عشق در نوجوانی چیز زیبایی است. احساس اینکه عاشق شده اید، به خصوص اگر اولین بارتان باشد، می تواند هیجان انگیز و از طرفی ترسناک باشد. احساسات عشق دوران نوجوانی گیج کننده هستند. زود عاشق شدن ممکن است آنقدر تجربه جدیدی باشد که مطمئن نباشید این احساسات درست هستند یا نه. در نهایت، فقط خودتان می توانید تصمیم بگیرید که آیا عشق نوجوانی پایدار است یا خیر؟؟ با این حال، مواردی وجود دارد که می تواند به شما در مورد کنترل عشق، کمک کند. شما می توانید احساسات خود را در نظر بگیرید، رابطه خود را تجزیه و تحلیل کنید و در نهایت، گام هایی برای مدیریت کامل رابطه بردارید. در ادامه این مقاله همراه با باشید تا بدایند وقتی عاشق میشیم چیکار کنیم؟
پایداری احساسات خود را بررسی کنید.
جهت مشاوره برای هم وطنان خارج از کشور روی لینک زیر کلیک کنید.
هموطنان خارج از کشور
برای رزرو وقت مشاوره حضوری روی لینک زیر کلیک کنید.
رزرو جلسه مشاوره حضوری
احساس استرس و اضطراب عادی است.
احساس ترس برای هر کسی که عاشق می شود کاملا طبیعی است. عاشق شدن شما قطعاً نباید ترسناک باشد، اما احساس آسیبپذیری و وابستگی بعدی میتواند اعصابتان را بهم بزند. اگر کسی را دوست داشته باشید یادتان باشد که به او این توانایی را می دهید که به شما صدمه بزند. این قسمت ترسناک عاشقی در نوجوانی است، اما این را به عنوان جزئی از عشق و دوست داشتن باید بپذیرید.
چقدر به عشق خود فکر می کنید.
بررسی کنید که هر چند وقت یکبار فکر عشق تان به ذهن شما می آید. اگر اغلب به آن شخص فکر کنید، نشانه این است که شما عاشق شده اید. فکر کردن و دلتنگی واقعی هنگام جدایی از آن دختر یا پسر می تواند به این معنی باشد که عاشق او هستید.
چرا او را دوست دارید؟
فهرستی از تمام ویژگی های شخصی که دوستش دارید تهیه کنید. همه چیزهای مثبت دختر یا پسری که عاشق او هستید را یادداشت کنید. فهرست دیگری از همه ویژگی های منفی که شما را آزار می دهد تهیه کنید. حتما چیزهایی در مورد او وجود دارد که شما آنها را دوست ندارید. عاشق بودن به معنای این است که با وجود همه ویژگی های که در مورد عشق تان دوست ندارید اما شما باز هم دیوانه او هستید.
به مشکلات عشق در دوران نوجوانی خوب فکر کنید.
خوب فکر کنید که برای با هم بودن چه کارهایی را باید انجام دهید. عشق هرگز نباید به هیچ وجه یک طرفه یا آزاردهنده باشد، اما در طول یک رابطه عاشقانه حتما کشکمش خواهید داشت. به این موارد خوب فکر کنید؛ که آیا پس از یک مشاجره همچنان او را دوست خواهید داشت؟ در دوران سختی می توانید در کنار او باشید؟
اگر شما بخواهید در سختی ها کنار او بمانید، احتمالاً آن شخص را دوست دارید.
البته برای قرار گرفتن در کنار شخصی که دوستش دارید، نباید مجبور به دروغ گفتن، آزار روانی یا آزار جسمی دیگران یا حتی خودتان شوید.
رابطه خود را تجزیه و تحلیل کنید.
وارد عشق یک طرفه نشوید.
مطمئن شوید که احساسات و دوست داشتن شما نسبت به یکدیگر متقابل است. اگر مطمئن نیستید، خیلی سادگی درباره احساسش نسبت به خودتان از او سوال کنید. اگر در یک رابطه هستید اما آن شخص هنوز حسی به شما ندارد ناامید نشوید. به آنها زمان بدهید، اما اگر احساسات آنها تغییری نکرد، عشق خود را برای آینده ذخیره کنید.
شما می توانید عاشق کسی باشید که شما را دوست ندارد، اما این عشق یک طرفه در دراز مدت به شما آسیب خواهد رساند.
سریع به احساسات خود اعتماد نکنبد.
ابتدا صبر کنید، بعد از مدتی که با هم بودید، حس دوست داشتن خود را بررسی کنید. اگر قبلا هرگز با آن شخص رابطه نداشته اید یا فقط یک هفته است که او را می شناسید، احساساتی که تجربه می کنید ممکن است عشق نباشد. اجازه دهید کمی زمان بگذرد و احساسات خود را دوباره بررسی کنید. مدتی را با آن شخص بگذرانید و در صورت امکان، در مورد رابطه خود با او گفتگو کنید. اگر برای مدت طولانی با یکدیگر بوده اید و هنوز احساس عشق و علاقه به او دارید، احتمالاً این احساس شما واقعی است.
مدت زمانی که برای عاشق شدن طول می کشد از فردی به فرد دیگر متفاوت است. اما، زمانی که نوجوان هستید، کنترل احساسات آنقدر می توانند سخت باشند که تقریباً بلافاصله احساس می کنید، عاشق شده اید. حداقل چند ماه صبر کنید!.
جهت مشاوره برای هم وطنان خارج از کشور روی لینک زیر کلیک کنید.
هموطنان خارج از کشور
برای رزرو وقت مشاوره حضوری روی لینک زیر کلیک کنید.
رزرو جلسه مشاوره حضوری
در عشق شما احترام متقابل وجود دارد.
عشق در دوران نوجوانی را باید ارزیابی کنید. آیا دختر یا پسری که عاشق او هستید با شما محترمانه رفتار می کند یا خیر. شما باید به کسی که عاشق او هستید کمک کنید، اما نباید عشق خود را به کسی بدهید که با شما مهربانانه رفتار نمی کند. شخصی که لایق عشق شماست باید با مهربانی با شما صحبت کند، در مواقع نیاز در کنار شما باشد و هرگز کاری را که توهین آمیز تلقی شود انجام ندهد. کمی وقت بگذارید و به نحوه رفتار عشق تان توجه کنید.
فردی که دوستش دارید باید آنقدر با شما خوب رفتار کند که از شما فردی بهتر و با اعتماد به نفس تر بسازد.
چقدر به معشوقه خود اعتماد دارید؟
میزان اعتماد را در رابطه خود محک بزنید. اعتماد بخش مهمی از هر رابطه ای است. اگر واقعاً عاشق هستید، پس به آن شخص اعتماد دارید. در برخی از مواقع حس حسادت در هر دو طرف رابطه طبیعی است، اما حسادت نباید بیش از حد باشد. وقتی او با دوستانش شب بیرون می رود یا با دخترها یا پسرهای دیگر صحبت می کند، دقت کنید و ببینید چه احساسی دارید؟ همچنین باید ببینید که آنها در برابر شما چه واکنشی نشان می دهند.
آزمایش اعتماد به این معنا نیست که شریک خود را تعقیب کنید. به عنوان مثال، شما نباید دختر یا پسر دیگری را بفرستید تا با آنها معاشقه کند تا ببیند آنها چه واکنشی نشان خواهند داد.
رابطه را عاقلانه مدیریت کنید.
در مورد احساساتتان با والدین خود صحبت کنید.
ممکن است در دوران نوجوانی احساس کنید که بزرگ و پخته شده اید، اما معمولاً والدینتان هنوز حرف های زیادی در زندگی برای شما دارند. صحبت کردن با آنها در مورد عشق نوجوانی ممکن است ناخوشایند به نظر برسد. اگر باور داشته باشید، که کمک های آنهامی تواند برای شما مفید باشد. والدین شما می توانند از روی تجربه صحبت کنند و با درک احساساتتان،شما را راهنمایی کنند.
گشاده رویی و برخورد خوب با آنها همچنین کمک می کند که در رابطه با شما بازتر و سازنده تر فکر کنند.
از والدین خود بپرسید که آیا می توانند زمانی را برای صحبت با شما اختصاص دهند. میتوانید چیزی مانند «من احساسات جدیدی را تجربه میکنم، و میخواهم توصیههای شما را بشنوم» به آنها بگویید.
همچنین می توانید بگویید “فکر می کنم دارم عاشق می شوم. آیا می توانید من را در این رابطه راهنمایی کنید؟»
برای عشق در دوران نوجوانی عجله نکنید.
کارها را به آرامی انجام دهید. ممکن است در دوران نوجوانی عاشق شده باشید، اما این بدان معنا نیست که دست و پای خود را گم کنید! برای تمایلات جنسی یا تعهد جدی به یکدیگر عجله نکنید. شما باید از عشق نوجوانی خود بدون فشار استرس لذت ببرید.
خط قرمز های خود را در رابطه تعیین کنید.
در مورد پایداری عشق در دوران نوجوانی فکر کنید. مرزهای خود در رابطه با عشقتان تعیین کنید. وقتی در نوجوانی عاشق می شوید باید بفهمید که در رابطه با چه چیزهایی مشکل دارید و از چه چیزی خوشتتان می آید. برای مثال، شما ممکن است با بوسیدن مشکل داشته باشید، اما با صحبت های عاشقانه مشکلی نداشته باشید. اگر شما و عشق تان عاشق یکدیگر هستید، باید بتوانید بدون تنش در مورد محدودیت های خود با یکدیگر گفتگو کنید. این کار در مورد عشق در نوجوانی ضروری است زیرا عشق شما میفهمد که چه کاری می توانند انجام دهند و چه کاری نمی توانند انجام دهند.
در رابطه پرتوقع نباشید.
از عشق نوجوانی خود انتظار زیادی نداشته باشید. عاشق بودن به معنای احترام گذاشتن به حریم کسی است که دوستش دارید. وقتی عشق زندگی تان سخت مطالعه می کند و برای رویاهایش تلاش می کند، باید خوشحال باشید. انتظار نداشته باشید که آنها 24 ساعته در کنار شما باشند یا کارهای بزرگتری نسبت به آنچه که شما انجام می دهید، انجام دهند. اگر واقعاً عاشق کسی هستید، حتما بهترین را برای او آرزو می کنید.
سوالات متداول
معایب عشق در نوجوان چیست؟
3 عیب بزرگ عاشق شدن در نوجوانان:1.) نوجوانان هنوز در حال یادگیری و کشف هویت خود هستند. 2.) نوجوانان مهارت های کافی برای کنترل استرس را ندارند. 3.) نوجوانان فاقد بلوغ کامل فکری و عاطفی هستند و نمی توانند احساسات خود را کنترل کنند. اما والدین آنقدر باید پخته رفتار کنند که نوجوان حس درک شدن کند.
آیا عاشق شدن در نوجوانان بد است؟
درگیر شدن در یک رابطه عاشقانه ناسالم می تواند آسیب جدی به سلامت روانی و جسمی، زندگی اجتماعی و تحصیلات نوجوان شما وارد کند. نوجوانانی که در یک رابطه، رها شدگی و شکست را تجربه می کنند، احتمال بیشتری دارد که مشروبات الکلی زیاد مصرف کنند، سیگار بکشند، دچار افسردگی شوند یا تمایل به خودکشی داشته باشند.
آسیب های شکست عشقی در دوران نوجوانی چیست؟
دلزدگی از جنس مخالف به دلیل ناکامی در عشق به وجود آمده در قلب آنها. تشدید بحران های مربوط به دوره رشدی نیز از دیگر تبعات منفی شکست عشقی نوجوانان است.
مشاوره عشق آویژه
در این مقاله مرکز مشاوره خانواده آویژه در خصوص چگونه عشق نوجوانی را مدیریت کنیم؟ نکاتی را بیان کردیم. اگر شما هم دیدگاه و نظراتی دارید و در این مقاله به آن پرداخته نشده است، از شما تقاضا داریم تا آن را در بخش دیدگاه های پست بنویسید تا دیگران هم از آن بهره ببرند و از سوی دیگر در مقاله دیگری در حیطه عشق در دوران نوجوانی به صورت اختصاصی به آن پرداخته شود.
برای نکات بیشتر در مورد عشق نوجوانی پایدار است؟؟، لطفاً با مرکز ما تماس بگیرید. ما خوشحال می شویم به شما کمک کنیم!
سلام من علی هستم ۱۴ سالمه عاشق یه دختری که تو فامیلمونه شدم یک سال ازم کوچکتره از کلاس سومم باهاش بودم ولی اون موقع ها خیلی حسی بهش نداشتم الانا هست که فکر میکنم عاشقش شدم ولی من فقط توی دوران تحصیلی هر هفته یک بار میبینمش اولا یکم برام خیلی سخت بود تحمل دوریش ولی بعدا کم کم برام عادتی شد ازشم پرسیدم ولی میگفت چرا دوسم داری از چیم خوشت اومده و… ولی بعدش فهمیدم اون دوسم نداره😭🙁 فقط میخواستم بدونم باید چکار کنم که تو این سایت فهمیدم ممنون
سیع کن زیاد بهش فکر نکنی برات مهم نباسه انگار که اصلاً داخل زندگیت نبوده
سلام من ۱۴ سالمه عاشق یه دختر شدم ۱۵ سالشه
چند وقت پیش بهش گفتم چند روز با هم بودیم ولی اون گفت دیگه جوابمو نداد گفت با اشنا وارد رابطه نمیشم شرایطشم ندارم
به نظرتون اگه یه مدت بگزره ممکنه نظرش عوض شه ؟
مثلا ۲ سال بگزره
من یه پسر 15 ساله ام و عاشق یکی از فامیلای دورم شدم که یه سال از من کوچیکتره.
راستش همش به فکرشم.فقط هم توی 3 روز عاشقش شدم.مشکل اینجاست که اون اصفحانه و من تهرانم.اصلا به هم دسترسی نداریم.فکر نکنم اون منو دوست داشته باشه.
اما من بخاطرش خیلی عوض شدم.به رفیقامم گفتم که دوستش دارم و اونو هی میگن که بهش پیام بدم.ولی احساس میکنم پیام دادن کارو خراب و شاید از من متنفر بشه.خب خانواده اش هم خیلی مذهبیه.الانم موندم چیکار کنم.از طرفی میگم بزارم که زمان بگذره تا بهش برسم و از طرفی دارم از دوریش دیوونه میشم و پدر و مادرمم هیچ کاری از دستش برنمیاد.بهشون گفتم که من عاشق یکیم و اونا میگن باید بزرگ شم برم خواستگاریش.
اما خب نمیتونم صبر کنم.نمیدونمم چرا عاشقش شدم.هر روز و هر شب بهش فکر میکنم.تقریبا همیشه توی فکرمه.فقط و فقط حاضرم برای اون فدا شم و نه هیچکس دیگه ای.احساس میکنم عشق من الکیه و از سرم میره.ولی خیلی دوسش دارم.نمیدونم باید چیکار کنم.(ریحانه)اگه این پیامو خوندی بدون که من(پارسا)تو رو خیلی دوست دارم و تنهایی تو برای من خیلی سخته.
درکت میکنم ولی ب هیچ وجه تو فضای مجازی بهش پیام نده
چرا پیام ندهند
باسلام پسری ۱۷ساله ام که یسالونیم عاشق دختر۱۴ساله شدم وخانواده ها درجریانند و میگند زوده ازدواج واحساسی اماماهمودوست داریم ومحیز جوری که نمیشه بارفتن به بیرون باهم باشیم و دخترمیگه بیاخاستگاری تا راحت بتونیم باهم باشیم من چ کنمهمگی میگند زوده
یه سوال دارم از اساتید اینکه من یه پسر 17ساله ام که درس خون هم هستم حالا خوش تیپو خوش قیافه هم هستم رفتارمم خوبه همیشه از مدرسه برگشتنی یا بیرون رفتنی دخترا یه حسی به من دارن و یا بلند بلند به من اشاره میکنن میگن این پسره رو و … بچه مثبتی هم تا حدودی هستم اما میخوام بدونم این چه نشونه ای میده ؟؟ میدونید دیگه خیلی کنجکاوم
سلام من یه پسرم که 15 سالمه عاشق دختر 16 ساله ام دارم دیونه میشم خدااااااااااااااااکمککککککککبه کی دردم بگم به کی بگو خدا یا کمک و هروز میبینمش نمیتونم بهش بگم خداا
سلام من دخترم و ۱۲ سالمه
من عاشق پسر خالم شدم همیشه بهش فکر میکنم ۲۴ ساعته یه سری نشونه ها هم ازش دیدم که شاید اونم عاشقم باشه
مثلا بهم نگاه میکنه یا مثلا هی دعوتم میکنه به اینکه با هم دیگه وقت بگذرونیم و اینا
واقعا نمیدونم چیکار کنم دارم دیوونه میشم تو رو خدا کمکم کنید
من ۱۰ سالم هست و من عاشق دختری که ۴ سال از من بزرگ تر است شدم و منو اون هر ۲ تا مون عاشق هم هستیم
سلام من آتریسا ام و عاشق یه پسر ۱۴ ساله ای شدم از بازی کالاف که حتی اون رو هم ندیدم و من در کلاس دو میدانیم فامیل اون پسر رو و دوستاشو میبینم ولی خودشو ندیدم من بد جور ازش خوشم اومده ولی خیلی میخوام بدونم اونم همچین حسی داره یا نه چون ما رابطمون با هم خیلی خوبه
بنده خدا چطوری خودشو ندیدی عاشقش شدی😐🗿
سلام من عاشق دختر داییم شدم ولی نمیدونم چجوری بهش یگم من 17 سالمه و اون 16 سالشه نمیدونم چجوری بهش بگم ولی فکر میکنم اونم من رو دوست داره
سلام من عاشق هیشکی نیستم خداحافظ 🫡
خوش بحالت کاش منم نبودم
سلام من ۱۳ سالمه نمیدونم چراباپسری که که مینم یه۴ روزی باهاش اشنا باشم چرا حس میکنم که عاشقش شدم وهرشب میاد تو خوابم هرسعی میکنم که فراموشش کنم نمیتونم خواهش میکنم که مشکل منو بگید یه راحل بگید بهم دارم دیونه میشم
سلام من یه دختر ۱۵ ساله ام چهار ساله پسر داییم رو دوست دارم اما برا ازدواج بالاخره امسال خودش گفت دوست دارم دوست دخترم شو وقتی گفتم نه فقط ازدواج هر چی از دهنش در اومد بهم گفت رفت با یه دختر دیگه میگه مجبور شدم نیاز داشتم دختره بهش خیانت کرد
الان میگه بیا دوست بشیم مخفیانه خانواده نفهمن تا ازدواج
سلام
منم عاشق یه دخترم که 2 سال ازم بزرگتره و من مطمئنم که دوسش دارم . خیلی وقته که دوسش دارم و تاحالا به کسی ایم موضوع رو نگفتم ولی الان میخوام به خواهر کوچیکم بگم .
مطمئنم که به کسی نمیگه ولی خجالت میکشم
نظرتون چیه؟
سلام من ۱۳ سالمه من از یه پسره خوشم آمده۱۴ سالشه اون پسر مربی گروه سرودمونه من اصلا از این دختر های که موهاشونو میریزن بیرون و….
نیستم تو مدرسه دختر خوبیم همه تعریف میکنن ازم و من زیاد برام این چیز ها مهم نیست من دختر مذهبی روسری سرم میکنم مسجد میرم هیئت میرفتمو اینا یه روز تو مسجدمون داشتیم سرود تمرین میکردیم یک دفعه این پسر مربی مون امد پیش مربیمون یعنی مامانش داشت صحبت میکرد دوستام داشتن هی پچ پچ میکردن فهمیدم درمورد پسر هست اون موقع اصلا اصلا حسی به پسرا نداشتم بعد دیگه از اون موضوع ۱ سال و کمی گذشت امتحاناتم تموم شدآقا من از این پسره خوشم امد اصلا باورم نمیشد من عاشق یه جنس مخالف شدم ولی خوب چیکار کنم پسره منو اصلا نمیشناسم شایدم بشناسه نمیدونم مربیمون یعنی مامان پسره جزوه هاشو داد به من درسش خیلی خوبه مامان باباش مذهبین ولی خودش یکمی خیلی کم شیطون و منحرفه بعضی موقع ها میاد مسجد قلبم میریزه بیشتر به هوای پسره میرم مسجد خیلی دوسش دارم دیوونه شدم کلاس زبان میره یه روز از کنارم رد آقا داشتم از خوشحالی استرس و ترس میمردم اون اصلا منو نمیشناسه خیلی دوست دارم اونم به من یه حسی داشته باشه میگم من اصلا از اون دخترا نبودم رفته بودم مدرسه به بچه ها گفتم این کارا چیه میکنید و سرعشق و عاشقی گفتن حنانه تو هم میرسی به این موقع از همون موقع من عاشق شدم یعنی اصلا نمیتونم بهش فکر نکنم حتی یک روز حالا تو این وضع توی کلاس زبانم یه پسره همکلاسیمه هی به من نگاه میکنه توی کلاس زبان یه بار یه کاغذ دستش بودم معلوم بود میخواست به من بده که معلممون امد حالا این به کنار اون پسره مربی مون از فکرم نمیره بیرون ترو خدا کمکم کنید چیکار کنم
سلام من ۱۳سالمه بنده عاشق پسرِ دختر دایی مامانم شدم از اون موقع حالم از خودم بهم میخوره احساس میکنم ادم و فرزند بدی ام نمیتونم به مامانم بگم واقعا میترسم درضمن این پسر لعنتی ۴سال از خودم بزرگتره واقعا سر در گم شدم دختر خانوما ی گل میشه راهنمایی کنید با هام حرف بزنید واقعا به هیچ کس نگفتم احساس میکنم نیاز داشتم به یه نفر بگم دختر خالم ام هم سن خودمه ولی اون از هیچ کس خوشش نمیاد برای همین من احساس میکنم خیلی احمق ام از دست خودم خسته شدم انقدر ریختم تو خودم حالم از خودم به هم میخوره
سلام منم مثل تو ام منم یه دختر ۱۴ ساله ام که دوساله عاشق یه خانمی که خیلی از من بزرگ تره شدم.
اولش زیاد به این حسه اهمیت نمی دادم اما الان تقریبا یک ساله ندیدمش و دارم دق می کنم.این موضوع را به نظرم به هیچ کس که تو را می شناسه نگو چون من به خواهر دو قلوم گفتم و اون هم به مامانم گفت و الان نصف فامیلمان می دونن.
به نظر من برو پیش مشاور تا کمکت کنه.البته یه روانشناس خوب.
سلام من عاشق دختری شدم که ۴ سال از من کوچیکه اونم منو دوس داره اما مشکل اینجاست که نمیتونیم به هم اعتراف کنیم
دختره رو دیدی؟
سلام لطفا هرچه سریعتر به چیزی که میگم اگه میشه پاسخ بدین لطفا احیانا اسمشو نمیدونین برای یه نفر میپرسم اخه همه چیز شما با کراش یکی از دوستان من جور در میاد هم اسم هم تاریخ و هم سن
جسارتا امیر اسم کامل شماست؟
سلام من خودم ۱۴ سالمه و عاشق یک دختر ۱۳ ساله شدم ما از بچگی باهم بازی میکردیم و همو خوب میشناسیم هم اون عاشق منه هم من عاشق او ولی وقتی بزرگتر شدیم مادر پدر او زیاد نمیذاشتن بره بیرون و…. بعد من از اون دور هستم بخاطر اینکه او همسایه پدر بزرگم اینها هستن و خونه پدر بزرگم هم خیلی دور و من تابستون هم میتونم برم ولی امسال نرفتم گفتم بزار نرم و تابستون داره تمام میشه و من فقط یک بار چهرشو دیدم دیگه ندیدم اونم وسط هامی تابستان امسال بود و از اون به بعد فقط به اون فکر میکنم ولی باید برای درس هم از فکرش بیام بیرون ولی نمیشه بعد از یک طرف دیگه والدینم با این موضوع عاشقی بسیار مخالف هستن و من همش حرف های دلمو تو خودم میریزم و دوستان هم ندارم که بتونم باهاشون دردو دل کنم و بعد که خیلی بد تر هست اینکه ما امسال میخواهیم مهاجرت کنیم و این خیلی منو اذیت میکنه چی کار کنم لطفا راهنمایی کنین
چقدر داستان زندگیت شبیه منه!
سلام علیکم
بحث رو این جور باز کن که تا حالا به کسی علاقه مند شدی؟
بعد بگو نظرت در موردم چیه؟
سلام من الینا هستم 12 سالم هست عاشق یه پسری شدم که 16 _17سالش هست برادر زنداییم هست خیلییی عاشقشم اصلا بدون اون نمیتونم هربهونه ای جور میکنم ببینمش الان چند ماهه که اصلا ندیدمش چند ماه هست اصلا بدون اون نفس کشیدنم سخته برام و 1 سالی هم هست که دوسش دارم اما به هیشکی نگفتم چون سنم کمه انقدر ریختم تو خودم و گریه کردم که حس میکنم افسرده شدم البته جلوی بقیه خودم و شاداب وانمود میکنم اما نمیدونم چیکار کنم بفهمه جرئت ندارم بهش بگم چون به مادر پدرش میگه اما تفاوت داریم خانوادش یعنی خانواده زنداییم مذهبی هستن اما اون ازدخترای بی حجاب و بی ارایش خوشش میاد و با دخترای فامیل زیاد شوخی میکنه اما من دختر چادری هستم و سرسنگینم البته ازون دسته ادمای خشک نیستم شماره اشم هم واسه یه مراسم گیر اوردم و به بهونه ی فیلم ها پیام دادم اما بعضی جاها از عزیز و… استفاده کردم و الان خیلیی عصبی هستم که چرا همچین حرفی رو بهش زدم اون با بقیه خیلی راحته با من سرسنگین البته منم همین و میخوام توروخدااا دارم دیوونه میشه یه راهی بگید بهم چند بارم تماس چشمی و اینا برقرار کردم نمیدونم جواب داده یانه
آروم باش من یک پسرم اما شرایط شمارو تقریباً به صورت معکوس دارم یعنی من عاشق یک دختر ۱۲ ساله شدم . بگذریم نگاه کن اول برای شروع باید ببینی چرا این طوری رفتار می کنه ؟ مثلاً آیا شما رو یک فرد خشک مذهبی می دونه یا این که اون هم از ارتباط گرفتن با شما خجالت می کشه .
دوم زمانی که خواستید اون رو حذب کنید بهتره بجای نگاه کردن شروع به صحبت کردن کنید به عنوان یه پسر احساسات من بیشتر با حرف زدن تحریک می شه تا نگاه کردن . البته حواستون هم باید باشه که این ارتباط مداوم اما کوتاه مدت باشه تا تا فکرش درگیر شما بشه و این که از اعتراف کردن عشقتون بشدت در این زمان پرهیز کنید چون او فرد در مورد شما حسی یا شناختی نداره برای همین مطمئن قبول نخواهد کرد . البته برای مثال بهتر جوری سر صحبت رو باز کنید که انگار شما به کمک نیاز دارید . مرد ها معمولا خیلی روی این موضوع حساس هستند و سخن آخر زیبای صورتون رو فراموش نکنید چون بشدت محمه اما به یاد داشته باشید در هیچ کدام از مواردی که گفتم زیاده روی نکنید چون باعث سوء تفاهم برای طرف مقابل می شود … آرزو دارم که هرچه سریعتر به اون کسی که می خواهی برسی
عزیزم من ۱۵سالمه،دور فامیلو برای دوستی عادی و عاطفی و… خط بکش چون به شدت مخربه.خیلی زود ابروت میره اگر حرفی بزنی احتمال باج گیری سر این مسئله هم هست
اگر هم باهاش قطع رابطه کنی بی شک بار ها میبنیش و هر بار اتفاقات منفی برات مرور میشه
از فکرش بیا بیرون
ببین الینا منم مثل تو هستم 14 سالم و دوسال که عاشق یه نفر شدم که 12 سال از من بزرگ تر و به خاطر چادری بودنم نمیتونم بهش اعتراف کنم شش ماه که ازش خبر ندارم تازه یکیم بهم گفت که ازدواج کرده ولی نمیدونم راسته یا نه ولی به نظرم دست نگهدار چون تو فامیل هست خطرناک ولی درک میکنم خیلی سخته
سلام ۱۶ سالمه و عاشق یه دختر ۱۲ سالم حس میکنم خیلی سنش کمه تازه اگر بخوام بهش بگم که دوستش دارم خیلی طرف لوسه و اگر بهش بگم میزنه زیر گریه حالا نمیدونم اگر دوستم نداشته باشه گریه میکنه که اون هم شر میسازه برام تازه شاید به مامان باباش بگه که مامان طرف رو باهاش مشکلی ندارم چون مهربونه اما باباش مثل دور از جون یزید نگاه میکنه به آدم انگار بچشو کشتم که اینجوری نگام میکنه تازه فقط منو اینجوری نگاه نمیکنه همه رو اینجوری نگاه میکنه به خاطر باباش جرئت نمیکنم برم بگم بهش که دوستش دارم
اختلاف سنیمون هم مشکل خودمه حس میکنم زیاده البته اطرافیام اینو میگن من خودم مشکلی ندارم باهاش خیلی وقته دوستش دارم چند سالی میشه
لطفاً اگر میشه بگید چکار کنم؟
به این فک کن دلت میخواد یه دختر لوس زنت باشه یا نه تا بعد من بهت بگم چیکار کنی
یه ادم ۱۲ساله قطعا مثل شما فکر نمیکنه و طرز فکر تون مثل هم نیست
یا از فکرش بیا بیرون یا ۴سال صبر کن بعد
توروخدا کمکم کنید من بدون اون لعنتی افسردگی گرفتم نمیتونم زندگی کنم هیچ امیدی به زندگیم ندارم
زندگی همینه منطقی فکر کن و خودت باعث خوشحالی خودت باش
میدونی دردش کجاست
کسایی که بخاطر پول میخوامت به خاطر منفعتت میخواست🥺
سلام من رژانم 14 سالمه یه پسر 18 ساله عاشقم شده من اول بهش حسی نداشتم ولی الان عاشقش شدم و مامان و بابام تحدیدم کردن اگه یبار دیگه باهاش حرف بزنی از خونه بیرونت میکنیم و داداش کوچولوم هم تحدید کردن بخاطر من
من خیلی میترسم ولی اون عوضی جذاب هم خیلی دوست دارم
میترسم دیگه هیچ پسری به جذابی اون وقتی بزرگ شدم عاشقم نشه
سلااااام رژان چطوری
من فایزه ام
اقا تو خیلی معرکه ای
جذاب ترین دختری لعنتیی
خیلی بهت حسودیم میشه
نترس عاشقت میشن
۱۰۰ تا عین این میاد و میره نگران نباش خیلی وقت داری من هم همسن و سال خودتم من و تو فقط ۱۴ سالمونه هنوز خیلی وقت داریم زیاد آدم حرف گوش کنی نیستم خودم ولی در این مورد
مامانو بابات بدتو نمیخوان
هیچ چیز ارزش اعتماد خانوادت رو نداره
در اخر هم خانواده هست که برات میمونه و اون پسر به احتمال۹۰درصد میره
یه انسان هزاران بار میتونه عاشق بشه و احساسات خوب رو بازم میتونه باهاش تجربه کنه چه بسا که تو سن های بالاتر با بلوغ فکری بالاتر روابطت با کیفیت تر و سالم تر میشه
و کسی نمیتونه ازت سواستفاده کنه
به من اعتماد کن منم همسن توعم.
سلام من از بچه گی تا الان عاشق خالم شدم هم سن خودمه ۱۵ سالشه بخدا اقدر عاشقشم نمی دونم چطوری بهش بگم خیلی خیلی دوسش دارم نمی دونم اون منو دوست داره یا نه آنقدر دلم براش تنگ میشه حطا براش گریه می کنم خیلی دوسش دارم حطا بعضی موقعه ها به سرم میزنه خود کشی کنم بهش بگم بعد خود کشی کنم یک بار هم با داداشم دعوا کردم یک دفعه جلوی جمع با صدای بلند گفت اول ناراحت شد با هم حرف نزد ولی به فرداش با هم حرف زد تروخدا کمکم کنی خیلی عاشقشم نمی دونم بهش چطوری بگم خونشون شهرستانه هر وقت که عید یا تعطیلات میشه می ریم اونجا هر وقت که پیش همیم همه ش برام خاطره میشه وقتی از شهرستان بر می گردیم خاطره هار رو مرور می کنم و گریه می کنم تر خدا جواب بدین واقعا عاشق خالم شدم
منم هم سن تو ام کاملا درکت میکنم خیلی سخته اما خودکشی راهش نیس سعی کن قوی باشی و یجوری حست رو کنترل کنی وگرنه ضربه بدی میخوری حتما هم با یه مشاور صحبت کن هرچی قسمت باشه همون میشه انشاله موفق باشی و به آرزو هات برسی
ولی بچه ها تروخدا بجنگید برای عشق هاتون اگر حستون نسبت بهشون واقعی من دوسال دیر جنبیدم اون الان ازدواج کرده
امیر جان درکت میکنم منم ۱۵سالمه.
یادت باشه اگر میخوای دختری که دوسش داری و جذب کنی باید بتونی احساساتت رو کنترل کنی تا بهترین تصمیم رو در لحظه بگیری.
خودکشی راهش نیست و نه تنها جذبت نمیشه بلکه دخترا پسر قوی دوست دارن و حتی اگر باهات بیاد تو رابطه هم با این روش حس دلسوزیه نه عشق واقعی که رابطتون خراب میشه.
این کارو نکن که بدجور پشیمون میشی.
سعی کن روانشناسی بلد باشی تا بدونی چطور زنا جذبت میشن
موفق باشی.
سلام من پسرم ۱۵ سالمه عاشق یه دختری شدم که مامان هامون همو میشناسن ولی مامان باباش از هم طلاق گرفتن توی اون منطقه که هستیم تقریبا همه میشناسنش چون یه مغازه لوازم ارایشی دارن
چند باری هم روش غیرتی شدم در حدی که تو مدرسه کار به دفتر کشید
مامانش بعضی موقع ها به شوخی میگه بیا دخترم مال تو دخترش خیلی خوشگله ولی ملاک من این نیست از نظر تیپ و عقاید هم شبیه هم هستیم نه من از اون دسته پسر هاییم که دنبال دخترمو لباس پوشیدن هام مثل پسر های الانه نه اون
یکی از همکلاسی هام میگفت رفتم مغازش گفتم لاک سفید دارین با لحن و حالت خیلی بدی گفته نه در صورتی که گفت خودم توی قفسه ها دیدم داشته
دختره اصلا به هیچکس پا نمیده نمیخوام از خودم تعریف کنم ولی منم از لحاظ تیپ و قیافه بد نیستم چند بار دیدم داشته نگام میکرده حتی سلام و احوال پرسیش با من با خنده و مهربونیه واقعا موندم چیکار کنم از یه طرف استرس دارم که اگه بهش بگم نره به مامانش بگه و مامان بابای من هم بفهمن از یه طرف هم ۲۴ ساعت به فکرشم و از ذهنم پاک نمیشه
شما بگین چیکار کنم؟😔🤔
آق پسری که این رو نوشتی از نظر من برو بهش بگو ولی اول از اون خواهش کن که به پدر و مادرش نگه
قسمش بده به مامان باباش نگه بعد که مطمئن شدی بهش بگو
به نظرم بگو
دخترا همیشه منتظرن که طرف مقابل بیاد طرفشون اگر هم از این کارت عصبانی شد یعنی دوستت داره(هشدار: امکان سیلی خوردن بالاس) ولی نگران نباش اون شکلی ابراز علاقه میکنیم
اصلا من خودم دوست دارم دیگه غصه نخور باشه وگرنه من دلم میشکنه من اسمم نازنین هست 10سالمه و داره دیگه 11سالم میشه منم یکیا دوست دارم ولی هنوز مثله تو به دستش نیوردم اسمش یاسین 12سالشه من 3باری روش مثله تو غیرتی شدم ای بار بای دخترای دواش شد منم رفتم زدم تو گوشه دختره اونم گفتم دستت نکنه منم دلم براش رفتم اون موهای بور داره بای چشمای عسلی و قد بلند و صورتی مثله فرشته من دیگه بهش فکر نمیکنم چوندیگه ندیدم از اون مقعه ولی هنوز دوستش دارم البته %1
سلام من بنیامینم من تا حالا عاشق چند نفر شدم که ریددن توم و یک چند مدت یک جوری بودم انگار افسردگی گرفتم و دارم
من چند سالی هست که عاشق دختر خالم شدم ولی خجالت میکشم بهش بگم ولی چند وقت گذشت که شمارشو از ابجیم گرفتم و به بهانه گرفتن جزوه بهش پیام دادم از اون روزا به بعد احساس کردم که اونم بهم احساس داره و بهش بعضی وقتا پیام میدادمو اینا که یک روز رفته بودیم خونشون که دختر خاله کوچیکم بهش گفت نفس عشقت اومد من اینقدر خجالت کشیدم که قرمز شدم از اون روز به بعد نمیدونم چیکار کنم بهش بگم نگم یا قیدشو بزنم
لطفا کمکم کنید
سلام من 12سالمه و عاشق ی پسر تو فامیلامون شدم که 4سال ازم بزرگ تره بعدش من ی بار جلوش سوتی دادم داستان اینه که بخاطر عید نوروز همه فامیل همهههه دور هم جمع شده بودن بعد من دخترخاله هام زودتر از مامان اینامون رسیدیم دختر خاله هام میدونن من دوستش دارم بعد ما همینجوری با دخترخاله هامون میرفتیم دست میدادیم ب همه سلام میدادیم بعد ما 3نفر رفتیم ب مامان بزرگمون سلام بدیم چون دلش درد بود روی تخت نشسته بود آقا همه دختر خاله هام رفتن باهاش روبوسی و سلام کردن من آخر از همه رفتم بهشون سلام دادم و روبوسی کردیم و اینا بعد دختر خاله هام منتظرم بودن کظ باهم بریم ی جا بشینیم
موقع برگشتم دیدم یکی از دختر خاله هام محکم پاس رو زد رو پا من فشااااار داد بعد ببخشید ببخشید میخواستم فوشش بدم که دیدم همون پسره ک عاشقشم پشت سرم وایساده بود (که بره به مامان بزرگ سلام بده )بعد حالا چون جمعیت زیاااااد بود راه نبود بعد منو اون همینجوری چشم تو چشم مونده بودیم خاک تو سرتتتتت مینا سوتی از این بدتر نبود دیگه خااااااک تو سرت به خاطر فشار بیش از حد و جمعیت زیاد ما فاصله مون با هم خیلی کم بود یعنی قشنگ چشم تو چشم شده. بودیم بعد من حالا عین خنگا لبخند میزدم و نگاش میکردم قلبم تند تند میزد ک دختر خالم جمع کرد حالا سلام کردن تموم شد همه نشستن حرف زدن و اینا منم نشستم با دخترای فامیل و دخترخاله هام حرف زدن ک متوجه شدم اون هی داره منو نگاه میکنه نمیدونم اونم بهم حس پیدا کرده یا ن
پسرای توی سایت لطفاً بگید عاشقم شده یا نه
بعد اونروزم من خوشگل کرده بودم
یه پسر هیچوقت احساساتشون لو نمیده
ببین توی حرف زدنش چقدر بهت اهمیت میده و لبخند زدنش.
دقیقا 😸
تو هم شدی دختر کفشدوزکی بورو بهش بگو عاشقشی
بعدم یه پسر اگه هر دفعه که میبینتت خوشحال شه عاشقت هست
خیلی خوب گفتی😁
ببین اولا که به نظر من اونم دوست داره ولی اگه یه درصد هم نداشته باشه تو احساستتو سرکوب نکن اگه میتونی یه جوری بهش وا نمود کن و اصلا نترس چون یا جواب مثبت میده و یا بی اعتنایی میکنه ولی معمولا پسر ها برخلاف دخترها به احساسات طرف مقابل احترام گذاشته و اگه با جنبه باشه قطعا اونو به کس دیگه ای نخواهد گفت که تو نگران آبروت پیش دیگران و این حرف ها باشی.
آخی چه داستان کیوتی عزیزم حتما اگه ازت خوششم نمیومده الان عاشقته گوگولی واقعا خیلی رمانتیک بود
من که می گم عاشقت نشده ولی فهمیده تو عاشقی❤
سلام عزیزم این اتفاق برای من هم افتاده پسره بگو وگرنه از دستش میدی اینو از منی که تجربه داشتم بدون عزیزم
سلام من
به بهترین شکل ممکن عشق در نوجوانی رو تحلیل کردید تنها جایی که نه این عشق را تحقیر و نه کاملا تایید کرد متن این صفحه ای بود که گذاشتید . این صحبت ها نه تنها فقط برای نوجوانان بلکه برای همه ی عموم تاثیر گذار بود فرقی بین عشق نوجوانی یا هر زمان دیگری نیست عشق های پاک ابدی و پایدارند باید به دنبال کسی بود که بتواند ان را درک کند معدودند ادم هایی که برای سرگرمی عاشق میشوند انها به دلگرمی هستند نوجوانی مسیری خیلی کوتاه است که تفاوت این دو را برایمان مشخص میکند که بتوانیم عشق همیشه واقعیمان را به درست ترین ادم ها انتقال دهیم .
پسرم چهارده سالمه
من توی کلاس زبان مختلط یه دختری رو دیدم خیلی از قیافش و از اخلاقش خوشم اومد چند بار هم دیدم داره منو نگاه میکنه من قیافه تیپم خوبه و البته بهتر از کل پسرای کلاسه
خانوادم هم با این موضوع مشکلی ندارن که دوست دختر داشته باشم ولی نمیدونم چجوری به دختره این موضوع رو بگم
لطفا کمک کنید
اسکل خونوادت مشکل ندارن دوست دوختر داشته باشی دیگه راحتی دعوتش کن خونت یکم یخت باز شد بهش بگو اگرم گفت نه یه هفته تو کلاس فاز ناراحتی و غم بگیر هفتاد در صد احتمال داره ازت خوشش میاد
دقیقاً مشکل من اینه که خانوادم مشکل دارن با این کار خخخ
کی اینو تو اون مغز واموندت کرده که دخترا فاز غم بگیری عاشق میشن !نه کدوم خری گفتههه
منم مثل توئم ولی خانوادم بشدت مشکل دارن
اسمش چیه
قیافش چه شکلی؟
لطفا بگو شاید بتونم کمکت کنم چون منم دخترم
عاشقت نشده دیوونهاته
استغفرالله
بچه های ۱۳ چهار ده ساله
حتی دبستانی ها عاشق شدن
برین پیگیر درستون
شما هنوز بچه این
این فکرارو کلا از حافظیان پاک کنید
از جوابی که دادی فقط میتونم بگم گوه نخور اون ها هم احساس داشته باشن یا نه به تو چه ربطی داره
به تو چه ربطی داره حروم زاده بچه های مردم هم دوست دارن عاشق بشن به تو چه اینا درس میخونن یا نمیخونن تو زندگی مردم دخالت نکن لعنتی
به تو هیچ دخلی نداره کی عاشق بشه یا نشه کی درس بخونه یا نخونه تویی که بی احساسی فکر نکن همه مثل تو بی احساسن گوه میخوری وقتی عاشق نشدی میای زر مفت میزنی مگه عاشقی فقط برا بیست سی ساله هاست اصلا چه ایرادی داره کسی تو این سن یکیو دوست داشته باشه
تو حتی نمیدونی حافظه چطور نوشته میشه بعد هم به شما ارتباطی نداره
تو این سن باید دنبال اهداف باشی نه عشق و عاشقی بعدشم این عشق نیست یک هوس هست چون کسی که عاشقش هستی باید زندگی تو برایش بدی تو میدی ؟ نه نمیدیم پس عشق نیست هوس هست بعدشم من خودم نوجوان هستم اما به این چرا و پرتا فکر نمیکنم چون هدف دارم
تموم شد خیلی تاثیر گذار نبود
تو احساس نداری اون داره😒
راس میگی
بخدا راس میگم مسخره نمیکنم
برا خودم متاسفم
مرسی..
وقتی دختر یا پسر به سن 11،12سالگی برسن دیگه بچه نیستن نوجوان همه نوجوان های دنیا عشق وعاشقی روتجربه کردن مگر نه بچه های تو یه این سایت
دقیقا
یعنی چی
شما تو زندگی بقیه دخالت نکن
۱۳ سالشونه که ۱۳ سالشونه ربات که نیستن احساس دارن نمیتونن که صبح تا شب بشینن درس بخونن
بعدشم این مال سنه مگه ندیدی گفته عشق در دوران نوجوانی؟!
سلام من عاشق شدم
سلام
سلام من ۱۴ سالمه عاشق یه دختر ۱۵ ساله شدم. خیلی دوسش دارم هر روز به فکرشم . انقدر تا حالا گریه کردم.بچه بودیم بازی میکردیم . ولی الان در حد یک سلام خجالت میکشیم.وقتی پیش همیم یا همدیگرو میبینیم تا چند ثانیه به هم نگاه میکنیم. چند بار دیدم که از قبل چند ثانیست که داره نگام میکنه با دقت . من باهاش حرف میزنم استرس دارم ولی انگار اون استرس کم داره .
به نظرتون دوستم داره ؟
بهش چجوری بگم؟
اصلا بهش بگم؟
سلام
منم تقریبا همینجوریم ولی ما از بچگی با هم نبودیم نمیدونم ولی تا الان فکر میکنم اونم منو دوست داره و چند بار بهم ثابت شده با زبون بی زبونی سراغم رو از مامانم میگیره ولی میترسم بهش بگم عاشقت شدم
ترس
ترس
ترس
سلام امین
منم یه همچین موقعیتی دارم تقریبا ولی من حس میکنم اونم منو دوست داره از هر کی میپرسم میگه بهش بگو نظرش رو بپرس
به نظر من تو هم یه نظر ازش بگیر یا میگه نه یا میگه اره که امیدوارم جواب مثبت باشه چون درکت میکنم😂😔
-۱ اگر میخوای بگی مشکلی نیست اما باید خیلی راحت خودت رو اروم کنی-۱۰۰ درصد تورو دوست داره و این خیلی واضحه طبق چیزی که گفتی
ولی حس خیلی بدیه تو ی نفرو خیلی دوست داشته باشی ولی بدونی اون یه نفر دیگه رو دوست داره
سلام من امیر۱۵سالمه و عاشق ی دختری شدم،شب و روز ب فکرشم۲۴ساعت فکرش از سرم بیرون نمیره واقعا اعصابم و خورد کرده ولی مشکل اینجاست ک اصلا از واقعیت ندیدمش،توی فیلم بازی کرده دختر جوونی هست ،نمیدونم باید چکار کنم همین جور داره ازارم میده
الکی به خودت فشار نیار بهش نمیرسی
خخخخخخخ یادش بخیر منم عاشق اون دختره تو انیمیشن بچه های کوه آلپ شده بودم.
نگران نباش این عشق گذراست
با این شخصیت هولی که دارم میبینم ایشالا تو خیابون یه دختر خوشگل تر پیدا میکنی عاشقش میشی
منم یه بار عاشق یه بازیگر شده بودم میترسیدم دیوونه بشم از فکرش و هیچوقت نبینمش بعد چند وقت از سرم پرید اصلا یادم نیست کی بود😂
سلام من ۱۱ سالمه عاشق پسری شدم که ۳ سال ازم بزرگ تره و هفتم میخونه توی خونه ی قبلیمون ه روز توی کوچه و با همه ی بچه های کوچه بازی میکردیم منم عاشق این پسره شده بودم توی کوچه از همه با ادب تر بود مهربون تر بود و …..توی خونمون دو تا پسر دیگه هم بودن که باهم پسر عمو بودن یکیش از من ۱ سال بزرگتر بود و اون یکی ۱ سال از من کوچیکتر بود دختر عموی اونها اومدن به من گقتن دو تا پسر عمو هام عاشق تو شدن منم از اون دو تا پسره خیلی خیلی بدم میومد چون خیلی بی ادب بودند من به کل که شوکه شده بودم هیچی نگفتم لی من هیچ حس خاصی به اون دو تا پسرر نداشتم و فقط عاشق رادین ۱و نیم سال بعد ما از اون خونه رفتیم و من خیلی ناراحت بودم چون میدونستم دیگه هیچوقت نمی دیدمش ولی از شانس خوبم خونه ی مادر بزرگ پسره یه کوچه بالاتر از کوچه ی خونه ی جدیدمان بود بعد از ۷ ۸ ماه وقتی داشتم با ماشین از مدرسه برمی گشتم اونو دیدم و در همین لحظه که اون رو دیدم قلبم یه جوری شد که تا حالا نشده شده بود ولی از اون بعد دیگه ندیدمش ولی مامان با مامان من دوسته و مامان گفته ما رو به باغبان دعوت می کنه و منم دوباره میتونم اون رو ببینم و به هیچ کس در مورد حسش نگفته چون ی دفعه به دوستم گ گفتم و دوستم رفت به دوست دیگه ام گفت که برادر دوست اسمش با این کسی که من دوستش داشتم یکی بود دوستم فکر کرده بود اون رو میگم و دچار سوتفاهم شدیم اما بعدا درست شد واسه ی همین از اون بعد هیچ چیزی رو به بقیه نگفتم من دختر شادی بودم اما یکی دو هفته ای است که احساس میکنم افسرده ام و دلم خیلی برای اون کس تنگ شده و اصلا مطمئن نیستم اونم این حس رو داره یا نه چون من دوست ندارم پیش قدم بشم دوست دارم پسره اگه این حس رو به من داره به من بگه
منم دوست داشتم پسره بهم می گفت ولی بهش گفتم و اونم قبول کرد
سلام من 12 سالمه عاشق یه پسری هم سن خودم شودم یه چند ماهی هست عاشق شدم ولی اون دوستم نداره اصلا نگاهمم نمیکنه من باید چیکار کنم میترسم ازش سوال کنم اصلا یه بار هم یکی از دوستاش ازش پرسیده بود مخای با این دختره رل بزنی قبول نکرد چیکار کنم به مامانم بگم
سلام منم۱۳ سالمه و اشق یک پسریم .منم میترسم بهش بگم بزیزم دوستت دارم یا با رفتارم نشونش بدم ولی هر وقت میخواهم بگم به تته وپته میفتم . سخته عاشق بشی
منم
دقیقا من هم مثل تو عاشق یه پسر هم سن خودم شدم من هم ۱۲سالمه ولی فرق من با تو. اینکه هم من اونو دوست دارم هم اون منو دوست داره منم یه چند ماهیه که عاشقش شدم خیلی هم همدیگه رو دوست داریم
اون پسر فقط چند ماه از من بزرگ تره
سلام ببخشید یک سوال داشتم
سلام
سلام من ۱۲ سالم هست عاشق سامان صفاری هستم ۳۶ سالشه میدونم بهش نمیرسم چجوری باید فراموشش کنم ؟ خیلی جذابه
سلام من ۱۴ سالمه من عاشق یک پسری شدم که از بچگی هم را میشناسیم . من و اون با هم رفتیم ساحل و کلی جاهای دیگه .اون فامیل ماست و خیلی خوش تیپه میخواهم به اون بگم دوستش دارم ولی نمیدونم واقعا چطور بگم ؟ نمیدونم اون من رو دوست داره یا نه ؟ هیجچ وقت نمیگه من را دوست داره
سلام من سال پیش ۱۱ سالم بود سر مسابقه ی شطرنج عاشق دختری شدم که باهاش مسابقه دادم
واقعا!!!!
داداش تو خیلی خوش شانس بودی خدا از این شانسا به ماهم بده!
سلام من سال پیش ۱۱ سالم بود سر مسابقه ی شطرنج عاشق دختری شدم که باهاش مسابقه دادم
سلام من یک پسر ۱۳ ساله هستم در اتوبوس عاشق یکی شدم حالا هم نمی تونم ببینمش کارم تو اتوبوس با یکم هول بازی جلو رفت ولی اصلا باهش حرف نزدم حالا نمیدونم چیکار کنم دارم چل میشم
سلام من یه دختر ۱۲ ساله هستم عاشق یه پسریم ۱۴ سالشه ولی با سرعت رانندگی کرد و به درخت برخورد کرد الانم به کمک رفته
من خیلی دوستش دارم
اگه میشه لطفا براش دعا کنید
الهی🥺🥺
سلام
من دختری ۱۳ ساله هستم یک ساله که عاشق پسر خاله ام شدم که ۱۹ سالشه من خوزستان زندگی میکنم اون کرج زندگی میکنه وقتی برای اولین بار رفتم شلمچه اونا یه خونه هم اهواز داشتن شب رفتیم پیششون از اون زمان که دیدمش عاشقش شدم بنظر شما باید این عشق رو کنار بزارم یانه ؟ .. ما هر دو خانواده هامون مذهبی هستش .
سلام من اومدم خوش اومدم
داداش به خاطر اینه که زیاد بهش فکر میکنی و تعبیر نداره
کلا اگر به یچیزی زیاد فکر کنی خوابشو میبینی
سلام دوستان من یک پسر 17 ساله ام عاشق یکی فامیلای نسبتاً دورمون شدم اون 15 سالشه از حدود ده سالگی فامیلامون میگفتن دختر خوبیه ازدواج کن باهاش منم با این قضیه تا همین چند ماه پیش شوخی میکردم یعنی هیچ حسی نداشتم ولی یحسی رو دارم که هیچ وقت نداشتم همین الآنم که دارم مینویسم دلم یجوریه اینم بگم دختره میشه نوه دختر خاله بابام و اینم بگم که شوهر عمم میشه دایی شوهر دختر خاله بابام یعنی میشه دایی پدر بزرگ دختره البته پدر و مادرش هم دختر عمو و پسر عمو هستن و کلا خانوادگی همه یزدی هستیم ولی ما ساکن تهران و اونا ساکن مشهد و عمم از این لحاظ بهشون نزدیک تره اینم بگم که خونواده ما مذهبین ولی نه مذهبی سخت اونا هم مذهبی هستن فکر کنم اما پدر بزرگ و مادربزرگش محجبه ونماز خونین ولی خود دختره و مادرش حجاب معمولی دارن خب بریم سر اصل مطلب من به دختره نگفتم موضوع رو و نمیدونم که اونم این حس رو به من داره یا نه اما به احتمال زیاد عمم یا شوهر عمم بهشون گفتن قضیه رو چون دختره از من فراری بود و پدر مادرم همش به من نگاه میکردن که به دخترشون نگاه میکنم یانه و پدرش هم یکی دوبار غیرمستقیم چیزایی بمن گفت من قضیه رو به پدر و مادرم گفتم اما به مشورت بیشتر نیاز دارم چون پدرم مسخرم کرد و مادرم گفت بزار اون و تو کنکورتونو بدین بعد میرم صحبت میکنیم با خونوادش و این رو هم بگم بچه ها من اصلا راه دور رو دوست ندارم چون اونا مشهدن و ما تهران و اینکه معیارم فقط زیبایی نیست و میخوام ازش شناخت کامل داشته باشم لطفاً راهنماییم کنید
سلام من یه پسر 15 ساله هستم
راستش دوساله که عاشق یکی از دختر های هم محله ای مون شدم که 14 سالشه
اولین بار که دیدمش یه حسی نسبت بهش داشتم که تا اونموقع اصلا به کسی نداشتم این حس رو.
راستش خیلی عجیب بود برام.
اوایل فکر میکردم از یادم میره و تموم میشه ولی هربار که توی پارک نزدیک خونه میدیدمش دوباره اون حس بهم دست میداد.
فکرش رو بکن، من الان دوساله که عاشق اون شدم ولی بهش هیچی نگفتم و راستش ترسیدم.
دیگه نمیتونم
چرا باید هربار فقط نگاهش کنم و نتونم چیزی بگم؟
اگر راهکاری دارید که به دردم بخوره ممنون میشم 🙏
برو بهش بگو نترس بگا نمیری اگه نگی فرصتت از دستت میره و ممکن بره با یک پسر دیکه دوست باشه
منم یه دخترم اما مس تو نمیتونم به عشقم بگم که عاشقش شدم
اگر عشق واقعی باشه اعتماد ویک رنگی در آن هست وترس بی معنی میشه وفامیل وغریب نداره واقعیت به تو لطمه نمیزنه دلت رو صاف کن تا نتیجه بخش باشه ..علی
من ۱۵ سالمه شب روز به یه دختری فکر میکنم و خانواده مذهبی داریم خودم هم اگر این رو بهش بگم عذاب وجدان پیدا میکنم چون خودم م تقریبا مذهب هستم
منم یه دخترم که ۲ ساله عاشق یه پسریم راستش و بخواین فامیلمونه و از بچگی میشناسمش و دیوانه وار عاشقش شدم و فقط همیشه نگاش میکنم و دیگه از اون موقع اون آدم سابق نیستم از یه دختر شاد و برونگرا تبدیل به یه دختر غمگین و افسرده ودرونگرا شدم به منم راهکار بگید اعتراف کنم😭😭
راستی ۱۲ سالمه😊😊
حواست باشه پسرا هیچ وقت احساساتشون رو بروز نمیدن به سادگی. حتی اگر هم باهات سرد برخورد میکنه هم میتونه معنیش این باشه که عاشقت شده. همچنین اینو داشته باش که 99 درصد دخترا که عاشق یه پسر میشن در آینده خیلی نزدیک اون پسر هم عاشق دختره میشه. پس زندگیتو کن و راحت باش اما حواست باشه اشتباهی ازت سر نزنه. تو جمع ها یواشکی نگاش کن اگه بعد از چند ثانیه اونم نگات کرد (واکنشش مهم نیست) یعنی عاشقته
الحمدالله هیچوقت نه تو دانشگاه نه تو مدرسه از هیچ پسری خوشم نیومد، خدا رو شکر همه هم متاهل بودن ما هم که خر نبودیم بریم دنبالشون فک کنم محل کارم همه متاهل یا در شرف ازدواجن
سلام من دختر ۱۳ ساله هستم الان سه ماه از مدرسه میگذره و من الان یه ماهیه روی یه دختر هشتمی تو مدرسمون کراش زدم..
به دوستام راجبش گفتم و بعد اونا بزور رفتن بهش گفتن که من روش کراشم ولی از قبل اون دختره با این رفتار های ضایعی که من موقع مواجه شدن باهاش داشتم فهمیده بود روش کراشم و راضی بود که روش کراشم..حالا نمیدونم اونم منو دوست داره یا نه…
بعد یه چند نفری هم تو کلاسشون انگار روش کراشن و باهاش بیشتر دوستن و بیشتر بهش نزدیکن..
من نمیدونم چیکار کنم بهش چی بگم…چجوری رفتار کنم همش خجالت میکشم میبینمش و صورتم قرمز میشه خیلی کم راجب خودم باهاش حرف زدم…و اصلا از ذهنم دختره بیرون نمیره..🙂💔…..
دختر به دختر عاشق شده میخوان ل.ز کنن ولی تو سینگلی
لزبین
داداش خودتو بگیر رابطه جدی تر نشه ..
سلام من ساری ام ۱۴ سالمه عاشق ی پسر شدم ۱۶ سالشه خیلی دوسش دارم اونم منو دوس داره چت میکنیم باهم ولی اون بهم خیلی پیشنهاد رل داد من قبول نکردم ترسیدم تاحالا رل نزدم و الانم نزدم
پسرع گف خیلی دوستدارم هزار بار هم گف بیا رل بزنیم ولی من قبول نکردم ترسیدم خیلی دوسش دارم اونم رف رل زد بلاکم کرد ولی من دیونشم
۱ ساله باهام چت میکنیم من این روزا افسرده ام داغونم گرفته ام اصن خیلی حالم بده لطفا بگین چیکار کنمم؟؟؟؟
ولش کن عاشقت نبوده
با کسی باش که برات تلاش کنه
مطمئن باش اگر پسری عاشقت باشه تا اون سر دنیا هم دنبالت میاد
از فکرش بیا بیرون که اسیب میبینی شدیدد
سعی کن خودت خودتو شاد کنی که دنیا پر از این چیزهاست و تو نباید اهمیت بدی
قوی باش دختررر
اسمت چیه اسم اون چیه
بگو میتونم راهنماییت کنم
به والله قسم کسی بخواد طرف معشوق من بره دنیا رو براش جهنم خواهم کرد
با این که آدم شری نیستم
مرسی که اطلاع دادی نیاز داشتیم
عشق دوروغه
واکنش اون چی بود
توصیه الان همه به همدیگر رل زدن و عاشق شدن و کراش زدن و … با کلی آسیب های توی سن نوجوانی آری ولی ازدواج واااااای نه کودک همسری
واقعا اگر نوجوون نیاز به رابطه با جنس مخالف داره چرا باید با کلی آسیب باشه و نمیشه با مشورت و مشاوره تن به یک رابطه دائمی مستحکم بده و ازدواج کنه
و اگر هم هنوز بچه است و نمیفهمه و عقلش نمیرسه بهتر نیست دور عشق و عاشقی رو خط بکشه و به فکر درس و کسب مهارت برای آینده اش باشه
والا شما ها خیلی احساساتی هستید واقعا
من یک دختر ۱۶ ساله هستم هیچ گرایشی به پسرها ندارم و هیچ علاقه ای هم به کسی ندارم. من توی فامیلمون پسر نوجوان هم داریم اما من نه رل زدم نه عاشق شدم والا آدم تا نامحرم رو میبینه باید سرشو بندازه پایین…
پس عنوز عاشق نشدی…
یعنی چی هیچ گرایشی نداری؟! به دختر حس داری؟ یا کلا خنثی هستی . چون در حالت عادی یه دختر باید ب پسرا حس داشته باشه .
تو معنی عشق رو نمی فهمی
افرین
ماشاا..به شما ،خیلی وضع کشورمون خراب شده من یه مادرم و استرس من را داره میکشه
سلام بزرگوار منم هم سن شما هستم و در مورد حش ما باید بگم عشق در عین حال میتونه چالش های زیادی رو به همراه داشته باشه ولی اصلش اینه که عشقه درست باشه و سن ما هم سن کامل و درستی برای این بازی ها نیست
زیبا بود
این مشاوره و اطلاعات برای هدایت نوجوانان است یا برای منحرف کردن آنها .
بیشتر این عکس نوشته ها منحرف کننده است. مثلا می گوید شما باید بپذیرید که عشق و دوست داشتن به شما آسیب میزند ؟!!!!
من فکرمی کنم اینها در جهت اجرای طرح های فساد و فحشا در بین نوجوانان ایرانی و اجرای سند 2030 منتشر شده.
عشق باید طوری باشد که منتهی به ازدواج سالم بشود وگرنه از مواد مخدر برای نوجوانان خطرناک تر است.
سلام من ۱۶ سالمه عاشق دختر خالم شدم از بچگی که با هم بودم همه چی خوب اما الان یه سال گذاشته ۱۳ سالش شده همش میگ از من دور بمان زشته فلان اینطور چیزا آنقدر مذهبی شده ¿
سلام من 13سالمه و 3هفته است که عاشق یه دختر شدم که تو کلاس زبان باهاش آشنا شدم ولی از دو چیز می ترسم یک اینکه میترسم بهش بگم دو اینکه میترسم بگم و اون بره به مدیر آموزشگاه بگه بعد مدیر آموزشگاه به پدرم بگه واقعاً گیج شدم لطفاً راهنمایی کنید که بهش بگم یا نه که واقعاً جدن دارم میگم یک بار هم عاشق نشدم دوست دارم باهاش یه رابطه سالم برقرار کنم البته به خواهرام گفت اونا منو درک می کنن خواهرام ازدواج کردن ولی اونا منو درک می کنن که من تو سن نوجوانی هستم ولی به پدرم بگم ناراحت میشه لطفاً راهنمایی کنید که باید چی کار کنم ممنون
برو بگو عواقبشم در نظر نگیر شاید اگر بگه یه هفته مشکل پیش بیاد بعد درست میشه ولی نگی تا آخر عمر حسرت میخوری چرا نگفتی
چه چرتو پرتا!
برو حیا کن
برو بهش بگو من خودم ۱۳سالمه و دخترم چیه شخصه دوست دارم که یک پسر بهم اعتراف کنه که دوستم داره نگران نباش فقط برو حرف دلت رو بهش بگو 🙃
من 14 سالمه به مدت دو سال عاشق کسی بودم که چند سالی از خودم کوچیک تر بود خیلی بهش فکر میکردم به دلیل اینکه همدیگر نمیدیدم بهش پیام دادم و جای اینکه اون جواب بده مادرش جواب داد من باز یه جور دیگه بهش گفتم اینبار به خود دختره باز دختر چرت پرت میگفت.
خلاصه فقط برو بگو جوابش هم اگر منفی بود به یه ورم نباشه فقط بگو که حسرت نشه
سلام علیکم یک دختر همسایه ما سره من عاشق شدم بود ومن نمی فهمیدم ترفم نگا میکرد هرروز که من را میدید از بالکن مرا نگاه میکرد مهم اوره دوست دارم واقیت عاشقش شدیم ولی او فعلن هیچ ترف من نگاه نمیکنه باید چی کنم
سلام
من دختر 17ساله ام که عاشق شدم البته از 14سالگی که دیدمش عاشق شدم اوایل فکر میکردم عشق نیست تا اینکه همین چند وقت اخیر متوجه شدم که خود خود ناکس عشقه ❤
خلاصه بهش هم گفتم اما نمیدونم از فهمیدگیشه که کاری نمیکنه یا از بی عقلی…
واقعا دوست داشتم عشقی رو تجربه کنم که وقتی بگم دوست دارم اونم همینو بگه ولی حیف…!
حتی احساس و نظرش رو هم که پرسیدم گفت نمیدونم چه بگم 😑
سلام
نمیخوام ناراحتت کنم ولی بنظرم پسریکه میگه نمیدونم چی بگم داش با یک دیگس چون خودش یکی رو دوس داره درکت میکنه نمیخواد دلتو بشکنه از اون طرفمنمیتونه بگه منم همین طور چون یکی دیگه رو دوس داره وگرنه یا باید اونم میگفت دوست دارم یاباید ضایعت میکرد
عشق بده عاشق نشین اخرش بد میشه من همش درگیر اون بودم
من کلاس هفتم م پسرم من کلاس پنجم که بودم عاشق دختر رفیق دایم شدم اسم رفیق دایم محمده من خیلی با بابای دختره رفیقم چند باری با خانواده اومدن خونه دایم اینا من اونجا بودم ولی خیلی دختر رو دوست دارم از 2سال کوچیکه فقط مامانم میدونه دایم میگه ممد دوتا دختر داره یکسو بگیرم برات اونی من عاشقشم دختر بزرگشه دایم این حرفو زد داشت بال میزدم برم تو هوا به به دایم میگم نه عشق چیه اما دختر خیلی خیلی خوشگله گمونم ازم خوشش میاد یه چند روزیه بد رفتم توفکرش لطفاً بگید چیکار کنم
عشق از اعتماد تشکیل شده وترس نداره وقتی واقعیت به تو لطمه نمیزنه باید دلتو صاف کنید وفامیل وغریب نداره عشق جاری شدن محبت وهمدلی تو با کدومش راحتی میری اگر خود دل با تو آروم باشه عشقت یک عشق واقعی..
سلام من امسال میرم هفتم وقتی کلاس پنجم بودم عاشق دختری شدم که ازم 2الی3سال ازم کوچیکه تره پدرش با دایم رفیقه خونشون شیرازه یه چند باری اومدم خونه دایم اینا من دیدمش عاشق شدم امسال میره کلاس چهارم ما هم عید رفتیم خونشون من یه چند روزیه من رفتم توفکرش تمامه فکر پیش اونه گمونم دوسم داره چون حرفی میزنم یا چیزی میگم میخنده اومدن خونمون رفتیم پارک رفتن بازی اما من میگفتم نه زشت من برم بازی هی دختر دایم میفرستاد میگفت برو به علی بگو بیاد بازی منم دیدم اونجوری میگه رفتم بازی فرداش که میخواستم برن بهش می گفتم خداحافظ هی لبخند میزد یا میخندید 2ساله میخوامش یه بار دایم گفت اسم رفیقش محمد گفت ممد دوتا دختر داره ،دختر بزرگش که من عاشقشم میگفت دایم یکی از دختراشو برات بگیرم من هی خودمو میزم دوست نداشتن ولی الان خیلی تو. فکرشم چیکار کنم کمک کنید خیلی دختره رو دوست دارم .فقط به ماما نم گفتم کمک کنید لطفاً بگید چیکار کنم
سلام من 13 سالمه و کلاس بازیگری میرم یه همکلاسی دارم به اسم ستایش که اونم 13 سالشه و هم سنه منه من از ته دل عاشق اون هستم اما یه جورایی رو نمیشه برم بهش بگم که دوسش دارم خیلی دوست دارم بدونم اونم منو دوسم داره یا نه. اگه یه نفر تجربه این کارو داره لطفا بهم بگه که چطوری باید بهش بگم که دوسش دارم.
عزیزم منم یه پسر ۱۳ ساله هستم بایه دختره دوست شدم
سلام من یه دختر 13 سالم که اسمم …….من یه رل دارم که رفته سربازی البته آموزشه حالا من الان دارم از نبودنش دیوونه میشم همش صورت خوشکلش میاد جلو چشمام صداش تو ذهنم مرور میشه فقط انگار به بغضی تو گلوم گیر کرده انگار دارم افسردگی میگیرم
بچه یکم به اختلاف سنیت فکر کن
اون پسر هیچ قصدی جز سواستفاده از تو رو نداره
ع
من یه عنوان یه دختر میگم خودت برو و تورو بهش اعتراف کن آخه هیچ دختری دوست نداره که پسر مورد علاقش با استفاده از کسه دیگه ای بگه دوسش داره خودت برو بهش اعتراف کن اما یه جوری که معذب نشه
ای ماشاالله خداقلبوافریده که عشقتوپیداکنی درروز اخر که مردی اجاق کورنباشی اره بچه دوست داریم زن میخوایم چیکار
سلام من از 11 سالگی عاشق پسر خالم شدم و الان 14 سالمه احساس میکنم که اونم منو دوست دا چون بعضی وقتاخیلی باهام شوخی میکنه می خندونتم بعضی وقتا هم بهم میگه می خوای با موتورم یا با ماشینم بریم یکم بگردیم خلاصه اینطوریه دیگه اما اخلاقه با بقیه تند و خفن من این احساسمو به مادرم گفتم اونم بیشتر منو ناراحت کرد چون مادرم بهم گفت اون پسره بدردت نمیخوره فکر میکرد همونطور که با بقیه رفتار میکنه با منم همونطوری و منم میترسم که ازش بپرم دوسم داره یا نه یکی هم به خالم گفته بود برو واسه پسرت این دختره رو خواستگاری کن خیلی دختر خوبیه خالم هم بهش گفته بود وای نه این دختره رو من اصلا دوست ندارم واسه پسرم خواستگاری کنم منم با توجه به اوضاع خانواده و مخالفت هایی که شده بود دارم خودمو از پسره و خانوادش دور میکنم میرم به سمت پسر عموم که میشه دوست صمیمی پسر خالم تا خانواده خالمینا حسودیشون بشه که دختر به این خوبی ول کردن
البته اینم بگما پسر خالم اسمش حسینه قیافه خیلی قشنگی نداره هیکل خیلی قشنگی هم نداره و حتا بعضی وقتا از خودم میپرسم که من از چیه این پسر خوشم میاد ولی بازم دل دیگه به هر کی میخواد دل میبنده
لطفا بهم بگید کارم درسته یا نه
موتور؟ماشین؟
از موتوری جنس نگیر
نه اصلا کارت درست نیست اون پسرخالت اگر واغا ترو دوست داشت هرجور بود ترو میگرفت ..نه اینکه ببره تو مکان حالشو ببره . بعد از خدا خواسته شاید با مادرش هماهنگ کرده ترو دک کنه بری گفته منکه چند بار کردم پردشم زدم بهترین بهونع بگیم مادرم نمیزاره . خودت کوتاهی کردی . اونم همه رو جا کرده.
بعد حی گفته بزار با مادرم صحبت کنم . وقت کشی کرده . یه چند روز گذشته و آب از آسیاب افتاده رفته سراغ دیگری.
داش نگاه به حرفا کن داش نگاه گفته که اول باید اخلاقی که عشقت داره باید خوشت بیاد حالا چه بد چه خوب ایطوری عاشقی داش گلم .
داش گلم از من به شما نصیحت درسته بعضیا میگا عاشقی توی این سن الکیه یا مثلا میگن توی این سن عاشقی شرته فقط باید ۷یا۸رل یا دوست دختر داشته باشی ولی داش گلم تو که عاشق نشدی که اینو میگی داش گلم من با افتخار میگم که عاشق پسره اقوامون شدم داش گلم شما که میترسی باید اول جرعت داشته باشی بعد بگی من عاشق شدم این عاشقی نیس عاشقی یعنی تو باتمام رفتاره بدش هم هنوز دوستش داری !
من میگم که عاشقم اون جوری هم عاشقم که پسره هم سنه خودمه آره اینوری باید عاشق که بهش بگی اونم قبول کنه حتی من خونشون هم که رفتم بااینکه مم ناراحت بودم خوش حالم کرد .
آره داش اینجوری عاشق میشن
نمی دونم چی شد که ناراحتش کردم اما کاری کردم خوش حال شه من به انوانع یک دختره ۱۳ ساله کلاس هفتم میگم که عاشق پسره ۱۳ ساله شدم هم سنه خودم آره
هر وقت میبینمش نگاهم نمی کنه خیلی حالم گرفته میشه
ولی در آخر کاری میکنم که این کارو کنه .
آره داش ایجوری عاشق میشن که ازه ته دل هم اون ترو بت این اخلاق خودت دوست داشته باشه هم تو با اخلاقش خونه اش زندگیش که قیافه داره نداره وعزه مالیش خوبه بده پدر و مادر خوبن بدن اصلا خانوادش خوبه یانه آره تو باید با همه اینا سر کنی!
باید بدونی کیه ؟خانوادش کین ؟ تو وقتی عاشق شدی هیچ کدوم از اینها برات مهم نیی جز عشقت
اول داش برو داستان لیلی ک قریش یا مجنون رو بخوان بعد بگو من عاشقم
ووی با اون فرهنگ فکر کردم پسری داش گوللم
سلام من ۱۳ سالمه عاشق دختری شدم که دو سال از من بزرگتره تو رابطه های خانوادگی باهاش آشنا شدم یک سالی هست با هم رفت آمد داریم
یک نه ماهی هست عاشقش شدم گوشی نداره ولی از طریق گوشی مامانش باهم پیام بازی میکنیم (خودم گوشی دارم) میترسم بهش بگم ناراحت بشه و به مامانش بگه
و از این که با هم دو سال اختلاف سنی دارم هم یک مشکل اساسی 🥺🥺
لطفاً یکی بهم کمک کنه همش دارم بهش فکر میکنم🥺🥺
سلام بچه ها
قصه من با همه شما فرق میکنه
من ۱۴ سالمه و عاشق دختره خواهره زن داداشم شدم. اسمش بهاره ست
ما خونواده مذهبی هستیم و من با هیچ دختری تو رابطه نبودم ، من عادت ندارم تو صورت دخترا نگاه کنم اما این دختر خیلی خوشگله.
اما خوشگلی زیاد مهم نیست و اخلاق و باطن مهم تره ، که اون هم خوش اخلاقه هم مذهبی و خوب.
من از ۱۲ سالگی بهش علاقه پیدا کردم ولی تا الان بهش نگفتم ، اما الان میخوام بهش بگم چون دیگه طاقت ندارم.
شمارشو هم ندارم براش نامه نوشتم میخوام بهش بدم.
و اینکه بچه ها ، رل زدن و اینجور حرفا آخر عاقبت نداره
من بهاره رو بخاطر اینکه میخوام باهاش ازدواج کنم دوست دارم.
امیدوارم همه به عشقتون برسید.
عشقید😘🫡
نهههه نامه ندییییییی
اگه بدی بدبخت میشییییی
خواهری چیزی نداری شمارشو برات بگیره؟
تورو خدا نده من نگرانتم😐💔
ایشون راس میگه ممکنه بر علیهت استفاده کنه
منم دقیقا مثل تو هستم اصلا فکرم سمت رل و این چیزا نمیره عاشق دختر دوست بابام شدم دارم از استرس میمیرم من آدم شوخ و شادی هستم ولی دو سه روزه اعصاب خودمم ندارم توی یه کاروان مسافرتی هفته ی پیش که رفتیم شناختیمش سه روز پیش از سفر برگشتیم از اون روز حس میکنم افسردگی گرفتم نمیدونم چکار کنم میترسم به یکی بگم بگه تو بچه ای ۱۴ سالمه بعد بگه برو بابا بچه که عاشق نمیشه دیگه بهش فکر نکن از این حرف ها نزن.البته پس فردا یه جشن هست اونا هم میخوان بیان قراره ببینمش ولی دارم به عذاب بعد اون فکر میکنم که قراره دیگه نبینمش من اگه ده سال دیگه هم باهاش ازدواج کنم مشکلی ندارم فقط اینکه اگه با یه نفر دیگه ازدواج بکنه دیوونم میکنه من تا حالا دختر زیاد دیدم توی فامیل هم دختر خیلی زیاد هست حتی هم سن خودم ولی هیچوقت یه دختر رو اینجوری ندیده بودم که با دیدنش جای قلبمو حس کنم به تپش قلب بیفتم.در ضمن سه ماه ازم کوچیک تره .یه راه حل بهم بگید چهار روزه حالم بده
اسم دختره چیه؟اگا اسم دختر و بدونی کار حه
سلام امیر مهدی این خیلی مهم که اسمش رو بدونی اسمش چیه ودر کدوم شهر زندگی میکنی و اونم درکدام شهر زندگی میکنه این مهم
سلام من 12سالمه دقیقا منم مثل تو ام قصدم این نیست که نمیدونم باهاش دوست بشم و فلان و بصا من فقط دلم میخواد سریع تر بزرگتر شم که بریم واسه خواستگاری
همش هورمونه کسگم 2/3 سال دیگه به الانت میخندی
اصلااااااااااااا نامه نده داشم من ی دخترم ولی نمیشه فهمید کی چی تو ذهنشه ممکنه بر علیهت استفاده کنههههه
سلام دوستان
خواهش میکنم راهنماییم کنین
به هیچ کی نمیتونم بگم که یک دختر رو دوست دارم،هر وقت که فکرمیکنم یاد اون میوفتم،از درس و زندگی افتادم،مدرسه های ما از اول شهریور شروع شده و هر روز دارم افسرده تر میشم،نمیدونم چی کار کنم دست خودم نیست،ولی مشکل اینجاست که اون ۴ سال از من بزرگ تره و واقعا نمیتونم احساسم رو بهش بگم،من الان کلاس دهم هستم و اون دختر هم شاید باورتون نشه،مشاور منه،من تابهحال مشاور های متفاوتی داشتم ولی نمیدونم اخلاقیات و تفکراتی که داره دقیقا مثل منه،تقریبا هم یه چند ماهی هستش که علاقه مند شدم.میدونم که اینجور دوست داشتن غیرممکنه ولی کمکم کنین کنترلش کنم و سعی کنم حداقل در حد یک دوستی خوب بمونه طوری که من هم این چند سال رو راحت تر تموم کنم و از این دوران نوجوانی بیرون بیام…
واقعا دارم نابود میشم و ذهنم هر لحظه میره سمتش، لطفا راهنماییم کنین.باورتون نمیشه روزی که با مشاورم جلسه دارم خیلی شادم و بعد از جلسه ناراحت…
خسته نباشید.
سلام من ی دخترم 14 سالمه عاشق پسر فامیل شدم که 6 سال ازم بزرگتره ما سالی یکی دوبار نهایتا همو میبینیم ولی اخرین بار که دیدمش ی ثانیه چشمم بهش خورد دیدم داشت به من نگاه میکرد تا دید نگاش کردم سریع چشمشو برد ی طرف دیگه و اینکه حس میکنم اونم یکوچولو دوسم داره و اینکه ما از بچگی خیلی بازی میکردیم و من بچه بودم خیلی دوسم داشت ولی الان وقتی همو میبینیم خیلی معذبیم اصلا حرف نمیزنیم
سلام من یه دخترم ۱۲ سالم عاشقه پسر شودم که ۲ سال از خودم بزرگتر منو خیلی دوسش دارم بهش گفتم دوسش دارم گفت دوسم نداره
من می خواستم خودمو بکشم هنوز نگاهم می کنه می خوام بهش دوباره بهش بگم که چقدر دوسش دارم
چند نفر دیگه هم دوسم دارند ولی من اونو دوست دارم اسمش امیر
من انقدر باهاش خواطر دارم که نمی تونم فراموشش کنم
تازه فهمیدم عاشقه دوسم بود میخواست شماره ی دوستمو بگیر
من قلب شکست💔
مو فرفری قد بلند خوشتیپ کراش هم یه دخترا روش کراشند ولاتی خیلی خیلی دوسش دارم
هر شب خواطر رامو نو مورور میکنم
خواهرم تا شما اسم امیر را آوردین من فهمیدم دیگه این دنیا به دردت نمی خوره 😂
امیر هست و گفته نه یا ابلفظل داره اخرزمان میاد
ارتباط با نامحرم دل را آلوده می کند و هیچ عبادتت خداوند را نخواهی داشت به فکر آخرتت باش
دقیقا
من دنبال یک دوست دختر میگردم من13 سالمه
من پ سرم اگه دیدی برای منم یه کی بگیر بیار
این اتفاق برا ی منم افتاده دقیقا همینی ک ت میگی
یاعلی
سلام من 14 سالمه و الان 1 ساله عاشق پسر عمه دوستم شدم همش بهش فکر میکنم هر کاری میکنم نمیتونم فراموشش کنم
و اصلا درباره ی احساس اون نسبت به خودم نمیدونم از این موضوع دختر خاله ام و خواهرام و همون دوستم خبر دارن
سلام من عاشق یه دختر هم سن خودمم ولی چند تا دوس پسر داره دوستام میگند ولش کن ولی هر کار میکنم نمیتونم فراموشش کنم هر وقت میبینمش یه حس عجیبی دارم لطفا کمکم کنید ۱۵ سالمه
سلام وقتتون بخیر من یه پسر 17 سالم از5 سالگی عاشق دخترعموم شدم که یک سال از من کوچکتره الانم دیگه دارم دیوانه میشم باورتون نمیشه شایدم بهم بخندین اما من میگم7 سالم بود بار اول رفتیم مشهد اومدیم یه شیشه عطر حرم برای خودم خریدم اومدم بهش کادو دادم جلوی همه احساس میکنم که اونم به من علاقه داره اما مطمعن نیستم الانم میگم برم بهش بگم که عاشقشم اما میترسم بره به همه بگه دیگه اونوقت روم نمیشه توی صورت عموم و زن عموم نگاه کنم ترو خدا اگه میشه بگین چیکارکنم
نگو معلومه که نباید بگی وقتی میترسی عمو و زن عموت باهات بد شن.
اگه میخوای دختررو واقعا بدست بیاری درس بخون ، پولدار شو نمیدونم زندگیی بساز برای خودت که دختره با کمال میل بهت بله رو بگه. هر وقت تونستی مردی بشی واسه خودت یک آدم تحصیل کرده ی مفید که دستش تو جیب خودشه اون موقع برو پیشش و احساساتت و بهش بگو. تو که این همه صبر کردی ۳،۴ سال دیگم روش…
داداش اگه 12 ساله عاشقشی یه چند سال دیگه هم صبر کن برو خواستگاریش
حاجی باور نمیکنم از پنج سالگی مگه میشه
عشقه برادر عشق کم چیزی نیس
اره
به نظرم نامه دبی خیال بقیه فکرت اون باشه مثل من هر کاری میکنم باهاش رابطه برقرار کنم اصلا هم فکر اینو نمیکنم که بقیه چی میخوان بگن اونه که برام مهمه
منم همینطور عاشقم یکی از فامیل های نزدیک شدم
از همون ۷ سالگی اینا
۱۷ سالمه تقریباً
میترسم تا کار اینا پیدا کنم به قول شما خونه و ماشین بگیرم از دستش بدم
به منم میگه برادر بزرگه البته من زیاد جدی نگرفتم طرف همبازی بچگی منه از ۱ سالگی طبیعی بگه برادر من دو سال کوچیکه تر از اونم ولی گفتم قید ماجرا رو بزنم از کار زندگی افتادم فکرم رو بردم جایی دیگر اما دیدم به هرکس دیگه فکر کنم این نمیشه این محرم راز منه همبازیه بچگی منه حیف الان ۴ سالی میشه دیگه بزرگ تر که شدم کم میبینمش باباشم مذهبی دو آتیشه
تعصبی که من از باباش خیلی میترسم خدا خودش کمکم کنه نمیدونم چیکار کنم بهش بگم رابطه خانوادگی نره رو هوا نگم رو دل میمونه
سلام من یه پسر ۱۴ ساله هستم
من هم از دختر خوشم میاد هم از پسر نمیدونم این یعنی چی لطفاً کمکم کنید
تو دیگه همجنسگرایی
سلام دوستا ن من چهل سال ازخداعمرگرفتم ولی تا حالانتونستم زن بگیرم ولی یه چیزی بگم هرکاری میخواین بکنین اول خدارادرنظربگیرین بعدچون شیطان طورش رابه همه جاپهن کرده مواظب باشین که طوراونیفتین
Bisexuali چیز غیر طبیعی نیست
تو الان دوجنسگرا هستی.
هع
چقد اینجا عاشق داریم 😂
عار ولی من خدم ی حرفای دارم
من ی دخترم ۱۳ سالمه عاشق یع پسر شدم کع ۱۴ سالشه من روش کراش زدم اون فهمید رفت شمارمو گرفت بهم پی داد وقتی پی داده بود اصلا باور نمیکردم چون کلا همه دخترا میخاسن باهاش برلنن بعد پی داد و گف بیا برلیم من یع فاب دارم ریحانه گفت من نمیدم بهت تو لاس میزنی نصف کلاس اکس توعه من نمیخام این دختر هم ناراحت بشه دیگنمیزارم اینچیزا ولی دیگ بزور راضی شد این چیزا ما رل زدیم رفیقم میگف با همه رل میزنه و ۲ روز میمونه بعد کات میکنه اما ما ۴ ماه باهم هسیم و الان کع مدرسه شروع شدع رفتم مدرسه همه میشناسنش و واقعا بهم میگن تو کصخلی چرا با یه پسر لاشی رل زدی بعد رفتم بهش گفتم یجورایی میخام باهات کات کنم نمیشه حالا یه موضوعی هس هم نمیتونم اونم بگم بعد اون قبول نمیکنه میگه من بهت وابسته شدم تاحالا انقد یه دختر رو دوس نداشتم میگه اینو بفهم دیگ چرا نمیفهمی دوست دارم بعد حالا چون قبول نمیکنه من خاستم دیگ بهش پی ندم ج تماس هاشو ندم تا خدش بزاره بره چون نمیخاستم من ولش کنم بنظرتون کار خوبی کردم یا پیشنهادی دارین
چرا انقدر غلط املایی داری ؟
چون به جای درس خوندن فکر رل زدنن
راست میگی ها🫡🫡
مشاور ها آدم های با درکی هستند پس یواشکی بهش بگو اونوقت حتی اگر ازت خوشش نیاد با آرامش و بدون اینکه کسی بفهمه بهت میگه دوستت داره یا نه دوست عزیز تو کارت آسون تر از هر کسیه
(عجیبه که ۸۰درصد اوقات پسرا عاشق میشن)
(اینها رو بهت توصیه میکنم چون خودم روانشناس هستم)
درس نخونده رفته دنبال این جور چیزا،😂
مگه بستنیه ؟
😂😂😂
دقیقا😂😂
من یه پسر 16 ساله هستم و با یه دختر 14 ساله چن روز پیش آشنا شدم قبل از آشنایی با دختره حوصله هیچیو نداشتم یکم افسرده بودم حاله هیچ چیزی رو نداشتم ولی بعد از آشنایی دگه از افسردگی در اومدم دیگه یه آدم دیگه شدم اوز شدم کلأ
سلام من ۱۳ سالمه و عاشق داداش دوستم ک ۲۵ سالشه شدم و نمیدونم ک اون هم منو میخاد یا ن اما وقتی میرم پیش دوستم و یا وقتی تو خیابون با موتور میره ی جوری نگاه میکنه و وقتی ک پیش دوستش هم هس باز هعی یه چی به دوستش میگه و یا لبخند میزنه و نگاه ام میکنه توروخدا بگید چیکار کنم دیگه خسته شدم راستی اینم بگم ک خیلی خوشگله ❤
سلام من یه پسره ۱۵ ساله هستم خیلی تنهام فقط میدونم به یه نفر نیاز دارم تا منو از تنهایی دربیاره ولی نمیدونم اون کیه راستش بیشتر موقع ها توی خونه هستم و بیرونم زیاد نمیرم به جز وقتایی که کلاس دارم و نمیدونم باید چی کار کنم واقعا این مسئله یه ساله که مغز من رو درگیر کرده به پدرو مادرم هم نمیتونم بگم هر وقت هم یه دختر میبینم روم نمیشه بهش نگاه کنم سریع دست پاچه میشم لطفاً راهنمایی کنید
دقیقا همچین حساس هایی رو منم دارم و راه حلشم نمیدونم🤦🏻♀️
من 13 ساله هست که عاشق پسر خالم شدم که فکر کنم 15 سال ازم بزرگ تر باشه بهم احترام میزاره من از 10 سالگی عاشقش هستم.
می خوام فراموشش کنم لطفا راهنماییم کنید
سلام من14سالمه وعاشق یه دختر شدم وداخل شادبهش گفتم ولی بعدحذفش کردم وندید۳روزندیدمش وبعد داخل مدرسه ازپشت بغلم میکنم البته توراه پله چندتاازبچه هابودن ولی واکنشی نشون ندادن بعد دختری که روش کراشم یاعاشقشم یه چیزی بهم میده یه نامه وبعدبهم و میگه داخل شادبهم پیام دادی خواستم بهش بفهمونم شوخی وایناست ولی باورنکردلعنتی هنوزنمیدونم بایدچیکارکنم
سلام ازمن به شما نصیحت عشق همش دروغه نه که همش دروغ شما الان همتون نوجونید بخصوص خودم که سیزده سالمه خودمم عاشق هر پسری که تو کوچمون میدیم میشدم اما فقط بگم که این عشق تو نوجوونیه مضخرف بدرد نمیخوره بهتره الان به پسرا فکر نکنید و سرتون تو درستون باشه بزار راستش رو بگم من خودم یه رل داشتم خاک تو سرم شه که گولشو خوردم همش با دخترا لاس میزد همسن خودم اخرشم دو روز از رابطمون نگذشته بوود که سر یه دختر باهام دعوا کرد بعد هی سراغم میمود هر فوشی که از دهنش در اومد بهم گفت اخرش فقط دو روز بود که من رابطمو باهاش شروع کردم چون به پسرا زیاد اعتماد نداشتم نه بهش شماره داده بودم اما یه بار همو دیدیم اما خونمون رو نمیدونه بعد باهم تو یه بازی باهم بازی میکردیم تو یه گروه بودیم و بیش از چند ماه همو میشناختیم و اینا بعد از بهم زدنمون دیگه به هیچ به پسری اعتماد نکردم بعد دو روز بعد تو همون بازی همو دیدیم و ازم عذرخواهی کرد و گفت خیلی از کارش پشیمونه منم گفتم تو هروقت که دوست داشتی باهام بهم میزنی و هرقت دوست داشتی دوباره رابطتو باهام شروع میکنی اررره من دیگه نه به تو و نه به پسر دیگه هم اعتماد نمیکنم و تمام و به خاطر اون سر عقل اومدم و دیگه هم خر هیچ پسری نشدم تا سرتون به جایی نخوده به هیچ پسری اعتماد نکنید
سلام من علیم یه پسر ۱۳ ساله یه یه سر و وزع معمولی داره تقریبا میشه بگم سر و وزم خوبه و شما به نظر من اینکه به هیچ پسری اعتماد نکنید اشتباه تو با اون پسری که بودی فقط یه پسر از چند میلیونه ایرانه ولی بعضی از پسرا واقعا عوضین و هیچ احساسی ندارن و من تورو درک میکنم خوددمم با یه دختر ۱۲ ساله که روم کراش داشت رل زدم و من خودم عاشقش بودم 💔 تا اینکه دیدم یه یروز شروع کرد به داد و بیداد منو همون روز بلاک کرد تا اینکه ۲ ماه بعد فهمیدم که با یکی دیگه رل زده 💔👥 و منم واقعا از لحاظ روحی نابود شدم ولی خب من نمیگم که هیچ دختری اعتماد نکنید ولی بعضی از دخترا هم واقعا عوضین ولی دخترا قلب های شکستنی دارن و اینو میدونم و به عنوان یه پسر دوس دارم که اگر کسی عاشقم بود و من هم عاشقش تا اخر عمر با هم مث دو مرغ عشق زندگی کنیم چون ما پسر ها هم قلب داریم میتونه بخاطر یه حرف یا یه اتفاق این قلبه بسکنه و زندگی یه دختر یا پسر نابود پسه
علی ۱۳ ساله
درک می کنم امابعضیا بدردنخورن مانیستیم من خودم مثل سگ کارمی کنم
هعی علی هعی دلم واسه علیه خودم تنگ شده14 سالمه امروز تولدمه دوست دارم پیداش کنم امما کلا هیچ چیزی ازش ندارم رلم بود عاشقشم دیوونشم اما اون ی غریبس
من به عنوان یک پسر به همه دخترا میگم پسرا سمت اون دخترایی میان که سبک بازی در میارن ازمن به شما نصیحت یادبگیرید خیلی راحت تو این سن وسال به پسرا نه بگید وگرنه اینده خوبی در انتظارتون نیست و اقتدار خودتونو حفظ کنید سعی کنید دست نیافتنی باشید ولی زیاد هم به این فکر نکنید که دوست بودن بایک پسر گناه بزرگیه اما از حد و مرز رد نشید
چقد داستانمون شبیه همه منم تو بازی عاشق یکی شدم هم گروهم نمیتونم از یادم ببرمش به خاطر ی دختر باهام بهم زد ضربه خیلی بدی خوردم.. علی اگه داری پیاممو میخونی باید بگم که خیلی ازت ممنون تو زندگی رو بهم یاد دادی الان فهمیدم که همه ی پسرا لاشین ی لاشی واقعی
جمع نبند
آبجی راست میگه همه ی پسرا هم اینطوری نیستن
سلام دخترجون اگه مامانت بفهمه بی چاره می شی گوشی بخر نادان
سلام من دوازده سال دارم برای تیزهوشان درس میخوندم کلاس هوش میرفتم
احسنت منم همینطور ولی نهمم
(پسرم) یک نفری رو داس دارم ک ازم ۷ _۸ ماه بزرگ ترع
خیلی میترسم ک باهاش حرف بزنم به دلیل اینکه بزرگتره
نظرتون چیه؟
قرار نیست به خاطر اینکه ازت بزرگتره سر زنش بشی اگر حسش مثل تو عشق باشه بی شک سن براش مهم نیست ، عشق سن و …. نمیشناسه . بهش بگو نزار توی دلت بمونه و پاس نابود بشی دو حالت داره یا پس زده میشی یا قبولت میکنه فقط بهش بگو از هیچی هم نترس یه چیزی که خیلی باید بهش دقت کنی اینکه خودت اعتماد به نفس داشته باشی به خودت ایمان داشته باش به خوب بودنت و زیبا بودنت ایمان داشته باش اعتماد به نفس خودتو حفظ کن و خب اگر با دختره صحبت میکنی برای فهمیدن احساساتش آروم آروم جلو برو دخترا زود وابسته میشن 🙂 اگر بهت وابسته شد یا فهمیدی عاشقته اذیتش نکن و به احساساتش آسیب نزن داداش . امیدوارم بهش برسی بهترین ها رو برات آرزو دارم داداش .
سلام
من عاشق دختر عمم هستم.
نوجوونم . یه شب یه خوابی دیدم که …
من و دختر عمم سر سفره عقد نشسته بودیم.
و اون به من جواب مثبت رو داد.
میشه بگین تعبیر این خواب چیه ؟
سلام یعنی اونم بهت بی علاقه نیست و اگر بری خواستگاریش ازدواجتون سر میگیره و انشالله جواب بله رو میده
سلام خدمت همه دوستان من ی پسر ۱۴ ساله پایین شهریم عاشق و دیوانه دختری شدم که در چت من را دوست دارد ولی در کوچه با من سرد است و عشق خود به منرو پنهان میکند
عشقش الکیه
یه مدت بهش بی محلی کن ببین نتیجش چی میشه
اینشالا بله رو میگه
داداش به خاطر اینه که زیاد بهش فکر میکنی و تعبیر نداره
کلا اگر به یچیزی زیاد فکر کنی خوابشو میبینی
سلام ۱۵ سالمه عاشق دختر فامیل شدم نمیتونم بگم حس بدی دارم و دارم خودم را به او نزدیک میکنم
من بچه بودم از اون شخص بدم می اومد الان عاشقش شدم
کار خدا رو ببین
من یه دخترم و ۱۳ سالمه و عاشق پسر عمه ی مامانم شدم که ۱۷،۱۸ سالشه و ما کلا خانواده مذهبی هستیم و منم یه دختر باحجاب
برا عید دیدنی که رفتیم خونشون اون اومد شیرینی بده و به من نگاه میکرد و تا من به اون نگاه کردم تند نگاش رو پایین کرد و من الان دارم دیوونه میشم و داییم که ۲۰ سالشه و اون پسر عمش میشه باهم میرن جلسه های قرآنی و وقتی میاد دنبال داییم و سوار موتور میشن من یواشکی نگا میکنم
دارم دیوونه میشم کمکم کنید
سلام من 13 سالمه عاشق پسر عمه ی مامانم شدم ولی اون 18 سالشه فقط 2 بار دیدمش یک بار کلاس پنجم که اون زل زده بود بهم یک بار هم ماه پیش فکر کنم اونم منو دوست داره ما کلا خانواده مذهبی هستیم منم یک دختر با حجاب
چقدر مثل همیم
آره
ولی من متاسفانه مریض شدم و اون هم از کربلا اومده بود که مامانش هم که عمه مامانم میسه رفتن ولی چون من و مامانم مریض بودیم نرفتیم و الان یه ماه میشه که ندیدمش کاش همه مون به اونی که میخوایم برسیم
عمه مامانم و مامانم خیلی باهم خوبن و شوخی و اینا دارن
بعد من خادم مسجد هستم و اونم خادم مردونه هست بعد اومده بودن تو زنونه میز ببرن تو مردونه بعد به من گفت میشه وسایل روی میز رو بردارید منم گفتم باشه و احوالپرسی عمه و اینا بعد رفتم پیش مامانم مامانم گفت دامادمو دیدی منم یعنی چی بعد مامانم گفت عمم گفته تو عروسشی و من با این جمله یکم اروم شدم و هربار که میبینمش به شدت اروم میشم حاضرم تمام چیز هامو بدم ولی با اون باشم
پرا همه همینطوری آن با نگاهشون مادخترا رو گول میزنن ولی تو دلشون هیچی نیس
همه مثل مننه
سلام من12سالمه عاشق یه دختر هم سن خودم شدم سه ساله روش کراشم خیلیم خوشتیپه الان تقریبا همه دوستام این قضیه رو میدونن منم نمیدونم چه جوری بهش بگم همچیم راجبش میدونم لطفا کمکم کنید به خدا خسته شدم از بس که فکر کرد
سلام من هم ۱۲ سالمه وقتی ۱۰ سالم بود رفتم کلاس زبان اونجا یک دختر دیدم تو همون لحظه عاشقش شدم الان هم می بینمش ولی به هیچ کس نگفتم خیلی می خوامش اشتباه من رو نکنید فکر کنم چند نفر فهمیدن ولی نمیدونم کیا موقه ی کلاس همش بهش نگاه می کردم تازگی این موضوع رو به پسر خالم گفتم اون گفت به همه می گم منم ترسیدم چون یبار دختره داشت بهم نزدیک میشد
فامیلیت چیه و اینه دختره چیه مهمه
عشق چیز شیرینیه
خسته نباشی
🤌🤌👌
باعرض سلام
صحبتی باشما خواهران وبرادران گرامی داشتم
من 13سالمه وعشق روتجربه کردم ببینید یه نصیحت از من به شما برادران عزیزم اگه دختری رو واقعاازته دل دوس داریدبرید مث مردبهش بگیدچون فک کنم دخترا ازپسرای خجالتی خوششون نمیادهمیشه بایه نفرباشید ولی بعضی ازپسرهافقط واسه عشق وحال وهیجان بادختران لطفا این کارو نکنید دخترا قلب لطیفی دارندشمابااین کار فقط قلبشونو میشکنید💔 حالابامشکل خودم از شما طلب راهنمیایی دارم من یه سال که دخترخالمودوس دارم یه بار توداشتم باهاش جرات وحقیقت بازی میکرد سوال ازاد نوشته بودیم افتاد روی پسرای فامیل روکسی کراشی فک کنم اونم منو دوس داره روش نمیکنه بگه چون منو بیشترازپسرای فامیل دوس داره ولی ترس از این دارم که پسر عمو هاش عاشقش نشن چون واقعا خوشگل موندم چه کنم من همچین ادمیم که تو خیابون ردمیشم یه دخترروبه روم باشه تو چشام زول بزنه از خجالت آب میشم نمیتونم تو چشای یه دختر مستقیم نگاکنم کامنتارو میخونم میگم خوش به حال شمادختراکه راحت به عشقتون میگید دوسش دارید😔🤝من نمیخوام دخترخالموازدست بدم چون این روزادخترغریبه شاید بخواد باهات کات کنه حداقل اینو میشناسم دوس ندارم بایکی دوس بشم بعددوستیمون پایدارنباشه واقعادرد سختیه💔لطفا راهنمیایی کنیدواقعاوابسته شم🖤
سلام جمله اولت خیلی خوب بود
میدونی چکارکن اول ببین دختر خالت دهنش لق نیس نمیره به همه بگه بعد اگه نبود اول قسم بده بعد بهش بگو چون به نظر من هر دختری ارزوشه یکی بهش بگه که دوسش داره من خودم یکیو دوس دارم و خیلی دلم میخواد بهم بگه که دوسم داره یا نه اون خیلی مغروره و اصلا حتی نگا هیچ دختری نمیکنه ولی وقتی منو میبینه دست و پاچه میشه و نگام میکنه اون میشه پسرعموی دختر عمه ی من من همیشه خونه ی عمم میبینمش و آرزومه که بهم بگه
سلام من 17سالمه عاشق یک دختر هستم خودم کلاس یازدهم و اون کلاس ششم اسمش نرجس و
از اولین بار که دیدم اش حدوداً کلاس ششم بودم عاشقش شدم و می خواهم صبر که اون یکم بزرگ تر بشه و باش ازدواج کنم اصلا هیچی برام مهم نیستش فقط خودش رو عشقه حاضر به خاطرش هر کاری رو هم بکنم
سلام من دخترم ۱۲ سالمه. عاشق یه پسر ۱۵ ساله شدم.شاید همه بشناسنش.علی طولابی.همون پسری که توی عصر جدید یه آهنگ خوند.لیلم لی رو خوند.نمیدونم چطوری.هیچ فامیلی هم باهم نداریم.اون توی لرستان زندگی میکنه من توی ایلام سرابله.هرکاری میکنم شمارشو پیدا نمی کنم.همیشه توی گوگل سرچ میکنم اسمشو و عکساشو نگا میکنم.یه دوسه روزه. هی آهنگ میزارم و گریه میکنم.نمیدونم چی کار کنم. توروخدا کمکم کنین.
خاک عالم تو سرت
اون بیاد تورو بگیره
من خودم همین الان عاشقتم شدم به مولااا😂😂😂
خدا بوت😂😋
این عشق فیکه
عشق توی مرور زمان با حضور فیزیکی صورت میگیره….
خوتو اذیت نکن چون عشقت الکیه….
میدونم حرفام شاید ناراحتت کرده باشه
ولی بلاخره یکی باید بهت میگفت
سلام من پسر ۱۴ ساله هستم و عاشق یک دختر هم سن سال شدم شماره شو دارم ولی نمیتونم بهش پیام بدم
لطفا راهنماییم کنید
بیخیال ترس برو پیام بده مثلا میخواد چکارت کنه دختر که نیستی بترسی از مامان و بابات برو بگو شاید اونم ازت خوشش اومد
دمت گررررررررررررررررمممممممممم
لو بده چی به مامانش بگه
اگه به مامانش بگه برا خودش دردسر میشه اگه ازت خوشش بیاد که نمیگه اصن اگرم خوشش نیاد بش بگو به کسی نگو دیگه مزاحمت نمیشم اگه نگی که همش باید بش فک کنی و داغون شی از درس میفتی
داداش نترس عشقتو بهش صابت کن یا میگه نه یا میگه اره نترس
منم عاشق پسر کلاس ۳شدم خودمم ۱۳سالمه
۲ماهه عاشقشم
فهمیدی چیکار کنی به منم بگو
اصلا نترس یا میشه یا نمیشه
نرین تو دینت و آخرتت
چرا نمیتونی؟
سلام من پسری ۱۴ ساله هستم و عاشق دختری هم سن و سال شدم شماره شو دارم ولی میترسم پیام بدم
لطفا راهنماییم کنید
داداش از چی میترسی من سو تا دوست دختر داشتم با هر سه کات کردم کجایی
الانم یه دونه دارم برو بابا راحت باش
حاجی پسرم ۱۴ عاشق. دختر خالم بودم ۱۳ سالش بود. رفتم بهش گفتم گفت من باتو رل نمیزنم رفت با پسر خالم رل زد منم رفتم به خالم گفتم دیه نزدیک هیچ پسری نمیشه و بعد اون یه چن روزیه همسایه جدید دارم یه دختر دارن همسن خودم شاید ۱ سال کوچیکتر یا بزرگ تر عاشقش شدم بعضیا به عشق در نگاه اول اعتقاد ندارید ولی من دارم ۱ روز نمیشع نبینمش روم کراشه فک کنم یبار درشون قفل شد رفتم. واسش باز کردم همش نگام میکرد. یبار تو راه پله میخاست بیفته گرفتمش همش نگاه میکنه واقعا نمیدونم چجوری بگم بهش
داداش هالیوود این جور نتونست نویسندگی فیلماش رو انجام بده جوووون
از کجا داش میافتاد ؟ حالا
وجدانن
اوفیش چ صحنه ای گرفتیش😂
سلام من یک پسر 14ساله ام عاشق دختر عمم شدم نمیدونم من و دوست داره یانه ولی من دیوانه اونم چطوری بهش بگم که دوستش دارم اون خونش یک شهره دیگه ی و هرساله چند بار میان اینجا لطفاً بهم بگید چطوری بهش بگم دوستش دارم
از نظر من ازدواج فامیلی درست نیست
بلهدرستنیستامااگرهردویآنهاعاشقهمباشمدچی:/
منخودمدخترم15سالمهعاشقپسرخالمشدماون18سالشهاونممنودوسدارهخیلیباهامراحتهمثلبچهآدماومدگفتدوستدارمتمام/:
میگمیعنیمامانوباباهامونهمازاینقضیهخبردارنقرارهترتیبخواستگاریروبدنتقریبااگهخدابخوادماهبعدمیعنی5مردادمیانخواستگاری:)شماپسرابایدراحتباشیدوبهمادختراراحتبگیدکهدوسمونداریدیانه
اره ولا بچت فلج می شه
تو خیلی گوه می خوری
من از وقتی یادم میاد عاشق پسر عمم یه بارم تو ی بازی جرعت حقیقت ازم پرسید تو خوانواده عاشق کدوم پسری من گفتم خودش افتاد به من و من کردن
فقط غریبه😈
من ۱۰سالمه و پسرم عاشق یه دختر شدم همسایمونه شمارشو دارم اما نمیتونم بهش پیام بدم هر بار که میبینمش غمگین میشم لطفاً کمکم کنید لطفا
لطفا غمگین نشو پسرگلم شما توهم عشق زدی برو شیرتو بنوش
من ده سالم بود فکرم این بود که مثل مسی بشم تو حالا عاشق شدی
حدودا ۱۳ سالم بود اونموقع حس عجیبی به یکی از پسرای فامیلمون داشتم تا اینکه چند ماه بعد کار پدرش افتاد تهران رفیق صمیمی داداش و پسرخالم بود تا اینکه چند ماه بعد از رفتنش از پسرخالم شنیدم که یکیو دوست داره داغون شدم دستام پر از جای تیغ بود مهراب گوش میدادم و افسردگی گرفته بودم اصلا از اتاق بیرون نمی رفتم شبا تا شیش صبح بیدار میموندم دست خودم نبود تا اینکه با هزار بدبختی بعد دو سال فراموشش کردم تا یه شب تو خیابون باز دیدمش روز از نو روزی از نو به هردری زدم تا الان ولی هیچ فایده ای نداره چیکار کنم سه سال گذشته ؟
داستان من چقدر شبیه تویه
من تو پونزده سالگی عاشق نوه ی عمم شدم درسام که بیس بود شد هفده تا که میخواستم فراموشش کنم باز میومد مهمونی روانمو به هم میریخ و بد حالم بد شد حقیقتا اونم هی نخ میداد مثلا هر دفه میومد میگف به خواهرم داداشت چه نقاشی هایی توی چندروز من نبودم کشیده یا مثلا داعم درباره من سوال میپرسید منم فک میکردم خبریه الان من شونزده سالمه و او سیزده و نیم سال بعدن که من بزرگ تر شدم و او بزرگ تر شد دیدم با این سنش با پسر خاله ای که ازش یکسال بزرگتره میخوابه با شلوارک میاد تو خیابون و من خوشم نیومد از این کاراش حالا فقط به این نتیجه رسیدم که برم خدمت و بعدشم سریع ازدواج کنم در ضمن یکی دیگه از چیزهایی که منو بهش علاقه مند کرد اینبود که یواشکی تو محمونی فالگوش واستاده بودم زهرارو برای من نشون کردن ببخشید سرتونو به درد آوردم
من دخترم و ۱۳ سالمه و عاشق پسر عمه ی مامانم که ۱۷ سالشه و نمی دونم چیکار کنم
اونا مذهبی هستن منم دختر باحجاب و مذهبی ام دارم دیوونه میشم
وقتی واسه عید دیدنی رفته بودیم خونشون اومد شیرینی بده به من نگاه میکرد و تا من نگاش کردم خیلی تند نگاش رو پایین انداخت
تروخدا کمکم کنین
منry هستم
من پسرم عاشق دختر عمو م شدم اون اولاش من و دوست داشت اما فعلا دیگه من و دوست نداره از ش پرسیدم که من و دوست داره یانه اول می گفت اره
و بعدش می گفت نه
عاشقت هست
فراموش کن یادت نره این حس تورو له می کنه و پاشو زندگی کن چون تو نمی دونی اون چجور شخصیتی داره تو اونو نمیشناسی کامل نمیدونی چه جور شخصیتی داره ممکن رفتاری داشته باشه که تو از اون رفتار متنفری آدما عیباشونو جار نمي زنن احساسات تو نوجوانی دروغ
سلام من یک پسر ۱۶ ساله هستم راستش یک دختری هست که من او را ۳ سال میشناسم دختر دوست مامانم هستش و ما باهم چند باری برنامه داشتیم و ولی فقط دوست بودیم تا آنجا که الان دیگه می خواهم با او صمیمی شوم دختره از من دو سال بزرگتره .ولی نمیدونم از کجا شروع کنم تا او هم به من علاقه پیدا کند . من خیلی دوستش دارم با هم میانه ی خوبی داریم ولی من نمی دونم که او هم من را دوست دارد یا نه ولی کمی به من علاقه نشان میدهد . خلاصه این که چطور می توانم او را جذب خدم کنم
میتونی به او کادو بخری و سورپرایز کنی دختره رو
برو براش گردن بند و دستبند و النگو طلا بخر بهش بده عزیز جان
سلام رفیق وارد رابطه نشی بهتره چرا بخاطر اینکه دو سال ازت بزرگتره و همدیگرو درک نمیکنید و حداقل تو رو جای برادرش میدونه و توی فامیل باهات مخالفت میشه سر اینکه ۲ سال بزرگتره بهترین کار این خودت رو گول نزنی
به نظر من که هیچ ربطی به سن نداره من خودم عاشق یک پسرم که از من ۱ سال کوچکتر هست
دقیقا
سلام منم عاشق پسر دایی شدم اون از من ۳ سال بزرگه من ۱۱سالم هست ۴ ساله میشناسم مش تو ی ساختمان زندگی میکنیم اول باهاش دعوا کردم الان آشتی کردیم نمیتونم چجوری بهش بگم لطفا راهنمایی کنین
نمیخواد جذب خودت کرنیش دوسال ازت بزرگ تر
میتونی اون رو به شام در رستوران دعوت کنی و غذا ی مورد علاقش را سفارش بدی
من ۱۸ سالمه ۳ سال هست عاشق یک دختر شدم. نمیتونم با هیچ کلمه ای بیان کنم .
از غذا از خاب افتادم از کار هم همینطور .
همشه به فکرشم. دیگه نمیتونم خودم رو نگر دارم
خب نگر ندار برو بهش بگو خودتو خلاص کن هر چی شد شد
هعی خدا بنظرم تو وضعیت عاشقی پسرا راحت ترن چون میتونن برن خواستگاری و راحت به خونواده بگن خودمم پسرم
نفرین به سبک حضرت مولانا
تا بداند که شب ما به چه سان می گذرد
غم عشقش ده و عشقش ده و بسیارش ده
سلام یه سوال دخترا بیشتر توی چند سالگی عاشق میشن ؟
گزینه ۱ . ۱۱
گزینه ۲ . ۱۲
گزینه ۳ . ۱۳
گزینه ۴ .۱۴
کدوم یکی ؟
۲
هیچ کدام .🤣
احتمالا ۲
گزینه ۳
از گزینه ۲ شروع میشه
4
😁 3
هر ۴ تا ولی فکر کنم ۲و۳
۱۱
۲
۱۲ سالگی
سلام من ۱۴ سالمه و عاشق دختر عمه ام شدم یه نشانه هایی میگه اونم منو دوست داره …
با من خیلی حال میکنه و تا حالا به خودم همچین چیزی نگفته…
میخواست رابطه من و پسر عموم رو بهم بزنه که بهم زد. از پرسیدم که چرا این کارو کردی گفت من نمیخوام تو با اون دوست باشی .
۱. (میخواست به من نزدیکتر بشه ؟)
تازه اگه من یه دوست دختر دیگه داشته باشم و اگر بفهمه که دارم (در زمان حال ندارم) میاد منو میکُشه … خلاصه که خیلی دوستش دارم. الان داستان من و دختر عمم یه جورایی مثل مِرینِت و آدرین توی فیلم دختر کفشدوزکی هست.
اینم نگفتم که دختر عمم بهترین دوستم هست.
پسر عموم پیام میده من دوستی تو و دختر عمه را بهم میزنم میخوام به دختر عمه ام بگم حرفشو باور نکنه.
بهش قول دادم که دیگه سمت پسر عموم نَرَم.
قبلا توی واتساپ باهم چت میکردیم پسر عمه ی چیزم اومد و به همه گفت… الان دختر عمم فقط پیام های منو سین میکنه و جواب نمیده.
نمیدونم ما دوتا به هم میرسیم یا نه !
من که آرزو دارم هرچه زودتر به هم برسیم.
لطفا کمکم کنین که چجوری بهش بگم دوستش دارم.
خوب دخترا عاشق اینن که پسر مورد نظرشونو ازیت کنن و این خیلی عادیه و اگه میخوای دلشون به دست بیاری مستقیم بهش بگو که دوستش داری شاید سکوت کنه ولی اسم اون سکوت رضایته ولی اگه دادو بیداد راه انداخت بازم دوستت داره اینو بدون ولی اگه دوستت نداشته باشه خودت کمکم ولکنش میشی و تمام
ممنون از کمکت
میخوام بهش بگم.
با اینکه فقط 14 سالت افرین به عرضت که میخوای بری حرف دلتو بدون ترس بگی به عشقت خیلی ها عرضشو ندارن
واقعا ایولا
شاید توی همین
نوجوانی به هم دیگه رسیدیم
خدا را چه
دیدی ؟
خیلی به کارتون نگاه میکنی ها
دهنت بوی شیر میده
کلت بوی قرمه سبزی
هیچوقت به عشق نو جوانی اعتماد نکن
خاموش میشی ؟ یا خاموشت کنم ؟
چه عاشقه خوشم اومد بزن دهنش😂😂😂
سلام من یه پسرم 15 سالمه.2 سال پیش عاشق یه دختری شدم که 3 سال ازم بزرگتره.اسمشم مهساس 18 سالشه امسالم کنکور داره.خیلی دوسش دارم ولی میترسم اگه بهش بگم داداشاش بفهمن.یه داداش 22 ساله داره و یه داداش 11 ساله.
خانواده مذهبی هم هستن.هر موقع میبینمش داره میره جایی یا تازه برگشته خونه.یک بارم تعقیبش کردم تا آخر خیابون که داداشش اومد تهدیدم کرد که اگه یکبار دیگه دوروبر خواهرش بپلکم پوستمو میکنه.چجوری بهش بگم؟هر موقع میبینمش قلبم میاد تو دهنم احساس میکنم قلبم میخواد وایسه.
داداش دو تا داره تهدیدت هم کردن خانوادشم مذهبیه ۳ سال هم ازت بزرگ تره به نظرت بهتر نیست بیخیالش بشی؟
سلام من یه پسرم 15 سالمه.2 سال پیش عاشق یه دختری شدم که 3 سال ازم بزرگتره.اسمشم مهساس 18 سالشه امسالم کنکور داره.خیلی دوسش دارم ولی میترسم اگه بهش بگم داداشاش بفهمن.یه داداش 22 ساله داره و یه داداش 11 ساله.
خانواده مذهبی هم هستن.هر موقع میبینمش داره میره جایی یا تازه برگشته خونه.یک بارم تعقیبش کردم تا آخر خیابون که داداشش اومد تهدیدم کرد که اگه یکبار دیگه دوروبر خواهرش بپلکم پوستمو میکنه.چجوری بهش بگم.هر موقع میبینمش قلبم میاد تو دهنم احساس میکنم قلبم میخواد وایسه.
سلام من کلاس نهمم…رفتم کلاس ریاضی که مختلطه،عاشق یه دختری شدم ولی نمیدونم چجوری بهش بگم میخوام یه جوری بهش بگم که شر نشه و نره به معلم ریاضی آموزشگاهه بگه و اونم به بابام زنگ بزنه تروخدا بهم بگین چجوری بهش بگم خیلی دوسش دارم
ببند و از دور عاشقش باش این کاریع که منم میکنم
خوب از نظر من ادم نباید عاشق کسی از خودش بزرگتر بشه
منظورم پسر ها هست
اما ما دختر ها باید عاشق از خودمون بزرگتر بشیم
با هات کاملا مخالفم!
عشق اختیاری نیست
منم کاملا مخالفم . چه ربطی داره به دختر و پسری
ملت همه عاشق😂🤣
اره والا
سلام
من ی دخترم
و بهت پیشنهاد میکنم
که تا باهاش روبه رو میشی توی چشاش نگاه کن
خودتو جذاب کن
ببین اون بیشتر لباس های لش خلاصه خفن دوست داره یا مجلسی اون لباسو بپوش
وقتی میری سر کلاس اگه میدونی معلمت چی میخواد درس بده از قبل چند از نکات مهمه اون درس رو از قبل توی گوگل سرج کن و وقتی معلم پرسید کسی بلده تو جواب بده
البته اگه دلبر جونت از بچه درس خون خوشش اومد .
سعی کن عاشق خودت بکنیش
نه بهش بگی ممکنه بهش بگی دردسر درست شه
اما ببین داخل روبیکا بلاگر چیزی داره
بعد باید مطمئن سی که باکسی نیست
و چجوری خانواده ی داره
یا مثلاً اگه بلاگر داشته باشه میتونی با ی اسم دیگه یا اسم خودتو بهش که فی کنی بعد بری جلو
راستی اگه میتونی داخل گوگل درباره ی چطوری مخ دختر رو بزنی میتونی سرج کنی
امیدوارم توی کارت موفق باشی
بای بای
برای چی باید شر بشه عشقم میخوان زنجیر بکشن 🤦♂️
سلام من 14سالمه
نمیدونم یه حسی دارم انگار ناراحتم به یه کسی نیاز دارم که باهاش صحبت کنم . درد و دل کنم
نمیدونم تو خواب یا واقعیت دنبال یه دخترم نمیدونم کیه
انگار ناراحتم
بعد مدرسه تقریبا دختر هم سنم هست ولی نمیدونم چی بگم به مامان بابام هم نمیتونم بگم بهترین دوستم هم همینطور
شکل و قیافم هم بد نیست بیشتر دخترا میان نزدیکم از قصد خیلی نگام میکنن ولی خودم نمیتونم
دارم دیوونه میشم به یه فرد خاصی نیاز دارم…
توفه کی بودی تو خو به یکی از دخترا پا بده دیگه اما دختری که کنارت باشه و درکت کنه نه اینکه ترکت کنه درسته من دخترم اما واقعا بعضی پسرا خیلی عوضی هستن دخترا هم همین طور من که نمیدونم ترک کردن چجوره اما دوستام که ترک شدن خیلی داغون شدن و بخاطر اینکه دیدم دوستام تک شدناز پسرا بدم میاد چون خیلی دو رو هستن تا یه دختر خوشگل تر از قبلی میبینه میخواد بره با اون خوب دیگه وقتتو نگیرم ولی اگه خواستی با یکی باشه دنبال زات خوب باش نه چهره خوب🍷
بچه ها خودتون رو درگیر این مسائل نکنید.
من خودم 14 سالمه و واقعا عاشق یکی از دخترای فامیلمون شدم اما اصلا بهش نمیگم و فقط سعی میکنم اعتماد خودش و خانوادش رو به دست بیارم تا در آینده باهاش ازدواج کنم.
اینم بدونید رل زدن و اینجور کارا عاقبت نداره
فقط عاشق یه نفر بشید تا در آینده باهاش ازدواج کنید.
موفق باشید😘
آقا میگن حرف راستو بچه میزنه 🍷😁
👏
منم دخترم ۱۴ سالمه
ولی یه چیز عجیب درمورد من وجود داره!
من از همه پسر ها بدم میاد
حتی از داداشم ! همیشه راجب راه هایی که میشه کشتتش فکر میکنم:/
ولی عجیبه که هر دختری رو میبینم روش کراش میزنم!
یکیشون هست اصن شبا حتی خوابشو میبینم! فاطمه اسمشه
من خودمم آدم جلفی نیستم مذهبی چادر میزنم
اما خیلی دوستش دارم و وحشتناک هم خوشگله
چشمای قهوه ای ، چال های گونه ، مژه های پرپشت ، پوست بسیار سفید
همش با خودم آرزو میکردم پسر بودم و بزرگ میشدم باهاش ازدواج میکردم
دوست دارم مذهبی به قرآن مال کجایی
درسته داداش منم دقیقا همسن خودتم و عاشق یکی از دخترای فامیل شدم
کسخلی شاید تا اونموقعه ازدواج کرد
من هم همین طور شدم و پدرش را هر جا میبینم احوال پرسی میکنم 🤣
سلام من 16 سالمه عاشق دختر عمومم
اما به خاطر شریاط خانواده به هیچکس هیچی نمیتونم بگم و واقعا اذیتم میکنه
واقعا چه کار کنم ؟
منم ۱۴ ساله دخترم عاشق ابوالفضل احمدی تو برنامه ستاره ساز شدم هر ثانیه دارم بهش فکر میکنم اگه کسی در موردش اطلاعاتی داره مثل پیج اینستا یا چیزهای دیگه ای بهم بده ممنون بچه ها
عزیزان
من خیلی با نوجوونا در ارتباطم هم در مدرسه هم در جاهای دیگه.
این تغییرات و حس عاشقی و علاقه به خاطر مقتضای سن که ناشی از
تغییر هورمون
احساس عدم درک توسط خانواده
و سریال های خانگی هست.
واقعیتی که وجود داره اینه که با گذشت زمان خودتون به این مسائل میخندید و شاید خدایی ناکرده پشیمون بشید.
اما چیزی که هست اینه همیشه و همیشه شما دخترا از این روابط و احساسات تسیب خیلی بیشتری می بینید.
و تا زمانی که شما و پسرا شرایط ازدواج و کار و… رو ندارید دلیلی برای عاشق شدن نیست.
بله دوست داشتن شرط لازم ازدواج هست اما شرط کافی ای نیست.
همونطور که اونهایی که طلاق گرفتن و الان حاضرن همدیگه رو بکشن یه روزی عاشق و دلباخته ی هم بودن.
سعی کنید با منطق انتخاب کنید و با عشق زندگی کنید.
دوست داشتن های دوره ی نوجوونی و رفاقت با عشق انتخاب کردن و با منطق زندگی کردن هست که اصلا نتیجه ی مطلوبی نداره و متاسفانه به طلاق میکشه.
سعی کنید حریم ها رو حفظ کنید هر چیزی رو تماشا نکنید و از هیجانات احساسی دور باشید ، ورزش کنید ، مطالعه علمی داشته باشید تا ان شاءالله از این آسیب های شکست عشقی و…. به دور باشید و در آینده با موقعیت های بهتر مسیر عشق و زندگی رو طی کنید و برای اینکه فرد موفقی باشید تلاش کنید.
میشه تورو خدا بیشتر راهنمایی کنی من میخوام فراموشش کنم ولی نمیتونم به یکی میخوام که راه حل خوب نشنوم بده تا فراموشش کنم.
خدیااا خیلی حواس پرت عصبی شدم و زود همه چی بهم برمیخوره خیلی زود دلم میشکنه نمیدونم این چه حسی است
سلام من نزدیک ۱۶ سالمه بنده عاشق ی دختری شدم که همسایه خانه پدر بزرگمه فاصلش ت خونه ما دو کوچس اونم از من خوشش میاد ولی نمیدونم برم چه جوری بهش بگم هر چند و یک بار یکی از بچه های دهه نودی کوچه گفتم بیاد بهم بگه ولی باز گفتنش برام سخت شده بعد
سلام همین اتفاق برای من هم افتاده وراه کارش این که بهش نگو وقتی که اون 14 سالش شد بگو و توی این سال باهاش بازی کن ولی باهاش در میون نزار که عاشقتم وتو سن 14 سالگی بهش بگو
سلام من دختری ۱۶ ساله هستم .
در روستایی زندگی میکنیم که در اصفهان است
پارسال . تابستان . ماه خرداد
رفته بودم پارک . یک پسری ۸ سال از من بزرگتر به اسم مهدی . دور و برم تاب میخورد. رفتم بهش گفتم حرف حسابت چیه ؟
گفت از من خوشش میاد .
منم شمارمو بهش ندادم . بهش گفتم تو شمارتو بده…
شمارشو داد بهم .
بعد یه هفته گذشت بعدش بهش پیام دادم .
و ارتباط دوستی ما در فضای مجازی شروع شد .
بعد خلاصه گذشت و گذشت . تا رسیدیم به ماه آذر
پسره ۶ ماه با من دوست بود .
بعدش ۵ آذر کات کردیم .
رفت به همه گفت
گفت من با این دوست بودم. به پسر خالم گفت . و به دوستام هم گفت .
بعد من اون روزی که پسره رفت غمگین شدم تا حالا .
و از ۵ آذر تا حالا ، من آنقدر غمگینم . که آهنگ های مهراب درکم میکنه .
من هنوزم دوستش دارم .
ولی اون دیگه اصلا به من فکرم نمیکنه .
الان ۶ ماهه از این ماجرا میگذره
ولی من هنوز بهش فکر میکنم .
هر وقت میرم پارک یادش میوفتم .
الان چند روز پیش رفتم پارک .
اون هم پارک بود . نگام میکرد خیلی .
نمیدونم این نگاهش یعنی چی ؟
خلاصه . من هنوز دوستش دارم . 😔😔
چرا واقعا بعضی از پسرا اینجوری هستند احساسات یه دختر براشان مهم نیست من خودم به عنوان یک پسر اگه رو عاشق کسی بشوم دوست دارم تا اخر عمرم کنارم باشه و بهش محبت کنم❤️❤️
منم واسم این اتفاق افتاد چند ساله الکی ببخاطر بعضی خودمون رو اذیت نکیم بیا زندگی منو از نو شزوع کنیم
ببین اون نگاهش از عشق نبوده اون حتمن تو این شیش ماه با یکی رل زده شک نکن
یعنی اونم هنوز تورا دوست دارد
از خودم بابت رد کزدن قلبم و له کردنش متنفرم ولی راهی جز این ندارم…😔
سلام من دخترم ۱۷ سالمه بیشتر از ۶ ماهه بهاش رلم یعنی بودم..۲۱ سالشه..
اوایل همینطوری پیش میرفتیم من ادم رابطه نیستم و خودمو مجبور کردم ک تجربه کنم نمیدونم یه حسایی تجربه کردم ک ازشون میترسم و فرار میکنم.. بعد ی مدت حس کردم دارم وابسته میشم چون از اول ب خودم قول دادم ک جدی نگیرم و هیچی نباید پیش بیاد اما اینطور نشد. از حسای جدیدیم ترسیدم و دوماه پیش بهش گفتم بهم بزنیم من نمیتونم ادامه بدم خیلی باهام سعی کرد.. دوماهه ما فقط جدال داریم اون هی مهربونی میکنه درکم میکنه و میگه حق دارم ولی من باز هی میگم بره..بابت رفتارایی ک باهاش کردم از خودم بدم میاد هی میگمش عاشقم نباشه .درست بعد این همه وقت شبی که بهم گفتم من عاشقتم بهش گفتم عاشقم نباشه و بره و من بدردش نمیخورم و…
نمیدونم چمه کلی حرف دارم و نمیدونم کدومو بزنم.. همش ازش فرار میکنم تا کمی محبت کنه من گند میزنم و تلخی میکنم تو این دوماه برادر دوقلوش کلی سعی کرد راضیم کنه و رابطمون رو درست کنه ولی یچیزی مانعم میشه… من دلی دوسش دارم ولی عقلم بخاطر خیلی دلایل ردش میکنه. اون همیشه مهربونه عصبی میشه ساکت میشه حرفس نمیزنه یوقت ناراحت نشم از درداش نمیگه خیلی کم ..خیلی خود داره و هیچ وقت بهم بی احترامی نکرده .. رابطمون عجیبه اصلا شکل بقیه نیست و من از این بابت راضیم.
هیچوت بهم نگفته عکس بده یا اصلا تلفنی حرف نزدیم یا برام وویس نگرفته ولی یکی دوبار کوتاه تلفنی حرف زد..
منم همیشه عکسامو هروقت دلم خواست دیر ب دیر حجابی میفرستم و حدودمون رو رعایت میکنیم هیچ وقت ازهمدیگه چیزی نخواستیم چ عادی چ غیر عادی. خط قرمز داریم و هیچوقت سک،،،س چت نکردیم و شوخیامون در حد تعادله و بعد تمومش میکنیم…
اما تو این دوماه خیلی عوض شده از وقتی بهش گفتم من دیگه رابطه رو نمیخوام خیلی پریشون شده ناراحته و غصه میخوره ب معنای واقعی با یسری جواب و حرفام دلشو شکستم و هیچی بهم نگفت هیچووووت هیچی نگفت بجز اینکه گفت من نمیدونم چرا اینجوری میکنی ولی درکت میکنم نمیدونم چرا فکر میکنی دوستت ندارم…
من دوسش دارم و باهاش ارومم و برام شیرینه ولی یچیزی نمیذاره دل بدلش بدم نمیدونم شاید میترسم بزرگ بشم و عاشق بودن و رابطه داشتن هم جزو بزرگ شدنه…یا شایدم بخاطر خانوادم میترسم من خیلی سخت دارم بابت رشته پزشکی و دانشکاه تهران تلاش میکنم و اونا از خیلی چیزا بخاطر درسم دورم کزدن .رابطم مخفیانست و و این فرار کردنم نصفش بخاطر خانوادمه و زحمتاشون .نمیخوام این رابطه مانع پیشرفتم بشه یا بخاطرش خانوادمو شرمنده کنه
خیلیی اعصابم داغونه و حالمو نمیفهمم و فقط سفت گارد گرفتم نمیدونم چیکار کنم
اون مستقله تنها زندگی میکنه خانوادشو بجز برادرش ازدست داده ازم دوره ی شهره دیگست و من از این موضوع ناراحتم و نمیخوام عاشقش بشم تفاوتای فرهنگی و سبکمون زیاده ولی میگه درستش میکنم خودم یادمیگیرم مذهبی میشم اون حتی دینش مسیحیه… اگر این احساسات ضدونقیضم نبودن من واقعا مشکلی نداشام و با جون و دل کمکش میکردم درست بشه و زندکی خوب و گرمی رو بسازه .اون کسی رو نداشته ک یادش بده خانواده درست و حسابی نداشته و جز پول بهش هیچی نرسیده ..واقعا ب خیلی چیزا فکر کردم مغزم اتیشه ..من از رابطه با جنس مخالف متنفرم و ادم متعهد و معتقدیم ولی سر یه شب فضولی پام کشیده شد و رفتم سمتش. اگر ادمی باشه میخوام شوهرم باشه بخودشم بارها گفتم و خودشو شوهرم میدونست تا این دوماه… انا اینجوری الکی ک نمیشه شوهرم بدونه خودشه..من برا خودم ارزش قائلم و میدونم الان نه این راهشه نه وقتشه ک من وارد روابط بشم . ب هیچی اطمینان ندارم برای همین کشیدم کنار یا دلخوش نمیکنم.از افکار و نیتش خبرم ندارم. بابت افکار خودم و باورهام به هیچی اعتماد ندارم.اگه میگفت دوست دارم تو دلم ب خودم تلقین میکردم جدی نیست بابا الکی نیست که برا خودش میگه..
وعده ای نداده ولی میگفت باید فلان چیزمو بخاطر خانوادت عوض کنم وقتی میام خواستگاری…
اما من هیچوقت ب حرفاش امیدوار نشدم و اعتماد نکردم که الکی خودمو درگیر نکنم. محتاط و اینده نگر رفتار کردم همیشه. میترسم و دارم دیوونه میشم از دردی ک تو سینمه.. هرشب شاهد ناراحتیشم از طرف کارش تحت فشاره منم شدم قوز بالاقوز براش.. داداشش میگه سخت نگیر دوستت داره از وقتی باهاته فرق کرده اون باتو یجور دیگست .. میگه حروم نکن خودتو ب دلت نباز بعدا پشیمون نشی خلاصه ک داداشش روانشناسه و کلی سعی کرد انا من رو یه حرف نه موندم..
کمکم کنید لطفا😭❤️🔥
وای واقعا درکت میکنم ❤️❤️
فقط می تونم بگم خیلی خوب حست رو انتقال دادی شاید برای اینه که از ته دلت بوده من خودم توی این یک سال و نیمی که به درد عاشقی دچار شدم تا حالا نتونستم آنقدر خوب دربارش حرف بزنم.
شرمندم که نمی تونم کمکت کنم….
ولی یک چیزی رو میدونم برای خوشبخت بودن دل باید خوش باشه
به قول بزرگی که ازش پرسیدن کجا خوشه
گفت:هر جا که دل خوشه
سلام من پسر ۱۱ ساله هستم عاشق دختر دوست مادرم هستم که ۱۰ سالشه خواهرم این مسئله رو میدونه بازی وقتا قایموشک بازی میکنیم بهم میگه بیا باهم چشم بزاریم ولی برادرام میان بازیو خراب می کنن من فکر می کنم میخاد بهم بگه دوست دارم این حرفا نمیدونم چیکار کنم عکساشو می گیرم می بوسم مامانم این مسئله رو میدونه کمکم کنید خواهش میکنم
سلام خیلی دوست دارم بدونم آخرش چی شد میشه برام بگید درستون رو خوندید ؟ چکار کردید البته ببخشید درکتون میکنم حالتون بده اگر دوست داشتید و مشکلی نبود به سوالم پاسخ بدید
این در نظر بگیر اون حتی دینشم با تو فرق داره تو اونو از نزدیکم ندیدی قرار نزاشتی واقعا تو شرایط حضوری نبودی اون پشت گوشی بوده فک کنم اینطور که تو میگی به نظرم کات کن تموم شه این عذاب چون اگه قبولش کنی کلی سختی پیش روته از کجا معلوم بعد ازدواج نزد زیر همه وعده هاش اون می خواد اعقاید ۲۱ سالشو به خواطر تو تغییر بده چرا عقیدشه کم چیزی نیس فک کن به این اگه ام شرایطو قبول می کنی با سختیای بعدش که ممکن رخ بده روبه رو شی بهش بگو اگه دوسم داره صبر کن تا من به هدفم برسم کمکم کن که به هدفم برسم بعدش درموردش جدی تر تصمیم بگیر زندگیت پیچیده تر از پیچیده در آینده اگه اون آدم انتخاب کنی خواهد شد
خواستم بگم همتون خیلی احمقین😂🗿
علاوه بر اینکه انسان ها لیاقت دوست داشته شدن ندارن واژه عشق یک کلمه دروغین که فقط افرادی که زیاد داستان های دیزنی رو خوندن منتظرن با عشق حقیقشون تو یه قصر زندگی کنن.
آخه کدوم الکلی واقعا به عشق اعتقاد داره💀💸
چرا تو منی ناموسن از شر گفتناتون در مورد غشق خندم میگیره😂
دس خوش
تو واقعا با بقیه فرق داری
امیدوارم در آینده به عشقت برسی
راستی ی نصیحت از من فکر کن خواهرتم باید درس هاتو خوب بخونی که آینده شاغل باشی
چون این دوره زمونه هیچ کس با ادم بی کار ازدواج نمی کنه
حالا چه دختر باشه یا پسر
اما پسر مهم تره
و پسری هم که شاغل باشه با دختر بی کار ازدواج نمی کنه
شاید هم تا چند مدت یا چند سال دیگه عاشق ی کی دیگه شدی
چون بیشتر این عاشق های نوجوان بخاطر سن بلوغه
اما من به عشق اول ایمان دارم
دادش جون سعی کن اون طوری که خانوادش میخوان باشی
امیدوارم موفق باشی
بای بای
طرز فکرت اشتباهه عشق وجود داره البته نه عشق های این دوره زمونه و رل زدن و …
واقعا دمت گرم🤣🤣
توی هیئت باهاش اشنا شدم روم نمیشه احساسم رو به اون بگم . تازه تنهام نیست پیش دوستاش یا پیش بابام.
نه اصلا تویی که احساس و قلب نداری
انگار قلبت یخ زده
سلام. من نوجوانی 14ساله ام که 7سال است عاشق یک دختری شده ام ولی نمی توانم این عشق را به پدرومادرم بگویم و چار فشار روانی زیادی هستم.
من در این سال ها تلاش زیادی کرده ام تا خودم را به او ثابت کنم اما او دختر سخت پسندی است و این رابطه یک طرفه مانده است.
سلام. من یک نوجوان 14 ساله هستم و سال است که عاشق دختری شده ام
سلام من 11 سالمه و دخترم.سه بار عاشق شده بودم و خلاصه خیلی اذیتم می کرد ولی چون درس و مدرسه داشتم فراموش کردم الانم که بهش فکر میکنم میبینم اصلا دوسش ندارم اینا رو بزاریم کنار ما یک گروه مذهبی داریم که دختر ها و پسر ها مخلوط هستیم از یک شهرستان که مدرسه ای ابتدایی در داخل اون شهرستانی الان ما داخلش زندگی می کنیم هست معروفه حالا یکی مخصوص دخترا مدرسه ی پسرونه هم داره با همون اسم شهرستان ما تصمیم داره بچه های این دوتا مدرسه رو جمع کنه گروه مذهبی داریم .جلسه داشتیم تمام دخترا پسرا رفتیم یه پسری دیدم هم سن و سال من بود حالا دیدمش و بقیه ماجرا…. داره عذابم میده حالا جلسه بعد باید ببینمش راهنمایی کنید.
سلام من پسری ۱۳ ساله هستم حدود ۵ ماه پیش عاشق دختر همسایه مون شدم بعد از ۱ ماه خودمو مصمم کردم رفتم بهش گفتم خیلی خوشحال شد گفت که خودشم نسبت من همین حسو داره از اون روز به بعد دیگه باهم خیلی اخت شدیم حتی به هم لب هم میدادیم تا دوهفته پیش که داشتن و دارن از اینجا میرن من خیلی ناراحتم چه کار کنم
سلام لطفا به من کمک کنید من سه ساله عاشق پسره پسر عموی بابام شدم هر کسی دیگه ای به جای من بودم عاشقش میشد آخه تو درسش که شاگرد اول مهربونش که حد نداره من ۱۲ سالمه و عشقم ۱۴ من نمی دونم که اونم منو دوست داره یا نه ولی یه روز رفته بودیم خونه مادر بزرگم اونم اومده بود هر بار که صداش میکردم میگفت جان همیشه یواشکی نگام میکنه به نظرتان منو دوست داره یا نه
لطفا خودتو اذیت نکن با ادم های دیگه هم میتونی زنرگی کنی
خوب صد درصد دوست داره
سلام اسمم محمد ۱۴ سالمه تقریبا یه سالی میشه که عاشق یکی شدم بعد اولای سال که دوسش داشتم به خواهرم گفت روی برادرت کراشم بعد از یکسال از دوستش خواهش کردم بره از بپرسه که کیو دوس داره دوستش رفت بعد به دوستش گفته اون مثل دوست منه
بچه ها تاحالا به این فکر کردید که اصن حاجی به طرف بگید و اوکی شه و ….. ولی تازه باید به پدر و مادرتون بگید که خیییییلی سخته. تازه من بدبخت رو یکی کراشم که خارجیه و نمیشناسیم همو خو این خیلی مسخره انقد ناجوره وضع همش تو ذهنمه والپیپر و اینام شده ولی خو همش باد هواس دست خودم نیست شاید بهم بخندید ولی عاشقشم لااقل یکیتون که گفت عاشق یکی که تو انیمه هست شده میدونه واقعی نیس ولی من چس کنم که واقعیه ولی دوره و منو نمیشناسه. به فرض بغل دستم بود مثلا همسایه. باز روم نمیشد بهش بگم. حالا چه غلطی کنم از ذهنم بره این لعنتی جذاب
سلام من ۱۴ سالمه و در کلاس زبان عاشقه یک پسره شدم خیلی دوستش دارم هر ثانیه بهش فکر می کنم ولی کلاسامون جدا شد وقتی با هم حرف می زنیم قلبم تند تند میزنه همیشه با من راحت حرف می زنهو راحت و مهم تر از اون لبخند میزنه
دوست دارم بهش پیشنهاد بدم ولی نمی تونم می ترسم کمکم کنید
عشق دروغ است پسرا فقت پیش از ازدواج. انجوریه بعد ازواج کلا تغیر میکونه و کم توجو میشه این اتفاق برای منم پیش آمده بود خیلی باحاش زوق داشتم عاشیقش بودم ولی بعد یگ سال ازدواج کردیم و بچه دار شودیم الان یگ پسر شیش ماهه دارم ولی حمسرم خیلی بیتوجوهی میکونه اصلا یگ ادم دیگه شده بنظرم عشق اصلا روغ هست 😴
درکت میکنم ولی بهش بگو من اگه یک بار میشد باهاش صحبت کنم قطعا حرفه دلمو میزنم تو عاشقی باید دلت دریا باشه
ممنون از این مطلب کاربردی
نمیدونم در آینده به کسی که توی نوجوانی دوستش دارم میرسم یا نه…
فراموشش میکنی و قراره زندگیتو خودت بسازی تو برای خوشحالی نیازی ب کسی نداری همه بخاطر خودشون میان سمتت 😑🤌
من 1۳ سالمه، از پسر دختر عموی مامانم خوشم میاد… اونم همسنمه ولی چهار ماه ازم بزرگتره، دیر به دیر میبینمش من از جاهای شلوغ خوشم نمیاد اما بخاطر اون هر موقعی که مراسمی هست میرم ولی اون هربار نمیاد شاید بیشتر از ده هزار بار شده باشه ولی بازم من میرم…
وضعش خوبه ولی من عاشق پولش نشدم حتی خواهرم بهم میگه چیش برات جزابه؟ هیچ نکته منفی برام نداره یا شاید من نمی بینم..
از طرفی یه پسر خاله ام داره که اونم همین نسبت رو باهام داره (پسر دختر عموی مامانمه)دوسال ازم بزرگتره،
اما این رو برخلاف اون یکی بیشتر میبینم تقریبا باهاش بزرگ شدم مثلا در هفته یا ماه میبینمش اما اون یکی حتی به سال هم میرسه،پیش پسر خالم وحتی خواهرم میگم ازش بدم میاد و متنفرم ازش، اما بهش حس دارم…
اونی که دیر به دیر میبینم پیش من خجالتیع البته خجالتی ام نه معذبه و همیشه بهم خیره میشه اما هر بار از خودم میپرسم ببین شاید دوست نداره؟ هر کاری که کنه و حتی محبت هم من فکر میکنم دوستم نداره یبار دختر خالم که خونشون خیلی دوره رفته بود خونشون هی بهش زنگ میزدم و از حد نگذریم حسادت میکردم بهش آخه سال به سالم نمیاد اینجا ولی تونست بره خونشون بعد منی که اینجام نمیرم🙄، بعدش بهم گفت دیوونه من که میدونم تو دوستش داری پس چرا بم حسادت میکنی!؟ میگفتم دست خودم نیست آخه نمیتونم ببینم کسی کنارش باشه حتی توو اونم گفت بهت حق میدم راستی همین دختر خالم، قبلا عا هر دوتا رو دوست داشته، اما الان میگه نه بعد من میگم امکان نداره هنوز یه حسی داری، نمیدونم چکار کنم، زودتر ببینمشون، خداااا،….. و اونی هم که همیشه میبینمش سعی میکنه اذیتم کنه و گیر میده بهم، برای همین میگم دوستم نداره و.. خواهرم میگه اتفاقا معمولا وقتی پسری به دختر گیر میده و اذیت میکنه یعنی دوستش دارع ولی من بازم مطمئن نیستم و شک دارم…
خلاصه بین این دوتا گیر کردممم 😬.
بچه ای به خدا من تجربش کردم دقیقا مثل تو بود فقط عیدا میدیمش شمارش ب ی بدبختی پیدا کردم پیامش دادم کلی بخاطرش حالم بد بود افسردگی شدید گرفتم هروز گریه خود زنی افت تحصیلی از همه بدم میومد صبح تا شب بهش فکر میکردم تولدشو تنهایی میگرفتمو تاصبح گریه میکردم ولی اون حتا نمی دونست من انقدر عاشقشم ولی الان بعد دوسال دوس داشتنش دیگه بهش فکرم نمیکنم و الان خیلی خوشحالم ک تونستم از فکرش دربیام این چیزا برا هیچ کس نون و اب نمیشه دا تمام لحضه هایی ک تو توی فکرشی اون داره ب یکی دیگه فکر میکنه خلاصه ک عشق تو نوجوانی چیز قشنگی نیست اینو منی ک کلی بعدش عوض شدم دارم میگم
من هم داستان مشابه تو را در ۱۳ ساله گی سپری کردم. و الان ۱۸ سالمه. جالبه بدونید که الان عاشق همون پسر خاله ام هستم که بهم گیر میداد و اذیتم میکرد. و اون هم عاشقمه و الان سه ماهه که باهمیم.
اون پسر خجالتیه هم پسر عمویم بود و یک سال پیش بهم گفت که دوستم داره ولی دیگه خیلی دیر شده بود. چون من بیشتر با پسر خالم بودم یک حس وابستگی بهش پیدا کرده بودم که بعضی اوقات به هر بهانه می خواستم با او باشم. ولی الان اون حس وابستگی تبدیل به عشق شده.
و جالب اینجاست اون پسر خالم هنوزم اذیتم میکنه و الان میفهمم که اون با اذیت کردن ابراز علاقه میکنه.
من هم عاشق پسرخالمم اون۱۳سالشه من ۱۲سالمه میترسم بهش بگم که دوسش دارم به خالم بگه بین دوراهی گیر کردم چون همش سعی میکنم فراموشش کنم ولی نمیتونم درضمن وقتی میان خونمون مثلا یه چیز رو من اشتباه میگم بعد اون بلند میگه ومیخنده دیونست دیگه نمیشه کاریش کرد لطفاً کمکم کنی پسر خاله ای که اصلا فکرشو نمیکردم یه روز عاشقش بشم. دوستام بهم میگن بهش حستو بگو ولی دو دلم اگه بره به مامانش بگه چی توروخدا کمکم کنید ممنون
دمت گرم بابا تو دیگه کی هستی خواهر
تو چقدر درکت بلاست خجالت بکش بجای اینکه مرهم شید نمک میشید
درسته نوشته هاتو نخوندم زیاد بود ولی بی خیال شین سنگین تره درسته نمیشه به کسی که عاشقشی فکر نکنی ولی بی خیال از زندگی لذت ببر
من 12 سالمه عاشق چیزی شدم که توی این دنیا نیست یعنی که یه جور انیمه هست هالا هرهر به من بخندید که چقدر اسکله من واقعا درگیرشم هر لحظه تو مغذ ام هست
سلام منم وقتی همسن شما بودم عاشق آسترید در انیمیشن اژدها سواران بودم خیلیم درگیرش بودم میرفتم بیرون باش حرف میزدم تو تصوراتم . همه ی رازهامو بهش میگفتم . بعد ها دیگه اما کم کم برطرف شد . پس نگران نباش عزیزم
راست میگی منم همین جوریم آخه چیکار کنم
عب نداره بزرگ تر که شدی املات بهتر شد فکرتم باز تر میشه
ممنون که خنده به لب هایمان هدیه کردی 🗿💀🤲🏻
برو بخواب
اشکال نداره داداش عاشق همون بمون خیلی فکری قوی داری دمت گرم بدون هیچ تمسخری گفتم
تا تجربه نکنی نمیفهمی ولی من میگمش🙂🤚
عشق از نظر من وجود نداره کلمه عشق تشکیل میشه از فکری ک انسان و تصوراتی ک از شخصی توی ذهنش میسازه و هروز خودش رو وادار ب فکردن ب اون شخص میکنه و کم کم ب این افکار عادت میکنه و فکردن میشه کار همیشه مغز و ما فکر می کنیم عاشقیم ..
فکر میکردم عاشقم!
اما ی روز بعد دوسال ک شبانه روزم شده بود فکر بهش ..چطوری بش بگمو این حرفا .
ی پسر رو دیدم ک احساس کردم من میتونم این یکی رو هم دوس داشته باشم!!
حتا بیشتر از اونی ک فکر میکردم همه دنیام هست ..
از این جا فهمیدم عشق وجود نداره ..
اگر دوست دارید همدمی رو داشته باشید کسی رو انتخاب کنید ک انقدر اخلاقش باشما جور باشه ک اگر فردا خوشکل ترش بود مثل من نشید😂
خلاصه ک از هر دافی داف تر هست و هر خوبی خوب تر
این عشقای پوچتون هم با فکر نکردن بهش از بین میره
هرچی ازش داری پاک کن شماره وووو
خودش فراموش میشه به مولا وقتی فراموش شد به خودت و کار هایی ک براش کردی میخندی یا حالا ببین کی گفتم..
کامنتم هست مال دوسال پیش الان میخونمش خندم میگیره
وابسته نشید دایا نشید
طنز گفتم ولی واقعیت بودا🤚
مشتی حق ترین چیزی ک میتونستم بخونم🖤🚬😂
یس یس
حق جونی کنید بابا عشق کیلویی چند
نایس نایس
اصلا عشق مزخرف ترین چیزیه ک میشد تجربه کرد🙄🐒
قشنگ بود هعی
حققققق
سلام من یه دخترم ۱۷ ساله از همکلاسیم خوشم میاد میشه بگید چیکار کنم؟
اول ببین چجوریه هموفوبیک نیست یا چه میدونم ازش غیر مستقیم گرایششو بپرس و اگر همه چی اوکی بود پیشنهاد بده لهش ولی مطمین باش که حست بهش واقعیه
سلام من 1۶ سالمه و از یه سال پیش عاشق دختر عمم شدم که از خودم بزرگ تره فکر کنم پدرم هم می خواست اون دختر رو برام بگیره خودم فکر می کنم دختره هم عاشقهمه هر وقت میومد خونمون استرس میگرفتم و نمی تونستم حرف بزنم بعد وقتی آروم می شدم من میرفتم که باهم حرف بزنیم تا چند ماه پیش بهش پیام دادم اما جوابمو نمی داد منم هی پیام میدادم خیلی دوسش داشتم تا آخرش جوابمو داد ولی بهم گفت که دیگه بهم زنگ نزن تو حتی ارزش نداری که بهت پیام بدم بعد به پدرم زنگ زد بنظرتون من چیکار کنم اما خیلی استفاده کرد چون میگن پسر فلانی به دختره پیام دادو ولشم نمی کرد اما هنوزم خیلی دوسش دارم
سلام من عاشق دختری شدم اونم فکنم بهم حس داره چون هروقت از جلوش رد شدم خندید و به دوستش گفته که شمارمو بگیره بنظرتون عاشقمه یا نه
میتونه عاشقت باشه ولی دخترا خیلی سعی میکنن احساساتشون را مخفی کنن بنابراین خیلی مطمئن نباش چون اینقدر واضح شماره میخواد اینا
سلام دوستان . کمک میخوام . قول میدم هیچ کس باهاش روبه رو نشده ولی نظرتون رو لطفا بگید
من پسرم ۱۹ ساله ام و یه رل ۱۶ ساله دارم که یه سال و نیمه رابطه داریم . چند ماه اول حضوری بود ولی بعدش رفتن یه شهر دیگه و مجازی ادامه دادیم . خیلی همو دوس داریم و عاشق همیم . ولی رلم امروز اومد گفت کات ابدی میده و دیگه نمیخواد رل داشته باشه . میگفت خیلی دوسم داره و ایندم واسش مهمه ولی دیگه نمیخواد رل بزنه و فقط در اینده تنها جنس مخالفی که باهاش باشه شوهرشه . من حاضرم جونمو واسش بدم و اونم دوسم داره و حتی توی عید عید خوش بودیم ولی چند روز دور بودیم و بعد چند روز اومد گفت کات و امروزم رفت
چیکار کنم ؟ گفتم اوکی تا تعطیلات برو دهنتو آروم من بعد باز میام سراغت گفت نیا و دیگه رل نمیخوام و …
لطفا نظر بدید چیکار کنم . تو تابستون باز برم سراغش ؟ چون تابستون به بعد دیگه میشه حضوری دیدش . چیکار کنم . دوسم داره واقعا ؟ در آینده میخواد منو ؟
سلام یه دختر وقتی میگه میخوام با سوهرم باشم و اینکه میدونی دوست داره منظورش اینه بیا خاستگاری و واسم تلاش کن تا بهم برسیم..
عجله نکن بزار تا خودش بهت پیام بده یا حرف بزنه
باید بری خاستگاری
چ دختر با حیایی
آفرین بهش آفرین
معلومه به حق رسیده…
سلام
من نمی دونم چرا اینقدر زود عاشق شدم خجالت می کشم بگم.
بگزریم، من عاشق پسر عمم شدم که ۱ سال ازم بزرگ تره
خیلی دوست دارم به اون بگم و نمیترسم جواب منفی بده از این می ترسم که مسخرم کنه بعد ابروم رو جلوی همه ی فامیل ببره آخه بنزرم سنم کمه
یکی بگه چیکار کنم 😥😥😥
تو دختری باید سن از پسره کم باشه
سلام منم پسری همستم 14 ساله و یک ساله عاشق دختر همسایه شدم و احساس میکنم اونم بهم حس داره ولی دارن از اینجا می ن منم خیلی داغون شدم چیکار کنم 😣😣
ای لعنت بر عشق زود گذر
که امد خراب مان کرد و رفت 😣😣😣😣
باید ب بزرگترا بگی و اوناهم برات نشونش کنن اینجوری بدست آوردش اسونه
باش
بچه ایی؟
آخه منم 15 سالمه از 13 سالگی با یکیم ولی انقدر احمق نیستم
واقعا ببخشید ولی وقتی هیچی بینتون نبوده چطور؟؟
و لانگدیسنگ هم هس
هم درد من منم عاشق پسر عمم شدم ولی ۳ سال ازم بزرگتره میترسم بهش پیام بدم بگم ک دوستش دارم چون اگه بگم وقتی اونو ببینم نمیتونم تو چشش نگاه کنم😥
خوب ت چشش نگاه نکن
سلام منم عاشق شدم نمیتوانم چی جوری بهش شماره خوده بدم من عاشق دختره مدرسه؟شودم 15سالمه میترمسم حرف های زشت بهم نزنه
سلام منم عاشق یه دختری بودم که اشنامون بود بعد خیلی روک بهش گفتم دوسش دارم ولی اون از یکی دیگه خوشش میومد الانم تو رو بهش بگو
سلام من ۱۵ سالمه خرداد سال پیش با پسری آشنا شدم که دو سال ازم بزرگ تر بود. باهم رفیق شدیم. همیشه باهم حرف میزدیم و شبو روزمون باهم بود. بهم حال خوبی میداد . توی درسام کمکم میکرد و واقعا درکم میکرد. خیییلی مهربون بود باهام♥️ میدونین وقتایی که نبود خیلی کسل و گرفته بودم ؛و همه ی این احساساتو میزاشتم پای اینکه رفیقیم و منم خب بهش عادت کردم. بعد یه مدت مجبور شدیم حرف نزنیم ؛ چن ماه گذشت و دیگه نتونستم تحمل کنم. باز رفتم سراغش
الان چن روزیه باهم حرف میزنیم و بهم میگف بهش وابسته شدم و برام خوب نیس؛دیگه نباید حرف بزنیم و… . نمیتونم تحمل کنم که بره. شبو روزم شده گریه و بدحالی
میدونین، نمیتونم بهش بگم چقدر برام با ارزشه✨💔و دوسش دارم .
قبلنا وقتی راجب دخترای دیگه که باهاشون حرف زده صحبت میکرد ، حسودیم میشد و ناراحت میشدم
ولی الان که راجب اینا میگه دلم میخواد خودمو بکشم. همش به این فکر میکنم چرا نمیتونم بهت بگم دوستت دارم ، عاشقتم ، منم ببین💔
لطفا بهم کمک کنید. واقعا به کمک نیاز دارم
عزیزم باهاش درمیون بزار
شاید اونم بتو این حسو داشته باشه و منتظر توباشع که پیش قدم شی
بهرحال ازش شناخت داری شاید غرورش بیشز حده
ولی بهش بگو حداقل از دردت کم میشه
خواهر من رابطه ی بی تعهد همین میشه اگه. شما. رو بخواد بهش بگین ازتون خواستگاری کنه
آبجی به نظر من بزار تابستون برو پیداش کن و پهش بگو اگه هم نمیتونی توی فضای کجازی مثل اینستاگرام تلگرام یا چه میدونم توییتر بهش بگو.منم هم سن توام 15 سالمه.
سلام.
من این رو می خواستم این رو بگم که فکر نکنید مثلاً یک دختر راحت تر میتونه بگه یا حتی پسر راحت تر شرایط در دو حالت برابره تا زمانی که مشکلی باشه
دقیقا نمیدونم چرا بعضیا فک میکنن شرایط جنس مخالف راحت تره چون مثلا دختره یا پسره🤷♂️
سلام من ۱۵ سالمه نمیدونم چجوری برم بهش بگم دوسش دارم من ی دخترم ک محدودیت های زیادی دارم نمیدونم چی کار کنم اصلا نمیدونم چطور بفهمم دوس دختر داره یا ن
مشکل من و تو یکی ای خواهر گلم
منم همینطور بزور خودمو راضی کردم که برم بهش بگم وقتی گفتم گفت که تو مثل خواهرمی تازه اون پسر داییم بود😥
به صورت غیر مستقیم ازش بپرسید
چجوری غیر مستقیم بپرسیم خب؟
مثلا تویه جمعی که نشستید بحث جرعت حقیقت رو بیارید وسط و ازش بپرسید یا نظرشو راجبه عشق و ازدواج منم همین کارو با کراشم کردم و فهمیدم که اونم بهم حس داره الانم شیش ماهه که رلمه 🤩🤩🤩🤤🤤
باوه داش چجوری آخه خیلی سخته بمولا من یکی دارم شیت میشم
سلام من یه پسر 14ساله هستم که خیلی وقته عاشق دختر عموم شدم اون ۱ سال از من کوچیکتره ولی اون منو دوست نداره بهم اهميت نمیده من الان یه چند وقتیه میخام خودکشی کنم رفیقام نزاشتن کسی میدونه باید چیکار کنم آخه اون منو دوست نداره
سلام من یه خانم ۴۰ ساله هستم، وقتی ۱۳ سالم بود عاشق این بودم که بشینم انیمیشن ببینم و بستنی بخورم و با همکلاسیام بازی کنم.. البته دخترای همسن من بعضیاشونم دوست پسر داشتن ولی چون خانواده ی من،منو زیاد کنترل میکردن من شرایط نداشتم و دنیای من با اونا فرق میکرد.. اگر اون دخترو دوست داری باید به اون فرصت بدی که بزرگتر بشه …
این ها همه مربوط به سنتونه
من حتی در سن بالا تری عاشق شدم
ولی دیدم ما به هم نمیخوریم
اینطوری این موضوع رو متوجه شدم که وقتی خواستم با مادرم درمیون بزارم دیدم هیچ دلیلی برای قانع کردن خانواده م برای رابطه باهاش ندارم
هر چیزی که مربوط به اون بود رو از گوشیم پاک کردم هرر چیزی ..
بعد از شش ماه درد کمتر شد
تا اینکه الان به خودم افتخار میکنم که فرصت های بهتر برای اینده م رو نسوزوندم
الان با پسری آشنا شدم با خانواده عالی و شرایط عالی که از اینده م مطمئن هستم
درسته که اون عشق اتشینی که بار اول داشتم رو حس نمیکنم اما ارامش دارم در ارامش عاشقشم در اطمینان دوسش دارم
وجودش برای من با ارزشه چون در کنارش میتونم به درسام برسم
از خدا بخواید هر چی به صلاحتونه اتفاق بیوفته حتی اگر مدتی رو در درد به سر ببرید
براتون ارزوی عشق واقعی و حقیقی رو دارم دوستان من درکتون میکنم خیلی سخته 🫂
اما سعی کنید برای خودتون وقت بزارید و بیشتر خودتون رو دوست داشته باشید و اگر توانتون برای تحمل درد کم شد حتما از یک مشاور کمک بگیرید،مجبور نیستید تنهایی این مسیر رو طی کنید
👌👌
شما الان سنی نداری که بخوای برای عشق خودکشی کنی
البته هرکی تو هر سنی باشه برای هر مشکلی هم که باشه نباید همچین فکری کنه
ی چیزی اگه بخوام بگم اینه که…
حضرت زینب سلام الله روز عاشورا همه زندگیشو از دست داد
امام حسین علیه السلام
بچهاش.ووو
به شدت سختی کشید
ولی صبور بود
به نظرم از حضرت زینب سلام الله کمک بگیرید
و بخواید بهتون صبر بده و این هوس رو از دلت پاک کنه
تا زمانی که وقتش برسه
از خدا و اهلبیت کمک بگیر بی جواب نمیمونید
یا علی علیه السلام
شما خیلی احساساتی هستین واقعا
من 15 سالمه اون محلی ک زندگی میکنم پر دخترای همسنمه
ولی من نگا نمیندازم علاقه ای هم ندارم
مرد باید وقتی راه میره جلو نا محرم سرشو پایین بندازه
سلام من چرا به جنس مخالف حسی ندارم نکه لزبین باشم
تو یه دو بار پورن ببینی کارت حله
افرین پسر اینو خب گفتی
داری اشتباه میکنی همیشه توی میلانتون سرتو بالا نگه دار و به دور دست خیره شو هیچ موقع هم خیلی با دخترا چشم تو چشم نشو بد برداشت میکنن فقط یه مقدار جدی باش که دخترا جرعت نکن بهت تیکه بندازن ولی با غرور روی زمین راه نرو که زمین زندست میندازت تا ابروت بره همین و حواست به نگاه های دخترا باش ممکنه اونی که داره نگاهت میکنه عاشقت باشه وقتی یکی داره نگاهت میکنه باهاش چشم تو چشم شو اگه زود نگاهشو گرفت که هیچی ولی که یه مقدار طولش داد بد گرفت هواشو داشته باش ممکنه دلش خواسته باشتت بعد هیچ موقع نگاه جنسی نداشته باش که اینو زنا و دخترا خیلی خوب و زود تشخیص میکن مگر کلا,توی باغ نباشه
سلام من ۱۴ سالمه دوستم بهم دختر خالش رو معرفی کرد ولی به دلایلی که نمیتونستم با هاش کنار بیام بدون اینکه خبر دار شه محبتش رو از سرم بیرون کردم.
ازاون موقع زندگیم سرد شده، بی هدف شده
به نظر شما چی کار کنم
سلام من پسری ۱۳ ساله هستم و تقریبا از ۱۱ سالگی عاشق دخترداییم شدم
هیچکس بهتر از من خودمو نمیشناسه و میدونم که این علاقه زودگذر نیست
اما چیزی که صبح تا شب درگیرشم اینه که چجوری همچیو بهش بگم و اگه اون حسی نداشته باشه چیکار کنم؟
و نمیخوام اگه جوابش نه باشه آسیبی به رابطه فامیلیمون بزنه
فکر کردم اینجا افرادی مثل خودم هستن که شاید تجربه بیشتری داشته باشن و بتونن راهنماییم کنن
سلام
بنده یک دور این شرایط رو گذراندم با دختر عموم
و اینکه شما از نوع رفتار طرف مقابل میتونی به ته دلش پی ببری
من خودم وقتی دیدم رفتارش جوریه که معلومه علاقه ای دارد
منم راحت بهش گفتم و اصلا موردی هم پیش نیامد
ولی بحثی که پیش می آید عشق های دوره نوجوانی ممکنه پایدار نباشد و بعدا ضربه ببینید
رابطه توی این سن اشتباهه
کسی که با جون و دل شمارو بخواد میمونه ولی کسی که نخواد بزار بره
اینجاست که میگن میخواهی بمان میخوای برو رفتنت دل انگیز تر از ادم دیگریست اگه رفته حتما یکی بهتر از شمارو پیدا کرده رفتی میره از چی میترسین گریه و ناراحتی نمیخواد کسی که لایق شما نیست.
من یه دختر 13ساله هستم داستان از اینجا شروع شد که من یه روز با دوستام بیرون نشسته بودیم که ی پسر 14ساله بهم پیشنهاد داد ولی من رد کردم اون چند بار این پیشنهاد رو داد و من بلخرع قبول کردم.
پسر خوبیه ولی چند تا دوست داره که هواییش میکنن 😩😩
ما نزدیک دو ماهه باهم حضوری و انلاین با ام دوستیم
میشه گفت 3 یا4تا از دوستاش بهم پیشنهاد رل زدن رو داده ولی من دیوونه ی پسره هستم و نمیتونم قبول کنم ولی یه روز یکی از دوستاش که از دوست شدن ما حرص میخورد تو روبیکا بهم پیام دادو همه چیز که بین منو رلم گفت اون پیام ها رو هم بابام داشت میخوند منم از ترس داشت میمردم مامانم این قضیه رو میدونست وراهنماییم میکرد ولی من به بابام چیزی نگفتم و هنوز با پسره دوستم ولی نزدیک سه هفته میشه که باهاش چت نکردم و فقط بیرون میبینمش و باهاش حرف میزنم هم من هم اون داریم دیوونه میشیم نمیدونیم چیکار کنیم تا سک بابام بر طرف بشه و باز هم بتونیم با هم چت کنیم ما هر روز همو تو راه مدرسه میبینیم
نمیدونم چی کا کنم لطفا بگین😢😢😢😥😰
سلام گلم تو به فکر درست باش من ۱۷ سالمه
من درس میخونم به پسره بگو بعد که بزرگ شدیم باهم را بطه بر قرار کنیم
رابطه ای که به قصد توش ازدواج نباشه خیلی زود نابود میشه
من ی دخترم۱۵ سالمه و از ۸ سالگی عاشق یه بسر چهار سال از خودم بزرگ شدم
وقتی نه سالم بود منو بوسید،بعد اون من فرار کردم و دیگه همو ندیدیم،الان از اون زمان۴ سال میگذره و اون الان۱۹ سالشه و ما بعضی وقتا همو تو راه مدرسه میبینیم هر وقت اونو میبینم قلبم میزنه و اونم فقط ب من نگاه میکنه.
نمیدونم چیکار کنم بهش بگم این چند سالع نذاشت بچگی کنم از اون روز😭😭
از کجا میدونی فقط نگات میکنه شاید اونم بهت علاقه داشته باشه
سلام
از کجای داستان شروع کنم
اصلاً خلاصه میگم
فقط قول بدین کمکم کنید
راستش یه روز تو گوشیم پیوی یه پسری را رو دیدم البته بهم زیاد این شکلی پیام دادن ولی هیچ کدوم رو حتی بازم نکردم ولی این دفعه فرق داشت این پسر عاشق دوست من بود پیام شو باز کردم و گفتم فکر کنم اشتباه پیام دادین گفت نه میخوام درباره دوستتون بدونم منم از اون روز بهش کمک کردم و جواب سوال هاشو میدادم تا روزی که گفتم که دوستم عاشق یه پسر شده
اونم که هاج و واج گفت پس که این تور گفتم دیگه همه چیز مشخص شد
دیگه به من نیاز نیست
اون گفت چرا هست
منم هاج و واج گفتم چرا گفت چون میخوام درباره پسری که عاشقش شده بدونم می خوام شمارشو بدونم و واقعیت رو بدونم
منم گفتم باشه
حالا شما بگید من دوبار بهش گفتم که دیگه بسته سوال کردن از من ولی هر بار جواب سربالا میده
من که عاشقش شدم
حالا اونو موندم
آبجی اول برای راستی آزمایی با یه اکانت فیک بهش پیام بده و بهش پیشنهاد دوستی بده
سلام دخترم 13سالمه پسری رو دوست دارم که سه سال اره بزرگتره خیلی دوسش دارم و نمیدونه هنوز و نمیخوام بهش بگم چه حسی دارم میترسم جواب منفی بده واقعا خیلی ذهنم درگیره و بهش فکر میکنم خیلی میخوام فراموشش کنم نمیشه😟😭دیگه خسته شدم !
خیلی سعی کردم ولش کنم نتونستم نمیشه
لطفاً یه راهی بهم پیشنهاد کنید😟🙏🙏
عاشق بمونه
منم با یه پسری که ۱ سال ازم بزرگتره ۵ سال پیش دوست بودم و فامیل دور هم هستیم الان ۵ ساله که از اون اتفاق میگذره ولی من نمیدونم که اون هنوز منو دوست داره یا نه آخه خیلیییی عاشقم بود
فرا موش کردن عشق غیر ممکنه
من ۱۵ سالمه عاشق پسری شدم که از خودم دو سال کوچیکتره از نظر ذهنی خیلی عاقل و منطقیه مثلا تو موضوعات همیشه تصمیم درست رو میگیره پی بچه بازی نیس و انگار هدفای زندگیشو مشخص کرده . چیزی رو به بچه بازی نمیگیره همیشه به درساش و کاراش میرسه . دوستش دارم برام واقعا مهمه از همه نظر برای من کامله 🙂 ولی نمیدونم واقعا اشکالی داره که ازم ۲ سال کوچیک تره ؟ 🥲
منم 13 سالمه عاشق یه دختری شدم پارسال شهریور تا همین الان هر رو پروفایل واتساپشو چک میکنم هنوز جرعتشو نکردمه بهش بگم ولی اول راهنماییم ولی اون دهم دبیرستان یکم سنمون مشکله 😕
سلام اصلا هیچ اشکالی نداره که 2 سال کوچکتره.
من خودم بیشتر دوست دارم با کسی که 2 یا 3 سال بزرگتر باشه فرند شم
سلام من یه پسر ۱۶ ساله هستم، از اول مهر امسال.هر روز صبح ک میرم مدرسه. تو ایستگاه اتوبوس یه دختر چادری ای هست ک سوار همون اتوبوسی ک من سوار میشم میشه. مامانش تا ایستگاه میرسونتش سوار اتوبوسش میکنه و برمیگیرده. من خیلی تلاش کردم ازش اطلاعات پیدا کنم. موقع برگشت از مدرسه تعقیبش کردم ساختمونشون رو پیدا کردم. مدرسهشم فهمیدم ، کلاس نهم هست ۱۴ سالشه. تازه دو بار موقع تعطیل شدنش از مدرسه اومدم تعقیقبش کردم تا خونهشون. با دوست صمیمیش برمیگرده خونه. خونه دوستشم فهمیدم. منو تو ایستگاه اکثر روز ها میبینه و دیگه میدونه من کی هستم. من حس میکنم شاید بهم شک کرده باشه ینی موقعی ک تعقیبش میکردم دیده باشتم. حتی اسمشو هم نمیدونم . واقعا هم روم نمیشه برم با خودش یا دوستش حرف بزنم بپرسم. اگر شمارشو داشتم ک عالی بود . اگر پیشنهادی یا راهکاری دارید تو رو خدا زیر کامنتم ریپلای کنید. ممنون🥺🥺🥺🙏
دوست عزیزم منم همین طور هستم باید ابراز الاقه کنی منم خیلی خیلی فکر کردم ولی هنور جرات نکردم بهش بگم
داداش اشتپ میکنی ،بهش بگو!
دنیا انقد بهت فرصت نمیکنه که به کسی که دوسش داری ابراز علاقه کنی .
به مامانش بگو
داداش منم مثل خودتم سعی کن خانوادت رو آماده کنی بعد بهش خیلی رک بگو
به نظر من از طریق دوستش وارد شو یعنی برو به دوستش بگو اونو اماده کن بعدش راحت تر برو جلو
سلام .یک پسر 15 ساله هستم.چند ماه پیش یک دختری رو سر راع مدرسه ام دیدم.دیوونش شدم.هر روز به فکرشم.دوستش دارم.اصلا به خاطر شهوت یا حتی عشق های زود گذر نیست.خودشو دوست دارم.نمیدونم اسمش چیه و چند سالشه و ….. .دو ماه گذشت میخواستم برم بهش نامه بدم که دیگه از اون روز به بعد یعنی تا الان ندیدمش.دارم دیوونه میشم.آخه چرا؟به خودم میگم خاک توی اون سرت که بهش نگفتی.درسهام هم خوبه.ولی الان از تو ناراحت و داغونم.ای کاش بهش میگفتم.اون هم به من نگاه میکرد احساس میکنم اونم منو دوست داشت.هر وقت از کنارش رد میشدم ضربان قلبم رو میشنیدم.به نظرتون چی کار کنم؟
سلام ببین دختر زیاد هس. نمیخوام دلتو بشکونم ولی همینطور بمون، سعی کن با چیز های دیگه ای خودتو مشغول کنی بعد که بزرگ شدی برو پیداش کن
توهم مثل منی به نظر من یه جوری برو سراغش منم اول همین طور عاشق یه پسری بودم که نه اسمشو نمیدونستم نه سن شو ولی بعدن یه جوری فهمیدم تو هم اینکار و کن وبهش بگو دوستش داری
سلام دوستان.
کامنت های خیلتاتون رو خوندم بیشترش شکست افسردگی و… بود این شکست ما ب معنای پایان زندگی نیست یا وقتی تو رابطی باید قبول کنی همیشه همه چیز گل بلبل نخواهد بود همیشه اوایل رابط همه چیز عالی یهو ممکن بد ش این یک حقیقت تلخ متاسفان جون ها زود باورند نباید اینجوری باش باید قبل رابط تکلیف خودتون رو روشن کنید به اون امادگی برسید و طرف مقایل تا حد امکان بشناسید یک دوماهی بهاش چت کنید محکش بزنید ک جچور شخصیت داره بعد کم کم دست ب کار بشید بع رابطه جدید شروع کنید تو رابطه سوال های مهمی از طرف مقابل بپرسید مثلا هدف شما چی از این رابط سرگرمی ازدواج دوستی اینارو مشخص کنید
رابط مثل یک گل باید یکی براش بش خورشید یکی اب تا اون گل[رابطه} زنده بمونه یکشون کم کاری کن گل پژمرده میشه
اگ هدف شما جدی از رابط باید خودتون رو همه جور برا هر مشکلی اماده کنید ممکن حتی جواب رد بشنوید اما اگ درست پیش برید عجله نکنید قدم های کوچک اما محکم بردارید حتی ضربیم بخورید رو زمین نخواهید افتاد
ممنونم ک پیام من رو تا اخر خوندید اروزی خوشبحتی برای تک تک شما عزیزان:}
ممنون خیلی کمک کردی
من ۱۲ سالمه دخترم یه بازی بود من توش عاشق یه پسری شدم۱۸سالش بود الان نیست چیکار کنم😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
سلام. منم اون بازی رو دارم، خودتو اینجوری نکن بگرد دنبال هم سن خودت یا یکم بزرگ یا یکم کوچیک یا اگه همسن باشه که بهتر.
۱۲سالته بچه ای مطمئن باش سنت که بالا بره میفهمی که چقدرررررر اشتباه میکردی
سلام من ۱۱ سالمه از وقتی کلاس چهارم رفتم مدرسه عاشق یک پسری شودم که نمیدونم اسمشو هم سنشو اونم تو مدرسه که میریم یک هفته صبح هستیم هم ظهر من میرم مدرسه اون میره خونه دستو پاهامو گم میکنم نمیدونم چیکار کنم باهاش قرار بزارم اون خونش تو یک ساختمون هستیم لطفا کمکم کنید
چرا کمک نمیکنید شما
اره
حاجییییییی بچه سال من ۱۲ سالم بود نمی دونستم دخترم یا پسرم😂🗿
سلام من 18 سالمه از شانس بدمون عاشق دختری شدیم که با همه گرم میگیره چه پسر چه دختر، تنوعطلبه در ظاهر میگه دوست دارم اما باطنشو نمیدونم، منم بهش بدبین شدم که نکنه با یه نفر باشه
در کل خواستم بگم عاشق شدن تو این سنین اشتباهه، من خودم عاشق شدم اما هرروز باهاش بحث دارم سر بدبینیم
خودم که تجربشو دارم اکیدا توصیه میکنم حداقل تا سن 20 سالگی سعی کنین عاشق نشین
الان حسی دارم انگار قلبمو تو مشت گرفتن دارن خفش میکنن🚶
کاملا حرفت درسته
عشقی که دست آدم. باشه که عشق نیست
باریکلا
سلام من پسری ۱۲ ساله ام از سه سال پیش عاشق یه دختری شدم که همسن خودمه اسمشم فرناز . راستش نمیدونم چجوری بهش بگم واقعا هروقت میبینمش دستوپامو گم میکنم چند وقت پیش به یکی از دوستام که خیلی کم همدیگرو میبینیم گفتم آخه اون دوستمم تو همون ساختمونه که دختره هست واقعا نمیدونم چیکار کنم خیلی ازش خوشم میاد
منم عاشق یه پسری شدم که از خودم 7 سال بزرگتره مثل تو دستو پامو گم میکنم هر وقت میدیدمش
سلام من ۱۳ نیم سالمه من وقتی ۱۰ یا ۱۱ سالم بود یک پسری که باهم دوست بودیم که یک سال ازم بزرگتره یک بار بهم گفت خوشحال شدی منظور چی بود هنوز تی ذهنم هست میشه راهنمایی کنید ولان دیگه رفتم شهر دیگه ودیگه تموم شد
سلام من عاشق پسر عمم هستم و احساس میکنم اون هم به من حس هایی داره. و از ترس عابرو و غرورش رو نمی کنه دختر عموم میگه میترسه تو پسش بزنی و غرورش خورد بشه
میترسم که دوس دختر داشته باشه چون بار آخری که اومد تهران کمتر اوقات خیلی ناراحت و کسل بود جوری که انگار شکست عشقی خورده
دختر عموم ازش می پرسه تا به حال عاشق شدی اونم میگه آره دخترعموم میگه اسمش رو بگو نمیگه فقط اول اسمش رو میگه. م. ب
ما باهم خیلی لجبازی میکنیم و میگن که ته لجبازی عشق هستش
با این اطلاعاتی که گفتم بنظرتون عاشقم هست یا نه
خیر
سلام ، وقت تون بخیر 🌹
من دختری ۱۷ ساله هستم . اوایل دختری خیلی درسخون بودم ولی از روی تشویق و … . الان خیلی همه چیز تغییر کرده انگار یک جورایی یک بیداری معنوی برام رخ داده ، تو رشته تجربی هستم و به شیمی هم علاقه مندم اتفاقا خوب تونستم توش پیشرفت کنم ، تونستم معلم آزمایشگاه بشم ولی از اون طرف به فلسفه علاقه مند شدم و در کنار مدرسه کتاب های فلسفی می خونم ، با همه ی این ها فقط خیال پردازی عاشقانه دارم ، نمره هام خوب همه فکر میکنند آدم هستم که ۷ ساعت درس می خونم ولی من فقط ۲ ساعت درس می خونم حتی شاید کمتر . آدمی هم نیستم زود اعتماد کنم و تو احساسات به شدت محتاطانه عمل میکنم . فقط می ترسم کنترل احساسات از دستم بره و احساسی عمل کنم . روی درس هام داره اثر میکنه باید چیکار کنم ؟
انگار از درون دلم میخواد یکی بیاد خواستگاریم ولی گاه این حس و سرکوب میکنم . چون نمیخوامفقط یکی بیاد دیگه احساس خوبی داشته باشه یا وابسته کسی شم . میخوام حتی بدون کسی احساس خوب و عالی داشته باشم نه اینکه چیزی کمه . البته تفکراتی که دارم راجع به جهان و فلسفه خیلی ها درک نمیکنند یا گوش نمیدهند ، برای همین احساس تنهایی میکنم .
آبجی انسان طوری خلق شده که به همسر نیاز داره پس الکی سرکوبش نکن
سلامم
عشق واقعیت نداره عزیزم ولش کن پس
سلام من از یه دختری خوشم اومده ۳ بار به دوستش گفتم بره بگه میگه دختره نه دختره که میخوام هروقت منو میبنی خجالت میکشه میخنده پشت رفقاش غایم میشه میخنده
چرا همش کوچولوها عاشق میشن
بزرگاهم از دست عشق قائم میشن
چرا همه همچین
ما تو پیچیمـو هیچیم
ما از درد عاشقی شاعر شدیم
همه خندیدنو ما در خودمان باهزار درد قائم شدیم.
اگر شدیم جوانی ناکام
خدایا حداقل میزاشتی از دم بزنیم یه دودی زکام
درود بر عشق که اسمش زیباست
چشم همه به او بیناست
فقط ما به دور از همه قائم شدیم
که بگن این دل بدبخت نابیناست
نام اثر:جووونی
شاعر
مهدی اسماعیلی
کرمان
شهرک استاد شهریار
سلام
محمد مهدی هستم
الان 15 سالم هست
از 10 یا 9 سالگی عاشق یکی بودم
نمیدونم چم شده 🥲
اما هم ناراحت هستم هم حس خوبی بهش دارم 🙂
حقیقت خبلییی دوستش دارم اگه میشه واقعا کمک کنید
بعد از 3 سال از طریق مادرم شمارش پیدا کردم
بهش پیام دادم بعد 3 هفته بهش همه چیز گفتم بهم جواب رد داد
الان 1 سال نیمی هست که افسردگی منو گرفته و دارم دیونه میشم اگه میشه واقعا یکی کمک کنه
مایکلش هستم
هر روز گریه میکنم
و الان هم دارم گریه میکنم 😔
مگه میشه با یک نگاه عاشق شد 😔😭
ببین داداش عشق این سن ها واقعا خیلی امکان ازبین رفتن داره باید ی چند سال دیگه بزرگ ترشی تا موضوعات مهم تری رو بفهمی
شل کن فعلا
بذا سه چهار سال دیگه که جدی گرفته بشی
من ضمنن بهتون میگم عشق توی نوجوانی یا زیر ۱۸سال اشتباهه من خودم دختر ۱۵ساله هستم عاشق یکی شدم که ۲۵اینا سندش هست واقعا خیلی اشتباهه الان هم خودم دنبال اینم که از مغزمو وقلبم اونو بیرون کنم خودمم میدونم بخاطر تغییر های هورمونی هستش همشون عادی هستن
عزیزم در انتخاب عشق دقت کن
ببین هیچ کسی نمیتونه به تو کمک کنه به جز خودت هیچکسی نمیتونه
لییبه و در این زمینه به این ترتیب که به دنبال آن است که در آن زمان که به این ترتیب که به دنبال آن است که در این این زمینه را برای کلاس های مختلف و با توجه به این ترتیب که به دنبال آن است که در آن زمان 🙁🤔لس آنجلس سلام که به دنبال آن هستند و در این زمینه را برای کلاس های
داداش درکت میکنم
و اونی که تو پاسخ ها گفتی در انتخاب عشق دقت کن مگه عشق الکیه که خودمون انتخابش کنیم اون دلمون هست که بهش وابسته میشه
از نظر من ت این امکان اینکه بتونی فراموشش کنی خیلی زیاده چون هنوز سنت ب اونجایی نرسیده ک بخوای درک کاملی از عشق داشته باشی نمیگم عاشق نیستی هستی ولی از ۱۰۰ درصد شاید الان ت ۱۵ درصد از عشق رو درک کردی
کسی نمیتونه کمکت کنه جز خودت بهش فک نکن درست میش
یه روز های براش شب روزم را خراب می کردم تا یک لحظه گذری ببینم ، اما الان چه شد ، بعد از ۸ سال قیافش از یادم رفته !!
.
.
.
.
.
هعیییییی ، انسان می تونه به کل دنیا دروغ بگه اما نمی دونه به خودش دروغ بگه !
دختر خالم رو به اندازه ی دوست دارم که اگر جانم را الان بخواد دو دستی تقدیمش می کنم ، چه فایده ای داره ازدواج کرده و الان دختر هم داره ، داره از زندگیش لذت می بره و تا الان عشقمو بهش نشان ندادم و نخواهم نشان داد 🤍
از خدای متعالی می خوام که به من کمک کنه تا چهره و نام نشانش را از یادم ببره و به من دعا کنید !
زندگی بدون عشق هم خیلی زیباست
.
.
.
.
حرف این هست که اگر یه پسری رو دوست دارید لطفاً بهش بگید به خدا ما ناراحت نمی شیم ، غرور لعنتی ما نمی زاره به عشقمون بگیم 🖤
.
.
.
# به-سلامتی-تنهایی
دقیقا
منم عاشق پسر داییم شدم 19 سالشه و اصفحان زندگی میکنن اون از من 6 سال بزرگ تره
اما اون عاشق دختر خالمه ک دختر خالم ازش بزرگ تره بهش گفته بود چند سال پیش جواب منفی داده بود دختر خالم الانم اونا کات دادن
مجازی بهش گفتم دوسش دارم
مامانم فهمید و دعوام کرد
پسر داییمو بلاکش کردم
کلا کات دادم باهاش
من تهران زندگی میکنم و تقریبا 1 سال میشه ندیدمش . از اون روز ب از یادم نمیره هرلحظه و هرجا بهش فک میکنم
همش ب خودم میگم اگ بیان تهران
خو وقتی اونا میان همیشه فامیلای مامانم مهمانی میگیرن تا همو ببینن
من اگ ببینمش چیکار باید بکنم
روم نمیشه نگاش کنم
بزار ک کات دادم باهاش ولی فامیل نزدیکه و میبینمش و اون حسم بهش میدونه …
نمیدونم وقتی ببینمش چ میکنه و باید چیکار کنم
لطفا راهنماییم کنین
ببین عزیز ب دلیل تغییر هورمونی که تو سن ۱۳تا ۱۸سال پیش میاد همه دختر پسرا احساس میکنن ک ب جنس مخالف نیاز دارن و ب یه نفر توجه بیشتری میکنن حالا بعضاً بهش میگیم عشق ،بنظرم شما باید کاملا بیتفاوت باشی چون احساست یک طرفه بوده خیلی عادی برخورد کن انگار اصلا هیچی بینتون نبوده
حالا خوبه شما ها باهم فامیل هستین من چی بگم ۱۳سالمه عاشق یه پسر ۲۷ساله شدم که همسایمون هم هست من اصلا بهم نمیخوره ۱۳سالم باشه مثلا ۱۸سال میخوره ولی من طرف خیلی دیر به دیر میبینم بعد مامانم آنقدر اذیتم نی کنه سر اینکه تو نمیتونی باهاش باشید نمیدونم حتی با گوشی هم مخالف یه خط چشم کشیدم کوفتم کرد مسافرتو ولم نمیکنه خسته شدم هر شب یه چشم خونه یکیش گریه من حتی دوست دختر طرف هم دیدم ولی تازگیا دعواشون شده به هر کسی هم نشونش میدم میگه قیافش قدش خوب نیست خسته شدم حتی از دست این عشق مشروب هم خوردم چی کار کنم که اون پسره رو ببینم بعد اگر دیدمش بهش بگم سنم رو
ببین حرف مردم واست مهم نباشه تو عشق خودتو داشته باش. سنت رو بهش نگو اگه همه چی رو گفتی بهش سنت رو نگو، وقتی یکم دوستی تون طول کشید و اون عاشق و دیوونه ی تو شد بهش اینو بگو
سلام من تقریبا نظرات همه خوندم همه نوجوان ها حد اقل یک بار عاشق میشن ولی همش عشق نیست ما فکر میکنیم هست ولی اشتباه میکنیم نگه داشتن خودمون توی این دوران سخت ولی خیلی بهتر که به هر کسی اجازه صمیمیت ندیم و برای خودمون شخصیت داشته باشیم تا از کسی مطمئن نیستین اجازه ندین که خودمونی بشه من خودم تا جایی که میتونم سعی میکنم توی صورت هیچ پسری نگاه نکنم
نایس🙂🤏
تو دبیرستان رو دختر سال بالاییم کراش زدم
تقریبا ۱ ماهی هست حس عجیبی بهش دارم تاحالا اینطوری از کسی اونم از یه دختر خوشم نیومده بود
جز اسمش و کلاسش چیزی ازش نمیدونم
حتی نمیدونم به دخترا گرایش داره یا نه
چجوری میتونم بهش نزدیک شم ?
اصلا اینکه بهش نزدیک بشم کار درستیه ؟
واقعا گیج شدم چون تاحالا همچین چیزی رو تجربه نکردم
سلام من شانزده سالمه و من قبل سه سال به یکی از دختری که هم کوچه هستیم عاشق شدم و من روز های اول که قبل سه سال دیدمش متوجه نمیشدم ولی بعد دو سه روز که یکبار صورتشو دیدم واقعا شبا همهی علائم عاشقی رو داشتم و مثل اینکه دنیا رو گذاشتن یه طرف و اونو گذاشتن یه طرف و الآنم عجله ندارم فقط میترسم که یه پسر دیگه بهش درخواست بده و اونم قبول کنه و من حاضرم همهی دار و ندارم و بدم ولی اونو داشته باشم و الان ها هم به فکرش نمیتونم بخوابم انگار افسرده شدم من فقط اینو تمرین میکنم که چجوری بهش بگم و من عجله ندارم فقط میترسم با یه پسر دیگه بهش درخواست بده و من میترسم که بگم بهش تا نه بلکه یا بره به کسایی دیگه بگه و من به عاشق شدن اصلا اطمینان نداشتم ولی الان میدونم که عاشق شدن کار خیلی سختیه و من صبر میکردم تا این حس کم بشه بره اما رفته رفته داره زیاد میشه و من نمیدونم اون منو دوست داره یا نه ولی هر وقت که به کوچه همدیگرو میدیدم یه نگاه کوچولو میکرد اگه بشه به جوابام با خواندن مطالب بالاپاسخ بدین واقعا خیلی این روزا درگیرم من نمیدونم منو دوست داره یا نه چیکار کنم؟بهش بگم یا نه اما میترسم؟
شده وسط ۳۰ یا ۴۰ نفر یهو به خودتون بیاید ببینید ع همه ی رفیق دارن من تکم خودتو بزن به یه کاری ک مثلا مشغولی دیدی وقتی همه باهم میخندن تو تک افتادی ی گوشه بخدا خود مرگه …نمیگم هیچ دوستی ندارم نه من بیشتر همشون دوست دارم ولی نمی تونم باهمه صمیمی شم نمی تونم مثل شما به بقیه حسم رو بگم من عقب افتاده نیستم اتفاقا خیلی هم امروزی هستم و چهرم خوبه جوری ک همه بهم میگن ..همیشه کلی پیشنهاد دوستی دارم ولی قبول نمیکنم چون فکر میکنم این جوری ارزشم کم میشه😐😕یکم خنده داره ولی حس منه خب کلا تنهایی لش کردنو به هر رفاقتی ترجیح میدم …از اون جا ک خیلی تنهام واقعا حالم بد بود پارسال رل زدم باهم بیرون میرفیتم درسته بازم جلو اونم خود واقعیم نبودم ولی خب حال روحیم بهتر میشد کم کم بیشتر بهم نزدیک میشیدیم اولاش ک جرعت نمیکرد سمتم بیاد به مرور بغل و لب خوب بلاخره منم وابسته میشدم تا ی مدتی ازم رابطه جنسی خواست من قبول نکردم و با هم بحث کردیم الان یک ماهه ک کات کردیم واقعا حال روحیم بده هی به سرم میزنه برگردم بهش حداقل حالم خوب میشه ولی واقعا غرورم نمیزاره و حس میکنم ازم استفاده شده و هیچ عشقی بهم نداشه همش به فکر خود کشی هستم خود زنی میکنم لطفا کمکم کنید مشاور عزیز🙏
چقد این حس اشناس واقعا بده نشه احساسات بروز داد بعد همه فکر میکنن مغرور هستی
دقیقاااا
عشق چیز خوبی نیست اما
این عشق نیست !
این مثل اینکه با یک گوشی ور میزی اون گوشی دارع روز به روز بدترت میکنه و باعث میشه تو به راه های ناجور بری
اگه باهاش ور نری دیونه میشی !
مثل اینکه به یک مواد معتادی
سخته اما میتونی جلو خودتو بگیری
بابا به جای اینکار ها برا همه میگم فکرتون به درستون باشه فردا تو بد بخت میشی شاید اون اصلا اسمتم یادش نیاد
نمیدونم میخوای چکار کنی اما حواست به آبروی پدر مادرت باشه
👌
نمیدونم میخوای چکار کنی اما حواست به آبروی پدر مادرت باشه با خود زنی هم فایده نداره فعلا تنها غرورت میتونه کمکت کنه از من به تو نصیحت تو بیشتر اینها لیاقتت هست.
از نظر بنده عشق فقط ی فکره ک ذهن ما انسان ها اونو درست کرده
مثلا اگه یک فرد دختر باشه تغیر جنسیت بده پسر شه دیگه نمی تونه با دخترا بگرده و باید بره مدرسه پسرونه ….
یا مثلا شما دختری توی مجازی ی اکانت فیک میزنی و پسر میشی و امکان داره کلی دختر عاشق شما بشن….
یا اینکه ی دختر موهاشو کوتاه میکنه و شبیه به پسرا میشه ی دختر ک اینو نمی دونه دلش میخواد با اون وارد رابطه بشه چون فقط شبیه به پسره ولی وقتی میفهمه اون دختره براش شبیه دخترای دیگه میشه
یا یکی ک گرایشش هم جنس خودشه یعنی ل..هست شما دلتون میخواد نا خواداگاه جلوی این جلوه توجه کنید
اینا همه از فکر انسان میاد و همین طور عشق نوجوانی من نمیگم اشتباه هست نه میگم ک اگر عاشقید کمی صبر کنید تا به بلوغ فکری برسید بعد ببیند این فقط یک فکره یا عشق !سپاس از شما ک وقت گذاشتید خوندید🖐🖤
نایس
بنظرم ادم خودشو مشغول به کار دیگه کنه و ترس از گفتن عشق به طزفشو داشته باشه خیلی بهتره واقعا
البته ک همه مث هم نیستن یک نفر ۱۲ سالشه از ۳۰ ساله بیشتر میفهمه یا برعکس
احسنت دخترم ماشالا
نه اشتباه میکنی
دقیقا دقیا عالیییی😂👏من اصلن فاز اینایی ک تو این سن کم فکر میکنن عاشقن نمی فهمم
درست میگی
پس چرا من بد بخت عاشق هم جنس خودم شدم
سلام اسمم دانیاله ۱۷ سالمه یکی از دخترای فامیل بهم پیشنهاد داده و بگم ک واقعا از لحاظ روحی حالش بده من میترسم بهش نه بگم ی بلایی سر خودش بیاره از اینکه عاشقمه مطمعنم از کاراش و اینکه خیلی از لحاظ جنسی باهام راحته ولی من الان رل دارمو رلمو دوسش دارم کمک کنید ک چطوری بهش نه بگم سپاس
سلام واقعا حالم بده من از ۵ سالگی مادرم رو از دست دادم و با بابام وزنش زندگی میکنم و برای همین خیلی ازادم چهرم و اندامم خوبه و برای همین خیلی پسرا بهم پیشنهاد میدن منم بخاطر افسردگی و نیاز جنسی و محبت خیلی با پسرا میگردمو اصلا برام مهم نیست ک عاقبت کاارم چی میشه یه بار بابام با رلم دیدم بهم سخت گرفت و من تا خودکشی کردن رفتم برای همین دیگه زیاد بهم سخت نمگیره من از ۱۵ سالگی عاشق پسره همسایمون شدم و باهم رل زدیم من انقد دوسش داشتم و تو بغلش احساس ارامش میکردم ک دیگه به هیچ چیز فکر نمی کردم …من معمولا بیشر اوقات خونه تنهام ..یک بار رلم اوردم خونه و من واقعا اون روز حالم خوب نبود و رابطه جنسی داشتیم و این موضوع رو پسر زن بابام فهمید و رلم کنار کشید و حالا من موندم با ضربه روحی شدیدی ک بهم خرده و تحدیدای پسر زن بابام واقعا از زندگی خسته شدم تورو خدا بگین چیکار کنم یعنی رلم عاشقم نبود ک به این سادگی ولم کرد؟؟
اخی عزیزم😕
خیلی سخته واقعا ولی این راحش نیستاا
هعی روزگار
سلام عزیزم
بهتره بگردی ببینی چه کاری تو این دنیا خوشحالت میکنه.
یا بخوام ساده تر بگم ،
خوب فکر کن ببین دوست داری خودت رو در حال انجام چه کاری ببینی
و تو این کار باید دقت کنی که اصولا دوست داری چه تیپ لباسی بزنی؟ آیا شلخته هستی؟ یا خیلی منظم و دقیق؟ تک تک این جزییات رو زیر زره بین بذار و خیلی چیزای دیگه مثل اینکه دوست داری با سرویس بری سر کار یا اینکه راننده بیاد دنبالت؟یا اینکه خودت با هر لباسی دلت میخواد بری سر کار؟
لطفا چشمت رو ببند و چند دقیقه با دقت فکر کن.
اگر خودت رو بتونی اونجایی که دوست داری باشی ببینی و با چشمهای بسته لبخندی رو لبت اومد، بدون که راحت همینه
براش وقت بذار
خودت رو ببین که بهش رسیدی
تو این راه عشق واقعی خودش میاد
چی میشه اگه بتونی پیداش کنی
بعضی ها پیر میشن و هنوز خواسته اصلیشون رو پیدا نمیکنن
عین هم هستیم فقط یه چيزايی متفاوته
برات مهم نباشه
من تا تهش رفتم
جون انقدر عزیزه که نمیشه خود کشی کرد
فقط داری عصاب روحی و جسمی خودت رو بهم میریزی برات مهم نباشه از زندگی لذت ببر
از جایگاهی که داری
درسته فرد خاصی نیستیم
ولی همین که بدن سالم و زندگی مالی متوسطی داریم بسه
چون اگه اراده کنی میتونی جایگاهت رو ارتقا بدی
تو شکست نامید نشو من توی یه چیز ۱۶ بار شکست خوردم ولی پا شدم
در پایان خودتو پیدا کن
توام میتونی فرد مهمی بشی
چرا هر کاری رو از راهش وارد نمیشین؟بار کج هیچوقت به منزل نمیرسه همه این نیازها فقط با یه ازدواج درست جواب داده میشه.بقیش همه بیراهس بیچاره میشین.
واقعآ سخته
باریک
سلام من دختری ۱۵ ساله هستم. به عشق اعتقاد نداشتم و متنفر بودم .اما الان عاشق پسری ۱۹ ساله شدم و از طریق مجازی شدیم .هردو مون فن پیج بودیم .
و الان اون سربازی هس دلم براش خیلی تنگ شده
من عاشق دختری هستم که دوستام مسخره میکنن اون به من نگاه عجیب داره ولی من مستقیم نگفتم دوست دارم
عشق اسیب روحی بیش نیست.
همه ماخام و نپخته ایم
نباید این حس حال رو جدی گرفت بااینکه سخته.
حس ما در آینده اینجوریه که….
واقا واسه فلانی اینقدر گریه کردم اسکلی چیزی بودم؟
الان حسی که داریمو پنهون کنیم خیلی بهتره.
تااینکه فاش کنیم
یا مثلا به طرف بگیم
چون امروزه عشق واقعی اینقد کمه که از هزار یکیش واقعیه،.
منم این حس رو دارم تجربه میکنم ولی باخودم که منطقی فکر میکنم…..
بهتره فاش نشه….. 😔
نه ابروی من بره نه اون ازم سواستفاده کنه نه ایندم در خطر بیفته
واینکه در عین حال از دلم بیرون میره و روحیم بهتر میشه
با دوستاتون در بارش حرف نزنید…..
سلام من پسرم ۱۳ پنج ماه بعد من یه کلاسی میرم که مختلط هست من عاشق یه دختری شدم که هم پیکر را دور رادور میشناسیم ( از طریق یه نفر دیگه اونا باهم دوستن البته دو تاشون دخترن ) و تقریبا هر هفته میبینش و کلاس دهم یا یازدهم هست ازم دو سه سال بزرگتره
چیکار کنم
Slam
من چن وق پیش ت اکانت ( عاشقی گف) ت اینجا نوشتم / اگع خواستین برین بخونین/
من عاشق اون پسرم دیوانه وار من دوران مدرسه وقت نمیکنم بش فکر کنم و زمانی ک مدرسه تموم شد ت این تابستون عشقم بش هزار برابر شد ….
الان ک مدرسه ها داره شروع میشع من بیشتر عاشقش شدم و چون امسالم انتخاب رشته امع نمیخوام ب درسم آسیب بزنه لطفاً بم کمک کنید ک چگونه فراموشش کنم
از ی طرفم فهمیدم ک اون بازم عاشقم شده و این فکر ی شد بزرگیه در برابر این
چند وقته متوجه شدم ک ت کلاسمون ی پسری ک من اصلا اصلا اصلا بش علاقه ندارم و ازش متنفرم عاشقم شده و این کس عضابم میده هی هی ت کلاس بم خیره میشه 🤬
و همچنین پسر خالمم روم کراشه ولی منم ازش متنفرم و فقط اون رو دوس دارم💕
سلام من ۱۲ سالمه سه سال بود که یه بازی رو به نام دهات بازی میکردم تو یه بازی با یه دختر هم اسم خودم دوست شدم منو دعوت کرد به اکیپش منم رفتم اونجا عاشق یه پسر شدم یه روز اومد گفت به دوستاش عاشق شده دختری که عاشقش شده بود تو اکیپ بود داشتم میمردم به دوستم گفتم که عاشق مهدی شدم بالاخره جرات پیدا کردم حسم رو بهش گفتم ولی اول ازش پرسیدم دختری که دوسش داشتی چی شد گفت میخواست نازشو بکش منم اهل ناز کشیدن نیستم بعدش حسم رو بهش گفتم مثل هیزم دلمو اتیش زد رفتم به مامانم گفتم ماجرا روگفت بهتره بازی رو حذف کنی منم مجبور شدم حذف کنم الان از دلتنگی میمرم توروخدا بگین چیکار کنم
سلام من ۱۲ سالمه ۳ ساله یه بازی رو میکنم اسمش دهاته انلاینه با یه دختر هم اسم خودم دوست شدم منو دعوت کرد به اکیپش تو بازی رفتم اکیپش عاشق یه پسر شدم اسمش مهدی هست یه روز اومد به دوستاش گفت عاشق شده عاشق یه دختره تو اکیپ اسمش کیمیا بود داشتم میمردم حسم رو به یه دخر گفتم دوستم بود گفتم کیو دوست دارم بعد جرات پیدا کردم که بگم چقد دوسش دارم خانواده ام خیلی مذهبیه وقتی گفتم دلم رو مثل هیذم اتیش زد رفتم موضوع رو به مامانم گفتم گفت اون بازی رو حذف کن شب و روز نداشتم مریض شده بودم اخرش بازی رو حذف کردم الان یه ماهه حذف کردم بازی رو دارم میمیرم از دلتنگی نمتونم فراموشش کنم بگین چیکار کنم
سلام من دخترم و ۱۳ سالمه من عاشق پسری توی مجتمع خودمون شدم که خوش قیافست و همسن خودمه راستش من دختر خیلی درسخونی هستم و کلا بچه ی مثبتی هستم جاهای زیادی نرفتم و همیشه تو خونه بودم همه چی از تابستون امسال شروع شد که من و دوستم توی محیط مجتمع میگشتیم قدم میزدیم و همینجوری صحبت میکردیم و… یه بار یه پسری رو دیدم که اصلا بهش توجه هم نکردم چند ماه ازش گذشت که دیدم دخترای مجتمع دربارش صحبت میکنن و راستش اکثر دخترای مجتمع روش کراش دارن منم کم کم که میدیدمش و بهش فکر میکردم کم کم داشت ازش خوشم میومد که یه روزی به خواهرم گفتم من این پسررو دوست دارم که خواهرم شروع کرد به تعریف کردن
( خواهرم از من کوچیک تره و کلا برعکس من هرچقدر درسخون مودب و… اینا، ابجیم برعکس من خیلی شیطونه و رو داره) خلاصه خواهرم شروع کرد به تعریف کردن که : من و دوستم قایمکی حرف های اون پسررو شنیدیم که به دوستش میگفت من عاشق یه دختری شدم اون مثل دخترای دیگه مجتمع نیست که با پسرا لاس بزنه فقط دل منو برده . خواهرم میگفت هر روز با دوستش حرف عشقش رو میزده مثلا میگفته که : امروز عشقمو دیدم و… میگه مشخصاتش که تعریف میکرده هم دقیقا من بودم ، منم مطمئن شدم که منو میگه از اون روز بدجور عاشقش شدم هر روز بهش فکر میکنم و از ذهنم اصلا نمیره بیرون هر موقع از خونه میرم بیرون تو این فکرم که اونو میبینم یا نه جوری که میخواستیم اسباب کشی کنیم و من داشتم سکته میکردن و از دلتنگی و ناراحتی که اگه بریم یه جلی دور دیگه نمیبینمش و بعدش چی میشه ؟
دیگه خلاصه خداروشکر همینجا نزدیک خونه پسره یه خونه پیدا کردیم که خیلم راحت شد همین امروز اسباب کشی کردیم منم هنوز دارم بخش فکر میکنم نمیدونم چیکار کنم
خانوادمم عادی آن یعنی اونجوری نیستن که همش مراقبم باشن و گوشیمو چک کنن و … هر دو شاغلن
خلاصه نمیدونم چیکار کنم همش بهش فک میکنم بعضی وقت ها حتی گریمم میگیره راستش روشو هم ندارم که برم تو روی پسره بهش بگم دوسش دارم
اصلا ما یه بارم باهم حرف نزدیم حتی یه بارم از نزدیک نزدیک با هم چشم تو چشم نشدیم تا اونجایی که من میدونم تا الان دو تا رل داشته یکی با دوست همکلاسیم که یه سال ازم کوچیکتره و یکی با دوستش که یکی دوسال ازش بزرگتره کلا همه با هم تو به مجتمع هستیم ولی بعضی اوقاتکه پسررو رو میبینم از رفتار و نگاهش میتونم متوجه شم که منو دوسم داره با منم متفاوته کلا با دخترای دیگه خیلی راحت و بی ادب که نه ولی با ادبم نه به دوست دختر قبلیش که فوش میده باهاش دیگه بده ولی با من خیلی مودب و مهربونه تا اونجایی که از رفتاراش دیدم خلاصه نمیدونم چیکار کنم خیلی فکرمو مشغول کرده همش بهش فکر میکنم نمیدونم بهش بگم یا نه میشه لطفا راهنماییم کنین 🙏
ضمن عرض سلام من ۱۷ سالم بود که با ندا که ۲۵ ساله بود علی رغم مخالفتهای شدید خانواده هامون عروسی کردیم خانمم ندا کارمند بود و خانواده خانمم ندااز نظر مالی در وضعیت نسبتا خوبی بودن ندا تونسته بود یه خونه ویلایی خریداری کند خانواده ما هم از نظر مالی در حد متوسط مایل به خوب بود من و ندا از زمانی که من نه ساله و ندا ۱۶ ساله بود همدیگه دیده بودیم همیشه بهم احترام میزانش و منم خیلی بهش احترام میزاشتم تا اینکه به سن چهارده سالگی که رسیدم و ندا عمریست و دوساله شده ما به هم وابسته شده بودیم و این اتفاق زبانزد همه شده بود خانواده هامون تصمیم گرفتن ما رو از همدیگه دور کنن اینکارو کردن هردومون که طاقت دوری همدیگه نداشتیم مریض شدیم تا اینکه بعد از سه سال ما عروسی کردیم ولی خانواده هامون که مخالف ازدواجمون بودن با ما قطع رابطه کردن ما با مختصر وسایلش که خریده بودیم به خانه ایی که ندا خریده بود رفتیم دو سه ماه اول مقداری سخت گذشت من که مدرسه ام تمام شده بود و رشته امکامپیوتر بود و و از نظر نرم افزار و سخت افزار کامپیوتر وارد بودم از طریق یکی از معلم هایم وارد بازار کامپیوتر شدم که برام گرفت از طرفی که بعد چهار ماه از عروسی من و ندا مقداری حالش بد شد که بعد از انجام آزمایشات ندا باردار بود سونوها نشون داد که ندا دوقلو باردار هست و هردوشون دختر بودن باینکه یکسال و یک ماه از عروسیمون گذشته بود دوتا دخترامون به دنیا اومدن به جز دو سه ماه اول که مقداری سخت گذشت همه چی به روال عادی برگشت البته بعد از به دنیا اومد دخترامون دکترها گفتن که ندا دیگه نمیتونه باردار بشه ندا خیلی ناراحت بود من که دیدم که ندا خیلی ناراحت بود دلداری ش دادم آروم شد من که نزدیک سربازیم بود از طریق یکی از دوستان سربازیم در شهر محل زندگیم افتاد خانمم که به خاطر فرزند اوری برا چند ماهی سرکار نمیگرفت یکی از دوستان که در شهریدکه اموزشی م بود خونه داشت خانمم اونجا رفت من هم گامهایی جمعه ها اجازه خروج بهم میدادن میرفتم خونه ولی خانمم مرتب به سر میزد بعد آموزشی برگشتیم سر خونه و زندگیمون من صبح ها سرباز بودم و بعدازظهرها از طریق انجام کارهای کامپیوتری بر خودم درامد زاری میکردم تا اینکه سربازیم تمام شد من و خانمم با پس انداز هایی که داشتیم و با یک وام یک مغازه خریدیم و خدمات کامپیوتری زدم و خیلی زود هم کارم گرفت از طرفی در به خاطر استعداد م در کامپیوتر در یک شرکت استخدام شدم و خیلی زود از نظر مال در وضعیت خوبی قرار گرفتیم روز به روز هم عشق و علاقه من و ندا نسبت به هم بیشتر میشد اکنون که بیست و یک سال از زندگی مشترکمان میگذره طاقت و دخترامون بیست ساله هستن طاقت دوری همدیگه نداریم درست پول خوبه زیبایی هم خوبه ولی مهم اینه که دو نفر واقعا همدیگه بخوان باینکه خانمم ۴۶ سالش و من ۳۸ سالمه در حد یه فرد ۲۹ یا ۳۰ ساله نشون میدیم چند وقت پیش که من از طرف شرکت برای انجام کاری پنج روزی دور خونه بودم و این اولین باری بود که من از خانمم دور بودم وقتی برگشتم چنان منو خانمم همدیگه در آغوش گرفتیم مثل اینکه سالهاست که همدیگو ندیدم طوری که دخترامون تعجب کرده بودن از اینجا میگم خانم عزیز و گلم خیلی دوستت دارم و دیوانه وارعاشقتم اگه هزار بار هم بمیرم و زنده بشم انتخابم اول و آخرم هستی
من عاشق یه دختره هستم یکسال ازم بزرگ تره اون نمیدونه که دوسش دارم ولی خوب من عاشقشم یکسال هم بزرگتر نیست حدود 10 ماه بگین چیکار کنم
سلام من دخترم و ۱۲ سالمه.من عاشق یه پسری شدم که داره میره نهم.دوستامم روش کراشن.من شمارشو پیدا کردم میخوام بهش پیام بدم ولی نمیتونم به نظرتون چیکار کنم😭هر شب و هر روز به فکرشم اصلا نمیتونم بخوابم🥺چون این گوشی مامانمه میترسم اگه پیام بدم بعد بلاک کنم با یه گوشی دیگه زنگ بزنه و مامانم بفهمه🥺🥺♥️
خر نشی بری سمتش
سنت خیلی پایینه .. :
سلام 😊
هیچ وقت از عشق دست نکش اگه عاشق کسی هستی تا آخرش برو و بدون بش میرسی چون من وقتی 12سالم بود عاشق شدم و الان بش رسیدم
سلام
منو همسرم ۱۶ سالمونه نامزدیم و با هم خیلی مشکل داریم اون نمیزاره من ارایش کنم یا زیادی به بیرون برم و خودشم زیاد میره با دوستاش،بیرون از اولم گفتم ها نرو زیادی با دوستات بیرون سه ماه نرفت ولب الان زیادی میره کلن روزش و شبهاش پیش اونه و من دوس ندازم همسرم اصلا دوستی داشته باشه
و اینکه هر چی اون گف باید همون شه اگه نشد دعوا راه میاندازه و میکع تو به حرفم گوش،نکردی به نظرتون تغییر میکنه؟؟؟ اگه راهماییم کنین ممنون میشم
سلام دخترم 12 سالمه
من عاشق پسری شدم که دو سال ازم بزرگ تره و هیچ علاقه ای بهم نداره یا شایدم داره نمیدونم خودم رل داره با دختر عمه ش هست ولی من خیلی دوسش دارم روانیشم حتی سعی کردم چند بار حسم رو بهش بگم ولی میترسیدم همه ی دوستام رو عشقم کراشن الن من چی کار کنم؟؟؟؟
سعی کن از دوستات دور نگهش داری
نگو😂😑
چیزی نیست بخاطر هورمونه یادت میره
بزرگ میشی یادت میره
هییییی خدااااا همه همین رو میگن دع آخه مگه اسونه برا شما یک جمله برا ما یک مرگ تو این دنیاست😥😭
این سن اصلا مناسب نیست باید صبر کنی
ای خداااا چقد خوب 😇🤩
ایشاالله اونایی هم که عاشقن یروز بهم برسن 🤲❤️
این دوست داشتن فقط بهت آسیب میزنه چون یه طرفه است سعی کن تو زندگی دوست داشتن دو طرفه را تجربه کنی تا کمتر آسیب ببینی
من عاشق یه دختری هستم که ازم1 سال ازم بزرگتر و من واقعا عشاقشم من 14 سالمه اون15 نمی دونم چجوری بهش بگم دوسش دارم
۱۴ سالگی خیلی زوده داداش ، باید چند سال دیگه صبر کنی
خب سلام ی چن خطی بنویسم در مورد خودم شمام نظر بدید
اسمم نداست ۱۶ سالمه ۱۱ انسانی دختر کمی مغرور و کم رو شخصیت درونگرایی دارم و زیاد باهمه جور نمیشم ولی خوب هرجا میرم معمولا ادم های زیادی جلو میان تا باهام صحبت کنن چ پسر چ دختر ولی از اون جایی ک اعتماد بنفس ندارم سعی میکنم ازشون دوری کنم و زیاد احساساتی و مثل بعضی دختر ها لوس نیستم و یاد گرفتم توی هرکاری به خودم تکیه کنم و برای خوشحالی نیازی ب کسی نداشته باشم
خوب حالا این من از ی پسری خوشش اومده و بنظرش اون با همه فرق میکنه البته ک باید فرق کنه چون اون انتخاب منه😄🤏
زیاد داف نیست ولی بنظر من چهره زیاد مهم نیست مهم اخلاق و رفتار چون از هر زیبایی زیبا تر هست و تو یروزی ازش خسته میشی .
سالی یک بار یادو بار بیشتر همو نمی بینیم ولی از بچگی باهم بزرگ شدیم هم سنیم واخلاق هامون شبیه به همه .
خوب بگم ک از وقتی بهش علاقه مند شدم خیلی بیش از حد افسرده شدم جوری ک همه اینو بهم میگن ولی از طرف دیگه دوست داشتن اون باعث میشه به هیچ پسری فکر نکم و خطری نکنم افت تحصیلی نداشتم و اتفاقا بیشتر سعی میکنم ک درسامو بخونم و توی رشته ای ک هستم بهترین باشم و انقدر مدفق شم ک خودم برای چیزایی ک دوس دارم تلاش کنم بهشون برسم …از این ها بگذریم یک بار خود کشی با قرص کردم ک انگار وقت مردن نبوده …کار کثیف یکی از فامیل های نزدیک بامن ک فکر کنم منظور منو گرفتید دادگاه و ضربه های روحی شدید هروز فشار فکری زیاد گریه های پنهانی و خودزنی …با این همه من هنوز به اینده امید وارم و میدونم ک من ارزشش رو دارم و میدونم ک الان سن درستی برای عاشقی و این جور رابطه ها نیست پس میسپارم دست سر نوشت ک شاید خوب نوشت🤌😂✋
سلام
من 11سالمه و عاشق پسر عمم شدم که 14 سالشه .من از 5 سالگی عاشقش بودم ولی بهش نگفتم چون غرورم نمیزاشت و هم میترسیدم .اون اخلاقی خوبی داره ولی بعضو وقتا تند رفتار میکنه . سالی دوبار یا 1 بار همو میبینیم و میخوام با رفتارام بهش بفهمونم ولی عین خیالشم نی . فقط یکبار تو اتاق بودیم میخواستم صندلی رو جابجا کن اون از در وارد شد و منم نگاهش کردم اون زل به من بعد از 0ند دیقه صندلی رو فرو کردم تو شکمش😆 بعد خندید و رفت .ولی من بهش نمیگم دوست دارم همینجوری بذگره.👱
ای جان
انشااله ک موفق بشی ندا خانم❤
عزیزم منم یکی مثل تو بهترین کار صبر کردنه
خوبه ک با این همه سختی بازم امید داری موفق باشی 😐😂
دس خوش موفق باشی و به حرف های هیچ کس گوش نکن راهی ک میری درسته
افرین دختر قوی بهترین کار همینه خدا خیرش نده مرتیکه پست رو
امید وارم انقد جنس مخالف ببنید ک یکم نرمال شید 😐😐
ها تو نرمال ما خراب مزخرف
ها تو نرمال ما خراب مزخرف
سلام بنده راهکار را میدونم اطلاع دهید
بفرما
تومار نوشتی داش بد میگی چند خط…
امید موفیقت برا همتون امید وارم همتون عاشق بشید که شدید و به عشق های خود برسید ارزو میکنم هیچکس مث من عاشق دلشکسته نباشه من هیوقت به عشق خود نخام رسید و دیگه عاشق نمیشم به خاطرش
همچنین تو 🙂
حوصلت شد اقد بینویسی😐🤣
موفق✋
من عین تو هعی رو زگار …..
باریک
چقد واقعا سخته هعی
همچنین تو 🙂
عزیزوم
سلام من پسری ۱۵ ساله ام عاشق دختر همسایمونم که ۶ ماه ازم کوچیکتره چند بار که دیدمش اخلاق خوبی داره ولی وقتی میبینمش موهایم سیخ میشه تو تنهایی دختر مهربونیه ولی من بدجور عاشقشم هربار شبا تصور میکنم کنارمه و باهاش معاشقه میکنم…. لطفا کمک کنید چون ۱ ساله روش کارش دارم
اگه تونستی زود تر بهش بگو منم ۱۵ سالمه و یک سال روش کار کردم و ۳ ماه قبل(۱۴۰۱/۳/۵) از اینجا رفتن
اگر بهش بگه ، اون وقت شر بشه چی ؟
امیر جان
اشتباهی که من مرتکب شدم تو تکرار نکن مسلما بابت سنی که داره عشق تو رو درک نمیکنه تو اول باید اعتماد خانواده ش رو به دست بیاری مخصوصا مادرش رو…اونا میتونن تاثیر مهمی رو دخترشون داشته باشن اگه به خوده طرفت بگی احتمال زیاد چون تجربه یی ندارید به مشکل بر میخوری
سلام من 11سالمه. من توی یه هیئت کار می کنم و عاشق یه پسری توی هیئت شدم که ازم 4سال بزرگ تره همه دخترا هیئت روی اون کراشن ولی من بدجور دوستش دارم. همش بی دلیل گریه می کنم همش اونو کنار خودم تصور میکنم و ازهمه بدتر دوست دختر قبلیش دوست صمیمی منه و خوب میشناستش.
یه دفعه یکی از دوستاش کنارمن نشست و بعد نزدیک تر شد به من که پسره ای که دوسش دارم از کنار من بلندش کرد ولی دوست صمیمیم گفت پسره ای که دوسش دارم روی همه دخترا هیئت غیرت داره و همه رو به چشم خواهری میبینه ولی تو دلم گفتم اگه منو به چشم عشقش نمیبینه و به چشم خواهر منو میبینه و روم غیرت داره برام کافیه
سلام بهتره فراموشش کنی چون که تو هنوز آمدگی نداری برای این کاره
الکی هست بنده اینطور افراد را خیلی میشناسم به خاطر گول دختر ها بزنه اینطور هست در عمل هیچی نیست گول نخورید
سلام خوب هستین؟
ببخشید من پسر هستم و ۱۵ سالمه امسال میرم کلاس دهم. من عاشق دختر خانمی شدم که ۱ هفته ازم بزرگتره فامیلیم(خواهر زنداییم هست) و تو کلاس زبان با هم هستیم. من یه بار بهش پیام دادم درحد درسی بعد جواب داد بعد تا یه چند روز جواب میداد بعد بلاک کرد. یکمم از نظر مذهبی خوشش نمیاد. بعد براش کتاب خریدم که عذر خواهی کنم کتابو بهش دادم ولی کتابو داد به دوستش و برگردوند و خودش از کلاسم رفت. من خیلی دوستش دارم. تورو خدا بگید چیکار کنم🙏🙏 من نمیخوام دوست دختر و پسر باشیم من فقط میخوام اون حسه بینمون باشه تا بعد باهم اگر بشه ازدواج کنیم
عزیزم بهتره ک فراموشش کنی چون هردوتاتون در سنی نیستین که بتونین به رابطه بلند مدت فکر کنید
گذاشت رفت اونی ک میگفت بی تو میمیرم چ پایان تلخی داد به این بازیه بنام عشق تا که خفتیم همه بیدار شدن تا که مردیم همه بی یار شدن دل نوشته دل غم گینم
سعی کن دل ببری با کتاب بردن درست نمیشه زیاد سخت نیست فقط وقتی پیششی بزار فکر کنه که به تنها دختری که داری توجه میکنی خودشه
داداش تو ۱۵ سالگی خیلی زوده ، تازه وقتی یارو مذهبی باشه که هیچی .
بگذار حداقل بشی ۱۸ که خودتت بتونی یکم گلیمت از آب بکشی بیرون بعد فکر این چیز ها رو بکن
داداش تو ۱۵ سالگی خیلی زوده ، تازه وقتی یارو مذهبی باشه که هیچی .
بگذار حداقل بشی ۱۸ که خودتت بتونی یکم گلیمت از آب بکشی بیرون بعد فکر این چیز ها رو بکن . 🙂
باسلام
منم عاشق علیرضا شدم قبلا باهم چت کردیم و مامانم فهمید و واقعا عصبی شد و حتی منو زدند ولی باز هم باهم چت میکنیم
ولی مامانم بفهمه منو کشته
چکار باید بکنم؟
عزیزم به نظرم اگر خانواده ت مخالفن این رابطه رو تموم کن چون تو این وسط کتک میخوری هر بار که خانواده ت بفهمن و رابطه ای که با ترس باشه ارزش نداره….بزار وقتی برو تو رابطه که اینقدر بزرگ شده باشی که بخاطر یه چت کردن ساده کتک نخوری:))))
همه چیز رو تمومش کردیم
همه چیز
میگفت دوستم داره و ایناها
نمیدونم بخاطر اینکه کمتر ضربه بخورم یا هرچیز دیگه ای
اما عوض شد خیلی هم عوض شد
مشکل اینه ما فامیلیم و هربار میبینمش
اما خوب شد ک همه چیز تموم شد و حداقل ایندفعه خانوادم نفهمیدن
ممنون ازتون=)))
میدونی سنمم انقدر هست ک همه دوستام دوست پسر و ایناها داشته باشن اما خب خانوادم…
خودمم خوشم نمیاد
و ترجیح میدم به درسم فکر کنم
بخاطر من رابطه رو تموم کردیم
خوبیش اینه امروز کاری کرد که از چشمم افتاد و کمتر بهش فکر میکنم
چرا باید تمام کنه مسل جاوید وابرا در سریال یاغی اخرش به هم رسیدن
من ۱۷ سالمه دخترم عاشق کسی شدم ک باهم توی ی محلیم ولی از ترس اینکه خانوادم بفهمن بهش نگفتم دوست داشتنمون دو طرفس
سلام من ی دخترم ک دارم میرم کلاس هشتم
و ۵-۶ ماهیه ک بدجوووووور عاشق ی پسریم ک اونم دارع میره کلاس دهم
واقعا خیلی مهربون و خوشگل و اصن خفنه حس میکنم بهتر ع اون تو دنیا پیدا نمیشه…
منم کاملا الان مطمئنم ک دوسم داره چون رل زدیم و هرروز بهم حرفای عاشقانه میزدیم خیلی کارا برام میکرد حتی برام اینترنت میگرفت…
انقد حرفاش بهم امیدواری میداد ک باعث میشد انگیزم برا زندگی خیلی بیشتر بشه و برخلاف بقیه هیچ افت تحصیلی نداشتم معدل کل من امسال ۱۹/۹۷ بود.
ولی متاسفانه مادرم فهمید و ۳ _۴ بارم گوشیمو ازم
گرف
منم بش گفتم ک بد ی مدت رابطه مونو قطع کنیم
اونم خیلیییی داغون بود منم هرروز فکر خودکشی میزد ب سرم و همه میگفتن فراموش کن
تااینکه الان دوباره بش مخفیانه پیام دادم چون دلم دیگه طاقت نمیورد نمیتونستم اون همه خاطره رو فراموش کنم. شبایی ک با حرفاش خوابیدم یا صبحایی ک با حرفاش بیدار میشدم… اصن داشتم روانی میشدم
بد ک بش پیام دادم گف من واقعا عاشقت بودم خیلی دوست داشتم اما بیا برا اینکه هم تو اذیت نشی هم من، فقط دو تا دوست عادی باشیم تا همه چی درس بشه
بنظرتون اون الان ازم متنفر شده؟!
تروخدا جوابمو بدین نگرانم نمیتونم اینجوری زندگی کنم یاد اون خاطره ها ک میوفتم عقلمو از دس میدم🥺
اون ی کس دیگه رو دوس داره و ت اون مدتی ک ت گوشی نداشتی اون با یکی دیگه را زده سعی کن فراموشش کنی ( دوست نداره )
منم ، الان 20 سالمه ، همین تو بودم ، همینجوری بودم ، اما الآن اصن هیچ حسی به اون پسری که قبلاً عاشقش بودم ندارم ، به نظرم عشقای نوجوونی ماندگار نیس و نباید تو نوجوونی چنین تصمیماتی گرفت ، یکم که بزرگتر و پخته تر شدیم ، عشق واقعی خودمونو پیدا میکنیم و باهاش ازدواج میکنیم
نه نشده رابطه رو ادامه بده
اره دیگه احتمالا یکی دیگه رو میخواد
عزیزم این عشق پایدار نیست و مال دوره نوجوونیه
سعی کن پایان بدی ب رابطتون
بزرگتر ک شدی قطعا موقعیت های بهتری پیش میاد برات و اصلا این اقا پسر رو فراموش میکنی
سلام پسرا بگن از دختر چادری خوشگل بدتون میاد یانه اقا من دوسال خورده ای عاشق تیچر زبامپنم شدم دوازده سال تفاوت سنی دارم باش بهم اخم میکرد با بقیه لاس میزد ولی با من نه یه. بارم من روی برگ املام دوتا قلب وشیده بودم دادم تا تصحیح کنه توش تیک زده بود
سلام. من ۱۶ سالمه چهار سال پیش عاشق پسرداییم شدم که ۵ سال از خودم بزرگتره، تو این چهار سال عاشقش موندم دریغ از یه رفتار خوب از طرف اون نسبت به خودم، همیشه منو دست مینداخت یا مسخره میکرد… اینکه چرا عاشقش موندم خدا میدونه ولی هر دفعه می دیدمش یه جوری میشدم بعد سه سال دوست داشتن فهمیدم از دختر خاله ام خوشش میاد ازش خواستگاری کرده اونم جواب مثبت داده، همونطور که گفتم ۴ سال گذشته منم خیلی خوب فراموشش کردم حالا عاشق کسی شدم که به احتمال ۹۹ درصد یک طرفه نیست. تو جمع وقتی حرف میزنم با دقت نگام میکنه، منتظر یه فرصت تا باهام حرف بزنه، یواشکی نگام میکنه وقتی داریم بازی میکنیم بقیه رو ول میکنه میاد با جمعی که من توشم همراه میشه، این ادم تازگی اینطوری نشده، همیشه بود فقط من با عاشقی سه ساله ام این ادم به چشمم نمیومد، احساسی که الان به این ادم دارم خیلی تفاوت داره با احساسی که سه ساله پیش به اون داشتم، این ادمی که الان عاشقشم داداش همونی هست که سه ساله پیش عاشقش بودم. کسی که همیشه کنارم بوده و من بهش نگاه نکردم، فقط از تقدیر میترسم که اینم عاشقی یکی دیگه از دختر خاله هام بشه. نظر شما چیه؟
با دختر خاله هات اشناشون نکن 😂
بی بین شما خیلی زود عاشق میشن من تعجب میکنم نم عاشق شدم ولی تجربه گرفتم اون دختره هم با من بود هم یا به پسر دهات مون چت میکرد ولی سی کنید که تو نو جوونی عاشق نه شین من 18سالمه تجربه گرفتم دیگه به حیج کی حتا یه نگاه هم نکردم البته پنج سال پییش
من دست خودم نیس بخاطر دعوا های خانواده و کمبود توجه که عاشق پسر عمم شدم و دخترا تو این سن تو احساساتشون خیلی حساسن البته تو اینترنت خوندما.راست گفته اینترنت.
تو خودت هنوز نوجوونی .
سلام ی دخترم و ۱۴ سالمه من ب کوهنوردی خیلی علاقه دارم تیر ۱۳۹۹ بعد از دو سال رفتم کوهنوردی ( البته اون برنامه دره نوردی بود ) رفتیم ت مکانی ک قرار بود همه سوار ماشین بشیم منو مامان و بابام رفتیم ک سوار بشیم البته منتشر ماشین بودیم وقتی ک رسیدم ی پسره با باباش ( دوست صمیمی بابام ) اون ه بود ک مامانش طلاق گرفته اونا از ما رو تر رسیده بودن وقتی ما رفتیم و سلام دادیم یهو اون پسره سرشو بلند کرد و منو نگا کرد ی دل ن صد دل عاشقم شد منم همون حسو داشتم برنامه رو شروع کردیم ( یعنی ب اون مکان رسیدم) پسره ذهن منو مشغول کرده بود داشتیم حرکت میکردیم این هی با من میرفت خلاصه رسیدیم ب ی چشمه برای رسیدن ب اون چشمه باید ده متر شیب بالا میرفتی اون برا منو گرفت گف بده من ببرم منم گفتم باش رفتیم حس من داشت شدید تر میشد ی شب موندیم صبحش این کلا با من میرفت و حرف میزدیم رسیدم تا صبحونه بخوریم منم داشتم با سنگا بازی میکردم ک یهو پام لیز خورد اینم گف مراقب باش رفتیم جلو تر ی جا نشستیم از اونجایی ک من عاشق شکلاتم اون نشست و اونم شکلات دوست داشت ولی از شدت گرما شکلاتی البته بود بیسکویت رو زد ب اون و هی هی داد ب من بعد رفتیم از ی جای سخت داشتیم میرفتیم ک بابای من بالاتر بود گف فقط مواظب من باشد و خودش با من میرف( منظورم اون پسره اس ) و دستمو میگرف
اون برنامه تون شد ت برنامه های بعدی هی با من نیومد و از این کارا میکردم ، شوخی میکرد , مواظبم بود
ت ی برنامه ای ی دختر دیگه ای اومد منم عاشق اون پسره شده بود و وابستشم بودم اون هی با اون دختره میگشت و مواظبش بود 🥺 برایش رو خاک قلب کشید توش R نوشت چون اسم دختره ریحانه بود چن ماه گذش نمیتونستم فراموشش کنم خب عاشق بودم …….
هر وق ت خیابون میدیدمش دلم از جاش کنده. میشد بیشتر عاشقش میشد این رف سربازی و برگشت ۳۱ خرداد امسال رفتیم ی جایی اونم اومد قلب من از جاش داشت در نیومد ی استرسی داشتم ……… ولی اونوقت بدجوری نگام کرد ک انگار دوباره عاشقم شده منم ک ی لحظه ای نی ک ب فکرش نباشم
سوال : اون عاشقمه یا ن؟ بهم میرسیم
بله
خواهر عزیز عاشق شما نشده وقتی داشت با دختر دیگه راه میرفت حتما اگر دختری خوشگل تر خودت دید عاشقش می شد
ن اتفاقا دختره خیلی زشته اخلاقاشون کامل باهم متفاوته دختره چادریه پسره ی جور دیگه کلا برعکس هم هستن اخلاق پسره عین خود منه خیلی شبیه همیم ( منظورم منو و پسره اس )
با این نگاه آخر فک میکنم ک عاشقانه
سلام بهتره که از عشق عاشقی فاصله بگیری برای خودت میگم بهدشم تو عاشق اون پسره شدی واصلا این فکرو از سرت بیرون کن که اون تو رو دوست داره یا نه
ای جانم
من که از حرفات چیزی سر در نیاوردم
سلام من ۱۹ سالمه و عاشق دختری شدم که ۲۵ سالشه. خیلی روش کراش دارم و فامیل دورمون به حساب میاد
به نظرتون چیکار کنم؟
سلام من ۱۴ سالمه و استاد ویولنم رو دوست دارم طوری که وقتی پیشش هستم احساس ارامش می کنم و همیشه بهش فکر می کنم دلم براش خیلی تنگ میشه در طول هفته من فقط او را یکشنبه ها نیم ساعت میبینم او سن زیادی داره ۲۶ نشون میده ولی دقیق نمی دونم چند سالشه نمی دونم این حسم عشق هست یا نه ولی حاضرم تا ابد در همان کلاس با او باشم لطفا کمک کنید من الان چکار کنم میترسم
عزیزم منم سه سال عاشق یه مردی بودم که 11 سال ازم بزرگتر بود ، اما عشقی بود که ارزش ادامه داشتنو نداشت ، به نظرم فراموشش کن ، اینجوری خودت نابود میشه و از اهداف آینده ات جا میمونی ، هیچوقت به اون نمیرسی
۱۴ ساله و عشق؟
خانم ما میگفت سن و سال هرچیم باشه توش عشق هست و خانم معلم ما میگفت من از بچگی عاشق یکی بودم الانم ازدواج کرده تازه مادرمم با بابام همسایه بودنو تو بچگی عاشق شدن من نمیدونم چرا شما فکر میکنین زیر 20 سال عشق بچگانست و فلان
داداش یا خواهر تو میگی چهارده ساله وعشق ممکن هرکسی عاشق بشه حتی 5 ساله پس ………..س نگو
سلام خسته نباشید پسرم
من ۶ ساله ک عاشق دختری شدممم
پارسال بهش گفتم اون یه حسی بم گرفت و ولی عاشقم نشد داشت ب سمت رابطه میرفت ک خانواده من فهمیدن و جدا شدیم ولی باز بعد یکماه سمتش رفتم اون سمتم اومد باهم بودیم باز جدا میشدیم
تا رسید بعد ۵ ماه بهمن ما ،، اون گفت ب عنوان رفیق بیا باهم باشیم من قبول کردم رابطه نداشتیم در شروف زدن بودیم بعد یه هفته گفت نمیخوام امیدوارت کنم ب آینده و رفت:)
تا رسید اول تیر ماه امسال من بش پیام دادم و اون گفت من نرم من موندم به پاش وارد رابطه واقعی شدیممم رابطه ای ک فکر نمی کردم جدا بشیم ولی دیشب دوباره….
من عاشقش هستم اونم آدمی نیست ک منو بازی بده ولی یه چی هست ک باعث میشه حرفاش تناقص دارع یه مدت میگ بمون بعد…
دیشبم نگفت برو گفت رفیق باشیم
ب نظر شما میشه از رابطه ب رفیق تبدیل شد؟؟
من دوسش دارم و عاشقشم از ۱۰ سالگی
تو این ۶ سال کلا تو ذهنم بود
بهش گفتم من تا ابد ب پات میمونم چ باشی چ نباشی…. بهش گفتمم اگر تا چند سال دیگ دوسم داشتی بیایم سمت هم
البته ی موضوعی دارم شخصیه شاید سمت کاری برمم ک مجبورمم نتونم تا چندسال دیگ منو ببینه ولی من میتونم حالا بیخیال
فقط میخوام بگممم عشق چیز عجیبه
احساس خوبیه انگار اینکه طرف مقابلت هیچ ایرادی ندارد ارع من دلم گرفته بود این داستانو نوشتم ک بگممم کاش هیچوقت عشق رو تجربه نکنین چون آدم رو نابود میکنه فقط دلم میخواد جایییی برم زندگی جدیدی رو شروع کنم چون هرجا میرم یادش میافتمم فلانجا زنگ زدم فلانجا فلان حرف رو گفتم و اینااااا کلا مراقب باشین دلتون نلرزه اونم تو ۱۰ سالگی ک تو سن کم شبا با ناراحتی بخوابی و مهراب گوش بدی آخرشم مث الان کلا هرکی از ته دل عاشق باشه باید بسوزه تو زندگیش کاش اون این پیاما منو میدید,🥲
سلام من دخترم و ۱۳ سالمه
کاملا میدونم چی میگی چون منم عاشق پسری شدم که این سو استفاده کرد و بعدش مامانتون فهمیدن و کات کردیم و من الان نابودم
من دارم می روم کلاس هفتم و ۱۱ ساله هستم و عاشق پسری شدم که ۱۱ ساله هست و داره می ره کلاس پنجم آیا بهش بگم دوستش دارم؟
عزیزم نگو چون خطر ناک هست هر لحظه احتمال عشق به دیگری را دارد بزار اون پیش قدم بشه
من پسری ۱۴ ساله هستم ، البته روبه ۱۵ دیگه کم کم 🙂
راستش یه دختری هست که از آشنا هاست و رو من کراش داره ، یک سال از من بزرگتره و حتی مستقیم بهم گفته منو دوست داره !، اما من حس خوبی نسبت بهش نداشتم و جوابی بهش ندادم چون قطعا رابطه یک نفره ، رابطه ی خوبی نیست و باید هر چه سریعتر تموم بشه که فرد آسیب روحی روانی نبینه (خصوصا اگه دختر باشه )
تو کلاس زبان هم یه دختر دیگه بود که رو صدام کراش زده بود و بهم گفته بود روت کراشم:)
خودم پشمام ریخته بود ولی بازم چون حس خوبی نسبت به این رابطه ها نداشتم و خودم هم حس خوبی نداشتم خیلی محترمانه بهش گفتم که ما به درد هم نمیخوریم و احتمالا زودگذر رو من کراش زدی 🙂 و ..
.. حالا من نمیخوام از خودم تعریف کنم چون خودم حالم از خودم بهم میخوره خصوصا تو این سن مزخرف که صورت چرب میشه و ۲۴ ساعته باید مراقب پوست بود 🙂
من نمیدونم که درک درستی از عشق دارم یا نه ، چون هنوز تجربش نکردم ، همیشه میترسیدم لو برم ، آسیب ببینم و ….
اما من خیلی دوست دارم این حس زیبا رو تجربه کنم (منظورم رابطه جنسی نیست ) منظورم رابطه عاطفی هست و پیوندی که بین دو فرد به وجود میاد و میتونه باعث حس هم بستگی و در مجموع اگه رابطه ، رابطه ی سالمی باشه ، یه حس فوق العاده بشه :(
من خودم رو خیلیا کراش بودم اما ، میترسیدم برم جلو .. یا نمیدونم ! خلاصه که یه جورایی پنهان میکردم
بنظر شما تجربه کردن این حس میتونه تجربه ی قشنگی باشه یا نَ :)؟
تجربه ای با خطرات زیاد
چه خطراتی مثلا ،:(؟
من تا الان معدلم ۲۰ بوده و افت تحصیلی هم نداشتم 😐
از اون ور هم برنامه نویسی میکنم 😐
فکر نمیکنم در یک رابطه درست ، خطری وجود داشته باشه ؟
کاش کسی که دوسش داشتم اینجوری میگفت که ما به درد همدیگه نمیخوریم و اون یه حرفایی زد داشتم از غصه میمردم
سلام
دخترم ۱۴ سالمه نزدیک به ۱۵
ممنون میشم تا آخرش بخونید و به سوالم جواب بدین
من مجازی با پسری آشنا شدم که از قضا همشهری مونه
مجازی رل زدیم.راستش تا قبل از اون عاشق نشده بودم میدونستم و میدونم که رل مجازی اشتباهه ولی خب حماقت کردم و…
همینطور که گفتم همشهری هستیم چند ماه ازم بزرگتره
هر روز چت میکردیم کم کم وابسته شدم
ولی فقط وابستگی بود
با خودم کاملا رو راستم
اولش یه حس وابستگی بینمون بوجود اومد
کم کم نسبت بهش احساس مالکیت که نمیشه گفت شاید یه غیرت دخترونه پیدا کردم
دوس داشتنم تبدیل به عشق شد
و میدونم عاشقم چون تحقیق کردم و کاملا مطمئنم
بدجور عاشقم
عشق قشنگیه ولی عذاب آوره
تا الان دو بار کات کردیم ولی باز به هم برگشتیم
بار اولشو که خودم خواستم کات کنم چون به نظرم اشتباه اومد
ولی برگشتم چون نمیتونستم اون همه دردو تحمل کنم
بار دومم که سر یه مسئله ای بود حالا که…
خیلی خوب میدونم سنم کمه و باید کنترلش کنم
نمیخوام باز دوباره از این حرفا بشنوم خودم همه چیزو متوجه هستم
اما چیزی که خیلییی اذیتم میکنه اینه که قبل من با یه دختره بوده که دختره رو دوسداشته
اگه عاشق دختره بوده باشه که امکان نداره فراموش کنه.گف دختره بهش خیانت کرده و دیگه دوسش ندارم و فلان…این برام ناراحت کننده س
.
.
اینکه حسم دو طرفه س رو متوجه شدم
بهم ثابت شد که واقعا دوسم داره
.
بهم میگه تا آخرش نمیتونیم همینطوری مخفیانه بچتیم.میگه بعد از سربازی میام خاستگاری و فلان
توی رویاس
رفتارش جوریه که انگار خیلی براش مهمم
غیرتی شدنا و اینجور چیزا
همش بحث ازدواج رو وسط میکشه
جوری که مثلا توی آینده ش منم هستم
خانواده هامون خیلییی با هم فرق دارن میدونم راه سختیو انتخاب کردم…
حالا سوال؟
این سوال رو فقط از اونایی که عاشق شدن میپرسم
به نظرتون دوسم داره؟
و اینکه آیا میشه واقعا نسبت به کسی که قبلا دوسش داشته دیگه حسی نداشته باشه؟؟؟!
نمیدونم تهش چی میشه
مشخص نیست
من زیاد رویا نمیبافم سعی میکنم تو واقعیت باشم
امیدوارم آخرش خوب باشه
از عشقش روانی شدم طوری که وقتی نیسمث افسرده هام
واسه خوشحالیم هر کاری میکنه
ولی بازم گهگاهی به شک میوفتم که نکنه…
به سوالام جواب بدین لطفا
ممنون میشم نظرتونو بگین
چون واقعا نمیتونم از کسی بین خانواده مشورت بگیرم فقط خدا خودش بهم کمک کنه این دلو آروم کنه
هیچی آخرش یه روزی میبرتت خونشون روز بعدش بای بای دیگه نمیبینیش😆
سلام. ببین دختر جون من یه پسر 17 ساله هستم. و درست مثل تو عاشق شدم. مطمین باش عشقتون دو طرفه هست و اون واقعا تورو دوست داره. اگه بهش فرصت بدی و تو هم به پاش بمونی مطمین باش بهترین زندگی رو باهاش خواهیم داشت. البته اکه پسره هوس باز یا عاشق کس دیگه ای نباشه.
سلام خبی من دخترم من 16سالمه ارع حسش به تو واقعی هستش چون همیشه میگن با اون پسری باش که حرف ازدواج باهات میزنه نه با اونیکه به فکر کارای کثیفه
خواهر عزیز مثل من نباشید
من پسرم ۱۶ سالمه با یه دختری در مجازی آشنا شدم که خیلی دختر جالبی بود چند ماه من عاشقش شدم در حالی که من ندیدمش بعد گفتم می خوام ببینمت اون هربار امتناع می کرد ولی روزی پسر خالم پیشم نشسته بود داشتم بهش پیام میدادم گوشی پسر خالم پیامک می اومد بعد فهمیدم پسر خالم سربه سرم گذاشته با اکانت گوشی دیگه و عکس دختر و ویس هاش با برنامه بود خلاصه خیلی حالمو گرفت
خواهر عزیزم لطفا مثل بنده نباشید شاید یکی داره شما را سر به سر میگذره یا اون پسر باشه اما فقط برای منافع شخصی دوست داره من که تا الان سینگل هستم و خوشحالم مثل بنده باشید.
وای خیلی بده درسته من سنم کمه ولی عشق واقعا ادم رونیست و نابود میکنه
من هم ۱۶ سالمه دارم میرم تو ۱۷ سالگی پسری عاشقمه و حتی به خانواده اش گفته و همش بهم میگع کی بیام خواستگاریت پسر خوب مهربان عاقل فهمیده هست حتی یک بار حرف رابط جنسی بهم نزده همش بهم پیام میده دیر جواب بدم زنگ میزنه خیلی عاشقمه
سلام من ماه ناز هستم ۱۲ سالمه عاشق پسر داییم هستم که با هم می رفتیم کوه و باهم بودیم اون منو خیلی دوست داره منم همین طور ولی می خام ازتون بپرسم که اگه جای من بودین که ۲ سال عاشق بودن و الان اون نسبت به من حسی نداره چکار کنم اگه ولش کنم میمیرم بنظرتون می تونه با دختر ۶ ساله رابطه داشته باشه
سلام دختر خانم برایت ارزوی موفیقت میکنم امیدوارم هیچکس مث من عاشق دلشکسته نباشه .به نظر من سن تو کمه فراموشش کن به تحصیل ادامه بده شاید تو دانشگاه با یکی دوست شی از اون بهتر بهترین را اینکه درستو بخونی بعد پشیمون میشی. من ۱۸ سالمه ۴ بار عاشق شدم الان عاشق یکی هستم که نمیتونم بهش برسم کاش عاشق نمیشدم
سلام. نمیدونم این نظرو می خونی یانه .ولی عشق مسخره بازی نیست که هر روز عاشق یکی باشی.عشق یکبار اتفاق میوفته .مطمعن باش اگر کسیو دوست داشته حالا اومده سمته تو.جالا بگذریم از اینکه مجازی هستید. اون عشق نیست دروغه و در واقع این حس رو اکثر نوجوونا تجربه خواهند کرد .چون نوجوونی یه سنیه برای اغاز .ادم مثل یه سیدی خام میمونه .بخاطر همین این اتفاق میوفته.برای مثال خوده من اکثر مواقع یه دختر بهم نگاه می کنه فکر می کنم دوسم داره عاشقمه.این چزا اتفاق میوفته و زودگذره .چرا چون هر چه ادم سنش بالاتر بره متوجه این میشه که عاشقی .پیراهن نیست. که یه دیقه یه بار عوضش کنی. امیدوارم موفق باشی ..
سلام من ۱۴ سالمه عاشق دختر همسایمون شدم که ۱۹ سالشه حتا نمیتونم یه لحظه ام بهش فکر نکنم به نظر شما چیکار کنم
داداش اینو جای دیگه ای نگو. اون پنج سال از تو بزرگتره. وگرنه فکر میکنن دیوانه چیزی هستی. به فکر اینجور چیزا نباش
یا خدااا..تو رو خدا نکن فک میکنن دیوونه شدی…خودت فک کن..پنج سال بزرگتر🤦
بچه ها تو نوجوانی این حس ها زود گذره من خودم وقتی 14 سالم بود عاشق یه نفر بودم در صورتی که وقتی میدیدمش قلبم وحشتناک تند میزد خواستم بهتون بگم تو دوره نوجوانی این اتفاق خیلی پیش میاد
مثلا
یه فرد بسیار خوشگل و پولدار که خیلیم دوستون داره را بزارین کنار کسی که دوسش دارین اگه قرار باشه یکی را انتخاب کنین کدومو انتخاب میکنین
کسی که دوسش دارم.
گور بابا عشق من پول می خوانم😂
حرف حق
فقط مانی و بسسس،
😐
ج9
989ج99
سلام.من یه دخترم که ۱۲ و نیم سالمه.
دیروز که تولد یکی از دوستام بود،پسرخالشم اونجا بود.من تو تولدای قبلیه دوستم اونو دیده بودم.وقتی داشتیم با هم بدمینتون بازی میکردیم،آخرش که اومدیم استراحت بکنیم فهمیدم اون دوست داره با من وقت بگذرونه البته فکر کنم…
به نظرتون اون از من خوشش اومده؟
سلام من ۱۶ سالمه عاشق پسری شدم ک اوایل یعنی ۹ ماه پیش دوسم داشت یعنی به صورت مجازی استوری ابراز علاقه میکرد ولی الان یه روز عاشق یه روز فارق خیلی ناراحتم که انقد خودمو بخاطر کوچیک کردم و غرورم شکست اون بود که ابراز علاقه میکرد و من بخاطر رفتار های اون بهش علاقه مند شدم حالا خیلی مغروره البته الانم خیلی محترمانه صحبت میکنه ها ولی تاحالا نشده اون اولین نفر پیام بده البته ما حضوری هم همو میبینیم چون همسایمونه ولی فکر میکنم کسی دیگه هم تو زندگیش هس و دوسش داره چون بیو و پروفایل های عاشقانه میزاشت زمانی که ما من سر برخورد میکرد اصلا چرا هنورم ک هنوزه شمارمو پاک نمیکنه ۹ ماهه سیو کرده بخاطر همین چیزاس که نمیتونم فراموشش کنم از زندگی خسته شدم افت تحصیلی پیدا کردم من ک همیشه معدلم ۲۰ بود خیلی رفتاراش عجیبه
سلام من پسری ۱۴ ساله هستم عاشق یه دختری شدم که ۱۴ سالشه و توی کلاس زبانم هست و ما یه گروه واتساپ برای کلاس زبان داریم که اون دختره هم توش عضو هست و شمارش هم تو واتتساپ هست نمیدونم چجوری بهش بگم میترسم والدینم بفهمن میخوام بهش پیام بدم اما میترسم میشه کمک کنین.
نکنه تو کلاس زبان مایی😂
سلام من ۱۲ سالمه و با یک پسر رل زدم بعد چند روز مادرم متوجه شد و گوشیمو گرفت و دیگه نتونستم باهاش حرف بزنم تا که جای گوشیمو پیدا کردم و شب ها یواشکی باهاش چت میکردم ولی مادرم فهمید و گوشیو داد به پدرم و من دیگه نمیتونم باهاش چت کنم و احساس میکنم دلم براش تنگ شده . تورو خدا کمکم کنید بگین چجوری مادر و پدرم رو راضی کنم گوشیمو بهم بدن 😢
۹بهسون بگو و اگه میتونی و پولشو داری موبایل جدید بخر و شماره شو حفط هسی بزن تو موبایل جدیدت
سلام ممنون از مطالب مفید تون خیلی خوب بود من دخترم 12 سالمه
دقیقا 3 سال بود من عاشق پسر عموم شدم و هنوزم که هنوزه عاشق پسر عموم هستم هر وقت میخوایم جایی بریم اتفاقی همو میبینیم.که اینکه اونم منو دوست داره از نگاهش معلومه اما بهم هیچ وقت نمیگه دوست دارم من یه دختر درس خون همیشه تو هر کلاسی میرفتم شاگرد اول بودم منم که دیگه هیچی فعلا درگیرم.منم خجالتی نمیتونم بگم دوست دارم. ولی یه روز بهم پیام داد گفتش دوست دارم همش بهم پیام میداد وقتی میگفت. دوست دارم از خجالت آب میشدم.بابامم که از کارا بدش میاد وقتی که میفهمه میخواد منو بزنه. مامانم که کاری از این چیزا نه دخالت میکنه نه چیزی میگه. یک روز گوشی رو برداشتم رفتم تو اتاق درو نبستم. اون وقت بابام از این غذیه بو برده بود. تا اینکه وقتی درو قفل نکرده بودم زیر چشکی نگاه کرده بود که دارم چکار می کنم. اون وقت درو هل داد و اومد تو بعدش من ترسیدم دستو پام رو گم کردم. تا اینکه گوشی رو از دستم کشید. انقد منو کتک زد و تو گوشیم زد تا دیگه نزدیک بود گوشم پاره شه. گفت
هیچی نگو میدونم دوسش داری می دونم چه غلطی کردی.اون وقت مامانم از ترس بابام که کتکش میزنه چیزی نگفت. مامانم ترسیده بود داشت گریه میکرد که گفت شاید اتفاقی افتاده برام. در قفل شده بود مامانم نتوست بیاد تو،اون فقط منو کشوند برد گفت بار آخرت باشه من میدونمو تو فراموشش میکنه دیگه نمیخوام بهش فکر کنی فقط! اینو بدون اگه فراموشس نکنی من میدونمو تو😢اون فقط چن روز گذشت گفت فراموشش کردی یا نه؟؟ گفتم اره اما بهش دروغ گفته بودم که اره فراموشش کردم هنوز تو ذهنم درگیر بود اما الان که من12 سالمه
هنوزم که هنوزه دارم بهش فکر می کنم.ذهنم درگیره به مشکل بر خوردم.از دست بابام حالا ام که هر روز دارم اهنگ غمیگن گوش میدم دیگه اشکی برام مونده نه آهی اون موقعه که من 3 سال پیش عاشق شده بودم. هنوز نمیدونستم عشق چیه؟ اما الان میدونم چیه ؟؟؟ دردش خیلی بدددددهههههه منه دختر 12 ساله دارم نابود میشم تو رو خدا اگر میدونید جواب منو بدید. قبلا هم که میرفتیم خونه ای پسر عموم مامانش موافق بود گفت یک روز میام خواستگاری با پسرم اما من خیلی استرس و اضطراب داشتم الانم که نابود شدم خیلی استرس و اضطراب دارم.از عشق! خیلی درد میکشم تو رو خدا جواب منو حتما بدید چکار کنم؟؟؟؟😢
عزیزم این حسای نوجوونی زود گذره ، لطفاً فراموشش کن ، چون خودم بعد از اینکه عاشق یکی شدم ، افت تحصیلی داشتم اما تجدید نشدم ، اما نتونستم رشته تجربی بیارم ، چون معدلم 17:۵ بود ، بعد از دوسال و نیم ، بهم خیانت کرد و یه ساله و نیم نتونستم فراموشش کنم و تقریبا چهار سال از عمرم و الکی هدر دادم
سلام ممنون از سایت خوبتون من ۱۴ سالمه عاشق دختری که ۱۹ سالشه شدم حتا نمیتونم یه لحظه ام بهش فکر نکنم به نظر شما میتونم در اینده باهاش ازدواج کنم
سلام،من 13 سالمه و پسر هستم و که عاشق یه دختر 11 ساله تو تیممون شدم که از رفیقام کلا بدش میاد. بعد من الان گیر کردم که بین اون و رفیقم کدومو انتخاب کنم اخه رفیقمم عاشق همون دخترست ولی از دختره ازش بدش میاد منم این وسط گیر کردم که طرف کدوم باشم😐لطفا به دادم برسیددد!
خیلی بد اینجوری
بنظرم به دختر نگو دوسش داری و نزار رفیقتم بفهمه
بنظرم باید طرف رفیقت باشی این عشقا زود گذر ولی رفقات اینجوری نیست
یه جورایی داستانم شبیه داستانت هس و میفهمم چه بد
سلام من دخترم ۱۳ سالمه
حدودا ۱ سالی میشه عاشق ۲ پسر هستم که هر دو شون ۱ سال ازم بزرگترن هر دوشون رو دوست دارم خوشگلن و خوش تیپ یکی شون منو دوس داره هر روز میبینمش رل داره ولی منو بیشتر دوس داره همیشه باهم بازی می کنیم و من سعی میکنم بهش نزدیک شم روم نمی شه حسمو بهش بگم اونم بهم نگفته ولی از دوستام شنیدم لطفا کمکم کنین🌹❤
سلام،من اسم ابوالفضله،۱۴ سال سن دارم،خودم عاشقم ولی…
ببین اگه واقعا احساس میکنی اونم دوست داره سعی کن باهاش حرف بزنی یا کاری کن که بهت نزدیک بشه
بی خیال همه چی فقط خدا
دقیقا
سلام من ۱۵ سالمه عاشق یه دختر شدم از خودم ۱ سال بزرگتره به نظر شما چجوری بهش بگم
س من ۱۶ سالمه تقریبا دیگه ۱۷ راستش چند وقت پیش (۲ سال) عاشق یه دختر شدم فامیلیم قبل از اینکه عاشقش بشم هم خیلی همو میدیدیم…
راستش نتو نستم مستقین بهش بگم که دوسش دازم ولی فهمید تو مجازی خیلی با هم خوب بودیم تو وقتی هم که همو حضوری میدیدیم خیلی با هم خوب رفتار میکردیم تا اینکه دیگه گفتم بهش بگم دوسش دارم نخواستم جدی بگم یه جورایی طنز بهش گفتم ولی طوری جوابمو داد کلا نا امید شدم دیکه پیام ندادم تا نزدیک ۲ ماه پیش یه بهونه گیر اوردم بهش پیام بدم یه طوری پیام میداد که فکر کردم اشتی کرده ولی یکی دو روز بعد کاری کرد که کلا از عاشق شدن پشیمون شدم نمیگم دوسش ندارم راستش بعضی وقتا یه حرفی میزنم که به اون گفته بودم یا
حرفی که اون زده بودم میزنم یا میشنوم کلا اعصابم خورد میشه میدونم هنوز بچم و سنم پایینه ولی خوب نمیشه چهباید کرد دلمون پیشه کسی گیره که….
دختر هستم و از خانواده ای متدین. احساسی که به یک آقاپسری داشتم از ۱۵ سالگی بود و فهمیدم دو طرفه هست، دو سه باری با هم صحبت کردیم و عهد کردیم که اگر دیدیم این صحبت ها داره به گناه میکشه کلا همه چیو تموم کنیم. چهار پنج سال با هم در ارتباط بودیم در شبکه های مجازی و بعد یه مدت قطع شد رابطه مون. الان ۲۴ سال دارم و با ایشون ازدواج کردهم
اه. خوش به حالت کاش عشق های ماهم اینجوری بودن
حاجی چی میگی ؟:)
به گناه کشیده میشه حرفاتون
کاش مثل قصه ها همه به عشقشون میرسیدن و جزو اونا
سلام من چند روز دیگه میرم توی ۱۲ سال و تقریبا ۷ ماهه عاشق یه بازیگر شدم و من دخترم اون رفته تو۱۹ و ۷ سال و ۱ ماهو و ۲۴ روز ازم بزرگتره ولی خیلی فاصله داریم ولی من هدفم اینه بزرگ شدم بازیگر شم کلاسم ثبت نام کردم ولی دیشب دوستم بهم گفت اگه دیدت و ازت خوشش نیومد و …. خلاصه کلی ناامید شدم ولی هنوز عاشقشم دارم دیوونه میشم و نمیتونمم فراموشش کنم اصلا فکر فراموش کردنش خیلی سخته لطفا کمک کنید
به نظرم به حرف دوستت گوش نکن چون فقط داره بهت حسودی میکنه منم این مشکلاتو با دوستام داشتم بهشون اهمیت نده یا باهاشون حرف بزن و هیچ وقت از هدفی که داری نا امید نشو
اگه بازیگره خارجیه که خب احتمال ازدواج و رابطه تقریبا صفره اگه ایرانیم هست باز احتمالش کمه بهتره بهش فکر نکنی و از هر چیزی که تو رو به یاد اون میندازه دوری کن میدونم سخته من خودم نوجوونم ولی عشق یه طرفه به جایی نمیرسه. در موردش بشین فکر کن و نکات مثبت و منفیش رو بنویس. احتمالا کامل اون نمیشناسی از کجا معلوم واقعا ادم خوبی باشه ؟
سلام من ۱۳ سالمه و از برادر زن عموم خوشم اومده که پسر عمه ی بابام هم هست ولی خودش اینو نمیدونه سنش خیلی از من بیشتره ۳۱ سالشه اما خیلی جوون به نظر میرسه انگار ۲۰ سالشه و قبلا عاشق عمه ام بوده ولی خب عمه ام به اجبار خانوادش با یکی دیگه ازدواج کرده و از اون موقع مجرده
الان پرستار رسمیه و شرایطش هم خیلی خوبه
میدونم غیر ممکنه به هم برسیم اما نمیتونم فراموشش کنم خیلی پسر خوبیه
خودتم میدونی نمیتونی بهش برسی. پس سعی کن فراموشش کنی سخته ولی میشه اولش فقط سخته.
عزیزم شما خیلی جوونی که عاشق یه نفر با این اختلاف سنی بشی….لطفاً فراموشش کن….به این فکر کن که اصلاً میشه با این اختلاف سنی حتی کنار هم راه برین؟ مردم فکر میکنن اون آقا پدوفیله
فراموشش کن چون احتمالش صفره بهش برسی
منم وقتی ۱۳ سالم بود عاشق پسر عمم بودم که ازم ۱۲ سال بزرگ تره الان که بهش فکر میکنم خندم میگیره اون خیلی پسر خوبیه و دکترا داره و هنوزم باهم خیلی صمیمی هستیم ولی فقط به چشم فامیلم میبینمش
واقعا مسخرس این جور عاشق شدنا
سلام من یه دختر ۱۳ سالم تو اصفهان به دنیا اومدم و بزرگ شدم اما الان ۶ ساله به خاطر شغل بابام اومدیم تبریز دو سال پیش که رفتیم اصفهان دوست دوران کودکیم که فقط ۱۷ روز ازم بزرگ تره ازم خواستگاری کرد منم جو زده شدم و قبول کردم و یک سال و نیم به صورت مجازی رابطه ی مخفیانه داشتیم هفت ماه پیش ولم کرد و من بد جوری شکستم اما دیروز بهم پیام داده و گفته پشیمونه و هنوز دوسم داره راستش منم هنوز دوسش دارم اما دیگه نمیخوام وارد یه رابطه پنهانی بشم که حتی مامان و بابام هم ازش خبری ندارن اما خیلی اسرار میکنه خودم هم دلم میخواد که دوباره با هم باشیم . باید قبول کنم؟
به هیچ وجه
بهش بگو اگه واقعا میخواد باهات ازدواج کنه از خانوادت اجازه بگیره و بیاد خواستگاری
سلام.من 18سالمه تقریبا و عاشق معلم کنکورم شدم که21سالشه.میشه گفت ایشون هم به من ابراز علاقه پنهان و نامحسوسی کردن.خیلی همه چیزمون شبیه همه و بنظرم من ایشونو با تمام عیب هاشون دوست دارم.باید چی کار کنم؟میدونم هم که نمیخوام فعلا وارد رابطه بشم ولی واقعا بنظرم حیفه:)
سلام
پسرم و ۱۶ سالمه
تقریبا ۲ سال پیش با دختر عمم صحبت میکردیم و اونجا بهم اعتراف کرد که دوسم داره منم دوستش داشتم ولی بهش نگفته بودم ولی خودش اعتراف کرد.
تقریبا یه ۶ ماهی دیگه زباد صحبت نمیکردیم بعد چند وقت نامه میدادیم به هم چرت و پرت مینوشتیم زیاد چیز خواستی نبود.
ولی الان بعد دو سال یه نامه نوشته بودم که بپرسم دوسم داره یا فراموشم کرده
یه حس عجیبی دارم الان هم دلتنگشم هم سردرگم
جند وقتیه زیاد بهم نگاه نمیکنه وقتی میرم جایی که اون حس فرار میکنه حس میکنم یا ازم بدش میاد یا خجالتیه
حالا اون به کنار لطفا راهنمایی کنید که از روی خجالت اینکارو میکنه یا کلا دوسم نداره *در ضمن اون یک سال ازم کوچیکتره و مادرش از اینکه من دوسش دارم خبر داره.
و اینکه به این نتیجه رسیدم فعلا این کارا رو بزارم کنار تا ۱۹ سالگی که صاحب شغل و… بشم
نظر شما چیست؟
سلام
1:اکثر نظرات درمورد عشق به فامیل هست و ممکنه دلیلش فقط کمبود های روانی به دلیل سن بلوغ و نوجوانی و حس هویت جویی و ارزشمندی باشه
2: 70% داستان ها ساخته ذهن نوجوان ها هستند که این باعث می شود ضربه شدید تری بخورند
3:یه توصیه برای نوجوان ها
اینکه توجه داشته باشید اگر شما واقعا کسب رو دوست داشته باشید یا حتی عاشقش باشید الان اصلا به فکر روابط حتی از نوع عاطفی ساده نباید باشید بلکه باید با تحقیق و تجربه خودتون، تلاش کنید تا آینده ای پر از موفقیت بسپارید حتی شده از احساسات نسبت به طرف مقابل به جای افسردگی، به عنوان انگیزه ای برای تلاش و پشتکار نگاه کنید و مطمن باشید وقتی شما به خود آگاهی نسبی برسید و موفق شوید، او جز شما کسی را نخواهد
مگر اینکه اصلا جای عشق تنفر جریان داشته
اما الان نگاه کنید
حتی اگر اون فرد شما رو نخواهد، شما چقدر تونستید از آب گلآلود ماهی بگیرید و موفق شوید
4: فکر کنیم
سلام من چند روز دیگه میرم توی ۱۲ سال و دخترم الان تقریبا ۷ ماهه عاشق یه بازیگر شدم که رفته تو ۱۹ سال و ۷ سال و ۱ ماه و ۲۴ روز ازم بزرگتره و منم به بازیگری علاقه زیادی دارم و کلاس بازیگری ثبت نام کردم و میخوام بازیگر شم و روزی بهش برسم و خیلی توی فکرمه دیشب دوستم بهم گفت بیا فراموشش کن من گفتم نمیتونم گفت غیر ممکنه بهش برسی اصلا برسی از کجا معلوم ازت خوشش و بیاد و خلاصه کلی ناامید شدم ولی یه لحظه حتی چهره اش از جلوی چشمام دور نمیشه لطفا کمکم 🙏🏻
یه ورق، یه خودکار بردار، تکلیف خودت، آیندت، آرزو هات، اهدافت، عشقت، خواسته هات و….
رو مشخص کن
بعد اولویت بندی کن ببین واقعا چی میخوای
بعدش از بقیه به عنوان دلیل برای رسیدن به اون هدف زندگیت استفاده کن
بازم اول خدا، بعد خودت میدونی به داد خودت برسی
من که حقیقت رو نمیدونم. خدا میدونه
حالا نظر دادم 🔟
سلام من یه دختر ۱۴ سالم لطفاً کمکم کنید🙏🏻
چند وقت پیشا مادر شوهر ، عمم مرده بود و ما رفته بودیم سر خاکش ، چند دقیقه بعد دیدم یه پسر خوشگل ، خوشتیپ یا بهتره بگم همه چی تموم داره میاد سمت ما ها من همون لحظه قلبم خیلی تند زد یه جوری شده بودم که تا حالا نشده بودم .وقتی اومد واستاد جای مادر و پدرش فهمیدم این پسر رو یه بار تو تولد پسر عمه کوچیکم دیدمش خیلی فرق کرده بود با اینکه فقط یک سال ازم بزرگتر بود ولی خیلی قد بلند بود.
خلاصه که همش می دیدم به من نگاه میکنه منم که از خجالت داشتم آب میشدم دیدم که هوا هم گرمه از دروغ به مامانم گفتم میرم یکم آب بخورم . همین جور که داشتم میرفتم متوجه شدم داره میاد دنبالم ، تند تر قدم بر می داشتم تا رسیدم به آب خوری دیدم اومد واستاد کنارم و داشت یه شیشه عروسکی رو آب میکرد که فکر می کردم مال داداششه هواسم پرت بود که یک دفعه ازم پرسید اسمت ساراست نه؟
منم با مِن مِن گفتم آره
اون ماجرا گذشت
چند وقت بعدش ما رفتیم خونه مادر و پدر شوهر عمم اونم اونجا بود نشسته بود کنار یه پسر هم سن سال خودش منم رفتم کنار مامانم با استرس نشستم
یه ربعی گذشت که بچه کوچیکا رفتن تو اتاق بازی کنن منم که دیدم همون پسره داره بهم نگاه میکنه و خیلی ضایع است رفتم تو اتاق لبه تخت نشستم هی به گوشیم ور میرفتم یه دفعه در اتاق باز شد پسره به بچه ها گفت برن طبقه بالا بازی کنن ، تو اتاق فقط من بودم ، اون و یه ترس وحشتناک که الان می خواد چیکار کنه
یه دفعه دستام رو محکم گرفت و انداختم رو تخت و لبامو بوسید
داشتم میمردم وقتی دستام رو ول کرد سریع از اتاق رفتم بیرون کنار مامانم نشستم انقد هنگ کرده بودم که یادم اومد گوشیم تو اتاق رو تخته ، قفلش هم بازه
نفهمیدم کی اون یکی پسره هم رفت تو اتاق ، خواهر کوچیکم رو صداش زدم گفتم بهش که بره گوشیمو بیاره ولی از اون جایی که اون روز با هم لج بودیم گفت به من چه گوشی من که نیست خودت برو بیارش
هیچی دیگه با استرس اضطراب که باز الان حرکتی نزنه رفتم تو اتاق پسره بهم لبخند زد و از جاش پاشد منم تو دلم گفتم یا خدا می خواد چیکار کنه باز می خواستم برم سریع بیرون که دستشو گذاشت رو شونم گفت : صبر کن ، ببخشید دست خودم نبود از این جور چیزا بعد اون یکی پسره اومد گوشیمو داد بهم منم از دستش چنگ زدم رفتم بیرون
وقتی صفحه گوشیمو باز کردم دیدن تو تماس هاست دیدم یه شماره ناشناس روشه .
یه هفته گذشت که دیدم تو واتساپ همون شماره ناشناسه پیام داده فهمیدم همون پسره هست
به نظرتون الان باید چه رفتاری باهاش بکنم البته اینم بگم که منم دوسش دارم ولی هم به روی خودم و هم به روی اون نمیارم الان چیکار کنم؟
با سلام کلا دوست شدن در این سن با فامیل خوب نیست. اگر هم قصدشون رابطه جنسی که فراموشش کنید.
نمیدونم هنوز عاشق او پسری یا نه اما بهش نگو بزار خودش بیاد جلو اعتراف کنه عاشقته یا ازش بپرس حسی بهت داره یا نه چون در غیر این صورت میتونه کارش حوسی باشه یا فقط برای ی مدت کوتاهی عاشقت شده.
باور کن کسی داره اینو بهت میگه ک عاشق دو نفر همزمان شده یکی 5 سال بزرگ تره یکیش 3 سال اما……
خیلی مراقب خودت باش اول اینکه اون یه نامحرمه دومم از روی گفت ات اون یه آدم حوس بازه .
از نظر من ولش کن پسره ی ….. چرا تنهایی رو قبول نمیکنی ؟ من الان پسرم یه دوست پسر ندارم 😂🚬 میدونی یه احساس خاصی تو تنهایی هست که خدا به هر کسی نمیده !
سلام به نظر من حتی اگه ایشون هر چقدر هم شما رو دوست داشته باشه به هیچ عنوان اجازه نداشت که اون کار رو میکرد و نباید به خودش اون اجازه رو میداد ولی حالا که کرده به نظر من تنها یه حوس بازی بیشتر نیست.
اصلا سمتش نرو چون اون اصلا برای زندگی و عاشق شدن مناسب نیست. و حتما به پدر و مادرت اطلاع بده .
عجب پسریییی. واقعا چجوری خجالت نکشید اینکارو کرد. به نظر من اون یه هوس بازه. اگه عاشقش شدی مواظب باش چون ممکنه کار های دیگه ای هم باهات بکنه.
خوش به حالت
سلام
میشه کمکم کنید من قبلا به یکی علاقه داشتم و به طور غیر مستقیم بهش نشون می دادم ولی هیچ کاری نمیکرد و من بیخیال شدم
اما چند وقت بعد از اون اتفاق رفتارش عجیب شد الان همیشه خیلی دقیق به حرف های من گوش می ده همش به من نگاه می کنه همش بهم لبخند می زنه همیشه نزدیکم میشینه همیشه سعی می کنه باهام ارتباط فیزیکی پیدا کنه و همین اخیرا من و دوستم و اون هم با خواهرش داخل اتاقی تنهایی بودیم که یکهو اومد بغلم کرد (تا قبل اون من باهاش ارتباط فیزیکی نداشتم)
به نظرتون دوستم داره یا برای یه چیز دیگست؟
(شخصی هم که در موردش گفتم دختر هستند)
سلام من ی دختره ۱۴ ساله هستم. عاشق ی پسری شدم که خودش خبر نداره. وبعضی مواقع وقتایی که من بامادرم میرم بیرون اونرو میبینم. یا وقتایی که من کلاس زبان انگلیسی میرم می بینمش. اون بعضی اوقات منو میبینه . اسمش رو هم میدونم ولی سنش رو نه، من خیلی دوسش دارم و به او فکر میکنم من نمیتونم بهش بگم که عاشقشم .💔
لطفا راهنماییم کنید
با تشکر🙏
سلام من یه دختر ۱۴ ساله هستم که در مجازی با یه دختره اشنا شدم که ازم پرسید رلی یا سینگل منم گفتم دوست چثیدمه کنجکاوه گفتم سینگل گفت ایدیتو بدم به یکی گفتم نه خلاصه انقدر از پسره تعریف کرد که نگو ولی من بازم نخواستم ولی اون ایدیمو داد بهم پیم داد و گفت ایدیه شمارو مهدیه داده گفته دختره خوبی هستی منم گفتم گوه خورده گفت چرا انقدر عصبی سر بحث باز شد یکم حرف زدبم به دختره یعنی همون مهدیه گفته بود که من واقعا دوسش دارم بره چی مهدیه وقتی به من گفت من هی گفتم نمیخوام بعد یه رل واسه پسره پیدا کردیم من از حسادت داشتم میمردم که به پسره پیم دادم پایدار شنیدم داری رل میزنی که نزد بعد شیش ماه بهش گفتم که دوسش دارم و بهش علاقه دارم گیر داد به دوست بچگیام که چند ساله میخواد رل باشیم و هنوزم هست یعنی هزار بار بحث و دعوا کردیم الان یک سالو نیم شده که میشناسمش ولی هشت ماهم با هم نبودیم یعنی کلا قهر بودیم دعوام همش از طرف اون شروع میشه و سریع خدافظی ک
میکنه و هزاران بار بهم گفته گمشو مزاحمم نشو تو به من بد کردی و از این چیزا باید چیکار کنم لطفا کمکم کنید ممنونم
سلام من دخترم و میخواستم یه چیزی ازتون بپرسم چند وقت پیش رفته بودیم خونه مامانبزرگم و مامانبزرگم رفته بود خرید مامان بابامم رفته بودن بیرون برای کاراشون چون ما کلا سفر کاری رفته بودیم اونجا و منو پسر عموم هم سرکار بود زنعموم هم رفته بود سفر خلاصه منو پسر عموم تو خونه تنها بودیم داشتیم با هم فیلم میدیدیم حالا فیلمشم بچگونه بود و منم هیچ حسی به پسر عموم نداشتم و حتی کمی ازش بدم میومد وسطای فیلم بودیم که پسر عموم یکدفعه منو چسبوند به زمینو بوسیدم منم که هنوز ویندوزم بالا نیومده بود و هنگ کرده بودم نمی دونستم خوابم بیدارم کاری نکردم در واقع میخواستم بکنمم نمیتونستم چون دستامو گرفته بود بعد که ازم جداشد تازه ویندوزم بالا اومد و میخواست دوباره ببوستم که سعی کردم هلش بدم ولی نشد دوباره بوسیدمو از روم بلند شد رفت رو مبل نشست منم رفتم دسشویی و بعد یه لیوان آب خوردم یه مدت بعد هم مامان بابام و مامانبزرگم برگشتن خونه اونموقع صبح بود و وقتی شب شد دختر عموم اومد پیشمون البته بگم دختر عموم و پسر عم. م خواهر برادر نیستن و دختر عموم دختر یه عموی دیگمه خلاصه اومد خونمونو بازی کردیم و میخواستیم بخوابیم که رخت خوابهارو انداختیم و من داشتم براش انابل تعریف میکردم و مو هامم عادت دارم موقع خواب میریزم بالای سرم چون بلنده و موقع خواب اذیتم میکنه پسر عموم که رو مبل نشسته بود و داشت با گوشی ور میرف اومد رو زمین بالای سرم نشست و موهامو ناز میکرد منم ازش میپرسیدم چیکار داری میکنی جوابی نمیداد منم ندید گرفتمشو یه مدت بعد خوابمون برد فرداش تو بازی نوبت افتاده بود به پسر عموم و باید یه یار انتخاب میکرد که با گروه مقابل مسابقه بدن منم نمیخواستم انتخابم کنه رفتم تو کمدش قایم شدم که انتخابم نکنه ولی اومد از تو کمد درم اوردو منو انتخاب کرد و بعد اون یجور مهربونی نگام میکرد موقع رفتن بت خونه خودمون که منو مامانم تو اتاق تنها بودیم مامانم گف با پسر عموت بهت خوش گذشت؟ منم گفتم نه گفت مگه تو از پسر عموت خوشت نمیاد؟ من گفتم ازش متنفرم رفتیم خونمونو یکی دوماه بعد رفتیم باغمون که دور تا دورش کوهه و شهری نزدیکش نیست و ادمایی که اونجا زندگی میکنن همشون فامیلای دورو نزدیکمونن با پسر عموم تنها رفته بودیم بالا کوه من و مامانمم کلا ترژ از ارتفاع داریم و من وقتی رسیدیم بالای کوه پایینو که نگا کردم سرم گیج رفت و حالم بد شد میخواستم بیهوش بشم که هم. نجا نشستم پسر عمومم که منو اونطوری دید دستمو گرفتو باهام حرف میزد که حواسم و پرت کنه میخواستم بدونم که من الان باید چه رفتاری باهاش داشته باشم؟
با سلام . بهتره در این سن که احتمالا نوجوان هستسد از رابطه عاطفی با این فامیلتون اجتناب کنید که احتملا ادامه رابطه به صلاح نیست و به رابطه جنسی ختم میشه. مهمه که منظورتون واضح به طرف مقابل بگید. موفق باشید.
ببین
اول از همه خوش به حالت
چیزای نداشتم تو این زندگی
خوب ببخشید داستان چی عشق
عشق عجیب نیست
عشق عشق عشق چیز بدی هم نیست ولی چیز جالب و خوبی هم نیست
اگه تو عشق ببری ک عالی
اما اگه ببازی قلبت خرد نمیشه از بین میره……………..
من خودم رابطه های زیادی داشتم و بدترینشون شکست عشقی اگه بیوفتی توش اعتمادد ب همه کم تر و کم تر میشه و راه نجاتتم اینکه یکی دستتو بگیره خلاصه
سنت زیاد نیست برا رابطه ی جنسی فیزیکی
چون خیلی روت تاثیر میزاره عزیزم
پس حتی اگه هم میخوای باهاش باشی تا سن قانونی صبر کن و تا اون موقع دوست باشید بدون رابطه عاطفی ب صلاحه خودتم هست
شاید باورت نشه اما من از تو هم کوچک ترم فقط 11 سالمه عاه
ولی این چیزی ک برات نوشتم حاصل درسایی که تو زندگیم یاد گرفتم هست حتی اگرم غلت باشه تجربه زندگی هر کی متفاوته پس حرکی ی راه حل داره و همشو میشه امتحان کرد
بدون بیشتر ادما از جمله خودم درکت میکنیم..
سلام من عاشق پسر داییم شدم من 13 سالمه واون کس که عاشقش شدم 15 سالشه 2 ساله عاشقش شدن خیلی دوسش دارم و روم نمیش بهش بگم عاشقت شدم عاشق باباشم شدم اگه اون تو عروسی زبونم لال تو پرس تو شادی نباشه اونجا اصلا بهم خوش نمیگذره کمکم کنید نمیتونم اسمم بگم چون شاید شنید بعد شر میشه
سلام من ۱۳سالمه و عاشق یک پسر ۱۵ساله شدم چند وقت پیش به من گفت که عاشقمه و منم گفتم عاشقشم تصمیم گرفتیم تا آینده برای هم صبر کنیم و میخوام بدونم که من به این عشق میرسم؟
والا علم غیب نداریم 😐🗿
سلام خب شاید اتفاقات زیادی تا اون موقع بیفته که قطعا نظرتون رو دچار تغییراتی میکنه پس به خودتون قول قطعی ندید
من 16سالمه و با یه دختره ۱۲ ساله رل زدم ولی نمیدونم کارم اشتباه یا ن لطفا کمکم کنید ممنون
معلومه کا کارتون اشتباههه! چرا کودکی و آینده ی یک بچه ی معضوم رو خراب می کنید ! شما خجالت نمیکشی اون جای خواهر کوچیکترتونه!
اون باید سرش گرن بازی و درسش باشه نه این چیزا هنوز بچست!
مطمئنا کارتون اشتباهه و این کارتو تموم کنین و به خدا توکل کنین که در آینده موفق باشید از لحاظ عاطفی..
سلام من دخترم ۱۳ سالمه من عاشق یه پسری توی مجتمعمون شدم اون خوش قیافست و همسن منه راستش من خیلی درس میخونم و اصلا وقت این چیزا رو نداشتم که با پسرا حرف بزنم و …. خلاصه بچه مثبت هستم تابستون امسال من با دوستم توی مجتمع میگشتیم که اونو با دوستاش دیدم و اولش اصلا بهش فک نکردم ولی کم کم که بقیه حرفشو میزدن و راستش اکثر دخترای مجتمع روش کراش دارن و منم بهش کم کم فک کردم و عاشقش شدم دخترای زیادی توی مجتمع دوسش دارن اما من به جوره دیگه دوسش دارم همش بهش فکر میکنم و همش دلم میخواد ببینمش اصلا باهاش حرف نزدم و تاحالا باهاش از نزدیک نزدیک حتی چشم تو چشم هم نشدم اما اون واقعا خوبه اولش زیاد بهش فکر نمیکردم تا اینکه یه روز به خواهرم گفتم من از این پسره خوشم میاد و اون شروع کرد برام تعریف کردن (خواهرم از من کوچیک تره ولی برعکس منه یعنی هرچقدر که من مظلومو مودب و درسخونم اون شیطون و زبون درازو…)
خواهرم برام تعریف کرد که : منو دوستم قایمکی حرفای اون پسررو شنیدیم که به دوستش میگه من عاشق یه دختری ام و اون مثل بقیه دخترای مجتمع نیست که با پسرا لاس بزنه و فقط دل منو برده .خواهرم میگفت دقیقا مشخصات منو داده به دوستش و مطمئنه که منم . خواهرم تعرف کرد که اون پسره همیشه درباره من به دوستش میگه و هی میگه : اره عشقمو امروز دیدم و …
و منم از اون شبی که خواهرم این حرفارو به من زد من عاشقش شدم بدجور همش میاد تو ذهنم
تا اونجایی که خواهرم و دوستاش میگن تا حالا با دو نفر رل زده ولی الان فک میکنم تنهاعه . راستش منم بعضی اوقات که میبینمش از نوع رفتار و نگاهش احساس میکنم که منو دوست داره ، الان دیگه باور دارم که دوستم داره و منم دوسش دارم
والدینم اونجوری نیستن که هی مراقبم باشن و گوشیمو چک کنن و عادی ان(: چون میدونن من اهل این کارا نیستم :))(( خیالشون راحته
من الان نمیدونم چیکار کنم نمیدونم با پسره صحبت کنم یا چی فک میکنم پسره برای اینکه میدونه من از اون دخترایی نیستم که قبول میکنم با پسرا باشم به من چیزی نمیگه
اخه تاحالا موقعیتی هم پیش نیومده
خلاصه من بدجور عاشقش شدم هر دیقه دارم بهش فکر میکنم از ذهنم نمیره بیرون ما هفته پیش قرار بود اسباب کشی کنیم و من داشتم کم کم دق میکردم از ناراحتی و دلتنگی که اگه دیگه پسررو نبینم چیکار کنم ولی خداروشکر همینجا نزدیک خونه ی پسره تونستیم به خونه پیدا کنیم و الان خیالم راحته ،یعنی در این حد
الان واقعا نمیدونم چیکار کنم روشو هم ندارم که بخوام به پسره بگم واقعا نمیدونم چیکار کنم ولی فراموشش نمیتونم بکنم
لطفا راهنمایییم کنین ممنون🙏
به نظر من که رفتار هاتو یه جوری کن که به دونه دوسش داری ولی بهش نه گو تا خودش میاد میگه
سلام من ۱۱ سالمه و از ۸ سالگی عاشق پسر دختر خالم که الان ۱۷ سالشه شدم و ازتون یه کمک می خواستم
چون من واقعا برام خیلی سخته که برم و احساسمو بهش بگم و چون که مامان و بابام روی رابطه و رفتار من با پسرا خیلی خیلی حساسن به اونا هم نمی تونم بگم و چون داداشم با اون دوست صمیمیه تقریبا هر ماه یه بار می تونم ببینمش و چند بار که باهاش تنها بودم سعی کردم بهش بگم ولی نشد. واقعا باید کنم به نظرتون ؟
خیر
سلام به نظرم شما اگه الان بگین به کسی مطمعن باش بهت میگن سنت کمه همینطور که به من گفتن یکم دیگه بزرگ تر که شدید شاید دیدی اون هم عاشقتون بود حداقل بزار ۱۸سالت شه میدونم سخته ولی طاقت بیار بعد اگه پدرتون زیاد عصبی نیس به پدرتون بگین ولی اگه مادرتون زیاد عصبی نیس به مادرتون بگین اگه هم با داداشت راحت تری به ایشون بگین با هر نفر از اعضای خانواده راحت تری بهشون بگو بعد کم کم به بقیه البته ممکنه بعدش هم مشکل دیگه ای پیش بیاد ولی سعی کن براشون بجنگی البته اکه عاشق واقعی بودی و حست از بین نرفت البته نظر خودتون خیلی مهمه من اینجوری به شما پیشنهاد میدم
عزیزم واقعا شما سنت خیلی کنه کلا نمی تونی مفهوم عشق رو بفهمی شاید پسری که الان دوسش داری بعد چند سال ازش متنفر بشی چون تو این سن احساسات بر منطق غلبه می کنه
سلام من ۱۶ سالمه از ۱۲ سالگی عاشق دختر عموم شدم اون ۱سال از من کوچیک تره
اما اون ۷ سال پیش به من گفت عاشقمه اما اون موق بچه بودیم من خر گفتم نه ولی الان خیلی عاشقشم دیوانه وار اما اون از اون موقع اخلاقش
خیلی تعقیر کرده خیلی میترسم بهش بگم
چون اگه به کسی بگه به معنی واقعی کلمه اباد میشم شما بگید بهش به گم چه حسی دارم
اگه هیشکی نفهمه و مطمئن باشی اونم به کسی نمیگه و در آینده هم کسی متوجه نمیشه بهش بگو اما حد و حدود را رعایت کن که مورد توجه دیگران قرار داده نشی و هم گناه نکنی
سلااام
من یک دخترهستم 12سالمه😊 من عاشق یک پسری شدم💏ک پسرخاله امه، اون۱۴ساله شه😇هرموقع می بینمش یا فکرشو می کنم بیشتر عاشقش می شم😷
ب دوستمم گفتم ولی.. کمک زیادی بهم نکرده چون تو فامیل شون پسر ندارن و خوشش از پسرا نمیاد😱اوممم ی بار تو واتساپ ی استوری گذاشتم ک چندتا شیشه بود نوشته بود ب کدومش نیاز دارین پسرخاله ام جواب داد گفتش همدم😃 نفهمدیم منظورش چی بود ولی احساس کردم اونم ی حسی بهم داره ولی… من با ی کلمه این احساس و نمی تونم قطعیش کنم اوممم ولی امیدوارم ب خاطر سنم نباشه
چون من دوسش دارم😘💏
عزیزم وقتی عاشق یکی میشی هر کاری میکنه هر حرفی میزنه فکر میکنی اونم عاشقته باور نکن توهمه
منم تجربش کردم😂
سلام من 11یا دوازده سالم بود تو کلاس زبان عاشق یه دختری شدم هر روز بهش فکر میکردم اما نمیدونم اون منو دوست داشت یا نه تا چند وقتی به این فکر افتادم تا عشقمو بهش بگم تا 1سال نمیتونستم فراموشش کنم و کم کم دیگه داشتم از خودم متنفر میشدم و از خودم بدم می اومد و خشم جای عشقمو گرفت و یادم رفت
سلام من ۱۶سالمه و دخترم من از ۹سالگی عاشق پسر عمم بودم اما اون موقع نمیفهمیدم عشق چیه فک میکردم یه حس بچگانه زودگذره ولی رفته رفته این حس پر رنگ تر شد و من بیشتر عاشقش شدم و خیلی روش حساس بودم اما از دور کنترلش میکردم و میدونستم که به هیچکی علاقه مند نیس بعد نوروز سال قبل به دختر داییم که خیلی باهاش صمیمیم گفتم که بهش بگه دوسش دارم و اون گفت وهیچ مخالفتی نکرد و ما باهم رل زدیم حدود سه ماه رل بودیم ولی من اون موقع گوشی نداشتم بعد اون رفت سربازی و من گوشی خریدم بعد حدود یه ماه رل بودیم یبار که داشتیم چت میکردیم گفت ما هیچوقت نمیتونیم بهم برسیم و کات کردیم و گفتم دیگ پیام نده ولی اون بازم هر چند وقت پیام میداد بعد یه شب کلی چت کردیم کلا با هم دیگ تموم کردیم بعد اون پیام نداد تا اینکه اون نامزد کرد من به ظاهر میگفتم دوسش ندارم ولی از قلبم خیلی دوسش دارم تا اینکه یه روز بعد نامزد کردنش دیدم بهش محل ندادم خواست سلام بده روشم نگاه نکردم و با یکی رل زدم اونو خیلی دوسش دارم ولی خاطرات پسر عمم هم نمیتونم فراموش کنم بیشترم بخاطر اینکه پسر عمه مه و همیشه میبینمش کمکم کنید بتونم فراموشش کنم چند روز دیگ نامزدیشه داره جلو من عروسی میکنه اصلا حالم بد میشه بهش فک میکنم
سلام من دخترم و ۱۳ سالمه و تقریبا یه ۲ ماه پیش با یه پسره رل زدم که ۱۴ سالش بود ،خیلی بهم ابراز علاقه میکرد و عشقم صدام میکرد ، من اولش باور نمی کردم که اون عاشقمه و بعدش باور کردم و خودمم دیوانه وار عاشقش شدم . بعد یه ۲ یا ۳ هفته دیدمش و رفتیم یه جای خیلی خلوت ، گفتنش خیلی سخته ولی بهم دست درازی کرد…الان فکر نکنید من خواستم !اصلا اینجوری نیست من اونجا داشتم گریه میکردم و سعی میکردم از خودم دفاع کنم اما اون کار خودش رو میکرد …! می خوام روراست باشم و حقیقتو بگم که برای شما پیش نیاد ، اون حتی دست کرد تو یقه ام ! دخترا تورو خدا زود اعتماد نکنید! خیلییییی خطرناک هستن بعضی از پسرا
من بعد این اتفاقا هنوزم دوسش دارم و هر روز بخاطر دلتنگی گریه میکنم
ما الان کات کردیم چون مامانم و مامانش فهمیدن!
این پسر میتونست کارای دیگه هم بکنه با من ! پس به همه اعتماد نکنید و با روح و جسم خودتون بازی نکنید.
من دختر ۱۲ سالم من عاشق پسر عموم که ۱۸ ساله است شدم
سلام من پسری 15 ساله هستم از یکی خوشم اومده به نظرتون به خونواده اطلاع بدم ؟
نه
سلام هنوز سنت خیلی کمه اگه به کسی بگی بدون شک بهت میگن بچه ای همینطور که دارن به من میگن پس شما اشتباه منو تکرار نکن صبر کن بزرگ تر شی و اگه دیدی واقعا حست واقعیه و طرف دوست داره به خانوادت بگو البته نظر خودتون مهمه دخالت نکرده باشم
بشین پیش خانواده ات بگو مادر یا پدر به مادر بگی بهتره بگو من میدونم سنم پایینه ولی فکر کنم دارم عاشق و احساساتی میشم میشه بهم مشاوره بدین بزار تا اونا بگن قبل این حرفات بهترین برخوردو با خوانوادت کن به مدت چند روز تا هم عاشق شدنتو بروز بده هم عاقل شدنتو
سلام چون سنتون کمه قطعا مورد سرزنش و تحقیر قرار میگیرن حالا بستگی به خانوادتون داره که همراه باشن و بتونن درکتون کنن یا نه ولی اگه اصلا لجوج و غیر قابل صحبت کردن باشن به خودتون ضربه میخوره پس شرایطو بسنج.
این حسا زود گذره من خدم با ینفر بودم ک میگفتم این بره میمیرم اما الان حتی اسمشم یادم نی
باهات موافقم عشق در نوجوانی ناپایدار سعی کنید وقتتون رو تلف نکنید ولی یکی مثل من عاشق واقعی میشه من از ۱۴سالگی عاشق همسرم بودم و تا الان که ۳۵سالمه عاشقشم مواظب روابطتون باشید رابطه دوست دختری و پسری خیلی خطر نامه توصیه می کنم سمتش نرید
ولی خب منکه باهم فامیل هستیم و از سه چهار ساله دوتامون عاشق همیم با اینکه انقدر داریم سختی میکشیم باز هم روز به روز بیشتر همو دوس داریم و عشقمون واقعیه من تحقیق کردم که میگم واقعیه حسم چیکار کنم
سلام دوستان میشه کمکم کنید
من پسری 13 ساله هستم که از دوازده سالگی عاشق یه دختری شدم که خیلی از چیز هامون مثل همه مثلا ماه تولدمون، گیم مورد علاقمون، سلیقمون و…
من یک سال ازش بزرگترم
من قبل از اون عاشق یه دختری بودم که متوجه شدم هوسه
من خیلی چیزا در موردش میدونم (مثلا میدونم قبلا با یکی بوده ولی کات کردن، شمارشو دارم ولی چون خودش اینو نمیدونه بهش پیام نمیدم، محل زندگیشو میدونم، میدونم چند سالشه، روز تولدشو میدونم و…)
همش تو فکرشم اصلا نمیتونم از فکرش در بیام و در مورد اون مقالهای که در مورد عشق یا هوس نوشته شده بود رو خوندم و من هم یه کاری براش کردم که شاید بقیه پسرا منو مسخره کنن ولی اصلا اهمیت نمیدم من برای اون کردم
یه چیزی من رو خیلی نگران کرده من برای درسش این چند وقت خیلی بهش کمک کردم و چند روز آخر مریض شده بود هر روز حالشو ازش میپرسیدم خیلی مهربون بهم جواب میداد حال منم میپرسید ولی آخرین بار که ازش پرسیدم فقط گفت خوبم بعد رفت
خیلی نگرانم کمک کنین لطفا
سلام عزیزم این حس های عاشقی از سن 12 تا 15 سالگی عشق های زود گذر هستن که تو اون سن شما هر دختر خوشگلی ببینید عاشقش میشید
ممنون بابت پاسخگویی تون
بله این رو میدونم و تجربه کردم اما این بار فرق داره و یک حس دیگه نسبت بهش دارم
من الان حدود 6 ماه میشناسمش و حدودا بیشتر چیز هارو در موردش میدونم
(ما سلیقمون، ماه تولدمون، نوع حرف زدنمون، رفتار با دوستامون، نمرات درسیمون و… مثل همه یعنی یه چیز خیلی عجیبیه)
(حتی این اخیرا من به خاطر درسم میخواستم یکم کمتر تو یه گیمی آنلاین شم و فردای اون روز رفتم که اینو توی توضیحاتم بنویسم که دیدم دقیقا همون روز اون هم مثل من به خاطر درس نوشته که کمتر آنلاین میشم یا حتی یک بار دیگه که من توی یه ساعتی از شب آنلاین شدم و دیدم که اون هم همون موقع آنلاین شده)
باورم نمیشه که آنقدر شبیه به همیم
حالا یه سوالی داشتم که در کامنت قبلی گفته بودم که آخرین بار دیدمش یجور دیگه رفتار میکرد خیلی نگران شدم و احساس کردم یکم ازم دور شده احساس خیلی بدی دارم حتی باز هم بعد اون برای یه کار دیگه رفتم پیشش و باز هم مثل قبل باهام رفتار نکرد ولی نکته عجیب اینجا هست که من در یک جا بهش پیام دادم (که دختر و پسرای دیگه هم اونجا بهش پیام دادن) برای همه ی دخترا قلب گذاشت، برای پسرا فقط گفت ممنون اما برای یک پسر دیگه (که یک چیز جالبی نوشته بود) قلب گذاشت:( و برای من هم (که متن خیلی ساده ای نوشته بودم) یه ایموجی لبخند و گل گذاشت
من هنوز بهش نگفتم دوستش دارم کی بهش بگم؟
چون تولدامون نزدیک همه و ۱۲ روز فاصله داره به نظرتون ۶ روز از تولدش گذشت بهش بگم؟
خواهش میکنم جواب بدید
کامنت بالایی هم برای منه و این ادامشه
بهش بگو
سلام من در فضای مجازی با ی پسری اشناشدم ک ۳سال ازخودم بزرگتره من۱۶سالمه من خیلی دوسش دارم حسمون دوطرفه هس مایکسال پیش باهم رل بودیم امابنا ب دلایلی مجبورشدیم کات کنیم و بعداز۹ماه دوباره اومدوگفت نمیتونم بی توزندگی کنم و اینا و الان ۲ماهه ک رل زدیم خیلی مهربونه خوشگل و خوشتپه پولداره اخلاقش عالیه سوال من اینه ک ایامیشه مجازی عاشق شد؟ایاعشق مجازی واقعی هس یا نه؟لطفا کمکم کنید ک اگ عشقمون واقعی نیس فراموشش کنم
سلام من عاشق دختر خاله ام شدم من 16 سالمه اون 15 سالشه ولی نمیدونم اون عاشق من شده نمیدونم چیکار کنم ؟
برو بهش بگو ک دوسش داری عاشقش شدی
سلام من ی پسر ۱۵ سالم عاشق ی دختر ۱۵ ساله بودم که خیلی با هام خوب بودیم همیشه باهام حرف میزدیم الان ۲ روزه ک مُرده
اگ باباش ببینه سر قبرش میرم باهام دعوا میکنه هر شب میرم سر قبرش گریه میکنم دارم دیوانه میشم. 💔💔💔😔😔
عزیزم😔
😔💔😭
😔😔😔😔😔😔یکی بگه چه کن از فکرش درام
داش ناموصا ناراحتم کردی تاحالا چنین چیزی رو ندیده بودم😔
😔💔 به مامان بابام گفتم میگن ….
فراموشش کن
همش ب فکرم هستن دارم دیوانه میشم ی راه حل بدید هر روز سر قبرش خودم میزنم 💔😔😔😔😔😔
عزیز دلم..
خود زنی و آزار رسوندن به خودت نمیتونه اون دختر و برگردونه..
مطمئن باش اون جایی هست که باید باشه..
اگر به خدا اعتقاد داری بدون که خدا آرامش و امنیتِ همه خلایقش رو فراهم میکنه..
اگر هم به خدا اعتقاد نداری..
باز هم اینو بدون که نه زندگی و نه مرگ کسی بی دلیل نیست..
با حالِ روحیِ خوب و آرامش برو..
اما بهتره خیلی نری و ذهنت و درگیرش نکنی..
چون اینطوری نمیتونی تلاش کنی و موفق بشی تا روح معشوقت خوشحال باشه!
ای وااای عزیز دلم خدا رحمتش کنه ناراحت شدم😔🖤
وای!! 😖😢خدا رحمتش کنه
بمیرم برات😔
حتما حتما به یک روانشناسِ متبحر سر بزن پسر خوب
دلم برات می سوزه
سلام من ۱۵ سالمه جنسیتیم دختره اولین بار که عاشقش شدم ۷ سال پیش بود و فقط اون موقعه یه بچه بودم و زود فراموش کردم اما بعد ۷ سال دوباره عاشقش شدم اون ۲۹ سالشه و پسر عممه سرش خیلی حساسم فکر اینکه الان دختری کارشه یا دست کسی بهش بخوره اعصابم میده هرشب گریه میکنم براش هرشب باهاش چت میکنم و میخوام بهش بگم ولی نمیتونم دلم هر ثانیه براش تنگ میشه
به نظرتون چجور احساساتم رو بهش بگم؟ لطفا کمکم کنید که حال خوبی ندارم
بهش غیر مستقیم بفهمون
مثلا حساسیت روش رو بهش نشون بده
بهش غیر مستقیم بفهمون
مثلا حساسیت روش رو بهش نشون بده
سلام وقتتون بخیر متولد ۱۳۸۸ هستم جنسیتم دختره پدر و مادرم طلاق گرفتن در حال حاضر من با مادرم زندگی میکنم و خانواده همسر مادرم تصمیم گرفتن منو به برادر شوهر مادرم بگیرن ولی من راضی نیستم چون خیلی اختلاف سنی داریم و هم دوسش ندارم بعد زن برادر شوهر دومی مامانم یه برادر داره که متولد ۱۳۸۱ هستش منو دیده و خوشش اومده ازم منم از اون خوشم اومده و به خواهرش گفته که شمارمو بهش بده ولی خواهرش گفته نمیشه مادرش ناراحت میشه و حتی اونو به برادر شوهرم میخوان ببینم چی میشه بصبر بعد من موضوع بردار شوهر مادرم نخواستم زن برادر شوهر مامانم به مادرش گفته برای برادر شوهرم زن میخوان بعد اینکه داداشش این حرفو شنیده بهش گفته دیگه شمارشو بده گفته هنوز وایسا ببینیم چی میشه حالا خانواده شوهر مامانم فک میکنن من به برادر شوهر مامانم اوکی دادم بعد خودم به زن برادر شوهر مامانم پیام دادم و گفتم که از داداشش خوشم میاد بعد گفت تو که اونو تو گوشی دیدی گفتم آره ولی اتفاقی هستش گفت این موضوع برادر شوهرم هم هست اگ نبود یه جور دیگه حالا من چیکار کنم که بعد از تحصیلم باهاش ازدواج کنم یعنی اونم ب این زودی ازدواج نمیکنه یعنی چند سال میکشه که شرایطشو داشته باشه از چه طریق به پسره بگم که دوسش دارم یا اصلا خواهرش راضی هست لطفا جواب بدین
ناموصا خودت قاطی نکردی 😂😂😂😂
👍👍👍👍
ترجمه پلیز🤣
تو الان باید به فکر ایندت باشی….:)درستو بخونننننننن تا به یه جایی برسی سنتم اصلاااا مناسب ازدواج نیست😐😐😐
بابانفهمیدم اسن
سلام وقتتون بخیر من ۱۵ سالمه جدیدا انگار ب
یشتر پسرایی که میبینم ازشون خوشم میاد اصلا یه حس خاصی نسبت به پسرا پیدا کردم انگار یه موجود ناشناختن برااام و همش تو فکرم بهشون فکر میکنم و کاملا گنده شدن و دارم دیوونه میشم تو ذهنم دیگه نمیتونم دیگه خسته شدم همش فکر این و اون یبار عاشق این یبار عاشق اون نمیدونم چیکار کنم فقط میخوام از این وضعیت درام میخوام تو ذهنم فکر هیچ کس نباشه چیکار کنم؟
من از ۱۱ سالگی خوشم میومد از یکی از فامیلامون اخه باحال بود منم خوشم میومد اما الان بزرگ تر شدیم و من مطمئعنم بخاطر سنمه اخه از وقتی رفتم تو ۱۵ سالگی خیلی بهش فکر میکنم خیال میکنم باهاش ازدواج کردم 😂😂خلاصه کلی رویل میبافم و با خودم میخندم هر وقت خواهرمم میبینه منو میگه به چی فکر میکنی خجالت بکش 😄😄 تازه من یبار انقد رپرو بازی در اوردم به مامانمم گفتم 😐مامانمم گفت از کجا معلوم بهش دختر بدم تازه اون بد بخت ۱ سال از من بزرگ تره خلاصه تصمیم گرفتم این احساس الکی و بچه گانه رو ترک کن وقتی داستان های شما رو خوندم پشمام ریخت 😁 فهمیدم خیلی ها مثلا منن و مطمئنن بخاطر سنه خشگلا زیاد خودتون رو در گیر نکنید انشاالله به موقعش 😉😉 آرزوی خوشبختی برای نواجوانان و اینده سازان آینده کشورم ❤
سلام خوبی ؟ . میشه بگی در هفته چند بار بهش تکست میدی و میری پیشش . آخه منم مثل تو ام و نمیتونم فراموشش کنم
سلام میشه بگی چجوری مدیریتش کردی و چند بار در هفته میبینیش . میاد خونتون خودش؟ . آخه منم مثل تو ام . نمیتونم از فکرش در بیام
سلام خوبی ؟ ، میشه بگی چند بار در هفته میبینش آخه منم مثل تو همش تو فکرشم
باهاش چت هم میکنی؟
منم همینطور😂
به نظرمنم اره
سلام من۱۴سالمه و دارم میرم داخل۱۵سال و من عاشق یک پسری شدم که دقیقا یک سال و چند روزی ازم بزرگ تره البته این عشق از سه چهار سال پیشه و هم اون منو دوس داره و هم من اونو دوس دارم یعنی عشق دو طرفس ولی بدبختی اینجاس که یکی از فامیلای دورمونه و اخلاق مامانش اصلا خوب نیس دختر خاله منم عروس ایشون هستن و پارسال که دختر خالم عروس شده بود ماهنوز باهم بازی میکردیم تا اینکه یک روز برای من یک خواستگار پیدا شد و به اصرار داییم قرار شد بیاد ولی وقتی که مرتضی شنیدش خیلی ناراحت شده بود و برای همین عشق بین ما دو تا اشکار شدش و مامانم فهمید به من گفت باید فراموشش کنم ولی خب من چون عاشق واقعی هستم خیلی تحقیق کردم که میگم عاشق واقعی هستم و مرتضی هم همینطورتا امسال همش مامانم میزد تو سرم که چرا بهم نگفتی ولی من دقیقا همون روزا تو فکرش بودم که به مامانم بگم ولی با این برخورد مامانم امسال میدونستم اگه بهش بگم مامان من نمیتونم فراموشش کنم و باهاش یک رابطه ای برقرار کردم خیلی عصبانی میشه ما امسال از طریق فضای مجازی توی یک گروه خانوادگی که دختر خالم تشکیل داده بود و شوهر دختر خالم یا داداش مرتضی هم بودن و فقط ما چهار نفر بودیم و دختر خالمو شوهرش هم میدونن که من مرتضی رو دوس دارم و داخل اون گروه بهم حس مونو گفتیم تا یک شب مامانم گوشیمو دید و دعوام کردو بهم گفت دیگه باهاش رابطه برقرار نکنم دختر خالمم تحدید کرده که دست از سر من برداره فکر کرده که دختر خالم منو وادار کرده که عاشق مرتضی بشم ولی این فکر مامانم اشتباه هست و ما خودمون از اول همو دوس داشتیم الان نزدیک یک ماهه که مامانم باهام دوباره سر سنگین شده و همش تحدیدم میکنه اگه فراموشش نکنم به بابام میگه و اگه بابام بفهمه منو میکشه من انقدر زجر کشیدم که توی این یک ماه چند بار پشت سر هم مریض شدم و یک بار که انقدر حالم بد شد تا لب مرگ رفتمو برگشتم الان هم خیلی حالم بده هم افسرده شدم و هم مریضی جسمی گرفتم البته من به مامانم حق میدم که قبول نکنه چون اول که مامانش خیلی اخلاقاش بده و اگه من عروسش بشم دست از سرم برنمیداره و اذیتم میکنه ولی من با این کنار میام و برام مهم نیس و یکی اینکه وضعیت مالیشونم خوب نیس ولی خب ماهم وضعیت مالیمون خوب نیس ولی به نظرم مامانم زیادی داره خود خواه میشه همش میگه اونا در حد ما نیستن تو لیاقطت بیشتر از ایناس حتی هزاران بار گریمو دیده دیده که دارم ذره ذره آب میشم ولی اگه بخام یکم حرف بزنم میگه تو زبونت داراز شده حتی نمیتونم بگم مامان شما در مورد من دارین اشتباه فکر میکنین من یه دختر بد نشدم همون دختر قبلم همش احساس میکنه من چشم دنبال پسراس و همش بهم تیکه میپرونه دیگه دارم دیوونه میشم هم من و هم مرتضی دوتامون حالمون اصلا خوب نیس لطفا بگین دیگه باید چیکار کنم و چجوری با مامانم حرف بزنم که دست از اذیت کردن من بکشه اصلا مامان من اخلاقاش اینجوری نبود که یهویی عوض شد بعضی موقع ها تو دلم میگم شاید من بچه واقعیشون نیستم که ایمجوری باهام برخورد میکنن ولی الان مامانم داره هر کاری میکنه که منو منصرف کنه حتی دیگه به مرتضی گفتم فراموشم کن و وقتی فهمید که برای چی گفتم گفت اشکال نداره من تا تهش باهات هستم انشاالله که مامانتم راضی میشه تازه هنوز مامان خودش نمیدونه اگه مامان خودشم بفهمه شاید مث مامان من بد برخورد کنه ولی میخام وقتی مامان من راضی شد قبل از خدمت آقا مرتضی به مامانش بگه که عاشق شده و بعد بره خدمت که خیالمون ازاین بابت راحت باشه چون اگه خیالش راحت نباشه نمیتونه تو خدمت طاقت بیاره لطفا شما هم نظرتون رو بگید چیکار کنم
ایشالا که بهش میرسی منم به اونی که میخوام
helloمن ۱۶ سالمه و ۲۵ تا رل دارم اما بین اینها فقط از یکیشون خُشم میاد و اونم منو دوس داره ولی نمیدونم جرا ب من اعتماد نداره و مدام گوشیمو چک میکنه درحالی ک میدونه جز خودش با ۲۳ نفر دیگه هم تو رابطه هستم
کم کم داره رفتارش با من عوض میشه و روز ب روز نسبت ب من بی میل تر میشه
ترس از دست دادنش داره منو دیوونه میکنه
میشه که کمکم کنید از نگرانی در بیام و دوباره
توجهش رو ب خودم جلب کنم؟
ممنون میشن
من ۱۶ سالمه و ۲۵ تا رل دارم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
تو باس همه اونا رو کنار بزاری و فقط اونی ک دوس داری رو نگه داری و بهش بگی دکمه همه رو زدم اینجوری دوباره عاشقت میشه
دل جای یک نفرع
فقط به عنوان یک دختر ۱۲ ساله که روحیات دختر ها رو میدونه میتونم بگم متاسفم برات
سلام من مهناز هستم نگاه کن من خودم عاشق کسی هستم که به من بی اعتناع هست ولی دوست عزیز شما ۲۴ تا رو ول کن و با یکی باش
25 تا رل داری😕
تو داری احساسات اون رل های دیگت رو پای مال میکنی
یکم به اونا فکر کن که بعد چه مشکلاتی براشون پیش میاد
حالم از امثال شماها بهم میخوره
واقعا ک…
همیشه یادت باشه اونی که بهت اعتماد میکنه یه قدم بالاتر از اونی هست که دوست داره پس فراموش کن فردا برات دردسر میشه
سلام جناب مشاور. خسته نباشید.
من دخترم ۱۵ سال سن دارم، از بچگی سعی کردم به سالم ترین حالت ممکن زندگی کنم، و تا سن ۱۲ سالگی به هیچ پسری حتی فکر نمیکردم، سن دوازده سالگی عاشق پسر عموم شدم که این عشق تا سن پونزده سالگیم بود، پسر عموم خبر نداشت از احساسم، سه بار خواستم بهش بگم ولی نشد البته پسر عموم نیومد، و من دیگه تلاش نکردم برای اینکه بهش بفهمونم، من تو این سه سالی که عاشقش بودم افسردگی بشدت سنگینی گرفتم در حدی دعوا خانوادگی شدیدی شد و تحدید شدم. حتی یکبار قرص خورم اما متاسفانه کارساز نبود، یکبار هم رگمو خیلی سطحی زدم.
من دختر مغروری بودم اما عشق من رو داغون کرد، سه سال پای یه عشق یه طرفه موندم جز افسردگی هیچی برام نداشت، من اجازه نمیدادم هیچ پسری غیر پسر عموم وارد زندگیم بشه ولی چند ماه پیش به یه پسر اجازه دادم وارد زندگیم بشه، کمکم کرد پسر عموم رو فراموش کنم، بعد چند وقت که بهش اعتماد کردم و فهمیدم پسر خوبی هست کم کم بهش دل بستم که اشتباه ترین کارو کردم، چند روز پیش تموم کرد رابطه رو و من به شکل خیلی بدی غرورمو شکوندم که برا آخرین صداشو بشنوم، هم غرورم شکست هم دلم شکست هم الان من موندم، غرور شکستم، دنیای خودم، تنهاییم و افسردگیم و فکر خودشکی کردنم که روز به روز بیشتر میشه، دیگه موندم چیکار کنم.
داغونم، من آدم ساده ای بودم نباید با خودم اینکارو میکردم.
فکر خودکشی همه جامو فرا گرفته😓😭
سلام من پسری ۱۷ ساله من یکی رو از بچگی دوست داشتم الان به این سن رسیدم بهش گفتم اونم به من گفت برای همین خیلی خوشحال بودم بیشتر عاشق شدم نمیدونم یک روزی بیا بگی من از اول نمیخوادم وقتی این حرف زده داغون شدم هروز چشم پرو از اشک هستی شب ها بیدار روز ها خسته من افسوی گرفتی نمیدونم دختر که از بچگی دوست داشتم یک روز بیا خیانت کنی الان با پسری دیگر رفت من اینجا مردهم زنده شدم
سلام من ۱۱ سالمه و عاشق یه کسی شدم ک ۱۲ سالشه هنوز حتی ب یک نفر هم نگفتم میترسم مثل سگ استرس و بغض دارم اگه مامانم پیشم نبود میزدم زیر گریه ولی من پسرم و خیلی ضایس ک بخوام با یه دختر ک یک سال ازم بزرگتره باشم اصلا شرایط خوبی هم نداریم من همدانم اون تهران قدش از من بلندتره قیافه اش هم ب بزرگتر میخوره ولی من قد کوتاهم بدبختی اینه ک مامانم هم ازش متنفره واقعا نمیدونم باید چیکار کنم الانم تا یه هفته فقط مامانم پیشمه بعدشم میرم همدان الان من کوهی از استرس و دردم نمیتونم احساساتمو کنترل کنم و تا الان کسی باهام راجب اینجور چیزا صحبت نکرده حتی فکر نمیکنم اون ب من علاقه داشته باشه خودم میدونم با پسرای دیگه ایه ک خیلی بهتر از منه ولی من دنبال راهی نیستم ک باهاش باشم چون میدونم غیر ممکنه ولی نمیدونم الان باید چیکار کنم و چجوری واقعا الان بیشتر از هر زمانی نیاز به راهنمایی دارم از اینکه عاشقشم مطمئنم چون کلی مقاله خوندم و دیدم دقیقا همونجوریم ولی حتی یک درصد هم احتمال نمیدم به من علاقه داشته باشه خیلی اعتماد به نفسم پایینه و الان نمیدونم باید به کی بگم واقعا و نمیدونم باید ازش دل بکنم یا نه واقعا خیلی گیج شدم امشب بدترین شب عمرمه یه کوهی پر از استرس و درد و سختی و ناراحتی و حس پوچی و کم بودن و کوچیک بودن رو دارم تحمل میکنم ولی نمیدونم باید چیکار کنم لطفا کمکم کنید همین الان که دارم مینویسم چشام پر اشکه لطفا کمکم کنید ترو خداااااااااااا
با سلام
یه مقاله کامل در مورد فراموش کردن عشق در سایت هست شاید بهتون کمک کند.
سلام من ۲۰ سالمه یه شب که لبه ساحل داشتم والیبال تمرین می کردم پنج دختر ازم خواستن که باهام بازی کنن منم قبول کردم من از اول تا آخر حواسم به یکی شون بود که از همه با ادب تر و هم اون بامن صمیمی تر بود ولی من هیچ شماره هیچی ندارم که باهاش صحبت کنم و یکم آروم بشم اگر میشه یکی بهم بگه چطور فراموشش کنم
با سلام
دوست عزیز در دسته بندی عشق در این مورد مقاله خوبی کارشناسان نگارش کرده اند
من عاشقه یکی از پسرهای فامیل شدم که از من دو سال بزرگتر هست من نوجوان هستم چگونه می توانم نظر او را به خودم جلب کنم
باهاش صمیمی شو اولین قدم
بنظرم ولش کنی بهتره تو این سن حساس رفیق فکرتو درگیر نکن تو ۱۱ سالته بعدشم اون دختره تهران هست تو همدان.
من 12 سالمه وعاشق یه پسر ک 19 سالشه شدم اون پسره دوست شوهر ابجیمه ینی پسر عموم من می ترسم بهش بگم چون یه موقع به پسر عموم ینی شوهر آبجیم بگه ک ابروم بره من خیلی دوسش دارم اما نمیدونم ک اونم منو دوس داره دارم دیونه میشم اینقد ک فکرای الکی میکنم واقعا دوسش دارم شب و روز براش گریه میکنم حتی الان ک دارم مینویسم اشک از چشمام میاد نمیدنم باید چیکار کنم کمکم کنید کاش میشد بهم پیام بده بگه منم دوست دارم من دوسش دارم از فکرم بیرون نمیاد کاش اون بهم ی بار هم ک شده پیام بده، حتما درکم میکنید!
لطفا کمکم کنید.
خیلی ممنونم 🙏🏻
سلام من ۱۷ ساله هستم
من همیشه میگفتم عشق چیه اصن پسر یعنی چی
من عاشق هیچ پسری نمیشم ، من در طول عمرم عهد میبندم به هیچ پسری وابسته نشم
و عاشق نشم و ازدواج نکنم
بگم که دختری مذهبی هستم
و اصلا به هیچ پسری علاقه ندارم
همیشه اینا حرفام بود
ولی عاشق یه نفر شدم با دیدنش
حتی جلوش سعی میکردم طوری رفتار کنم که اصلا نگاهم بهش نیافته و از طرفی خودمو نشون بدم
نمیدونمنگاهم کرد یا نه
چون ما هر دو مذهبی هستیم
اون پسری خوبیه منم دختر خوبیم
با هم فامیلیم
ایشون دانشجوی رشته پزشکی و منم کنکوری تجربی
نمیدونم حس میکنم دوستش دارم
حتی در دفتر ارزوهام نوشتم که بهش برسم
میخوان احساساتمو کنترل کنم چونکه باید اول از همه به هدفم فکر کنم و درسم
ولی می ترسم یه وقت عاشق یکی دیگه بشه
یعنی به نظرتون چیکار کنم؟
سلام علیکم
خواهر منم مذهبی هستم و ۱۳ سالمه و از خیلی وقته عاشق پسر عمم ، که مذهبی هستن شدم …. ایشون بهم نگاه میکنه و لبخند میزنه ، حتی تا الان یک بار روم غیرتی شده …
اما واقعا نمی دونم بهم حسی دارن یا نه…
اوایلش خیلی کم کم شروع شد ، از مهر سال ۱۴۰۰ ….
اول کار به یکی از دوستان گفتم و ایشون گفت یک حس دوران نوجوانیه که فراموش کنی بهتره ؛ منم سعی کردم با مشغول کردن ذهنم همه چیز رو فراموش کنم اما نشد….
این رو هم عرض کنم که همه چیز از یک خواب شروع شد ؛ من قبل از این خواب به هیچ وجه به ایشون فکر نمیکردم ….
تا اون خوابه …
توی یکی از خواب ها ، ایشون داشت نماز میخوند و چون یک نشانه از وجود خدا درش بود به واقعیت خوابم و حرکات خود ایشون بیشتر ایمان آوردم….
اگر میشه لطف کنید، راهنمایی کنید.
متشکرم
سلام منم دخترم ومذهبی
ولی طرف مقابلم مذهبی نیست و میشه گف یجورایی از فامیلامونه
دقیقا برای منم از یه خواب شروع شد
حتی قبلشم به اون فکر نمیکردم
وقتی خوابه رو دیدم از خواب پاشدم همش گریم میگرف میگفتم خدایا من چمه
همینطوری گذشت هر روز گریه هام بیشتر شد هعی کله روزو شبو بهش فک میکردم گریه میکردم خب خیلی واسم سخت بود
ماه چهارم بود فک میکنم دیگه نتونستم تحمل کنم بهشون تو مجازی گفتم ولی اون با من برخورد بدی کردن ……گفتن که من تو این خطا نیستمو….
دیگه الان روم نمیشه ببینمشون یکبار که خونه عمم بودم ایشون هم هی میومدن میرفتن انگار که میخاست بیاد جلویه من که اذیتم کنه و حرصم بده
الان نزدیکه هشت ماهه که اینطوری شدم
اگر دیدمش چجوری باید رفتار کنم؟؟چون مطمائنم اون به طور غیر مستقیم میخواد اذیتم کنه…..
بخدا خسته شدم از این احساسم
سلام، من ۱۴ سالمه و عاشق دختر عموم شدم که ازم چند ماه کوچک تره. اما تقریبا دیر به دیر همدیگرو میبینیم. من باید چی کار کنم؟
سلام من امروز رفتن خانه ی مادربزرگم که خاله ام آماده بودن من از شبش می دانستم ولی صبح که رفتم دیدم پسری که دوستش دارم نیامده اون پسر خاله ی ناتنی من هست من به او علاقه شدیدی دارم چند سال پیش که کلاس دوم بودم آمد سرم را بوسید و همش دنبال فرصتی بود ازم خاستگاری کنه بعد یک روز نشسته بودم اون آمد بغلم نشست دستش را انداخت دور من جلوی جمع آرام پیشم گفت من بدون تو نمی توانم زندگی کنم بعدمن رفتم بعد ۱ و۲ سال موقع نهار که تمام شد اومد پیشم نشست داشتن درباره ی چیزی صحبت می کردن من گفتم چی بعد اون برام شعر خواند گفت امشب شب عشق همین امشب را داریم و…. جلوی جمع بعد همش داشت با خواهرش نگاه من میکرد بعدالان من ششم تمام کردم نه به من پیام میده نه وضعيت هایم را می بینه نا هیچی من ۱۴ سالم هست اونم ۲۰ سال من دارم دیوانه میشم می خواهم باهاش صحبت کنم پیام بدم نمی دونم چی بدم میشه راهنمایی کنید
جواب بدین خواهشا
شماها دنبال رابطه اید ولی از نظر من تو این سن دردسره من اینکارو کردم باعث پشیمونی شد اون رفت ب خانوادش گفت و نزدیگ بود منو واقعا از روزگار حذف کنه
من فقط دیگه ترجیهن دنبال هم صحبت با جنس مخالفم ک اونم سخت پیش میاد ولی…..
از نظر من عشق بد نی ولی دردسر و مسعولیت داره کاره سختی تو این سن ها پس توصیه میکنم بجای عشق و رابطه فقط باهاشو هم صحبت شو و هم درد\;
سلام من عاشق پسری به اسم ارمین هستم و در محلم زندگی میکنه من دیروز بهش گفتم آرمین من دوستت دارم البته به دوستم گفتم بگه که او در جوابش گفت من دوست ندارم و یکی دیگه دوست دارم من جلوش گریه ام یهو شروع به گریه کردم الان میشه بگید چیکار کنم ؟؟؟
با سلام
این پست حتما بخوانید
چگونه کسي را که دوست داريم فراموش کنيم؟ 2 گام و 11 راهکار حیاتی
سلام وقت بخیر، من دختر 17سالمه وعاشق پسری شدم 25سالشه وفامیل دوروالان یک ساله کع من ایشون رومیشناسم، وقتی میدیدمش حس میکردم بهم علاقه داره والان چند وقت که ندیدمش ونمیدونم چه حسی داره بهم.. اما از نظر سطح خانوادگی، مالی، باهم یکسان نیستیم من همیشه دعامیکردم که اگه خیر وصلاحوباهاش خوشبختمیشم بهم برسیم… بعضی وقتاهم کع میخواستم فراموشش کنم ی اتفاقی می افتاد ی حسی تو دلم ایجاد میشد ومن دوباره بهش فکر کنم.
خواهش میکنم بهم بگین من باید ایشون رو فراموش کنم یانه؟؟ وهمین جوری امیدوارم باشم که ی زمانی بهش میرسم لطفا بهم بگین 🙏🏻ممنون میشم
منم دقیقا شبیه تو ولی من ۱۶ سالمه اون ۲۱ سالش و اینکه من از وقتی ک یادمه از ایشون خوشم میآمد عشق جدیدی نیست
ولی دقیقا شرایط تورو دارم از هیچ لحاظی باهاش تفاهم ندارم وضع مالی و خیلی چیزای دیگه ازم پایینتره. وقتی میدیدمش احساس میکردم بم علاقه داره با حرفاش و رفتاراش ولی الان که یکی دوساله خیلی ندیدمش نمیتونم بفهمم چقدر مثل قبله یا اصن احساسات و حرفاش واقعی بودن یا الکی و دعا میکنم اگه صلاحه بشه و منم اصلا نمیتونم فراموشش کنم خیلی عم خواب ازش دیدم حتی بعضی وقتا که بهش فکر نکردم اومده تو خوابم واسه همین فکر میکنم اونم بهم حس داره و فکر میکنه
سلام جناب مشاور من یه پسر هستم حدود 14 سالمه من به دختر دائیم علاقه شدید دادرم واینکه اونم من رو خیلی دوست داره اون یک سال از من کوچک تره ولی خب من حالا دیوانه شدم مغزم خیلی درگیرش هست نمیخام فراموشش کنم چون بهش علاقه دارم فقط از نظر شما این علاقه درست هست یا خیر
اینا همش چرته😂😂😂
ت فک کن
سلام جناب مشاور.من یه دختر ۱۸ ساله هستم و از ۱۲ سالگی به پسر عمم که الان ۲۸ سالشه علاقه دارم ولی میدونم که این علاقه اشتباهه و حتی الانم از اینکه دوسش دارم ناراحتم پسر خیلی خوبیه ولی خانواده هامون تو یه سطح نیستن.رفت و امدمون تو این چند سال بیشتر شده و بلااستثنا هر هفته خونمونن و خیلی با هم صمیمی هستیم و کلی گپ میزنیم ولی میخوام از این حس خلاص شم به نظرتون چیکار کنم؟!
سلام من هم ۱۲ ساله هستم وعاشق پسر عموم که۲۰ ساله هست شدم
نمیدونم منو دوست داره یانه
خانواده ما مذهبی هست وارتباط نزدیک هم نداشتیم من وقتی که میبینمش خیلی خوشحال میشم
ولی اونها الان ساکن شهر دیگری هستن
خیلی دوست دارم ببینمش
همه میگن کنترل کنید مراقبت کنید
خب چطوری کنترل کنیم ما هم میدونیم باید کنترل کنیم
اما چطوری باید دیگه از کسی خوشم نیاد؟ واقعا اذیت دارم میشم سر این چیزا
دقیقا درسته
تموم حرفای داخل این مقاله رو خوب بخونید متوجه میشید من ۱۹سالمه
عشق یه چیز عادیه علاقه اینا همه بوجود میاد
من خودم توی بدترین شرایط زندگیم وابسته یکی شدم اونم مجازی
پشت کنکوریم ۷ماه با یکی بودم اونم پشت کنکوری
گذاش رف گف بعد تیر میایم
الن اون درسشو میخونه من اینور دارم هر روز میمیرمو زنده میشم
رفتم روانشناس فایده نداش روانپزشک بازم فایده نداش
هرروز دلم براش تنگ میشده دیونش بودم با اینکه هزار نفر بهترز اون میخواستن منو ولی نمیتونسم قبول کنم
حتی توی ی ماه ۳تاخواستگار داشتم ۲تاشون دانشجو پزشکی
ولی حالم بهم میخورد بجز اون به کسی دیگ فک کنم
حتی النم همین وضو دارم
بخدا آدم تا خودش نخواد هیچ وقت نمیتونه کسیو فراموش کنه عاشق شدم یکی مث اعتیاد میمونه همین خواسی فراموش میشه نخوایم نمیشههه
سلام من ۱۳ سالمه و فکر میکنم خوشم از یه پسر میاد که ۱۴ سالشه
نمیدونم واقعا خوشم ازش میاد یا نه ولی همش بهش فکر میکنم
به نظرتون باید چیکار کنم بفهمم دوسم داره یا نه
تو یه کلاس زبانیم
تویه کدوم شهرین
واقعا درک میکنمت عزیزم ولی منم همین مشکل رو دارم روم نمیشه بهش بگم
سلام من یه دخترم و قبلا عاشق شدم ولی هیچ وقت احسایم رو بهش نگفتم چون کسی که دوستش داشتم گفت که میخواد بره خارج ازدواج کنه و منم کلا استعداد خیلی خوبی در نشان ندادن احساساتم دارم طوری که وقتی که خیلی از درون ناراحتم صدام در نمیاد ولی گریه نمیکنم جلو بقیه و حتی خیلی ها ازم سوال میکنن تو اصلا گریه هم می کنی؟ به خاطر همین اونروز وقتی این حرفش رو شنیدم عین یه جوک بهش خندیدم و گفتم چه باحال ولی از درو ن ریختم و بعد از اینکه از پیشش رفتم تا دو سه ماه حالم بد بود ولی کسیچیزی نفهمید و من دیگه ارتباطم رو باهاش قطع کردم و فراموشش کردم چون اون هم مثل من هدف خودش رو داره و الان شش سال از اونموقع میگذره و من دوباره عاشق شدم ولی باز هم نمی خوام تا وقتی خودش بهم نگه بهش بگم و هیچ کس از عاشق شدنم اصلا خبری ندارهحتی دوستام نمی دونم چیکار کنم نمیتونم بهش بگم و احتمالا دوباره نابود میشم بخاطرش به همین دلیل دارم رو خودم کار میکنم که دوباره فراموشش کنم ولی حالا فهمیدم اون هم منو دوس داره چون بهم گفت حالاوچیکار کنم جواب مثبت بدم میاد خواستگاریم منفی بدم که کلا همچی منتفی میشه لطف میکنید کمکم کنید. (。◕‿◕。)
سلام ستاره بامن دوس میشی
اره میتونیم باهم دوست بشم (。◕‿◕。) (◉‿◉)
لطفا بگید که چطوری باید فراموشش کنم؟؟؟؟
اصلا نمیشه خیلی سخته
سلام
من دختر ۱۵ ساله هستم عاشق ۱۷ ساله شدم باهم فامیل هستیم .
ولی میخوام فراموشش کنم ،میشه بگید باید چیکارکنم تا از یادم بره و فراموشش کنم یا دیگه عاشقشش نباشم؟
ببین عشق به این سادگی ها از بین نمیره💔
شاید بگی همه چی تموم شد و… اما اگه ی بار دیگه ببینیش یا صداشو بشنوی همه چیز تغییر میکنه
من خودمم مثل خودتم😢 ی زخم خورده و..💔
سلام من ۱۴سالمه و پسری که دوسش دارم۲۰
سالشه.
پسر عمم هستن ایشون.
نمیتونم بگم عشقه یانه …
حس گذرایی هم نیست تقریبا نزدیک سه ساله که متوجهش شدم.
این احساس هر روز به من کمک میکنه فرد بهتری باشم.
مثل خودش موفق باشم…درس بخونم..کتاب بخونم…که موقع بحث باهاش کم نیارم…خیلی ناخودآگاه داره من رو تکامل میده..من از روزی که متوجه این حس شدم خودم رو بیشتر دوست دارم،زندگی رو بیشتر دوست دارم،به آینده امیدوارم ترم…
واقعا تا به اینجا هیچوقت باعث حال بد من یا خدایی ناکرده پسرفت یا افت تحصیلیم نشده..
خودم حس میکنم برای اینکه این احساس، احساس منتطقی و متداومیه باعث رشد هر دونفرمون میشه…مامانم دیشب میگفت فقط یک درصد به این فکر کن انتخاب اون تو نباشی اون موقع میدونی چه ضربه ای میخوری..اما من متوجه حس اونم میشم.. خیلی چیزا گفتنی نیست…احساس کردنیه…مثلا وقتی تو جمع نشستیم و یهو نگاش میکنم و متوجه میشم خیلی وقته به من زل زده..باهمه سردو خشکه ولی تا میخواد بامن صحبت کنه مهربون ترین ورژن خودشو به نمایش میزاره ..همیشه سعی میکنه منو بخندونه و وقتی میخندم محو خنده هام میشه…دخترعمم میگفت اکثر مواقع وقتی بحث تو میشه ازت دفاع میکنه.. من به درستی این عشق شک ندارم…اصلااا…هیچوقتم بیخیال کسی که باعث رشد و ترقی من شد نمیشم…فقط میخواستم بدونم حسی که سه ساله تداوم داره بعد ها هم ادامه داره یا مربوط به این سن نوجوانی و ترشح هورمونای مزخرفیه که توی این سن ترشح میشه ؟؟
فکر کنم لازم باشه بگمم که عشق آتشین نیست یه حس آبی ملایمه همیشه همراهه..
عزیزم منم همین حسو به یه نفر داشتم اونم 5 ساااال
منم بعضی مواقع نگاه خیرشو رو خودم حس میکردم
حتی در صورتی که وقتی می خواستم باهاش حرف بزنم نمیتونستم به چشماش نگاه کنم
ولی این چند وقت آدم دیگه ی شدم وقتی فهمیدم یکی از بهترین رفیقام که از کوچیکی باهاش بزرگ شدم بهش حس داره انگار منم گذاشتم اون بهش برسه
به این عشق پایان دادم
نمیدونم چرا
سلام من ۱۲سالمه و عاشق پسر دوست بابام شدم اونم ۱۲سالشه من خیلی دوسش دارم نه مامانم میدونه نه بابام نه خود پسره♡ من کامل میشناسمش خیلی درس اخلاق ادب تازه کمربند مشکی تکواندو هم داره
میگم که همه چیش بیسته👌🏻
اما نمیتونم به نزدیک نرین دوستم هم بگم نمیدونم چه مرگمه گند زدم تو درسام نمره ی ریاضیم افتضاح شد
لطفا تا بقیه امتحان هامو گند نزدم بگید چیکار کنم
دارم دیوونه میشم
#لطفا#کمکم #کنید
این فقط یه احساس که در این سن معمولا اتفاق میفته و به نظر من بیخیال شو فعلا و بچسب به درس ات گلم
نظر من اینه که تو این سن بچسبی به درسات بهتره .
منم همینطور
سلام شما سعی کن وقت درس خوندن بهش فکر نکنی منم دقیقا دارم همینطور میشم ولی مشکل من خیلی جدی تر از ایناس و ایندم در خطره شما هم چون هنو سنت کمتره به هر کی بگی قطعا میگه بچه ای بزرگ میشی یادت میره منم از ۱۱،۱۲سالگی عاشق شدم ولی هنوز هم دوسش دارم اونم خیلی خیلی زیاد در حد جنون ولی خب بازم باید تحمل کنم شما الان سعی کن درستو بخونی و اینطوری که شما گفتی سختی هات کمتر میشه تنها چیزی ممکنه گیر بدن بهت سنتونه چون هم سنوسال همین ممکنه مامان و باباتون بهتون بگن ولی الان سعیتوبکن درستو بخون ولی که به سن۱۸سالگی رسیدی به یکی از اعضای خانوادت بگو و کم کم به همشون بگو ممکنه یکم سختی برات پیش بیاد ولی خب باید تحمل کنی اگه واقعی دوسش داری البته شاید شما به اون سن رسیدی فراموشش کنی البته باز هم نظر خودت مهمه ولی من چون چند سالی ازت بزرگ ترم و یکمی تجربم بیشتر بود تجربه های خودم گفتم که اشتباه منو تکرار نکنی
سلام
من عاشق شدم جز پدر و مادر خواهر برای دومین بار عاشق شدم .
با یکی هم نه با سهالی چهار نگاه
ایا حرکت عاطفی من درست است؟
من فقط نامش را میدانم و انشایی خیلی دوران با این دختر
نه سن میدانم نه چیزهدیگه نام ونشانشو میدانم .یک بار نزدیک بود من رو باتری کمان واقعی بزنه،این ها حرف اضافه است اصل مطلب:در ابتدا عاشق وی شدم ،سپس عاشق دختر دیگری شدم ،سپسش عاشق این شدم باز،ایا عشق اینگونه صحیح است؟ولی همه جوره کنه روانی کرده عاشق شدم بددد
سلام من ۱۵ سالمه..راستش من یه سال قبل از طریق فضای مجازی با یه پسری اشنا شدم ۱۷ ساله خیلی خوب میشناختمش و با اینکه مجازی بود اما میشناختمش..بعد یه مدت فهمیدم عاشقش شدم …اونم بعد چند ماه عاشق من شد اما من اصلا نمیخواستم وارد رابطه شم و گفتم نه شاید فک کنین دیوونه م ولی واقعا عذاب وژدان دارم وقتی وارد رابطه ایی شم خلاصه من از همه جای شبکه های مجازی رفتم که پسره رو فراموش کنم ما تو یه گروهی بودیم که یه پسر همسن خودمم بود خلاصه اون گروه هیلی خوب بود نه اهل رل بودن نه … اون پسره قبل این ماجراها اومد پیوی من خیلی خجالت میکشید خلاصه با زور گفت که عاشق دوستم شوه کمکمش کنم منم قبول کردم اما خیلی دعوا شد تو گروه و.. خلاصه بینش دوستم که اصلا از پسرا خوشش نمیاد بهم خورد اینم بگم که دوستم از اون پسره بزرگتر بود خلاصه این پسر که دوستم بود عشق و رل نه هاا دوست
این واقعا ناراحت بود چون دختره فهمیده بود عاشقشه و .. دوست پسره لو داده بود بهش
خلاصه منم وقتی دیدم حالش خیلی بده منم درد خودمو بهش گفتم و باهم تصمیم گرفتیم عشقامون رو فراموش کنیم
من فراموش کردم اصلا اصلا هیچ حسی به اون پسر ۱۷ یا ۱۶ سالهه ندارم اما این پسری که باهاش دوست بودم این دوستم رو انگار نتونسته خوب فراموش کنه نمیدونم دقیق والا ولی خب همیشه ارومش میکردم و… حالا بعد اینکه اونو فراموش کردم با اینکه میدونم منو این پسری که باهاش دوستم اصلا نمیتونیم باهم باشیم هم از نظر اینکه نمیتونم وارد رابطه بشم و از نظرم گناهه هم یه خاطر یه سری دلایل اما حالا..یه ذره حس بهش پیدا کردم نمیخواام بیشتر عاشقش شم تروخدا بگین چیکار کنم؟اینم بگم درس هردومون خیلی خوبه اما خب..نمیخوام عاشقش باشم چون بهم نمیخوریم ..شایدم بخوریم…ولی به هر حال نمیخوام قلبم بشکنه چیکار کنم؟
سلام
وای خدا انگار داستان خودم بود😭😭😭
منم درست مثل تو گیر کردم دست این پسر اگه میشه کمکم کنید لطفاً
هم عاشقشم هم مومن بد جور چند بارم گفتم تموم بشه ولی خوب جواب سربالا میده
خدایا انگار داستان منه
فاطمه هم تو منو درک میکنی و هم من تورو اگه این مطلب دوباره دیدی بقیه داستان بگو تا منم بگم یا شاید تونستیم به هم کمک کنیم 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
سلام من چند روزه عاشق یک دختر شدم خیلی دوسش دارم من شانزده سالمه ولی اون یک سال از من بزرگتره خیلی بهش علاقه دارم دوست دارم آینده باهش ازدواج کنم خودم میدونم الان موقعه عاشق شدن نیست ولی اگه بگه بیا همرو ببینیم چی بهش بگم یا برم پیشش فقط مخوام عشق بینمون بمونه باید چکار کنم من اول خیلی بهش ابراز علاقه کردم روز اول رابطه تویی تلگرام تمام شد که میخواستم چهار روز بره شهرستان بهم گفت خداحافظ عشقم نفسم عکسش هم فرستاد برام گفت دلت واسم تنگ نشه میام الان چیکار کنم ؟؟؟؟؟من خیلی دوسش دارم سهم قلب منه اگه بله میمیرم کمکم کنید ممنونم ؟ نماز ها هم میخونم اونم هم مومن هستم چادری منم هم هستم چیکار کنم عشق بینمون بمونه کمک ممنونم
خاک تو سرت نماز میخوانی و رابطه نامشروع دون زنا داری
تو اینجوری هم حیا اون را کم میکنی هم آبرو شا میبری
تا دیر نشده توبه کن که رسوا نشی مطمئن باش اگه مال تو باشه بهش میرسی
درزم اگه دوسش داری بدان که اگه قسمتت نشد بعدا براش مشکل پیش میاد
از کجا میدونی منظورش اون بوده؟
خجالت بکش
چرا چرتو. پرت میگی چه ربطی به نماز داره دو نفر عاشق همن دوس دارن باهم رابطه داشته باشن نمازم بخونن به تو چه اخه
گناههههه
سلام من پسرم و ۱۴ سالمه و حدود ۲ ساله که عاشق دختر همسایه پایینیمون شدم که ۱۲ سالشه ولی هیکلش از من بزرگتره انگار ۱۸ سالشه دوستش دارم نمیدونم چجوری بهش بگم درآمدم که ندارم خواهرمم که ۱۰ سالشه دوست صمیمیشه همیشه باهاش حرف میزنه تو شاد شمارش رو دارم ولی میترسم بهش پیام بدم که دوسش دارم همش تو فکرشم روانی شدم نمیتونم فراموشش کنم دست خودم نیست من متولد آبانم کلا در یک نگاه عاشق میشم
نشانهها
۱- پستهای روبیکام رو همش رو لایک کرده
۲- وقتی دم در داشت به خواهرم حرف میزد به خواهرم گفت که داداشت خونست
۳- من بیرون بودم از پنجره یه لحظه من رو دید و رفت
۴- خونه تنها بودم در زد و با خواهرم کار داشت من در رو باز کردم من رو یه جوری مظلومانه نگام کرد انگار خجالت میکشید هیچی هم نمیگفت من بهش گفتم که خواهرم خونه نیست اونم آروم از راهرو رفت پایین
اینم بگم که من خیلی آدم خجالتیی هستم کلا هر غریبهای رو که میبینم سریعا فرار میکنم یه جای امن که منو نبینن
حتی از همین کسی که دوسش دارمم هروقت یه لحظه میبینمش فرار میکنم
چیکار کنم دست خودمم نیست گفتم که آبانیم و آبانیها هم در یک نگاه عاشق میشن دست خودم نیستتتت
عشق کیلو چنده من بهتون نصیحت میکنم قلبتونو زنجیر کنید نزارید احساساتون موجب بدبختیتون بشه و الان همه ی ما در سن ۱۵ و۱۶ سالگی همش تو فکر اینیم که بزرگ شدیم میتونیم هرکاری دلمون میخواد رو انجام بدیم و لی بنظر من هیچوقت عاشق نشید چون قلب انسان بازیچه دست یه مشت خر و گاو نیست که موچالش کنه بعدشم بندازش بیرون🙂🖤
👌🏻
من عاشق یه پسر ک چهارده سال ازم بزرگتره شدم من شانزده سالمه
بهش ابراز علاقه کردم ولی احساس میکنم دوسم داره نمیدونم والا
اصلا حوصله درس، و.. ـنیس من اونو خیلی دوست دارم بیش از حد
همیشه ارزو دارم بهم اس بده ولی اون نمیده میترسه من وابسته شم و بهش نرسم
حاجی عشقت جواب منفی داده داری میای این حرافرو میزنی
نمیدونم کی هستی و چی هستی
ولی اینو بدون ک عشق ی اسم مقدسه
واس خودت عاشق نشو کسی ک مجبورت نکرده
ولی تو در تحت هر شرایطی نباید بگی عشق کیلو چند
یَنی با این کلمه اسم عشق رو خراب میکنی
👌🏻
موافقم
سلام من چند روزه عاشق یک دختر شدم خیلی دوسش دارم من شانزده سالمه ولی اون یک سال از من بزرگتره خیلی بهش علاقه دارم دوست دارم آینده باهش ازدواج کنم خودم میدونم الان موقعه عاشق شدن نیست ولی اگه بگه بیا همرو ببینیم چی بهش بگم یا برم پیشش فقط مخوام عشق بینمون بمونه باید چکار کنم من اول خیلی بهش ابراز علاقه کردم روز اول رابطه تویی تلگرام تمام شد که میخواستم چهار روز بره شهرستان بهم گفت خداحافظ عشقم نفسم عکسش هم فرستاد برام گفت دلت واسم تنگ نشه میام الان چیکار کنم ؟؟؟؟؟من خیلی دوسش دارم سهم قلب منه اگه بله میمیرم کمکم کنید ممنونم ؟ نماز ها هم میخونم اونم هم مومن هستم چادری منم هم هستم چیکار کنم عشق بینمون بمونه کمک ممنونم
اخه شما چه رویی دارین دیگه
حق😂
سلام من فاطمه ام.۱۴ سالمه
به نظرم اصلا تو نوجوونی عاشق نشید
من ۵ سال عاشق یه پسری بودم که تو کلاس نقاشی باهم آشنا شدیم
اون هنوز منو دوست داره دلی من میگم الان که عاشق بشیم از درس.زندگی.شغل و آیندمون عقب میمونیم
این فرصت هاست که از بین میره وگرنه عشق که به موقعش و همیشه هست
گول عشق توی نوجوونی رو نخورید و فکر و ذهنتون آینده و درستون و شغل آینده و موفقیتتون باشه
…
سلام
دوستم چند روز است حالش خوب نیست .
من داستانش را براتون تعریف می کنم .
داستان از زمانی شروع میشه که من ۸ سالم بود اون زمان ما مهمون دوره داشتیم .
دختر هم سن نبود ولی بزرگ یا کوچکتر بود ولی پسر هم سن من خیلی بود .
یک روز سر بحث شد که من به یکی از پسر ها بهم می آییم برای من سوال شد یعنی کی را می گویند.
وقتی که فهمیدم دیگه موضوع تمام شد ولی از هفته بعد هر روز بهش نزدیک تر می شدم خودم نمی خواستم تا اینکه ۶ ماه گذشت و من یک حس عجیبی داشتم .
وقتی درباره عشق و عاشقی سرچ کردم.
متوجه شدم عاشق شدم .نمی دانستم چه کار کنم . وبعد سرچ کردم باید با عشق در این سن چه کار کنم .
نوشت عشق در این سن معنی ندارد و گذرا است .
بعد ۲ سال با یک سایت آشنا شدم که نوشت باید با عشق خود روبه رو شوید و اصلا بهش فکر نکنید ولی من هروز بهش فکر می کردم بعد اون روز من یک سال ندیدمش تو اون یک سال با آدم های جدیدی آشنا شدم ولی از عشقم کم نشد .
من اون زمان چیز های زیاد ازش فهمیدم .
یک روز دیدمش اون روز قلبم خیلی تند زد .
ولی دیگه خسته شدم از همه چی می خواستم عاشق آدم های دیگه بشم و هنوز خیلی دوستش داشتم .
تصمیم گرفتم برم بگویم استخاره کردم خوب آمد .
می خواستم بگم من ۴ سال تمام است دوست دارم. ولی دیگه سخته این عشق یک جمله بگو که من ازت دست بکشم .
ولی قبلش خواستم نظر مشاور را بدانم .
دوستم ۱۴ سالش و اون ۱۷ سال دارد.
ممنون میشم کمک دوستم کنید .
باتشکر🙏🏻
اگه دوسش داری خودت بهش نگو بذار بارفتار هات بفهنه یه جوری رفتار کن که دوسش داری نه خودتو بشکن نه خودتو زیاد بگیر
سلام خوبی؟ منم ۸ سالم بود عاشق شدم اونم ۶ سال الان کلاس هشتمم ….. پسر ادعا می کرد دوسم دارع اما خووو اجیم که ازش ۳ سال بزرگتره رو دوس داره … میخواست از طزف من به اجیم نزدیک شه الان بعض گلوم و گرفته لطفا … هر کس این پیامو میخونه برام دعا کنه فراموشش کنم …. اما نمیتونمم چون از ته دلم دوسش داشتم … عشق یه طرف سخته خیلیییی😥😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
دركت ميكنم خيلى سخته😞😞
خدا ایشالا بره زیر تریلی
بره زیر تریلی ! خوب دوستش نداشته بره زیر تریلی! البته درکش میکنم .
بیخودی خودتو ناراحت نکن عزیزم …اره عشق یک طرفه سخته ولی اینو بدون تو هنوز بچه ای حتی اون پسره هم هنوز بچه است و این ها همش احساساتی هستن که فیکه …خودتو اذیت نکن و به درس هات و خودت اهمیت بده و ب مرور زمان فراموش میکنی الویتت رو درس هات و البته خودت قرار بده
درکت میکنم
ولی اون پسر لیاقت تورو نداشته و بااین کارش اینو ثابت کرده
چون سنت زیاد نیست خیلی راحت میتونی فراموشش کنی
فقط کافیه ب خودت بگی تو میتونی
اگه میخای آزارش بدی برو با رفیقش رل بزن واز طریق رفیقش ضربتو بهش بزن
فقط یادت باشه ک تو میتونی
انشالله به زمین سرد بخوره
سلام جناب مشاور من پارسا هستم چهارده سالمه حدود ۴ ماه پیش به دختر همسایمون علاقه ی شدیدی پیدا کردم در حدی که اگه کنارم وایسه یا از کنارم رد بشه کل بدنم داغ میکنه واگه بخام باهاش صحبت کنم زبونم میگیره و در حدی دوسش دارم که هیج وقت از جلوی چشمام دور نمیشه
جناب مشاور نه پدر و مادر من خبر دارن و نه پدر و مادر اون خبری دارن اما خودش یه چیز هایی فهمیده
در کل سوالم ازتون اینه که :
توی سایت های گوگل نوشته باید با پدر و مادر خود مشورت کنیم ولی جناب مشاور من چه جوری می تونم به پدرم یا مادرم بگم که من از دختر همسایمون خوشم میاد
قطعا اونا حرف های منو باور نمیکنن
یا حتی ممکنه که دختر همسایمون به دردسر بیفته که من اصلا از این موضوع خوشم نمیاد
جناب مشاور دوست من بهم گفته که در هر صورتی من باید به دختر همسایمون این موضوع رو بگم حتی اگه عصبانی بشه
به نظر شما این کار درسته
سلام علیکم بزرگوار
به نظر من فراموشش کن تقوا داشته باش و از خدا بخواه کمکت کنه اگه قسمتت باشه مال تو میشه سعی کن آنقدر پیشرفت کنی که اگر مال تو بشه بهترین زندگی را براش بسازی
سلام جناب مشاور خوبید من وقتی کلاس پنجم بود عاشق یکی از فامیل هامون شدم الان ۳سال میگذره و من همش بهش فکر میکنم و الان کلاس نهم و وقتی که میبینمش قلبم انگار میخاد بیاد بیرون و یک حسی دارم وقتی هم که اون محل رو ترک میکنه من تا ۱ یا ۲ ساعت به در و دیوار خیره میشم حالم یک جوری میشه و دوستش دارم بنظرتون چکار کنم و میترسم به بهش بگم و هیچ کسی از علاقه من خبر نداره لطفا راهنمایم کنید
سلام. من ۱۶ سالمه. به دخترخالم که ۱۲ سالشه علاقه خیییییییلی شدیدی دارم. وقتی گفتم عاشقش شدم و گفتم اگه بزرگتر شدیم باهم ازدواج کنیم عصبانی شد. من واقعا نمیتونم اونو فراموش کنم. از وقتی که ازش پرسیدم و عصبانی شد هرشب دارم گریه میکنم. بهش میگم از الان همو دوس داشته باشیم ک در آینده ازداج کنیم. الان خونوادم خبری ندارن. ولی اون به مامانش (خاله من) گفت و خالم عصبانی شد ومنو نصیحت کرد. اما من با تمام این اتفاقات ک افتاده هنوز دوسش دارم. الانم ک دارم پیام میدم به شما دارم با گریه پی ام میدم. لطفا کمکم کنید. چه راهی هست ک من بهش برسم؟ لطفا مراحل رو توضیح بدین. نگین طبیعیه. کمکم کنید به دخترخالم برسم. ممنون. ممنون. ممنون. ممنون. ممنون. ممنون. ممنون. ممنون.
سلام شاهین احساسات تو قابل درک هست درواقع اون دختر خالهی تو الان اگه دوازده سالشه حتی نو جوان هم محسوب نمیشه پیشنهاد می کنم که در اینده اینو بهش بگی ممکنه که کمکت کنه و در ضمن کل احساساتی رو که بهش داری رو بهش بگو
سلام شاهین جان بهتر بود که بهش نمی گفتی و صبر میکردی .اما الان که گفتی سعی کن تا دیگه این موضوع رو با دختر خالت درمیون نزاری و اگر می تونی سعی کن تا این فکر رو از سرت برون کنی تا بتونی درس بخونی و موفقشی بخاطر این میگم چون ولین نفری که ضربه میخوره خودت هستی باز هم خودت میدونی
سلام اینطوری که شما دارین میگین به احتمال۹۰درصد عشقتون خیلی واقعیه تقریبا اتفاقی که برای شما افتاده مثل اتفاقی که برای من افتادس منم مامانم مخالفه که عاشق یه اقا پسری شدم از فامیلای دورمون و اون هم منو دوس داره ولی باز هم مخالفت خانوادگی این وسط اذیتمون میکنه ولی شما نباید یکراست به دختر خالتون میگفتی ولی حالا که گفتی یکم صبر کن چند سال دیگه یکم بزرگتر شی وقتی که بزرگ تر شدی بعد به خانواده خودت بگو و کم کم سعی کن تو این مدت دل دختر خالتو به دست بیاری بعضی دخترا مث بقیه نیستن که با گلو کادو خام شن دوس دارن اخلاقت خوب باشه و بعضی ها هم پول براشون مهمه ببین دختر خالت جزو کدوم دستس بعد از این سعی کن زیاد گریه نکنی منم این یک ماه اخر خیلی روم فشار اون همش گریه میکردم و الان توی این یک ماه دارم هزار نوع مریضی میگیرم و الان فقط به خاطر اینکه به اونی دوسش دارم قول دادم گریه نکنم گریم کمتر شده ولی همون بغض تو گلوم مونده شما ممکنه این وسط افسرده بشی ولی اکه واقعا دوسش داری تحمل کن البته بعضیا وقتی که بزرگ میشن همه چی یادشون میره شمام سعی کن تا۱۸یا۱۹سالگی بعد دست به کار شو البته بازم تصمیم خودت مهمه من فقط از چیزایی که دارم تجربه میکنم و اینا رو فهمیدم تجربمو براتون گفتم
سلام شاهین. اگه میخوای بهش برسی باید رفتار خودت را مورد توجه ان قرار بدی.
الان من عاشق دختر عمه ام هستم هم سنیم او مرا دوست دارد منم اورا دوست دارم خانواده هایمان هم می دونن. ما الان ۱۳سالمونه. من از ۱۰سالگی عاشقش شدم. اوهم همینطور،،، خلاصه رفتارتو به رخ خانواده اش بکش
سلام
من عاشق دختر فامیلم شدم که یک سال از من بزرگ تر هست😘
حس میکنم که اون هم من رو دوست داره
ما توی دو تا شهر مختلف زندگی میکنیم و میخوام از تریق اینستاگرام بهش پیام بدم
نمیدونم چطور و از کجا شروع کنم
لطفا کمک کنید🙏
با تشکر
سلام
سن شما چقدر است؟
متولد 84 هستم
متولد 84 هستم.
سلام من 14سالم است و روی پسری که یک سال از خودم بزرگ تر است کراش زدم وفکر میکنم اون منو دوست داره ولی فکر مکنم منودوست هم نداره نمیدونم چیکار کنم من 2ساله دوسش دارم
سلام خسته نباشید روزتون بخیر
من ۱۴ سالمه و شش سال هست که پسر فاملمون رو دوست دارم و۱۷ سالشه و الان خیلی علاقم بهش زیاد شده میشه کمک کنید چیکارکنم
من همیشه میرفتم خونشون
اما بعد از سه سال که دیدمش فقط یواشکی بهم نگاه میکرد سلام هم بهم نکرد
میشه کمکم کنید لطفا
سلام میشه بگی چه پوششی داشتی که بهت محل نداد شاید مذهبی باشه فامیلت و اون نگاه های یواشکی هم دست خودش نباشه موفق باشی اگه مال هم باشین به هم میرسین
من ۱۴ ساله و عاشق یه پسرس شدم لطفا کمکم کنید
این عشق در این سن فیکه خودتو اذیت نکن
به مرور زمان فراموشش میکنی اگر الویتت رو درس ات قرار بدی
لطفا کمکم کنید که بتونم فراموشش کنم
سلام. وقت بخیر
من ۱۴ سالمه و بد جور عاشق پسری شدم. هرکاری میکنم نمیتونم دست از دوست داشتنش بردارم. با اینکه میدونم رسیدنم بهش محاله نمیتونم فراموشش کنم. هر چقدر هم سعی کنم که فراموشش کنم تو یه جایی از دلم همش منتظرشم. خودمم میدونم که حسم بهش عشق واقعیه. هر پیشمه احساس خوشبخت ترین دختر دنیا رو دارم. ولی وقتی نیست تبدیل به یه دختر بی اعصاب میشم که حوصله خودشم نداره. وقتی نیست یه جای خالی تو زندگیم احساس میکنم که هیشکی نمیتونه اون جای خالی رو پر کنه. حتی تا حالا چندین بار به خودکشی فکر کردم. چون زندگی بدون اون برام دست کمی از جهنم نداره. ولی چون خودکشی حرومه نتونستم اینکارو بکنم. بدون اون نفسم بالا نمیاد. لطفا کمکم کنید. منو راهنمایی کنید خیلی گیج شدم
سلام
تا حالا چندین بار به خودکشی فکر کردم. عزیزم این حس ها طبیعیه لازم نیست خودت اذیت کنی این نیز بگذزرد
سلام تور خدا کمکم کنید من ۱۲ سالمه
عاشق ی پسر ۱۳ ساله شدم خیلی دوسش
دارم چهره اش به خدا جلوی چشمم خنده هاش همه چیش
دوس دارم فراموشش کنم
میدونم باید زوم نکنم روی زندگیم ولی
خیلی خوبه پسره اون دوسم نداره
ولی ی پسر دیگه ای هست دنبالمه
من دوسش ندارم
خب …
هه هه ..
ببخشید
ببین وقتی اون پسره دوست نداره ولش کن و درضمن تو هنوز بچه ای
حتی اون پسره هم هموز بچه اس و احاساتت فیک و دروغینه باور کن
بعد اونی که دوست داره و تو نداری این قسمت برام جالب بود
از کجا معلوم که اینی که دوسش نداری رو واقعا قلبی دوست داشته باشی هان؟
معمولا عشق با دعوا شروع میشه!
سلام. وقت بخیر
من ۱۴ سالمه و بد جور عاشق پسری شدم. هرکاری میکنم نمیتونم دست از دوست داشتنش بردارم. با اینکه میدونم رسیدنم بهش محاله نمیتونم فراموشش کنم. هر چقدر هم سعی کنم که فراموشش کنم تو یه جایی از دلم همش منتظرشم. خودمم میدونم که حسم بهش عشق واقعیه. هر پیشمه احساس خوشبخت ترین دختر دنیا رو دارم. ولی وقتی نیست تبدیل به یه دختر بی اعصاب میشم که حوصله خودشم نداره. وقتی نیست یه جای خالی تو زندگیم احساس میکنم که هیشکی نمیتونه اون جای خالی رو پر کنه. حتی تا حالا چندین بار به خودکشی فکر کردم. چون زندگی بدون اون برام دست کمی از جهنم نداره. ولی چون خودکشی حرومه نتونستم اینکارو بکنم. بدون اون نفسم بالا نمیاد. لطفا کمکم کنید
عزیزم
هیچ وقت به خاطر این مسائل فکر آسیب رسوندن به خودت نباش
سلام عزیزم منم الان در همین حالم کسی رو که دوس دارم منو دوست نداره و از رفیق صمیمیم خوشش میاد بنظرت باید خودکشی کنم؟
نه!
زندگی همینه باید دست بکشی من دارم تلاش میکنم از جنس مخالف دست بکشم تو عم میتونی فقط تلاش کن کمتر ببینیش
این حرف شما اشتباه هست
چرا ؟
چون این درست نیست که از جنس مخالف دست بکشین
این یک غریزه در انسان هست که میل داره با جنس مخالفش ارتباط برقرار کنه
من خودت 17 سالمه و عاشق یه دختری شدم که حدود 4 ماه از خودم کوچیکتره و همسایه هم هستیم ولی جدیدا اونا میخوان برن یه شهر دیگه و من دیگه نمیدونم کی دوباره می تونیم هم رو ببینیم. جالب اینه که اون میشه دختر دختر عموی بابام و پدربزرگ هردومون تو یه روستا هستن.
من بعضی وقت ها راجع به درس و… باهاش صحبت می کنم (از طریق رابطه فامیلی) ولی هنوز درباره عاشق شدنم چیزی بهش نگفتم خودمم این 4 سال هست که عاشقش شدم ولی نمیدونم که اون هم عاشقم هست یا نه ولی رفتارش باهام برعکس بعضی پسرای دیگه خیلی خوبه. راستش خودمم خجالت می کشم که بهش ماجرا رو بگم به نظرتون تا وقتی که از اینجا نرفتن چه کار کنم؟؟؟؟
من وقتی یازده ساله بودم فهمیدم یکی از پسرای فامیل خیلی دوستم داره و هی دختر عمه و گسر عمو هامو میفرستاد تا بهم بگن (با همشون 3 تا 4 ماه اختلاف سنی داریم) منم نمیفهمیدم اصن عشق کیه چیه! یه سال گذشت همسایه دختر عمم شدن یه من با دختر عمم خیلی صمیمی بودیم و من مرتب خونشون میرفتم یه روز خونشون بودم بهم یه پلاک گردن بند داد و گفت خودش برام خریده(دوتا قلب داخل هم بود) …… چون خیلی دوستش داشتم منم انداختم به گردنم بعد از یه هفته خونه عمم دیگم رفتم (پسر عمم با پسره پسر عمو هستن) اونجا وقتی اون رو به گردنم دید فهمید قضیه چیه( اون یه سال ازم کوچيک تره ولی قیافش بزرگه) گفت دوستش داری؟ منم گفتم گردنبندمو؟ اون گفت آره
منم گفتم خیلی گردنبندمو دوست دارم اون گفت کی بهت داده منم گفتم دختر عمم
منو برد یه جای خلوت و گفت اینو پسر عموم برات خریده
(اون تقریبا 2 سال ازم بزرگتره) گفتم راست میگی؟! اون جواب داد آره من خیلی تعجب کرده بودم! چرا دختر عمم باید بهم دروغ میداد؟! 3 روز بعدش رفتم خونشون و بهش قضیه رو گفتم خیلی ناراحت شد و گفت ببخشید خیلی دلم براش سوخت چون پسره بهم گفته آرزومه اونو بندازه گردنش حالا روزی که دختر عمم بهم داد فردا شبش یه مهمونی رفتیم که اون پسره هم بود.
من اعصابم بهم ریخت اون گردنبند خیلی برام عزیز بود نمیدونم چراا؟! نگهش داشتم ولی به گردنم ننداختم پسره فکر کرده که انداختمش دور
چندماه بعد رفتیم مسافرت اینقدر من بچه بودم که اصلا نفهمیدم اونا توش مسافرت هستن بعد از برگشت مسافرت هفته بهدش تنها رفتم خونه دختر عمم گفت که پسره بهش گفته به آروزم رسیدم و با من توی یه اتاق خوابیده، منم یه لحظه فکر کردم و بعد یادم افتاد که مغرب خوابم برده و من و اون توی یه اتاق خوابیدیم یه تلنگر به خودم زدم و گفتم بفهمم چجور پسریه
هر وقت من میرفتم خونه عمم (اکثرا خودم تنها میرم) دختر عمم یه کاری میکرد تا همو ببینیم به هر دلیلی که بود یه روز دختر عمم گفت که خیلی اصرار داره شمامو داشته باشه منم گفتم هیچ وقت بهش نده! اونم قبول کرد تا یه هفته بعدش توی گروه خانوادگیمون اومد منم یه عادتی دارم هر کی که میاد توی گروه سیوش میکنم و طبق عادت سیو کردم من 13 ساله بودم و یه چیزایی میفهمیدم و تقربیا متوجه عشقش شده بودم ولی اصلا بهش فکر هم نمیکردم تا یه هفته دیدم کلا استوری غمگین میزاره اصن یادم رقته بودم دوسم داره چون من اکثرا خوشم نمیاد به پسرا پیام بدم به دختر عمم گفتم چرا همش غمگین میزاره؟ اونم گفت که از خودش پرسیده که من دوستش دارم دختر عمم هم جواب داده نه و ناراحته یه هفته بعد وقتی که حسش رو فهمیده بودم واسه اینکه دختر عمم حرص منگ دربیاره اسم سپره رو توی گوشیش عوض کرده بود و پیام های عاشقانه یه دوست دختر پسرو برام فرستاد و گفت دوست دختر داره همون لحظه حسادت کردم ولی فهمیدم الکیه ولی بهش نگفتم که فهمیدم
دروغ چرا منم ناراحت بودم از اینکه یکی دوسم داره و وقتی فهمیده دوسش ندارم ناراحته نمی دونم چی شد چه کم کم حس میکردم خیلی دوسش دارم تا اینکه یه استوری پر معنا گذاشت منم جواب استوریشو دادم و با پیام های عجیبی روبه رو شدم نوشته بود
چرا منو سیو کردی
چرااا
چرا جوابمو نمیدی
دنبال شمارم گشتی؟
جوابمو بده
تو رو خدا جواب بده
من هیچی نگفتم فرداش عمم که پسر داشت میشد زن عموی پسره زنگ زد به مامانم و خیلی صحبت کرد منم با گوش تیز گوش دادم ولی هیچی نفهمیدم تا یه دفعه مامانم با عصبانیت اومد و بیدارم کرد و گفت تو با پسره رابطه داری؟ چندوقته به هم پیام میدین؟ هاا؟ و از این حرفا ازش پرسیدم چی شده گفت که مادر شوهرم بهم گفته که نوه من یعنی همون پسره با من رابطه داریم
من هر چی قسم می خوردم مامانم باورم نمیکرد و میگفت که مادر شوهر عمم گفته عکس از پیام هامون داره گفتم بیا به پیره زنگ بزن تا عکسا رو بفرسته من مطمئن بودم دروغه و قضیه دیروز که پیام داده بود رو گفتم و زنگ زد پسره گوشی برداشت و با تعجب زیااااد گفت اصلا منو دخترت با هم رابطه نداریم و این دروغه مامانبزرگم هست و الان من میرم و حلش میکنم بعد از 2 ساعت مادر پسره زنگ زد و با عذر خواهی بسیااااار گفت که دروغ داده بوده(مامان پسره از جريان پیام دادن پسرش خبر نداشت و مامانم هم چیزی نگفت) و فلان حرفا و ببخشید مامانم هم قبول کرد و پسره باز به مامانم زنگ زد و گفت که با مامانبزرگم خیلی خیلی دعوا کردم و خیالتون راحت باشه و نمیدونم چرا با این کارش عشق من به پسره هی زیاد تر شد..! مامانم گفت شمارشو پاک کنم و منم با گریه پاک کردم از اونجا به بعد خیلی دوستش داشتم مامانم فهمید از عشقم و تهدیدم کرد به هیچکش نگم و پسره هی ادم میفرستاد تا بفهمه دوستش دارم یا نه و منم بازیگر خوبی بودم گ خیلی خیلی خوب جلوه میدادم که اصلا هیچ عشقی بهش ندارم و به هر بهونه ای دوست داشتم به خونه عمم برم تا ببیمش و بابام نمیفهمید دوستش دارم می بردم ولی اکثر موقع ها مامانم مانع میشد از بار که میگفتم اصلا دوستش نداشتم از ته دلم گریه میکردم و میگفتم غلط کردم خیلی دوستش دارم…..! و شبا و بالشت خیس…
تا اینکه یه روز دختر عمم منو یه جای خلوت برد و بعد از مدت ها گفت میخوام درباره پسره باهات صحبت کنم من چشمام باز شد و اینبار گفت
که با هم رل زدن و خیلی همو دوست دارن همون لحظه دنیا روی سرم خراب شد ولی خیلی خودمو ریلکس گرفتم و خودمو از این موضوع شاد نشون دادم ولی حتی لباس تنم هم گریه میکرد باورم نمیشد دختر عمم میگفت مثل داداشمه اینبار انتظار داشتم دروغ بگه ولی رااست بود و گفتم میخوام بفهمم چقدر دوست داره اسکریم پیاماتون رو بفرست ولی در واقع میخواستم بفهمم پسره چی میگه گفته بودم ازش خواستم شمارشو بده به بهونه اینکه بفهمم براش چیا میزاره و دلم تاقت نیوورد و شنارشو حذف کردم و دوباره روزی ده بار خودمو لعنت میکردم که چرا حذف کردم بعد یه روز گفت شااید پسره دوست نداشته باشه دیگه نفرستاد دیگه داشتم میمردم باورم نمیشد (خانواده عمم اگه میفهمیدن دخترشون با یکی تو رابطه هست سرش رو تنش جدا میکردند گ منم به خاطر ترس از ابرو به داداشش گفتم به قول اینکه کاری نکنه گرفتم تا یه وقت همه بفهمن داداشش بگه من میدونستم با با اجازه خودم با هم رابطه داشتن و این حرفا ) داداشش کم کم منو راضی کرد که دختر عمم کات کنه منم البته از خدام بود واسه همین رو مخش کار کردم تا کات کنه همون روز اینقدر حالم بد که نصف روز فقط دستم میلرزید ولی اون روز گذشت دختر عمم از عشقش بیمار شد و دلم تاقت نیورد و بهش گفتم که به داداشش گفتم از اون روز دیگه باهام حرف نزد بلاکم کرد سرد شد باهام دنیا رو سرم آوار شد حس مردن رو داشتم و از بلاکی درم اورد هر چی پیام میدادم جواب الکی میداد داشتم از استوری هایی که میذاشت درباره رفیق میمردم تا یک ماه سردرد داشتم از بس گریه کرده بودم تا یه روز دلو به دریا زدم و گفتم که به خاطر خودش این کارو کردم و بهم گفت با خدا میسپارمت و نمیبخشمت من اینقدر دختر عمم رو دوست داشتم که وقتی با دوستای دیگش میدیدمش حسودیم میشد و ازشون بدم میومد دنیا دیگه برام تموم شده بود مثلا وقتی هممون جمع میشدیم دیگه اصلا محلم نمیذاشت و این داغونم کرد و یه ماه بعد برای دختر عمم خواستگار اومد جواب مثلت داد سعی میکرد باهام خوب باشه ولی نمیدونم چرا هر روز بهم میوفت اگه دنیا رووی زمین بیاد هرگز بهت اعتماد نمیکنم و من ذره ذره آب میشدم ار 42 کیلو من یه 36 کیلو رسیدم الان اون با شوهرش خوشه و باهام مثل یه غریبه که احترامش واجبه و از عشق نیست رفتار میکنه
الان خودمو به هر دری میزدم که پسره بفهمه دوسش دارم ولی فایده نداره دیگه حتی بهم نگاه هم نمیکنه نمیدونم چیکار کنم؟! توی همه مهمونی هایی که هست من همس کار میکنم تا حداقل ببینمش و تا شاید بهم نگاه کنه هر طوری شده خودمو جلوش سبز میکنم تا باهام حرف بزنه ولی هیچ…
سلام عزیزم
اشتباه بزرگ را خودت کردی می گذاشتی اون ها با هم رابطه داشته باشند و حساس نمی شدی و همه چیز را به مادرت می گفتی هیچ رفیقی مثل مادر نمیشه یه روز هم به دختر عمه ات بگو که چقدر دوسش داری و پشیمان هستی واقعیت از همه چیز بهتر است بگو هر چی پرداخت هست اگه او شاد است اگه دوسش داری باید خوشحال باشی بهتر در مورد پسره هم اون بیشتر از هر کس تو را دوست داره مطمئن باش او الان غرور دارد و غرورش اجازه این کار را نمی دهد بهت نگاه کند و بهت بگه دوست داره و خودت را خوار و خفیف نکن اگه پسری خیلی عاشق باشد حتی جرات نگاه کردن به معشوق خود را ندارد تو راه خودت را برو و شاد باش قطعاً نتیجه می بینی ولی اگه خودت را سر راهش هی سبز کنی و وانمود کنی عاشقی دیگر از چشمش می افتی
عزیز دلم چرا بهش نمی گی که دوستش داری و به مادرت می گفتی که بهت یک راهنما بده منم درکت می کنم شرایت سخت و پیچیده ای هست.
چقدر پسر عمت بى شعوره
ببين سعى كن به چشم پسر عمه بهش نگا كنى
سلام من یه دختر ۱۴ سالم
پدر و مادرم جدا شدن و من با برادم و مادرم زندگی میکنم
بیشتر وقتا تنهام، شاید برای همیشه که دلبسته شدم
ازم خیلی بزرگتره…
میدونم نباید حسمو جدی بگیرم…اما همیشه منتظرم تا ببینمش
غیر ممکنه…اما دله دیگه، این چیزا حالیش نیست
شبا خیلی سخته برام…سکوت، خاموشی، تنهایی
حجوم تاریکی…؛ زندگی خیلی بی معنی میشه برام بعضی وقتا
قلبم خیلی زخمیه
دلگیرم…از همه چیز
تنهام…؛ البته شاید من اینجور فکر میکنم
سلام
هرگز فکر نکن تنهایی منم گاهی اوقات این احساساتو دارم, و بازم هستن که مثل منو تو باشن
های من از پسر دختر عمهی مامانم خوشم میاد خیلی گوگولیه ولی مثله داداشمه ولی چون خوشگله من فک میکنم دوس پسرمه ولی عین داداشمه و انگاری از من خجالت میکشه ولی قبلا کلی با هم بازی میکردیم
سلام
من از بچگی با یه پسری تا 8 سالگی بزرگ شدم. یعنی هر روز خونه هم بودیم و با هم بازی میکردیم منم خیلی دوسش داشتم اونم همیشه با من صمیمی بود و بهم میگفت دوست دارم و از این جور حرفا
تا اینکه ا از اون شهر رفتیم وقتی داشتیم میرفتیم خیلی ناراحت بود تا چند روزم حالش خیلی بد بود که با دیدن من بهتر شد تا اینکه ما الان بزرگ شدیم و هر دو مون 14 سالمونه چن وقت پیش مامانامون گفتن برای درس از هم کمک بگیرین و با هم چت کنین ماهم گت میکردیم و تا جایی که روزی 2.. 3 بار میشد که زنگ میزد یا چت کنیم
منم هنوز خیلی دوسش دارم ولی فهمیدم ازم 7 ماه کوگیکتره ویتی خودش اینو فهمید خیلی ناراحت شد ازش پرسیدم ولی گفت خصوصیه و میگفت من و مثل آبجی بزرگش میدونه و کم کم باهام سرد میشد تا اینکه سر یه چیزی دوامون شد و دیگه چت نکردیم اون چیزایی بهم میگفت که فکر میکنم فهمیده دوسش دارم ولی مطمئن نیستم که میدونه یا نه
دوست دارم باهاش حرف بزنم چون الا نا تقریبا 2… 3 بار در هفته میبینمش ولی نمیشه حرف زد
پسر خوش تیپ و با وقار و متین و هر چی بکم کمه
بعضی اوقات ازش بدم میاد به خاطر برخی حرفایی که بهم زده بود تازگیا ولی وقتی میبینمش دست و پام شل میشه و دسپاچه میشم
ون از اول نمیخوایتم قبول کنم که باهاش چت کنم ولی به خاطر اینکه من خیلی فکر و خیال میکردم گفتم باهاش چت کنم
الان چیکار کنم دارم دیوونه میشم شبا همش گریه نیکنم
به.نظر من یکی لز راه.های.گذراندن.این.مرحله توکل به خدا و گذر زمان است
سلام من یه دختر ۱۴ سالم که جدیدا حدود ۱ ماهی میشه عاشق یه پسری که ۱۷ سالشه شدم من بعضی وقتا میرفتم پیش دوستم خونه اونا پیش خونه دوستمه نمیدونم چطوری ولی اومد پیویم توی روبیکا و خیلی مودبانه گفت که من عاشقتم و … راستش منم خیلی خوشحال شدم چون خودمم خیلی دوسش دارم دیروز دوباره اومد پیویم گفت که میتونی راجب رل زدنمون فک کنی منم از اونجای که میگن عشق نوجوانی پایدار نیست و زود از بین میره و اینکه جفتمون سنمون کمه با پیشنهادش تا حدودی مخالفم الان سر دو راهی گیر افتادم از یه طرف واقعا دوسش دارم از یه طرف به سن و سالم که فکر میکنم مخالفت میکنم الان کلا گیج شدم از تون خواهش میکنم یه راه مناسبی برام در نظر بگیرید که به یه شکلی مخالفتم رو براش بیان کنم دوست ندارم ازم دلخور بشه الان من چی کار کنم😔😔
سلام عزیزم. به نظر من خیلی مؤدبانه بگو که تو هم دوسش داری ولی واسه ی هر دو تون خیلی زوده که وارد رابطه های عاطفی بشید. منم خودم یه مدت مثل تو بودم و سعی کردم کلا فراموشش کنم. و موفق هم شدم. پس بهش بگو که این نوع را بطه ها توی این سن ممکنه برای هر دو تون خطرناک باشه.
عاشقم
سلام من ما تو کوچمون یک بغالی داریم که ۲ تا فروشنده داره من از کوچیکه خوشم میاد بهش میخوره ۱۷ سالش باشه اون کلا ۳ بار منم دیده یک بار از پنجره منو دید داشت میخندید وقتی منو دید دیگه نخندید 😐بعد یک بار دیگه بازم از پنجره دید داشت تو کوچه قدم میزد یهو بالا رو نگاه کرد بعد داشت میرفت تو مغازه هی برمی گشت بالا رو نگاه میکرد منم یکم ازش خوشم اومد من عاشق اینم که مرد دستبند اینا بندازه اونم همیشه دستبند میندازن منم خوشم اومده😑😍
سلام من عاشق پسر دختر عموم شدم که همسن منه 14 سالمه و اون 2 ساله رفته کانادا و من تا الان صبر کردم که بیاد ولی حالم خیلی بده و اونم چیزی راجب حسم نمی دونه
با سلام
الان برای انتخاب شریک زندگی مناسب هست
ن
وای دقیقا برای من هم همین اتفاق افتاده خیلی بده عاشق شدن
من دیگه نمیخوام بهش فکر کنم ولی یه نفر رو دارم دوستم هست
خیلی خیلی بهم کمک میکنه
بهم گفت منم یدوره مثل تو عاشق شدم ولی دیگه به خودم گفتم نمیشه
الان من چکاری باید انجام بدم تا بفهمم ایشون منو دوست داره یا نه؟
سلام
میشه توضیح بدید؟
چطوری بفهمم دوستم داره یا نه پیام قبلیم رو بخونید میفهمید
آقای مشاور من که گفتم ایشون رو دوست دارم،ما جدیدا کم همو میبینیم چون اونا رفتن تهران زندگی کنن،یکی رو میخوام راهنماییم کنه همین
ببخشید شما میگید کنترل کنید خوب اگه ما می تونستیم کنترل کنیم و حسمونو فرو کش کنیم که به شما مراجعه نمیکردیم
سلام
البته ما با هم هم اندیشی کنیم که چطور بهتر کنترل کنیم مشکل شما را
سلام
من ۲ تا پسر دوسم دارن و نمیدونم باهاشون چیکار کنم
من یه جوری هستم که انقدر سریع به دیگران دل نمیبندم ولی با پسرا در حد یک سلام و احوال پرسی باهام حرف میزدیم و تا اینکه بحث در مورد علاقه شد و اون گفت من به غیر از تو ۳نفر دیگه هم دوست دارم
منم الان موندم کع باهاش چیکار کنم
بع نظرتون باهاش دوست بشم
یا نه
ولی اون ۱۷ سالشه و منم ۱۵
ولیییی منم احساس میکنم که خیلی دوسش دارم و بهش علاقه دارم ولی بازم فکر میکنم که اون منو دوست ندارع و داره بهم دروغ میگه
چرا پیام من نیومد
لطفاً فقط همینو بهم بگید؟
عزیزم دوست داشتن حسی نیست که نشه راحت فهمیدش!
سلام من قبلا پیام دارم.اون کسی که دوستش دارم ،پشت سر من بهم فهش میده اما کسی پشت من صحبت میکنه مثل برادرش پشت من درمیاد،کلن حال روز خوبی ندارم،ایشون توروی خودم خیلی خوبه ،پیام قبلیم رو بخونید قضیه رو میفهمید ،مشکل من اینه که میخوام بدونم اگه دوستم داره یانه ؟؟اون تو همه چیز با من رقابت میکنه البته ما باهم قبلا ارتباط داشتیم ولی من دچار شک شدم که منو دوست داره یانه؟فقط همینو میخوام بدونم😢
عزیزم دوست داشتن حسی نیست که نشه راحت فهمیدش!
یعنی چی
عزیزم کجاش گنگه؟
هیچی گنگ نیست،منظور شما از این حرف اینه که اون منو دوست ندارن!
خوب اول خودت دوست داشته باش تا دیگران تو را
چرا جواب نمیدین!!!😏😏
بهم بگین چطور میشه کسیو فراموش کرد
چیکار باید بکنم دارم گند میزنم تو درسام کمکم کنید ارامش ندارم
با سلام
اولین کار لطفا خوتو کنترل کن اولش اینه
بپذیر که این جریان مقصر نیستی و جزئی از روند زندگیته
انقدرم چک نکن این……..
ببخشید چیرو چک نکنم؟!
چه چیزهایی چک میکنی دقیقا؟
یعنی چی میشه یه جور بگین منم بفهمم ببخشیدنمیدونم چیو میگین چک میکنم
سلام خوبی؟ منم ۸ سالم بود عاشق شدم اونم ۶ سال الان کلاس هشتمم ….. پسر ادعا می کرد دوسم دارع اما خووو اجیم که ازش ۳ سال بزرگتره رو دوس داره … میخواست از طزف من به اجیم نزدیک شه الان بعض گلوم و گرفته لطفا … هر کس این پیامو میخونه برام دعا کنه فراموشش کنم …. اما نمیتونمم چون از ته دلم دوسش داشتم … عشق یه طرف سخته خیلیییی😥😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
انشالله به زمین سرد بخوره
سلام یک راه برای فراموش کردن ندیدن اون فرده جایی که اون هست نرین یا توی موبایلو اینجور چیزا
سلام من سینزده سالمه از خیلی وقت پیش به پسر عمم علاقه داشتم اون تقریبایه سال
بزرگتره من هیچوقت نشون ندادم که عاشقشم قدیما همش باهم دعوا میکردیم چند بارم همو کتک زدیم خیلی تحقیرم میکرد تو بازیا منو را نمیداداخرین بارم که دوسال پیش بود تواتاق بودیم یه تیکه انداخت بهم منم ناراحت شدم اما چیزی نگفتم اومدم بیرون دوتامونم مغروریم بعد از اونموقع دیگه ندیدمش(چون اونا یه شهر دیگه ان)تا همین یه ماه پیش که دیدمش بعدم رفتن
دختر عممو خواهرم هم یه زمانی از اون خوششون میومد اما نمیدونم بازم دوسش دارن یانه
پسر عمم نمیدونم چرا اینجوری باهام رفتار میکرد
اون نسبت به خواهرم بی تفاوت بود و باهاش همون مثل به دختر دایی معمولی رفتار میکرد
اما با دختر عمم نه!!خیلی گرم میگیرفت
بامنم که سرد رفتار میکرد تنها چیزی که من از اون به یاد دارم دعواهامونه
میشه بگین چرا اینجور میکرد چرا تحقیرم میکرد چرا همش عوضی بازی در میاوردمن که هیچوقت نفهمیدم من بهش چیکار کردم مگه آنقدر بی محلی میکرد بهم؟!
دوست دارم فراموشش کنم ولی نمیدونم چطور نمیخوام به اون آدم مغروره جلفه از خود راضی فکر کنم دیگه
من از خیلیا خوشم آمده اما اونو یه جور دیگه دوست داشتم
چرا جواب نمیدین!!!😏😏
بهم بگین چطور میشه کسیو فراموش کرد
چیکار باید بکنم دارم گند میزنم تو درسام کمکم کنید ارامش ندارم
بعضی ادم ها با مغرور و بد رفتاری نشون میدن چقدر طرفو دوست داره
عزیزم
یادتون باشه این مسائل وحی منزل نیستند. بی جهت خودتون درگیر نکنید.
یعنی اون دوسم داره ؟!
(حتی به احتمال کم؟!)
سلام خسته نباشید. من 17 سالمه. خیلی درس میخونم. تقریبا هیچ تفریحی ندارم. خجالتیم و روابط عمومی خوبی ندارم چون حتی نمیتونم درست صحبت کنم. بیشتر روز تنهام. خونوادم اصلا وضع مالی خوبه نداره طوریکه نمیشه تحملش کرد. هیچ دوستی ندارم و اغلب موقعها با پدر و مادرم بحث میکنم. دل خوشی از کسی ندارم و فقط میخوام با درس خوندن به جایی برسم و از این بدبختی خلاص شم. به خاطر همه اینا افسرده شدم و خودارضایی میکنم. صورتم خیلی جوش درمیاره و جدیدا مشکل عصبی پیدا کردم(موقع عصبانیت و هیجان و … پوستم سوزن سوزن میشه) ولی پدر و مادرم هیچ توجهی به من نمیکنن و حتی حاضر نیستن منو ببرن پیش یک پزشک عمومی. والدینم هیچ کمکی بهم نمیکنن. تازگیا هم یک خانومی رو دیدم که خیلی نازه و اتفاقا معروف و پولدار هم هست یعنی اصلا ایران زندگی نمیکنه. همسنیم. از وقتی دیدمش دیگه هیچ دختر دیگه ای توجهمو جلب نمیکنه و کل روز خیالات میکنم. شاید خیلی احمقانه باشه ولی در حدی شده که تو اینستاگرامشون جواب تک تک اونایی که به این خانوم توهین کردنو میدم و صبح تا شب توی پیجشون میگردم. بعضی روزا کل وقتمو میگیره و تاثیر خیلی بدی روی درسام گذاشته. من خیلی زحمت کشیدمکه سمپاد قبول شم ولی الان دستی دستی دارم همشو به باد میدم. شاید خندتون بگیره ولی تصمیم گرفتم از الان تا سال بعد برای المپیاد ریاضی بخونم که بعد از قبولیم زبانمو فول کنم و برای دانشگاه های خارجی درخواست بدم که بورسیه شم و بتونم عشقمو پیداش کنم… شاید هدف خوبی باشه ولی همش فکرم مشغولشه و اصلا حواس برام نمونده. تازگیا از هیچ چیزی لذت نمیبرم و فقط ازین میترسم که به این خانوم نرسم. چون اگه این اتفاق بیوفته دیگه دلیلی برای زنده موندن ندارم. احساس میکنم همه دارن حسودیمو میکنن حتی پدر و مادرم. به همه شک دارم و انگار هیچ دوستی برام نمونده که حداقل باهاش درد و دل کنم. اشتهام کم شده و روز به روز لاغر تر میشم در حالیکه احساس میکنم قیافم بدتر و بدتر میشه. اگه به جایی نرسم و درآمد نداشته باشم دیگه چطور میتونم به ظاهرم برسم؟ با این چهره خجالت میکشم حتی تا سوپر سر کوچمون برم. درسام خیلی خوبه ولی هیچی خوشحالم نمیکنه. فقط میخوام بهترین باشم(این جمله رو یکی از همکلاسیام گفت بهم که باعث میشه به این فکر کنم که چه چیزی در نهایت منو خوشبخت میکنه؟ته تهش این همه درس میخونم که چی بشه؟آیا میتونم بهترین باشم؟چطور منی که جز مطالعه کردن کار دیگه ای بلد نیستم باید برم توی جامعه؟چه حرفی برای گفتن دارم؟ چطور باید بهترین خواننده بشم یا بهترین بدن و بهترین ظاهرو داشته باشم یا در آینده بهترین ماشین رو بخرم؟) نمیدونم چه مرگم شده. از وقتی خودارضایی میکنم انگار دلم پر کثیفی شده. دیگه خدا و دین و قرآن سرم نمیشه چند بارم خواستم ترک کنم نشد. دیگه انگار احساس ندارم مثل یک آدم آهنی شدم و فقط احساس ناامیدی میکنم و از اتفاقات اطرافم میترسم. از آینده میترسم. میترسم که این همه زحماتم نتیجه نده و آخر سر یک شغل درست حسابی پیدا نکنم و به عشقم نرسم. من تا حالا عاشق کسی نشده بودم این بار اوله که انگار از سرم بیرون نمیره. هیچ چیزی تاحالا جلوی درس خوندنمو نگرفته بود. همین که به فکرشون میوفتم خود به خود رفتارم عوض میشه و با خودم فکر میکنم چطور باید از الان کاری کنم که اون موقع از نظر این خانوم جذاب بنظر بیام؟یا به این فکر میکنم که چرا اون خانوم باید به درخواست من جواب مثبت بده؟ انگار دارم برای بقیه زندگی میکنم احساس میکنم بدنم و درآمد آیندم برای دیگرانه مخصوصا اون خانوم چون حاضرم هر چی دارمو به پاش بریزم و فقط رو در رو نگاش کنم احساس میکنم ارزش ایشون خیلی بیشتر از منه و فقط از خدا میخوام ایشون مال من باشه دیگه هیچی نمیخوام. یعنی اگه دنبال پولم فقط برای اینه که به ایشون برشم فقط و فقط همین چون فکر میکنم تو این دنیا هیچ دلخوشی جز نگاه کردن چشماش برام وجود نداره و فقط میخوام ببینمش و خوشحالش کنم. من هیچ ارزشی در برابر ایشون ندارم و فقط میتونم با شبانه روز درس خوندن خودمو بهشون برسونم… خیلی سالهای حساسیه برام در حالیکه درگیر یک سری مسائل شدم که از طرفی فکر میکنم مسخره بازیه و از اون طرف دوباره به این خیالات ادامه میدم انگار که هیچ اراده ای ندارم. لطفا خواهشا کمکم کنید من باید تو این وضعیت چیکار کنم؟؟ بخدا به قرآن هیچ کسیو ندارم این حرفارو باهاش بزنم لطفا راهنماییم کنید🙏🙏
با سلام
دوست عزیز خوبه که برای آیندت تلاش میکنی ولی آینده قرار نیست بهشت باشه و الان جهنم
عزیزم باید سعی کنی الانم از زندگیت لذت ببری
خودت برای خودت ارزش قائل شو
عشق مجازی نمیتونه برای تو زرفی داشته باشه
از فکر این عشق و نگاه یک طرفه خارج شو
باور کنید نمیتونم هیچ فایده ای نداره کسی نیست که کمکم کنه. اتفاقا همین عشق یکطرفست که عذابم میده. وقتی کسی برام ارزش قائل نیست چطور به خودم ارزش بدم؟ با این وضعیت هیچ اعتماد به نفسی برام نمونده این مشکل عصبیمم روز به روز وخیم تر میشه و کلافم کرده واقعا از این زندگی خسته شدم. هدفی که انتخاب کردم واقعا رسیدن بهش سخته. قبولی توی المپیاد کار هر کسی نیست فقط 60 نفر میگیرن. شاید مجبور باشم خیلی بیشتر از حالت عادی(روزی 8 یا 9 ساعت) بخونم و تقریبا هیچ سرگرمی برام نمیمونه. از همین میترسم. گرچه که تقریبا هیچ کاری یا هیچ اتفاقی خوشحالم نمیکنه حتی موقعی که بقیه خوشحالن من نارحت تر میشم مثلا موقع جشن تولد یا عید. انگار دوست ندارم دیگران لذت ببرن!شاید باورتون نشه ولی از آفتاب فراریم. وقتی به یک هدفم میرسم(مثلا قبولی توی سمپاد)بلافاصله بعدش غمگین میشم و دوباره به ادامه مسیرم نگاه میکنم و متوجه میشم هنوز کلی سختی دیگه مونده که باید تحملشون کرد. هیچ وقت نمیتونم نیمه پر لیوانو نگاه کنم. با این وضعیت هیچ وقت آرامش پیدا نمیکنم. اولش فکر میکردم یک حالت زودگذره ولی الان تازه میفهمم که تبدیل به یک بیماری شده. به خاطر بدن نحیفم و اینکه نمیتونم درست صحبت کنم و اعتماد به نفس ندارم تا حالا خیلیا منو مسخره کردن مخصوصا پدرم. به خاطر همین از همه حتی والدینم بدم میاد و میترسم برم توی جمع و فقط دوست دارم تنها باشم. فکر کردن به این خانوم هم بهم آرامش میده هم منو میترسونه. وقتی عکسشونو میبینم قلبم تند تند میزنه و انگار بدنم خالی میکنه احساس خواری میکنم در برابرشون. به نظرتون باید تو این وضعیت چیکار کنم؟ کار درست چیه؟ لطفا چندتا راهکار بهم بدین ممنونتون میشم باور کنید من هیچ کسیو ندارم که حتی پیشش گریه کنم
انگار دوست ندارم دیگران لذت ببرن! تا وقتی دیگران دوست نداشته باشی خودتونم نمیتونی دوست داشته یاشی! از همه حتی والدینم بدم میاد ؟؟؟؟
منظورتون اینه که دلیل اینکه افسردم و اعتماد به نفس ندارم همینه؟
منظورم اینه که داری به خاطر این مسائل دیگران مقصر میدونید بهتره دیگران و خودتونو سرزنش نکنید. آرزوی بهترین ها را براتون داریم.
حالا میفهمم. ممنون که وقت گذاشتید
خواهش میکنم
مهم اینه که خودت به خودت توجه کنی منم کسیو ندارم باهاش دردو دل کنم سعی کن انقدر توی زندگیت موفق باشی تا به عشقت برسی …برات ارزو موفقیت میکنم …همه که از روز اول موفق نیستن تلاش میکنن
سلام من الان ۱۷ سالمه و سال دیگه کنکور دارم و عاشق مشاورم شدم خیلی درگیری ذهنی پیدا کردم و الان حدود یکسال هست که دوسشون دارم البته خودش چیزی نمیدونه ولی اون هم خیلی ثمیمی با من برخورد میکنه و چیزایی به من میگه که نیازی نیست من بدونم مثلا جزییات کارای روزانه اش و چیزایی جزئی که به من ربطی نداره
من الان خیلی تو درسام افت پیدا کردم و ناراحتم نمیدونم چیکار کنم نه میتونم از فکر اون دربیام نه با تمرکز درس بخونم قبلا یبار به طور ناشناس از فضای مجازی موضوع رو بهش گفتم و خیلی خونسرد رفتار کرد و گفت اگه بگی کی هستی درست تر باهات صحبت میکنم و قانعت میکنم ولی من نتونستم میشه راهنماییم کنم چیکار کنم
با سلام
این طور عشق های که در بین روابط کاری و درسی ایجاد میشه عاققبت خوبی نداره. سعی کن مشاور عوض کنی
با سلام
میشه مطالبی هم برای مطالعه خود نوجوانان بگذارید نه برای پدر و مادرنوجوانان که در این شرایط هیچ کمکی به اینده نوجوان ها نمیکنند بلکه فقط حساس تر میشوند
مطالبی مانند : دوست ها.جنس مخالف.عشق.تصمیم گیری.و…
با سلام
حتما
سلام من پسری 14 ساله هستم از دختری که شش ماه ازم کوچیک تره و از 6 سالگی با هم بزرگ شدیم خوشم میاد و نمیدونم چجوری بهش اعتراف کنم
تنها چیزی که میخوام اینه که بدونم اونم منو دوست داره یا نه اگه داره منتظر بزرگ شدنمون بمونم ولی خیلی سخته و جرأته زیادی میخواد تا ازش بپرسم
با سلام
با توجه سنت و درک وابسنگی عاطفی برای رابطه در این سن بهتره دوست اجتماعی بمونید
سلام من دختری ۱۴ ساله هستم من داخل سن کمم خیلیا منو دوس داشتن اما من همیشه پای سنگینی خودم بودم تا اینکه تو سن ۱۰ سالگی عاشق یکی از پسرای فامیل شدم در اون زمان ۱۵ سالش بود و من پدرم مادرم به خاطر مودب بودن و درسخونیش خیلی دوسش داشتن منم خودم عاشقش شده بودم و چون پدرم و مادرم اونو خیلی دوس داشتن علاقه منم نسبت بهش زیاد شد اما نمی دونستم که عشق چیه چه برسه به یه طرفه و دوطرفه اش اما اینو میدونستم که با دیدن اون پسر حس عجیبی دارم من اون پسرو خیلی میدیم اخه خیلی باهم رفت و امد داشتیم و همش با هم به مسافرت میرفتیم پسر شوخی بود و باهام شوخی میکرد نه اینکه از سر پرویی فقط به چشم یه دختر کوچیک منم یه گوشه میشستم و به چهره قشنگش نگاه میکردم مادرامون دختر خاله بودنو پدرامون دوست و خواهرمم زن دایش خیلی همو میدیم منم با دیدنش کلی ذوق میکردم و چون پسر درسخون بود و خوشتیپ و قشنگ بود و رشتش تجربی و بود معدلشم عالی بود منم دوس داشتم عین اون باشم همش به خودم میرسیدم درس میخوندم دائما نمراتم عالی بود و جز بهترین شاگرد مدرسمون شدم اما بعد از دو سال به نگاه سردش غم تو نگاهش داغون شدم دیگه نه علاقه ایی به زندگی کردن داشتم نه به خانوادم نه به دوستم همه منو ول کرده بودن بعد یه مدت فهمیدم اصلا به من حسی نداره و یه دختر دیگه رو دیوونه وار دوس داره اصلا دیگه منو نمی دید نسبت بهم بی اعتنا بود منم خیلی ناراحت بودم از این بابت راستش افسرده شدم دعا های شب روزم مرگ بود نه خواب داشتم بخاطر نمرات خیلی خوبم و زرنگیم تونستم برم داخل مدرسه خیلی خوبی درس بهونم و نفر سوم شدم اما اول سال انقدر تمرکزم ضعیف بود که با کلی درسخوندن هیچی یادم نمی موند خیلی درس میخوندم اما هیچی یاد نمی گرفتم بخاطر افسردگی بود چون داخل خونمونم مامانم و بابام دائم در حال دعوا کردن بودن و من هیچکس نبود حالمو خوب کنه دیگه نمی خواستم کسایی که دوسشون دارمو ببینم کارابی که دوس داشتمو انجام میدادم اما حالم خوب نبود حتی الانم خوب نیست پدرم خیلی ادم ارومیه و اصلا عصبی نمیشه تحت هیچ شرایطی اما به مادرم خیانت کرده ولی مادرم و پدرم با هم دیگه خوبن اما خیلی دعوا میکنن در حدی که برادرم چند باریه خودکشی میکنه و برادر دوستش اونو به بیمارستان رسوند و به مادرمم با مادر اون پسری که دوسش دارم و خالم داخل بیمارستان بودن و برادر دوست داداشم به بهونه گرفتن دفترچه اومد دم خونه و منم خواستم که بهش بدم اومد خونه و منو کلی زد و منم حال درستی نداشتم به چه زوری خودم کشیدم کنار و برای اینکه منو کمتر اذیت کنه طلاهامو بهش دادم حال خوبی ندلشتم و از خونمون بدم میومد و مامانم و بابام از من دلحویی میکردن با هریدن طلا لباس میخواستن حال منو خوب کنن تا من ببخشمون اما منو داغون کرد فقط خدا بع من کمک کرد که اتفاقی برام نیفتاد اما وقتی برادرم و به خونه اوردن و خانوادشو دیدم که چقدر خوبن و عاشقانع با هم زندگی میکنن بهش حسادت کردم من همش میگم دوسش ندارم اما وقتی میبنمش دوس دارم ساعت ها نگاش کنم و خودمو فداش کنم اما اون به من حسی نداره ببخشید که زیاد نوشتم اخه من کسیو ندارم که باهاش حرف بزنم
راضیه جان قرار نیست همون فردی که ما بهش حسی داریم اونم ما رو دوست باشته باشه. اما این به این معنی نیست ما دوست داشتنی نیستیم و قرار نیست کسی عاشق ما بشه!؟
سلام عزیزم از نظر من تو خیلی قوی که تو این همه سختی هنوز خودتو حفظ کردی بنظرم راه حلت اینه خودتو به خدا برسونی من هم شرایط رو حی افتضاحی داشتم …
ولی ی چند مدت خودم رو با مسجد سر گرم کردم و هرروز به مسجد میرفتم و مسیر زندگیم عوض شد همه جور دیگه ای بهم احترام میذاشتن قبلا ها خیلی برام مهم بود ولی الان نه الان فقط خدا مهمه به نظرم تو هم پادکست ها ی مذهبی مسجد هییت سرگرم کن
هدف برای خودت پیدا کن
یاعلی
یاد امام زمان رو فراموش نکن ایشون خیلی مارو دوس دارن
واسه حرفام تفکر کن
با سلام
یه سوال خیلی ساده که برای تمام دوستان بنده هم سواله
چطور با یک دختر یا پسر (جنس مخالف)دوستانه رفتار کنیم اما بهش دل نبندیم
ممنون میشم به ما کمک کنید
پاسخ ساده است. اگه نخواید نیازهای عاطفی به وسیله همدیگه تامین نکنید وابستگی به وجود نمیاد
سلام
من پسری ۱۶ ساله هستم که عاشق دختر فامیل شدم که ۱ سال از من بزرگ تر است و حس میکنم که اون هم من رو دوست داره
قبلا خیلی دوستش نداشتم اما ۳ ماه هست که علاقم بهش بیشتر شده
میشه کمی من رو توی این راه راهنمایی کنید
با سلام لطفا این پست را مطالعه کنید. ازدواج در سن کم خوبه یا نه!
سلام وقتی یه نفر کل ریتم زندگیتو بهم میریزه
و تو با فراموش کردنش راحت تری اما نمیتونی
باید چه غلطی کنی برای افت تحصیلیت
سلام
با خودت مهربون باش
سلام من راضیه هستم ۱۴ سالمه من قبلا اینجا درد دل کردم و از کسی که دوسش دارم گفتم من ته تغاری هستم و به خاطر همین پدر مادرم و خواهرم .. خیلی منو دوس دارن و اجازه هر کاری بهم میدن اجازه ارایش کردن خط چشم ….ولی من اصلا دوس ندارم اعتمادشونو نسبت به خودم خراب کنم همونطور که قبلا گفتم من یه پسری رو ۴ ساله دوس دارم و موقعی که من عاشقش بودم اون ۱۵ سالش بود و الان ۱۹ سالشه پدر مادرمم خیلی دوسش دارن و بابام هیلی دوسش دارع و منم عاشقشم چون من عاشق پسریم که درسخون باشه مودب و سنگین باشه و خوشتیپ خوشگل و خوش اخلاق و اون تمام این ویژگیارو داره منم همه این ویژگیا رو دارم به خاطر همین هر کی منو میبینه چهره منو دوس داره و میگن به مامانم که من قشنگم من همیشه ارایش میکنم لباسای قشنگ میپوشم حتی یکبارم لباس تکراری حلوش نپوشیدم جوری که مادرش بهم میگفت تو همیشه لباسای قشنگی میپوشی و خواهرش که کوچیکه همیشع از قشنگی من میگه اما نمی دونم چرا اون منو دوس نداره و حتی نگامم نمیکنه اون عاشق یکی دیگس چون همیشع واسش پروفایل های عاشقانه میزنه منم دلم میشکنه من چشمای درش قشنگی دارم و هرچی خط چشم میکشم …. اینا اصلا نگا چشمام نمیکنه ما قبلا همیشه با هم میریم تفریح خونه هم اما الان چون خواهرش کوچیکه کمتر بیرون میریم من مطمئنم اون اینده داره و منم قبلا خیلی درس میخوندم اما بعد از اینکه فهمیدم اون منو دوس نداره افسرده شدم و کمتر شده تمرکزم البته کرونا هم نقش داره
من از وقتی که فهمیدم که منو دوس نداره دیگه باهاش رویا پردازی نکردم و همش قصه خوردم اما الان چند وقتی که همش باهاش رویا میسازم من ادمیم که خیلی درسهون سنگینم و به هیچ پسری اعتنا نمی زارم حتی هیچ وقت حاضر نیستم که کسی کع دوسش دارم بهش احساساتم رو بگم اما ای کاش منو دوس داشت ولی بهم نمی گفتیم فقط از کارای هم میفهمیدیم من هر موقع میبینمش سرمو میندازم پایین و نگاش نمی کنم اما وقتی که نگاش میکنم قصه میخورم کهچطور میتونو از این چهره زیبا دل بکنم😢😢 اما من به اندازه ایی که اون واسم مهمه درسمم واسم مهمه چون من باید دکتر شم چون درسمم خیلب دوس دارم اما از وقتی کرونا اومده یع جورایی حالم بده من دوس دارم عین اون همیشه معدلم بالا باشه رشتم تجربی باشه مثل اون همیشه پدر مادرم بهم افتخار کنن من اخلاقمو عین اون کردم و مادرم و پدرم خواعرم .. خیلی منو دوس دارن و رو ایندم حساب کردن اما من همیشه میترسم نکنه نرم پزشکی دیوونه بشم اما مادرش میگه بهم اگه مثه پسرم درس بهونی به درست اهمیت بدی ختما میشی همیشه فکر نرسیدن به پزشکی و اون منو افسرده میکنه
سلام من یه حس عجیب به پسر فامیلمون پیدا کردم نمیدونم عاشق ای هست ولی میدونم ازم بزرگ تره من 14 سال دارم هی دوست دارم بهترین لباسامو پیشش بپوشم
این عشقه؟
نمیدونم اونم دوستم داره یا نه
بعد من به چون سنم کمه و دلایل دیگه نمی تو نم با اون باشم چجوری این عشق رو از سرم بردارم
با سلام شاید فقط یه حس توجه باشه
یه دسته بچه پرو خوشگل میان اینجا داستان عاشقانه تعریف میکنن از داستان لیلی و مجنون عاشقانه تر
خداوکیل من هم ۱۵ سالمه یه دختری رو دوست دارم ولی ۱ صدم جرئت شمارو ندارم اصلا باهاش حرف بزنم هر وقت هم میبینمش سرمو میندازم پایین توی دلم نگه داشتم رازمو
اون یکی که میگه بغلش کرده
اون میگه بوسش کرده
فلان ….
عجب
کاش کی من هم مثل شما یک خورده جرئت داشتم
سلام . شاید کار درست شما میکنی!
سلام من پسری ۱۵ساله هستم از ۱۳سالگی عاشق دختر خالم شدم و الان دوسال که دارم خودمو کنترل میکنم دارم دیونه میشم نمیدونم اونم دوسم داره یا نه راستی اون الان ۱۸سالشع سه سال از من بزرگ تره ولی من دیوانه وار دوسش دارم .لطفا راهنمایم کنید بگید چیکار کنم ممنون
با سلام با این اختلاف سنی در این دوره فکر میکنم که بیشتر روی این کار کنید چه چطور فراموش کنید
داداش تو فهمیده ترین پسری هستی که دیدم
اره والا یه مشت بچه قرتی ریختن تو این سایت همه چرت و پرتی نوشتن که لیلی و مجنون که هیچی نیست رمئو و ژولیت رو هم گذاشتن جیب عقب
داداش منم مثل خودت از یکی دختر خوشم میاد ولی احساساتم رو تو خودم نگه داشتم
نه مثل بعضی ها که کافه و بوس و بغل تو کارشون بوده
من درکت میکنم منم یبار عاشق شدم و چون همیشه تو کوچمون دوچرخه سواری میکرد کوچمون هم پره درخته وقتی داشت با دوچرخه از کنارم رد میشد احساس کردم خیلی رهاست و از حسی که اون موقع ازش گرفتم خوشحال شدم چون بهم احساس ارامش میداد ولی نمیتونم بهش بگم که دوسش دارم و هر وقت میبینمش یا رامو کج میکنم یا سرمو میندازم پایین ولی اصلا ناراحت نیستم که بهش نگفتم دوسش دارم همینکه بعضی اوقات ماهی یه بار دوبار ببینمش هم برام کافیه چون دوست ندارم وقتی مجبور میشیم بهم بزنیم بهش صدمه ای وارد شه بلاخره ما تو سن رشدیم و هنوز کوچیکیم و نمیتونیم با هم ازدواج کنیم
دختره یا پسر؟دوچرخش چه رنگیه؟؟
شما پسری یا دختر؟
منم دقیقا همینجورم و همش بهش فکر می کنم
من دخترم.. 11سالمه پسری که عاشقشم هم فکر کنم همسن منه. چون توی پیش دبستانی باهم بودیم. به نظر شما من و سینا به هم میرسیم یا نه؟
دقیقا منم همین جوری ام
من پسری هجده ساله هستم و تو سال 1401 کنکور دارم عاشق دختر هم سن خودم شدم بهتر عاشق نگم دوسش دارم که تو کلاس آموزشگاه دبیر هامون یکی هس و اولین دوست داشتن من از مرداد 99 شروع شده اون به من همچنان به من ابرازعلاقه زیادی نشون نمیده ولی من دوسش دارم بعد چهار ماهما از هم جدا شدیم و من از اون وقت تا عید فقط چهار یاپنج بار باهاش حرفیدم البته اونم بگم اون جوابمو خیلی خوب میداد منظور تخریبم نمیکرد ولی من حرفی نداشتم بهش بگم ولی همچنان من دوسش دارم تازگی ها هن دوبار باهاش حرفیدم ولی نمیتونم دوس داشتنم رو بهش ثابت کنم که این حس دو طرفه بشه اصلا نمیدونم چیکار کنم از یه طرف میگم کنکور دارم باید حواسم به کنکورم باشه از یه طرفم قلبم و احساسم نمیزاره البته هیچ نمیدونم عشقی که نسبت بهش دارم واقعی هس یا نه اینم بگم من یا دانش آموز خیلی قوی هستم جوری که تو اکثر ازمون رتبه ام تک رقمی میشد ولی از وقتی که تو این موضوع گیر کردم افت کردم البته زیاد نه ها بازم حرفی برا گفتن دارم به نظر خودم حس میکنم اگه بهش برسم بازم خوب درس میخونم و اینم بگم پسری نیستم که از روی هوس یا حوصله سر رفتن برم با کسی باشم چون روزانه کلی دختر تو کفم هستن ولی به هیچ کدوم مثل اون یه شخص حسی ندارم و اینم هم گفته باشم کهمن اون شخص رو از نزدیک ندیدم و فقط عکسش رو دیدم وچت کردیم برا همین نمیدونم عشقم واقعی هس یا نه
اینم هم گفته باشم که باید بزارید که در مورد احساساتتون بیشتر شناخت کسب کنید
برو بابا یه رمان نوشتی و میگی عاشقشی
اخرش می گی با هم چت کردیم و من عاشقش شدم
عجب رویی داری
😂
😂
سلام من یه دختر ۱۴ سالم که عاشق یه مرد ۴۸ ساله شدم و هر چقدر تمرین میکنم فراموشش کنم نمیشه میشه لطفاً یه راهنمایی کنید
با سلام
میشه لطفا بگید دنیای مشترک 14 و 50 برای عاشق شدن چی میتواند باشد؟
دختر جون چی زدی؟
منم ۱۲ سالمه عاشق سامان صفاری هستم ۳۶ سالشه
من ۱۲ سالم است یه پسر ۱۴ ساله را دوست دارم چیکار کنم البته ۲ هفته هست که فراموشش کردم
با سلام
اگه منظورت تصمیم گیری برای زندگی مشترک هست که فعلا خیلس شتابزده هست.
سلام من یک پسر13ساله هستم و عاشق دختر عمه ام شدم که 11سالشه اونم منو دوست داره من بهش گفتم که دوست دارم من اصلا از هوس بازی خوشم نمیاد و فقط همین یه نفر رو دوست دارم ،ما همدیگر رو دوست داشتیم و چت میکردیم تا پدر و مادر هر دومون فهمیم الان 7ماه هست چت نمیکنیم ما خیلی همدیگر رو میبینیم هر یک هفته یکبار یا دوهفته یکبار ،ارتباط ما حوریه که تو کل خانواده لو رفته چون ما خیلی ضایع رفتار میکنیم و همه میفهمن همه دوست،من مثل بیشتر افراد دنبال را زدن نیستم فقط قصدم ازدواجه از اون موقع هم هردومون توی درسمون پیشرفت داشتیم،از نظر شما مشکلی نداره دوستش داشته باشم
با سلام دوست داشتن مشکلی نداره ولی برای برنامه ریزی برای ازدواج خیلی زوده
ممنون که پاسخ دادین ،فقط مشکلی که هست شما بزرگتر ها عشق مارو قبول ندارین و به ما میخندین،پدر و مادر خودمم همینطوری هستن این اصلا خوب نیست کنه جدی نگیرنت،من یک هدفی رو مشخص کردم و بهش میرسم.
سلام
مسئله جدی نگرفتن نیست مسائلی هست که بعدا درکش میکنی که قطعا بعدا روی تصمیماتت تاثیر میگذارد
دمت گرم منم همین طور
سلام من دختر ۱۳ سالم عاشق یکی از پسرای فامیلمون شدم حس عجیبیه شبا پشت سر هم تو خوابمه تو دوران کرونا هم نمیشه ببینمش زیاد پسره مغروریه من حاضرم بخاطرش تغییر کنم تو کرونا عفت تحصیلی کردم ولی ربطی به اون نداشت الانم حسم شدید تر شده میشه یا بگین چجور فراموشش کنم یا چه کسی بشم که اون بخواد
سلام راه حلش اینه که کسی بشی که خودت میخوای!
سلام من ۱۱سالمه و خیلی به همه زود دل میبندم و اول به پسر عموم حس داشتم و من یه فیلمیو میدیم و یه پسر که ۵سال از خودم بزرگتر بود توش بازی میکرد و بعد بهش دل بستم و خیلی عاشقش بودم و بعد دوبارع به دوست داداشم دل بستم و ولش کردم و دوباره به بازیگره دل بستم خیلی دوستش دارم میدونم اون از من هیچی نمیدونه اثلا نمیدونه یکی مثل من تو این دنیا دوستش داره اثلا من خیلی دم دمی مزاجم نمیدوتم چی کنم
میشه جوابمو بدید ممنون میشم
اگه اینجوری منم طرفدار جنا ماری اورتگا هستم
بله من هم همین طور
من توی به فیلم خارجی عاشق یه پسر شده بودم ولی تیکه رو عصابش اینه که اون زمانی که من اون فیلم رو میدیدم او پسر
توی فیلم 14 سالش بود ولی توی دنیای واقعی اون 30 سالشه
و دلیلش هم اینه که من 15 سال بعد از ساخت اون فیلم اون رو دیدیم و اون پسر دیگه الان ازدواج کرده و بچه هم داره ولی پن فقط عاشق اون صورت بچه گونش شده بودم توی فیلم و الان هم از فکرش اومدم بیرون و فقط فیلم هاشو مثل فیلم های دیگه خیلی عادی نگاه میکنم
سلام به اینا می گن عشق افراتی سعی کن کنترلش کنی
سلام من یک دوست پسر دارم که خیلی عاشقشم خیلی هم خوشتپ هسته هردوتامون14 ساله مون هستیم7.8ماه باهم هستیم وپسر همسایه مونه قبل اینکه قبل که دوست دخترش بشم همیشه تو چشمازل میزد ازم دفعا میکرد وبه بقیه دخترای کوچه هم نگاه میکرد وهول بازی درمیورد یک روز که خیلی ساکت بودم یکم کنارم نشت همش میخواست یک چیزی بگه نمیتونست بعد دوستش امددنبالم گفت بیا اینجا رفتم همونجاکه رفتم همه دوستاش اونجا بودن یکم نزدیک امد دستمو گرفت لمس کرد تو چشمام نگاه کرد گفت عاشقتم دوست دارم من میخواستم برم دستمو ول نکرد دستمو کشیدم رفتم پیش دوستام تو حال خودم نبودم فکرمیکردم دورغ گفته ولی دوبار امد کنارم نشت گفت دوست دارم رلم میشی میخواستم بررم نزاشت گفتم اره هروز منو میدید دستمو میگرفت بوسم میکرد بغلم میکرد بعداز یک هفته خیللللللی گوشیش دستش بود واز انجای که خیلی روم غیرتی بودبه توری که یکی ازدوستاش دستش ناخواسته بهم خورد گفت امروز نیا بیرون وگشیمو چک میکردمنم گفتم گوشیتو بده گفت چرا گفتم میخوام چک کنم گفت برایچی گفتم مشکوک میزنی گفت اشتباه میکنی عشقم واینکه دوستام ورفیقای اونم انجا بودن گفتم تو قبلا خیلی هول بازی درمیاری وهوس بازی محکم زد تو گوشتم اشک تو چشم جمع شده بود ولی گریه نکردم رفتم خونه بعد فرداش که رففتم کوچه امد بغلم کرد بویم کرد گفت بخشید عشقم من نفهمیدم چیشود من خودمو گشیدم چند روز باهاش قهربودم هروز این کارو میکرد بعد از چندروز باهاش اشتی کردم بوسم کرود بغلم کرد گفت دستم بشکنه واین که تنها محبت نمیکنه من بغلش میکنم بوسش میکنم بهش میگم عشقم بعدچند ماه برای روز پدر به دختر خالش گفت مامان بابای مبینا جدا شودن دخترخالش هم به همه گفت ویکی ازدوستاش امد گفت ابجی مگه مامان بابای تو ازهم جدا شودن گفتم کی گفته.گفت عشقت به دخترخالش گفته دخترخالش هم به همه گفته من دوست پسرمو دیدم گفت سلام عشقم منم جلوی همه گریه کردم کفتم دیگه بهم نگوعشقم خیلی زدمش میخواستم برم بغلم کردبوسم کردگفت اروم باباش منم گفتم چیکارمیکنی کسافت فرارکردم دنبالم امد دستمو گرفت گفتم منو فراموش کن گفت نمیتونم عشقم دستمو کشیدم رفتم هروقت میرم کوچه میخواد دستمو بگیر ولی من نمیزار همش با دوستاش میاد دونبالم نمیدوم چیکار کنم کمک کنید کات کنم یا دوست دخترش باشم
با سلام
فکر کنم توی این سن وقتت برای مسائل عاطفی نزاریذ به نفعه شما باشه
خداوکیلی شما ها هم حال میکنید ها
ما توی محلمون فقط یه دختر هم سن داریم که شبیه گوریله سگ هم نگاهش نمیکنه
اما شما ها که دختر و پسر با هم هستید حال کنید اما به اندازه
با تشکر از ثبت نظرتان
بله
به خدا راست میگم:-)
😂😂😂😂😂
یک غیرت..
چرا زدیش!!!باید میکشتیش تا از این غلطا نکنه
اونموقع هم که زد تو گوشت باید تیکه تیکه اش میکردی دختر باید اینجوری باشه که به پسرا محل سگ نده واگر پسری نفهم بازی دراورد عین سگ بزنتش
به نظر من کات کن بشین درستو بخون اون پسررو هم آدم حساب نکن
چرا انقدر عصبانی؟
نمیدونم اعصابم کلا خرابه
اصلا اون.حقی نداره که یعنی.دختر نامحرم رو بوس کنه
فیلم ترکی زیاد میبینی؟؟
کمتر ببین 😂
فیلم ترکی زیاد میبینی؟؟؟
نبین 😂
من جا تو بودم اونموقع که زد تو گوشم مثل خودش آنچنان میزدم تو گوشش که گوشش از درد سوت بکشه والا
سلام.من 14 ساله ام.از 10 سالگی عاشق پسرخالم شدم که 4 سال ازم بزرگتره.از بچگی هم با هم بزرگ شدیم.من ادم برونگرایی هستم ولی اون ادم درونگرایی هست.فقط هم به آینده اش فکر میکنه و صبح تا شب درس میخونه.هدفش از آینده با هدف من یکیه و فقط آخر اهدافمون با هم فرق داره.12 ساله که بودم یکبار با مادرم این موضوع رو در میون گذاشتم.یعنی به طور اتفاقی متوجه رفتار هام شد و ازم پرسید.بعد از اینکه براش تعریف کردم گفت که اون فقط پسرخاله ات هست و تو باید با چشم پسرخاله و برادر بهش نگاه کنی.بعد از اون بحث دیگه به کسی چیزی در این باره نگفتم جز یکی از دوستام که قبل از این شرایط کرونا خیلی صمیمی بودیم.البته فقط تو مدرسه.اما باز هم دردی ازم دوا نشد با اون همه درد و دل.پسرخاله ام هم همش بهم بی محلی میکنه.منم بار ها با خودم کلنجار رفتم که فکرش رو از سرم بیرون کنم اما نشد.نمیشه.هر روز هم حسم عمیق تر میشه.این باعث شده که من درسم رو سرسری بگیرم ولی چون درسم از ابتدایی خیلی خوب بود،هنوز افت زیادی نداشتم.اما خسته شدم.شب و روزم شده فکر بهش.با اینکه نمیدونم دوستم داره یا نه.البته از ظاهرش که برمیاد حتی بهم فکرم نمیکنه.نمیدونم چکار کنم.تقریبا هر دو هفته یکبار همدیگه رو میبینیم در خونه ی مادربزرگم و تقریبا هفته ای دو سه بار با هم در تلگرام چت درسی داریم که همیشه سوالات من ازش هست.من هر دفعه که میبینمش قلبم انگار داره میاد بیرون از بدنم.بعد از اون حرفهای مامانم هم پیش دیگران تظاهر به عاشق نبودن میکنم.همش میخندم و میرم تو جمع.اما اگر کسی کاریم نداشته باشه میرم تو رویا هام.اصلا آینده ام رو بدون اون نمیتونم تصور کنم.هر شب تو رویا هام اون رو میبینم.نمیدونم چیکار کنم.بار ها رفتم فراموشش کنم اما نشد.نمیشه.لطفا کمکم کنید.
با سلام
اینطوری اگه بخوای فقط دلباخته باشی به هدفت نمیرسی. اگه راهی هم برای رسیدن به هدفت وجود داشته باشی اینخ که تو ارزشمندی و توانا بودنت به طرف مقابلت برسونی . در هر صورت فراموش نک که عشقی به درد بخوره که دو طرفه یاشه. نه فقط یک سویه
یعنی بنظرتون بازم سعی کنم فراموشش کنم؟یا اینکه تلاش کنم خودمو بهش ثابت کنم؟
شما باید مسئولیت تصمیم خودتون به عهده بگیرید
سلام من دختر ۱۵ ساله ای هستم که چندساله علاقه شدید نسبت به یکی ازپسر های فامیل بابام خوشم میاد اون هم خیلی پسر خوبی هستش ما سالی شاید یکی دوبار همدیگرو بیشار نبینیم لطفا اگه میشه کمک کنید تا بتوانم فراموشش کنم . اصلا اینکه میگن دل به دل راه داره حقیقیه ؟
با سلام همیشه صادق نیست که دل به دل راه داره!
لطفا کمکم کنید بخدا می ترسم از اینکه هیچ وقت یعنی تا اخر عمرم عاشق پسری که شدم نتونم فراموشش کنم ، چه راه حلی وجود داره که فراموشش کنم و هیچ وقت عاشق کسی نشم؟
سلام من یه دختر 16 ساله هستم و عاشق پسر داییم شدم که همسن خودم اون آدم درون گرا و من آدم برونگرا هستم تا دو سال پیش همیشه باهم بودیم البته خونه ی ما اصفهان اونا شهر دریگه که اونا وقتی میان اصفهان این همیشه میومد خونه ما و ما کل اوقاتمون رو باهم میگذروندیم طوری بود که حتی در اومد جلوی زن داییم گفت هرجایی که من باشم میخواد بمونه اما متاسفانه بخاطر شرایط نوجوانی و اینکه اون آدم درونگرایی هست به من بی محلی کرد و من هم بهش بی محلی کردم الان حتی به هم سلام هم نمی کنیم و هم رو نگاه نمی کنیم و من انگار افسرده شدم و به درسم لطمه بزرگی وارد شد من انگار سعی دارم ازش دور بشم و اون هم همینطور ولی بر خلاف ظاهر من واقعا دوسش دارم ولی نمیدونم اون الان چه حسی نسبت به من داره چندبار سعی کرد یه جوری باهام ارتباط دوستانه برقرار کنه اما من هر بار گند میزدم به همه چیز و ازش دور میشدم من الان توی سایت با ذکر ویژگی های من متوجه شدم که عاشقم و همزمان چیز های جنسی رو هم فهمیدم و این دو همش تو ذهنم میان طوری که شب و روز ندارم و همش خیال پردازی میکنم در حالی که شرایط خونواده ما جوریه که باید سرم تو کتاب باشه و با اینگونه مساعل به شدت بام برخورد میشه و روی درسم خیلی حساسن و من افت وحشتناکی کردم تو درس در حالی که خیلی زرنگ بودم الان من باید چیکارکنم خواهش میکنم جواب بدید
با سلام
عزیزم هر چقدر بخوای بیشتر خودتو درگیر این رابطه کنی بیشتر لطمه میبینی . بهتره یه تجدید نظر در معیار های خودت بکنی
خب چیکارکنم من اگر فراموشش هم بکنم اونا در طول سال هرچند ماه مثلا سه چهار ماه یکبار میان و چند روز میمونن و من دوباره به یادش میوفتم و همه برنامه های درسی و چیزا برام بی اهمیت میشن و فقط میخوام برم و اونو ببینم الانم خیلی از درسم عقب افتادم متاسفانه و تمرکزم سر جاش نیست انگار بیخیال درس شدم البته این ها همش بخاطر اون نیست کلا انگار حال و حوصله هیچ چیزی رو ندارم
سلام ، خسته نباشید.
من ۱۴ سالمه و عاشق دختری شدم که توی کلاس زبان ، حدود یک سال پیش اشنا شدم. خیلی هم دوسش دارم و نمیتونم فراموش کنم . اونم منو خیلی دوس داشت ؛ اما نمیدونم الان هنوز دوسم داره یا نه.
لطفا کمکم کنید که بتونم عشقم رو بهش ثابت کنم. در ضمن ، فقط به دو نفر از دوستای صمیمیم گفتم. و فکر میکنم اگه مادرم بفهمه ، بدبخت میشم.
لطفا پاسخ بدید ، ممنون🌹
با سلام
این چند مدت با هم در ارتباط بودید و هدف خود را از این رابطه مشخص کرده اید؟
م
سلام و خسته نباشید من یه پسره 14 ساله هستم و عاشق دختری شدم که شاید سال یکی دوبار ببینمش ما از قبل به عنوان یک دوست باهم چت میکردیم ولی از نوع عاشقانه اش نه از نوع رفیقی و تا اینکه یه روز دیدمش اون روز باهم هیچ حرفی نزدیم چون پسر دایی و پسر خاله ام اونجا بودن و البته اوناهم این قضیه رو میدونستند و بعد از چند روز پیام داد که سلام خوبی تا اون شب حرف زدیم و فردای اون روز بهش گفتم دوست دارم و اون هم گفت من هم تا سه چهار ماهی باهم حرف زدیم ولی یه شب که داشتم باهاش چت میکزدم مادرم متوجه شد و گوشیم رو از دستم گرفت و اون شب نمیدونم چه اتفاقی افتاد بعد از چندروز بهش پیام دادم برگشت بهم گفت که دوست ندارم از این حرفا و یه مدتی هم هست که باهم صحبت نمیکنیم ولی من بشدت عاشقش هستم لطفا رهنماییم کنید ممنون.
با سلام
ما مادرت صحبت کردی که بتوانید قانعش کنید که این رابطه را مدیریت کنید؟
سلام و خسته نباشید
من یه دختر 14 سالم که توی یه کلیپ از یه بسر 22 ساله خوشم اومد ولی نمیدونم عاشقشم یا نه فقط من هم مثل چند نفر دیگه که گفتن فکر میکنم که اگر پدر و مادرم بفهمن بدبخت میشم چون پدر مادرم سعی کردن از بچه گی در مورد عشق و عاشقی باهام حرف نزنن و همین مورد باعث استرسم میشه
ما یه دوست خانوادگی داریم که یه دختر 15 ساله دارن و از من یه سال بزرگتره و اون خیلی به اینکه خودشو پسر جلوه بنده خوشش میاد و سعی میکنه منو هم شبیه خودش کنه
یه بار که خونمون بودم با هم توی اتاقم بودیم داشت در مورد چند پسر توی محلشون باهام حرف میزد و بعد از رفتن از خونمون یه پیام بهم داد که اگر مامانت بپرسید تو اتاق چی کار میکردین نگو در مورد پسر ها
حرف میزدیم و منو بلاک کرد که بهش پیام ندم
از بد شانسی من هم گوشیم دست مادرم بود که پیامشو دیدی و یکم باهام حرف زد که از اخلاق مهیاس (همون دختر دوست خانوادگیمون )خوشش نمییاد و سعی کنم خیلی پیشش نباشم که فکرمو خراب کنه و من از همون موقع خیلی از اینکه مامان و مخصوصا بابام بفهمن که در مورد یه پسر سرچ میکنم یا عاشق یه نفر هستم میترسم و الان هم خبر ندارن که توی این کانال دارم در مورد عشق و از این جور چیز ها صحبت میکنم و میترسم تو گوشیم رو ببینه و بد بخت شم
اگر میشه یکم راهنماییم کنید
مرسی
با سلام
این حس طبیعیه نباید نگرانش باشی ولی نباید درگیر وابستگی احساسی و تعلق به چیزی داشته باشی که از آیندش خبری نداری
سلام من کجا میتونم سوالم را بپرسم
در چه موردی؟
عسل
عاشق پسر همسایه هستم
اما اون دوست دختر داره و جای بدش اینجاست که دوست دخترش رفیقمه
سلام من ۱۵ سالم هست من چند ماهه پیش با پسر دوست پدرم دوست شدم ولی وقتی مادرم فهمید بسیار عصبانی شد و مدت ها گوشی رو از من گرفت تا۳،۴ماه پیش وقتی هم گوشی رو داد واتساپ و اینستا رو پاک کرده بود و ۲ ماه پیش پدربزرگ من فوت کرد و هیچ کس به من توجه نمیکردم تا اینکه من دوباره بهشون پیام دادم ما همدیگر خیلی دوست داریم مخصوصا داخل این مدت بیشتر همو شناختیم ولی مادرم فهمید و من از ترس ایشون خودکشی کردم و حالا هم بهم میگه فراموشش کن ولی نمیتونم چطوری به مادرم بگم نمی تونم و کاری کنم که قبول کنه
با سلام
عزیزم به نظرم با توجه به اینکه سابقه صدمه زدن به خودت داری حتما با مادرت با یه مشاور هم اندیشی کنید.
سلام
سلام
عزیزم شما چطور خود کشی کردی که الان داری پیام میدی به این کانال
ازراعیل دلش براش سوخت
لطفا کمکم کنید بخدا می ترسم از اینکه هیچ وقت یعنی تا اخر عمرم عاشق پسری که شدم نتونم فراموشش کنم ، چه راه حلی وجود داره که فراموشش کنم و هیچ وقت عاشق کسی نشم؟
ببین عزیزم شما خیلی خودت رو اذیت کردی باید با محکم به مامانت میگفتی که من خییییلی دوسش دارم و عاشقش شدم اگه واقعا دل خوشی منو میخوای بزار باهم باشیم بعدشم شما چرا از ترس اینکه مامانت این ها رو ببینه خود کشی کردی نباید این کار رو میکردی اینطوری بدتر شد که به ما مانت رو راضی کنی
سلام. من دختری دوازده ساله هستم. من عاشق یکی از پسرهای فامیل شدم که خیییییلی هم کم میبینمش. ولی خب واقعا هر روز حسم بهش بیشتر میشه. و از این ورهم اگر کسی بفهمه بدبخت میشم. خواهشا راهنمایی کنید.
با سلام
این موضوع از کی براتون پیش اومده. این عش یک طرفه است؟ به نظرم نباید توی این سن این حس جدی بگیرید
من عاشق بابک جهانبخش هستم چیکار کنم هیچ حوزه نه میتونم فراموشش کنم نه ارتباطی باهاش داشته باشم ۱۲ سالمه
دوستان اگر ممکنه نظر خودتون بگید…
سلام.خب از نظر من وقتی پای یه عشق غیر ممکن در میون باشه باید با راهکار های مختلف فراموش کرد.و ریشه ی اون عشق رو تا کل قلب رو تسخیر نکرده خشکوند.
سلام لطفا به این پیامم پاسخ دهید من یک دختری هستم که انگار خدا نیمه ی گمشده ی من را رنده کرده ریخته رو همه ی پسرا هر کی رو میبینم بهش یک حسی دارم 😐
🤣🤣
اولا که زن داره
دوما وقتی میدونی غیر ممکنه کلا فراموشش کنی به نفعته چون فقط خودت اذیت میشی
🙁
سلام
منیه دختره ۱۵ساله هستم که چند ماهه عاشق یه مردی که ۱۶سال از من بزرگ تره شدم راستش وقتی جلوی جم ام نمی تونم کاری کنم که بهش فک نکنم و واقعا نمی دونم چجوری اینو کنترل کنم چون واقعا نمی خوام که کسی این موضوع و بفهمه میشه لطفا راهناییم کنین که دقیقا باید چی کار کنم؟؟
با سلام
لطفا پست تمرین وسواس فکری را بخوانید.
16 سال ازتون بزرگ تره؟😐
سلام من تا زه رفتم تو ۱۵ و پسر عممو ۱۸ سالشه و من عاشقش شدم و اون با من خسلس مهربونه بعضی و قتا یه جور خاصی نگام میکنه باهم خیلی شوخی میکنیم و من الان نمی دونم اون علشقم هست یانه با ید چیطوزی بفهمم
هرکلمه شوخی با نامحرم هزار سال جهنم
👌🏿
اینجا تواین سن عاشقی زود گذر۱۵سال چی حالیش اخه عشق چیه حس چیه شهوت چیه جم کنید ب درستون برسید
سلام وقتتون بخیر من یه دختر ۱۴ ساله هستم که پنج ماه با یه پسر که تقریبا سه سال از خودم بزرگ تره آشنا شدم راستش اون با همه فرق داره من قبلاً دوستش داشتم اما العان حسن نثبت به قبل اون نیست و نمیتونم بهش (نه)بگم میشه لطفاً کمکم کنین چون واقعا خودمم متوجه افت تحصیلیم شدم و این برام خیلی مهمه
سلام
متوجه منظوتئن نشدم دنبال راهی میگردی فراموشش کنی؟
سلام آیا نوشته ایی در مورد عشق در میان سالی در سایت شما وجود داره عشق در چهل و چند سالگی؟ممنون میشم جواب بدید
عزیزم تو باید بتونی نه بگی واینکه تو از اون دخواستی کردی که نه بگه چه گفته باشه چه نه باید بتونی چون این نه گفتنت باعث ضررتو میشه💖
یک سال ازت بزرگ ترم خاتونم می شی
سلام من ی دخترم سیزده سالمع عاشق ی پسر چهاردع ساله ام توی کلش باهم اشنا شدیم و تقریبا دوسالع همو میشناسیم خیلی دوسش دارم ولی بخاطر مامانم نمیتونم باهاش باشم چون مامانم حساسع و بفهمه من بیچارع میشم و در کل خیلی وقتع خبری نبود. اونم منو خیلی دوس دارع ولی متاسفانع هیچکس این موضورو جدی نمیگیرع و فقط میگن این ی حس زود گذرع و در اخر تورو ول میکنع و مشکل من اینجاس این حس اگع ازون حسای زودگذر بود چرا بعد از یکسال تموم نشد من الان انگار تو عالم برزخم خیلی گیجم. روزی نشدع ک گریع نکنم. پدر هم ندارم. میخام با مامانم حرف بزنم در مورد اینموضوع ولی میترسم. شما کمک میکنین؟
با سلام
دوست عزیز شما باید نسبت به این موضوع ابتدا خوب فکر کنید موضوعات زیادی وجود دارد مانند تحصیل سبک زندگی شغل …. که شما باید در مورد آنها فکر کنید و در حال حاضر نسبت به این موضوعات هیچ اندیشه ای نشده بنابراین بهتر است فعلا دوست اجتماعی باشید.
سلام
دوستم چند روز است حالش خوب نیست .
من داستانش را براتون تعریف می کنم .
داستان از زمانی شروع میشه که من ۸ سالم بود اون زمان ما مهمون دوره داشتیم .
دختر هم سن نبود ولی بزرگ یا کوچکتر بود ولی پسر هم سن من خیلی بود .
یک روز سر بحث شد که من به یکی از پسر ها بهم می آییم برای من سوال شد یعنی کی را می گویند.
وقتی که فهمیدم دیگه موضوع تمام شد ولی از هفته بعد هر روز بهش نزدیک تر می شدم خودم نمی خواستم تا اینکه ۶ ماه گذشت و من یک حس عجیبی داشتم .
وقتی درباره عشق و عاشقی سرچ کردم.
متوجه شدم عاشق شدم .نمی دانستم چه کار کنم . وبعد سرچ کردم باید با عشق در این سن چه کار کنم .
نوشت عشق در این سن معنی ندارد و گذرا است .
بعد ۲ سال با یک سایت آشنا شدم که نوشت باید با عشق خود روبه رو شوید و اصلا بهش فکر نکنید ولی من هروز بهش فکر می کردم بعد اون روز من یک سال ندیدمش تو اون یک سال با آدم های جدیدی آشنا شدم ولی از عشقم کم نشد .
من اون زمان چیز های زیاد ازش فهمیدم .
یک روز دیدمش اون روز قلبم خیلی تند زد .
ولی دیگه خسته شدم از همه چی می خواستم عاشق آدم های دیگه بشم و هنوز خیلی دوستش داشتم .
تصمیم گرفتم برم بگویم استخاره کردم خوب آمد .
می خواستم بگم من ۴ سال تمام است دوست دارم. ولی دیگه سخته این عشق یک جمله بگو که من ازت دست بکشم .
ولی قبلش خواستم نظر مشاور را بدانم .
من ۱۴ سالم و اون ۱۷ سال دارد.
ممنون میشم کمک دوستم کنید .
باتشکر🙏🏻
سلام خیلی ممنون بابت مطالب مفیدتون . ببخشید اگه یک نفر به مدت ۳ الا۴ سال یک جنس مخالف را دوست داشته باشه ولی بخواهد از تولدتش به بعد دوباره زندگی کند . یعنی دیگه اون را فراموش کن. شما چه نظری می دهید . من می خواهم سال جدید را با فراموش همه چیز گذشته و رویا جدیدم بسازم ولی هر کاری می کنم که اون شخص را فراموش کنم نمیشه . چون دوسش دارم .شما صلاح می دونید بهش بگویم که چقدر دوسش دارم ولی یک حرفی بزن دیگه ازت متنفر بشم . و همه کمکم می کند . لطفاً هر کارئ برای فراموش کردنش باید بکنم را بگویید . با تشکر
❤
بهش نگو دوسش داری
با فکر نکردن بهش شروع کن
و خودتو مشعل کاری کن که کمتر بهش فکر کنی
سلام من ۱۴ سال دارم و عاشق دختری شدم که از خودم ۱ سال بزرگتره و فامیلمون هم هست ما همیشه از بچگی وقتی میرفتیم یه جایی اونم بود باهم خیلی خوب بودیم تا همین ۲ سال پیش منو دوست داشت ولی بعدا بهم گفت دوست ندارم دیگه ولی من واقعا عاشقشم به نظرتون چجوری بهش بگم که قانع بشه
این یه مرد بور جلو بگو عاشقتم لایه گل
سلام من یه دخی ۱۴ ساله هستم من عاشق پسری شدم که تقریبا ۴ ساله
از بچه گی با هم حرف میزنیم خلاصه بگم مثله یه خواهر برادریم الان منم چند ساله درگیرم نمی دونم واقعا منو دوست داره یا نه
ببخشید من عاشق یک دختر شدم راستی من 15 سالمه اونم 15 سالشه هم کلاسیم من امسال میرم پایی دهم از سه ساله میشناسمش پولداره هم فامیلیم همین امروز با برادراش بودم خیلی دوسش دارم رویام نفسمه، پسر عموش عاشقشه حالا من نمیدونم چیکارکنم لطفا کمکم کنی اون هنوز خوب منو نمیشناسه
من عاشق یک دختر پولدار شدم دقیقا هم سنیم هم کلاس 15 سالشه منو خوبخوب نمی شناسه لطفأ بهم بگین باید چی کار منم تا به دستش بیارم امروز با برادراش بودم هرموقه که میرم در خونشون نمی بینمش دیونشم دوسش دارم