اگر تا به حال در یک رابطه یک طرفه بوده اید، احتمالاً از تنهایی شدیدی که درگیر آن می شوید، آگاه هستید. عشق شما ممکن است از نظر فیزیکی در کنار شما باشند، اما شما همچنان می توانید احساس تنهایی کنید زیرا در یک عشق یک طرفه از نظر احساسی شما دیده نمی شوید.
رابطه یک طرفه چیست؟
در یک رابطه متعادل، ما به یکدیگر متکی هستیم و انتظارات ما برآورده می شود، البته نه به صورت کامل، اما خیلی احساس ناراحتی نمیکنیم. اما عشق یک طرفه امنیت و آرامش کمتری دارد. در یک رابطه یک طرفه یک نفر بار احساسی، جسمی و ذهنی رابطه را به دوش می کشد. در یک عشق یک طرفه احساس میشود که تلاش، انرژی و وظایف رابطه نامتعادل است و یکی از طرفین رابطه، احساس میکند که عشق متقابلی وجود ندارد.
نشانه های عشق یک طرفه:
جهت مشاوره برای هم وطنان خارج از کشور روی لینک زیر کلیک کنید.
هموطنان خارج از کشور
برای رزرو وقت مشاوره حضوری روی لینک زیر کلیک کنید.
رزرو جلسه مشاوره حضوری
مجبورید فقط به نیازهای او توجه کنید.
اگر خوب دقت کنید متوجه می شوید که کارهایی را برای عشقتان انجام می دهید، اما آنها چنین کارهایی را برای شما انجام نمی دهند. اگر متوجه شدید که به جای یک رابطه متعادل مجبور هستید فقط به نیازهای آنها توجه کنید، این نشانهای از یک رابطه یک طرفه است. توجه داشته باشید که آنها فقط زمانی با شما تماس می گیرند که چیزی را می خواهند، اما در مواقعی که شما به آنها نیاز دارید در دسترس نیستند.
بیشتر رابطه به دوش شماست.
شما تنها کسی هستید که برای رابطه انرژی می گذارید. در یک عشق واقعی مسئولیت ها مشترک است. اگر سعی کنید تلاش های های خود را در رابطه با او مقایسه کنید، او تمام زحمات شما را کم اهمیت جلوه می دهد. گویی که قضاوت شما اغراق آمیز یا نادرست است.
احساس می کنید برای او کافی نیستید.
شما برای این رابطه تلاش می کنید، اما به جایی نمی رسد. با گذشت زمان، شما شروع به زیر سوال بردن ارزش های خود می کنید و معتقدید که به نیازهای شما اهمیت داده نمی شود. در اینجا ذهن شما درگیر می شود و از خود می پرسد که چرا به همان اندازه ای که من تلاش می کنم او تلاش نمی کند.
برای بی توجهی آنها بهانه می آورید.
شما رفتار فردی که به شما توجه نمی کند را توجیه می کنید. عشق تان همیشه روز بدی را سپری می کند یا مشکلات سختی را پشت سر می گذراند. این رفتار شما به این معنی است که شما از حقیقت دوری می کنید. شما به جای اینکه او را آنطور که هستند ببینید، به خاطر ترس از دست دادن عشقتان فقط پتانسیل عشق او را می بینید.
احساسات منفی شما بیشتر هستند.
وقتی به آنها فکر می کنید احساسات منفی بیشتر از احساسات مثبت شما هستند. در یک رابطه یک طرفه شما خود را سرزنش می کنید و به خاطر کارهای او احساس گناه دارید. در یک عشق یک طرفه تجربه مداومی از اضطراب، احساس گناه، شرم و رنجش وجود دارد.
شما همیشه عذرخواهی میکنید.
در یک عشق یک طرفه یک نفر به احساسات و نیازهای طرف مقابل بیش از حد توجه می کند، در حالی که فرد دیگر نسبت به نیاز ها و احساسات دیگران بیش از حد بیتفاوت است. در نتیجه شما برای کاهش استرس در این رابطه، ممکن است برای پایان دادن به مشاجرات بیشتر عذرخواهی کنید، حتی اگر کار اشتباهی انجام نداده باشید!
قدرت تصمیم گیری ندارید.
احساس می کنید که در کنترل آنها هستید. زیرا نمی خواهید آنها را ناراحت کنید. در یک رابطه یک طرفه هر چیزی ممکن است باعث درگیری شود. مسائل و ناراحتی ها حل نمی شود و فقط زیر فرش جارو می شوند.
شما در مورد عشق آنها مطمئن نیستید.
از آنجایی که در یک عشق یک طرفه ارتباطات شفاف نیستند، ممکن است به رفتارهای آنها نسبت به شما و احساس واقعی آنها شک کنید. این ارتباط پر از حدس و گمان است تا حقایق مبتنی بر واقعیت. شما به درستی نمی دانیدکه آنها واقعاً چه هدفی دارند!
تنها شما در مورد آینده رابطه صحبت می کنید.
در یک عشق یک طرفه یک نفر در رابطه (به نام تعقیب کننده) وجود دارد که موضوعات یا مسائل را مطرح می کند، و طرف دیگر (به نام عقب نشینی کننده) از پرداختن به مسائل رابطه اجتناب می کند. از طرفی اگر مشکلی پیش بیاید، عقب نشینی کننده منفعلانه منتظر تعقیب کننده است تا مشکلات را برطرف کند.
برای حل مشکلات رابطه کمکی نمی کند.
بیشتر با دوستانتان در مورد مشکلات صحبت می کنید تا با شریک زندگی خود. در حالی که مشورت کردن در مورد مشکلات می تواند مفید است، اما شما همیشه در مورد مسائل مربوط به رابطه خود به سراغ دوستان می روید. اگر رابطه شما این چنین است، نشانه خوبی نیست. بهتر است به دنبال شریک زندگی باشید که واقعاً می تواند مشکلات رابطه شما را حل کند و توجهی را که به شدت به دنبال آن هستید به شما بدهد.
جهت مشاوره برای هم وطنان خارج از کشور روی لینک زیر کلیک کنید.
هموطنان خارج از کشور
برای رزرو وقت مشاوره حضوری روی لینک زیر کلیک کنید.
رزرو جلسه مشاوره حضوری
اگر شما حد و مرزی تعیین کنید، عصبانی می شوند.
مرزها برای یک رابطه سالم، ضروری و بسیار مهم هستند، زیرا به کاهش تعارض، اضطراب و سوء تفاهم کمک می کند. “اگر شما در یک رابطه یک طرف باشید وقتی مرزها را تعیین می کنید، شریک زندگی شما عصبانی می شود، این نشانه آن نیست که شما کار بدی انجام داده اید، بلکه تاییدی است که مرزها ضروری هستند.”
اولویت های شما در رابطه یکسان نیستند.
در عشق یک طرفه اولویت های درجه اول رابطه برای هر یک از طرفین متفاوت است. مثلا شاید بخواهید رابطه را رسمی کنید، اما او بیشتر به بیرون رفتن از رابطه علاقه دارد. او برای شنیدن چیزهایی که برای شما مهم هستند هیجان زده یا علاقمند نیست. هنگامی که شما در یک عشق یک طرفه هستید، انگار هر دوی شما کارها را به روش خودتان انجام می دهید. در یک رابطه یک طرفه هیچ آشتی بین دو دیدگاه وجود ندارد، و حفظ رابطه به اندازه نیازهای فردی در اولویت نیست.
فکر می کنید می توانید او را تغییر دهید.
شما اغلب می خواهید نحوه تعامل او با شما تغییر کند. اما باید توجه کنید که رفتار او به شما بستگی ندارد، به خودش بستگی دارد. مردم تغییر نمی کنند مگر اینکه آنها خودشان بخواهند. مجبور کردن کسی به تغییر شخصیت خود، بیشتر از اینکه فایده داشته باشد، ضرر خواهد داشت.
رابطه را از نزدیکان خود پنهان میکنید.
شما احساس خوبی ندارید که اتفاقاتی که در رابطه روی می دهند را با دوستان و خانواده خود به اشتراک بگذارید. آنها ممکن است سؤالاتی را در مورد شریک زندگی تان و نحوه رفتار او با شما مطرح کنند که هرگز نمی خواهید آنها را بشنوید.
رابطه در بن بست کامل است.
روابط یک طرفه معمولاً برای هر دو طرف عذاب آور است زیرا اهدافی برای رشد و بهتر شدن وجود ندارد. مشخصه این رابطه ها دوری از تنش و حفظ صلح است تا گفتگوهای چالش برانگیزی که منجر به تغییرات مثبت شود. از آنجایی که رابطه در حال پیشرفت نیست، تأثیری بر نحوه نگاه شما به خود و سایر زمینه های زندگی ندارد. در یک عشق یک طرفه شما احساس میکنید گیر افتادهاید یا در بلاتکلیفی هستید.
آیا می توانید یک عشق یک طرفه را اصلاح کنید؟
اگر برای تبدیل عشق یک طرفه به عشق دو طرفه مصمم هستید. باید بدانید که هیچ فرمول جادویی برای اصلاح رابطه عشق یک طرفه وجود ندارد.
برابری و احترام برای همه روابط حیاتی است، بنابراین اگر نتوانید تعادلی را که به آن نیاز دارید و سزاوار آن هستید به دست آورید، بهتر است رابطه را تمام کنید.
اگر احساس میکنید که در یک عشق یک طرفه هستید و میخواهید آن را اصلاح کنید، این راهکارها را امتحان کنید تا مشخص کنید آیا رابطهتان آیندهای دارد یا خیر!
به دنبال مشاوره در رابطه با عشق تان باشید.
اصلاح رابطه یک طرفه، چیزی نیست که به سرعت یا به راحتی اصلاح شود. نیاز به زمان، تلاش و صبر دارد.
هنگامی که برای حفظ و بهبود رابطه خود تلاش می کنید، از راهنمایی یک روانشناسی رابطه کمک بگیرید. در ابتدا بهتر است که شما به تنهایی با مشاور صحبت کنید و راه هایی برای ایجاد پیشرفت های کوچک پیدا کنید. سپس از شریک زندگی خود بخواهید تا در جلسات مشاوره شرکت کند تا به مسائل بزرگتری رسیدگی کنید.
2. بررسی کنید؛ آیا شریک زندگی شما مایل به تغییر است یا خیر.
شما نمی توانید یک رابطه یک طرفه را به تنهایی پیش ببرید. معشوقه شما باید یک شرکت کننده فعال در این رابطه باشد. حال وقت آن است که از خود بپرسید “آیا عشق زندگی من مایل به تغییر است؟”
اگر آنها مایل نباشند، کار زیادی نمی توانید انجام دهید. قبل از اینکه تمام انرژی خود را صرف این رابطه یک طرفه کنید، خوب فکر کنید که آیا این رابطه شانسی دارد یا خیر؟
احساسات خود را کنترل کنید.
قبل از اینکه بتوانید به طور موثر با عشق خود ارتباط برقرار کنید، باید از احساس واقعی خود مطلع شوید. حضور در یک عشق یک طرفه چه احساسی در شما ایجاد می کند؟ آیا ناامید، رنجور، غمگین یا مضطرب هستید؟ شاید گیج شده باشید که چگونه در این موقعیت قرار گرفتید.
هرچه بیشتر بتوانید با احساسات خود در تماس باشید، بهتر می توانید ارتباط موثرتری با معشوقه خود برقرار کنید. مدتی را به خودتان اختصاص دهید تا ابتدا همه احساسات خود را کنترل کنید.
با عشق خود صادقانه صحبت کنید.
ارتباط تنها راه حل تبدیل عشق یک طرفه به عشق دو طرفه است، بنابراین باید با شریک زندگی خود صحبت کنید. بدون اینکه عصبانی شوید، با دقت در مورد آنچه در رابطه در حال وقوع است و احساساسات خود توضیح دهید. اگر طرف مقابلتان به شما متعهد باشد، به شما گوش خواهد داد. اگر آنها علاقه ای به شما نداشته باشند، به احساسات شما قطعا توجه چندانی نشان نمی دهند.
هنگامی که برای بهبود رابطه با یکدیگر کار می کنید، تعامل نیز حیاتی خواهد بود. برای درک اینکه چه احساسی دارید و خواسته ها و انتظاراتی که میخواهید انجام شود چیست؟ باید رفتار یکدیگر را چک کنید.
این دلیل دیگری است که چرا صحبت با یک متخصص ایده خوبی است. این مکالمات زمانی راحتتر به نتیجه می رسند که یک شخص ثالث بیطرف داشته باشید که به طور منظم شما را راهنمایی کند.
هر بار روی یک مشکل تمرکز کنید.
در هر زمان روی یک موضوع متمرکز بمانید تا از تحت فشار گذاشتن شریک زندگی خود جلوگیری کنید. عشق شما نباید احساس کند که مورد حمله قرار گرفته است. خواسته های مشخصی داشته باشید و از مطرح کردن مسائل گذشته خودداری کنید. در زمان حال بمانید و مسائل حاشیه ای را مطرح نکنید.
حتی اگر معشوقه شما حالت تدافعی به خود بگیرد و سعی کند مسائل نامربوط را مطرح کند، همین مسیر را ادامه دهید و از احساساتی شدن خودداری کنید.
روی خودتان تمرکز کنید.
مدتی را صرف تمرکز روی خود کنید. رشد زندگی شما راه خوبی برای اصلاح یک عشق یک طرفه است. چه مدت است که زندگی شما تحت سلطه خودخواهی های شریک زندگی شما بوده است؟ این چرخه را بشکنید. شما از زندگی چه میخواهید؟ از انجام چه کاری لذت میبرید؟ مدتی را به تأمل و ساختن زندگی خود ، خارج از رابطه خود اختصاص دهید.
هر چه زمان بیشتری را به خود اختصاص دهید، عشق تان بیشتر متوجه خواهد شد که شما صرفاً برای مراقبت از او وجود ندارید. این ممکن است برای برانگیختن واکنش مثبت آنها کافی باشد. آنها متوجه خواهند شد که اگر به رفتار با شما مانند یک شریک درجه دوم ادامه دهند، در خطر از دست دادن محبت شما هستند.
یک رابطه موفق مستلزم دو نفری است که یکدیگر را دوست داشته باشند و از یکدیگر مراقبت کنند، رابطه فقط برای یک نفر نیست. اگر عشق تان واقعاً شما را دوست داشته باشد، برای اصلاح رفتارهایی که باعث ناراحتی شما می شود، حتما اقدام می کند. اگر تغییر مثبتی نمی بینید، زمان آن رسیده است که برای خود ارزش بیشتری قائل شوید تا برای نیازهای معشوقه خود. زندگی خیلی کوتاه تر از آن است که در یک رابطه سمی قرار بگیرید که شما را فرسوده کند. شما بیشتر از این ارزش دارید.
چه زمانی باید به عشق یک طرفه پایان داد؟
اگر بیش از حد اضطراب، گناه، شرم و رنجش را تجربه میکنید، اینها نشانههایی هستند که به شما نشان میدهند مسئولیتهای بسیار بیشتری را نسبت به آنچه تصور میکردید در رابطه بر عهده گرفتهاید، که منجر به فرسودگی عاطفی و احساس خشم میشود. اگر به این نقطه رسیده اید، توصیه می کنیم بهترین کار پایان دادن به رابطه یک طرفه است.
علاوه بر این، اگر شریک زندگی شما مایل به شنیدن صحبت های شما است یا رفتار خود را اصلاح می کند، این نشانه آن است که بهتر است به رابطه ادامه دهید.
«اگر شریک زندگی با حالت تدافعی و سرزنش، پاسخ دهد، بعید است که به این زودی چیز زیادی در رابطه تغییر کند.»
سوالات متداول
چرا افراد در روابط یک طرفه باقی می مانند؟
ممکن است افراد در گذشته لحظات خوب یا تجربیات معناداری را در رابطه تجربه کرده باشند. آنها امیدوارند که این اتفاقات در آینده دوباره رخ دهد. افراد بر اساس حس سرمایهگذاری و تاریخچه احساسات مثبت در رابطه، تمایل دارند مدتی طولانیتر در یک رابطه بمانند.
چه چیزی باعث ایجاد عشق یک طرفه می شود؟
عواملی مانند محیط خانه، سوابق خانوادگی و مدلهای رابطهای که در دوران رشد داشتیم میتوانند بر نحوه ارتباط ما با دیگران در بزرگسالی تأثیر بگذارند. شاید ما در خانوادهای بزرگ شدهایم که در آن هرجومرج زیادی وجود دارد و احساسات ما به اعضای دیگر خانواده متصل یا درگیر میشود.
مشاوره عشق آویژه
در این مقاله مرکز مشاوره خانواده آویژه در خصوص راه های تبدیل عشق یک طرفه به دو طرفه نکاتی را بیان کردیم. اگر شما هم دیدگاه و نظراتی دارید و در این مقاله به آن پرداخته نشده است، از شما تقاضا داریم تا آن را در بخش دیدگاه های پست بنویسید تا دیگران هم از آن بهره ببرند و از سوی دیگر در مقاله دیگری در حیطه مشاوره عشق به صورت اختصاصی به آن پرداخته شود.
برای نکات بیشتر در مورد تبدیل عشق یک طرفه به دو طرفه، لطفاً با مرکز ما تماس بگیرید. ما خوشحال می شویم به شما کمک کنیم!
من ۱۵ ساله ۴ساله که عاشق یک پسرم نمیدونم چکار کنم نه میتونم رو درس هام تمرکز کنم نه هیچی همش بهش فکر میکنم ولی دیگه نمیدونم چکار کنم عشق یک طرف هستش کمکم کنید
عشقم
سلام همگی موفق باشیدوبه عشقتون برسید
سلام عاشق نشید چون نمیزارن عاشق بشی
سلام ۱۵ سالمه عاشق یک پسر روستایی ک ۲۱ سالشه شدم ک خیلی خودخواه و از خود هست ۸ سال عاشق شم اما یک ذره بهم توجه نداره خسته شدم از دستش خدا میدونه دلم داره تیکه تیکه میش مامان بابام و خواهرم دوست ندارن میگن پسر خوب نیس خواهرم و والدینم به احساساتم گوش نمیدن پسر با چند نفر دیگه هم بوده اما از فکرم نمیره و همش با کاراش اذیتم میکنه
سلام من شاید باورش سخت باشه ولی من عاشق یه پسرم برا این گفتم باورش سخته چون خودمم پسرم و خیلی دوسش دارم ولی اون هم دوسم داره ولی بعد تقریباً ۴ ماه میگه همه حرفام دروغ بود و فقط برا این بودم که حوصله اش سر نره و میگه دوست ندارم چیکار کنم
من میگم از این رابطه بیا برون برای همجنس گرا بودنت نمیگم.
اون طرف میخواست ازت استفاده جنسی بکنه.
میخواست گولت بزنع
سلام من شاید باورش سخت باشه ولی من عاشق یه پسرم برا این گفتم باورش سخته چون خودمم پسرم و خیلی دوسش دارم ولی اون هم دوسم داره ولی بعد تقریباً ۴ ماه میگه همه حرفام دروغ بود و فقط برا این بودم که حوصله اش سر نره و میگه دوست ندارم چیکار کنم
سلام من یک دختر ۱۵ ساله ام و عاشق یک پسر ۲۱ ساله شده ام ۸ سال ک عاشق شدهام اما یک ذره به من توجه نداره و خیلی رنج میکشم مادر و پدرم دوست ندارن با کسی باشم و خودمم احساس گناه میکنم و مثل دیوونه ها بهش نگاه میکنم فقط همشه در حد یک نگاه هستش و الان هم خوب نمی تونم فکر کنم تو رو خداا برام یک کاری بکنید چون خودم سردرگم شدم چون پیخواهم همش فراموشش نمی کنم نمی تونم همش به یادش می افتم با اینکه با یک عالمه دختر بوده بازم نمی تونم فراموشش کنم تو رو خدا یک کاری کنید ک بتونم فراموشش کنم یا حداقل عشقم یک طرفه نباشه
خب من بخاطر اورثینگای مزخرفم اینجام من دوسش دارم اونم دوسم داره هیچ چیزی باعث نمیشه علاقمون به هم کم بشه ولی فکرای بد ذهنمو خودمو بهم میریزه نمیدونممممممم😭
من ۱۹سالم دانشجوم عاشق یکی از پسرا کلاسمون شدم یه دو سه باری بهش پیم دادم بعد اون دو سه باری دیگه جواب من رو نداد نمی دونم متوجه احساسم شدم یانه اگه امکانش هست میشه بگین من چیگال کنم دارم دیونه میشم
سلام منم عاشق پسری شدم که فقط یبار نگاهم کرد و اون یبار همه حدود یک دقیقه میشد من تو ماشین بودم اون حواسش به من بد نرفت کنار که بابام ماشینو آورد جلو رفت کنار تا بابام ماشینو پارک کنه فک کن یبار دیدمش دیگه ندیدمش عاشقش شدم چیکار کنم بتونم بهش برسم یکییی کمکم کنه میترسم آخر بره منم با یه عشق یه طرفه بمونم و حسرت بخورم😭😭😭😭😭😭
تو قطعا رد دادی🗿
می فهمم چه احساسی دارید من خودم سالم ولی پسری که دوستش دارم۱۰ساله ش این عشق دوطرفه ست ولی دیوونه ام میکنه مطمئن نیستم دو طرفه باشه چون تاحالا نتونستم احساسم را بگم اون هم نگفته راستی بامشاوره تماس بگیرید ح
سلام من عاشق دخترخالمم خیلی دوستش دارم اون میگه دوستم داره ومهمم براش اما گفت من عاشقت نیستم بروزن بگیر من مبگمس بدون تومیمیرم میگه نه لروبزارمنم دنبال عشقم بارم میگه دوست دارم زندگی روباعشق شروع کنم ولی وقتیکه میرم خونشون هواموداره زعفران میزاره جلوم میوه پوست میکنه میزاره جلوم خیلییی دوستش دارم ولی چندهابارازش درخواست ازدواج کردم قبول نکرد حتی گفتمش خودمو میکشم هی میگه بس کن اگرخدایی نکرده بهش نرسیدم اسلحه میخرم زندگیمو تمام میکنم البته بهگ میگه خودتو بکشی من میمیرم قبل ازاینکه منو بکشی منو هم بکش نمیدونم چیکارکنم واقعا همه درگیرن نه فقط تو،ببین بقول معین میگه من بپای تومیفتادمو توبپای دیگری
من عاشق یک دخترم ازش نمی توانم دل بکنم
ولی اون ازم دوره اهل یک کشور دیگس
چیکار کنم
هیچی داش شلوارتو درببار برو سرچهار راه *ون بده 🫡
اگر کمی هم دیدی علاقه اش را وعده بده بعد چند مدت خود را میرسانم یا به دستت می آورم
من ۲۴ سال هست که در عشق یک طرف غوطه ور هستم.بعد از این همه سال ۲ سال هست با هم برخورد داریم.و دوباره مذاکره میکنیم.ول متاسفانه هرگز موفق نشدم.بهش برسم.عمق فاجعه را لمس میکنم پیشنهاد تون چی هست بهم
سلام من یه دختر ۱۹ساله ام عاشق یه پسر تویه دانشگاهمون شدم خیلی خیلی فکرم درگیر واقعا موندم چیکار کنم خیلی فکر نا خدا گاه درگیر میشه یه دو سه باز باهاش تو مجازی چت کردم بعدش دیگه جواب نداد بهم نمی دونم چرا فکر کنم فهمید احساسم رو واقعا به کمک نیاز دارم تروخدا کمک کنید دارم دیونه میشم
خوب نظری خاسی ندارم اگه احاسی داشته باشه حتمن کاری میکنه تا ازدستتون نده من خودم با یکی نزدیک ۵ماه میشه باهاش استم هنوز نگفته دوست دارم باهم درس میخوندم هم کلاسی بودیم الان همکاریم امشب بهش گفتم دوست دارم گفت دیگه باهات ارتباط نمی گیریم گفتم همین جوری گفتم جدی نگی دوباره برگشت من دوسش دارم اما از احساس اون متمه این نیستم خیلی مواظبم است خیلی بهم فک میکنه باهم گردش میکنیم می ریم بیرون یک آخر هفته میتونه باهام باشه هیچ وقت نمیزاره ناراحت باشم همیشه هوام داره اما نمیدونم دوسم داره یانه خدای گیج میشم باهاش قهر کنم میاد دوباره آشتی کنیم تاحالا هم چین انسانی ندیدم
سلام من یه دختر ۱۹سالم یه پسر تو دانشگاه مون هست من یه دو سه بار بهم نگاه کرد خیلی خیلی عاشقش شدم خیلی فکر درگیر هست به کمک نیاز دارم یه دو سه باری هم بهش پیم دادم بعد دیگه بعد اون سه بار جواب نداد میشه کمک کنید
سلام من عاشق معین زد شدم و اون منو عسن نمیشناسه ولی من روز وشب به فکرشم به کمک نیاز دارم لطفا کمکم کنید میدونم اگه بهش بگم عسن اهمیتم نمیده چون روزی هزار بار دخترا بهش میگن که دوستش دارن و خیلی هم از من خوشگل ترن ولی من میخام بهش بگم که تو دلم نمونه لطفا کمک
واااااااای معین ضد آخه🤣
سلام من دوست دخترم سه ماه باهم کات کردیم الان نزدیک دوهفته هست پیگیرش شدم واون گفت ازدواج کردم و میدونستم دروغ میگه . گفتم پول چیزی نیاز داری که بهت بدم چون مشکلات مالی داشتن واسش فرستادم اونم .گفت فدات الان دیشب زنگ زده میگه امشب براهمیشه همه چیز با جوون وعمر تمام میشه و گوشیش خاموش کرد نگفت مشکلم چیه آیا ایشون میخواسته منو بزاره کنار یا میخواسته خودکشی کنه ؟
های حس مکنم هردو مورد هم میخاد ولت کنه ک زیاد عاشقش نشی بعد خدکشی کنه🚶♀️
نا امکان ندارم علی
بنزم خیلی دوست دخترت مشکوک میزنه
سلام
من 2 سال میشه ک با یک پسری هستم ولی الان همش حص های بد میاد سراغم
یک مدت کات کردع بودیم باز برگشتیم بهم و الان من همش تو ذهنم میاد ک مث قبل دوسش دارم یا نه
حص میکنم ته رابطمون جدایی هس و من دیگ وابستش نیسم
واقعن نمیدونم چیکا کنم ک بفهمم مث فبل عاشقش هسم یا نه😶
اولش اشتبا کردی با پول اورا بیش خود نکاه کردی می دیدی چه میشود آخرش اگر دوستت می داشت تا آخر میجنکید قبول نمیکد گپ ازدواج را خالا هم قبول کرده دلت نشکند بدانی به زور داده این کارا کرده خاموش تلفون
سلام پارساله ی پسری منو دوست داره همه جورع بهم ثابت کرد که دوستم داره 9 بار کلا ب عشقش شک کردم هر بار هم افتاد گوشه بیمارستان ی بار دستش شکس ی بار تو ماشین داش رانندگی میکرد تصادف کرد با کامیون و خیلی هایی دیگه من میخوام عاشقش شم ولی نمیتونم چی کار کنم که عاشقش شم
عشق زوری نیست. زمانی که فرکانس تون بهم بخوره و شرایط اوکی باشه میشه ولی الکی تلاش نکن. هزار محبت هم که یک نفر بکنه متاسفانه قسمت هم نباشید، اون حس ایجاد نمیشه.
تو مثل من شدی دیگه به همه چی پی بردیم که وقتی نمیشه یعنی نمیشه 😔💔
سلام .. یکی هس که خیلی دوسش دارم اونم میدونه که دوسش دارم ولی اون منو دوس نداره ، حتی بهم میگه که تو برام خیلی باارزشی خیلی خوبی ولی من نمیتونم دوستت داشته باشم ، اینکه فقط منو نه ، کلا حسی نداره ، شکسته ، شکست عشقی خورده قبلا و الان دیگه نمیتونه اعتماد کنه ، نمیتونه کسیو دوست داشته باشع .. ولی خب الان این وسط گناه من چیه ؟! من که دوسش دارم ، حتی نمیگم که بده نه .. خیلی هم خوبه ، ولی چرا دوسم نداره ؟! سختمه خوو 😞 نمیدونم باید چیکار کنم ، چی کنم که اونم منو دوست داشته باشه؟! ):
ازش فاصله بگیر و بهش زمان بده خودش میاد سمتت
فاصله گرفتن یعتی تموم شدن اگه دوست دارین وقت بزارین کناره هم بد و خوب و ایده ها اینده و…بگین باهم تلاش برای تعمیر کنید نه تعویض
عالی👍
سلان میکنی
بهش بگو ولش نمیکنی عشقت رو ثابت کن براش که نتونه ولت کنه بتونه بهت اعتماد کنه و عاشقت شه
یه چیزی بهت بگم منم همین سرگذشتو مشابه تو داشتم ولی بعدها فهمیدم طرف اون موقع بایکی دیگه بوده فقط نخواسته منو هم از دست بده اینو بدون این حرفا همش الکیه دوستت نداره هر کار براش بکنی اون دلش یه جا دیگس
منم این شکال بودم خودم فهمیدم با یه نفر دیگه اس ولی به روش نیاوردم میشه بگیچطوری به اون گفتی
❤️❤️❤️
احسنت
سلام خوبی
سلام من یک پسرم و ۱۷ سالمه تقریبا از ۱۵ سالگی عاشق دخترعمم شدم اسمش مریم هست اون ۳ سال از من بزرگتره وقتی من اون موقع حسمو بهش میگفتم میگفت این عشق نیست وابستگیه که از بین میره ولی من خیلی دوستش داشتم یعنی دیوونش بودم شایدم خودش میدونست ولی بعد از دو، سه ماه چت کردن باهاش فهمیدم که اون یکی دیگه رو دوست داره و میخاد با اون ازدواج کنه منم سر این موضوع عصبانی شدم و هرچی از دهنم دراومد بهش گفتم بعد از هم جدا شدیم و اون از چندجایی که بهش پیام میدادم بلاکم کرد و از اون موقع تا حالا حدود دوسال میشه که جدا شدیم اونم از کسی که قرار بود باهاش نامزد کنه جدا شد ولی من طی این مدت که دوسال گذشته یک لحظه هم از فکرش خارج نشدم هر شب تو خواب میبینمش بعضی شبا گریه میکنم براش یعنی یک جورایی از اون موقع تا الان بیشتر عاشق و دیوونش شدم اون همیشه منو چون سه سال ازم بزرگتر بود منو به چشم بچه میدید حالا من غرورم اجازه نمیده بهش پیام بدم چون الان شاید در ارتباط باشه با یکنفر دیگه و من از دوباره خرد شدن میترسم ولی دیگه از این حس خسته شدم از خودم متنفرم که نمیتونم عشقشو از دلم بیرون کنم هر دقیقه بدون اون برام یک سال میگذره دیوونه وار عاشقم نمیدونم چیکار کنم چون عشقم یکطرفه بوده و هست من همه ی شما رو درک میکنم و امیدوارم روزی به عشقتون که واقعا دوستش دارین برسین. و امیدوارم منم به عشقم برسم
هعب م ک ی پسررو دوس درم بعضی موقع ها بم زل میزنه یا حواسم نی دوستام میگن نگات میکنه حوااست نمدونم روم کراشه یا ن ولی م عاشقشم هعب ایشالله بهش برسی من ک نمدونم میشه یا ن🤧💔
سلام منم مث توام 😔
بعدها زمانی که بزرگتر شدی به این حالات خودت می خندی. فراموشش کن و فکر جایگزین دیگری باش
سلام من هانی هستم ۱۵ سالمه عاشق پسر خالم شدم ولی اون هیچ حسی به من نداره و فکر میکنه من یه دختر سبکی هستم و ازم متنفره و دختر دایم رو دوست داره من هر روز بیشتر بهش فک میکنم
هر روز بیشتر از دیروز عاشقش میشم چیکار کنم ک دلش رو بدست بیارم من اونو دوست دارم اونم دختر دایی رو و دختر دایی م اونو دوست نداره چیکار کنم
هیچی براش یه اسباب بازی بگیر سریع قبول میکنه بدشم با هم بشینین بازی کنین
عمویی جیش بوس لالا
هیچ کاری نکن وامهایی به خونه خاله ت نرو با مادرت برو تا پسر خاله ت فکر نکنه سبکی عزیزم انشاالله خوشبخت بشی عزیزم
سلام من هانی هستم ۱۵ سالمه عاشق پسر خالم شدم ولی اون هیچ حسی به من نداره و فکر میکنه من یه دختر سبکی هستم و ازم متنفره و دختر دایم رو دوست داره من هر روز بیشتر بهش فک میکنم
هر روز بیشتر از دیروز عاشقش میشم چیکار کنم ک دلش رو بدست بیارم من اونو دوست دارم اونم دختر دایی رو و دختر دایی م اونو دوست ندارم چیکار کنم
برو به فکره درسو مشقت باش بیبی
سلام من یک دختر روستایی هستم دو تا از پسرا عاشقم شدن و خودشون اومدن به من گفتن که ما تورو دوست داریم منم هر دوتاشونو حول کردم گفتم من هیچ کدوم شمارو دوست ندارم یکی پسر خالمه و یکی هم دوست صمیمی پسر خالمه اون دوتا پسرا به من عاشق شدن و دوتاشون باهم دوست صمیمی هستن و باهم همسایه هم هستن من ۱۱ سالمه اون دوتا هم باهم همکلاسی هستن و اون دوتا هم ۱۲ سالشونه پسر خالم اینا یک خونه دو طبقه دارن و خونشون قدیمی بود تازه همین امسال خونشونو ساختن دوطبقه کردن و دوست صمیمی پسر خاله ام هم یک خونه سه طبقه دارن و یک کارخونه ی لواشک دارن و خیلی پولدار هستن پسر خالم اینا وضعیت مالیشون بعد نیست اسم پسر خالم علی اصغر هست و اسم دوست صمیمی پسر خاله ام هم هادی هست اسم بابای دوتاشونم رسول هست اون پسرا دوتاشونم خوشگلن به نظرتون من کدوم از اونارو انتخاب کنم
ابجی برو بهش بگو عاشقشی عشق سن و اینا حالیش نیست تا از دستش ندادی بهش بگو اگه ردت کرد با اینکه خیلی سخته سعی کن بهش توجه نکنی تو جمع یا هر جای دیگه سخته میدونم
میخواستم از پسرای خوب(;
بپرسم ک به نظرتون چطوری می تونم دلشو ب دست بیارم💔💝♡(。’▽’。)♡
یکم بهش کم توجهی کن
جون و دل پسر دختر نداره هر آدمی از بی توجهی سرد میشه مشوره نادرست نده؟
ممنونت🤍
سلام من با دختری نامزد شدم که ندیده بودمش ولی رفته رفته عاشق هم شدیم انقد عاشق هم شدیم که نمی توانستیم از هم دور بمونیم همیشه کنار هم بودیم ولی فامیلهای بی انصاف با شیطنت از هم جدامون کردن الان من زن گرفتم اونم شوهر کرده هردو بچه داریم ولی همون عشق تودل منه بیشتر موقع دلم میگیره کلافه نمیدونم چکار کنم فکر می کنم دل به دل راه دارد،
سلام به همگی
امیدوارم مشکل همتون هر چه زودتر حل بشه
من یه دخترم 14 سالمه.من عاشق ی پسر 14،15 ساله شدم اسمش ارین هست.همسایمونه.من یه 2سالی میشه که دوسش دارم ولی اون بهم اهمیت نمیده و شبا بهش فک می کنم و می دونم که عاشقشم و این عشق از روی شهوت نیست.در واقع من عاشق حجب و حیاش شدم.پسر خیلی خوبیه. از اونجایی که سنم کمه نمیتونم به کسی چیزی درباره عشقم بگم
من یه دختر چادریم و نمی تونم راحت بهش ابراز علاقه کنم چون نمیتونم مثه بعضیا به راحتی باهاش صحبت کنمو…
واسنهلهقودوخسان
ادم که مشود که عشق نباشد این مکان ندارد🌺
سلام من رلمو خیلی دوس دارم ولی ب خاطر غرورم نمیتونم بگم عاشقتم قربونت برم……
چی کنمممممممممم؟؟؟؟؟؟
با من رل بزن….
قَدرِت رو هم میدونم
خخخ
توهم بیا بامن رل بزن خخخ
سلام خوبی
بیا
زهرا توهم 14سالته.خخخخ
اگه واقعا دوسش داری باید پیش اون غرورتو ول کنی
سلام من شاهینم ۱۵ سالمه بایه دختره آشنا شدم دختره خوب بود خوشگل بود من مخشو زدم تقریبن ۱سال نیم پیش باهم تو رابطه ای خوب گرم بودیم که حتا رفیقام میگفتن انقدر بوسش نکن اون چرا انقدر تورو بوس میکنه بعد این سال جدید کلا رفت رو مود یکسری چیزا من دلم اونو میخواد ولی اون دیگه هیچ حسی بهم نداره ولی من عاشق اونم ولی ازش پرسیدم من کیتم گفت تو گسیم نیستی بعد گفت من دیگه عاشقت نیستم من با تمام غرورم از پیشش رفتمو یه طرف دیگه گریه کردم الانم باز هرچی یا هرکاری که میکنم باز برنمیگرده فقت این یه رفیقفاب شدیم مثل قبل رابطه دیگه نداریم من تمام دخترا و پسرا رو درک میکنم امید وارم همتون به اون عشقتون یا به هرچیزی که میخوایید برسید و لطفن جواب منو بدیت که چیکار کنم با تشکر از شماها
آخی 😟😢
منم یه بار شکست عشقی خوردم.
سلام خوبی
اگه نظر منو میخوایی آمارشو داشته باش وقتی میخواد بره بجایی که کلی زیورآلات به خودش بسته و …..یه بچه خشکل از رفیقاتو که تاکسی داره بره کنارش و به طریقی سوارش کنه بعد مستقیم ببرش یجا که دوتا از رفیقا دیگت هستن،همه طلا وگوشی وپول هرچی داره ازش بگیرین وبعد با احترام ردش کنین بره
وقتی قضیه را بهت گفت تو وسایل خودشو بفروش،وبهارشو براش بخر،تا بهت عکس الغمل نشون بده،وبرگرده باهات
دخترا همشون الکی قول میدن بهتر دیدن میرن یا واسه سرگرمی میخوانت
نخیر اصلا اینطوری نیس همع دخترا یه جور نیستن من خدم دحترم ولی اینطوری نیسم
اتفاقا همشون اینطوری هستن
پسراهم خیلی بی احساسن پسر یکه دوسش دارم ازم دوری میکنه😭
اصلا هم اینجور نیست خیلی از دخترا اصلا اونجوری نیستن
یه سوال تا حالا جلوش گریه کردی
شاید جواب بده انشالله برمیگرده.❤️❤️
برام یه سوال پیش اومده یه پسر سه سال منتظرم مونده تا برگردم الان برگشتم خیلی هم خوبه همش مگ دوست دارم اصلا حرف های بد نمزنه میگه مخام بیام خاستگاریت ولی من نمتونم قبول کنم پسر خشگلیم هس موفرفری جذابه به دلیل مشکلات خانوادگی نمتونم بگم بیاد خاستگاری میترسم به مامانم بگم که عاشقمه عاشقشم لطفا راهنمایی کنید چکار کنم
سلام دوست عزیز بنظرم بگی مادرت بهتره بلاخره باید به روزی حرف دلتو بزنی اگه طرفت واقعا می ارزه بگو دیگه باید خوبم بشناسیش بعد به مادرت بگی
سلام منم 15سالم عشق شدم رفیق داداشم هستم اسمش نوید نمی دونم چی کار کنم اون عشقم یانه
ﺷﺒﻴﻪ ﻣﻦ ﻧﺮﻭ ﺩﻧﺒﺎﻟﺶ ﻣﻨﻢ ﺩﻗﻴﻖ ﺷﺒﻴﻪ ﺗﻮﻳﻪ اﻣﺎ ﺑﺰاﺭﺵ ﺑﺮﻩ ﻫﻴﭻ ﮔﺎﻫﻲ ﻣﺰاﺣﻤﺶ ﻧﺸﻮ ﻛﻮﺷﺶ ﻛﻦ ﻓﺮاﻣﻮﺷﺶ ﻛﻨﻲ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻴﻜﻦ ﻋﺸﻖ ﺩﻭﺭاﻥ ﻧﻮﺟﻮاﻧﻲ
سلام من دختری ۱۴ ساله ام عاشق یه پسره شدم او منو اول خیلی دوست داشت ولی من نمیخاستمش ولی الان که میخامش اون نمیخاد من چیکار کنم که بهش برسم؟
سلام من عاشق یه پسر توی پارک شدم اونم عاشق من شد و الان هم با همیم و از این کارمون هم پشیمون نیستیم ولی من بعضی موقع احساس میکنم اون دوست منو دوست داره ولی خب بعدش که باهاش حرف میزنم این حس از بین میره و من بیشتر عاشقش میشم خلاصه اینو میدونم که اون هیچوقت به من خیانت نمیکنه تازه اختلاف سنیمون هم ۳ هست ولی تا دو سه روز دیگه که من ۱۳ سالم بشه اختلاف سنیمون میشه ۲ دلمم براش خیلی تنگ شده دل اونم همینطور الان ۵ ماه هست که همو ندیدیم 😢😣😫 دلم یه زره شده براش 😓🤧
سلام من ۱۴ سالمه آلات تقریبا ۴ ساله عاشق پسر داییم هستم، اوایل فکر می کردم فقط یه حس دوستانه هست ولی دیدم همیشه به فکرشم وقتی می بینند لبخند میزنم و ناراحتی هامو فراموش می کنم و خلاصه که آخرش فهمیدم دوستش دارم
امسال به طور خیلی اتفاقی مادرم از این موضوع مطلع شد و به طور جدی باهام برخورد کرد و حرف های مزخرفی مثل «تو لایق بهتر از اونی» و یا «اون به جایی نمیرسد» و اینا تو گوشم می خوند . منم سعی کردم فراموشش کنم ولی نتیجه شد هرشب گریه کردن و صبح وقتی بیدار میشم اشکام سرازیرن و همینطور وزن کم کردن . شهامت اعتراف هم نداشتم و ندارم و الان هم زندگیم عین جهنمه . لطفا یکی بهم بگه چیکار کنم
به حرف مادرت گوش کن
من با ۲۶سال سنم موندم تو زندگیم چه جوری تصمیم بگیرم شما چه جوری با ۱۴ سال سن عاشق میشید هم سن شمابودم فقط به فکر بازی کردن این جور چیزا بودم نکنید تورو خدا مگه عشق عاشقی الکیه
دقیقا منم مثل تو عاشق شدن تو ۱۴سالگی خخخ
خخخخخ. منی که با 34 سن هنوز موندم، دچار شکست عشقی شدم یا یه حس زودگذر بوده
دختر ها دروغ میگن
من ۴۲ سالمه و ۱۰ ساله همسرم که عاشقش بودم فوت کرده کلا ۲ سال زندگی کردم و یه بچه دارم الان عاشق یه آقایی شدم که ۵ سال ازم کوچک تره آنچنان عاشقش هستم که هر لحظه چشمام پر اشکه اون هم میگه دوستم داره ولی رفتارهای عجیبی داره پیام جواب نمیده و تلفن نمیزنه واقعا من توان این بی توجهی رو ندارم من خیلی روح لطیفی دارم و این عشق منو داره از پا درمیاره
راستی
همدردیم
به نظر من اگه پسره خوبی نیست یا یکی دیگه را دوست داره فراموشش کن و فراموش کردن سخته
دبستانت رو تموم کن فعلا تا ببینیم چی میشه
آی گفتی پرویز پوکیدم از خنده دادا😂😂😂😂😂
😂😂😂😂بچه اومد درد دل کنه زدی تو پرش
سلام من ۱۵ سالمه ی عاشقم آخه تو این سن چرا من باید درگیر این چیزا بشم،عشقم ۳۰ سالشه توی مسجد دیدمش،تقریبافامیلیم،خیلی خوبه عشقم،شبا به بهانش میرم مسجد،اون خیلی بهم توجه میکنه هی میخواد بهم نزدیک بشه،من دیوونه وار عاشقشم دوسش دارم،حس میکنم اونم خیلی دوسم داره،چون خواهرش که جاری خالم هی میاد پیش مامانم در مورد ازدواج و این چیزا حرف میزنه و من حس میکنم میخواد منو خاستگاری کنه برای داداشش،خدا کنه ک عاشقم باشه،چون من میخوام بمیرم از درد عاشقی و عشق،قطعا بعضیاتون درکم میکنید،حالا با میگم اگه بیان خواستگاریم مامان بابام بگن نه چیکار کنم،چون من خجالت میکشم به مامان بابام بگم عاشقشم،انشاالله امید به خدا همونطور ک من عاشقشم اون بدتر عاشقم باشه،من خدا رو دارم و میدونم که به هم میرسیم.
سلام داستان من عجیبه لطفا بخونید و کمکم کنید .
من دخترم و ۱۲ سالمه من تو تهران زندگی میکنم تز خانواده سطح بالاهستم و پولداریم ولی شهرستانمون توی لاهیجان هستش خانواده مامانم تو لاهیجان و خانواده بابام تو یه محله که بزرگترین خونه اون محله خونه خانواده بابامه .. من خیلی خونه خانواده بابام و دوست داشتم تا یه روز با یه دختر دوست شدم با اون رفتم بیرون دروازه تنیس بازی کنم که یه گله پسر دیدم یه دونه از پسرا منو خیلی عجیب نگاه میکرد فکر کنم تو دلش میگفت این کیه تازه وارده ؟ منم تو دلم گفتم حتما ازین پولدارای مغروره ولی به مرور زمان و هزار بار دیدن عاشقش شدم بین همه پسرای محله اونو دوست داشتم راستش تو یه خونه کوچیک زندگی میکنن اونقدرام پولدار نیستن و از خانواده بالایی نیستن ولی پسره خوشتیپه . من توی اعماق دلم یه چیزی احساس میکنم توش که به نظرم هیچ پسری اون چیز رو نداره . اون خوب بدمینتون بازی میکنه یه بار باهم بازی کردیم خیلی خوب بود . من همه جا میدیمش تا یه وقت که دوستم رفت به یه نفر گفت من اونو دوست دارم بعد کم کم همه محل فهمیدن من از اون موقع دیگه اونو طرفای خونه خانواده بابام ندیدم ولی جاهای دیگه دیدمش اون پیش من بود میومد پیش من و دوستم میگفت بدمینتون بده بازی کنیم حالا نمیدونم واسه بازی میومد یا واسه من . اون همیشه منو نگاه میکرد اما اخرین باری که همو دیدیم یعنی همین ۳ روز پیش با ماشین داشتیم میفرتیم که اون منو تو ملشین دید و وقتی منو شناخت دیگه نگام نکرد و چون ما آروم میرفتیم من خوب متوجه شدم من نمیدونم اون منو دوست داره یا نه ؟ چرا منو نگاه نکرد به نظرتون ؟ خواهش میکنم دیگه دارم دیوونه میشم راهنماییم کنین خواهش میکنم
دوست عزیز الان با این نشانه هایی که تو گفتی معلوم نمیشه که دوست داره یا نه ولی شاید بخاطر این نگاهت نکرد چون فهمیده بود دوسش داری و خجالت میکشید به نظر من که سعی کن بیشتر به چشمش بیای و سعی کن عاشقت بشه
سلام
من ۱۵ سالمه دوتا پسر فامیلمون عاشقم شده یکی ۲۱ سالشه پسر خاله ام هس خیلی هم ثروت و مال زیادی داره من اصلا دوسش ندارم ولی اون منو دوست داره
و دیگری پسر دایی مامانمه ۱۸ سالشه من اونو خیلی دوست دارم و همچنین اون هم منو خیلی دوست دارم زیاد فقیر هم نیستن متوسط هس چند ماه باهاش میحرفم
یعنی واسه ی همدیگر جون هم میدیم حس میکنم
نمیدونم چیکار کنم خواهشا بهم راهنمایی کنید
سلام بنده یه پسر ۲۵ ساله هستم که دقیقا همین مشکل شمارو دارم البته من به یکیشون واقعا علاقه مندم ولی اون یکی رو اصلا خوشم نمیاد ومشکل اصلی من اینه که خودشو بهم تحمیل میکنه و دلم نمیاد بهش نه بگم واقعا سخته
سلام مرضیه هستم۲۸ساله و شوهرم وخانوادم دارن منو عضیت میکنن با موی سر مثله دیگه نمیزاره من غذا دورست کنم میره از خونه میاره و وقتی گه از خونه میاره تو غذا موی سر پیدا میشه اونم یگ بار نه چند بار شاید نزدیگ ۱۵ بار همش اول به خودم گفتم شاید دارم اشتباه میگنم ولی دیدم نه دارن عضیت میگنن منو اینا و شوهرمم شب ها دیگه دیر میاد خونه بیشتر روز شب هاش رو با رفیقاش میکذرونه وقتی گه من زنگ میزنم اعصبانی میشه اخه معتاد هستش میکم شاید بخاطر اینه تورو خدا کمکم کنید هیشکی کمکم نمیکنه همه دارن دیوانم میگنن
تو به یک دختر علاقه داری پس باید فقط اون برات مهم باشه و به دومی اهمیت ندی دلم نمیاد یعنی چی؟ شما یک روز ازدواج میکنی شاید با همین دختری که بهش علاقه داری اونوقت شاید همین دختر دومی یا هر زن دیگه ای بیاد سمتت بخواد باهات بره تو رابطه بعد شما میخوای بگی دلم نمیاد نه بگم و به همسرت خیانت کنی وقتی دختری رو دوست نداری حتی باهاش باشی بهت وابسته میشه بعدش که بخوای کات کنی بدتر داغون میشه پس اصلا روی خوش بهش نشون نده و مستقیما بگو بودن من و شما ممکن نیست و به فکر بدست اول درل دختر مورد علاقت باش الان باید به عشقت وفادار باشی و وسوسه نشی به رابطه با دختر دومیه که حتما ختم به جدایی میشه
هیچ وقت تحمیل نکردم همیشه خودت شرو کردی ومن ادامه دادم .اگه این مشکلته براحتی حل میشه.مگه تو اگه ازدواج کردی باهرکسی.باید تمام دوستانت روکنار بزاری وهیچ رابطه نداشته ب ااشی
سلام
من ۱۵ سالمه دوتا پسر فامیلمون عاشقم شده یکی ۲۱ سالشه پسر خاله ام هس خیلی هم ثروت و مال زیادی داره من اصلا دوسش ندارم ولی اون منو دوست داره
و دیگری پسر دایی مامانمه ۱۸ سالشه من اونو خیلی دوست دارم و همچنین اون هم منو خیلی دوست دارم زیاد فقیر هم نیستن متوسط هس چند ماه باهاش میحرفم
یعنی واسه ی همدیگر جون هم میدیم حس میکنم
نمیدونم چیکار کنم خواهشا بهم راهنمایی کنید
سلام من یه دختر ۱۴ساله ام نمیدونم بلکه یه ماه است عاشق یه پسر هم سنم شدم او در گذشته منو دوست داشت اما من دوسش نداشتم الان من عاشقش شدم ولی احساس میکنم او منو دوس نداره بعضی وقتا جوری نگام میکنه که آدم میگه انقد وابستمه ولی بعضی وقتا هم اصلا بهم اهمیت نمیده یعنی این رفتارش منو می کشه دیوونه میشم لطفا شما بگید منو دوست داره یا نه
به نظر من دوستت داره
سلام اون میدونه که دوسش داری
منم شبیه همین شرایط شما را دارم منم ۱۴ سالمه و منم فکر میکنم که اونم هم سن منه واقعا شرایط سختی منم واقعا دوسش دارم
تو باید کار خودش را بالا خودش انجام بده چند مدت ابراز عشقت را نشان نده سعی کن دوستت دارد با این اخلاق جدید ات
با پولداره ازدواج کن
عزیزم همه چیز پول نمیشه
تو باید کار خودش را بالا خودش انجام بده چند مدت ابراز عشقت را نشان نده سعی کن دوستت دارد با این اخلاق جدید ات
ببین از شوک نه باشد چون همه اول ها همین قسم بعد رحا میکند اکر خوب است یاالله زنده گی خوش داشته باشید آرزو خشبحتی میگنم برایتان
من یه دختری ۱۵ سالمه چند ماه دوتا پسر عاشقم شدن یکی پسر خاله ام هس ۲۱ سالشه ثروت و مال زیادی داره ولی من اصلا دوسش ندارم
و دیگری پسر دایی مامانمه زیاد فقیر هم نیستن متوسط هستند و ۱۸ سالشه
من پسر دایی مامانم رو خیلی خیلی دوست دارم اونم منو خیلی دوست داره واسه ی همدیگر جونمون هم میدیم ولی حس میکنم اشتباهی تصمیم میگیریم خیلی گرفتار و درگیرم نمیدونم چیکار کنم کدوم انتخاب کنم
خواهشا بهم یه راه درست نشون بدین
پسر خالت انتخاب کن
پسر خالت انتخاب کن
سلام به نظرم شما وقتی که پسر دایی مامانتو دوست داری خوب چرا الکی خودتو و مغزتو خسته میکنی پسر خالتو به عنوان همسر آیندت فراموش کن
من ۱۸ سالمه و تا حالا عاشق هیچ کس نشدم انگار عشق و عاشقی واسم یه چیز مسخرس بعضی وقتا فک میکنم بی احساسم مشکلی دارم که هیچ پسری به چشم نمیاد
منم مث تو بودم و همش خندم میگرفت از این که عاشق چطوری برای عشقش جون میده پارتنرم بشدت عاشقم بود و من درکش نمی کردم و همش میخواستم ترکش کنم و اون هر بار با گریه زاری و زیر پا گذاشتن غرورش منو ب زور نگه میداشت دوسال گذشت بلاخره ناخواسته درگیر عشقش شدم ولی اون بیمار شد و توجهش به من یهو صفر شدو من درگیر عشق یک طرفه شدید شدم و زندگی خوش و بیخیالم جلو چشمام سیاه شده، بشدت مودی و دم دمی مزاج شدم و توی بد ترین روزای عمرم دارم زندگی میکنم
بدترش اینکه طرفم دوسال به زور منو با خودش کشوند ولی الان من براش میمیرم و اون عین خیالش نیست:)
هعی حدودا ۱۶ ساله میخامش از بچگی میخاستمش اون بچه پولدار بود منم بچه فقیر همیشه میخاستم فراموشش کنم ولی وقتی با هم حرف میزدیم دوباره ب دلم مینشست هیچ وقت نتونستن بهش بگم دوست دارم
هعی شاید هم ب هم نمیخوریم
من دهاتی ام عشق بی وفا حیفه ک شناسنامت با اسم من کثیف بشه
هعی حدودا ۱۶ ساله میخامش از بچگی میخاستمش اون بچه پولدار بود منم بچه فقیر همیشه میخاستم فراموشش کنم ولی وقتی با هم حرف میزدیم دوباره ب دلم مینشست هیچ وقت نتونستن بهش بگم دوست دارم
هعی شاید هم ب هم نمیخوریم
من دهاتی ام عشق بی وفا حیفه ک شناسنامت با اسم من کثیف بشه
سلام گایز
من ی دختر ۱۶ ساله هستم و با بیشتر از ی هفته چت با ی پسر که ۱۷ سالشه فهمیدم که خیلی دوسش دارم ، البته اون از قبل بهم گفته بود که خیلی دوسم داره و بهم حس داره
ولی الان بعد ۱ هفته و نیم اون به من گفته که بهتره الان رابطمون تموم بشه تا ی هفته دیگه
بهش گفتم که چرا اینجوری مگه تو نمی گفتی که خیلی تو رابطه پایداری
اون گفت که نمی خواد من وابستش بشم و اذیت بشم چون اون وابستم شده
بهش گفتم از اینکه دو نفر وابسته هم بشن بده و از اینکه همو دوست داشته باشن بده
بهم گفت که خیلی بده بعدش نابود بشن بخاطر همون وابستگی
بهم گفت که اولین دختری بودم که خیلی به دلش نشستم
و گفت اگه تو کنار من نباشی دیگه با هیچکس نخواهم بود
دوست پسرم بهم گفت که فکر می کنه لیاقت منو نداره
و الان بر سر دوراهیه که رابطرو ادامه بده یا نه بخاطر من
از خودش پرسیدم که تو می خوای با من باشی ؟ بهم گفت که خیلی دوست ااره بامن باشه
ولی خودش گفت که نمی خواد من ضربه بخورم و اذیت شم
ممنون میشم ی نظری بدید
من برای اولین بار تو زندگیم برای ی پسر گریه کردم
و البته اینو هم بهتون بگم که ما وقتی بچه بودیم تو مهد کودک باهم بودیم
و احساس می کنم که این پسر نیمه گمشده منه
لطفا کمک کنید
ممنونم 🙏🤘
ازاین لحاظ که واقعادوست ندارم کوچکترین ضربه ای بخوری وازلحاظ دوست داشتنت خودت بهترین دانایانی وفقط به الستی بودنت بسنده ویاداورمیشم.ازلحاظ لیاقتهیچکسی لایقت نیست .واین لطف ازتوئه که گوشه چشمی عنایت کردی .توجای کوچکترین اشتباه نداری اگه موقعیت بهتری نصیبت شده رو دلت پابزاروازعقلت پیروی کن هرچه کردی نظرمنه
سلام ابجی طرف بنظرم دلش پیش یکی دیگس وگرنه ادم هیچ موقع کسی رو ک از ته دل دوسش نمیخاد ازش دور باشه و حتی اگ تو باهاش کات کنی هم به یادت میمونه و پیگیرته
دوستت نداره
سلام
من دخترم۱۴سالمه
تو روستای مامانم منو یه پسره عاشق هم شدیم مامانش منو از مامانم خاستگاری کرد
ولی مامانم نزاشت من به عشقم برسم
پسره خیلی خوش تیپ و موهای فرفری داری ولی بعد از اینکه مامانم گفت نه دیگه دوسم نداره ولی من خواب و خوراکم و روز و شبم شده اون تو مدرسه درسارو نمیفهمم همه چیزم شده اون😪😪😪😪😪
دیوانه وار میخامش
ترو به خدا کمکم کنید
مامان منم سر سنمون مخالفت کرد چون اون ۲۸ سالشه
سلام
پس چرا کسی کمکم نمیکنه
من در مورد همین با یکی از دوستای صمیمیم صحبت کردم
همیشه پیشش گریه میکنم اونم دلداریم میده الانم اشکام امون نمیده که بقیه ماجرا رو براتون بگم
بیخیال مامانت راست میگه گریه ام فایده نداره پیش دوستات راز دلتو نگو یه روز ازش سو استفاده میکنن
صلام من یه دخدرم ک ۱۶ سالمه
۵ ماهه وارد یه رابطه ایی شدم ک پسری ک مقابلمه یه پسر بسیاااار احساساتی و زودرنجه طوری ک سر مسائل کوچیک گریش میگیره خیلیم بمن وابستس و ۳ سالم ازم بزرگتره
از اون طرف یه پسری وجود داره ک ۳ ماهه عاشقم شده یک بارم منو حضوری دیده از اون موقع به بعد ده برابرررر احساساتشو بروز میده و واقن حس گناه میکنم چون خودش میگ دوص داشتن من یه طرفس تو هیچ حسی بمن نداری کاملن میتونم احساس کنم ک دوصم داره و دارم بهش بد میکنم خودش همیشه میگع منو به بقیه ترجیح دادی
من نمیدونم رابطه ۵ ماهه خودمو ادامه بدم یا تموم کنم یا با اون پسری ک ۳ ماهه عاشقم شده وارد رابطه بشم
هردوشونم از نظر چهره و اخلاق و وضعیت مالی خوبن هیچ عیبیم ندارن اما من موندم نمیدونم باید چیکار کنم خیلی تصمیم گیری برام سخته چون به دوتاشون حس خوب دارم:)!
سلام وقت بخیر. من بیست سالمه ازچهارده سالگی عاشق شدم. هشت ساله عاشق پسریم بعدهشت سال بهش گفتم پسم زد. خالم زن عموشه میخواسته به خالم تجاوزکنه. امامن دوسش دارم. چجوری جذبش کنم خیلی ذهنمودرگیرکرده. 😔
سلام من تغریبا۷ماه با یه پسر دوست بودم فقد رفیق نه عشقو رل و اینجور چیزا اونم درهد چت کردن الان که چند ماه میگذره یا همش دارم عکساشو نگاه میکنم یا چتامونو میخونم با کوچیک ترین حرفی که بزنه زود ناراحت میشم دست خودم نیست نمیدونم هم میگم دوسش دارم همم میگم نه یه حس زود گذره چیکار کنم؟
وقتی تو رابطه هدفی مشخص نباشه و الکی باشه بازنده اصلی دختران چون از احساساتشون مایه میذارن.
چجوری عضوه باشم تا نظرات خودمو ب اشتراک بزارم
سلام من 25 سالمه از ۱۶سالکی با یه پسر آشنا شدم چند سال باهم بودیم باهم جور بودیم خیلی راحت بودیم دیگ قرار بود باهم ازدواج کنیم تا اینکه من یچیزایی تو گوشیش دیدم که گذاشتمش کنار کلن سه چهار ماه بعدش دوستم پسر داییش رو بهم معرفی کرد من نمیخواستم باهاش باشم ولی به زور قانعم کرد که چند وقت باهم باشم اگ بد بودم دیگ نباش من اصن میدیدمش بدم نیومد ازش تا این که رفتیم بیرون چند بار کم کم ازش خوشم اومد الان دوسال گذشته و ما باهمییم اون اول خودشو آدم روشنفکر نون داد من منم همه چیزو براش تعریف کردم ولی بعد دوسال هر اتفاقی میوفته میگه ما فقط رفیقیم من نمیتونم با خیلی چیزای تو کنار بیام ولی من خیلی دوسش دارم نمیدونم چکار کنم
با سلام.من الان 17 سالمه و 9 ساله که عاشق یه پسری هستم که 23 سالشه.هیچ وقت بهش نگفتم و الان دیگ واقعا تحمل ندارم نمیدونم باید چیکار کنم.نمیتونم بهش بگم چون یک بخاطر آبروم دو میترسم ردم کنه و یا فکر کنه از این دخترای ولگردم.بخاطرش هیچ وقت با کسی وارد رابطه نشدم چون اونم همچین ادمی هست.پسری سختی کشیده ایی هست دوس دارم باهاش زندگی کنم خوشبختش کنم ولی نمیدونم اون چ حسی نسبت به من داره.تقریبا فامیل میشیم.سالی شاید سه بار هم نبینمش لطفا بهم کمک کنید نمیدونم باید چیکار کنم….
چقد منی سن و سال مون مدل رابطه مون سن طرف و….. الان در چه حالی چیکار کردی؟
هیچ
هیچی
یعنی از۸سالگی عاشق شدی
اوهوم
بهش بگو بهترین کاره
ولش کن
سلام .دوستان خوشحال میشم نظرتون در مورد صحبتام بدونم.
بنده یه پسر ۲۰ ساله ام.قضیه برمیگرده به سه چهار سال قبل که من با یه دختر خانومی که هم سنمه و یخورده از هم فاصله داریم آشنا شدم.
اوایل آشنا شدنمون من گفتم که قرار نیست هیچ رابطه ای بینمون باشه و فقط قراره رفیق باشیم.با توجه به روحیات و اخلاق ایشون ،این موضوع رو کاملا پذیرفتن چون از داخل رابطه بودن انگار بیزاره.
ما توی این سه سال شدیم بهترین رفیق،شدیم بهترین همدم،بهترین همراز ،و هر چیزی که شما بهترینش رو تصور کنید.هیچ چیزی نبود که ما از هم پنهون کنیم.این قضیه ادامه داشت تا تابستون پارسال حس کردم عاشقش شدم و این ادم به درد زندگی من میخوره.از اونجایی که هیچ چیز پنهونی نداشتیم بهش گفتم میخام با مادرم درموردت صحبت کنم.یه حالت مسخره طوری خندید اما دونستم ته دلش خوشحال شد.بعد این حرفم باعث شد ما خییلی خیلی بیشتر از قبل با هم صحبت کنیم شاید روزانه سه چهار ساعت صحبت میکردیم البته این بحث رو هم همیشه داشتیم که میگفت بیا هنوز رفیق باشیم نمیخام هنوز هیچی نشده رفافتمون به هم بخوره.بعد از چند ماه(وسطای زمستون) این حرف رو به جدیت ادامه داد و میگفت بیا مثل قبل باشیم و من از اینکه که انگار رفتیم تو رابطه خوشم نمیاد.منم هی میگفتم باشه اما دوست داشتنه نمیذاشت که واقعا مثل قبل بشم.این باعث شد حرفاش و رفتاراش هی سرد بشه تا این اواخر که شاید روزی ده تا پیام بینمون رد و بدل میشد.چند روز قبل گفتم بیا یخورده صحبت کنیم بعد بهش گفتم چرا سرد جواب میدی برگشت گفت من مجبورت نکردم باهام صحبت کنی….
این حرفی که زد شاید تو این چند سال زشت ترین و بدترین حرفی بود که شنیدم ازش.
تو این مدت هی بهش میخاستم بگم که با مادرم قبلا صحبت کردم و قضیه داره جدی میشه اما این سرد شدنه نمیذاشت چون میخاستم حال جفتمون مثل قبل باشه بهش بگم.بهش گفتم میخام واقیت رو بهت بگم.بهش گفتم که اینجور شده و نشده بهت بگم.همون ادمی که سرد جوابمو میداد بعد از مدت ها بازم خنده هاش باز شد اما میگفت نه نمیشه لطفا دیگه به بابات نگو به مادرتم بگو کنسله.ولی میدونم بازم خوشحال شد.بهش گفتم بعدا تصمیم میگیریم چیکار کنیم و گفت باشه.همون شب گفتم میخاستم وقتی حالمون خوب بود بگم اما نمیشد.برگشت با خنده گفت منم این چند وقته اعصاب ندارم تو ای هی گیر میدی اینجوری و اونجوری.اما بعد اون شب که یخورده خوشحال بود حس میکنم بازم همون روند سرد شدن رو داره ادامه میده.چون بخاطر یسری مشکلاتی که دارم و خودشم میدونه وقت نشده اصلا درست صحبت کنیم.البته خودش هی درمورد مشکلم پرسیده و هوامو داشته.
تنها چیزی که دوست داشتم حتی با اینکه سرد شده اینه که حرمت نگه داشته هیچوقت حتی تو اعصبانیت هم حرفی نزده که بخایم ناراحت بشیم.
با این حال هر روز با هم صحبت کردیم حتی کم.در مورد اینکه پای پسر دیگه ای درمیون باشه صددرصد مطمعنم تا یه ماه پیش که کسی نبوده.حتی الانم که خیلی کم صحبت میکنیم از صحبتاش حدودا مطمعنم که تا الان کسی نیست.
میدونم ته دلش منو دوست داره و نمیخاد واقعا دل من بشکنه اما نمیدونم چرا از چشش افتادم.نمیدونم شاید نا امیدش کردم با حرفی که زدم و عمل نکردم یا شاید به قول خودش من زیادی خوبم و این خوب بودنه خوب نیست.
چون ادمی نیست که رابطه دوست داشته باشه نمیدونم این حرفم درست بوده که بهش گفتم یا نه.
درمورد خودمم وضع مالیمون نسبتا خوبه یه ماشین دارم.دانشگاه دولتی مهندسی میخونم.کار آزاد دارم پیش پدرم و از درآمدشم راضییم.مسکن هم داریم و نیازی به مستاجر شدن بعد ازدواج نیست اما این مورد آخر رو نمیدونه و تا وقتی که بله رو نگه بهش نمیگم.البته تو دوران بی پولی و بی ماشینی و ماشین دار شدنم رفتارش اصلا عوض نشد(ادم مادی ای نیست) فقط یبار یادمه به دوستش گفته بود برا ازدواج هیچ چیز مهم نیست فقط ببین طرفو دوس داری و به دلت میشینه یا نه.بقیشو میشه سخت یا راحت حل کرد.
فقط نمیدونم چیکار کنیم که بشه مثل قبل بشیم.
نمیگم حتما باید باهاش ازدواج کنم چون قرار شده با هم مفصل درموردش صحبت کنیم و به نتیجه برسیم اما میترسم قبل اینکه موقعیتش پیش بیاد ببینمش و صحبت کنیم همه چی تموم شده باشه.چون همونطور که اول گفتم از هم فاصله داریم و شاید همدیگه رو دیدن ما هر یکی دو ماه یباره.(ولی میدونم اگه رفاقت بود هنوزم کم نمیذاشت شاید من اشتباه کردم که زود پای رابطه و ازدواج رو پیش کشیدم)
خوشحال میشم نظرتونو و راهنماییتون رو بدونم.مرسی از راهنماییتون
چیزی که من متوجه شدم اینه که دختره دوست داره ولی به عنوان یک دوست و خب نمی خواد دلتو بشکونه و بهت آسیبی بزنه برای همین هروقت بهش ابراز علاقه میکنی تو روت لبخند میزنه…شایدم زیادی بهش ابراز علاقه کردی زده شده..ممکنم هس مشکلی این وسط باشه ..باید ی بار مستقیم باهاش حرف بزنی بهش بگو هرچی هست بهت بگه تا تکلیفتو بدونی
سلام دادش شما باید چند روز را بب خیال شوین دور باشیم ازش اگر اون پیام داد هم جواب ندین تابیفهمه که شما هم ناراحت شودین دیگه ابراز علاقه نکنید اگر اون بی خاهد خودش سری گپ باز میکننه
بابا طرف دوستت داره هرچی منتظره تو نمیری خواستگاری بخاطر همین دلش سرد شده بنظر من زودتر پا جلو بزار تا نرفته از دستت
عسلام من ۱۵,سالمه و مامان بابام طلاق گرفتند یک بار ک رفتم خونه بابام خاستن بزم خونه دوستم یه پسر منو دید آشنا بود انگار رفیق دوست پسر دوستم بد بهم پیام داد گفت من تو نگاه اول عاشق شدم …….. من بلخره باهاش رل زدم الان ۵ماه همو ندید تو این پنج ماه فقط فکر کنم ۵یا۷بار همو دیدم و فقط دو ساعت پیش هم بودیم الان مامانم دو ماه فهمید و قرار ببینتش اولا خیلییی دوسش داشتم الان احساس میکنم حسم بهش کم شده اون منو خیلیییییی دوست داره خیلییی
نمی دونم واسه چی شاید بخاطر اینکه زیاد باهاش رابطه ندارم یا نمیبیمش
خلاصه کمک کنید ک چیکار کنم
ممنون
سلام،خوبین
ب نظر من سعی کنین یه خورده از حال وهوای ازدواج و اینجور چیزا بیاید بیرون و سعی کنید نیتتونو از وارد شدن به این رابطه تغییر بدین ینی سعی کنین به جای اینکه به عنوان یک دوست دلش رو بدست بیارید به عنوان یه همسر اینده دلشو بدست بیارید. اصلا هم زود نیست برا ازدواجتون اقا
حتی اگ با این دختر خانومی که دوست دارید ازدواج کنید نتونید ازدواج کنید.باید تو این سن ازدواج کنین
من خودم میخام هر وقت دانشگاهم شروع شد ازدواج کنم😅😀 انشالله😊
شما به عنوان برادر بزرگ من به نظرم دست بجنبونید و استین بالا بزنید.خدا رو شکر هم
همه چیتون جوره ماشین و کارو خونه او
چی بهتر از این.لطفا برا منم دعا کنین به عشقم(آرین رسولی) برسم.راستی من 14 سالمه و اسمم حسنا هست
من رو به عنوان خواهر کوچیکتون دعا کنین لطفا…
و همونطور که برا خودتون دعا می کنید برا منم دعا کنید.من از روزی می ترسم که به عشقم نرسم و بدونین که من خیلی احساساتی هستم.😢😞🙏💔
منم قول میدم از الان هر وقت تونستم و یادم موند سعی کنم دعاتون کنم…😇🌸🌺
چرا فک میکنی اینکه مسله پول و ماشین و چیزایی ک نیاز یه زندگی هستن رو اگه ی دختری بگه ینی مادی گراس؟!
اولن مادی گرا اونیه ک اون پول تورو بخاد برداره و بره و مستقل از تو باشه ن اونی ک با همونجا بخاد باهات زندگی کنه
دومن شماها از اون دختر حتما یه بچه ام میخوایید بعد ازدواج ، اگه پول نباشه چجوری میخوایید پوشک اون بچه و وسایل مورد نیازش تهیه کنید؟!
اینکه یه دختری حواسش ب این هست ک شریک آینده زندگیش بتونه از پس خودش و خانوادش بربیاد نمیشه مادی گرایی فقط داره خودشو از بدبخت شدن نجات میده لطفا این بیشعوری رو رواج ندید ک همه بد فکر بخان کنن
و اون دختری ام ک میگی مطمعن باش قول صدرصد میدم هیچ وقت با ی پسر کارگر ازدواج نمیکنه و اینکه میگی ری اکشنی ب ماشینت نشون نداد چون اولن چرا باید نشون بده دومن وقتی ک بری خواستگاریش صدرصد اینم در نظر میگیره ک تو دستت ب دهنت میرسه پس قبول کنه تورو
سلام من یه دختر ۱۴ سالم دو سه ساله عاشق پسرعمم هستم اما میدونم دوستم نداره او حتی رلم داره
واقعا وقتی میبینم که دوسم نداره و رفتاراش سرده هر روز افسرده تر میشم
حتی هر موقع هم که ناراحتم میکنه بیشتر عاشقش میشم دارم دیگ خسته میشم متنفرم از حسی که دارم
بهتره با بهترین دوستت وقت بگذرونی تا از یادت بره
سلام
من یک دختر را خیلی دوستش دارم اون منو دوست ندارد
من خیلی دوستش دارم اون منو از همه جا بلاک کرده
الان تصمیم دارم اونو فراموشش کنم اما نمیتونم
بهم بگید چطوری فراموشش کنم
برای آخرین بار برو باهاش حرف بزن بگو ببین هیچ کس به اندازه من نمیتونه عاشقت باشه ولی اینقدر عاشقتم که نمیخوام تو اذیت بشی پس برای آخرین بار میخوام فک کنی جواب بدی بهم اگر دلتو بهم میدی که برات جون میدم اگرم نه هر چقدرم سخت باشه این بار برای همیشه میرم و دیگه مزاحمت نمیشم
درست است بلاک کرده ات اما اول ببین بخاطر کدام چیزی موضوع در تو دیده بلاک کرده است اکر دیدی خوشت نه کرده اخترام بگذار به مرور زمان فراموش کن خودت را دل داری بده بکو من زیاد تلاش کردم قدر ام را نتوانس من چه چند مدت به خیال اش شو چه طور میشه
سلام من دخترم ۱۲ سالمه داستان عشق من خیلی عجیبه .
سال ۱۴۰۱ وقتی یلدا بود ما تو مدرسه مون جشن گرفتیم من ی دوست دارم که خیلی با هاش صمیمی هستم اسمش……… بود لباس محلی بر کرده بود گیره یادش رفته بود بیاره به داداشش زنگ زد که براش بیاره وقتی آمد من و دختر داییم و دوستم گیره ها رو ازش بگیرم وقتی دیدمش عاشقش شدم بعد از چند وقت فهمیدم دختر داییم عاشقش شده و دوستم رفته به داداشش گفته دختر داییم عاشقه داداشه دوستم شمارش رو داده دختر داییم الان هم عاشق همن دختر داییم ۱۲ سالشه و پسره ۱۸ سالشه بعد چند مدت که داداش دوستم به دختر داییم پیام میداد
مامان و بابای دختر داییم خبر دار میشن گوشی رو ازش میگیرن الان هم داداش دوستم به من پیام میده حالش رو از من میپرسه با هر پیامی که میده قلبم میشکنه بهش پیام دادم که دوسش دارم بعد سین زد اما جواب نداد بعد نوشتم چالش بود بعد جوابم رو داد. بعد گفتم اگه واقعی این حرف رو میزدم چیکار میکردی گف شاید دیگه هیچ وقت بهت پیام نمیدادم بعد هم من گفتم من به عنوان داداش دوست دارم اون گف منم به عنوان خواهرم دوست دارم .
بعضی ها میتونن این رو درک کنن که دچار عشق ی طرفه شدن.
هر وقت بهش فکر میکنم گریم میگیره.
من عشقم رو فدا کردم چون دوست دارم عشقم به عشقش برسه.
واقعا سخته منم شبیه این شرایط تو رو داشتم
یه عاشق هیچ وقت نمیتونه برا عشقش گریه کنه هر کاری هم کنه هر چقدر هم سعی کنه عشق بی قید و شرطه
یه کم خیلی کوچولونیستین:)؟
بلوغتون تموم شده:)؟
این حالت خیلی سخته درکت میکنم عزیزم
سلام
منم یه همیچین مشکلیو دارم من یه پسری تو جایی که همیشه میریم مسافرت دوست دارم نمیدونم اونم منو دوست داره یا نه ولی بعضی وقتا همش بیاد پیشمون دوست داره باهم باشیم ولی از وقتی همه فهمیدن من دوسش دارم یجوریه و اخرین باری که دیدمش منو دید وقتی شناخت دیگه نگام نکرد دارم دیوونه میشم یکی راهنمایی کنه
سلام ممنون از سایت خودتون
من دختر هفده ساله هستم و تقریبا یه ساله ک عاشق یکی از پسر ای محلمون شدم ک حدودا 24 سال میخوره بهش
من واقعا دوسش دارم از ذهنم نمی ره بیرون ولی اون فرد از احساسات من خبر نداره و من نمیتونم بهش بگم ک دوسش دارم بخاطر آبروی خونوادم
من واقعا حالم بده چند بار تصمیم خودکشی گرفتم
من میخوام شروع کنم واسه کنکور بخونم ولی اصلا نمیتونم
کمکم کنید لطفا من واقعا موندم چی کار کنم
سلام خوب عزیزم خودکشی چرا مگر نمی گی محلتان از کنارش رد شو سلام کن یه چیزی ازش بپرس کمکم ادامه بده معلوم میشه
سلام من ۲۵سالمه پسر خیلی خوشتیپ بایه دختری که ۱۶سالش بودوعاشقم بود ومنم عاشقش بودم که بعدش خواستگاریش رفتم مادرش قبول نکرد که بامن ازدواج کنه چون یه مهندس خواستگارش بود ودختره همقبول کرد بااون ازدواج کنه ومنم با یه دختر دیگه که زیاد ازش خوشم نمیامد به اصرار پدرم خواستگاریش رفتم ولی بعد اون دختره حسی برام نمونده الانم این دختررو قبول کردم رفتیم عقدم کردیم ولی من دودل موندم دوسش ندارم وازیه طرفی هم مادرم ازش خوشش نمیاد دختره هم فامیلمون هس نمیدونم باید چیکار کنم که عاشقش بشم اگه میشع لطفا راهنماییم کنید
اونقدر بهش محبت کن تا محبت ببینی و عاشقش بشی
می دانم شرایط ات را درک میکنم تو باید چند مدت نزدیک تر بشتر باشی محبت هم بده هم او میده بعد به مرور زمان محبت همسرت سبب فراموش آن میشود زیاد فکر نه کن فکر کن یک خواب بود بیدار شدی خالا زندهگی خقیقت را تبا نکن دردش را تحمل کن روی نما نکن به همسرت چون زندهگی ات تباه میشود قدم ماندی به این را تا آخر برو فدا کن خودت را
سلام من یه دختر ۲۵ ساله هستم که عاشق یه پسر ۳۳ ساله شدم اونم عاشقمه اما خانوادش راضی به ازدواجمون نیست و از طرفی دختر عموش عاشقشه و یه عمر بپاش نشسته و تموم خواستگاراشو رد کرده …..پسره خیلی مهربون و دلسوزه و نمیتونه حرف دلشو به اونا بگه که هیچ حسی نداره به دختر عموش و دلش میسوزه و ما نمیدونیم چیکار کنیم که هم خانوادش راضی به ازدواجمون بشه و هم دختر عموش نا امید بشه
سلام
عزیزم هر چقدر دلمان به کسی بسوزه به همان اندازه به اذیتیم…
بخاطر هیچ آدمی از زنده گی خودتان نگذرین چون بقیه ارزش خوبی تان را نمیدانه.
سلام به نظرم اگه پسره واقا عاشقت باشه برات هر کاری میکنه حتی اگه توی روی خانوادش به ایسته
پسره باید باهاش حرف بزنه و حقیقتو بگه بهش مرگ ی بار شیون ی بار
به نظر من پسره باید باهاش بشینه و حقیقتو بهش بگه مرگ ی بار شیون ی بار اینجوری براش بهتره
سلام
من عاشق مشاور تحصیلیم شدم،ی پسریه با موهای مشکی ک اصن ب من محل نمیده ولی من عاشقانه میپرستمش و مطمئنم پزشک خوبی میشه، ای کاش یکم نرم صحبت میکرد خیلی خودشو میگیره وقتایی هم ک دبر جواب پیامام میده میگ مریض بودم تازه جالبه همش حرفای منو الگو میگیره و چن روز بعدش ب کار میبره، از این کارایی ک میکنه احساس میکنم اونم منو دوست داره ولی خب حس قوی ای ندارم ک حتمن دوستم داره ولی ای کاش اگ داشت خودش میومد میگف تازه همش میگ نگران نباشید مطمئن باشید باهم پزشک میشیم :(من نمیدونم هنوز معنی اینک میگ باهم چیههه آخه اون ک پزشکی قبول شده چرا پس جمع میبنده تازه وقتایی ک میخواستم برم مسافرت میگف لطفا زیاد طول نکشه حتی ی هفته ای ک رفته بودم مسافرت با این ک میدونس من ی هفته میرم روز 5 ام پیام داد ک کی از سفر بر میگردید و شروع میکنید درسو؟ دار رم دیوننه میشم، هر لحظه ب یادم موقع درس خوندن، مدرسه، وقتایی ک آهنگ گوش میدم یا حتی توی مهمونی هم همش ب فکرشم میشه ی راهکار بدین ک چطوری فراموشش کنم؟
🥺😂و منی ک ی ساعت میخونم حرفاتون😂😍سلام دوستان گل
من دختری ۱۸ ساله ی پسری رو خیلی دوس دارم و بخاطر شرایطی ی مدتی ازش دورم و اونم درک میکنه ک مجبورم دور باشم اما میترسم این دوری باعث شه و یا باعث شده یکی دیگه جام گرفته باشه🥺💔
سلام عزیزم
ببین این فکر درست نیست کسی ک واقعا عاشق عشقش باشه ک عشقش بره اون سر دنیا باز کسی جاشو نمیتونه بگیره
من خودم عشقم تو ی شهر دیگه میشه و منم تو ی شهر دیگه ک دوریم از هم با امسال میشه ۴ سال ک عاشق هم هستیم ک اون بیچاره هی با مامانم صحبت میکنه ولی مامان من راضی نیس
ولی در کل میگم اونش بستگی ب طرف داره ک واقعا عاشق باشه چشمش دیگه کسی رو جز تو نمیبینه
این حالت خیلی سخته درکت میکنم عزیزم
سلام به همه من هم جوانی هجده ساله هستم که احساس عاسق یک طرفه می کنم و احساس مو به بسته ام به نظری خودم ففط به اینده فکر می کنم او هم کلاسیم بود تز هفتم تا نهم سه سال با هم رفیق هم کلاسی بودم یک ساله خواستم شماره اش پیدا کنم وقتی که پیداش کردم و بهش گفتم که دوستش دارم و احساس عشق نسبت به او دارم گفت که من تو را مثل برادر خودم می دونم ومی بینمت احساس شکست عشقی می کنم دلم شکسته شما نظر بدهید چکار کنم با او وارد رابطه بشوم با تجربه هایتان نظر بدهید دختر خیلی خوش اخلاق هست
سلام،
من چند ماهه عاشق دختر عمه ام شدم.
از ته قلبم دوستش دارم و عاشقشم
دوتامون از خانواده مذهبی بزرگ شدیم.
وقتی من حواسم بهش نیست اون بهم نگاه میکنه.
فکر کنم اونم منو دوست داره
من نمیدونم چجوری بهش بگم.
هم اون منو کامل میشناسه و هم من اونو کامل میشناسم
میخوام بهش بگم ولی خجالت میکشم میشه کمکم کنین ؟
اصلا شبا خواب ندارم.
دیووووووونم کرده.
برم بهش بگم ؟ میترسم بِره به مامانش یا باباش بگه.
تازه بعضی وقت ها هم نگران من هست.
فقط میخوام بدونم دوستم داره یا نه.
چند وقت خانوادگی مشهد بودیم.
این یه عشق واقعیه
دختر عمه پسر دایی هستیم.
ممنون کمکم کنید .
ابرازعلاقه ازسمت پسرباشه خیلی بهتره. شمایه رابطه ای روشروع کنیدبهش بگیدکه ازت خوشم میاد ازاخلاقات اگه روی خوش نشون دادبعدیه مدت بهش ابرازعلاقه کنید. چون انطورکه میگیدانگاربهتون بی میل نیست
واقع فرصت بدست است استفاده کن کاری کن اول خودت غمکین باشی غمکین میشود یانه وقت دیدی غمکین شد کنترول نتوانیست خود را همان ساعت ابراز عشق کن
سلام من یه دخترم ۱۳ سالمه من همیشه با سرویس میرم و میام و خب قبل از مدرسه ما یه مدرسه پسرونه هست و من وقتی به اون مدرسه میرسیم بهشون نگاه نمی کنم چون از هرچی پسره بدم میاد اما وقتی از اون مدرسه رد شدیم یه پسر رو دیدم که قدش بلند بود و مال اون مدرسه بود اوایل می گفتم……………برام مهم نیست ولی این چند وقت که دیدمش احساس کردم یه حسی بهش دارم ولی خب نه من اونو می شناسم نه اون منو اصلا تا حالا منو ندیده و خب نمی تونم این موضوع رو به مامانم بگم چون الکی واسه این موضوعات گارد میگیره
با دوستام که مشورت کردم گفتن که فراموشش کن خب منم همین کارو دلم میخواد که انجام بدم ولی مشکل اینجاست که من خیلی دوسش دارم ولی می ترسم چون چند وقت پیش دچار یه عشق یه طرفه شده بودم و تازه تونستم اونو فراموش کنم
لطفا راهنماییم کنید که چیکار کنم
عزیزم برای سن شما خیلی زوده که بخوای روابط احساسی ایجاد کنی، بنظر من که فکرشو از سرت بیرون کن، من که ۲۸ سالمه یک رابطه مخفیانه دارم که هیچ بدردم نخورده و فقط فکرم درگیر کرده، پس این کارا فایده نداره گلم بچسب به زندگی خودت و یک هنر یاد بگیر تا بتونی احساساتتو درگیر یک کار مفیدتر از دوستی بکنی
وای 13 سالتہ و این دومین عشقہ
اینا حس گذراست بخاطر سنتہ بابا بیخیال
اصلنشم گذرانیس.من بیست سالمه ازچهارده سالگی عاشق شدم هنوزم عاشقشم. عشقمم یه طرفس
هههه
ب نظرم روش کراش داری و از نظرم فراموشش کن چون چیزی نیست ک بخاطرش فکرتون داری درگیر میکنی
منم عاشق ۲نفر از خواننده های گروه ۴نفری که طرفدارشونم وهمینطور معشوقشون وتنها اینکه میمیرم براشون باعث بزرگترین افتخارمنن واینکع میدونن چقدر دوسشون دارم وعاشقشونم مهربون ترینام عشق جانانم رهامیرم ♡که میشن اقای مقاره واقای هادیانم باهاشون حرف میزنم البتع بهمم گفتن توقلبن دختر خوش قلبی ولی بدون اقای مقاره اقای هادیان میمیرم بهتریناهستن خوش قلب درجه یک حتی یک نگاهم نمیکنن توصورت ما طرفداراشون خودشون میدونن چقدر تووضیعتی که افتاده براشون ناراحتم ودلتنگ 🧡🧡
سلام من عاشق دختر شدم عشقم یک طرف است باید چیکار کنم 13سالمه ون دختری که دوسش دارم 13سالشه باید چیکار کنم
اول که یکم زوده ولی چیکار کنیم دیگه الان بچه ۷ ساله هم عاشق میشه .بگذریم .. اول باید واقعا بفهمی که از ته دل دوسش داری . وقتی میبینیش خوشحال میشی ؟ قبلبت تند تند میزنه ؟ اگه کسیو دوست داشته باشه چیکار میکنی ؟ اگه همه اینا رو داشتی یعنی دوسش داری و اگه میخوای اونم دوست داشته باشه محبتی کن که بهت محبت کنه و عاشقت بشه
عزیزم باید یکم بیشتر اطلاعات بدی تا کمکت کنم
سلام من 15 سالمه عاشق یکی از دختر های فامیل مون شدم که خیلی دوستش دارم و اونم منو دوست داره ولی خب بعضی ها نمی خوان ما باهم در ارتباط باشیم ولی باهم در ارتباط هستیم و من از ته دلم دوستش دارم و بهش گفتم میخوام بگیرمش 25 ساله گی و اونم جواب داد گفت منم میخوام♡ در کنار هم خیلی خوشبختیم❤️✨️
کسیو دوس دارم ک ففط اذیتم میکنه جز اذیت کردن من چیزی بلد نیس انگار من سرگرمیشم دست بر نمیداره من باید چیکار کنم؟؟؟؟
😂😂😂
اینم یه نوع دوست داشتن
به خودت شهامت این کار رو بده باهاش حرف بزن بگو دوستم داری یا نه اگر گفت اره چه بهتر اگرم نه بگو اذیتت نکنه😉
آدما با کسی ها که نمیتونن در کنارشون باشن اذیتشون میکنن
دوست داره😍🥰
بستگی داره چجوری آزارت میده اک از دلت در میاره، بعدش و کارشو تکرار نمیکنه ک دوست داره اک ن بازم ادامه میده لطفا ب فکر خودتم باش ببینم میخوای باهاش ادامه بدی یا نه ی تصمیم جدی بگیر عروسک خیمه شب بازی ک نیستی
اکر خوشت نمی آید به خوبی و خوشی بکو خوشم نمی آیید ولی کسی دوست داشته باشد واقع خوشش می آید ازیت کردن عشقش و عصبانی اش اکر دیکر کسی تو را عصبانی کند خودش اعصبانی میشود قهرش میشود
سلام وقت بخیر
عشق من موضوش خیلی عجیبه و از نظر بعضی ها مورد قبول نیست ولی به نظر خودم یک گرایشه
من یک دختر 15 ساله هستم و عاشق یک دختر هم سن خودم داخل مدرسه شدم یعنی (هم جنس) و ما باهم دوست های عادی بودیم صمیمی نبودیم زنگ های ناهار رو با چند تا دیگه از دوستاش باهم بودیم و برخی زنگ تفریح ها رو هم باهم بودیم
من حدود یک ماه پیش به این دختر در مورد حسی که بهش دارم گفتم نزدیک به 3 هفتش که جواب رد داده و گفته که یک پسری رو دوست داره .
و من توی این چند مدت ناراحت هستم و حالت افسرده دارم وقتی همو میبینیم از هم فرار می کنیم از یک طرف می خوام فراموشش کنم ولی مشکل اصلی اینجا هست که من هر روز اون را داخل مدرسه می بینم و این غیر ممکنه که فراموش بشه
و مدرسه ام چون فرزانگان هست امکان تغییر مدرسه ندارم و مادرم از این مورد اطلاع نداره و نمی خوامم بهش بگم چون به نظرم اون رو غیر مقدس میشمره
یک راه پیشنهاد بدین که یا فراموششش کنم یا بدستش بیارم؟
سلام منم دقیقا از نظر سن و روحیات و شرایط مثل تو ام ولی نمیدونم حسمو به همکلاسیم بگم یا نه به نظر تو که گفتی حستو بهش بگم یا نه
سلام . منم شرایطم مثل خودته . ۱۵ ساله ام . تو فرزانگان درس می خونم . و همین اتفاق برام افتاده و من واقعا نمیتونم فراموشش کنم . هر روز تو سرویس کنارم می نشینه . مهربونه … نمیتونم فراموشش کنم داغون میشم . میشه بگی تو چیکار کردی ؟
من خودم با این حال که اون رشته اش فرق میکنه باهاش یکمی دوستیم و پریشب بهش گفتم که دوسش دارم
اون خودشم نمی دونس چیکار کنه و بلد نبود چی بگه منم که از استرس داشتم میمردم
بعد فهمید بهم میگه استرس نداشته باش
حس میکنم باهام اوکیه و مشکلی نداره چون میدونی هر کی بهش بگه ازش خوشش میاد دوست نداره که باهاش باشه اما به من اینو گفته
دیگه دارم دییوونه میشم
از یه طرفیم همه دوستام تو کلاس اونن منم میخام برما از طرفیم میبینمش گریه میگیره
خودمم گیجم
ولی بهترین کار اینه که بهش بگین
اینطوری بهتره
شما از ماتریکس خارج شدید
اصلن نباید بهش میگفتی این حس بعد چند سال از بین میره و اگرم نره خاطرات خوبی ک با هم داشتین میمونه تو ذهنت و کم کم ک وارد جامعه بزرگتر میشی دیگه میری سمت پسرها.
عزیزم الآنم نگران هیچی نباش و فقط سعی کن براش دوست خوبی باشی با خودت بگو ک به عنوان رفیق دوسش داری.و براش خوبی بخواه تا بتونی راحت کنار بیای. بعد از مدرسه وارد دانشگاه میشی و خاطره میشه برات♡
برای اونایی ک میگن بگیم یانه:
هیچ وقت اصلن نگین حستونو به طرف♡
سلام وقت بخیر
عشق من موضوش خیلی عجیبه و از نظر بعضی ها مورد قبول نیست ولی به نظر خودم یک گرایشه
من یک دختر 15 ساله هستم و عاشق یک دختر هم سن خودم داخل مدرسه شدم یعنی (هم جنس) و ما باهم دوست های عادی بودیم صمیمی نبودیم زنگ های ناهار رو با چند تا دیگه از دوستاش باهم بودیم و برخی زنگ تفریح ها رو هم باهم بودیم
من حدود یک ماه پیش به این دختر در مورد حسی که بهش دارم گفتم نزدیک به 3 هفتش که جواب رد داده و گفته که یک پسری رو دوست داره .
و من توی این چند مدت ناراحت هستم و حالت افسرده دارم وقتی همو میبینیم از هم فرار می کنیم از یک طرف می خوام فراموشش کنم ولی مشکل اصلی اینجا هست که من هر روز اون را داخل مدرسه می بینم و این غیر ممکنه که فراموش بشه
و مدرسه ام چون فرزانگان هست امکان تغییر مدرسه ندارم و مادرم از این مورد اطلاع نداره و نمی خوامم بهش بگم چون به نظرم اون رو غیر مقدس میشمره
یک راه پیشنهاد بدین که یا فراموششش کنم یا بدستش بیارم؟
سلام
من پسر ۱۶ساله هستم ۱۲سالم بود که عاشق یکی از دخترای آروم محلمون شدم هر روز برای دیدنش میرفتم در مدرسشون دوستاش بر عکس خودش همش وسط کوچه بگو بخند راه مینداختن الآنم دوست دخترای دوستای منن ولی اون اصلا جواب پسرارم نمیده پارسال که خوابگاه بود به یکی از دخترای قوممون گفتم که بهش بگه دوسش دارم ولی اون فقط گفته بود بگو به من فکر نکنه
دلم طاقت نیاورد ویه روز زنگ زدم به خوابگاهشون تلفنو برداشت وفقط یکسره گفت نگا ……… من آبرو دارم شاید فکر کنی املم تو این دوره ولی اینو بدون من مثل دوستام نیستم پس خواهشاً تا کلا وابسته نشدی منو از فکرت خارج کن ولی نمی دونست که دل من اینا حالیش نیست بعد تلفنو قطع کرد بدون اینکه بزاره من چیزی بهش بگم الان هر روز میاد با سرویس میره مدرسه میبینمش دلم تنگ شده براش همش ماکس میذاره نمیذاره چهرشو ببینم ولی یادم نمیره چهرشو
به خدا بگید چیکار کنم داغونم کرده اونم که اصلا نمیدونه من دیونشم فکر میکنه مثل بقیه هستم احساسم کوسه ولی این اشتباه بدون اون نمیتونم چیکار کنم
سلام
من پسر ۱۶ساله هستم ۱۲سالم بود که عاشق یکی از دخترای آروم محلمون شدم هر روز برای دیدنش میرفتم در مدرسشون دوستاش بر عکس خودش همش وسط کوچه بگو بخند راه مینداختن الآنم دوست دخترای دوستای منن ولی اون اصلا جواب پسرارم نمیده پارسال که خوابگاه بود به یکی از دخترای قوممون گفتم که بهش بگه دوسش دارم ولی اون فقط گفته بود بگو به من فکر نکنه
دلم طاقت نیاورد ویه روز زنگ زدم به خوابگاهشون تلفنو برداشت وفقط یکسره گفت نگا ……… من آبرو دارم شاید فکر کنی املم تو این دوره ولی اینو بدون من مثل دوستام نیستم پس خواهشاً تا کلا وابسته نشدی منو از فکرت خارج کن ولی نمی دونست که دل من اینا حالیش نیست بعد تلفنو قطع کرد بدون اینکه بزاره من چیزی بهش بگم الان هر روز میاد با سرویس میره مدرسه میبینمش دلم تنگ شده براش همش ماکس میذاره نمیذاره چهرشو ببینم ولی یادم نمیره چهرشو
به خدا بگید چیکار کنم داغونم کرده اونم که اصلا نمیدونه من دیونشم فکر میکنه مثل بقیه هستم احساسم کوسه ولی این اشتباه بدون اون نمیتونم چیکار کنم
سلام به همه عزیزان من ۱۷ سالمه یکی از دخترای فامیل ۱۵ سالشه و من عاشقش شدم و یک حلقه به عنوان اینکه در آینده قراره برم بگیرمش بهش دادم و البته با آگاهی کامل خانوادم و خانوادش ینی هر دوطرف باخبر بودن و قبل از دادن حلقه رابطه ما بسیار صمیمی بود ولی از وقتی حلقه بهش دادم کمی سرد شده و اینکه ایشون بهم میگه دوست دارم و یا عاشقتم ولی من نمیدونم الان باید باور کنم یا نه حتی چندین بار بهش گفتم من نمیتونم باور گفت نه من واقعا دوست دارم الانم اساتید محترم اگه میشه راهنماییم کنین باید باور کنم یا خیر و اگه میشه راهنمایی کنین
سلام به همه عزیزان من ۱۷ سالمه یکی از دخترای فامیل ۱۵ سالشه و من عاشقش شدم و یک حلقه به عنوان اینکه در آینده قراره برم بگیرمش بهش دادم و البته با آگاهی کامل خانوادم و خانوادش ینی هر دوطرف باخبر بودن و قبل از دادن حلقه رابطه ما بسیار صمیمی بود ولی از وقتی حلقه بهش دادم کمی سرد شده و اینکه ایشون بهم میگه دوست دارم و یا عاشقتم ولی من نمیدونم الان باید باور کنم یا نه حتی چندین بار بهش گفتم من نمیتونم باور گفت نه من واقعا دوست دارم الانم اساتید محترم اگه میشه راهنماییم کنین باید باور کنم یا خیر
سلام دختر17ساله هستم عاشق پسری30ساله شدم فقط ی بار دیدمش اون اصن منو ندیده چند روز پیش بهش پیام دادم ولی هی سوال پیچم میکرد من خودمو معرفی کردم ولی خوب بهش دروغ گفتم حالاچبکار کنم
خب راستشو بگو😑
خوب راستشو بگو شاید اونم عاشقت شد
من ۱۵ سالمه ۵ ساله که عشق یه پسر هستم اونم ۲۷ سالشه ما باهم اختلاف طبقاتی داریم مث این میمونه که یه گدا عشق یه شاهزاده بشه چند روز قبل دیدمش ۲ روز خونه مامان بزرگم موند منم اونجا بودم اصلا نگام نمیکرد یا بهم توجهی نداشت حتی نمیدونست چند سالمه فک میکرد منم که نامزاد دارم ولی خواهرم نمزاد داشت من خیلی ناراحت شدم دیگه نمیخوام آرزو کنم حتی تو فکر خودکشی بودم
نهه خودکشی چرا دختر؟
عشق یکطرفه ممکنه برای خیلیا پیش میاد
الان سخته خیلی هم سخته اما یه یاعلی بگو و دوباره پاشو و زندگیتو بساز
مطمئن باش اگه به خدا اعتماد کنی خودش یه عشق قشنگتر رو قسمتت میکنه
بیا پیش خودم دیگه هم از این غطا نکن که با یکی که ۱۲ سال ازت بزرگتره عاشقش بشی
سلام من 14 سالمه ولی هنوز عاشق نشدم😁 تو کلاس زبان میدونم یکی دوسم داره😇 چون تو کلاس زبان فقط به من خیره میشه دوستان بچسبین به درستون به خاطر حس های زود گذر زندگیتونو زندگیتونو نابود نکنین😄 امیدوارم به عشقتون برسین😂
افرین😂
بنظرم کارت درسته
من یک دختر ۱۱ساله هستم ودارم به تیزهوشان فکر می کنم و خیلی ها من رو دوست دارن ولی بهشون گفتم که تا سنم قانونی نشده نمی تونم باهاشون رل بزنم.😁😄
راستی فکر نکنید که بچه مثبتم. 😘😜😍❤️🩷
سلام من 17 سالمه و عاشق یه اقا پسری شدم که 25 سالشه اون توی یه مغازه نزدیک خونمون کار میکنه هر وقت از اونجا رد میشم میبینمش دلم یهویی میریزه و نمیتونم ازش چشم بردارم اونم خیلی نگاه میکنه نمیدونم چیکار کنم فک کنم عاشقش شدم اخه چهرش شبیه کراشمه خیلی خوشگله به نظر تون چی کار کنم دیگه طاقت ندارم از یه طرفم روم نمیشه برم بهش چیزی بگم اخه من تو یه خانواده مذهبی بزرگ شدم ودیگه همین هلپ می پلیز
سلام من یه پسر ۱۷ ساله هستم عاشق یه دختری شدم که ۱۵ سالشه ۷ ماه بود که باهم بودیم باهاش فرار کردم باباش گفت بیاین نامزد باشین اماپای حرفش وانساد خانواده پولداری هستن تک دختره عشقمون دوطرفه هستش واسه هم می مییریم اما به قرآن به هردری شدم نشد باباش راض نشد لطفا راهنماییم کنید مرسی
سلام
من یک دختر ۱۴ ساله هستم عاشق یه پسری شده ام اما عشقمون یک ترفه هست من اونو دوس دارم ولی نمی دونم که اونم منو دوس داره یا نه چند باری دیدمش ولی توجهی بهم نداشت اما من دوسش دارم نمی دونم چی کار کنم میشه که شما راهنماییم کنین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام عزیزم
به هیچ عنوان در این سن طلب عشق نکنید ادمی تا پختگی هر روز تغییر می کند
وقتی اون دوستت نداره ولش کن بابا حیف ت نیست
سلام عزیزم من ۱۳ سالمه منم عاشق ی پسر بودم اونم همینطور چند بار بهم گفت عاشقتم ولی من ی بارم بهش نگفتم نمیدونم چی شد که بعد از چند روز دیگه دیدم چند تا از دوستاش اومدن بهم گفتن که ____ باهات کات کرده منم هیچ توجهی بهشون نداشتم به نظر من _____با دوستاش داشتن من اسکول میکردن منم دیگه گول هیچ کسی رو نمیخورم تو هم گول نخور
منم ۱۴ سالمه😅
ولی تنهام😔
کاشکی عاشق میشدم من اینطوری نیستم که یکی رو نتونم بگیرم برم سراغ بعدی من حتما اونو میگیرم
حیف کاشکی حداقل تک فرزند نبودم😔 یا حداقل پدر داشتم
چقدر خوبه عشقکم
تک فرزند من هم هستم گپ ندارد تک فرزند اما همیشه این کار را نه کن یکی نه دیکرش بعد پشیمان میشوی سودی نه دارد چون بعد با خودت این کار میشود
تو هنوز نمیدونی ی طرفه با ط دسته داره و نه ت اونوقت عاشق شدی
زندگیتو بکن ایندتو بساز این همش شهوت ک اونده سراغت
واییی خدا ۱۲ ساله ۱۳ ساله ۱۴ ساله ۱۵ ساله این چه پرت وچرت عاشق معشوق اینا عشق نیستن اینا هوسن که شماها دارین بچه ها عشق در کل عمر یبار میاد اونم با فدا کاری اگه واقعا عاشقش هستین اون موقع که حتی آماده هستین هودتون واسش فدا کنین نه اینکه میاین یه چت چرت پرت بگین عشقم قلبم چشام اون موقع یعنی عاشقته اونی که عاشقته که بت احترام بذاره از کارهایه بد بت نصیحت بده بت یاد بده چطور باااین دنیا بستزی اونی که وقتی مریضی واسش انگار کله دنیا مریضه اونی که اگه خانواده ات بفهمن عاشقشی اصلا ترس نداره ومیاد مث یه مرد شجاع با همه دنیا بخاطر تو بیسته
لطفا اگه هوس دارین احساس بچگیتون هنو تو وجودتون هست علکی نیاید قصه نویسی کنید عاشقشم اون هم عاشقه یکی دیگه چکار کنم مگه بازیه😏😏😏😏😏😏 بابا اگه دوست داره نمیرفت عاشقی واسه یکی دیگه ادا کنم
لطفا به احساسات مردم احترام بذارین. مچشکا خودتون چه معلوم هم سن اونا نباشین یا اصلا شما مگه تو دل طرف هستین که میدونین عشق نیست هوسه یا نه شما از عشقت طلب داری چرا سر بقیه خالی میکنین لطفا احترام گذاشتن رو یاد بگیرید. 😒
ببخشید اول یاد بگیرین احترام بذارین به احساسات مردم بعد نظر بدین. اصلا چه معلوم شما هم سن اونا نباشین یا نه شما توی دل طرفین که تشخیص میدین عشق نیست هوسه؟ یا روانشناسی خوندین؟ یا اصلا شما از عشقتون طلب دارین چرا سر بقیه خالی میکنین؟ بنظرم یه کلاس ادب یادگرفتن برین بعد بیاین تو سایت و فضای مجازی😒
درست میفرمایید!!
بچه ها هم عاشق میشن
ولی خب کاش عاشق نمیشدن چونکه الان ممکنه زندگی بعضیاشون با عاشق شدن خراب بشه🥲💔
🤣🤣🤣🤣 والا🤣🤣
سلام پسر ۲۰ ساله هستم قبلا عاشق یه دختری بودم یعنی تو ۱۳ سالگی با یه دختری ۱۵ سال خیلی دوسش داشتم ولی مث اینکه یکطرفه بود 😅 خیلی طول کشید تا اون دخترو فراموش کردم ولی الان یه دختری بهم اس داده از فامیلمون ۱۷ سالشه که عاشق منه و خیلی دختر خوبی او با ادب از نظر تربیت او این حرفا ولی اون حس عاشقی نسبت بش ندارم ولی دوس دارم باش بیشتر اشنا شم ولی زیاد بش دلبسته نشدم ۵ ماه شده باهیمم فعلا چه کنم بنظرتون 🤷
سلام من دخترم ۲۵سالمه.با توجه ب چیزی ک درک و تجربه کردم میگم
بیخیالش شو
اکه باهاش حرف نزنی چیزی ازت کم نمیشه
منتظر باش ک یکیو ببینی و بگی این همونیه ک من میخام.
ن آدمای دو روزه.یکی ک برای کل عمرت انتخابش کنی.ب همون بچسب و نگهش دار.
تا خود طرفو پیدا نکردی دنبال این نباش ک یکی برات سلام فرستاده
سلام
۱۷ سالمه و با یک نفر آشنا شدم ! عاشق نبودم و یهو عاشق شدم بعد یهو محل زندگیمون عوض شد و از تهران اومدیم مشهد ، تو این مدت لانگ دیستنس شدیم و تا ۷ ماهه که ازش دورم تو این مدت فقط یکبار دیدمش ، اونم عاشقمه و خیلی بهش اعتماد دارم ! اما الان چند وقتیه که براش مشکل پیش اومده و طوری شده که گوشی نوکیا گرفته دستش ؛ از اونور من فقط باید زنگ بزنم و میبینم که تو تلگرام آنلاینه همش ، بهم میگه که کار بانکی و اینا داره تو تلگرام ، ازش پرسیدم که اگه کس دیگه ای تو زندگیته من برم ؟؟ بهم گفت که اگه کس دیگه ای تو زندگیش بود منو نگه نمیداشت !
الان ازش فاصله گرفتم تا خودش بیاد سمتم ؛ ۵ روزه بهش زنگ نزدم و دارم جرررر میخورم ، نمیدونم بهش زنگ بزنم یا بازم صبر کنم خودش بیاد سمتم ! کمک لطفا 💔:)
اگه اب حموم سردشده بدون یکی دیگه داره ازش استفاده میکنه
سلام دختری که پا تو غرور خودش میزاره به طرف میگه از ته دل ولش نکن
سلام من ی دختر ۱۴ ساله عم و تو مشهدم من از وقتی بچه بودم بابام با یه آقایی تو اصفهان دوست بود اون آقا ی پسر داشت که دو سال از من بزرگتر بود ما خونوادگی محجبه ایم خب اونام همینجورین خلاصه که تا وقتی کلاس چهارم شدم خیلی با هم میرفتیم مسافرت اونا میومدن مشهد ما میرفتیم اصفهان ولی کم کم وقتی بزرگتر شدیم حونواده ها کمتر میتونستم همو ببینن من از سال ۹۹ حدودن بود که مامانم به مامانش گفت که عکس پسرتو بفرس دلم براش تنگ شده اینا خلاصه مامانش فرستاد و مت از همون لحطه عاشقش شدم خودش نمیدونه ولی من دارم دیوونه میشم میدونم اشتباهه تو این سن عاشق شدن و به هر دری زدم که ببینمش الان ۴ ساله من ندیدمش خودمم نمیدونم چجوری عاشقش شدم 🙂
سلام من دختر هستم و، 14سالمه و عاشق پسری شدم که 27 سالشه دقیقا یادمه دی ماه 1400 ساعت 21:18دقیقه بود که عاشقش شدم
من توی مراسمی باهاش اشنا شدم ک اسمش نمایش مادر اسمانی بود ک اون مراسم درباره حضرت فاطمه بود ک تمام پسر و دخترای مذهبی تو اون مراسم هستن
من همون روزی ازش خوشم اومد منو داداشمو دوستمو یا ماشینش رسوند هر روز منو مامانمو با ماشینش میرسوند
بعد چند روز بعد دوستم بهش میگه ک من ازش خوشم میاد شمارشو ازش میگیره بم میده منم وایی انقدر ذوق کرده بودم سیوش کردم بعد هر روز ک میگذشت تو مراسمنگاش میکردم نگام میکرد از قصد ک از جلوش رد شم به بهانه دستشویی از جلوش رد میشدم
اخرین شب مادر اسمانی گریه میکردم بخاطرش ک دیگع نمیبینمش نگام میکرد قلبم یعو میریخت
تموم شد مراسم
من دو هفته بعدش نتونستم طاقت بیارم بهش به بهانه بسیج داداشم پیام دادم ب مامانم گفتم که بهش پیام بده ازگوشی من ک شمارمو داشته باشه
بعد باهم حرف ژدن از گوشی من بعد کذشت اینا من براش یه لینک شهید فرستادم فرداش پیام داد ک چه پیام زیبایی ممنونم من میترسیدم حسمو بهش بگم چون پسر خیلی خوبی بود میترسیدم بگه ن زشته اینا
خلاصه بهم پیام داد گف یچیزی ازتون میخوام) من همون دوستم ک بهش گفته یود ک ازش خوشم میاد از رفیق صمیمیش خوشش میومد بعد به کسی ک دوسش دارم گفته بود
ک از رفیقت خوشم میاد اینا
بعد بم گفت به دوستت بگو ک رفیقم نمیخواد رل بزنید اینا
بعد من گفتم اوکی
رفتم بهدوستم گفتم
دوستم گف من دیگ عاشقش نیستم
بعد یع عکسی واسم فرستاد ک کسی ک دوسش دارم با دوستک چت کرده بودن به دوستم گفته بود ک عاشق یکیه ک همو میخوان اینا
من حالم بد شد بهش پیام دادم ک هر موقع خبری شد از بسیج داداشم به گوشی مامانم پیامبدید
بعد گف اوکی منم بلاکشکردم
چند وقت بعد از لاکی دروردم بهش پیان داد ک بیو منو گذاشتی بیوت بعد حرفو بتز کرد گف چخبر اینا
بعد اوکی شذیم بعد بم گف میدونم دوسم داری اینا
همرو دوستت گف
بعد یحوراییی انگار رل زدیم
بمن میگفت چیکار میکنی میگفتم تو کلاسم میگف بیا توقلبم کم کم حرفاش مثبت18+شد مثلا میگفت_ بخورمت_ یا خیلی حرفای زشتدیگ روم نمبشه بگم
زنگ میزد خرف میزدیم
بعد مامانم فهمید بهش زنگ زد دعواش کرد اونم انگا ن انگار گف چیزی نبوده بینمون بعد دقیقه دو رور مونده به سال تحویل 1401ک به مامانم گف من دیک جواب پیاماشو نمیدم من ینی اونور عر میزدم
دیگ از اونورتا 25 ازدیبهشت حرف نزدیم من 25 اردیبههشت بهش پیام دادم ک هنوز بهت فک میکنم دید بلاکم کرد((((: ولی من هنوز عاشقشم
ببین بنظرم فقط خودت اذیت میشی…یا باید صبرکنی یه مدت طولانی یا اینکه فراموشش
من یکسال و نیمی با کسی هستم که اول اون ادعای عاشقی کرد ولی بعدها ینی حدود ۱۰ ماه یا یکسال از رابطه گفت که عاشقم نیست دیگه و فقط دوستم داره و میگه ک قبلا واقعا عاشقم بوده و حسش دروغ نبوده ولی الان فقط دوستم داره و عاشقم نیست چکار کنم
سلام من یه دختر ۱۷سالم که رو یه پسر 27 ساله کره ای کراشم که اون اصن نمیدونه که من وجود دارم
و به جز من میلیون ها نفر روش کراشم
بعد شما میاین اینجا از رابطه های 13 ساله حرف میزنین؟! 😐😂
بنظرم عشق و رابطه تو این سن اشتباه هست 🙂
سلام عشقم عاشق یه دختر دیگه شده چیکار کنم که بیاد بامن عشقم نمیدونه که من دوسش دارم لطفا کمکم کنین که به عشقم برسم التماستون میکنم🙏
اگه عشقت بود نمیرفت با یکی دیگه بس کن زندگی مردم رو خراب نکن بزار با عشقش فسیل شن شاید واقعا دوسش داره مگه میخای از دختر دوزیش کنی دخترک بیحیا یکم باادب باش
بیحیا شمایین که ادب سرتون نمیشه سرکار خانم
دختر خانم خیلی بیشعور شما بیجا میکنی اصلا نظر میدی
فکر نکنم حتی ذرهای انسانیت و شعور توی وجودت باشه..
اومدی زیر نظر ها هی چرت و پرت میگی
برو پی کارت
من یه دختر ۱۴ ساله ام که عاشق یه پسر شدم ولی اون نمی دونه و وقتی که میفهمم اون یه دختر دیگه رو دوس داره دیوونه میشم من میخوام که اون بفهمه که من دوسش دارم لطفا یه راه حل بهم بگید
اشتباه بزرگی هست عاشقی کاری خب نیس
آدما انتخاب نمیکنن که توی چه سنی و عاشق چه کسی بشن! اوکی؟
افرین..این همه نظراتو خوندم ولی فقط این ی نظر واقعا حق بود
لایک داری
واقعا نمونه یک انسان با شعور و درک 🥲🖤
نظرتون عالی بود👌🏻
👌👌
نه اتفاقا کار خوبی هست که دوتا انسان بتوانند به هم برسند
عالی از تجربه های همهدیگه استفاده میکنید و بهره میکیرید
سلام من دختری ۱۳ ساله هستم ۵ سال هستش عاشق پسری ۱۷ ساله شدم بیشتر اوقات میبینمش
خوب میشناسمش اون یکی از فامیلامون هستش و ب داداشم نزدیک نمیشه گفت رفیق در حد دوست تو
مغازه ی داداشم کار میکنه و برادر زن داداشم هست
نمی دونم چجوری بهش عشقمو اعتراف کنم
هم میخوام بگم
هم یه کوچولو میترسم
پسره با چند تا دختر. حرف میزنه منم میدونم کی هستن
ولی بازم دلم میخواد بهش بگم
شاید منو دوست نداشته باشه و رد کنه
ولی شاید با این کارش بی خیال بشم
و شایدم خیلی دلم بشکنه
ولی چیزی نیست این همه غم اینم روش
لطفا راهنمایی کتید چجوری بهش بگم
با نامه یا …..
سلام عزیزم من آرتمیس هستم دقیقت منم همین حال رو داشتم من عاشقه یه پسر ۲۳ساله شدم فامیلم هست پسر دایی بابا من خودم ۱۷ساله منم همینجوری بودمو نتونستم تحمل کنم بهش گفتم که عاشقشم اونم مثل اون پسر که دوسش داری با دخترای زیادی حرف میزد و من میذونستم اما اهمیت ندادم بهش گفتم اونم جواب رد نداد دوست شدیم بعد چند مدت فهمیدم عاشف یه دختره دیگه بود ولی به من دروغ گفته بود که کسی رو دوست نداره بعد اینکه فهمیدم بازم چیزی نگفتم ادامه دادیم ۳ساله باهام بودیم اون دختری که دوست داشت نمیدونم چرا با اون تموم کردن با اینکه خیلی عاشفش بودو دوسش داشتم به من همه چیرو یروز درباره دوست داشتن به اون دختر گفت ولی بازم من باهاش موندم و خیلی بهش عادت کردم وابستش شدم و همیشه ترس از دست داشتش نابودم میکرد ولی. هیچ وقت عشق منو درک نکرد و ندید که من چقدر دوسش دارم همیشه از اون دخترای که باهاشون بود حرف میزدو…وقتی بهش گفتم چرا همون اول بهم نگفتی اینا بعد ۳سالو نیم میگی گفت به من چه تو منو دویت داری من دارم مشکل خودته خلاصه خیلی هوس بازو از خود راضی و مغرور بود اما قبل دوستیمون عشق چشمو کور کرده بود ندیدم هم زمان وقتی با من بود با یه دختره دیگن بود اما به من گفته بود بخدا فقط تو تو زندگیمی …هیچ کدوم از عضای خانوادمو فامیل و .. ازش خوششون نمیاد چون خیلی حقیره ولی هیچ وقت این روشو ندیده بودم .عزیزم ختما با خودت میگی اینا به من چه اما عزیزم از من به تو نصیت مثل دوست یا خواهر هیچ وقت بهش نگو از من میشنوی که دوسش داری چون اخر ترکت میکنه فقط این وسط تو نابود میشی و شکسته من نمیخوام این بلای که سر من اومده سر کس دیگی بیاد چون من تجربم بیشتره و درس بزرگی گرفتم که هیچ وقت عاشق نشمو به هیچ کس اعتماد نکنم
سلام من فکر میکنم وتجربه ام اینو میگه که توی رابطه اگه حدومرز خودتو مشخص نکنی فاجعه میشه نه کم بگذار نه زیاد برو جلو که بالابیاره اگر تعادل حفظ بشه ماندگار هست ولی اکثر عشقها یکطرف هست ودرواقعیت عشق نیست عادت هست بهم دیگه من تا جایی که تجربه بهم ثابت کرده از۱۰۰درصد رابطه ها ۹۵درصد نه عشق هست نه دوست داشتن همدیگه تموم میشه
13سالته ۵سالم هست عاشقشی یعنی از ۸ سالگی؟ تف تو این زندگی زمان ما تا۱۷سالگی نمیفهمیدیم عشق چیه الان تو ۱۳ساله هاش تو رخت خاب همدیگه هم میرن
خخخخخ
من خودم پسر 18ساله ام عاشق شدم عاشقی خیلی سخته درد کشیدم هییی(:
😄😄😄😄
😊
واقعا برای شما زوده عشق و عاشقی بنظرم چیزی نگو چون پسری که تو 17سالگی عاشق چند نفری هست بعید نیست تو آینده چی بشه بعدش هنوز اونم معنی عشق رو کامل نمیدونه چون سنش کمه کامل نیست بنظر من فکر و ذهنت رو به درست بدی به آینده ذهنت رو درگیر این مصئله نکن میدونم تو سنی هستی که دوست داری با جنس مخالفت رل بزنی ولی این دوران رو ما گذروندیم جز اینکه با احساسات یه شخص بازی میشه چیزی نداره الان کسی تو زندگیت نیست آسوده هستی نمیگم کسی رو نخواه نه بوقتش چون سنت کوچیکه تو این سن اشتباه تصمیم نگیر نمیدونم ما آدما چرا بخودمون ارزش قائل نیستیم خودت میگی شاگرد داداشاته چرا بخودت ارزش قائل نیستی چرا عاشق ارباب نمیشی همین اولش خودت رو کم میگیری من بعنوان مادر یه دختر بهت میگم عزیزم برات هنوز زوده تو این سن عاشق بشی تو این سن ابراز علاقه کنی زودتر شکسته میشی چیزی که تا حالا تجربه نکردی رو بنظرم نکن تا بوقتش وقتی که بد رو از خوب تشخیص بدی
خوشبحال دخترون والا مادر ما تا دهن باز میکنیم با پشت دست خفه مون میکنه چه برسه به اینکه با این صبر و حوصله بهمون توضیح بده
میدونی منم درگیریک عشق بد شدم دخترم عاشق دختر16سالم و15 سالمه قبلاعاشق یکی بود ولش کرد دوسه روز باهم ببودیم و ولم کرد یهویی بهث اون دختر اورد وسط گفت نمیتونم فراموشش کنم ومن داغون شدم امااون دوزور روزاولش بهم گفت که ازهمون اول ازکیوت بودنت خوشم امد بشدت کیوتی میگفت ازاون دختر متنفره سیع میکنه عاشقم باشه اخرای رابطمون گفت تومنو درک نمکنی به دردهم نمیخوریم خیلی سیع کردم قانعش کنم ولی خوب نشدولی حس میکنم یه چیزی ازیتش میکنه گفته بود اگه عاشقت بشم ولم کنی چی میشه بگین عاشقمه اصلا یاکه نه چیکارکنم؟؟؟؟
کلا عاشق شدن تو سن زیر ۲۰ اشتباهه ، حتی اگه بعد ۲۰ باشی و به اندازه کافی بلد نباشی که چطور مدیریتو کنترل کنی احساساتتو ، هوش هیجانیت پایین باشه
فقط به خودت ضربه میزنی ، همین
دوستی اشتباهه محضه ، باید هدف ازدواج باشه
وگرنه نتیجش میشه به هم زدن و نابود کردن زندگی کسی که بعدا باهاش ازدواج میکنی
اون چه گناهیی کرده که تو هنوزم یه وقتایی به عشق قبلیت فکر میکنی؟ یا دیگه بدتر اینکه باهاش از طریق فضای مجازی در ارتباط باشی !
یا اینکه از بس با کسای زیادی دوستی کردی که وسط ازدواجم دلت تنوع بخوادو…. خیلی چیزای دیگه
من خودم ۲۰ سالمه تا حالاام عاشق چند نفری شدم ولی جلوی خودمو گرفتم و با خبرشون نکردم ،
الانم فراموش کردم
بیشتر حسا ، عشق نیستن یه هوسن که فک میکنی الان که قلبم واسش میزنه ، پس بد جوری عاشق شدم
ولی اینطور نیست ، ممکنم هست باشه
ولی در هر صورت باید فراموش کنی و جدی نگیری
در عوض قصدت ازدواج و بودن با یکی باشه که از اول و اخر خودشو فقط دوست داشته باشی
اکثر عشقارو اگه بهشون بها ندی یادت میره
یه سریاام یکم طول میکشه تا از سرت بپره
ولی بالاخره میپره ، من خودم سر یه عاشق شدن ۲ سال طول کشید تا از سرم پرید ولی پرید !
اگه هی وارد رابطه های اشتباه بشیو هی بهم بزنی و دوباره و هی…. اخرش خودتو میبینی ک چقد ضعیف شدیو چقد احساساتت خطشه دار شدن
یا خودتو میبینی که به قول خودتون لاشی شده و هی با اینو اون ارتباط میگیره ، هی کات میکنه و براش راحت شده ک احساسات دیگرانو نادیده بگیری و فقط به لذتای خودت فکر کنی
دقیقاً
سلام من ۱۶ سالمه دو ساله و خورده ای با ی پسره آشنا رابطه دارم و اوت ۱۸ سالشه و هردو عاشقیم و بسيار وابسته
اگر عشق دو طرفه باشه ب هم میرسیم
آدم ب عشق اولش میرسه حتا اگر دو طرفه باشه
سلام ببخشید من ۱۶ سالمه و الان دو ساله و خورده ای با ی پسره ک اشناعه ۱۸ ساله رابطه دارم و هردو عاشق همو وابسته شدیم یعنی آدم ب عشق اولش میرسه اگر دو طرفه باشه
عشق چیه اصلا
من خودم پسر 18ساله ام عاشق شدم عاشقی خیلی سخته درد کشیدم هییی(:
سلام من یه دختر ۱۵ ساله هستم
تقریبا ۴ سال قبل با یه اقا پسری اشنا شدم که خیلی پسر با ادب و خوبی بودن ایشون به من پیشنهاد دوستی دادن و منم قبول کردم اوایل بهشون هیچ حسی نداشتم و اصلا دوسشون نداشتم ولی الان خیلی دوسشون دارم. اما مشکل اینجاست که ما نمیخواییم رابطمون رو از خانوادهامون مخفی کنیم بخاطر همین تصمیم گرفتیم که با خانوادهامون در جریان بزاریم ولی همه مخالفت میکنن و…… ایشون ۱۹ سالشون هست و چندباری از مادرم خواستگاری کردن ولی همه ی خانواده باهاش مخالفت میکنن و قبول نمیکنن. هرکاری میکنم که قانع بشن راهی نیست هرچقدر هم که میپرسم چرا میگید نه. میگویند که ما کلا از اون پسر خوشمون نمیاد. الان به دلایلی خاص ۱ روز میشه که باهم حرف نزدیم و من دارم میمیرم واقعا نمیتونم دوریش رو تحمل کنم. اگر امکان داره یه راه حل بهم بگید که بتونم خانواده ام رو قانع کنم
سلام من یه دختر ۱۵ ساله هستم
تقریبا ۴ سال قبل با یه اقا پسری اشنا شدم که خیلی پسر با ادب و خوبی بودن ایشون به من پیشنهاد دوستی دادن و منم قبول کردم اوایل بهشون هیچ حسی نداشتم و اصلا دوسشون نداشتم ولی الان خیلی دوسشون دارم. اما مشکل اینجاست که ما نمیخواییم رابطمون رو از خانوادهامون مخفی کنیم بخاطر همین تصمیم گرفتیم که با خانوادهامون در جریان بزاریم ولی همه مخالفت میکنن و…… ایشون ۱۹ سالشون هست و چندباری از مادرم خواستگاری کردن ولی همه ی خانواده باهاش مخالفت میکنن و قبول نمیکنن. هرکاری میکنم که قانع بشن راهی نیست هرچقدر هم که میپرسم چرا میگید نه. میگویند که ما کلا از اون پسر خوشمون نمیاد. الان به دلایلی خاص ۱ روز میشه که باهم حرف نزدیم و من دارم میمیرم واقعا نمیتونم دوریش رو تحمل کنم. اگر امکان داره یه راه حل بهم بگید که بتونم خانواده ام رو قانع کنم
سلام ما تو واتساپ باهم حرف زدیم هم من گفتم دوسش دارم هم اون (فامیل نزدیکم هستیم)
خواستم بدونم چجوری باید این رابطه رو افزایش بدم یعنی عاشقانه ترش کنم؟
ممنون میشم جواب بدین
با بیشتر آشنا شدن باهاش و وقتی شناختیش حس کردی واقعا این کیس مناسبت هست برو خواستگاری اگه پسری
اگه دختری که بازم همین طوری بیشتر همدیگرو بشناسید آشنا شدین دیدین واقعاحس تون عشق باهاش ازدواج کن اگه هوس باشه معلوم میشه وازش جدا شو
سلام من ۱۳ سالمه دختر عمومم ۱۳ سالشه و هم اون گفته عاشق منه منم عاشق اونم خواستم بدونم چجوری باید باهاش رفتار کنم چجوری روابطمون رو افزایش بدیم؟
لطفا جواب بدین
میدونی منم درگیریک عشق بد شدم دخترم عاشق دختر16سالم و15 سالمه قبلاعاشق یکی بود ولش کرد دوسه روز باهم ببودیم و ولم کرد یهویی بهث اون دختر اورد وسط گفت نمیتونم فراموشش کنم ومن داغون شدم امااون دوزور روزاولش بهم گفت که ازهمون اول ازکیوت بودنت خوشم امد بشدت کیوتی میگفت ازاون دختر متنفره سیع میکنه عاشقم باشه اخرای رابطمون گفت تومنو درک نمکنی به دردهم نمیخوریم خیلی سیع کردم قانعش کنم ولی خوب نشدولی حس میکنم یه چیزی ازیتش میکنه گفته بود اگه عاشقت بشم ولم کنی چی میشه بگین عاشقمه اصلا یاکه نه چیکارکنم؟؟؟؟
سلام من ۱۳سالمه و عشقم ۲۱ سالشه اونم منو دوست دارم منم دوسش دارم از روز اولی که دیدیم همو عاشق هم شدیم و الان ۴سال هست که عاشق همیم و مشکل ما دوتا خانواده هامون هستن
لطفا واسم دعا کنید بهم برسیم من خیلی دوسش دارم بدون اون میمیرم دیگه تحمل دوریشو ندارم ان شاءالله امید وارم خدا ما دوتا عاشق رو بهم برسونه
التماس دعا از همتون😖😭🥺🥺دلم میخواد بهش برسم خدا جووون
۹۹ج
منم مثل تو
سلام من 17 سالمه و به یه دختر دوسال بزرگتر از خودم بدجوری عاشق شدم (فامیله)دیگه شب و روزم اون شده هر وقت میبینم قلبم بدجوری میتپه اونم به من خیره میشه بعضی وقتا. احساس میکنم وقتی پیش منه یعنی تو یه جایی باهم هستیم خوشحاله و به حرفایی که میگم زودتر از همه واکنش میده و خیلی زود نگرانم میشه بنظرتون عاشق منه یا یک طرفه هس برا من؟ و اینکه اون 3 سال بزرگتر از منه و امکان داره این عشق؟
دوست عزیز بنده به عنوان یک روانشناس که تجربه مواجه شدن با این مسئله رو در مراجعه کنندگان قبلاً داشتم ممکنه شما بعداً به دلیل اینکه شخص دختر از شما بزرگتر هستش برتری خودتون رو در برابرش به دلایل مختلف از جمله زودتر رسیدن به بلوغ در دختر و سیاست های زنانه از دست بدین
رابطه شما مثل یک موقعیت جغرافیایی بسیار حساس و استراتژیک هست که نیازمند محافظت بالایی است
این ها نشانه عاشق شدن دختر ها هست من خودم عاشقم پس اطمینان میدم دوستون داره
سلام خسته نباشید.ممنون از سایت خوبتون.من 13 سالمه و و عاشق یک پسر 13 سالشه شدم.ما تقریبا دو هفتس با هم هستیم.ینی با هم نیستیم ها با هم چت میکنیم.تقریبا سه هفته پیش من تویه گروه پیداش کردم و رفتم پیویش نمیدونستم اصلشو بعد بش سلام کردم و بعد با هم رل زدیم اون از مشده من از اطراف مشد.همون روز اول صبحش با هم چت میکردیم قرارا شد بعد ظهر همون روز ساعت 4 با هم چت کنیم.اما اون ان نشد من از ساعت 3:30 ان بودم و همش بهش زنگ میزدم بهش اما خاموش بود.ببعد کلی زنگ زدن بالاخره ساعت های 6 جواب داد و گف ببخشید گوشیم خاموش بود منم خیلی ناراحت بودم و سیر فحشش کردم.بعدش گفتم بیا تماس تصویری و تا ساعت های 8 شب با هم حرف میزدیم.روز بعد از صبح بش زنگ زدم ج نمیداد بعد دیگ ولش کردم تا ظهر که باهاش دعوا کردم اونم گف تمومه و تموم کرد منم یکم تلاش کردم ولی اون رف.منم ولش کردم.اما بعد از ظهرش خیلی دلم براش تنگ شده بود.رفتم پیویش بهش پیام دادم و ازش عذر خاهی کردم اما چون اون بلاک کرده بودو من نمیدونستم که بلاکم بش پ دادم و اون نخونده بود
روز بعدش کلی بش زنگ زدم اما ج نمیداد تا اینکه نزدیکای ظهر بهم پیام داد که چرا اینقد زنگ میزنی اگه دوست داشتم حد اقل یکیشو ج میدادم.و گف دیگ بهم زنگ نزن.
تموم شد تا چن روز بعدش من رفتم پیش دوستام خیلی ناراحت بودمو تو فکرش بودم اما نمیتونستم کاری کنم.به یکی از دوستام گفتم بش زنگ بزن اونمزنگ زد تا اینکه پسره ج داد.پسره ام پیش دوستاش بود منکه زنگ زدم بش گفتم بیا واتساپ با هم حرف بزنیم.و سریع رفتم خونمون که بتونم باش حرف بزنم.تموم شد تا اینکه همش یکی از دوستاشو بهم معرفی میکرد و میگف بیا برو با فلانی رل بزن اون پسره خوبیه منم میگفتم فقط تورو دوس دارم.تا اینکه چن روز پیش بش یه چیزی گفتم منم نمیدونستم روم غیرت داره فک کردم کسی که دوسش نداره روشم غیرت نداره و گفتم بش اونم بیش از حد ینی خیلی ناراحت شد و بهم گف حالم خیلی بد شده منم فک کردم داره زر میزنه بعد گف تا حالا اینو بهت نگفتم من مریضیه قلبی دارم.
وای خدایه من،من داشتم دیوونه میشدم نمیدونستم چی بگم.گف حالم خیلی بده نفسم به زور بالا میاد و صدام در نمیاد منم خیلی عذر خاهی کردم و گفتم الکی گفتم ولی باور نکرد و گف میخام خود کشی کنم نمیدونستم چیکار کنم.به یکی از دوستاش که شمارشو داشتم پ دادم اونم گف نگران نباش کاری نمیکنه بعد عکس دستشو واسم فرستاد که پر خونه و زخمیه منم که کاری جز گریه نداشتم بعد تموم شد اون شب بش گفتم فردا صب ساعت 8 ان باشه که باش حرف بزنم.فرداش که دیروز بود بعد یکم باش حرف زدم گف کلاس دارم.دستم بهتره.قلبمم خوبه.بعداز ظهرش دوستش بهم گف چیکارش کردی ک قلبش درد گرفته؟منم گفتم کاری نکردم ک بهش یه چیزی گفتم اونم ناراحت شد خو نمیدونستم ک مریضه اگ میگف بش نمیگفتم.دوستش گف دیشب حالش خیلی بد شده بهم گفته قلبم درد گرفته.منم شرو کردم به گریه و به دوستش گفتم که چیزی بش گفتم خیلی ناراحت شد نمیدونستم روم غیرت داره.دوستش گف ینی تو نمیدونی هر پسری رو کسی که حتی دوسم نداره غیرت داره؟منم گفتم خو نمیدونستم بعد دوستش گف الان رفته بیمارستان.مامانش بردتش دکتر.منم که جز گریه و دعا کاری نمیتونستم بکنم براش.
حالا دوستش میگه رگشو زده و دستشم خیلی زخمه.منم خیلی نگرانم چون واقعا دلی و قلبی دوسش دارم.حس میکنم اگ ادامه بدم و سعی کنم جذبش کنم شاید بام رل بزنه چون واقعا قلبا دوسش دارم ولی اون گفته دوسم نداره ولی خداییش بعضی از حرفاش فک میکنم دوسم داره نمیدونم شایدم نداره ولی من اندازه مامانو بابام دوسش دارم.نمیدونم شاید چشایه خوشگلش جذبم کرده نمیدونم شاید واسه خودش دوسش دارم یا…. ولی اصلا خودم نمیدونم چرا دوسش دارم
لطفا اگ میشه راهنمایی کامل بکنید و بهم بگین چیکار کنم دوسشم داشته باشه.
ممنون.
دوست عزیز از نظر علم روانشناسی و با توجه به تجربه ای که دارم معتقدم که طرف مقابل به قول معروف شما رو تو آب نمک گذاشته
یا به زبان ساده تر شما در اولویت های اون نیستید
شخص مقابل شما به احتمال زیاد دچار کمبود ارضای عاطفی بوده و برای جلب توجه و سواستفاده از احساسات شما این کارها رو انجام میده
عشق از نظر من خوب نیس برای شخص عاشق عشق بده سخته از عشق متنفرم همین
اونی که میگه عشق بده و وجود ندار یه روزی خودش از همه عاشق تر بوده
ویا میشه
سلام من عاشق کسی شدم که وقتی اولین بار اونو دیدم نتونستم به چشاش خیره بشم قلبم تند میز و هر وقت که چشامو سمتش میبردم میدیدم غرق نگاه من شده خیلی وقته ندیدمش و نزدیک 4 ساله دوسش دارم آیا این عشق دو طرفه است
سلام برای منم پیش اومده
اون نفر فامیلت میشه؟
سلام من علی 16 هستم وقتی که من طرف رو دیدم چشاش رو نتونستم تحمل کنم چشمام نمیتونستن به چشماش بر بخورن چشای سنگینی داشت قلبم تند میزد داش میترکی اون همیشه فقط به من نگاه میکنه ومن خیلی دوسش دارم یه مدتیه که نمی بینمش آیا اون هنوز ازم خوشش میاد یانه واین دوطرفه هست
فهمیدی به منم بگو
😂😂
منم یه دختر ۱۷ ساله هستم که ۱۰ ماه پیش عاشق یه پسر شدم اوایل به خاطر حرفهای عاشقانهای که میگفت فکر میکردم اونم دوستم داره اما بعدها به دلایل شخصی مجبور شدیم جدا بشیم از جداییمون
چند هفته گذشته بود که من در مورد عشق اول دوم
بحث باز کردم شروع کرد به تعریف کردن که منو دوست نداره عاشق یه دختر دیگهست و از این حرفا
حتی بعد این حرف چند بارم دعوامون شد منم از اون موقع باهاش حرف نمیزنم ولی از یه طرف سه تا حس
دارم اولی اینکه فقط منو دوست داره دومی اینکه دوستم نداره سومی اینکه هر دوتامون رو هم زمان دوست داره من این وسط گیج شدم نمیدونم چی حقیقته چی دروغ چی به چیه ممنون میشم کمکم کنین💔🙏🏻
خاهر من دوستت نداره
منم اول به خودم گزینه میدادم برای آروم کردنه خودم
سلام من 25 سالمه
من یه پسریو دوست دارم اما بخاطره ضربهای پی در پی که داشتم خانوادم نمیذارن باهاش درارتباط باشم ایشون دچاره سوتفاهم شدن و فمر میکنن من دوسشون ندارم و بخاطره همین رابطمونو تموم کرد اما من باز شروع کردم نیدونم تهش جدایی چون هر دفعه به یه بهانه ایی میذارنو میرن لطفا بگین چکار کنم ادامه یا جدایی؟ ازم رابطه مجازی خواستن قبول نکردم پدرم تهدیدم کرده اگه بفهمم از خونه میذارمو نیرم سره دوراهی قرار گرفتم
به نظر من ایشان هدفی جز سو استفاده کردن از شما رو ندارن پس بهتره بر حذر باشید و ازشون فاصله بگیرید.
سلام من 25 سالمه
من یه پسریو دوست دارم اما بخاطره ضربهای پی در پی که داشتم خانوادم نمیذارن باهاش درارتباط باشم ایشون دچاره سوتفاهم شدن و فمر میکنن من دوسشون ندارم و بخاطره همین رابطمونو تموم کرد اما من باز شروع کردم نیدونم تهش جدایی چون هر دفعه به یه بهانه ایی میذارنو میرن لطفا بگین چکار کنم ادامه یا جدایی؟ ازم سکس چت خواستن من قبول نکردم
واقعا اطلاعات خوب و برزوی رو در خدمت دیگران میذارید خیلی ممنون و خسته نباشید
سلام من ۱۷ سالمه و ودوسال که عاشق دختر عمه ام هستم و تازه امسال خودش از من پرسید منو دوست داری منم حرفمو بهش گفتم و اویل خیلییی
باهم رتبطه صمیمی تر داشتیم بهم زنگ میزدیم و بعدش حرف های عاشقانه دوطرفه و خیلییی عاشقانه
بعد از چند وقت گفت که بیا اینطوری نحرفیم ومن مخالفت کردم وتا الانم مثل قبل میحرفم و اون از اون موقع به بعد اصلا حرف عاشقانه میزنه میگم چرا مثل من نمیحرفی میگه همینجوری اخه شما یع چیزی بگید چکار کنمیک پیشنهاد بدین
منم مثل تو ۱۸سالمه عاشق ی دختر ۱۷سالم بهترع تحمل کنی همچی درست میشع کسی ک عاشقع پای عشقش میمونه همه روابط روز بد و خوب دارن مهم اینه تو روزای سخت کنار هم بمونین منم ب خودم قول دادم پاش بمونم درستع شاید خیلی عذاب بکشم ولی ارزششو دارع عشق چیزی نیست ک هر دفع اتفاق بیوفتع بهترع بمونی باهاش تو فاهاش خوب باش اون خودش خوب میشع نگران نباش صبر کن همچیز یک شبه ب دست نمیاد
منم مثل تو ۱۸سالمه عاشق ی دختر ۱۷سالم بهترع تحمل کنی همچی درست میشع کسی ک عاشقع پای عشقش میمونه همه روابط روز بد و خوب دارن مهم اینه تو روزای سخت کنار هم بمونین منم ب خودم قول دادم پاش بمونم درستع شاید خیلی عذاب بکشم ولی ارزششو دارع عشق چیزی نیست ک هر دفع اتفاق بیوفتع بهترع بمونی باهاش تو فاهاش خوب باش اون خودش خوب میشع نگران نباش صبر کن همچیز یک شبه ب دست نمیاد پسر
امیدوارم به همهی اونایی که دوسشون دارین برسین الهی آمین 🤲🏻🥺
سلام من ۱۶ سالمه حدود ۳ ساله عاشق شدم اونم دوسم داره از رفتار و کاراش که میبینم میدونم دوسم داره منم دوسش دارم ولی به خاطر خانوادم مجبور شدم با کسی دیگه نامزدی کنم الان هر کاری میکنم که فراموش کنم که دوسش دارم نمی تونم همیشه هر لحظه دلتنگش میشم میخوام بدونم این علائم عشق دو طرفست
فهمیدی به منم بگو
نه عزیزم هر کاری کن فراموشش کنی الکی زندگیتو نابود نکن ابنا یه هوس زود گذره اگه دوست داشت میاد جلو بهت میگفت قبل نامزدیت من من همچین درسی گرفتم پیشنهاد میکنم فراموشس کنی گلم خواهشااااا
تو 16 سالگی نامزدی؟!
سلام
من ۱۵ سالمه و حدود سه ساله که عاشق یکی از دوستان برادرم شدم و ایشون ۵ سال از من بزرگترع و من بهشون گفتم علاقه دارم و میدونن اما مخالفت کردن بخاطر اینکه گفتن اگر برادرت بفهمه بد میشه و حتی گاهی اوقات با هم صحبت میکنیم حالشو میپرسم از طریق یه سری رفتاراش و حرفاش انگاری فهمیدم عاشقمه ولی بازم نمیدونم میشه راهنمایی کنین
سلام
دختر خوب بهتره شما پیگیر رابطه نشید . برای شما بهتره
مشکل من هم همینه😕
سلام من و پسر عمه م ۱۷ سال داریم از بچگی همو دوست داشتیم الان هم داریم. از وقتی فهمیدم ک اونم منو دوست داره بهش وابسته شدم این وابستگی دو طرفه هست چن ساله ندیدمش اون قبلا به عکسم وابسته شده بود الان به خودم چون نمیخایم فعلن کسی بدونه حرف نمی زنیم فقط چن روز باهم حرف زدیم گفت نمیخام بخاطر من کتک بخوری پس حرف نزنیم بهتره حتی دلش نمیخاد من گریه کنم یبار ناراحتم کرد بعد اومد معذرت خاست قراره وفتی رفت سر کار بیاد ولی می ترسم مخالف داشته باشیم . من قبل از اینکه علاقشو بفهمم بیماری پارانوئید داشتم نسبت به کس دیگه ولی این باعث شد ک من قبلی رو فراموش کنم و معنی عشق دو طرفه رو بدونم . من واقعا تا شیش هفت سال دیگه نمیتونم این وابستگی داره اذیتم میکنه خودشم ناراحته ولی نمیدونم چیکار کنم؟ روابطم هم با خانوداه و اطرافیان خوب نیست تنها چیزی ک بهم انگیزه میده درس خوندن و اینه . همش دوست دارم گریه کنم نمی تونم وایسم چیکار کنم؟۹
سلام من با پسر عمم ۱۷ سال داریم همو هم خیلی دوست داریم از بچگی یکم بهش علاقه داشتم ولی عشق نبود تا اینکه دوسال پیش عاشق یکی شدم ک یکطرفه بود نمی تونستم فراموشش کنم میشه گفت بیماری پارانوئید گرفته بودم از وقتی فهمیدم پسر عمم دوسم داره و واقعیه بهش وابسته شدم این وابستگی هم دو طرفه هست باعث شد تا معنی عشق دوطرفه رو بفهمم و اون قبلی کلا فراموش بشه چن باری باهم حرف زدیم ولی چون فعلن قرار نیست کسی بدونه گفتیم ادامه ندیم بهتره چون وابستگی داشت بیشتر میشد. من واقعا نمی تونم وایسم راهمون از هم دوره چن ساله ندیدمش ولی حالم اصلا خوب نیست هیچ انگیزه ای نداشتم ولی باعث شد حالم خوب بشه و بتونم درس بخونم قراره شیش هفت سال دیگه بیاد ولی واقعا خیلی سخته چون قبل از این این دردا رو کشیدم دیگه نمی تونم تحمل کنم رابطم هم با اطرافیان خوب نیست کسی رو جز خدا ندارم نمیدونم چیکار کنم؟؟
لطفا جواب بدین حالم اصلا خوب نیست حتی نفهمیدم ک ی پیام و دوبار فرستادم
طظفا بیشتر توضیح دهید.
بنظر من همونطور که جراتشو داشتی به ایشون بگی به خانواده ات هم بگو
سلام
من یه من یه دختر ۱۴ ساله هستم
حدود ۵ ماهی هست که عاشق پسر عمه ام شده ام یعنی با رفتار هاش بعضی اوقات احساس میکنم دوستم داره و بعضی اوقات احساس میکنم دوستم نداره من از کجا بدونم اون دوستم داره یانه؟
با سلام
چی باعث این احساسات میشه؟
نگاهش و اولین نگاهی که باعث ثپش قلبم میشه
…….
اسم عشق منم زهراست انقدر ازیتم میکنه که نگو
وقتی ک بهم زل زد و بهش زل زدم عاشقش شدم کلا نمیدونم ک اونم عاشقم هس یا ن یعنی دودلم در واقع باباش بهم میگه عروسم یا مثلن به مامانم میگه مراقبه عروسه آیندم باشید و از پسرش تعریف میکنه طوری رفتار میکنه ک انگار پسرش دوسم داره مثلن همش از پسرش تعریف میکنه میگه پسره من نماز خونه میگه یه خونه میخوام به نامش بزنم با دختره شما برن توش زندگی کنن♡ خلاصه من یه بار این پسرو دیدم و باباشو ۴یا۵ بار ک همشم بهم عروسم عروسم میکرد عمم بار دومی ک بود میگف ک این دروغ میگه پسرش ۱۸سالش نیست دروغگو کلا😐بعد اینکه بار سومی ک دیدیم اون مردرو مامانم میخواست ببینه ک واکنشه مرده چیه وسته خرفایه مرده گف اگه خواستگار واسه دخترم بیاد شوهرش میدم مرده هم گف عههه من امشب میرم به پسرم میگم¤خلاصه من ۱۷سالمه الان حدود یه ساله عاشقه اون پسر شدم نمیدونم ک این عشق دوطرفس یا ن لطفا کمکم کنید😪
اولین باری ک دیدمش حواسش نبود بهم بعد ک رو صندلی نشست بهم خیره شد منم بهش خیره شدم از اون روز تا حالایک سال میگزره و من حس میکنم عاشقش شدم اما نمیدونم ک این حس دوطرفست یان فقد باباشم ۳یا فک کنم چهار بار دیدم ک همش بهم میگف عروسم عروسم این مرد یه کارایی میکنه یه حرفایی میزنه طوری ک آرم فک میکنه پسرش عاشقمه چطوری به من روزه اول گف ک میخوای عروسه من شی پسرمو نگاه چ خوشگله و چیزایه دیگه…باردوم گف گف میابم خواستگاریت برای پسرم و اینکه عمتم دخالت نمیدیم چون دخالت میکنه اخه عمم میگف داریوش دروغ نگو😐بار سوم گف ک پسره من نماز خونه و گف یه خونه میخوام به نامش بزنم برن با دختره شما توش زندگی کنن بعد مامانم میخواست واکنشه مرده رو ببینه گف ک خواستگار واسه دخترم بیاد شوهرش میدم مرده گف عههه پس من میرم امشب به پسرم میگم ببینم چی میگه بعد مامانم خندید و گفت شوخی کردم هم پسره شما کوچیکه هم دختره من مامانم گف هرچی قسمتشون باشع…
اونم دوست داره منم خودم عاشق پسر عموم شدم ولی نمیدنم اون منو دوست داره یا نه من ۹ سالمه اون ۱۶
وا دختر ۹ ساله چه به این حرف ها
سلام من دختری۱۶ساله هستم عاشق پسر خالم هستم ولی اون نامزد هست و اونم منو خیلی دوست داره و مامان و بابام منو با داداش کوچیک اون نامزد کرده ولی من عاشق داداش بزرگش هستم ولی زندگی دیگه باید سر کرد
زن براردم باشوهرم دوس شده چیکار کنم
واو
برای شما دیگه خیلی زوده این چیزا عزیزم خودتو درگیر همچین مسائلی نکن بزار بزرگ بشی باتجربه بشی بعد تصمیم بگیر🤍
عالی ممنون
سلام /سپاس
سلام وقت بخیر من یک پسر 15 ساله هستم و نزدیک 5 ماه است که عاشق یک دختر خانمی شدم که یک سال از من کوچیک تره.ما همدیگه رو خیلی دوس داریم و بدون هم واقعا نمیتونیم. و این رو به همدیگه ثابت کردیم. حتی یک بار به زدن رگ هم رسید دور بودنمون از هم. ولی متاسفانه من استان کرمان هستم و دختر خانم در مشهد. و خانواده هایمان هم میدانند اما کم و بیش مخالف هستن. ما فعلا به صورت مجازی ارتباط داریم.اما واقعا همدیگه را دوس داریم. لطفا راهنمایی کنید که چی کار کنیم؟
با سلام
بهتره بیشتر در مورد این رابطه فکر کنید چون از نزدیک شناختی از هم نداشتید
سلام من و پسر عمه م ۱۷ سال داریم از بچگی همو دوست داشتیم الان هم داریم. از وقتی فهمیدم ک اونم منو دوست داره بهش وابسته شدم این وابستگی دو طرفه هست چن ساله ندیدمش اون قبلا به عکسم وابسته شده بود الان به خودم چون نمیخایم فعلن کسی بدونه حرف نمی زنیم فقط چن روز باهم حرف زدیم گفت نمیخام بخاطر من کتک بخوری پس حرف نزنیم بهتره حتی دلش نمیخاد من گریه کنم یبار ناراحتم کرد بعد اومد معذرت خاست قراره وفتی رفت سر کار بیاد ولی می ترسم مخالف داشته باشیم . من قبل از اینکه علاقشو بفهمم بیماری پارانوئید داشتم نسبت به کس دیگه ولی این باعث شد ک من قبلی رو فراموش کنم و معنی عشق دو طرفه رو بدونم . من واقعا تا شیش هفت سال دیگه نمیتونم این وابستگی داره اذیتم میکنه خودشم ناراحته ولی نمیدونم چیکار کنم؟ روابطم هم با خانوداه و اطرافیان خوب نیست تنها چیزی ک بهم انگیزه میده درس خوندن و اینه . همش دوست دارم گریه کنم نمی تونم وایسم چیکار کنم؟۹
بهم انگیزه میده درس خوندن و اینه/ از این انگیزه درست استفاده کنید.
چجوری؟
چجوری؟ میشه بیشتر راهنمایی کنید
انقدر دیوانه ای خل
من ۱۷سالمه
۴ساله ک عاشق طرفم اما اون در پشت صحنه منو دوست داشتو ب دنبال بدست اوردنو تشکیل خوانواده بود
ولی در ظاهر داخل بیوش اسم ی دختر دیگه رو نوشته بود
داخل همین ماه هم قراره بیان خاستگاری
نمیدونم چ رفتاری داشته باشم .یا چی جواب بدم
لطفا کمکم کنید
با سلام
اینطور که مشخصه این مسئله برای شما خیلی مهم است. پس بهتره با آرامش با فرد مورد نظر مطرح کنید.
سلام من و پسر عمه م ۱۷ سال داریم از بچگی همو دوست داشتیم الان هم داریم. از وقتی فهمیدم ک اونم منو دوست داره بهش وابسته شدم این وابستگی دو طرفه هست چن ساله ندیدمش اون قبلا به عکسم وابسته شده بود الان به خودم چون نمیخایم فعلن کسی بدونه حرف نمی زنیم فقط چن روز باهم حرف زدیم گفت نمیخام بخاطر من کتک بخوری پس حرف نزنیم بهتره حتی دلش نمیخاد من گریه کنم یبار ناراحتم کرد بعد اومد معذرت خاست قراره وفتی رفت سر کار بیاد ولی می ترسم مخالف داشته باشیم . من قبل از اینکه علاقشو بفهمم بیماری پارانوئید داشتم نسبت به کس دیگه ولی این باعث شد ک من قبلی رو فراموش کنم و معنی عشق دو طرفه رو بدونم . من واقعا تا شیش هفت سال دیگه نمیتونم این وابستگی داره اذیتم میکنه خودشم ناراحته ولی نمیدونم چیکار کنم؟ روابطم هم با خانوداه و اطرافیان خوب نیست تنها چیزی ک بهم انگیزه میده درس خوندن و اینه . همش دوست دارم گریه کنم نمی تونم وایسم چیکار کنم؟
عزیزم از همین الان اسم یه دختر دیگه رو گذاشته به بعد هم فکر کن چون اگر بعد پشیمون بشی دیگه کاری نمیشه کرد
سلام من دختری۱۶ساله هستیم عاشق پسرخالم هستم حدود۵سال. بهش پیام دادم اون بهم گف عاشق…اما من گفتم نه اشتباه کردی درحالی که عاشقش هستم هرکاری کردم ولی هیچ واکنشی بهم نشون نداد خودم هرکاری کردم که فراموشش کنم نشد لطفا کمکم کنید
با سلام . دوست عزیز حتما پسا ازدواج با فامیل مطالعه کنید . بهتون کمک میکنه
سلام من ی اشتباه بزرگی کردم خیلی ناراحتم من وقتی۱۳سالم بود پسرداییمودیدم ازهمون اول ی حسایی بهش داشتم اماخیلی خجالتی بودم اونم چن باری بهم پیام داد ک دوسم داره ولی من نگفتم چون بایکی دیگم بودبراهمین اهمیت ندادم ب حرفش بعداز چن سال من نامزدکردم اونم شمارموپیداکرد باهم پیامای دوستانه میدادیم نزدیک ۵سال فقط پیام دوستانه تااینکه گفت دوسم داره خودشم نامزد داره منم ک شوهر نمیشه کاریش کرد ولی قلبم همش میخوادباورش کنه خودشم میگه ازقبلا دوستداشتم ولی تقدیرنزاشت باهم شیم الانم توقعی نداره ازم فقط میگه باشم توزندگیش ب نظرتون راست میگه یادروغ ولی چن سال بدون هیچ توقعی فقط پیام میده من بهش میگم نمیخوامش برو ولی نمیره ک نمیره نمیدونم راست میگه یانیتش ی چیزدیگس خواهش میکنم کمکم کنید ی جوابی بهش بدم ک بره از زندگیم منم فراموشش کنم
با سلام
این رابطه برای شما عاقبت خوشی برای شما نداره
سلام من۱۷ عاشقه یک پسر ۲۸ شدم تا الان اون نه دیدم هر وقت گفتم بیا یک بهونه میای فردا شاید امد خونمون اون واقعا من دوست داری من اون دوست دارم آشنا توی یک برنامه بود که آشنا شدم الان ۳ ماه هست باهم هستم
این رابطه خوبی نداره براتون چون اگه از شوهرت طلاق بگیری مردم چه فکر هایی که دربارت میکنند
چون من یک روز با پسر همسایمون پول گذاشتیم روهم بریم ترقه بگیری اصلا مردم چه فکر هایی کردن به مامانم گفتن دخترت دوست پسر داره از نظر من خط خودتا بنداز بره ی خط دیگه بگیر که بهت پیام نده
من خودم ۱۷ سالمه حدود سه ساله عاشق شدم داستانمون خیلی طولانیه
سلام..من عاشق یه نفر بودم…و تمام رفتارهای اون شخص کاااملا از روی دوست داشتن و عشق بود…و دقیقا توی سایت ها و چند تا تحقیق دیدم ک تمام رفتارهای یک عاشق رو داره… و مطمئن ب عشقش شدم..ولی وقتی برا امتحانش دوستند فرستادم تو دایرکت اینستاگرامش..فهمیدم که لاشی ای بیش نیست…و با همه دخترا رابطه داره…تاااازه همانوقت ب دوستم گفته بود ک عکستو بده…د بعدم خودش شمارشو داده بود به دوستم…نمیدونم😢😦
سلام
خوبه که انقدر باهوش بودی که طرف مقابلتو بشناسی
ببخشید من یک دختر 14 عاشق یک پسر شد که خیلی چیز شبیه همه الان 5 سال عاشقش شدم ولی نمی دونم باید چیکار کنم که بدونم اونم دوستم داره یا نه لطفا بهم کمک کنید
سلام عزیزم
نسبت یا ارتیاط شما چی هست که بتونی نوع نگاه اونو درک کنی و در آخر منظورتونو نفهمیدم از 9 سالکی عاشق این پسر شدی؟
سلام من و پسر عمه م ۱۷ سال داریم از بچگی همو دوست داشتیم الان هم داریم. از وقتی فهمیدم ک اونم منو دوست داره بهش وابسته شدم این وابستگی دو طرفه هست چن ساله ندیدمش اون قبلا به عکسم وابسته شده بود الان به خودم چون نمیخایم فعلن کسی بدونه حرف نمی زنیم فقط چن روز باهم حرف زدیم گفت نمیخام بخاطر من کتک بخوری پس حرف نزنیم بهتره حتی دلش نمیخاد من گریه کنم یبار ناراحتم کرد بعد اومد معذرت خاست قراره وفتی رفت سر کار بیاد ولی می ترسم مخالف داشته باشیم . من قبل از اینکه علاقشو بفهمم بیماری پارانوئید داشتم نسبت به کس دیگه ولی این باعث شد ک من قبلی رو فراموش کنم و معنی عشق دو طرفه رو بدونم . من واقعا تا شیش هفت سال دیگه نمیتونم این وابستگی داره اذیتم میکنه خودشم ناراحته ولی نمیدونم چیکار کنم؟ روابطم هم با خانوداه و اطرافیان خوب نیست تنها چیزی ک بهم انگیزه میده درس خوندن و اینه . همش دوست دارم گریه کنم نمی تونم وایسم چیکار کنم؟
نشانه هاش همه نشون میده عاشقمه
خداروشکر
سلام خسته نباشید من ۱۴ سالمه تقریبت ۲ سال ک ی نفر دوس دارم اون شخص بغض رفتاراش نشون میده دوسم داره بعضی رفتاراشم نشون میده ک نداره من ب ایشون اعترافم کردم ولی چیزی نگفتن میشه کمکم کنید تا ی کاری کنم
چجوری؟ میشه بیشتر راهنمایی کنید
سلام ببخشید من ی دختر ۱۴ ساله ام ک عاشق ی پسری شدم بعضی رفتاراش نشون میده ک منو دوس داره ولی بعضی از رفتاراشم ن من ۲ ساله ایشون میشناسم خواهش میکنم کمکم کنید تا بفهمم باید چیکار کنم
با سلام
دوست عزیز صرفا از روی رفتار یک نفر نمیشه گفت علایقش چیه حتی صرفا از روی حرفای یه نفر نمیشه گفت که آدم صادقیه
سلام من یه دختر ۱۷ ساله عاشق یه پسرم ک اونم دوستم داره ولی نمیتونیم بهم دیگ برسیم میشه بگید چیکار کنم هااا خیلی عاشقشم نمیخوام از دستش بدم میخوام تا آخر عمر باش باشم لطفا کمکم کنید ….
لطفا کمکم کنید دخترم ۱۴سالشه عاشق شده میدونم پسره هم عاشق دخترمه ولی مشکلی درست میکنه یانه
با سلام مادر عزیز
احساسات نوجوانان در این سن متلون است باید دقت کنیم که صرفا بر پایه قدرت تصمیم گیری آنها قضاوت نکنیم. میبایست فرصت دهیم تا به این موضوع فکر کنند. در این لحظات بهتر است حامی خوبی برای فرزندانتان باشید و آنها را از آسیب حفظ کنیم
من 14سالمه من وعشقم حدود پنج سال هست که برای همدیگر جون میدیم ما همسایه هستیم باهم هروقت پنجره رابازمیکنم چشمم به چشمش می افتد او بهم میگوید بیست سالم بشه میام خاستگاریت میدونم من را ازصمیم قلب دوست داره ما تاقت دوری ازهم رونداریم بهش اعتماد کنم وای من عاشقشم نمیتونم فراموشش کنم
ریامه قور مردیگاند هی 🤣🤣🤣
😂😆
بیست ساله پیش بایه خانوم بسیارمذهبی ومتددین دیندارحزب اللهی اشناشدم شوهرداشت ولی ازش راضی نبودهمش کتکش میزدسرش دادوفریادمیزدچون مستاجرخونه بابام بودیه روزکه دعوای شدیدی بین این زن وشوهردرگرفت شبش این خانوم بهمراه بچه هاش به یه پارک یافضای سبزدرمجاورت محل بودرفت ومن هم ازفرصت استفاده کردم که باهاش درددل کنم رفتم پیشش سرصحبتوبازکردم ازمشکلات زندگیشون جویاشدم دلم سوخت براشون چون حیف بوداون زن یه زن زیباروجوان ومحجبه چیزی که من تااون موقع بایه زن یایه دختریایه خانوم هیچوقت درددل نکرده بودم چون اونموقع اهل هیچ کارخارج ازاخلاق نبودم واصلن بلدنبودم ولی نمیدووم چیشدکه یهوهمه چیزتوزندگیم عوض شدچون به خاطراون خانوم به خانوادش کمک کردم وینی کمک راهنمایی یعنی واسه شوهره کارپیداکردم کلی کارهای دیگه واون زن برای تشکرازمن بامن طوری محبت امیزرفتارکردکه من احساس کردم لابدتصمیم داره طلاق بگیره بامن ازدواج کنه خب !چیکارمیتونستم کنم تواون شرایط ؟اصلن میدونیدچیه بعضی ادمهادرطول زندگیشون کمبودمحبت بهشون شدن نیازعاطفی که انسان نیازداردکه بتونه خودشودراین مواقع کنترل کنه .اون زمان یک سال گذشت همینطورواون زن بدورازچشم شوهرش به من احترام شدیدی میگذاشت تااینکه ازخونمون رفتندودرجایی دیگرساکن شدندوبندتاسالهایاداون زن ومهرمحبت هاش دردلم ماندخاطرات زیادی که بیادماندنی ترین لحظات زندگیم دردرون قلبم به یادگارماندازاون موقع تاالان بیست سال میگذردوامروزکه هفت سال است که ازدواج کرده ام وفرزندی هم دارم هنوزنتوانسته ام فراموشش کنم قبل ازازدواج بدنبال یافتن همسری بامشخصات ظاهری واخلاقی اوزن مهربان بودم که قسمت نشداتفاقابرعکس یه دختربداخلاق بیشعوروعصبی تحمیلم کردندوبخاطرتحمل رنج هایی که حاصل ازاین ازدواج تن به مصرف موادمخدرروی اوردم وتاالان شش سال است موادمصرف میکنم همش بخاطرنداشتن همسری لایق ومتعهدکه بخاطردخالتهای دیگران اتفاق افتادواکنون تقریباتوانسته ام سیگارروترک کنم وموادمخدرروهم درحال ترک هستم وقصددارم بعدازپایان دوران درمان وخلاصی ازاین بلا وگرفتاری به زندگیم سروسامان ببخشم وبدنبال یافتن همسری متشخص باانظباط ومهربان و.و…..باشم .نن
من عاشق خانمی هستم که شوهرش مرده من وحشتناک دوستش دارم باهم دوستیم وخوبیم ولی او دوست نداره بامن ازدواج کنه میگه فقط دوست باشیم برای ۵سال من تحمل یک ساعت ندیدنش راندارم تمام فکر شب وروزم شده این خانم من بااحساسم ولی او احساسش روبروز نمیده بایدچکارکنم که هیچوقت اونو ازدست ندم وهمیشه اونو داشته باشم؟مرسی ازهمه
خخخ😀😃
سلام من یه دختر ۱۲ ساله ام که عاشق کسی هستم که میدونه عاشقشم ولی عاشقم نیست و درگیر عشق یک طرفه هستم دوست پسرخاله و هیچ دختری عشقمو دوست نداره همه دخترا از عشقم خوششون نمیاد حتی پسرا هم از عشق من خوششون نمیاد یعنی هیچ کس بهش اصلا اهمیتی نمیده و اونی که بهش اهمیت زیادی میده منم ولی اون بهم اصلا اهمیت نمیده و ثابت کرده که دوستم نداره و همچنین گفتم که درگیر عشق یک طرفه هستم و همه میگن که عشقم مثل دختره و همچنین بهم میگن که کجای اونو دوست داری و من بعد چند ماه درگیر عشق یکطرفه بودم بعد چند ماه برگشت و بهم ثابت کر که دوستت دارم ولی بازم بعد چند هفته بهم گفته که دوستت ندارم و رفت و بعد یک هفته بازم برگشت و گفت دوستت دارم و بعد اون خیلی بهم اهمیت میداد و برام لبخند هم میزد ولی بعد از اینکه چند ماه گذشت دیشب توپارک با غرور بهم گفت که دوستت ندارم و رفت و من دیشب خیلی بخاطر این حرفش اشک ریختم امروز هم وقتی داشتم با بابام تو ماشین میومدم پسره داشت با موتور میومد ازدور داشت بهم نگاه میکردولی وقتی نزدیک شدیم بهم بعد نگاه کرد راستی یه دختری بهم گفته که پسره دختر دیگه رو دوست داره و خودمم هم میدونم دختری رو که دوست داره کیه و پسره دختری رو که دوست داره رو شمارشو پیدا کرده و بهش پیام داده و دختره هم به اون پیام داده و من الان خیلی افسرده شدم نمیدونم دختره هم دوستش داره فکر کنم دختره هم دوستش داره چون بهش پیام داده و اگه دوتاشونم همدیگرو دوست داشته باشن شاید تو آینده باهم ازدواج کنن و من به عشقم نرسم خواستم فراموشش کنم ولی نتونسم البته من پسره رو فراموش کردم ولی دلم ولش نمیکنه تورو خدا بهم بگین که چیکار کنم دارم از دیوونگی میمیرم
خخخخ فک نکنم ۱۴ سالت باشه
دهنت ♉♉♉♉♉♉♉♉♉♉
سلام ای جانم