کانال تلگرام اخبار نظام وظیفه آویژه

برای دسترسی آسانتر به مطالب سایت به کانال تلگرام روانشناسی آویژه بپیوندید (کلیک کنید).

اینستاگرام آویژه

مطالب ما را در اینستاگرام دنبال کنید ( کلیک کنید)

دردسرهای ازدواج با مرد مطلقه بچه دار + 7 سوالی که باید از خود بپرسید!

چالش های زندگی با مرد مطلقه بچه دار
3.9/5 - (8 امتیاز)

ازدواج یک تصمیم بسیار مهم در زندگی همه افراد است. قطعا با انتخاب فردی به عنوان همسر، زندگی شما دچار تغییراتی خواهد شد. این تغییرات گاهی شیرین و لذت بخش و گاهی چالش بر انگیز خواهد بود. با بالا رفتن سن و تغییر روابط، عاشق شدن و انتخاب همسر سخت خواهد شد. اما این انتخاب زمانی سخت تر خواهد بود که شما بخواهید با مرد مطلقه دارای فرزند ازدواج کنید. کنار آمدن و زندگی کردن با فرزندان سابق این مردان، به خصوص زمانی که با تربیت فرزندان آشنایی ندارید، می تواند برای شما یک چالش بزرگ باشد.

این مقاله، به صورت تخصصی در مورد ازدواج با مرد مطلقه بچه دار و دردسرهای ازدواج با مردان دارای فرزند و … توسط کارشناسان مرکز مشاوره خانواده آویژه نگارش شده است. اگر شما نیز جز آن دسته از زنانی هستید که از مردی خوشتان آمده اما بچه دار است و این باعث تردید و دودلی شما شده با ما همراه باشید. تا بتوانیم شما را برای تصمیم گیری درست راهنمایی کنیم.

دردسر های ازدواج با مرد مطلقه

دردسرهای ازدواج با مرد مطلقه بچه دار که قبل از ازدواج با او باید بدانید

شما ممکن است بگویید خواستگارم بچه دار است و نمیدانم چه جوابی به او بدهم؟ قبل از اینکه به ازدواج با مرد مطلقه جواب مثبت بدهید باید دردسرهای ازدواج با مرد بچه دار را بدانید. مسلما زندگی شما با مرد مطلقه بچه دار تجربه متفاوتی خواهد بود. شما باید بسنجید آیا با این تفاوت ها مشکلی ندارید؟ برای تصمیم گیری درست و درک این تفاوت ها شما می توانید از مشاوره ازدواج کمک بگیرید. برخی از این تفاوت ها در زیر گفته شده است.

مشاوره حرفه ای تخصص ماست
شما میتوانید برای مشاوره و تراپی در زمینه دردسرهای ازدواج با مرد مطلقه بچه دار + 7 سوالی که باید از خود بپرسید! با بهترین روانشناسان مرکز مشاوره خانواده آویژه تماس حاصل نمایید. ساعت پاسخگویی ۹ صبح الی ۱۲ شب.

برای مشاوره تلفنی فوری داخل کشور روی لینک زیر کلیک کنید.

مشاوره تلفنی فوری

جهت مشاوره برای هم وطنان خارج از کشور روی لینک زیر کلیک کنید.
هموطنان خارج از کشور

برای رزرو وقت مشاوره حضوری روی لینک زیر کلیک کنید.
رزرو جلسه مشاوره حضوری

مشاوران آویژه
پاسخگوی شما هستند

همیشه شما اولویت اول او نیستید

گاهی شوهرتان باید به فرزندان خود نیز توجه خاصی داشته باشد تا آنها احساس تنهایی نکنند. فرزندان به حمایت عاطفی و محبت پدرشان نیاز دارند. این موضوع گاهی به اشتباه اینگونه قضاوت می شود که شما برای او مهم نیستید و اولویت ندارید. حواستان باشد شما در زندگی او اولویت دارید، اما همیشه اولویت اول او نیستید.

مانند بقیه زوج ها در سال های اول ازدواج، زندگی دو نفره ای ندارید

وقتی ازدواج با مرد مطلقه بچه دار را انتخاب کنید دیگر نباید توقع داشته باشید که زندگی شما یک زندگی دو نفره پر شور باشد. شما شاید مجبور باشید برای ماه عسل نیز فرزندان همسرتان را با خود همراه کنید. یا تصمیم داشته باشید یک شب رمانتیک را در یک رستوران بگذارنید در صورتی که بچه ها بخواهند به شهربازی بروند.

شوهرتان نمی تواند هر کاری را که شما می خواهید انجام دهد

شما باید با این موضوع که از همان اول زندگی همسرتان را با فرزندانش شریک باشید، مشکلی نداشته باشید. اگر او پدری بد برای فرزندانش باشد پس مسلما همسر بدی نیز برای شما خواهد بود. شما باید در کنار همسرتان باشید و او را برای تربیت درست فرزندانش همراهی کنید.

اولین ملاقات شما با فرزندان لحظه سختی است

اولین دیدار شما با فرزندان شوهرتان کار بسیار سخت و البته بزرگی است. مرد شاید شما را در اولین ملاقات با فرزندانش به عنوان دوست معرفی کند، پس ناراحت نشوید. اجازه دهید او با توجه به شناختی که از فرزندانش دارد اولین قرار شما را مدیریت کند. این موضوع که جلسه اول آشنایی چگونه می گذرد؟ بسته به سن بچه ها، مدت زمانی که از جدایی والدینشان می گذرد، جنسیت فرزندان و … متفاوت خواهد بود. شاید آنها شما را به عنوان یک عضو جدید خانواده راحت قبول کنند و یا شاید برای آنها حکم یک دشمن و فرد اضافی داشته باشید و با شما کنار نیایند. خودتان را برای هر دو حالت آماده کنید.

گاهی ملاقات با خانواده او سخت و ناراحت کننده است

جدایی مرد از زن سابقش برای خانواده او نیز قطعا ناراحتی و مشکلاتی را ایجاد کرده است. اینکه زن سابقش، با خانواده همسرش چه رفتاری داشته است، بسیار مهم است. اگر همسر سابق با پدر و مادر شوهرش خوب رفتار کرده باشد و او را دوست داشته باشند، این گونه دیده می شود که آنها یکی از اعضای خانواده خود را از دست داده اند و نسبت به شما حس خوبی ندارند. پس انتظار نداشته باشید با آغوش باز از شما استقبال کنند. یا اگر همسر سابق با پدر و مادر شوهرش رفتار درستی نداشته و آنها از او ناراضی باشند، از ازدواج مجدد فرزندشان می ترسند و نگران هستند که پسرشان دوباره گرفتار ازدواج غلط و زندگی پر از کشمکش و درگیری دیگری شود. مردانی که یک بار طلاق را تجربه کرده اند به احتمال زیاد بیشتر از قبل وابسته به مادر و پدر خود شده اند. پس حواستان باشد ممکن است شما با یک مرد وابسته به مادر مواجه شوید که کنترل آن سخت خواهد بود. برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه می توانید از مقاله شوهران وابسته به مادر کمک بگیرید.

شاید وضعیت مالی آشفته ای داشته باشد

مردی که تازه همسرش را طلاق داده است، درگیر مشکلات مالی زیادی است. او باید مهریه همسر سابق خود را پرداخت کند و یا به فرزندان همسر سابقش نفقه بدهد. به همین دلیل ممکن است نتواند توقع های مالی شما را به خوبی برآورده کند. مثلا برای رفتن به ماه عسل مشکل مالی داشته باشد و یا برای تولد 30 سالگی شما نتواند هدیه گران قیمتی تهیه کند.

ازدواج دختر مجرد با مرد مطلقه بچه دار

7 سوالی که هنگام ازدواج با مرد مطلقه دارای فرزند باید از خود بپرسید!

اگر شما به ازدواج با مرد مطلقه دارای فرزند پاسخ مثبت داده اید باید از خودتان سوالات زیر را بپرسید و دنبال جواب مناسبی برای آنها باشید. شما می توانید در کنار او زندگی شاد و روابط سالمی را داشته باشید به شرطی که از تصمیم خود آگاه باشید و بهترین انتخاب را کرده باشید. روابط خود با فرزندانش را مدیریت کنید و آنها را قسمت مهمی از زندگی خود بدانید. اگر هنوز نمی دانید که ازدواج با مرد مطلقه کار درستی است یا نه؟ به شما پیشنهاد می کنم با کلیک بر روی مقاله ازدواج با مرد مطلقه و مطالعه آن شک و دو دلی خود را از بین ببرید و بهترین تصمیم را بگیرید.

مشاوره حرفه ای تخصص ماست
شما میتوانید برای مشاوره و تراپی در زمینه دردسرهای ازدواج با مرد مطلقه بچه دار + 7 سوالی که باید از خود بپرسید! با بهترین روانشناسان مرکز مشاوره خانواده آویژه تماس حاصل نمایید. ساعت پاسخگویی ۹ صبح الی ۱۲ شب.

برای مشاوره تلفنی فوری داخل کشور روی لینک زیر کلیک کنید.

مشاوره تلفنی فوری

جهت مشاوره برای هم وطنان خارج از کشور روی لینک زیر کلیک کنید.
هموطنان خارج از کشور

برای رزرو وقت مشاوره حضوری روی لینک زیر کلیک کنید.
رزرو جلسه مشاوره حضوری

مشاوران آویژه
پاسخگوی شما هستند

چه احساسی نسبت به کودکان دارید؟

برخی از افراد اصلا بچه دار شدن را دوست ندارند و هرگز نمی توانند خود را در نقش یک مادر یا پدر تصور کنند. پس باید دقت کنید اگر شما نیز از کودکان خوشتان نمی آید مسلما نمی توانید نامادری خوبی برای فرزندان شوهرتان باشید. در این مورد هم خودتان و هم کودکان با مشکل مواجه خواهید شد. اما اگر به طور کلی از کودکان لذت می برید و همیشه دوست داشتید بچه دار شوید. باید این موضوع را در نظر بگیرید که آیا فقط دوست دارید فرزندان خودتان را بزرگ کنید و از بچه های خودتان لذت می برید یا اینکه می توانید برای فرزندان سابق همسرتان نیز مادری مهربان و دلسوز باشید.

فرزندانش نسبت به شما چه احساسی دارند؟

طلاق برای فرزندان سخت است، اما ازدواج مجدد والدین می تواند از طلاق گرفتن آنها نیز سخت تر باشد. آنها به شما حسادت می کنند و می ترسند والدین خود را در مقابل فرد غریبه از دست بدهند. گاهی اوقات آنها فکر می کنند که شما سعی دارید جایگزین مادرشان شوید و آنها را از مادرشان دور کنید.

شما باید بتوانید ارتباط مثبت و موثری با کودکان برقرار کنید. این اطمینان را به آنها بدهید که بودن شما در کنار پدرشان باعث نمی شود آنها فراموش شوند و شما دزد محبت پدرشان نیستید.

مسئولیت شما در قبال فرزندانش چه مقدار است؟

قبل از ازدواج با مرد مطلقه بچه دار تعیین کنید که او از شما چه توقع هایی دارد. با او در مورد انتظاراتش از شما در مقابل فرزندانش سوال کنید.

آیا او از شما می خواهد تمام روز را با فرزندانش سپری کنید؟

آیا فرزندانش همیشه با شما زندگی خواهند کرد؟

اگر فرزندش تب داشت انتظار دارد شما تا صبح از او مراقبت کنید؟

به شما اجازه می دهد وقتی کودکان کار اشتباهی کردند آنها را تنبیه و یا دعوا کنید؟ و…

شاید او از شما انتظار داشته باشد که تمام مسئولیت های فرزند داری را به عهده بگیرید. فرزندانش را مثل فرزندان خودتان بزرگ کنید. پس باید تصمیم بگیرید که آیا می توانید انتظارات همسرتان را به درستی پاسخ دهید یا نه. اگر او نسبت به فرزندان خود حساس باشد و وسواس فکری نسبت به آنها داشته باشد پس شرایط برای شما سختتر خواهد شد. ازدواج با مرد وسواسی مشکلات خاص خودش را دارد. فردی که یک بار طلاق و جدایی را تجربه کرده است ممکن است از وسواس فکری خیانت و رابطه ای رنج ببرد. با مطالعه مقاله ازدواج با فرد وسواسی اطلاعات خود را در این زمینه افزایش بدهید.

اگر شما نیز فرزندی دارید، او با فرزندان شما چگونه رفتار می کند؟

در ازدواج زن مطلقه با مرد مطلقه دارای فرزند، اگر زن نیز فرزندی از شوهر سابق خود داشته باشد این شرایط نیز بسیار مهم است. رابطه فرزندان شما با ناپدری و فرزندان شوهرتان با نامادری بسیار مهم است. به این موضوع که چگونه می توانید با آنها در مورد خانواده جدید خود صحبت کنید و آنها را راضی کنید که خانواده جدید را بپذیرند، فکر کنید. سعی کنید روابط آنها را با فرزندان همسرتان گسترش دهید و به آنها در برقراری یک دوستی و روابط سالم کمک کنید.

آیا می توانید با همسر سابقش روبرو شوید؟

شوهر شما ممکن است با همسر سابقش در مورد کودکان خود، صحبت کند یا زن سابقش برای دیدن فرزندان به ملاقات آنها بیاید و … آیا می توانید با همسر سابق او کنار بیاید و او را به عنوان مادر فرزندان قبول کنید؟ اگر او با همسرتان تماس بگیرد این موضوع شما را ناراحت می کند؟ شما نمی توانید مدام همسرتان را کنترل کنید و یا او را متهم کنید یا به خاطر ازدواج ناموفقش سرزنش کنید.

اگر نمی توانید با ازدواج قبلی او کنار بیاید پس به ازدواج با مرد مطلقه بچه دار فکر نکنید.

آیا می توانید با این که همیشه اولویت اول او نباشید کنار بیایید؟

همه این توقع را دارند که حداقل دو سال اول ازدواج، مرکز توجه همسرشان باشند و زندگی دو نفره عاشقانه ای را تجربه کنند. ازدواج با مرد مطلقه دارای فرزند این تصور را برهم می زند. همسرتان شاید مجبور باشد در خیابان دست دختر کوچکش را به جای دست شما بگیرد. یا به جای مکان های دو نفره و رمانتیک مجبور باشید با او و کودکانش به پارک بروید. برای اینکه بتوانید با این مشکلات کنار بیاید باید انعطاف پذیر و صبور باشید. باید همسرتان را درک کنید و همیشه این موضوع که شما نیز یکی از اولویت های زندگی او هستید را در نظر بگیرید.

آیا همسرتان برای داشتن فرزندان بیشتر مشکلی ندارد؟

مسلما شما نیز دوست دارید طعم مادر شدن را بچشید. این نکته مهمی است که باید قبل از ازدواج دختر مجرد با مرد مطلقه دارای فرزند در نظر گرفت. این موضوع را مطرح کنید که آیا او با وجود فرزندان همسر سابقش باز می خواهد که بچه دار شود؟ از نظر مالی، عاطفی و .. مشکلی ندارد؟ و شما را برای دستیابی به حس مادر شدن کمک می کند یا نه؟ اگر او مرد خسیسی باشد احتمالا با داشتن بچه های بیشتر مخالفت کند و حتی با نبودن مشکلات مالی، از بچه دار شدن مجدد خودداری کند. حواستان باشد که در دام ازدواج با مرد خسیس گرفتار نشوید. اگر به دنبال نشانه های مرد خسیس هستید، خواندن مقاله ازدواج با مرد خسیس را از دست ندهید.

مشکلات ازدواج با مرد مطلقه دارای فرزند

دختران بهتر با نامادری کنار می آیند یا پسران؟

مرد مورد علاقه شما فرزند دختر دارد یا پسر؟ این یک سوال بسیار مهم در مورد ازدواج با مرد مطلقه بچه دار است. چون فرزندان دختر نسبت به پسران دیرتر با ازدواج پدر خود سازگار می شوند. آنها به دلیل اینکه احساساتی تر از پسران هستند و از نظر عاطفی و محبت وابستگی بیشتری به مادر خود دارند سخت تر قبول می کنند کسی دیگر به جای مادرشان در کنار پدر آنها باشد. دختران سعی می کنند که روابط پدر و مادر خود را حفظ کنند و گاهی مانع از ازدواج مجدد پدرشان می شوند. اما پسران چون وابستگی عاطفی کمتری به مادر خود دارند راحت تر با این قضیه روبه رو می شوند.

شاید در برابر دختر سابق همسرتان درمانده شوید و ندانید که باید چگونه با او رفتار کنید تا شما را قبول کند. شما باید این اطمینان خاطر را به او بدهید که کسی نمی خواهد جای مادرش را پر کند و شما نمی خواهید رابطه او با مادرش را خراب کنید، یا مانع از این شوید که پدرش به او محبت و مهربانی کند. تلاش کنید با او دوست شوید و روابط سالمی برقرار کنید. شما می توانید از مشاوره خانواده برای ایجاد روابط سالم با دختر همسرتان کمک بگیرید.

 ازدواج دختر مجرد با مرد بچه دار

سخنی از مشاوران آویژه

اگر می خواهید با یک مرد مطلقه دارای فرزند ازدواج کنید، باید قوی باشید. به توانایی ها و ارزش های خود اطمینان داشته باشید. اگر او برای شما یک مرد ایده آل است که تمام ملاک های ازدواج با شما را دارد. پس در مقابل پذیرفتن این نکته که او بچه دارد، انعطاف پذیرتر عمل کنید. شما با صبر و آرامش و خوش رویی می توانید روابط خوبی را با کودکان او داشته باشید.

به یاد داشته باشید کودکان، معصوم و بی گناه هستند. آنها در جدایی پدر و مادرشان تقصیری نداشتند و به شدت مستعد افسردگی و مشکلات روحی و روانی هستند. پس با آنها مهربان باشید و آنها را دوست داشته باشید.

 

سوالات متداول

آیا ازدواج با مرد مطلقه دارای فرزند اشتباه است؟

خیر، ازدواج با فرد مطلقه، اگر انسان خوبی باشد، خوب است. نمی توان گفت چون مردی قبلا ازدواج ناموفق داشته پس آدم خوبی نیست. شاید دلایل مختلفی برای طلاق او وجود داشته و ربطی به شخصیت و رفتار او نداشته است. اگر او فرد خوبی است و معیارهای مناسبی برای ازدواج دارد. پس می توانید او را برای شروع زندگی مشترک خود انتخاب کنید.

مرد مطلقه از همسر خود چه انتظاراتی دارد؟

آن ها انتظار دارند که مورد محبت شما قرار بگیرند. با مهربانی با آنها رفتار شود و کسی باشد که قدردان تمام خوبی های آنها باشد. آنها انتظار دارند زندگی شاد و سالمی را شروع کنند و اگر مرد فرزندی داشته باشد، انتظار دارد با فرزندانش با مهربانی و محبت رفتار شود و آنها نیز زندگی سالم و شادی را تجربه کنند.

براي مشاوره در زمينه دردسرهای ازدواج با مرد مطلقه بچه دار + 7 سوالی که باید از خود بپرسید!

از مشاورين مشاوره خانواده و روانشناسي آويژهاز سراسر کشور

با ۰۲۱۶۲۹۹۹۰۶۶ تماس بگيريد

نظرات

- 222 نظر:

  1. منم یک دختر مجرد ۴۰ ساله هستم موردی برای پیشنهاد شده بود مرد ۴۸ ساله با دو بچه ۱۵ و ۸ ساله هنوز ایشون رو ندیدم اما فردا چون قول دادم می رم چون زشته ولی بعد از اون حتی اگر پسر پیغمبر هم باشه می گم نه …..خیلی از کامنتهای دوستان خوبم تشکر می کنم از هزار تا مشاوره رفتن بهتر بود ممنونم و براتون شادی و آرامش اروز می کنم .

  2. منم ۲۲ سالمه با یه آقای ۳۹ ساله اشنا شدم دوساله باهم در ارتباطیم یک دختر ۸ ساله داره که تو همه چی دخالت میکنه و همسر سابق این آقا بهش خیانت کرده و بعد دوسال ازدواج کرده و بچه رو هم نمی‌بره و فقط ماهی یک دوبار میاد بهش سر میزنه من به این آقا گفتم بعد از دوسال رابطه که داشتیم باید تکلیف من و مشخص کنی زودتر اگه قرار اقدام کنی برای ازدواج و از اول بهش بارها گفتم که نمیتونم با بچت زندگی کنم اون موقع گفت من یه راه حلی پیدا میکنم میدم مادرم بزرگ کنه اما حالا میگه من عذاب وجدان میگرم نمیتونم و مادرم قبول نمیکنه من الان دوسال با این آقا بودم و از همه نظر کنارش بودم با وجود مخالفت خانواده و تفاوت سنی ۱۷ سال اما صبر کردم چون دوستش داشتم اما الان داره بخاطر دوست داشتن ازم سو استفاد میکنه میگه بچم با پیش خودمون بمونه بچش به شدت بچه فضول و اصلا تربیت زیر صفر و کلا بچه قدردانی نیست من پیشنهادم به کسایی که شرایط مثل من و داشتن این گول حرف هیچ مردی و نخوردی ازتون سو استفاده میشه خیلی راحت و تازه آدم بده تو میشی چون قبول نکردی من میدونم این ازدواج با وجود بچش به طلاق میرسه واسه همین قبول نمیکنم

  3. سلام من با یه پسر رفتم تو رابطه کات کردیم و به هم برگشتیم الآن میخوایم با هم ازدواج کنیم خودش گفت که 6 سال قبل از اینکه با من آشنا بشه با یکی عقد بوده بچه دارم شده هنوز اسم طرف و بچه تو شناسنامش هست و دلیل جداییشون اینم بوده که دختره خیانت کرده یعنی تقصیر دختره بوده الان بچه دست مادرشه به نظرتون چیکار کنم نمیتونم ولش کنم اصلا اینقدر دوسش دارم فکرشم برام سخته

  4. سلام دوستان من هم همسرم فوت شده ، یه دختر ۱۳ساله دارم ، خواستگاری دارم که همسرش ۳تا دختر ۱۳ و ۶و ۳ ساله داره ،
    پیام های شما رو خوندم ترسیدم😖

  5. سلام من ۲۴ساله هستم و مجرد یه خواستگار دارم که۱۴سال از خودم بزرگ تر و از ازدواج اول ش یک پسر ۱۲ساله داره خودش،میگم علت جدایی از همسر اولش نبودن تفاهم بینشون بوده و الان بعد ده سال پسرش گفته می تونه ازدواج کنه و حضانت پسر بر عهدی پدرش و می خواد با پدر زندگی کنه اقا هه مرد خوبی هست و مورد تعید به نظر شما من باید،چه جوابی بدم به خواستگاره؟

    1. عزیزم همسرم دو تا بچه داره دختر و پسر دختر من و به خدا رسوند بلعکس پسره بینهایت خوبه و میشه کنار اومد قبول کن

  6. اشتباه محضه،من یه دختر مجرد بودم که بامردی ازدواج کردم که یه بچه سه ساله دختر داره،هیچ وقت اولویت نیستم،تمام مسئولیت بچه به دوش منه،خانواده شوهر هم دایم زندگیمون و روابط من با بچه رو‌کنترل میکنن
    ،زندگیم جهنم شده و هرروز احساس بدبختی میکنم،این کارو با خودتون نکنید،عشق فقط ۶ماه اول زندگی جذابه،یه مدت که بگزره میبینی کل زندگیت شده داری مشکلات شوهر و بچه و خانوادش رو حل میکنی ودائم‌تو‌گذشته مرد دارید زندگی‌میکنید،اشتباهه محضه

  7. سلام عزیزانم آره بخدا من با یه مرد ازدواج کردم که دو تا بچه داره یکی از زن اولش و دومی از زن دومش خلاصه بگم هفت ساله با دختره که از زن اولش هست با من زندگی می‌کنه دیگه جون ندارم زندگی کنم به نظر شما من چیکار کنم از بس شوهرم با این و اون زنش سر و کله میزنم خسته شدم میخوام جدا بشم بهش فرصت دادم تکلیف خودشو روشن کنه دیگه ازین بیشتر دو ست ندارم تخریب بشم چون همش به فکر بچه هایش هست

    1. منم همین مشکل رودارم تمام اولویتش بچه هاشه چهارتابچه داره وتمام زندگیش روداده به اونا به من خرجی نمیده میگه توخودت خرج خودت وبکش دیگه بعدازیکسال دارم‌کم میارم

    2. سلام یکی از اقوام نزدیکم با مردی ازدواج کرده که دو دختر ۲۰ و ۲۷ ساله دارد. زمانی که ازدواج می کنند این دو دختر ۱۶ و ۲۲ ساله بودند خارج از کشور با مادر زندگی می کنند. داستان آشنایی همسر جدید و پدرشان را اطلاع داشته و قبل از ازدواجشان این دو فرزند با همسر پدر آشنا شده و احترام متقابل برقرار بوده و روز ازدواج پدر به دلیل شرایط تحصیلیشون حضور نداشتند اما پیام تبریک برای پدر فرستادند. بعد از دو سال از ازدواج این دو دختر شروع به تهمت زدن هتک حرمت و فحاشی و دست روی همسر پدر بلند می کنند. دلایل موجه برای این برخوردها اصلا وجود نداشته. و خانواده و مشورت با وکیل ایشان را از شکایت منصرف کردند در طی زندگی مشترک فقط پدر جویای حالشون و حمایت های مالی و عاطفی گاهی بسیار زیاد داشته است و تماس های فرزندان بسبار کم بوده .همسر پدر تصمیم به قطع ارتباط با این دو دختر کرده و از همسرش تعهد گرفت که هیچ وقت چه در منزل مشترکشان باشد چه نباشد تا زمانی که زندگی مشترک دارند اصلا این دو دختر را تحت هیچ شرایطی پذیرای دیدنشان نیست و پدر اگر بخواهد آنها را بیرون از منزل ملاقات نماید. آیا به نظرتان همسر این پدر موفق به حفظ حقوق و شان و جایگاه خود با این تصمیم قطع رابطه با آتها شده است یا باید شکایت قانونی می کرده؟ لطفا راهنمایی بفرمایید.

  8. کاملا درسته من خودم داشتم وارد رابطه ای میشدم که 2 تا پسر 32 و 21 ساله داشت که صفر تا 100 هزینه هاشونو پرداخت میکرد و من هرچقدر میپرسیدم که چقدر هزینه بچه هاست و ما باید با چقدر درآمد زندگی کنیم جواب نمیداد با توجه با اینکه من بچه ندارم و شاغلم همش انتظار داشت کل حقوقم رو ببرم خونه اون و خرج بچه هاشو بندازه گردن من، یا اینکه وقتی پیش هم بودیم مدام زنگ میزد به اونا در حالیکه اونا فقط برای پول زنگ میزدن یعنی دوتا مفت خور واسه همین تصمیم گرفتیم بریم مشاوره و فعلا عقد به تعویق افتاده و با این نظراتی که خوندم احتمالا کنسل بشه

  9. سلام اونایی که میگن بچه ها گناه کارن اشتباه میکنن خودشون گناه کارن من ۱۲ سالمه

    1. اول ازهرچی خودمون باید خوش اخلاق و خوش بین باشیم.
      زندگی بامردی که فرزند داره همیشه هم بدنیست
      شاید شما مهارت و نوع برخورد بااین مدل زندگی رو بلد نیستید..
      قبل از ازدواج همه ی جوانب رو درنظر بگیرید مشاوره برید بعدتصمیم بگیرید. سختی هایی داره که ممکنه ادم بابچه های خودشم اونارو تجربه کنه.
      قضاوت نکنیم، تو دل خیلی ها رو خالی نکنیم.
      محبت حرف اول رو میزنه🌹

  10. منم با م دی که دوتا بچه داره ازدواج کردم و شش ماه بعد جدا شدم..داشتم ناراحتی اعصاب و روان میگرفتم… سخته ..مخصوصا وقتی پدرشون طرف اونا رو می گیره

  11. ازدواج نکنیدبامردبچه دار خانومای مجرد که بدبخت میشیداینقدزجرتون میدن تابمیرین اولویت نیستین همیشه توجه شون سمت بچشون بزارین بازنایی ک بچه دارن ازدواج کنن اگ سخته ادامه دادن طلاق بگیرین بهتره عمرتون تباه بشه

  12. ازدواج نکنیدبامردبچه دار خانومای مجرد که بدبخت میشیداینقدزجرتون میدن تابمیرین اولویت نیستین همیشه توجه شون سمت بچشون بزارین بازنایی ک بچه دارن ازدواج کنن اگ سخته ادامه دادن طلاق بگیرین بهتره عمرتون تباه بشه

  13. سلام دوستان من یه دختر مجرد ۲۵ساله هستم با آقایی که ۳۰سالشه ارتباط دارم و خیلی رابطه ی عاشقانه ای داریم تواین مدت همه کار برام کرده و همیشه در هر شرایط پشتم بوده و خانوادش و دخترش که ۶سالشه خیلی دوستم دارن..با زن سابقشم بخاطر من که ناراحت نشم اصلا ارتباط نداره ..یعنی اگر حرفی باشه با پدرش تماس میگیره و خودش بلاکش کرده..ولی نظراتت شمارو دیدم واقعیت ترسیدم..تروخدا از تجربهاتون بهم نظر بدین..
    اینم بگم که بعداز ازدواج قرار نیست که دخترش بامن زندگی کنه ولی خودم میدونم فقط حرفه!!!

    1. فکرشو بکنید یه بچه خوبه من با مردی اذدواج کردم ۴ تا بچه داره وضع مالی خوبی هم نداره حتی نمیتونه به کفش برام بخره درحدی درآمد داره که شام بچه هاش رو فراهم کنه

    2. نکن عزیزمن این کارونکن منم 25سالمه بایه مرده 32ساله ازدواج کردم یه دختر5ساله هم داره باهمسرسابقشم اصلا ارتباط نداره الان هم حاملم اماچون دخترش بامن کنارنیومدحالاالان من بدشدم میگه نمیخوامت

    3. اشتباه نگن برا منم مثه شما بود ولی بعد ازدواج دیگه من اولویتش نبودم تو رو خدا اشتباه منو نکن

    4. سلام دوست عزیز همه چی روتاآخردرنظربگیراولش همه همین جورن منم واسه بارسوم،بامردی ازدواج کردم ک همدیگه رو خیلی دوست داریم ولی دخترهرشب اوقات ماروتواین زندگی تلخ کرده توروخداباعقلت تصمیم بگیرنه،ازروی احساس وگرنه هیچ راه برگشتی نیس توروخداتوزندگیت اشتباه نکن بنظرمن بامردی،ک بچه دارهستش ازدواج خیلی اشتباهه چونکه ته این عاشقی شکسته،،

    5. منم همین اشتباه رو کردم. عمرت به فنا می‌ره. منم میخام جدابشم.محبتاشون درحدحرفه. وقتی عقدکنی وخرشون از پل بگذره اونا سوارمیشن وتو پیاده

    6. نه اینجوری نیست همه مردان زن طلاق داده بد نمیش ما موردهای زیادی از اقوام داشتیم که با مرد مطلقه بچه دار ازدواج کرده و خوشبخت هم شده

    7. سلام عزیزم من با مردی ازدواج کردم که پسر۷ساله داره،اولش مادرش گفت بچه رو خودم بزرگ میکنم اما یک روز هم بچه رو نگه نداشت،بچه الان پیش منه،وقتی میومدن خواستگاری خیلی عاقل و مظلوم بود،بعد از عقد بچه نمی‌ذاره من غذا بخورم حتی،بشدت حسود و خبرچین و بی تربیته،خانواده شوهرم هم خیلی دخالت میکنن تو زندگیمون بخاطر بچه،شوهرم هم بچه اولویتش هست،طلاهای منو میفروشه هرچی بچش بخواد براش میخره،من۴ماهه از دندون درد عاجزم اصلا براش مهم نیست،زندگی ما شده فقط برطرف کردن نیازهای بچه ی آقا

  14. سلام با توجه به نظرات دوستان یعنی الان منی که یک اقا ۳۰ساله هستم و یک دختر بچه دارم حق زندگی و ازدواج ندارم هیچ کس نباید با من ازدواج کنه،؟تا اخر عمر تنها باشم؟

    1. این مردها باید با زنانی ازدواج کنن که شرایط خودشونو دارند اما اکثرشون چون خودخواهند و نمیتونن بچه ی یه مرد دیگه رو تحمل کنند کنار زنشون معمولا دختران مجرد رو طعمه می کنند و بعد از ازدواج یهو تبدیل میشن به یه پدر فوق‌العاده و فداکار و… ده برابر قبل با زن قبلیشون در مورد بچه صحبت می کنند و باج میدن ،ازدواج با مرد بچه دار بخصوص دختر مرگ تدریجیه و جالب اینجاست مردها از این حسادت لذت میبرند و آتیشش رو بیشتر می کنند

    2. چرا با کسی با شرایط خودتون ازدواج نمی کنید. در ایران آقایون می خواهند زرنگ بازی دربیاورند و خودشون پس از سالها زندگی و داشتن فرزند، میگن با دختر مجرد می خواهیم ازدواج کنیم. دختر مجرد باید خیلی از خودگذشتگی داشته باشه که فرزند یک زن دیگر را بزرگ کنه. اصلا تجربیات یک فرد متاهل بچه دار خیلی با یک فرد مجرد فرق می کنه.

    3. بله حق زندگی دارید
      ولی اول باید خودتون رو بسنجید
      اگر تو زندگی الویت اول همسرتون باشه چ شخصیت و شان اون خانم رو جلو حتی فرزندتون زیر سوال نبرید
      احترام بهش بزاری
      چرا نباید ازدواج کنید؟

    4. سلام باکسی ازدواج کنید که اونم مثل شما ی فرزند داشته باشه وگرنه هرروز جنگ اعصاب

    5. قبول نکن به هیچ عنوان هر روز زندگی ات میشه غم
      بله اگر تو حق زندگی را از اول فکر می‌کردیم اول تصمیم میگرفتی بعد ازدواج می‌کردیم که نکردی و بدتر از این همان زندگی ات را حفظ می‌کردیم تا زندگی یک دختر را خراب نکنی

  15. سلام خانما منم سه ساله با مردی که دوتا بچه داره ازدواج کردم مشکلاتی هم دارم
    بیاین یه گروه بزنیم و مشاور هم بشیم تا مشکلاتمونو کم کم بتونیم حل کنیم

    1. سلام گلم، من موافق هستم چون منم با کسب ازدواج کردم که دوتا پسر 12و 8ساله دارن و مشکلات زیادی دارم.

      1. سلام منم تازه ازدواج کردم شوهرم دوتا پسر داره از زن قبلیش
        منم عاشق شوهرمم ولی از کلمه نامادری متنفرم .گناه نکردیم ک بابا تا بلند حرف می‌زنیم با بچه میگن نامادریه دیگه

    2. سلام منم با مرد مطلقه دو فرزند داره ازدواج کردم ۸ ماهه مثل سگ پشیمونم

  16. چقد اینجا همدرد زیاد دارم، زنان پر مهر که فقط میخان زندگی کنن، اما بدترین لقب دنیا(نامادری) رو با خودمون یدک میکشیم، اصلا حوصله تعریف کردن داستانم رو ندارم، اما خسته شدم و شوهرم رو خیلی دوست دارم…

    1. من هم دقیقا عین تو داغون و خسته ولی همسرم رو دوست دارم ولی دخترش هر چی بزرگ میشه داغون ترم میکنه

    1. چرا اخه؟
      من ی خانوم‌۲۸ ساله ام
      با یه آقایی ک‌الان‌حدود ۴ سال از همسر سابقش جدا شده و‌یه دختر ۷ ساله داره
      یکسال و‌نیم‌ نامزدیم
      و‌ درشرف عقد و عروسی هستیم
      و دخترش هم قرار با ما زندگی کنه
      رابطه خوبی باهاش‌ دارم
      اما نامزدم ب شدت بهش وابستگی‌داره
      و حتما شبا باید کنار ما بخوابه
      به علت ترسش
      و حتی همسرم بهش میگه باید بری تو اتاق خودت قبول نمیکنه و میگه میترسم و گریه میکنه
      خودم گاهی اوقات دوس دارم کنارم بخوابه
      گاهی اوقات واقعا اذیت میشم
      سر این موضوع و موضوعات دیگه
      اما ب شدت همسرم و دوس دارم
      واقعا نمیدونم چیکار کنم

      1. بری سر زندگیت تازه داستان شروع میشه به نظر من که اصلا ادامه نده من تجربه خودمو میگم روزی هزار بار خودتو لعنت میکنی

        1. چرا داستان میشه؟؟من ۲۶ سالمه و دوست پسرم یه دختر بچه داره میخواییم ازدواج کنیم تروخدا کمکم کن

          1. منم همین اشتباه رو کردم. عمرت به فنا می‌ره. منم میخام جدابشم.محبتاشون درحدحرفه. وقتی عقدکنی وخرشون از پل بگذره اونا سوارمیشن وتو پیادهمنم همین اشتباه رو کردم.

      2. اشتباه نکن دوست عزیز مسیر اشتباهی که من و امثال من رفتیم نرو داغون میشی دخترش هم بزرگ میشه خودش هم زندگی و کار و خونواده اش رو کنارش داره ولی تو پیر بچه اش میشی با مشکلاتی که پیش میاد هر چی هم محبت کنی اسم نامادری رو یدک میکشی و هزار مشکل دیگه

    2. سلام با توجه به نظرات دوستان یعنی الان منی که یک اقا ۳۰ساله هستم و یک دختر بچه دارم حق زندگی و ازدواج ندارم هیچ کس نباید با من ازدواج کنه،؟تا اخر عمر تنها باشم؟

      1. حق زندگی داری بایکی مثل خودت که بچه داره ،که بخاطر بچه خودت بابچه اون کنار بیای نه یه مجرد

  17. سلام من در شرف چنین ازدواج هستم که مرده ۲ تا بچه ۱۷ و ۱۲ ساله دختر و پسر داره من خودم بچه ندارم و برای زندگی باید خارج از کشور بریم و ۱ ساله از طلاقش میگذره بنظرتون من چکار کنم؟

    1. به نظر من اینکار رو نکن هزاران بار هر روز خودتو نفرین میکنی ، کشیدم که میگم

  18. نه عزیز این کارونکن بخداپشیمون میشی عشق توی این جور ازدواجها 2یا3ساله اوله بعد مجبوربه تحمل زندگیه من تجربه کردم که میگم درست شرایط تورو داشتم

    1. راست میگی منم دوتا دختر دستمه مثل کلفتم مدام کتک میخورم چون یه پسرکوچیک دارم نمیتونم بیخیالش بشم تحمل میکنم

  19. ازدواج با مردی که ازدواج گذشتش بچه داره طبق تجربه ی من یک مرگ تدریجی است اینکه باید فیلم بازی کنی نمی تونی خو دواقعیت باشی .اگر خودت بچه داری میتونی نصیحتش کنی اذیت کرد داد بزن تنبیهش کن ولی این بچه شوهر هرغلطی بکنه نصیحتش کنی سریع کل دنیا میگن وای نامادری الهی بمیرم زن بابا ست دیگه خلاصه روزی هزار بار آ رزوی مرگ می‌کنی اصلا مزخرفه کاش میشد میشد بخوابم ونیست نایودبشم نکن خواهرم نکن عزیزم نکن فکرشم نکن غیرازبدبختی چیزی برات ندارن.

    1. دقیقا فردا اون بچه هرکاری کنه تقصیر تو میشه میگن چرا مواظبش نبودی اگرم چیزی به اون بچه بگی همه گارد میگیرن که چرا بهش چیزی گفتی ولی من فقط ۱۶سالم بود چراخونوادم زندگی مو خراب کردن تفاوت سنی منو بچه شوهرم ۱۲ساله توروخدا خودتونو بد بخت نکنید الانم به خاطر بچم نمیتونم جداشم

  20. من هم ۲۵ سالمه ازدواج اولمه ،سه ماه عروسی کردم،نزدیک دوسال عقد بودم،شوهرم ۳۱ سالشه و دختر ۸ ساله داره از ازدواج قبلیش، دخترش پیش مادرشوهرمه اون از یک سالگی بزرگش کرده و روز خواستگاری گفت بچه رو خودم بزرگ میکنم، بعد از عقد حرفاشون عوض شد، اما من سفت و سخت ایستادم و مجبورشون میکنم سر حرفشون بمونن،شوهرم با بچش‌ خیلی صمیمی نیس اما بچه با مادر واقعیش خیلی رفت و‌امد داره و مداااام خبر از ما میبره واسشون و دایم به من میگه میخوام باهات زندگی کنم اما من میدونم اگر بیاد همه چی خراب میشه شوهرمم با اومدنش موافق نیس، ولی دایم مادرشوهرم اینا در تلاشن بچه رو بسپارن به ما، با اینکه کنارمون نیس ولی بازم عذاب میده بازم اثرشو رو زندگیم میذاره، من عاشقانه ازدواج کردم اما گاهی خودمو سرزنش میکنم میگم حق من این همه نگرانی و دلشوره نیس…

    1. برا منم بعد ازدواج به زور بچه رو فرستادن پیش ما ی دعوا هم راه انداختن

  21. سلام 38 سالمه، پیشنهاد ازدواج با آقای 46ساله دارم که یه دختر 19ساله داره و با مادرشه. به نظرتان پذیرفتن این پیشنهاد عاقلانه است؟

    1. سلام من تجربه زندگی با دوبچه همسر دارم که موقع ازدواج ما حضانتشون با مادرشون بود به محض ازدواج ما اومدن با ما زندگی کردن
      الان حدود ۶ سال میشه
      اصلا توصیه نمیکنم ازدواج با فرد بچه دار
      خیلی سخته
      اخبار زندگی پخش میشه حتی نوع لباس زیر
      اسباب دست مادرشون و بقیه اقوام مادری و پدری میشن
      یه روز دوستت دارن اما اکثرا مخل آرامش و آسایش
      همه توی زندگیت دخالت میکنن
      همش باید توطئه خنثی کنی
      کسی قدر دان زحماتت نیست بچه دیگری بزرگ میکنی
      اگه مثل من صاحب بچه هم بشی تازه باید ببینی بچه خود هم آسیب میبینه توی این زندگی
      زمان که میگذره با همه تلاشت برای شادی و آرامش زندگی
      میبینی عمرت گذاشتی و پیرتر ، مریض تر و آسیب دیده تر از هم سن هات هستی

  22. چهار سال پیش با مردی که دوتا پسر داشت از ازدواج قبلیش ازدواج کردم روزی هزار بار ارزو مرگ دارم هزار بار ارزو مرگ براشون کردم بشدت لجباز و نفهم و پدرشون بارها منو ب حاطرشون کتک زده و بی احترامی کرده خودم ی پسر دارم ک مجبور شدم ب ادامه اما افسرده و گوشه گیر شدم حس میکنم دلم مرده خسته م ی گهی خوردم ک جبران نداره…تنها بمونید از تنهایی بمیرید اما با مردی ک از گذشت بچه داره ازدواج نکنید که نابود میشید من اشتباه کردم تو رو خدا خودتون بدبخت نکنید همه روز اول باهاتون خوب رفتار میکنن چون نیاز دارن یکی بچه شون نگه داره اما وقتی متوجه میشی ک کلی تو اون زندگی فرو رفتی هیچ کاریم نمیشه کرد….

    1. اخه عزیزم‌
      ناراحت شدم برات اما ممنون که گفتی عزیزم‌منم‌بچه دارم‌

  23. ازدواج با مرد مطلقه که فرزند داره اشتباه محضه.تورو خدا با مردی که بچه داره ازدواج نکنید روزگارتون سیاه میشه.حتی اگر بچه هاشون بزرگ باشن دخالتهاشون به هر نحوی هست مستقیم و یا غیر مستقیم .مثل من اشتباه نکنید لطفا خدا کمکم کنه فقط

  24. سلام به همه عزیزان.
    نظرات رو که خوندم تنم لرزید. ۳۸ سالمه و ۶ سالی میشه که جدا شدم و بچه ندارم. خواستگاری دارم که ۳۶ سالشه و یه دختر ۸ ساله داره
    ممنون میشم اگر راهنمایی ای دارید بهم بگید.

    1. سلام ۲۷سالمه و ۸ماه با ی آقایی ک ی پسر شش ساله داره ازدواج کردم من ازدواج اولم بود خودم لیسانس حقوق و کارمند بودم الان گرفتار ی بچه شدم درسته بچه آرومی ولی اون تنهایی دونفره،عشق و حال های دونفره تمام آرزوهامه ازم گرفته همسرم فوق العاده مرد خوبیه من اولویتشم ولی بچه ی جاهایی زجرم میده از ی سالگی مادرش گذاشته رفته ازدواج کرده و برگه داده من بچه رو نمیخوام ولی درست تصمیم بگیر ببین میتونی مادری کنی همه چیتو فدا کنی حرف مردم بالاخره تموم میشه اما زندگی تو ادامه داره آمادگی مادر شدن اول زندگی داری راه برگشتیم نیست چون برگردی باید با یکی مثل خودت ازدواج کنی برات از خدا بهترینارو میخوام دوست عزیز خوشبخت باشی اما عاقلانه تصمیم بگیر

    2. هرررررررگز باهاش ازدواج نکن کل خانواده ههمسرت،همسرت،بچه هاش و مادر بچه هاش فقط ازت انتظار بیجا دارن و همه هم دخالت میکنن توییتی تموم انتخابهاتون حتی اول همسرت پشت تواه اما بعد میره تو زمین اونا شک نکن

    3. خواهر من هیچ وقت این کارو نکن تو زندگی فقط عذاب می کشی من یک سال این درد میکشم ای کاش همسرم دوست نداشتم ای کاش

  25. سلام خانوما من فقط ۱۷ سالمه و همسر یه آدمی شدم که دختر یه ساله داره همسرم ۲۳ سالشه آدم متشخص و مذهبی هست خوانواده ی همسرم بسیار اصرار میکنن که دخترمو اونا بزرگ کنن ولی به قدری عاشق و دلبسته ی خانوم کوچولو شدم که وقتی دو روز میره پیش مادر واقعیش خون گریه میکنم همسرم خیلی آدم خوبیه سر اینکه قراره بچه پیش کی بمونه کلی دعوام کرد گفت تو سنت کمه سختت میشه نباید دخترم پیش ما باشه منم گفتم إلا بلا نههه من میخام و الان زندگیمون خیلی خوبه((((((:
    و اگه صد بار برگردم عقب بازم انتخابش میکنم

    1. چون یک سالشه خوبه نه حسودی،داره بهت نه خبرکشی،فک میکنه تومادرشی

    2. بنظرم هنوز هم سن شما کمه هم سن اون بچه، هرچی بچه بزرگتر میشه هزار برابر مشکلاتش بیشتر میشه ،خدا نکنه وقتی باباش خونه نیس بلایی سرش بیاد آدمو بیچاره می‌کنند، ما یه مسافرت کیش رفتیم مثلاً ماه عسل بود همسرم بچه ۲ سال اش رو اورد زهرمارمون شد من خیلی خیلی پشیمونم و بفکر جدایی هستم

  26. من 3سال با یه مرد که دختر 11ساله داره توی رابطه هستم اوایل اصلا سمت دخترش نمی‌رفت و از لحاظ وظایف پدری براش کم نمیزاره الان چند ماه دخترش مثل مار افتاده بین ما قبلاً روزی یه بار به زور به باباش زنگ میزد اونم فقط واسه اینکه حمایت مالی پدرش رو از دست نده اما الان مرتب به پدرش میگه باید از اون زن جدا شی و یا خاسته مالی داره یا میخواد پیش هم باشن من خیلی خسته شدم واقعا نمی‌دونم چکار کنم پشت و پناهی ندارم و از نبودنش میترسم توروخدا راهنماییم کنید چکار کنم

    1. منم ۲۱ سالمه ازدواج مجددمه همسرم یه دختر ۱۰ ساله داره یه ساله ک ندیدتش پری روز ب زن سابقش پیام داده ک میخوام ببینمتون بنظر شما من چیکار کنم

  27. اره چون ممکنه بعدمادربچه بخادازدواج کنه وپسرمیادپیش شماوشوهرمادره قبولش نکنه

  28. بمن الان خودم بامردمطلقه ارتباط دارم ومیخام باهاش ازدواج کنم چون توی بچگی بمن تعرض شده واین بهترین کیسی هست ک میتونم انتخاب کنم و مطمعنم ک باهاش خوشبخت میشم چون اخلاقش باهام خیلی خوبه وبچه دوساله ای داره وازین جریان تعرض هم خبرداره و مشکلی باهاش نداره

    1. باسلام.خانم رها باتجربه ای که دارم ازدواج بااین آقا کارخیلی اشتباهی است.چون به محض ازدواج در مدت سه ماه الی پنج ماه همسر شما جریان تعرض رابه رخ شما میکشد.چون ازدواج با چنین مردی فقط بخاطر لذت جویئ هست وراهی جز درد
      عذاب،روزی هزار بار آرزوی مرگ ،تنهائی،تحمل رانخواهی داشت.درچنین مواقعی ازکسی تجربه بگیرید که چنین تجربه ای را پشت سرگذاشته

  29. اگرمردی طلاق گرفته ودوتاپسرداره بازنی که شوهرش فوت کرده واونم پسر داره می توان ازدواج کنند زندگی خوبی داشته باشند؟؟ لطفاتجربیات رابگید هردوبچه داشته باشند چی؟؟ ممنون

  30. دقیقادقبول دادم.خیلی هانون مجردیم و نمیدونیم دقیقا تو زندگی متاهلی چیا مهمه ولی بنطرم ازدواج با مرد مطلقه بچه دار حتی اگه کلی هم پولدار باشه اشتباهه

  31. سلام من ۴ساله بامردی ازداوج کردم ک یه دختر داشت بعد ۲سال زن سابقش که شوهرداشت طلاق گرفت الان رفته زیرپای شوهرم ومیخواد منو ب زور بندازه بیرون اززندگیم خیلیی سخته ولی من مطمینم ک خداپشتمه و هیچ کاریم نمیتونه بکنه

  32. دقیقامثل خودم خانواده یاخودشوهر اگه بزبون بیارن بفهم طرف اون رودارن نه تورو مامثل یک عروسک یاپرستاری هستیم که بایدمواظب باشیم وبازی مون بدن همه روتجربه کردم فقط بین دوراه موندم کجاوچرا؟

  33. به نطرمن هم بامرد بچه دار هیچوقت ازدواج نکنید باوجودی که باعشق ازدواج کردم هنوزسال ازدواجم نشده بودبخاطر بچه ۶سالش برگشتم خونه پدرم باوجودی که قرار بود پیش مادرشوهرم باشه ولی هر روز خدا خونه من بود این منو خیلی اذیت میکردوقتی هم به شوهرم میگفتم دعوام می کرد بچه مه بگم نیاددلش واسم تنگ میشه بخدا این مسیری که پاتوش گذاشتم جز پشیمونی اه حسرت هیچی برام نداشت خوهرای گلم شما با مردی که بچه دار ازدواج نکنید

    1. بنظر من اشتباه می کنید بچه احتیاج به محبت داره اون حق داره با پدرش زندگی کنه… شما میدونید بچه رو از خونش برونید میره ولو میشه و بد عاقبت؟

    2. من شمارو درک میکنم چ ن منم همین شرایط شما رو داشتم وهمسرش گفت به بچه محبت ‌نی بهت میکنم و الان جدا شدم

  34. منم متاسفانه با مردی که ۱۵سال ازخودم بزرگتره ازدواج کردم دوتا بچه داره ..هرکاری میکنم نمیتونم بچه هاشو قبول کنم سعی خودمو میکنم ولی تهش میشه جنگ و دعوا با همسرم ..نه اونا منوقبول دارن نه من اونا رو….همسرمو دوس دارم ولی اینکار اشتباه محض بود..کاش ازدواج نمیکردم کاششش

  35. سلام، همه اینجور نیستن
    اگه مرد اخلاق خوبی داشته باه وبچه ها خوبی تربیت کرده باشه
    با تو هم خوبن
    هرگز به بچه‌ها همسرتون توهین نکنید
    چون اونا هم مثل بچه خودتون هستن

    1. چرت نگو بابا این کدوم آیه بود؟
      آدم بچه خودشو نوازش میکنه ، دعوا میکنه ، نصیحت میکنه ، اگر کار بدی بکنه قدرت اینو داره ک حتی تنبیهش کنه و کسی هم ب خودش حق نمیده بگه کارت اشتباهه و برعکس میگن تربیت بچش برا مهمه ولی امان از روزی ک ب بچه شوهر بگی از اینجا پاشو بشین اونجا هزار تا انگ بهت می‌چسبونن ک نامادریه دیگه . بابا اگر این بچه قرار باشه بامن زندگی کنه بسپارید ب خودم همه چیزو . چرا محبتای این ب قول شما نامادری رو نمیبینید هیچوقت چرا حق نداریم بگیم این کارت اشتباهه چرا واقعا؟؟ همین اخلاقا همین حرفا باعث میشه ک این زن از این بچه متنفر بشه . بذارید براش مادری کنه بذارید مثل بچه خودش بزرگش کنه دخالت نکنید

  36. من خواستگار بچه دار دارم
    نمیدونم چکار کنم
    با اینکه خودم مطلقه ام و بچه ندارم
    تو دوراهیم ؟؟؟؟

    1. سلام. توی دو راهی نمون و جواب رد بده
      اینو داره کسی بهت میگه که با کلی اطمینان پا توی این مسیر گذاشت و الان بعداز دو سال دارم هر ش و روز به جدایی فکر میکنم اما نمیتونم
      این راه رو نرو که راه برگشتش خیلی سخته

      1. سلام من یه خواستگار دارم عاشقمه ک دوتا بچه داره و حضانتشون دست مادرس و پدر هیچ حقی نداره برگردنشون
        اینم میگه بچه هامو نمیخام
        مادرشونم شوهر کرده و شوهره هی خبر میبره میاره که پدرشون باید یجوری خرج دخترا رو بده
        مادر زن قبلیشم مثل مار همیشه با این طرف درارتباطه و ناراضیم از ارتباطشون و مخفی باهاش تماس داره ک جویای حال دختراش باشه
        بنظرتون چکار کنم؟؟؟؟میترسم ازدواج کنم بعد سرو کله بچه هاش بیان توی زندگیم
        ولی این اقا میگه تعهد محضری میدم ک بچه هامو نمیخام و حق ندارن بیان توی زندگیت
        چکار کنم ؟؟؟؟خیلی دو دلم

    2. اصلا قبول نکن چون من با همچین مردی 4ماه ازدواج کردم و خیلی پشیمونم

    3. خواهش میکنم…بهتون التماس میکنم زن مرد بچه دار نشید…خیلی زجر می‌کشید…من این کارو کردم…خیلی پشیمونم…منی که آروم و مهربون بودم، به شدت افسرده و خشمگین شدم. خواهش میکنم نکنید…با زندگیتون بازی نکنید

      1. منم همین شرایط دارم خیلیی سختم هرروز فکر جداییم دوتا بچه داره شوهرم هرروز با همسرانش در ارتباطه واقعا بریدم

      2. دقیقا منم افسرده و پرخاشگر شدم با اینکه بچه شوهرم پیش مادرشه ولی میخام جداشم خیلی اذیتم،پسرشوهرم همش میگه تو حسودی

      3. سلام آره تورو خدا نشید منم این کارو کردو الان خیلی پشیمونم و اگه راهز هست نشونم بدید

      1. سلام بنظر من اصلانم اشتباه نیست من بامردی ازدواج کردم ک ی دختر شش ساله داره و من اول بعنوان پرستار رفتم خونم ولی کم کم با دختره دوست شدم و الان ب من میگه مامان و اصلان دوست نداره جای بدون من بره. درسته اون بچه خودم نیست ولی اون بچه گناهی نداره. اگه خودتون بخواین مطمعینن میتونید بهترین زندگی داشت

        1. ما داریم راجب نتیجه اکثریت صحبت میکنیم نه موفقیت توی یکی دو درصد اقلیت . دلیل نداره چون حالا شما شانس اوردی نسختو واسه همه بپیچونی

    4. اصلا به هیچ عنوان قبول نکن مطلقه باشی مگه چی شده اشتباه نکن منم با مرده بچه دار ازدواج کردم الان ج ا شدم یه اشتباه و دوباره تکرار نکن

    5. دور از جون شما خریت محضه که براتون راه برگشتی نمیمونه الان یکبار شکست خوردین اما انتخاب مردی که از ازدواج قبل بچه داره شکست بسیار بدتری هست

    6. گول ملاکای همسرتونخوری مثه من پشیمون میشی. زن فقط توجه میخواد ومردبچه دار اولویتش بچه شه

  37. من با مرد مطلقه بچه دار ازدواج کردم ولی بچه هاش رو نپذیرفتم و الان بچه هاش پیش پدر و مادر شوهرم زندگی میکنند، از همون اول شرط بزارید و نپذیرید، چون اینا جز دردسر هیچی نیستند، مخصوصأ وقتی مادر عفریته شون گوشاشون رو با حرف پر میکنن

    1. من شمارو درک میکنم چ ن منم همین شرایط شما رو داشتم وهمسرش گفت به بچه محبت ‌نی بهت میکنم و الان جدا شدم

  38. وای خدای بزرگ ای کاش ای کاش قبل از ازدواجم این مطالب رو میخوندم
    با کلی امید و ارزو برای رضای خدا پسر همسرم رو پذیرفتم بهم گفتن این پسر اصلا مادرش رو ندیده محبت ببینه خیلی اروم و مهربونه و کلی تعریف و تمجید ولی ای خدای عزیزم خودت منو نجات بده تو مسیری اومدم که هر لحظش زجره فقط زجر تمام
    بعد از یک سال صاخب یک دختر شدم و به خاطر تنها عشق زندگیم موندم تو این خراب شده
    هر روز به مرگ خودم راضیم
    تفاوت فرهنگی شدید بین منو شوهر عوضیم بماند
    پسر اشغالش رو هم باید تحمل کنم
    پسر الان هفده سالشه
    خودش رو صاحب تمام خونه میدونه
    تمام خونم رو به گند کشیده
    گلدون هام رو شکسته .من بد بخت کارمندم میرم سر کار میام پولام رو هم با پر رویی تمام میگیرن خرومشون باشه .الهی که بمیرن جفتشون باهم

  39. من یه دختر ۲۵ساله هستم و مجرد یک ساله با آقایی رابطه دارم ک همسرو دو فرزند پسر داره من بشدت بهش علاقمند هستم و ایشون هم همینطور یکساله هیچی ازش ندیدم ک بگم این نقطه منفی رو داره الان دل کندن ازش برام شده مرگ و از طرفی نگران ایندمم میگه ازدواج کنیم بچهارو نمیارم پیش خودم چون میدونم اذیت میشی نمیدونم چیکار کنم و بخاطر رابطه هایی ک باهم داشتیم بکارتمم از دست دادم نگران اینم هستم

    1. متاسفم برات که وارد زندگی ی آدم متاهل شدی بهتره به خودت بیای و وجدان بخواب رفته را بیدار کنی

    2. خدالعنت کنه زناییروک میرن توزندگیه مردمتأهل وزندگیویه زنوبادوتابچه بهم میریزن منم الان دوتابچه پسردارم وزندگیم بخاطرآشغالی مث شماهاداره بهم میخوره ازآه منوبچه هام نمیشه اون زن وشوهرخائنم

    3. کاملا داری اشتباه میکنی احساسی فک نکن من وارد ی زندگی متهلی شدم بچه هاش و اورد من بزرگ کردم هر روز کتک هر روز فهش خرجی نمیداد دقیقا مثل تو ک میگی عاشقشم فلان زندگیم نابود شد الان جدا شدم بدترین روزهای زندگیم کشیدم خاهش میکنم تو زندگی ادم متهل نرید خیلی گناه داره بچه ها از مادرشون جدا میشن هیچ کس مادر خود بچه نمیشه خاهش میکنم راهتو عوض کن پا رو احساست بزار میددنم خیلی سخته با این وجود ک کلی کتک خوردم اما دوسش دارم ولی جدا شدم

  40. بنظرم بله چون یادش میدن میاد جای باباش شروع ب ادیت کردن میکنه نکنین. ما این کارو کردیم شما نکنین

  41. سلام خسته نباشید من ۴ سال ازدواج کردم با مردی ک دوتا بچه داره ی پسر ۹ ساله و دختر ۶ ماهه ک الان دختره ۴ سالشه ب حدی اذیت شدم ب مرگ خودم راضیم انقد پسرش ادیت میکنه ک خدا میدونه یعنی اشتباه الان ب فکر جدای شدم همش باخانم سابق ش و خانوادش صحبت میکنه میگه گفتن برگرد خب تو ک میخاستی گوه خوردی اومدی منو بیچاره کردی نصف حرفاس ک گفتم بیچارم کردن..مالی جانی

    1. دقیقامثل خودم خانواده یاخودشوهر اگه بزبون بیارن بفهم طرف اون رودارن نه تورو مامثل یک عروسک یاپرستاری هستیم که بایدمواظب باشیم وبازی مون بدن همه روتجربه کردم فقط بین دوراه موندم کجاوچرا؟

  42. سلام من ۲۵ سالم بود که جداشدم وپسرم اون موقع ۵سالش بود یه سالی گذشتو با یه مرد ۳۷ساله که یه پسر ۸ماهه داشت ازدواج کردم با اینکه میدونستم راهی که میرم سخته ولی به پسرش که هنوزشیرخشک میخورد علاقه مند شدمو خیلی با پسر خودم فرق نداشت فقط فرقش این بود که دیگه به دیدن پسرم نرفتم وازطرفی هم خبردارشدم که افسرده وبیمارشده ودچارسوتغذیه شده یکی از دلایلم حساسیت شوهرم بود که فکرای بدی میکرد وازطرفی تمام زحمت وعلاقمو برای پسرش میخاست کم کم اختلافا وشک وتردیدها شروع شدو کم کم شد تهمت…با اینکه چیزی برای پسر ناتنی ام کم نزاشتم چون خودم بزرگش کردم و واقعا دلم براش میسوزه چون الان که ۵سالشه نمیدونه من نامادریشم واصلا مادرشو ندیده کم کم متوجه بی علاقگی همسرم به خودم شدمو فهمیدم هنوز به همسرسابقش فکر میکنه چون مدام مقایسم میکرد از زیبایی تا حتی مدل راه رفتن ولی زحمتی که برای بزرگ کردن پسرش کشیدم هیچوقت به چشمش نیومد بارها متوجه بدگویی هاش جلوی پسرش ازخودم شدم.. ازدواج ما اشتباه بود…یه اشتباه محض….هیچ گونه احترامی وحق وحقوقی برام تایین نکرد ومدام دنبال بهانه که من در شانش نیستم….تمام باقیمانده احساس وغرورم رو زیرپاش بارها له کردو حتی جوونیمم گرفت توی این ۵سال…..بارها متوجه شدم شماره همسرسابقمو پیدا کرده وعلت طلاقمون رو پرسیده با اینکه روز اول میدونست من مطلقه ام وخودم تاجایی که لازم بود رو گفتم…اما مدام تحقیرم میکنه که به من دختر ۱۴ساله باکره میدادن تو درشانم نیستی..‌به خاطر فشارها وتهمتاش یه بارخودکشی کردم ولی متاسفانه نجاتم دادن….بدون هیچی پسرش رو قبول کردم دریغ ازیه تشکرو قدردانی…..متاسفانه خیلی توی رابطه منو پسر ناتنیم دخالت میکنه ودو بهم زنی میکنه….باردار که شدم توی ۵ماهگی بزور پزشک اورد وبا قرص سقطش کرد بعدازاون فهمیدم فالش خوب نبود….کشور ما ازدواج جزع اجباراته بخصوص شهرستانها والا خیلیها خارج تنها زندگی میکنن وکسی توی حریمشون سرک نمیکشه….

    1. عزیزم اگ جوری ک شما تعریف میکنی باشه و مقصراصلی آقازاده میتونم بگم خیلی بی شخصیته و اصلا لیاقت خوبی های تورو نداره منم همسرم ی پسرداره ولی خیلی رفتارش بامن خوبه و اصلا تورابطه منوپسرش دخالت نمیکنه

  43. سلام منم موافقم‌ با نظر شما و متاسفانه خودم همچین شرایطی دارم که اصلا زندگی و طعم خوشبختی نچشیدم

  44. سلام دوستان خوبم من در زندگیم دو نفر رو میشناسم که هر دو بچه داشتند و با تمام ناملایماتشان و بدبختیهایی که در زندگیشون از نظر مالی داشتند چهارتا بچه هاشون دکترا گرفتند و ازدواج آنها هم با دکترهای هم سن و سال خودشان اتفاق افتاد و الان زن و شوهر با افتخار با هم هنوز هم یه زندگیه خیلی راحت و پر از نشاط و شادابی دارند و در کنار عروس و دامادشان زیباتر از زندگیه خودشان دارند زندگی را میگذرانند بستگی به رفتار و کردار و محبت و مهربانیه طرفین دارد زندگی پستی و بلندی زیاد دارد در فراز و نشیبهای زندگی باید پشت همدیگر را با استواری تمام حفظ کنند که زندگی بر وفق مرادشان باشد با امید به اینکه همه ی زندگیها بدون دردسر و به خوشی و خرمی در کنار همدیگر تا پایان عمر به راحتی و زیباییه تمام برای همه ی قشرهای عالم هستی به خوبی و خوشی بگذرد سختگیر نباشید و زندگی را هر چه قدر آسان برگذار زمان به حریم زندگی نزدیکترش کنید به همان اندازه لذتبخش خواهد بود به امید اینکه در زندگی با محبت باشیم مهربان باشیم و به یکدیگر عشق بورزیم

    1. اینی که شما میفرمایید هر دو بچه دارن اما ما داریم از ازدواج ی نفر مجرد یا مطلقه با ی نفر دیگه که بچه داره حرف میزنیم

  45. ازدواج با مرد بچه دار ،خصوصا پچه ای که دختر باشد اشتباه محض است ، الویت دوم قرار گرفتن فقط منظور الویت احساسی نیست ،به لحاظ مالی ،به لحاظ احساسی ،به لحاظ جایگاه در خانه و از هر نظر شما دوم هستین ،اگه ظرفیت و علاقه به فداکاری محض دارین ،اگه بچه دار نمیشین فقط این کار رو بکنید وگرنه غلط است غلطی که پایان ندارد …

  46. باسلام
    هیچوقت با مردیکه دارای فرزند هستش ازدواج نکنید مطمئن باشید اولویت اولش بچه هاش هستند، حداقل مدتی حداقل یک سال و بیشتر نامزد باشید تا ببینید اوضاع چطوره

  47. سلام من دختری ۳۰ ساله هستم حدوداً سه سالی میشه که با مردی تو همین شرایط که طلاق گرفتن ارتباط عاطفی برقرار کردم ایشون ۱۵ سال از من بزرگترن و یه فرزند دختر ۱۹ ساله و یه پسر ۸ ساله دارن که بچه ها با همسر سابقشون زندگی می کنن من تو این مدت شناختم نسبت به شخصیت و عشق و محبتشون نسبت به خودم اطمینان پیدا کردم اما متاسفانه خونوادم طوری گارد گرفتن که من حتی عنوان کردن و باز کردن این موضوع برام بشدت ترسناک شده حدودا دو سال پیش مادرم متوجه این ارتباط و علاقه من به این آقا شده بودن تا مرز سکته پیش رفتن خانم سابق این خانم تا فهمیدن این آقا تصمیم به ازدواج داره کولی بازی درآورد اومد پیش برادر بزرگم که من بخاطر بچه هام می خوام برگردم سر زندگیم ولی وجود دختر شما مانع شده بعد برادرم که فهمید هنگ کرد من هم گفتم این زن بیماره الان این مرد مجرده به اون زن ربطی نداره بعد برادرم گفت تو اصلا ارتباطت رو با این آدم قطع کن این آدم یه مرد شیاده که می خواد یه زن جوون ببره و تورو گول زده من هم یه مدتی رابطه رو قطع کردم بخاطر خونواده و اصلا حالم خوب نبود حتی برای اینکه به این شخص فکر نکنم به یکی از خاستگارام که موقعیت اجتماعی و ثروتمند بودن فرصت آشنایی دادم منتها تو مدتی که با این آقای خاستگار بیرون می رفتم اصلا برام رفتارشون جالب و جذاب یا حتی دلنشین نبود بنابراین ادامه ندادمو جواب منفی دادم من در تمام طول تحصیلم از ۱۶&۱۷ سالگیم خاستگارا و خواهان بسیاری داشتم با شرایط و موقعیتی که شاید برای هر دختری آرزو باشه منتها هیچ یک از اونها حتی شرایطشون نظرمو جلب نکرد و باز با همین آقایی که بهشون علاقه مندم با شرط و شرایط جدید که پیش پاشون گذاشتم ارتباطمو از سر گرفته و ادامه دادم
    و در این دو سال اصرار خانوادم برای اینکه من به یکی از خاستگارام جواب مثبت یا حتی فرصت آشنایی بدم زیاد شده و همه این اصرار به این خاطره که نکنه من با این آدم ارتباط داشته باشم ولی من الان ۳۰ سالمه دیگه یه بچه ۱۸ ساله نیستم تا به قبل آشنایی با آدمی که عاشقشم خودمو درگیر هیچ احساسی نکردم من نسبت به شخصیت و عشق ایشون نسبت به خودم اطمینان دارم من هم نگرانی در رابطه با بچه هاشون دارم منتها با مشاور های زیادی صحبت کردم که اونها هم نظرشون بر این بود که بچه ها مانع خوشبختی من نمیشن اون آقا با دخترشون صحبت کرد در رابطه با من و دخترش گفته که آرامش و حال خوب پدرش براش مهمه فقط نباید ازش انتظار رفت و آمد نداشته باشن بعد از ازدواج با من
    من هم موندم چطور حتی سر این موضوع رو تو خونواده خودم باز کنم چون خونوادم منو ترسوندن که ما خودمونو میکشیم وای مردم چی میگن یه دونه دخترشونو با این همه خاستگار دادیم به یه مرد مطلقه اونم با دو تا بچه همش منو با آبرو و جون خودشون تهدید می کنن من واقعا از این شرایط خسته شدم از این بلاتکلیفی از این که دارم زیر بار این فشار له میشم موندم چطور به چه شکلی با یک شرایط مناسب بتونم صحبت کنم باهاشون و تصمیمم رو مطرح کنم

      1. ببین عزیزم من خودم ۲۵سالمه بامری ک یه پسر دوساله داره ازدواج کردم میدونم الان خیلی خوبه رابطه ولی منطقی فکر کن ن احساسی فرداروز میتونی اینوبپزیری ک باخانم سابقش روبرو بشه صحبت کنه بالاخره بچه دارن ب این راحتی ک فکرمیکنی نیست بخدا خودتوتموم میکنی حیفی

        1. دقیقادقبول دادم.خیلی هانون مجردیم و نمیدونیم دقیقا تو زندنی متاهلی چیا مهمه ولی بنطرم ازدواج با مرد مطلقه بچه دار حتی اگه کلی هم پولدار باشه اشتباهه

        2. من ۶ ماهه با مردی ازدواج کردم که همسرشون فوت کرده بود
          یه پسر دوازده ساله داره که من از همون اول گفتم هیچ مسئولیتیشو قبول نمیکنم
          یعنی خودمو کنار کشیدم از تمام کارایی که ممکنه انجام بده
          وقتی میری توی زندگی مشکلات کم کم پیدا،میشن
          هر چی سن بچه بیشتر باشه ارتباط گرفتن باهاش سخت تر میشه
          مخصوصا بچه ای که بهش اعتماد به نفس کاذب دادن اصلا ازت حرف شنوی نداره و فثط بلده پول خرج کنه
          تو نمیتونی جلو همچین بچه ای ر رو بگیری فقط تنها راهش اینه که کاری کنید که همسرتون شما رو اولویت قرار بده . همیشه خودتون رو خیرخواه بچه نشون بدید حتی اگه براتون اهمیت نداشته باشه . در هر صورت ازدواج با مرد متاهل دارای فرزند سخته و هر کسی هم مشکلات خاص خودش رو داره چون آدما با هم متفاوتن

      2. خاهش میکنم با مردی ک بچه داره ازدواج نکنید پشیمون میشوید منم خودمم پشیمونم روانی شدم

    1. با سلام
      دخترم سعی کن احساسی تصمیم نگیری
      مردان با تجربه تاهل و رابطه جنسی قبلی بسیار حره ای تر از یک پسر ممکنه رفتار کنن.
      شما که از یک موقعیت مناسب خانوادگی و سنی برخوردارین به یک گزینه حتی با شرایط متوسط مجرد فکر کنید بسیار موفق تر از ازدواج با مرد متاهل وبا سن بالا خواهید بودید.

    2. منم مجرد و ۲۷ساله بودم که ی اقا که ۲سال از طلاقش می‌گذشت و دوتا بچه داشت همکارم شد دقیقا انقدر ابراز عشق کرد مثل شاهزاده سوار بر اسب سفید ده سال اومد و رفت تا خانوادمون راضی کرد الان ۹ماهه عروسی کردیم از هفته بعد عروسی هر بار رفتیم خونه مادرش گفتن باید پسرشو ببری تا ماه نهم عروسی کلا از خونه انداختنش بیرون که برو پیش بابات باید بری از دخالت تو زندگی من ۵تاا خواهر و مادر و زن سابقش از طریق مادر شوهرم و…. بگیر تا انتظارات نابجای همسرم بعد از اون عشق رویایی از من منو به جنون کشونده افسرده و غمگین و داغون موندم بمونم یا برم تو رو خدا نکنین کخ من کردم من ۱۰سال جنگیدم تا شد الان میگم غلط کردم غلط….

  48. من با مردی ازدواج کردم که پسر8ساله داشت ، از ماه دوم عروسی اومد پیش ما، با محبت بود منم همه کاری براش میکردم و میکنم اما به مرور با مادرش با دایی و … صحبت می‌کنه بعد رفتارش با من عجیب میشه ، شدید دورغ میگه همه چی رو انکار می‌کنه تا 13سالگی شب ادراری داشت الان 14سالشه ، من سعی میکنم و کردم که خوب بشه ،هرغذایی خواست درست کردم و میکنم بازم رفتارهای اذیتم می‌کنه و فقط بخاطر اینکه شوهرمو دوست دارم موندم و می‌سازم اما زندگی پرتلاطمی دارم

  49. سلام اگه با مردی که فرزند داره ولی پیش مادرشه ازدواج کنیم چی؟ اونم برا خانم مشکل ایجاد میکنه؟

    1. بنظرم بله چون یادش میدن میاد جای باباش شروع ب ادیت کردن میکنه نکنین. ما این کارو کردیم شما نکنین

    2. اره چون ممکنه بعدمادربچه بخادازدواج کنه وپسرمیادپیش شماوشوهرمادره قبولش نکنه

  50. عزیزم بچه ها قابل کنترلن بچه های طلاق خودشون بشخصه باعث اذیت نیستن اون پدر بچه هاس که مداوم دختریو که باعشق و هزار ارزو همه ی شرایط مردو قبول کرده و بچه هارو بپذیرفته مورد ازار قرار میده.همسر من توقعاتی که از من نسبت به بچه هاشو داره از مادر خوده بچه ها نداشته…

    1. دقیقا درسته منم بیست پنج سالم بود ازدوتج کردم بامردی که دوتا دختر که یکنیم سالش وهفت سال الان کوچیکه پنج بزرگه تو دوازدهبچهاخوبن پدر شکاکه بهم چه کنم هرکاری براشون کردم

      1. یلدا جان الان راضی هستی از انتخابت؟؟؟؟اگه برگردی عقب بازم همین انتخابو میکنی؟
        منم دقیقا الان تو شرایط تو هستم و بیست و پنج سالمه و سه سال با یه اقا ارتباط داشتم و الان داریم ازدواج میکنیم ولی ۲ تا دختر کوچیک داره .

  51. منم با مردی که دوتا پسر داره ازدواج کردم.بخاطر خدا پذیرفتم دوتابچه رو بزرگ کنم .نمیدونستم این دوتا بچه عامل بدبختیه من میشن.میدونی از جانب اون بچه ها مشکلی پیش نمیاد بلکه همسرم بخاطر حساسیت نابجا بخاطر بچه هاش هر دفعه قلبمو میشکنه و من واقعا پشیمونم از اینکه پا تو این راه گذاشتم.خاهش میکنم اگر دختر مجرد هسید و طعم مادر بودنو تجربه نکردیدبا مرد بچه دار ازدواج نکنید.ته بدبختیه

    1. وای قربون دهنت که دقیقا روزگار منم همینه روانی شدم دوست دارم یا بمیرن یا بمیرم خسته م از دستشون پدرشون دیگه خیییلی پررو هست و پرتوقع

  52. ۱-به نظر من،قبل از صحبت با چنین فردی کامل از روحیات و خواسته های خود مطلع باشیم.
    ۲-قبل از ورود مردخواستگار: با یک مشاوره ی زبده صحبت کنیم و تستهای روانشناسی را امتحان دهیم تا اخلاقها
    وروحیّات نهفته ما‌پدیدار گردد.
    ۳- هم کفو بودن خانواده ها مهمترین شرط لازم برای یک ازدواج موفق خواهد بود که این امر نباید فراموش
    گردد چون می‌خواهيم،عروس این خانواده شویم.
    ۴-زمان صحبت وحتّی قبل از ورود خواستگار فرزندانش
    را در کنار او تصور نمائیم. ولازم است قبل از برگزاری مراسم رسمی خواستگاری با اطلاع خانواده ها با هم گفت و گویی داشته‌ باشیم تا بتوانیم تصمیم درستی اتّخاذ نمائیم.
    《باتشکر از مطالب ارزنده گروه محترم》

    1. دقیقا هم کفو بودن خانواده ها مهم هست. چون دختر باید حداقل حمایت خانواده خود را داشته باشد.
      شناخت خود و نکات قوت و ضعف خود و نیز شرایط و خصوصیات طرف مقابل اهمیت زیاد دارد. متاسفانه دخالت و تحریک در تمام خانواده های ایرانی کم و بیش وجود دارد و نمیتوانند فردی را بپذیرند که جای عزیز آنها را پر میکند. لذا به قیمت نابودی فرزند و نوه و خواهرزاده و برادرزاده هم که شده سعی میکنند بچه را تحریک کنند تا مایه عذاب و رنج طرف بشوند. آیا حاضرید چنین مشکلاتی را ببینید و از آن بگذرید؟ یکبار و دوبار نه، منظورم هزاران بار تا زمان رسیدن به سن بیست سی سالگی بچه هست.

  53. سلام ممنون بابت تمام اطلاعات خوبی که دادین
    کاش من هم قبل از مرتکب شدن به این اشتباه این مطالب رو خونده بودم و تحقیق کرده بودم تا منطقی و درست تصمیم میگرفتم
    از همه ی عزیزانی که میخوان با همچین شرایطی ازدواج کنن توصیه میکنم در بهترین و بهترین حالت بازهم تجدید نظر بکنن
    من به عنوان خانومی که بچه همسرم از ازدواج قبلیش رو به عنوان هدیه ای از طرف خدا پذیرفتم و با محبت فراوان تلاش کردم برای رابطه سازی
    به شدت پشیمانم
    اینو مطئن باشید اون بچه هرگز بچه ی خودتون نمیشه و رفتار های اون بچه در بهترین حالت به شدت روی روحیات شما تاثیر منفی
    من خواهش میکنم از همه
    خواهش
    در شرایطی برابر ازدواج کنید

    زن مطلقه بچه دار با مرد مطلقه بچه دار

    در غیر به شدت پشیمان خواهید شد

    1. سلام واقعا موافقم .من هم در این شرایط ازدواج کردم و الان بعد از ۳ سال زندگی پر تنش بخاطر بچه های همسرم و حساسیت پدرشان،در شرف طلاق هستیم.و سر درگم هستم چه تصمیمی بگیرم

    2. سلام منم موافقم‌ با نظر شما و متاسفانه خودم همچین شرایطی دارم که اصلا زندگی و طعم خوشبختی نچشیدم

      1. کاش این پبجو قبل ازدواجم دیده بودم هنوز سالگرد ازدواجم‌نشده دارم جدا میشم

        1. چرا داری جدا میشی؟؟منم شرایط تورو دارم..با یکی در رابطم که دختر ۷ساله داره..خانوادش میگن بعداز ازدواج نگهش میدارن چکارکنم؟

          1. گول نخور دروغ محضه تو دیگه اشتباهات ما رو تکرار نکن جوانی و سلامتی و آرزو هاتو با بچه یکی دیگه خراب نکن

    3. من هم ۲۸ سالم بود ک جدا شدم بدون اینکه بچه ای داشته باشم.تحصیل کرده هم هستم.بعد یک سال و نیم با مردی ازدواج کردم ک دختر هشت ساله داشت،ماجرا از این قرار بودعلی رغم اینکه شوهرم تنها خواستگاری بود ک بچه داشت بقیه بچه ای تو کار نبود ولی چون برام هم کفو بودن مهم بود شوهرم ک اومد دیدم شرایط خودش بهم میخوره و شرایط خوبی هم داره و دکتره و استاد دانشگاه،
      تو خواستگاری ب من گف ک بچم لوسه و من پرسیدم یعنی چ طوری ی گفت طوریش نیس فقط لوسه.و خانوادشم همش تو مخ من ک این خودش گفته بابا مامان بخر برام و این مادر ندیده و رفتن رو احساسات من کار کردن…منم گفتم فرض میکنم دخترمه و ثواب داره و یتیمخ و بهره اخرتم ،خیلی عجله داشتن برا عقد،من هم قبول کردم و عقد کردیم از فردا عقد این بچه رو خانواده شوهرم انداختن ب جون من و د در رو…
      کم کم فهمیدم مشکل روحی داره فهمیدم مشکل جسمی داره و نمیتونه حرکات رو خوب انجام بده بردمش مشاوره گف ببر روانپزشک و رواندرمان بردم گف فلان اختلالات رو داره.مدرسه غیر حضوری بود تا حضوری شد گفتن این مشکل داره و فلان،و روانپزشک و این دکتر و اون دکتر ،شوهرم مرد گنده زیر دست باباش بود،پدرش همه کاره زندگی مون…ی ماه از عقد گذشته بود تا فهمیدم مشکل داره التماس درخواستش کردم ن مهر نه هیچ چی فقط جدا شیم اصرار ک نه دوستت دارمو و من تو رو میخوام و تو انتخابمی واز این شر و ورها… کلاس مینوشتمش بیرونش میکردن.میگف این تابلو رو جمع کنین میترسم شبا جیغ میزد .اصلا کمپلت همسرم پیش دخترش میخوابید ک میترسه و من تنها تو اتاق با بغض میخوابیدم .پدر شوهرم میگف این زن مریضش کرده.براش همه چی میخریدم ب فکر بودم رو براهش کنم.ولی آی زجرم میداد زجرم میداد.خلاصه بعد هشت ماه ک خودم افسردگی گرفتم و دکتر گف تو نباید این بچه رو نگه داری خانواده همسرم ک فهمیدم شوهرم رو مجبور کردن ک ب بهانه منو بفرسته خونه بابام ..بعدم دیگ جواب تلفنامو نداد.ن پولی نه هیچ چی…تو برزخ بعدم خانواده شوهرم مجبورش کردن ک طلاهامم ازم بگیرن و مهریمم ندن…بعد عین اشغال انداختنم بیرون.در حالیکه خودشون هفته ای دو روز اون بچه رو میبردن دکار تهران و میدونستن بچه مریضه ولی میگفتن باید بدون قرص زنت نگهش داره.و اصلا حاضر نبودن حتی دو روز نگهش دارن.
      با خودم میگم اونا چی میخان جواب خدا رو بدن،شبا چطور سر رو بالشت میذارن…اینده اون بچه ی پر از ناهنجاری چ خواهد شد.ولی مطمئنم خدا تاوان سختی ازشون میگیره…
      ب والله ک ازشون راضی نیستم.
      ازدواج با مرد بچه دار یک حماقت غیر قابل جبرانه ی غلط نابخشودنی و بخاطر این ازدواج نه خودم و نه خانوادم رو نمیبخشم…با بهارین شرایط خانوادگی مالی تحصیلی مذهبی و…الان خاکبرسر عالمم و تا اخر عمر تو اوج جوونیم باید تنها باشم….
      من فریب خوردم چ فریبی…
      من پرستار بودم و خودم اینو نفهمیده بودم

  54. حرف های جالبی زدید ولی خب
    یه وقت هایی استثنا هایی هم هست
    مثلا من خودم و با میل خودم بعد از طلاق والدینم حتی یک روز هم پیش مادرم نموندم.(بنا به دلایل شخصی)
    ولی خب با این حال خیلی از خانم ها اصلا با شنیدن کلمه ی فرزند بدون هیچ دلیلی میگن نه!

    انگار اون بچه یه عفریته هست و می خواد همیشه تو هر کاری سنگ جلو پای اون خانم یا آقا بندازه

    1. اون بچه مثل سرطان میمونه تو زندگی مثل سرطان غیرقابل درمان من تازه عقد کردم و با بچه شوهرم ک دختر هست و هنوز کلاس اول اما بااین حال ب حدی زجرم میده و اذیتم می‌کنه ک دلم میخاد یااونو بکشم یا خودمو !!!بنظرم ازدواج با مردی ک بچه داره گوه خوری محض

      1. دقیقا. موردشور خودشون و بچه با بچه هاشونو ببرن. خانوم ها ازدواج با مرد بچه دار مثله یه کابوسه که تمومی نداره. فقط جنگ اعصاب هم با خودت درگیری هم با اطرافیان. بنظرم آدم بی شوهر پیر بشه ولی هیچ وقت با مرد بچه دار ازدواج نکنه

      2. ترو خدا نکنین اینکارو
        مهمترین مشکل شما انتخابیه
        که اشتباه بوده
        به نظر شما مردی که بچه داره باید بمیره؟
        گناه اون بچه چیه؟
        مشکل اصلی اینه شما نمیتونین بچه شوهرتون و مثل بچه خودتون بدونین

        براتون آرزوی خوشبختی و عاقبت به خیری دارم

        1. سلام هروقت تواین شرایط قرارگرفتی نظربده شما خودتونم بکشین واسه بچه شوهر باز نمیفهمن بقدری پشت سرت دروغ میگن که ادم ازخودش بدش میاد منم موافقم بامرد بچه دارازدواج نکنید من که روانی شدم رفت

      3. ممنونم بابت تمامی نظراتتون،،،من واقعا دو دل بودم،،خداروشکر که این مطالب تونست منو آگاه بکنه،ا

    2. به نظر من هیچ وقت با مردی که بچه داره ازدواج نکنید بدبخت میشید -من خودم ازدواج کردم پشیمونم

      1. دقیقا من ازدواج کردم با مردی ک ی بچه دختر داشت ی دوز پیش من بود ده روز پیش اون ی هفته پیش من یک ماه پیش اون حالا مشکلاتی ک پیش اومد بماند الان بعد ۸ سال اورده ک ازین ب بعد با تو باشه منم با وجود یک بچه و تن ندادن خونه بابامم.

      2. ب نظر من هم اشتباهه .من پشیمونم ب شدت.آخرشم هم میگه تو ک کاری نکردی براش .قدردان نیستند

    3. عزیزم بچه ها قابل کنترلن بچه های طلاق خودشون بشخصه باعث اذیت نیستن اون پدر بچه هاس که مداوم دختریو که باعشق و هزار ارزو همه ی شرایط مردو قبول کرده و بچه هارو بپذیرفته مورد ازار قرار میده.همسر من توقعاتی که از من نسبت به بچه هاشو داره از مادر خوده بچه ها نداشته…

      1. وای بچه ها من ۱۹سالمه ویک ازدواج ناموفق ک درحد نامزدی بود داشتم وطلاقم گرفتم تا ک یک مردمطلقه ۳۲ساله اومد خواستگاریم با وجود دوتا بچه دختر یکی ۱۱یکی ۸ وای من شرط مهمم این بود بچه هاشو نیاره اونم قبول کرد حتی تو سند ازدواج ولی بعد ۳ماه عروسی گرفتیم روز اول مادرشوهرم و خواهر شوهرم و البته ک از زیر خوده شوهرم اصرار ک بچهاش باید بیان جای باباش منم بخاطر آبروی خانواده ام نتونستم رد بشم میخواستم شب اول ک آوردن برگردم خونه بابام ک پدرومادرم نزاشتن الان اون دختر ۱۹ساله خنده رو انگار مرده عصبی شدم میگم نامرد حداقل پیش من اونقد قربون صد قشون نرو من اذیت میشم وقتی نیستم هرکاری میکنی بکن ولی اگ من برم بشینم جاش یکم بغلش کنم منو اون ور میکنه میگ برو اون ور با یک بهونه پامیشه ازکنارم اصلا واااااااااای مغزم نمی‌کشه داغون شدم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

براي تماس با مشاور کليک کنيد!

آیا به مشاوره فوری نیاز دارید؟

 

مشاوره حضوری 👉

مشاوره تلفنی فوری👉