسائل کنید، در نهایت تبدیل به فردی می شوید که دائماً به دنبال شخص دیگری می گردد تا به شما بگوید که بیین تو عالی هستی. این یک روش بسیار بد است، که عوارض شکست عشقی زنان و مردان را در پی دارد.
9. حسادت
حس مالکیت در برخی مواقع قابل قبول است زیرا وقتی عاشق کسی هستید انتظار دارید که آن شخص وقت خود را به شما اختصاص دهد. اما اگر حسادت شما با شروع و پایان هر مکالمه بخواهد همه چیز را در تصرف خود داشته باشد، رابطه شما به سمت یک مرگ آهسته “شکست عشقی” حرکت می کند. یک رابطه سالم رابطه ای است که در آن اعتماد و راحتی وجود داشته باشد. در بیشتر موارد دلیل شکست عشقی پسر از دختر همین کنترل بیش از حد طرف مقابل است.
چگونه با دختر یا پسری که شکست عشقی خورده رفتار کنیم؟
به پسری که شکست عشقی خورده بگویید: عشق تاریخ انقضا ندارد که در آن شکست بخورید!
فقط به این دلیل که هنوز نوع عشق مناسب خود را پیدا نکرده اید، این بدان معنا نیست که در آن شکست خورده اید. فقط به این دلیل که روابط گذشته شما خوب از آب در نیامد، این شما را در دسته “شکست عشقی” قرار نمی دهد.
عشق چیزی نیست که بتوانید در آن “شکست” پیدا کنید!
1.سعی نکنید کسی را تغییر دهید
شریک زندگی خود را همانطور که هستند بپذیرید.
2. اعتماد به نفس داشته باشید.
نیازمند بودن بیش از حد برای تایید شدن دلیل دیگری است که عشقتان را از شما دور می کند. پس، از اینکه انسان ارزشمندی هستید؛ مطمئن باشید و این در موفقیت رابطه شما منعکس خواهد شد.
3. دوست داشتنی بودن شما ابتدا به خودتان بستگی دارد.
اگر فردی متکی به خود و شاد هستید، عشقتان شما را فردی ارزشمند و دوست داشتنی خواهد دید و نه فردی که باید از او مراقبت کند.
4. زندگی شخصی خود را جار نزنید.
به دنبال پست کردن همه چیز در رسانه های اجتماعی نباشید. نیازی نیست دنیا بداند چه زمانی جنگیدید و چه زمانی آشتی کردید.
5. خودتان باشید.
به یاد داشته باشید که شریک زندگی شما به خاطر آنچه هستید عاشق شما شده است نه آن چیزی که او می خواهد شما باشید. در صورت لزوم خودتان را با شرایط تطبیق دهید اما هویت خود را قوی نگه دارید.
6. ابتکار عمل داشته باشید
شریک زندگی شما نباید همیشه کسی باشد که برای همه کارها برنامه ریزی می کند. یک قدم جلوتر بردارید و کسی باشید که به رابطه علاقه نشان می دهد و برای آن برنامه دارد.
7. مسئولیت ها را تقسیم کنید.
وقتی زندگی مشترک را شروع می کنید یا ازدواج می کنید، اغلب اتفاق می افتد که مراقبت از خانه به عهده زن و مسائل مالی به وظایف مرد تبدیل می شود. سعی کنید همه چیز را به اشتراک بگذارید و با هم کار کنید.
8. بدون نگرانی با هم صحبت کنید.
به خاطر داشته باشید که هیچ کس نمی تواند ذهن طرف مقابل را بخواند. بنابراین حتی اگر شما فردی هستید که از صحبت کردن در مورد احساسات خود نگران میشوید، آنها را در یادداشتی بنویسید و به معشوقه خود بدهید.
9. وفادار باشید.
یک عشق سالم همیشه دارای تعهد است. همیشه به یاد داشته باشید که وفاداری شما اساس رابطه است.
عوارض شکست عشقی در زنان و مردان چیست؟
شکست احساس بدی است. همه ما تمام تلاش خود را می کنیم تا از شکست در رسیدن به عشقمان جلوگیری کنیم تا مجبور نباشیم احساسات دردناکی را تجربه کنیم.
عوارض شکست عشقی در پسران و دختران عبارتند از:
- حس ناامیدی
- اضطراب
- افسردگی
- احساس ناتوانی
- عزت نفس پایین
- مقایسه کردن با دیگران
- خودپنداره ضعیف
- خودگویی منفی
اگر می بینیددائم فکر می کنید “من شکست عشقی خورده و داغونم”، بهتر است که بدانید کارهایی وجود دارد که می توانید انجام دهید تا احساس بهتری داشته باشید. دانستن اینکه چگونه شکست عشقی را پشت سر بگذاریم، ترس را از آن دور می کند برای اطلاعات بیشتر حتما مقاله عبور از شکست عشقی را مطالعه کنید.
سوالات متداول
اولین نکته درمان شکست عشقی در پسران چیست؟
در روزهای اول، سعی کنید در برابر میل به انزوا مقاومت کنید. غمگینی، گناه، سردرگمی و سایر احساسات شدید ممکن است طاقت فرسا باشد. با افرادی که به شما اهمیت می دهند ارتباط برقرار کنید. برای کنار آمدن با تغییرات زندگی خود، به حمایت خانواده و دوستان خود نیاز دارید.
اولین نکته درمان شکست عشقی در زنان چیست؟
وارد یک رابطه «جدید» نشوید. ممکن است در مورد یافتن یک معشوقه جدید احساس فوریت کنید، اما روابط به اصطلاح “بازگشت” شما را از حل مشکلات روابط قبلی باز می دارد. اگر برای فکر کردن به رابطهای که اخیراً به پایان رسیده است، وقت نگذارید، ممکن است در نهایت همان اشتباهات را در یک رابطه جدید مرتکب شوید.
آسیب شکست عشقی در مردان و زنان تفاوت دارد؟
در کل تفاوتی ندارند. البته فردی که بیشتر غافلگیر می شود قطعا آسیب بیشتری هم می بیند.
منصور تا ابد عاشقتم
من نامزد بودم با پسر دایم ک از بچگی منو میخواست من ۱۵سالم بوو اون ۱۸ هیچ درکی از ازدواج نداشتم با اصرار زیاد نامزدکردم بابام قبول نمیکرد بعد دو سه ماه نامزد بابام رابطه رو ب هم زد دوباره من رفتم نامزد کردم با یکی دیگ یک سال طول کشید پسر دایم دخالت میکرد تا ب هم خورد من نامزد دومیم رو میخواستم ولی ب هم خورد دیگ هرکی برام میومد نمیزاشت ازدواج کنم ک چهار سال میگذشت از نامزدی دومیم ک ب هم خوردچاره ای جز تن دادن با ازدواج با پسر دایم نداشتم بعد دوباره شروع کرد ب زنگ زدن و فلان ی مدت حرف زدم باهاش ببینم میتونم باهاش ازدواج کنم ک هی میخواست بیاد خواستگاری از بابام میترسیدم ک دعوام کنه ترس از اینک بیاد بابام قبول نکنع ایشون ب بابام بگه من با دخترتون در ارتباطم چون تهدیدم میکرد میگفت باید با گریه و زاری ب بابات التماس کنی ک من اینو میخام من ب خاطر تهدیداش از لجش نداشتم بیاد خواستگاری گفتم هر کاری دوست داری بکن تو نزاشتی ب کسی ک دوست دارم برسم همش ی کینع ازش تو دلم بود توی همین مرحله بودیم ک خواستگار برام امدبراش قبول کردم پسر دایم فهمید یکی برام امده خواستگارمم هرتلاشی میکرد پشت نمیکشید الان سر خونه زندگیمم حال روحیم اصلا خوب نیس همش حس میکنم بهش ظلم کردم شوهرم ب قدری مهربون اینقد خوش اخلاق نمیدونم دردم چبه
سلام من دخترم عاشق یه پسر شدم بعد یه مدت پیامش دادم چون عاشقش بودم پسر بعد چند روز گفت پیامم نده بعد دوباره گفت الکی گفتم هر یه بار از هم ناراحت میشیم باز اشتی میکنم پسره میگه اهمیت نمیدی پیامم نده چون واقعا عاشقشم نمیتونم فراموشش کنم باید چکار کنم دوباره پیام بدم
بی محلی کن بهش
سلام من ۲۰ سالمه و تو سن ۱۷ سالگی با ی پسر از طریق فضای مجازی با مسافت خیلی دور باهم آشنا شدیم
و حدود دو سال و خورده ای باهم بودیم
ایشون خیلی غیرتی بودن طوری ک من از جمع خانواده و رفیقا ب کل دور شده بودم ینی نمیخواست ک من با پسر دایی و پسر و پسر عموم بیشتر از سلام احوال پرسی صحبتی داشته باشم
و همیشه ی سری قول هایی میداد ک بهش عمل
نمیکرد
و برایه کوچکترین چیزایی ک خودش تنهایی میتونست تصمیم بگیره از من مشورت میخواست
و رابطش کاملا ب وابستگی بیش از حدد تبدیل شده بود
و انتظار دارن ک من هر ساعت یا دوساعت یکبار حتما پیام بدم
و یا هر آخر هفته پیام های احساسی طولانی بفرستم
و من احساس تکلیف و اجباری بودن بهم دس میداد
اصلا اهل دروغ نبود ولی با یه اکانت دیگه برایه امتحان کردن من اومدن
بعده اینکه مطلع شدم خیلی ازشون آزرده شدم چون واقعا فک میکردم ثابت شده بودم
همه ی این رفتارشون باعث شدن وقتی من کنارشون هستم حس کنم نتونم نفس بکشم یا یه زندانی هستم ک ب اجبار پیشش بودم
طوری ک از صداشونم آزرده میشم
ولی ایشون بیمار گونه منو دوس دارن و خیلی افکارهایه کودکانه ای داشتند
حدوده پنج ماه هست ک من بخاطر خانواده اش موندم
ولی بعده یمدت از بودن باهاشون خسته شدم و الان حدوده دوماه هست ک جدا شدم ولی هر دفعه
با یه پیوی جدید پیام میدن و تبدیل ب کسی شدن ک منو تهدید میکنن خودکشی میکنم
و حتی دو بار هم با پدر و خودشون تنهایی مسافت خیلی طولانی رو اومدن ولی برادرم و خودم اجازه دیدنم رو ندادیم
و ایشون هر بار میگن میخوام عوض شم بخاطرت هر کاری میکنم ولی حتی اگه عوض شن هم من نمیتونم بازم ایشونو دوس داشته باشم چون خاطراته خوبی برام نساخته و ذهنیت خوبی از خودش برام نذاشته
من نمیدونم چجوری ایشون رو قانع کنم ک قید منو بزنن و خودشون رو ومنو عذاب ندن
در این مورد خواستم کمکم کنید ممنون میشم
🤣🤣تاثیر گذار بود
من با فامیل مون نزدیک 5ماه رل بودیم من خیلی دوست داشتم الان ما کات کردیم من دارن دیونه میشم ب خاطر اون من همه ی موهام سفید شود همش رگ دستبد م باد میکنه بخاطرش خودکشی کردم رفتم کما نمیدونم دیگ چی کار کنم دارم دیونه میشم
اونی که باعث شده تو رو به اینجا بکشونه رو از ذهنت بلاکش کن
سلام من پسری 17ساله عاشق یک دختر شدم اون موقع اون دختر کلاس هفت بود و منم کلاس نهم بودم و خیلی دوسش داشتم پیج اینستاگرام شو پیدا کردم بهش درخواست دوستی دادم اما قبول نکرد و منم تعجب کردم چون میشناختمش و اون هم اهل عشق اینا بود منم گفتم چرا قبول نمیکنی گفت آدم اگر دختری بخواد باید بره خاستگاریش نه اینکه باهاش لاس بزنه منم گفتم چون نخواستم رل کسی شی پیام دادم تا فقط مال من شب اونم بلاکم کرد و رفیق دختر عموم بود مجبور شدم پیش دختر عموم در موردش حرف بزنم و دربارش جاسوزی کنه و جاسوسی هم کرد و گفت با یک پسر دیگه رابطه داره منم خیلی ناراحت شدم و مشروب عرق سیگار اینا هم خوردم مشاوره گرفتم جواب نداد هر روز گریه میکردم تا این که عاشق خواهرش شدم بنظرتون اگه با خواهرش رل بشم اشکالی نداره؟چون فکر میکنه برای انتقام با خواهرش رل زدم آیا این فکر را میکند کمک کنید التماس میکنم؟💔
منم گریه انداختی🤦🏼♀️🤣
🤣🤣🤣
آدم عاشق به تو نمیگن✋
پسری هستم ۳۱ساله
۱۴سالم بود عاشق شدم هر روز بیشتر از دیروز عذاب میکشم… پیر شدم ب قرآن
تقریبا ۵۸۰۰ روزه که آب خوش از گلوم نرفته …
لعنت خدا به این عاشقی
منم داداش دختری که دوسش دارم با یکی دیگ است من17سالمه و دارم نابود میشه خیلی راحت میتونم درکت کنم میدونم که گریه کردی شراب اینا هم خوردی شاید سیگار کشیدی اما باور کن فایده نداره منم نابود شدم خدا بهت صبر بده داداش خدا کنه بهش برسی نرسیدم خفت نخور
سلام ببخشید من یک نفر هست که هفت ساله عاشقتم شده در حالی که کن دو ساله نامزد کردم ولی باز ایشون هنوز منو دوست دارن ایشون از نظر روحی اصلا حالشون خوب نیست شنیدم افسرده شده یه مدت معتاد شده داغونم نمی دونم چکار کنم من ایشون خیلی واسم مهمه روز اولم نمی خواستم نامزد کنم فقط مجبور شدم و نمی دونستم ایشون آنقدر به من علاقه شدید داره نمی دونن چکار کنم با ناراحتیش خودم بیشتر از اون ناراحت میشم حتی علاقه ای هم به نامزدم ندارم ولی اگه بفهمم کوچک ترین اتفاقی واسه ایشون پیش آمده نابود میشم اون هنوزم دوسم داره بعد این همه مدت به خاطر من خیلی بد بختی کشیده تو رو خیلیا موند حتی وقتی صحبت از من جایی میشه میشینه گریه می کنه ولی در عین حال ازش میترسم که نکنه بخواد رومن طلاقی در بیاره و بهم لطمه ای بر نه ما اصلا تواین دو سال همو ندیدیم و حتی با هم صحبتم نکردیم چون ایشون با خانوادم مثل اینکه به خاطر اینکه نشد من و به ایشون بدن دلگیره و حتی با خانوادم هم صحبت نمی کنند و همش ناراحتیاشون به گوش میرسه و پیش هر کسی میگه میان میگن
خواهش می کنم بگید چکار کنم
من دختری هستم ی پسره خشم اومده و اون قبلا شکست عشقی خورده الان هیچکس و قبول نمیکنه اون ب دوستش گفته ک میخواد باهام دوست شه ولی بمن یچیز دیگ میگه و میخواد تنها باشه لطفا نگید فراموشش کن ک اصلا امکان فراموش کردنش نیس اگه بود تو این سایت چیکار میکردم..!!؟
من عاشق یک پسری ام که ۱۶سالشه منم ۱۸الان سه روز از هم جدا شدیم داغون شدم لطفاً بهم یک راهی نشون بدین
بنظر من عشقی تو این دنیا وجود نداره سعی کن فراموشش کنی قلب انسان ۵ ملیارد ارزش داره واسه یه آدم دو هزاری خرابش نکن
درجواب کسایی که میگن میخوایم خودکشی کنیم ببینیداول راجع به این گناه بزرگ تحقیق کنید بعدحرفشو بزنیدجزگناهان غیرقابل بخشش هست وجهنم ابد وعده داده شده.
حتی گفتنشم بی احترامی به خداست.
سلام من 12سالم بود که اولین عشقم همسایمون شد که هن سن من بود تو اولین نگاه عاشقه هم شدیم یه دل هم نشستیم با هم در ارتباط بودیم که بعد از چند ماه رفتن یه جای دیگه من الان ۱۴سالمه دوباره به همون محله اومدن با فاصله یه کوچه اون ور تر ولی کلا یه آدم دیگه شده همون نیست نه از نظر ظاهری از نظر اخللاقی کلا نشناختمش مغرور شده محلم نمیزاره شبها میرفتم جلوی خونشون آهنگ عاشقامه میزاشتم ولی زود میرفت تو نمیدونم چرا اینقدر عوض شده بهش درخواست دوستی دادم ولی جواب رد داد گفت من رل دارم گفتم بابا من عاشقتم تا آخر عمرم باهاتم رل یه چیز چند ماهه چند سالست من هرکاری برای خشجالیت میکنم جونمن برات میدم ولی انگار نه انگار کلا انگار من از اولشم نبودم خیلی افسرده شدم دیگه دوستام چند نفرو بهم پیشنهاد کردن برای دوستی ولی هربار که شبها مست میشم و آهنگ عاشقانه گوش میدم میاد جلوی چشمام یکی دوماه میشه به فکر خودکشی هستم اول خواستم با چاقو شاه رگه دستمو بزنم ولی دیدم جرعتشو ندارم بد الان میخوام قرص خواب آور بندازم وقتی تو اتاق خواستم میخوام بخوایم گاز بخاری رو روشن کنم و درحال خواب خفه بشم به این میگن مرگ خاموشی و بدون اون هیچ تمایلی به زندگی ندارم فقط فرصت پیدا نمیکنم خودمو بکشم تو اولین فرصت کامو یک سره میکنم
من 12سالم بود یه دختر هم شن خودم که تازه به اون محله نقل مکان کرده بود در نگاه اول به دل هم نشسته بودیم چند ماه باهم همسایه بودیم حرف میزدیم بعد چند ماه از اون جا کوچ گردن منم گوشیم خراب بود نتونستم شمارشو ذخیره کنم الان 14سالمه دوباره اومدن به این محل یه کوچه فاصله دارن وقتی رفتم بهش درخواست دوستی بدم رد کرد کلا یه آدم دیگه شده مغرور خود پسند منو لایق خودش نمیدونه میگه من یه رل دارم میگم بابا من عاشقتم جونمو برات میدم رل چیه رل یه چیز چند ماهه چند سالست من تا آخر عمرم تورو میخوام هرکاری برای خوشحال کردنت میکنم ولی قبول نمیکنه هم شکست عشقی خوردم هم از طرف خانواده تحت فشارم کلا افسرده شدم دوستام چند نفرو برام پیشنهاد کردن تا با هاشون دوست بشم تا اونو فراموش کنم ولی هرددفعه که مست میشم و به آهنگ های غمگین عاشقانه گوش میکنم میاد جلوی چشمام چند ماهه به فکر خود کشی هستم اول خاستم با چاقو شاه رگمو بزنم ولی دیدم جرعت چنین کاریو ندارم الان میخوام وقتی میخوام بخوابم تو اتاق گاز روشن کنم وقتی خوابم برده بمیرم مرگه خاموشی بهش میگن ولی فرصت پیدا نمیکنم تو اولین فرصت کارمو یک سره میکنم از این دنیای نامرد راحت میشم
سلام من ۱۶ سالمه و ایشون ۱۹ سالشونه ما تقریبا یک سال ونیم با هم بودیم رابطه مون خیلی خوب بود ایشون خیلی ابراز علاقه میکردن تا اینه یه روزی گوشی منو چک کردن و چن تا پیام دیدن که با پسرای فامیلمون چت کردم
ایشون خیلی ناراحت شدن خیلی خیلی حتی خود زنی کرده بودن
اما من هر چقدر براشون توضیح میدادم ک منظورم نداشتم ایشون باور نمیکردن
اما بعد یکی دو روز اومد و منو بخشید و گفت که از اول شروع کنیم
من از اون روز خیلی خیلی بیشتر عاشق ایشون شدم
خیلی منو حمایت میکرد
همیشه پشتم بود میدید ناراحتم هر کاری میکرد تا من خوشحال بشم
اما من خیلی سنم کمه خیلی ناخواسته گند میزنم و باعث ناراحتی ایشون میشم
رابطه مون خیلی خوب بود تا همین چند هفته قبل که ایشون خیلی سرد برخورد میکردن
در طول روز فقط یک کلمه جواب منو میدادن و تمام
یه شب دختری رو دیدم میگفت چن شب قبلش باهم بیرون بودن و به من هیچی نگفته بود
بعد من بهش زنگ زدم تا دختره جلو روش این حرفارو بزنه
زنگ زدم اومد اما فرار کرد
دوباره زنگ زدم گفتم بیا اومد
دختره همش به ایشون فش میداد
من بهش قضیه رو گفتم ایشون گفتن دختره رو از دست یه سری ادما نجات داده تا بهش دست درازی نشه بعدم یکمم پیشه بوده
بعد من خیلی عصابم خورد بود گفت همه چی تموم اما نتونستم دووم بیارم دوباره بهشون پیام دادم و گفتم از اول شروع کنیم
اما ایشون گفتن که من با کارام باعث شدم
ایشون معتاد بشن دیگع هیچ وقت برنمیگرده
اما جالبیش اینجاست ما همه چی رو تموم کردیم
اما هنوز عکس دست من رو پروفایل ایشون هستن
من خیلی ایشون رو دوست دارم
بنظرتون ایشوگ امکانش هست برگرده؟
من یک پسر ۱۴ساله هستم خیلی خیلی حالم بده
یک دختریو دوس دارم یک ماه رل بودیم ولی بعد یک ماه گفت ینشو ندارم فکر خودکشی زده ب سرم انقدر حالم بده ب هرچیزی فکر کردی الا نمیدونم چیکار کنم میشه کمکم کنید و بگین چیکار کنم
بهش فکر نکن زمان همه چیو درست میکنه
سلام به همه دختر ها و پسرهای عزیز یه نصیحت از یه مادر 50 ساله به همه شما بچه های گلن حیف قلبهای قشنگتون که شکست میخوره چرا با خودتون ومادران بیچاره ن این کارها را میکنید وقطی شما شکست میخورید مادرهای بیچاره هم باشما ها زجر میکشند در انتخاب دوست دقت کنید حیف شما ها که شکست بخورید به خدا هیچ خبری نیست بچگی بکنید جوانی بکنید
سپاس از نظرتون سپاس
من ۳۰سالمه بایه پسری هستم که خیلی همودوس داریم ولی پسره جنوبیه اخلاق نداره میخوام باهاش کات کنم چون یه خواستگاره خوب دارم نمیدونم چطور بهش بگم چون خیلی برای آیندمون برنامه ریزی کرده .یه باره بهش گفتم میخوام ازدواج کنم کلی دعوام کرد گف غلط میکنی باکس دیگه ازدواج کنی .لطفا راهنماییم کنید
ببخشید جنوبی بودنش چع ربطی به اخلاقش دارع؟! من الان تهرانیم ولی با یه پسر جنوبی دوستم اینقدر خوش اخلاقه عرب هم هست. چرا علکی اخلاقشو به جنوبی بودنش ربط میدی …..؟!
سلام خدمت مشاورین عزیز آویژه
وقت شما بخیر. من الان 6 ماهه طلاق گرفتم. اون بیقراری و حال بد اول رو ندارم. اما حس میکنم به زندگی امیدی ندارم. انگیزه ندارم. همش بی حوصلم. احساس میکنم دیگه زندگیم خیلی ادامه نداره. آیا من افسرده شدم؟ برای بهتر شدن باید چه کار کنم؟برای شرایط من حداقل به چند جلسه نیاز دارم؟
با سلام
دوست عزیز شما در سوگ غم از دست دادن رابطه هستید و این غیر نرمال نیست. اگر ظرف دوهفته بهتر نشدید به کمک تخصصی نیاز دارید.
سلام بنده پسری بعد از دوسال عاشقی به من گفت که عاشقمه جذابیت ظاهری داشت قبول کردم که باهم صمیمی تر بشیم خیلی بهم وابسته بود ولی دو بار اول رابطه خیانت کرد البته خانت جنسی نه به قول شما تنو طلب بود و بازیگوشی کرد من ازش دلزده شدم کلی گریه کرد خودزنی کرد جلوم فق به خاطر اینکه پیشش برگردم اینم بگم که قبلش اون هیچ وقت ناراحتم نمیکره و خیلی بهم میرسیده بخشیدمش دوباره برگشتیم ولی همش استرس داشتم که نکنه دوباره داره خیانت میکنه اخرش ازش دلزدع شدم و فهمیدم عشقم بهش واقعی مبود ترکش کردم تقریبا الان چهار ماهه خبراشو میشنوم میگن خودکشی ناموفق داشته چند بار و افسردگی شدید داره بستری هم شده به خاطرم و از اتاقش بیرون نمیاد همش وقتش رو با گریه میگذرونه و زندگیش بهم ریخته بردنش پیش مشاور ولی خوب نشد دوبار بردنش، ما شرایط ازدواجو داریم و اون بهم گفتش که من بخشیدمت و تورو خدا برگرد پیشم بزار ببینمت دلم برات تنگه به نظرتون برگردم پیشش؟! لطفا جواب بدین خیلی عذاب وجدان دارم.
برگرد با پسر هیچوقت اینکار نکن
نمیخوامش خب الان ازش بدم اومدع و یکی خیلی جذابترو با شرایط بهتری عاشقم شده چرا باید برگردم پیش این؟ 😐
امان از دست این زمونه که عشقا همش قیافهو پوله مردم ب دل همدیگه نگا نمیکنن بخدا هر پسری ک پولدارتر باشه احتمال خیانت یا کات کردنم زیاده چون دخترای زیادی میرن سمتش
همین امسال شما ها هست که فکر کردید طرف پولداره مایه داره بایدبا اون باشید و اینجوری با روح و روان آدم ها بازی میکنید واقعا متاسفم برای امسال شما ها که تنوع پسند هستید😑😑😑
زن به حیا و وفادار بودنشه که ارزشمند میشه
برگرد نزار عذاب بکشه سریع
سلام خسته نباشید ببخشید من تازه وارد این سایت شدم مشکل هم ی چیز دیگس ک از بچگی بوده من اعتماد بنفسم خییلی. کمه از پسرا همیشه میترسیدم. مثلا دور هم نشستن و دارن فوتبال میبینن و داد میزنن من اعتماد بنفسم میاد پ ایین یا میگن ما استادیوم میریم شما نمی ین. خب اینجور جاها چیا باید بگم ک ناراحت نشم و مثل خانمهای با اعتماد بنفس برم
با سلام
اینها بیشتر به رواط اجتماعی بر میگرده که نیازمند تمرین هستش. شما چند سالتونه و چه تحصیلاتی دارید؟
برگشتن به رابطه ای که تمام شده مثل اینه که یه کتابو دوبار بخونی
البته یه کتب حتی چند بارم بخونی ضرری نداره
یه شورت رو 2بار بپوشی
سلام
ترو خدا فقط جواب این سئوالمو بدید
من ۱۶ سالمه و چه باور کنید چه نکنید من وقتی ۷ سالم بود عاشق دخترعموم شدم اون با من ۶ سال اختلاف سنی داره اون ۲ سال پیش ازدواج کرد و الان من نزدیک به یک ساله افسردگی حاد گرفتم و فقط هدف اینه عاملین این وسلت رو به مرگ برسونم همون کاری که اونا با من کردن لطفا اگه کارم اشتباست بهم بگید
نه نکش خودتو این عشق بچگیه بزرگ میشی به عشق واقعی زندگیت میرسی
نکن اینکارو با خودت بهتر میشی انشاللهَ. 💕
سلام.من ۲۷ سالمه عاشق همکارم شدم که ۴۰ سالشه و به گفته خودش قبلا با یه نفر خیلی جدی تو رابطه بوده ولی دختره یهویی و بیخبر ولش کرده و رفته اینم بعد اون دیگه باهیچکس مثل اون اوکی نشده.من میخواستم از شما کمک بگیرم که چیکار کنم تا به من اعتماد کنه و ازم خوشش بیاد
دعا ازت خوشش نیاد چون اصلا کیس مناسبی نیست .اینده خودتو از بین نبر چون انسانها فقط یکبار بدنیا میان
سلام
من عاشق یه پسریم که اونم ازیکی دیگ شکست عشقی خورده
چیکارکنم بهش چیبگم ک دلداریش بدم چیکارکنم که فراموشش کنه؟!
بخدا اصلا با کسی دوست نشید فقط خاستگاری رسمی را قبول کنید آهای دخترای خوب حیف ما دخترا ک وارد رابطه بشیم جز پشیمونی راهی نداره
سلام من کسی رو دوست دارم که دوماهه کات کرده و با اون فرد یک سال تو رابطه بوده الان ما باهم هستیم ولی انگار حالش خوب نیست و حس و حال بدش رو با اینکه وا نمود میکنه خوبع و نیست حس میکنم چطوری کمکش کنم چجوری حالشو خوب کنم خیلی دوستش دارم ک تحمل این شرایطشو ندارم😓
سلام
دوست عزیز نوشته تو خوندم وخواستم نظر خودم رو واست بنویسم
ببین ابجی قسطط خیرا اما این کارو نکن ببین من شرایطم عین شرایط تو بود منم بخاطرا اینکه پسرا از دوست دختراش جداشده بود خودمو فداش کردم بببین حیف خودتو عذاب نده بببین به خدا اخرش پسرا یه دوست دخترا دیگه میگیره شکست عشقی واس تو میمونه ولش کن همش دروغه میخواد تو رو ناراحت کنع ببین به طور خلاصه بت گفتم خدا وکیلی ها من شرایطم مثل تو بود پسرررا رو درمون کردم خودم شکست خوردم الان پسرا نامزد صمیمی ترین دوستم همسایه مونه پس نه خودتو ناراحت کن نه بش اس بده بیین تو این زمونه انقد پسرااا کلک دارن البته همه شون نه
دخترا نمیدونه از کجا خورده❤✌
سلام من دختری ۱۶ساله ام دو سال بایه پسر بودم اصلا قدر شو نمیدونستم بش خیانت کردم مسخره اش کردم باش بازی کردم بلاخره از هم جداشدیم والانم ۱ساله از این موضوع گذشته ومتاسفانه دوس پسرم ۲ ماه به دلیل این بیماری کوفتی کرونا فوت کرده من انقد دلم براش تنگه که هر روز خود زنی میکنم چون نمیتونم ببینمش کاش میشد بتونم فراموشش کنم کاش اما میگن خود کرده را تدبیر نیست فقط میخواستم بگم
کیانوشششششششششش خییییییییلی دوست دارم منو بببببببببخش که قدر تو ندونستم حیف شد که نتونستم بت برای اخرین بار بگم عشقم میدونم ارزش تو ندونستم حیف ۲۵ سن خیلی کمی واس رفتنه دوست دارم اماااااااا💔💔💔💔😢😭
ناراحت نباش هر شب قبل خواب بهش بگو منو ببخش
سلام
من با یه پسر داخل فضای مجازی آشنا شدم
اون گف بیا تو سروش بحرفیم اون 4 سال ازم کوچیک تره بعد از چند ماه تو پی وی گفت که عاشقمه منم الان بهش گفتم باید تنهام بذاره و دیگه این رابطه خوب نی
میترسم خودکشی کنه
چون میگه من اولین و آخرین عشقشم
من 18 سالمه
اون 14 سالشه
منم ۱۸سالمه عشقم ۱۶😔🖤🥀💔
سلام به همه دادا واجی های گلم من سوال از همه تون داشتم ببینم کسی تو این سایت هس اهل ارومیه باشه😍
چون نوشته یکی از شما ها خیلی واسم اشناست
خب منتظر ج مرسی ✌💔
سلام
من داداشم وضعیت خوبی ندارهـ با اینکه پیش مشاور میره ولی واقعا حالش خوب نیست با یک دختری در سن 12 سالگی آشنا شدن ،جدایی هایی بینشون افتاد ولی باز هم پیش هم برگشتن …اکنون 18 سالشونه. حتی براشون حلقه هم خریده بودن اما به دلیل شرایطی از هم جدا شدن.. من واقعا نگرانشم ،شبا که خواب ندارهـ ،افسردگی چند ساله که باهاشه و به معنای واقعی داره خودش رو به کشتن میدهـ..حتی نسبت به منم بدبین شده
16 سال دارم و واقعا میخوام کاری براش شخصا بکنم که حالش بهتر شه.. ولی نمیدونم واقعا چه کار کنم لطفا راهنمایی میفرمایین.
سلام در این مواقع حتما به مشاور مراجعه کنید وضعیت خودتون نامساعد تر میکنید
سلام من ۱۸سالمه بایه آقاپسرکه ازخودم ۵ماه کوچیک تره ۵ماهه که باهم صحبت میکنیم داعماداره ابرازعلاقه میکنه من فکرمیکنم که راست میگه راستشوبخواین خودم یکم بهش علاقه دارم امامیخوام بدونم این علاقه راسته یانه بعدم بامادرش صحبت کردم وایشون اوکی علاقه پسرشوبه من داده به نظرتون راسته
برای اعتماد کردن حتما شناخت لازمه که اونم با توجه به صرف زمان بدست میاد.
سلام
من دختری 32 ساله هستم که 8 ساله رابطه احساسی عمیقی با یک آقای 38 ساله دارم، ایشون از هیچ توجه و حسی دریغ نکردن، چه مالی و چه عاطفی، حتی بی احترامی هم ازشون ندیدم تو این سال ها، من بحث کردم و غر زدم اما ایشون تحمل کردن. مشکلم اینه به هیچ وجه بعد 8 سال حاضر به ازدواج نیست، حتی گفتم از تمام خواسته های مادی میگذرم، میگن مشکل من تو نیستی و من از ازدواج میترسم و با دوستی راحتم. از این نظر که مجردن و با کسی هم نیستن مطمئنه مطمئن هستم.من سوالم اینه، میشه یک نفر اینطوری باشه و اما ازدواج نخواد؟ خوب با همچین آدمی باید چیکار کرد؟ من 8 سال صبر کردم اما تغییر نکرد، بنظرتون رابطم رو بعد این همه سال بدون هیچ تنفر و بدی صرف اینکه ایشون ازدواج نمیخواد تموم کنم؟من واقعا نه دوست دارم ایشون رو وادار کنم چون ازدواج اینطوری فایده نداره، نه اینکه خودم دیگه توان دوستی دارم و میخوام زندگیم علنی شه. لطفا راهنماییم کنید.
با سلام
با این تفاسیر برای این رابطه اشتباه انرژی بزارید بهتره قدر تایمتون بدانید
سلام من میخوام بدونم فردی با این رفتاری که با من دارع یا ممکنه منو دوست داشته بلسه یه کسی هست که وقتی میرم خونشون هنش به من نگا میکنه جوک میگه سوالای نختلف ازم میپرسه مثلا اینو بگیر این دوست داری تو خوشگلی فرد خوبیو برای زندگی اتتخاب کن حتی بعضی وقتا هم از اقوام خیلی نزنزدیکم میپرسه فلانی عروسیشه کی عروسبشه درحالی که من هنوز نامزد ندارم هیچ ارتباط مجازی یا حضوری هم خصوصی باهم نداریم کمکم کنید متوجه این رفتارش بشم خودم بهش علاقه مند شدم😊میخوام بدونم با این رفتاری که باهام داره ایا ممکنه من دوست داشتع باشه
با سلام خوب اگه طرف مقابل جدی باشه حداقل باید اینو ابراز کنه
نمیدونم والا هنوز چیزی بهم نگفته ولی از یکی شنیدم منو دوست داره من خیلی دوستش دارم یه بار شمارشو سیو کردم خواستم بهش پیام بدم اما نتوانستم
پیام ندید بهتره
منم بدتر شما هستم
سلام من دختری هستم که فقط با یه نفر قبلا در ارتباط بودم بصورت مجازی بعدا هم ازش جدا شدم الانم یه پسری هست که خیلی دوسش دارم اما نمیدانم اونم منو دوست داره یا نه وقتی میبینمش نگاش همش دنبال منه اما بهش اعتماد ندارم، هر وقتم میرم پیشش سعی میکنه درمورد ایندم باهام حرف بزنه با سوالای مختلف ازم میپرسه مثلآ اینو بگیر اونو بگیر خلاصه…یه بار هم بهم گفت تو خیلی خوشگلی فرد مناسب برای زندگیت انتخاب کن الان چند مدته ندیدمش دلم خیلی براش تنگ شده نمیدونم شایدم عاشقی شدم من میخوام بدونم با این رفتاری که باهام داشته آیا ممکن عاشقم باشه
با سلام برای دوست داشتن اینها کافی نیست
من ی دختر ۲۰ سالم و یه پسرخاله ی ۲۴ ساله دارم
پسرخالم حدودا سه ساله که شکست عشقی خورده و هنوز نتونسته سرپا بشه و خودشو جمع کنه
من خیلی سعی میکنم کمکش کنم تا از این حال و هوا دربیاد ولی راه درستشو بلد نیستم
اگ تجربه ی مشابهی دارید لطفاً کمکم کنید
با سلام
به نظرم با توجه به رابطه فامیلی تون شما شخص مناسبی برای یاری کردن در این مواقع نیستید.
من عاشق یک پسری شدم که توی گپی با هم اشنا شدیم خیلی تفاهم داشتیم منم عاشقش شدم بعد یک مدت بهم دخواست رابطه داد منم چونکه دوستش داشتم قبول کردم ولی اخرش با اینکه منو دوست داشت تنهام گذاشت من سه روز از حال بی حال بودم فقط اهنگ گوش میدادم که اروم بشم ولی فایده نداشت بعدش دوستام خیلی کمکم کردن که فراموشش کنم به خاطرش گریه نکنم دوستام کاری کردن که افسرده نشم و من الان از نظر روحی هیچ مشکلی ندارم 😊♥
انشالله همیشه قبل از انجام کاری به بعدش فکر کنی
درک خب اینجا درمورد شکست عشقی پسراست کسی که از حال تو نپرسید و ازت تجربه نخواس😐
نمیشه کنار بیای منم حال ایشونو دارم از زندگی بریدم فقط فکر خودکشی ب ذهنم میرسه
به زندگی اینطور نگاه نکن فرصت کم نیست
سلام من عاشق دختر خالم شدم ولی اون نامزده به خاطرش معتاد شدم میخوامفراموشش کنم ولی فکر کردن به این که بهش نرسیدم هم حتی واسم شیرین هست دگه طاقت ندارم کمکم کنید
با سلام
یه مقاله کامل در مورد فراموش کردن کسی که دوستش دارید در سایت نوشته شده لطفا مطالعه کنید
هیی خدا خودم بهم زدم حالا خودمم پشیمونم
خخخخخخخ حقته
منم خبر مرگم عاشق شدم سهمم از عاشق شدن یه بعد ۱۷ماه ده روز عشقم فقط دوبار بهم گفت گوه نخور خب من چکار کنم 😐😐😐 بعد بهش میگفتم بابات بخوره سیگاری شدم الکلی هم شدم خودزنی هم میکنم
خخخخخخ گل گفتی،ولی نباید خودزنی کنی…..
سلام پسری ۲۶ ساله هستم ک ۷ ماه پیش از طریق خانوادم با دختری اشنا سدم و برا ازدواج پا پیش گذاشتیم اما متاسفانه به دلایلی مادرم مخالفت کرد اما من دختره نگه داشتم نزاشتم بره و مدتی پنهانی در ارتباط بودیم اما حدود دوماه پیش گفت خواستگار داره من بهش گفته بودم ک میخامش و میگیرمش اما اومدن خاستگاره همچیو خراب کرد و کم کم سرد شد و فرصت کوتاهیی بهم داد تا بیام جلو اما من نتونستم و مدتی پیامش ندادم و وقتی بعد ۱ ماه برگشتم دیدم همچیو تموم کرده و پسره قبول کرده ..التماسش کردم اما بهم گفت بی اعتماده بهم و دل کنده ازم و به اون اعتماد داره و اونو انتخاب کرده و خانوادسو بهتر از خانواده من قبول کرد شایدم حق داشت و بعد التماس من ۱ ماه طول کشید و عقد کرد …. آخ خدا نمیتونم فراموشش کنم من هیچ چیز کم نداشتم اما اما اما نشد …. هر روز چکش میکنم از کنار خونشون رد میشم هیچ جور کنار نمیتونم بیام … و معلوم نیس سرنوشتم چی بشه همه بهم میگن خدا بهترشو بهت میده اما سوختم سوختم سوختم …واقعا اگ کسیو دوس دارین با تمام وجود براش تلاش کنین کسایی هسن ک میان و جداتون میکنن و برای همیشه حسرتشو میخورین …من هر روز ته دلم خالیه بی هدفم بی ارامش …من مُردم اما فقط نفس میکشم…اما بخدا کینه ازش ندارم هنوزم براش ارزوی خوشبختی میکنم چیکا کنم ک حالم خیلی بده خیلی کاش میفهمید چقد دوسش دارم چقد بی اون سخته زندگی… برام برام دعا کنین ….تاریخ عقدهیچ وقت یادم نمیره 6.11.99
سلام
امیدواریم بتونی با این حست کناربیای
حالم خیلی خراب بود بدتر از شما ولی واقعا با دیدن این پیامت کلا نابود شدم:(
الان حالتون بهتر شده ؟
سلام پسری 18 ساله هستم و کنکوری..هدفم پزشکی تهران است و درسخون هم هستم و سمپادی…این اواخر خیلی اتفاقی با دختر خانمی یک سال کوچکتر از خودم آشنایی پیدا کردم البته فقط از طریق فضای مجازی..همین..مبادله احساس صورت نگرفت..ولی من به ایشون پیشنهاد آشنایی بیشتر در چندین سال بعد رو دادم و اینکه هدفم ازدواج خواهد بود..ولی ایشون گفتن که قولی نمیتونن بدن و در واقع پینهاد منو برای آشنایی بیشتر رد کردن…الان من هم کمی ناراحت و دل آزرده هستم..هر چند وابستگی وجود نداشت
سلام دوست عزیز شما نباید با یه نه شنیدن فکر کنی مشکلی داری و اعتماد به نفستون از دست بدید.
سلام من ی دختر ۱۸ سالم ۳سال عاشق شدم ، اماعشق دوطرفه عاشق رفیق برادرم اون ۲۷ سالشه اون اومد ب عشقش اعتراف کرد ک دوستم داره ولی من بهش نگفتم ک عاشقشم دوستش دارم چون دوست برادرمه ترسیدم دردسر بشه مجبور بودم بی محلی کنم ولی هی نابود نابود تر میشدم اونم فقط عذاب میکشید الهی بمیرم براش بعد ی مدتی ی رفتاری کردم و دلشو شکستم حالم بد شد رفتم سراغش ک باهاش باشم اون ازم دلخور بود خواست ک برم گفت ک دیره واسه اومدن منم رفتم حق بهش میدم رفتارم نادرست بود اونم غرور داره ولی بعد یکسال دیدمش دوتامون بغضمون گرفت اون میخاد برگردم واسش ولی دیگه نمیتونم ب دلیل شرایط خانوادم اونا حساسن و تعصبی ان خودم هی دارم نابود نابود تر میشم ولی نمیتونم دیگه باهاش باشم هرکاری هم کردم فراموشش کنم ولی …….نشد ،داداشا و آجیای گلم کمکم کنید لطفا 🥀🥀
با سلام دوستان نظر خودتون بگید
خوب بشی منم ۳ سال عاشق ی کی هستم
بنام یگانه عاشق خدا نخوندم ولی اسکرین شات کردم برم خونه بخونم دوستتون دارم میشناسمتون تک تکتون رو واس همین دوستتون دارم امیدوارم بعدا اگر زنده بودم ببینمتتون از نزدیک
همم.. کاش میشد همه چیز رو تو یک کلمه جا داد همم..
من 14سالمه عاشق شدم اماعشقم کسی که براش جونمومیدادم ولم کردورفت الانم بایکی دیگه خوشه بعدازرفتنش من عوض شدم بدشدم سردشدم دیگه هیچی خوشحالم نمیکنه1ساله که رفته امامن هنوزم دوسش دارم هزاربارخاستم فراموشش کنم امانتونستم مشاوره رفتم روانپزشک رفتم امافقط داغه دلم تازه میشدهمین ا
تا حالا به این فکر کردی پذیرفتن این موضوع راه حل این مشکلته. تو تقصیری نداری برای این موضوع
سلام من عاشقی دختری در دانشگاه شدم و اون عشق یک طرفه اون تمایلی به من نداشت گفت خیلی بیجا کردی منو دوست داری الان هم داغونم
با سلام
دوست عزیز کسی بی جهت به شما توهین کنه سزاوار دوست داشتن نیست
سلام عزیزم اصلا کاراحت نباش به مرور زمان فراموشش میکنی خداروهم شکر میکنی که رابطه تون تموم شد مطمعن باش
بازم دمش گرم بهش نگفت گوه نخور. من از برج پنج سال نود وهشت عاشق یه دختر زبون نفهم شدم از عشق عاشقیم فقط دوبار گوه نخور نصیبم شد 😂😂😂
نبابا خودکشی چیه اون خوشحالم شده😂
هعیی..
🤣🤣🤣🤣👏👏👏
من دختری 14 ساله هستم
یه روز عشقم رو دیدم نگاهش نسبت بهم سرد شده بود بعد مدتی عمه ی بزرگم اومد و گفت شما دوتا بهم نمیخورید و با پسر عمم اومدن خواستگاریم دوباره با عشقم چش تو چش شدیم توی چشماش اشک جمع شد و رفت میخواستم برم دنبالش ولی چون پسر عمم همراهم بود دستم رو گرفت و نزاشت برم دنبالش از دور بهش بوس دادم تا اینکه لبخند و گریه رو باهم کرد پسر عمم گفت بیا بریم اونم از دور دستش رو تکون داد . یه روز دیگه با پسر عمم رفتم کافه به پسر عمم گفت من تورو نمیخوام هیچ حسی بهت ندارم پسر عمم هم اینو گفت بعد گفت مادرش خواسته به زور با من ازدواج کنه وقتی اومدم خونه عمه کوچیکم گفت عشقم رفته خواستگاری خواهر ، شوهرش قلب تند تند میزد فرداش دوباره به زور عمم و پدرم با پسر عمم رفتیم کافه… عشقم رو دیدم اومد سر میز با عصبانیت بهم نگاه کرد وقتی عصبانی میشد خیلی خوشکل میشد دلم واسه عصبانیت هاش تنگ شده بود
دستم رو گرفت رفتیم یه گوشه ایی از کافه که به همه جا دید داشت عشقم گفت : 6 عمه هام 4عمو هام 1 پدر بهش میخواستند میلیون ها پول بدن تا منو رها کنه عشقم بهشون گفته نمیخوام من هرگز با میلیارد ها رهاش نمیکنم
بعدعمه هام براش داستان در آوردن که اون رفته خواستگاری یکی از خواهر شوهرهای عمه کوچیکم عشقم بهم گفت این چیزا حقیقت نداره من تورو میخوام تا آخر عمر بهم گفت هیچ کدوم از خانواده ها نمیخوان این وصلت پا بگیره بهم گفت تو منو فراموش کن ولی من تورو هرگز تا آخر عمر فراموش نمیکنم توی چشمانم اشک جمع شدتا اینکه عشقم منو بغل کرد دلم واسه بغل کردناش تنگ شده بود خیلی زیاد انقدر در بغل عشقم گریه کردم تا که همه فهمیدن و پیراهنش خیس شده بود بهم گفت بسه بریم بیرون اون رو کلا با عشقم بودم همه جا رفتیم قدم زدیم ساعت ها در آغوش هم بودیم هر دو گریه میکردیم در گوشی من و اون فقط و فقط عکس های خودمون بود بیش از 1000تا عشقم خیلی خوب بود برام یه موبایل a50 گرفت و من براش یه شاخه گل بردم ولی اون با یه شاخه گل من خوشحال شد بهم گفت اشکال نداره برام مهم نیس احساس مسئولیت کردم منو تو آغوشش گرفت بهم گفت همه با دارایی های آدم میسازن باید اونی باشیم که با نداری هم دیگه بسازیم ، باشه گفتم باشه
پدر مادر من از هم جدا شدن جایی رو نداشتم که برم پناه ببرم رفتم پیش مادرم تا اینکه مادرم بهم گفت خواستگار داری گفتم کیه گفت پسر ، دوست داییت تمام جریانات رو براش تعریف کردم مو به مو بهم گفت هر کدوم راه را که انتخاب کنی پس به آینده خودت بر میگرده پس باید دقت کنی
پسر عمم ، عشقم ، پسر ، دوست داییم
پسر عمم ، خا نواده مادرم مخالفشن
عشقم ، هر دو خانواده یعنی خانواده عشقم و خانواده ی پدرم خانواده مادرم مخالفتی ندارن
پسر ، دوست داییم که خانواده پدرم مخالفشن
و خانواده هام اصلا کمکم نمیکنن که کدوم راه را انتخاب کنم
من عشقم رو انتخاب کردم و به حرف پدرم و عمه هام و عموهام اصلا گوش نمیدم چون متنفرم ازشون میخواستن عشقم رو با پول بخرن
تورو خدا کمکم کنید راهنماییم کنید آیا کسی تجربه ایی چیزی داره کدوم راه بهتره
کمکم کنید …..
بهنظر من زوده برا شما بزرگتر که بشی معیارات عوض میشه الان سعی کن خودشناسی انجام بدی بزار بزرگتر بشی ببین واقعا همین حس بهش داری بنظرمن قبل 20سالگی ازدواج نکن دختر باید 25ب بعد شوهر کنه تا احساساتش جا بیافته
بسیار عالی تبیین کردید
عشقتو انتخاب کن اگه بخوای بخاطر پدر مادرت عمت اینا رهاش کنی تا آخر عمرت از:شون متنفر میشی بنظرم عشقتو انتخاب کن
سلام عزیزم منم همینطوری بودم تو به حرف دل خودت گوش کن اصلا به حرف هیچکس دیگه ای گوش نکن فقط با حرف خودت جلو برو منم همینطوری بودم ماماننم میگفت تو باید با پسر عمه ات ازدواج کنی و من اصلا از اون خوشم نمیومد تا یه رزو من با پسر عمم رفتیم کافه همونجا دیدم عشقم سر رسید تا منو دید گفت بیا اما پسر عمه ام نفهمید من به بهانه دستشویی رفتم پیشش او تا منو دید گفت باهاش ازدواج کردی گفتم نه من ترو میخوام اونو نمیخوام من عاشق تو هستم اون گفت تو منو فراموش من اما من اصلا ترو فراموش نمیکنم عشقم بعد منو بغل کرد اینقدری گریه کرد که خدا میدونه منم اشک تو چشمام حلقه زد منم به گریه افتادم بعد تو روی پسر عمم وایستادم گفتم حالم ازت به هم میخوره داشتم با عشقم میرفتم دستمو گرفت گفت خیلی نامردی منم محلش ندادم و رفتم ساعت ها توی یه پارک نشستیم و باهم حرف زدیم اون بهپ گفت عشقم یه چیزی ازت بپرسم : گفتم بگو گفت تو منو دوس داری گفتم دوست چیه میمیرم برات اون منو تو بغل گرفت ساعت ها باهم حرف زدیم منم به مامانم گفتم من از اون بدم میاد من عاشق یه نفر دیگه هستم و بالاخره به مامانم فهموندم کع ازش بدم میاد و مامانم با مامان عشقم حرف زد قراره سه ماه دیگه بیان خاستگاریم
تموم شد؟خیلی تاثیر گذار بود😐
من بخودم قول دادم که هیچ وقت دیگه بع کسی دل نبندم خنده دیگه رو لبام محو نمیشه اگرم بخندم الکیه مصنوعیه پسراا لاشیی احمقا اشغال ها
اره منم به این معتقدم. پسر خوب کم پیدا میشه
ساقی خب دیر تر پیدا میشه
زندگی تلخه چون همین حس رو من به بعضی دخترا دارم:)
اخه ابجی به یه ……. دل دادی تر زد توش چکار به باقی پسرا داری.
دختر عشقتو انتخاب کن نه خانواده تو
با سلام من 14سالمه ولی خیلی تجربه ها دارم به هیچ پسری دل نبندین چون همه پسرا …. اند کسی که واقعا تورو بخواد دنبال بهانه نمیگرده ک از دستت خلاص شه و حتی بهت دستم نمیزنه اما نخوادت حتی کوچک ترین حرفی میتونه ولت کنه پسرا ممکنه بگن عاشقتن ولی این عشق نیس هوس هست خیلی از پسرا عشق را با هوس اشتباه میگیرن و این بزرگترین گناهه دختر باس غرور داشته باشه اگه عشقش رفت نگه برگرد باس بگه رفتی بدرک درم ببند بی زحمت دنبال کسی باش که دنبال تو باشه؛پسرا آدم ک نیستن ی مشت ابلح هستن ک فقط بلدن دل دختر ساده ای رو به بازی بگیرن پسرا نامردن پسرا وجدان ندارن پسرا احمقن خلاصه حرفم پسر ینی ابلیس ینی شغال پسرا لعنتی ازتون بدم میاد از همه پسرا متنفرم من فقط ی بار تجربه کردم ولی اندازه تمام عمرم درس عبرت گرفتم غهمیدم پسرا چه موجودات شیطانی هستن من فقط فقط به ی نفر دل بستم واس هفت پشتم بس بود پسرا …. اند خیانت کارن دنیای پسرا پر از هوسع بع هیچ پسری دل نبند حتی اگه سلطان قلبت باشه پسرای بی وجدان لعنتی ها
منم مثل تو 14 سالمه که عاشق شدم بد جوری ما عاشق هم بودیم تا اینکه یه بار دیدمش نگاهش نسبت بهم سرد شده بود
بعد چند وقت عمه ی بزرگم اومد و گفت شما به درد هم نمیخورین و با پسر عمم اومدن خواستگاریم تا اینکه دوباره نگاهم
بهش افتاد و باز هم باهام سردی کرد
عمه ی کوچکم اومد و گفت عشقم رفته خواستگاری خواهر شوهرش و خواهر شوهرش قبول کرده یه هفته ایی میشه اومدن خواستگاری ، چند وقت پیش با پسر عمم رفتیم کافه بهش گفتم دوست ندارم هیچ حسی بهت ندارم من نمیتونم تورو مرد زندگیم کنم اونم گفت منم همین طور گفت مادرش به زور میخواد پسر شو بده ما الان هیچ حسی بهم نداریم ولی وقتی کافه بودم عشقم اومد و با عصبانیت بهم نگاه کرد دلم واسه عصبانیت هایش تنگ شده بود اومد از روی میز دستم رو گرفت و گفت 6 عمه هام 4 عمو هام و 1 پدرم بهش میلیون ها پول دادن تا منو رها کنه اونم قبول نکرده و به عمه هام عموهام پدرم گفته من عشقم رو به میلیارد ها نمیفروشم عمه هام بهش دروغ گفته من عاشق پسر عمم هستن عشقم گفت منم به حرفاشون توجهی نکردم چون بهم اعتماد داشته و گفتم من از زندگیت میرم تا راحت تر انتخاب کنی پدر مادر من از هم جدا شدن و در هفته های به خسوس پناه بردم پیش مادرم دایی بزرگه من میره به مجلس های مذهبی و اونجا پسر ، دوست داییم اومده خواستگاریم ومادرم به شدت از اینکه من با پسر عمم ازدواج کنیم مخالفه و من بین این سه راه به شدت گیر کردم پسر عمه ام که خوانواده مادرم مخالفشون هست یا عشقم که همه مخالفشن چون هیچی نداره یا پسر ، دوست داییم که خوانواده پدرم مخالفشون هستن
عشقم میگه منو از فکرت بیرون کن تو کافه تو بغلش انقدر گریه کردم که همه ی مردم فهمیدم عشقم بهم گفت تو منو فراموش کن ولی من تو رو فراموش نمیکنم تا عمر دارم و گریه ی من بیشتر شد الان یه هفته ای هست نه قرار میزاریم نه زنگ نه پیام دلم براش یه زره شده و الان به شدت با عمه هام و عموهام و پدرم قهر هستم و از همشون تنفر دارم مادرم میگه باید از این سه راه یک راه را انتخاب کنی چون هر کدوم رو که انتخاب بکنی پس به آینده خودت برمیگرده پسر عمم ، عشقم ، پسر ،دوست داییم ولی خوانواده مادرم زور نمیگن میگن هر چ کنی به خود کنی و تصمیم این راه ها به خودت مربوطه ولی خوانواده پدرم میگه خیر این طور نیست باید با پسر عمم ازدواج کنم و عشقم میگه با پسر ، دوست داییم چون با اون خیلی سال میشه در ارتباطه
و میگه آدم هست که بهش تکیه کنی ولی خوانواده پدرم نمیزارن . دلم میخواهد با عشقم فرار کنم دور از چشم همه . چیکار کنم لطفا از داستان زندگیم بگید کدوم راه بهتره من همش به فکر عشقم هستم……
کمکم کنید
ایا پنج انگشت دست شما اندازه ای یکسان داره؟!
👌👌👌😊😊یه نظر خیلی عالیه داش عرفان
لایک،تمام حرفات عین حقیقته
سلام من دختریم ک به تازگی شکست عشقی خوردم از وقتی که با عشقم بهم زدم کلا با خانوادم عصبی ام نامزدم بخاطر مامانم باهام بهم زد من هیچوقت نمیتونم مادرمو ببخشم هیچ وقت الانم در شرایط روحی خوبی نیستم بعد از اینکه با عشقم بهم زدم با ی پسر دیگه مجازی ارتباط داشتم اولش هیچ حسی بهش نداشتم ولی بعدا وابستش شدم ولی فهمیدم اون زن داره من کاملا نابود شدم نامردا چند بغض به یک گلو دارم دیونه میشم تا عمر دارم به خودم قول دادم به هیچکس دل نبندم تورو خدا کمکم کنین فکرمو آزاد کنم مغزم کاملا درگیره
با سلام
دوست عزیز شما میتوانید با مشاوران ما در ارتباط باشید تا راحت تر بتوانبد آسیب های روحی را پشت سر بزارید
سلام دارم میرم تو ۱۷ سال عاشق یع دختر شدم توی مجازی نزدیک یع سال خورده ای باهاش بودم فقط اون ۱۹سالش بود بعد که داستان اینا فهمید ازم جدا شد الان با یکی دیگس خبر بهم دادن داره نامزدی میکنه دیگع به ته رسیدم اگه یبار اومدی اینجا این پیام میخونی من همون رضا عاشقم اگه خواستی منو ببینی بیا قبرستون پشت بازار
منم دوست داشتم لعنتی تو با اون کارت باعث جدایی مون شدی هه من نامزدی کرکدم عاشق نامزدمم هستم ما میتونستیم بهم برسیم اما تو تو چه کار کردی تا من برگردم تو برا برگردوننم هیچ کاری نکردی هیچ کاری
سلام من عاشق پسر هم سایمون بودم اون موقع 13سالم بودبعدباهم ک بودیم تاشش سال تول کشیدبعداومدخاستگاریم خانواده ام نزاشتن بعدب دلایلی خودموکشاندم کناربا این همه خیلی دوستش دارم وعروسی کردم اونم هنوزازدواج نکرده خیلی پافشاری میکردولی جداشدیم هنوزدوستم داره یک ساله از جدایمون میگذره
سلام
من با یه پسر ۱۸ ساله به مدت ۲ هفته مجازی دوست بودم.کلن برای او یک عکس فرستادم و هیچ تماس تلفنی نداشتیم.قصدم جدی نبود و اکانت را بعد از ۲ هفته پاک کردم.البته لازم به ذکر است که ۴ روز اخر با او خیلی کم یا اصلا صحبت نکردم و اقدام به حذف اکانت کردم.
آیا ممکن است او خودکشی کند؟
با سلام
اگز او تهدید به خودکشی کرده. احتمال انجام کار کمتر است.
سلام من ۱۴سالمه عاشق ی پسر شدم اومد خواستگاریم ی چند مدت باهم در ارتباط بودیم تو مجازی بعد فهمیدم بای دختر رابطه داره ازش پرسیدم کیه گفت منواونو میخوام تورو فقط وقتی میخواستم ک اون باهام قهر میکرد ی روز دیدمش وقتی تو چشام نگاه کرد سرشو انداخت پایین اروم از کنارم رد شد از اون روز ب بعد همه پروفایلش غمگینیه ایا ممکنه اون هنوز هم دوسم داشته باشه تورو خدا کمکم کنین دارم دیونه میشم
با سلام
مراجع عزیز سن شما بسیار حساس است بهتر است در مورد انتخاب شریک زندگی بیشتر تامل کنید. شاید ارزنده باشد کمی صبر داشته باشید.
سلام من دختری 14ساله هستم که با ی پسر 25ساله مجازی ارتباط دارم اون بعضی وقتا پیام هامو باز میکنه ولی جواب نمیده رو استوریشم اول اسم ی دختر دیگه گذاشته بود منم ی استوری غمگین گذاشتم اون گفت چیشده منم جوابشو ندادم آیا ممکنه ازم ناراحت شد ه باشه الان هم یالا دیگه بهم پی نمیده
با سلام
شما باید حتما بدانید که ارتباطاتی که صرفا جنبه مجازی دارند نمیتوانند به نتیجه دلخواه برسد. سعی کنید اول ببینید شما در کجای زندگی طرف مقابل قرار گرفته اید.
سلام من 17سالمه سه سال عاشق یه دختری شدم یه مدت تو رابطه بودیم بهم خیانت کرد الان هرکاری میکنم نمیتونم فراموشش کنم خیلی دلتنگشم هیچ کسیو به انداره اون دوست ندارم ولی وقتی به خیانتش فکر میکنم حالم بدتر میشه لطفا کمکم کنید..
نه
چرا نه
سلام
من با یه پسر داخل فضای مجازی آشنا شدم
اون گف بیا تو سروش بحرفیم اون 4 سال ازم کوچیک تره بعد از چند ماه تو پی وی گفت که عاشقمه منم الان بهش گفتم باید تنهام بذاره و دیگه این رابطه خوب نی
میترسم خودکشی کنه
چون میگه من اولین و آخرین عشقشم
من 18 سالمه
اون 14 سالشه
سلام
تصمیمتون صحیح بوده
سلام. من با یه پسر فامیلمون آشنا شدم. باهاش مجازی حرف زدم. رابطمون ساده ست. مثلا بگو و بخند حضوری و ورق بازی داریم. اون یه جن روز بود ک میدونست ک دوسش دارم اینم میدونست ک ب کسی نگفتم. امشب باهاش حرف زدم مجازی. گف ک از عشق متنفره. گفت ک اون خصوصیاتی ک اون میخواد رو من ندارم. منم پافشاری کردم ک اون خصوصیاتی ک تو میخوای رو بهم بگو. ولی به دلیل پافشاریم ازم معذرت خواست و گفت ک باید بلاکم کنه. بعد از بلاک دوباره باز کرد. گفتم چی شد چرا باز کردی. گفت پیامامو میخوام حذف کنم. 😐البته اینم گفته ک از یکی دو تاش شکست عشقی خورده. الانم یکی دوتا دختر میخوانش ولی پسره اونارو نمیخواد. من الان چی کار کنم ک اون عشقای اولیش رو از یادش ببرم و کاری کنم و دوباره ب عشق اعتقاد داشته باشه.؟؟
نبابا خودکشی چیه اون خوشحالم شده😂
نهاصلا😂پسرادخترارودوستندارنفقطمیخوانازشونبرایخوشگذرانیاستفادهکنندبعدهچندروزولشونکنناینبلاسرمناومدهکهدارممیگم😔😔💔💔💔
دادا خدا شفات بده من با صدتا دختر بیشتر دوهفته رفیق. بودم مجازی واقعی اگه قرار بود خودکشی کنن که نسل دختر منقرض میشد. خدایا منو شفا ندادی این داداشمونو شفا بده واجبتره
خیلی بی شعوری انقد مرض نداشته باش
نسل پسر من قرب بشه تقصیر خو😂دته
دختر عشقتو انتخاب کن نه خانواده تو9