فوبیا از دست دادن عزیزان و توانایی مقابه با آن
ترس از دست دادن عزیزان مانند پدر یا مادر برای اغلب افراد پیش آمده است که بسیار تلخ و آزاردهنده میباشد. خوب است بدانید که این ترس، ترسی سالم است و به نوعی یک پاسخ در برابر بیماری عزیزان یا نشاندهنده اهمیت آنان است. فوبیا از دست دادن عزیزان زمانی یک اختلال روانی به حساب میآید که عزیزانتان بیمار نیستند و شما بی دلیل با این ترس درگیر هستید و زندگی شما را مختل کرده است، در صورتی که نگرانی خاصی وجود ندارد! در این مقاله قصد داریم به بیماری ترس از دست دادن عزیزان، دلایل به وجود آمدن این ترس و نحوه درمان آن بپردازیم. با ما همراه باشید.
فوبیا از دست دادن عزیزان چیست؟
ترس از دست دادن عزیزان یا فومو تفکری منفی است که ممکن است به سراغ شما بیاید. از نظر فروید تاناتوفوبیا یا اضطراب مرگ شناسی یکی از دلایل این اتفاق است. فروید معتقد است افراد چون از مرگ می ترسند، ترس از دست دادن دیگران هم برایشان آزاردهنده است. در صورتی که باید مرگ را به عنوان یک روند طبیعی و منطقی در این دنیا دانست و از زمان خود برای زندگی به خوبی استفاده کرد.
به چه دلیل فرد به این فوبیا مبتلا میشود؟
به وجود آمدن ترس از دست دادن عزیزان در افراد دلایل مختلفی دارد. عوامل مهمی مانند سن، جنسیت یا وابستگی در ابتلا به این فوبیا نقش دارند. در نتیجه ترس از دست دادن عزیزان در کودکان به دلیل کم سن بودن و وابستگی به والدین، بیشتر دیده میشود که در صورت مواجهه با آن و عدم درمان موقع سبب بروز اختلالات شخصیتی نیز میشود. وابستگی به این معناست که احساسات و کارهای شما به وجود شخصی دیگر ارتباط دارد. در حالی که باید این وابستگی را کنترل کنید و بتوانید بدون حضور آنان نیز به زندگی خود ادامه دهید. با وابستگی بیش از حد به دیگران نمیتوانید به تواناییها و استعدادهای خود پی ببرید و از آنها استفاده کنید.
انواع ترس از دست دادن عزیزان چیست؟
فوبیا از دست دادن عزیزان دو نوع کلی دارد: فوبیا سالم و ناسالم. در ادامه هر یک را بررسی خواهیم کرد.
جهت مشاوره برای هم وطنان خارج از کشور روی لینک زیر کلیک کنید.
هموطنان خارج از کشور
برای رزرو وقت مشاوره حضوری روی لینک زیر کلیک کنید.
رزرو جلسه مشاوره حضوری
فوبیا سالم
این ترس کم و بیش در وجود همه انسانها نهفته است. طبیعی است که ما نگران از دست دادن عزیزانی باشیم که زندگی خود را با آنها گذراندهایم و نقش مهمی در زندگی ما ایفا کردهاند. زمانی که افراد دچار این ترس میشوند اگر زندگی آنها مختل نشود و تنها به دنبال درک حقیقت مرگ باشند جای نگرانی نیست و ترسی سالم به حساب میآید.
فوبیا ناسالم
بیماری ترس از دست دادن عزیزان زمانی خطرناک میشود و به درمان نیاز دارد که شما به طور دائم در حال فکر کردن به آن هستید، دچار اضطراب میشوید و نمیتوانید کارهای خود را به درستی انجام دهید. در صورتی که این ترس پیشرفت کند و با افکار خود به آن شاخ و برگ بدهید علائمی همچون تپش قلب، ناراحتی معده، اختلالات خواب یا خوردن نیز برای شما به وجود میآید. در نتیجه این نوع ترس، ناسالم است و باید به فکر درمان فوبیا از دست دادن عزیزان باشید و در صورت لزوم به مشاوره روانشناسی مراجعه کنید.
تکنیکها و روشهای درمان ترس از دست دادن عزیزان چیست؟
حال این سوال پیش میآید که چگونه با ترس از دست دادن عزیزان مقابله کنیم؟ ممکن است فردی مدت زیادی با این اختلال درگیر باشد. علاوه بر آن دلایل این ترس را نمیتوان با روشهای بالینی و آزمایش تشخیص داد. در نتیجه شاید برای ریشهیابی و درمان این مشکل نیاز باشد یک دوره مشاوره روانکاوی انجام دهید. اما به طور کلی برای پیشگیری و درمان این بیماری تکنیکها و روشهایی وجود دارد که هر یک را معرفی و بررسی میکنیم.
حمایت کردن از دیگران
حمایت کردن از دیگران یکی از تکنیکها برای مقابله با ترس از دست دادن عزیزان است؛ زیرا حمایت اجتماعی از دیگران باعث میشود حس خوبی به خود و دیگران بدهیم که در نهایت منجر به کاهش این ترس میشود. درنتیجه توصیه میشود با توجه به سن و جنسیت کودک خود با او درباره مرگ صحبت کنید و به او بگویید زندگی پس از مرگ بسیار زیباتر و آرامتر از زندگی کنونی است. در صورتی که کودک شما یکی از نزدیکان خود را از دست داده و ترس از دست عزیزان در او بیشتر شده است بهتر است با شرکت در کارگاه روانشناسی یا کمک گرفتن از یک فرد متخصص برای درمان آن اقدام کنید.
جهت مشاوره برای هم وطنان خارج از کشور روی لینک زیر کلیک کنید.
هموطنان خارج از کشور
برای رزرو وقت مشاوره حضوری روی لینک زیر کلیک کنید.
رزرو جلسه مشاوره حضوری
دادن عشق و محبت به دیگران به جای فکر کردن به مرگ آنان
یکی از راههایی که میتوانید برای مقابله با ترس خود و درمان آن به کار گیرید انتقال عشق به دیگران است. به این معنا که سعی کنید بیش از پیش به آنها توجه کنید و نشان دهید که چقدر در زندگی شما اهمیت دارند. از خاطرات مشترکی که با هم دارید صحبت کنید و به خاطر حضورشان در زندگی خود از آنها تشکر کنید. در این صورت با انتقال عشق و محبت به افراد با مرگ آنها راحتتر کنار میآیید. زیرا از اینکه در زمان حیات آنها احساسات خود را بروز ندادهاید پشیمان نمیشوید و فوبیا از دست دادن عزیزان در شما کاهش مییابد.
مثبت اندیش بودن
یکی از روشهای درمان فوبیای از دست دادن عزیزان مثبت اندیشی است. افراد مثبت اندیش معمولا افکار منفی همچون این ترس را از خود دور میکنند و به عدل این جهان اعتقاد دارند. به همین دلیل میتوانند راحتتر از سایر افراد خود را با شرایط وفق دهند. علاوه بر آن میتوان تصوری مثبت نیز راجعبه مرگ داشت. به این صورت که تصور کنید مرگ انسان سبب میشود دیگران نیز به این دنیا بیایند و فرصت زندگی کردن داشته باشند.
پذیرش مرگ به عنوان حقیقتی انکار ناپذیر و طبیعی
پذیرش مرگ یکی از تکنیکهایی است که برای مقابله با فوبیا از دست دادن عزیزان بسیار موثر است. منطقی است فردی که مرگ را به عنوان یک حقیقت و جزئی از چرخه طبیعی زندگی پذیرفته است میتواند با مرگ عزیزان خود راحتتر کنار بیاید و واکنش بهتری نشان دهد.
تنفس عمیق برای کاهش اضطراب
اگر هنگام فکر کردن به مرگ کسی دچار اضطراب شدید و استرس میشوید بهتر است تمرین تنفس عمیق را انجام دهید. به طوری که روی یک صندلی راحت بنشینید، روی تنفس خود تمرکز کنید و نفسهای عمیق را از بینی تنفس کرده و از دهان بیرون دهید و این کار را آهسته و آرام تا زمانی که به آرامش نسبی برسید انجام دهید.
رسیدن به استقلال و خود کفایی
با توجه به اینکه یکی ازدلایل ابتلا به ترس از دست دادن عزیزان در نوجوانان، کودکان و سایر افراد وابستگی است، رسیدن به استقلال و خودکفایی میتواند در درمان این ترس بسیار کاربرد داشته باشد. داشتن استقلال باعث میشود عزت نفس داشته باشید که داشتن عزت نفس بالا یکی از مهمترین عواملی است که شما را در برابر مشکلات و نگرانیهای مربوط به مرگ حفظ میکند.
تعیین هدف برای زندگی خود
سعی کنید در زندگی خود یک هدف مشخص و مهم داشته باشید و برای آن تلاش کنید. داشتن هدف به زندگی شما معنا و مفهوم میدهد و باعث میشود با وجود مشکلات متعدد برای رسیدن به هدف خود از وابستگیها و دلبستگیها جدا شوید.
سخن آخر
همانطور که گفتیم فقدان عزیزان تلخترین و آزاردهندهترین اتفاقی است که برای هر انسانی پیش میآید که ممکن است پس از آن دچار افسردگی شویم و روند زندگی مختل شود. علاوه بر آن ترس از دست دادن عزیزان نیز بسیار آزاردهنده و دردناک است. در این مقاله سعی کردیم روشهایی که میتوانیم از آنها برای درمان فوبیا از دست دادن عزیزان استفاده کنیم را مورد بررسی قرار دهیم تا درصورت مواجهه با آن بتوان راحت تر با این مسئله کنار آمد.
سوالات متداول
دلیل فوبیا ازدست دادن عزیزان چیست؟
مهمترین دلیل به وجود آمدن این ترس خصوصا در کودکان و نوجوانان و سنین پایینتر وابستگی بیش از حد است.
ترس از دست دادن عزیزان در کودکان را چطور میتوان درمان کرد؟
اگر کودکی یکی از عزیزان خود را ازدست داده باشد و دچار اختلالاتی مانند اضطراب، ترس از ترک شدن و اندوه شده باشد باید به فکر درمان او بود؛ زیرا ممکن است تا بزرگسالی نیز همراه او باشند. در نتیجه به دلیل روحیه حساس کودکان بهتر است از روان درمانگر برای درمان آنان کمک بگیرید.
علائم فوبیای از دست دادن عزیزان چیست؟
فکر کردن دائم به مرگ عزیزان، استرس و اضطراب، اختلال خوردن و خوابیدن، تپش قلب و…
سلام من از۹سالگی درگیر این موضوع شدم امیددارم که بقیه هم از این فکر شیطانی رهاشود
پدرم رو از دست دادم قبلش هم میترسیدم ولی کم بود ترسم ولی الان توی زندگیم و همه چیزم تاثیر گذاشته نمی تونم اگه خونوادم مامانم خونوادم هرکدومشون رو از دست بدم چیکار کنم نمی خوام دیگه اتفاقی که افتاد و بابام مرد اتفاق بیافته دارم دیوونه میشم دیگه نمیتونم در ژول روز و پیش مردم تظاهر میکنم بهترین زندگی رو دارم و هیچ چیزی نیست که باعث ناراحتیم بشه ولی اینطور نیست دیگه دارم دیوونه میشم حتی پیش خونوادم هم تظاهر میکنم خسته شدم توروخدا بگید چیکار کنم دوشت ندارم اینرو به کسی به اشتراک بزارم کسی که منو بیینه بشناسه یا روانشناس مشاور روان پزشک هرچیزی نمیخوام کسی مشکلاتمرو به خونوادم بگه من ترسا و چیزای زیادی تو زندگیم دارم ولی نمیتونم با کشی درمیونش بزارم توروخدا بگید چیکار کنم
من خیلیی میترسم مامان بابامو ازدست بدم من واقعا بدون مامانم نمیتونمم. دووم نمیارم مطمئنممم همش نگرانم نکنه اتفاقی بیوفته براشون هر وقت پیشم نیستن داعم زنگ میزنم بهشون من جز مامان بابام کسیو ندارمم همش دعا میکنم قبل از اونا من بمیرم اصن شده جزءارزوهام .هروقت ارزو میکنم اولیش اینه .من خیلی وابستم بهشون تک فرزندم ک هستم اینو بدتر کرده انقد خسته شدم دوس دارم بمیرم سا دنیا تموم شه نمیدونم من از این فکرا خلاص شم امیدوارم خدا هیچکیو با این موصوع امتحان نکنههه 💔من دیگ نمیکشم از این فکرا خسته شدم من دوس ندارم بمیرما دوس دارم به هدفام برشم ولی همیشه بهش فک میکنم اگ زبونم لالل خدا اون روزو نیاره ی درصد نباشن من خودمو میکشم دوس ندارم خدا قهرش بگیره ولی نمتونم تحمل کنم💔💔
آتنا۱۸
چقدر خوب درکت میکنم عزیزم منم مثل توام
من خیلی وقته که این فوبیا رو دارم و هر شب گریه میکنم بخاطرش ، در حدی پدر مادرمو دوست دارم که آرزومه قبل پدر و مادرم بمیرم تا مرگشونو نبینم
منم
من بعد از گم شدن برادرم مدام هر جا میره پیششم و میترسم که دوباره گم شه اونقدری که حتی اگر پشت من راه بره همش فکر میکنه الان ناپدید میشه .. با این کارم خیلی لوس شده و پرخاشگری میکنه خودمم میدونم اما نمیتونم دست از این کار بردارم این حس آزارم میده … واقعا نمیدونم.. وقتی یه ترسی رو تجربه کنی همش میخوای همه کار کنی تا دیگه تجربش نکنی.
سلام من الان یه دو سه سالیه که دگیر این مریضی شدم توروخدا یکی جوابم بده لطفا حالم خیلی بده و همش فکر میکنم که خدایی نکرده زبونم لال خانوادمو از دست بدم جیکار کنم چون من هنوز سنی ندارم و دچار درد معده شدم ۲۴ ساعته فکرم همینه تورو خدا قسمتون میدم جوابم بدین😑😭😭🥺🥺
عزیزم به یه مشاور مراجعه کن.این فکر تو فقط خیالبافی هست و قابل درمانه.
من هم همین مشکل رو دارم البته الان ۳۶ساله ام و با مریض بودن والدین این ترس و گریه شبانه زیادتر هم شده فک میکنم فرزندان اول بیشتر این مشکل رو دارن و چون ذهن تلاش میکنه اگه خدایی نکرده همچین اتفاقی بیفته آمادگی ذهنی و روانی بیشتر بشه این حالت ایجاد میشه
همه ترس دارن برای از دست دادن عزیز ها چرا باید صحنه ی مرگشون بیاد جلو چشمات به چیز های خوب فکر کن من چیزی از زندگیت نمیدونم ولی کاری کن که خوشحال باشن تا میتونی باهاشون وقت بگذرون همه ی ما یه روزی عزیزمان رو از دست میدیم پس نباید منتظر اون روز باشی مثبت اندیش باش اونا سالمن هیچ اتفاقی هم نمی افته منم تا حالا به مرگ خانواده ام فکر کردم ولی خیلی آزارم میداد به همین دلیل بهش فکر نکردم به چیز های خوب فکر کردم
منم همینطوری ام خیلی اذیتم میشم و جز خدا هم پناهی نمیبینم. نمیتونم به پدر و مادرم هم بگم. اینطور که من تو اینترنت خوندم این یه توع وسواس فکری هست و یا یه نوع فوبیا. من همش میخوام برم مشاوره مدت زیادیه که مبخوام برم. الان هم افسردگی تقریبا شدید دارم اینو خودم نمیگم کای مطلب از روانشناسا راجب علائمش خوندم و من تقریبا همه رو دارم ولی خب هزینه مشاوره خیلی زیاده …
نمیدونم چیکار کنم ولی به خدا امیدوارم که کمک میکنه به همه
من خیلی میترسم برای از دست دادن مامان بابام.
هر وقت میبینمشون صحنه مرگشون رو تصور میکنم و همش جوریم که انگار اخرین لحظست که میبینمشون.
همش سناریو میچینم تو مغزم و لحظه نبودشون رو تصور میکنم و گریه میکنم زیاد.
از بچگی درگیر این مساله بودم هر از گاهی اوت میکنه اما الان چندین ساله درگیرشم و الان ۲۵ سالم هست 🙂 . خسته شدم
خواهش میکنم اگر راه حلی دارین بهم پیشنهاد بدین
دقیقا منم همینطور هستم واقعا عذاب اوره
خیلی بده به خدا خوشبحال شما که تونستی فکر نکنی منم میدونم فکر کردن و منفی بودن خوب نیست اما نمیتونم فکر نکنم دوس دارم اما چیکار کنم که بشه فکر نکنم و افکار منفی از خودم دور کنم ؟
سلام مادر من ۵ سالی هست که آسم داره با هربار حمله ای که بهش دست میده من چند ماه فکرم درگیر میشه و از خودم میپرسم نکنه طوریش بشه این فکر واقعا منو عذاب میده کسی رو میشناسید که مبتلا به آسم باشه و مثلا تونسته باشه بیست سال با این بیماری زندگی کنه یا کاملا درمان شه؟
سلام من مادردوستم آسم شدید داشت هردکتری رفت خوب نمیشد تااینکه طب سوزنی رفت من خودم سکته کردم فلج شدم با طب سوزنی خوب شدم خواهرم پنیک داره وتشنج واسترس ومشکل کلیه داره درمان میشه هزار تا دکتر رفتیم چه خودم چه خواهرم خوب نشدیم فقط ببر پیش یه طب سوزنی اگرم میرین حتما حتما ادامه بدین ان شاالله که خوب خوب میشن🤲☺️
سلام بله خاله من چندین سال آسم شدید داشت هرکاری هم میکرد خوب نمیشد
تا اینکه مدتی قبل ازشیر الاغ استفاده کرد
چندباری که استفاده کرد خوب خوب شد
سلام
بله خاله من هم چندین سال آسم شدید داشت هرکاری هم میکرد خوب نمیشد
تا اینکه مدتی قبل ازشیر الاغ استفاده کرد الان خدارو شکر خوب شده
من ۴۴ ساله که آسم دارم نگران نباش
من اینطوریم ک انگار یکی توذهنم داره میگ پدرومادرت بمیرن واذیت میکنه منو
سلام
من همش خواب میبینم که پدر و مادر و برادرم رو از دست دادم و یه بهشون می گم صداتون رو می شنوم فقط حرف بزنید و وقتی از خواب می پرم ، می بینم که صورتم خیس از اشکه و کل بدنم خیس عرق هست
نمی دونم انقدر شدید تر شده این موضوع که دارم درس می خونم ، همش گریه می کنم از ترس از دست دادن پدر و مادر و برادر
جوری شده که فقط یه گوشه نشستم و فقط گریه می کنم و نمی تونم هیچ کاری رو انجام بدم
ممنون می شم یکی راهنماییم کنه که چی کار کنم تا بتونم از دست ای خواب ها خلاص شم
البته من همش هندزفری می زارم تو گوشم ، و وقتی مامانم و برادرم و پدرم باهام حرف می زنن ، بهشون پرخاش می کنم و می گم باهام حرف نزنین دارم آهنگ گوش می دم نمی دونم شاید برای همین باشه ولی همش می ترسم که از دستشون بدم
ارههه خیلی بدهههه
حدود ۷ساله همش فکر از دست دادن والدینم اذیتم میکنه
همش فک میکنم مامان بابامو از دست میدم این فکرای منفی بیشتر راجب بابام هست
نمیدونم چکار کنم این فکرا از ذهنم نمیره🥺
منم اینجوریم دارم دیوونه میشم ولی من بیشتر نسیت به از دست دادن مادرم فکر منفی میاد تو ذهنم نمیخوامم باهاش کنار بیام از اونجایی هم ک حس ششم قوی دارم میترسم حسم درست از آب در بیاد نمیخوامم با مرگو اینجور چیزا کنار بیام فقط میخوام بهم اطمینان بدن ک اینجوری نمیشه واقا دارم دیوونه میشم من عاشق مامانمممممم
منم دقیقا اینجوری ام واقعا روانی شدم، انگار یکی تو ذهنم همش زر میزنه میگه فلان اتفاق قراره بیفته فلان کس قراره بمیره، واقعا زندگیم ریخته به هم، اگه اینجوری پیش بره افسردگی هم میگیرم صد درصد
سلام. بچه حس ششم قوی دارم یعنی چی. بحث آینده است، اختیار آزاد دارن آدمها، یعنی آینده رو که کسی نمیدونه که. حس ششم ات قوی است؟ ببین دو حالته:
یا مثلا میگی قراره تصادفی چیزی کنن، که بحث آینده است. آینده هم پیشبینی نداره، اراده آزاد یعنی آینده رو خود آدمها میسازن پیشبینی نمیشه کرد که.
یه حالت دیگه اینه که مثلا مریضی چیزی باشن و با حس ششم بدونی، که اونم آخه یه ذره فک کن حس ششم ات بهت میگه مریض اند و قراره بمیرن؟ آخه حس ششم، اینا نیست که، حس ششم یعنی یه نفر رو گاهی آدم حس میکنه واقعیت رو از رو واکنش ها یا مغناطیس اش ایناش، نه اینکه بیای بفهمی مرگ یکی تو آینده رو، که اون هم پیشبینی کردنه و اصلا آینده قابل پیشبینی نیست ساختنی است، یعنی عمل های خودشون میسازن اش.
(حتی حس ششم واکنش ها و رفتار ها و مغناطیس و غیره، اون هم با بقیه موجودات هم درگیره و اطلاعات غلط هم داره.)
یه حس ششم هم هست یه نفر دیگه با ذهن خوانی این فکر رو بهت منتقل کنه، که اون هم :
– یا شر است (بد)
– یا خیر (خوب)
بعد خودت فکر کن تو همچین شرایطی، به فرض اونکه بدونه که مادر پدرت بیماری دارند، خودت رو بذار جا اون که داره فکر منتقل میکنه بهت، طرف فکر خوانی هم بلده یعنی ذهنش یکم قوی است، اگه خیر باشه، بعد میاد همچین چیزی رو بهت میگه؟ یعنی یه نفر یا موجود، که خیر هم هست، میاد بهت میگه پدر مادرت قراره بمیرن؟ این خوبه؟
اون داره با این حرف با روان ات بازی میکنه، خوبه اون موجود یا انسان؟ اگه هم میگی بده هم، که آدم یا موجود بد که نمیاد اطلاعات درست بده به آدم که.
خلاصه حس ششم ات، هر نوعی هم باشه، باز اینکه بیاد یه اطلاع درست از مرگ آینده عزیزان بده بهت، نیست. حس ششم ات اینجا فیکه (باقی جاها هم ممکنه بعضی یا خیلی فیک باشه)، اطلاعات (از نوع فکر و حس) هم به فرض کسی بده بهت راجع به این فیکه (درست نیست).
(اگه منبع حس ششم ات انتقال فکر از موجود دیگه باشه، اگه موجود خوب ارتباط میگرفت و اطلاعات میداد، میومد یکم واضح همکاری میکرد برای پیشرفت و اصلاح و غیره. یعنی احتمالا هر موجودی که ارتباط میگیره، خیر نیست و شر است).
سلام … من مدتیه همش پسرم رو تصور می کنم که موهای سرش ریخته و خیلی ناراحت هستم … آرام بخشم می خورم فایده نداره … در حالی که هیچ مشکلی هم نداره … 😭😭😭
فک میکنم شما دچار وسواس فکری شدین بهتره به روانشناس مراجعه کنید
من ۱۹ سالمه همش به فکر از دست دادن عزیزانم هستم میترسم همین باعث شده من کار هامو پیش نبرم هر کاری میکنم از فکرم بیرون نمیره نمیدونم چیکار کنم
سلام منم همین مشکل رو دارم دیگه مغزم نمیکشه خسته ام
من چند وقتیه که همش استرس دارم داییم زنگ بزنه و بگه مادربزرگم فوت کرده یعنی به شکلی که هر موقع داییم زنگ میزنه یک نفر بی موقع زنگ میزنه با خودم میگم خیر باشه مادربزرگ من ماشالله و خداروشکر توی بستر بیماری نیست اما این استرس چند وقتی به جونم افتاده و حتی نمیتونم با مادرم در میون بزارم چون میدونماون اصلا دوست نداره در این مورد کسی باهاش حرف بزنه از بس استرسی شد الان که دارم مینویسم اشک تو چشمام جمع شده نمیدونم واقعا باید چی کار کنم
من هر شب وقت خواب دچار این فکر لعنتی میشم. همش به فکر از دست دادن مادر و پدرم دیوونم میکنه ، دیگه تسلیم شدم در برابر این فکر ، هر شب از خدا میخوام مرگ منو قبل اونا بندازه، بجای فکر کردن به اهدافم فقط به این گزینه فکر میکنم ، چون پدر مادرم تو زندگی خیلی برام زحمت کشیدن همیشه احساس دین میکنم و با خودم میگم من هیچ کاری در جواب محبتشون نکردم و نکنه از دستشون بدم، اصلا یه وضعیتی دارم که فقط خودم میدونم 😭
دقیقااااااااااا منم همچین مشکلی دارم مثل شما🥲💔
منم همین مشکل رو دارم
منم مثل تو ام همش از خدا قل میگیرم که منو زود تر از مادر پدرم ببره اگر نه من یه کودوم از پدر یا مادرم رو از دست بدم دست به خودکشی میزنم هر شب با این فکر با گریه میخوابم
منم مثل تو ام همش از خدا قل میگیرم که منو زود تر از مادر پدرم ببره اگر نه من یه کودوم از پدر یا مادرم رو از دست بدم دست به خودکشی میزنم هر شب با این فکر با گریه میخوابم ابوالفضل ۱۴ ساله
چیه این بیماری آخه
منم همینطور فقط باید مثبت فکر کنیم
هدفمند زندگی کنیم
من هر شب وقت خواب دچار این فکر لعنتی میشم. همش به فکر از دست دادن مادر و پدرم دیوونم میکنه ، دیگه تسلیم شدم در برابر این فکر ، هر شب از خدا میخوام مرگ منو قبل اونا بندازه، بجای فکر کردن به اهدافم فقط به این گزینه فکر میکنم ، چون پدر مادرم تو زندگی خیلی برام زحمت کشیدن همیشه احساس دین میکنم و با خودم میگم من هیچ کاری در جواب محبتشون نکردم و نکنه از دستشون بدم، اصلا یه وضعیتی دارم که فقط خودم میدونم 😭
سلام کاش یکی واقعا جواب من رو میداد
من از سن پنج سالگی یا حدودا کلاس اول درگیر این بودم ک یکروز قراره خدایی نکرده زبونم لال زبونم لال خانوادم زو از دست بدم مخصوصا بخاطر مادرم زیاددددد گریه میکردم و من با این سن کمم الان یازده سالم هست و هنوزم نتونستم برطرفش کنم و همش به فکر اینکه یروز قراره بدون مادرم زندگی کنم گریه میکنم همین الانم دارم گریه میکنم و تحملش سخته یدون مادرم چون عاشقشمممممم میمیرم براششششش. قررربونش بشممم و من خیلی وابستش هستم شبا هم کنار هم دیگه میخپابین خیلی دوسش دار لطفا کمکم کنین ک فراموش کنم اینم بگم من هیچ موع به مادرم نگفتم دوست دارم ولی با بغل کردن و اینا بوس کذدنش بهش ابراز میکنم علاقه شدیدمو که براش میمیرم بعضی موقع هم قهر میکنم و لجم میگیره بخاطر یسری چیزا ک پیش میاد و از فرورم نمیتونم بس کنم و میبینم متدرم چقدر ناراحت میشه ولی نمیتونم بس کنم واقا چیکار کنم لطفا بگین خاهشش و بعضی میقع هم همش میگم خداجونم لطفا لطفا من رو زودتر از مادرم ببر بذم و
سلام. منهم این مشکل رو تا حدی دارم..اما نه به این شدت که شما گفتی… بنظر من باتوجه به چیزهایی که خودتون گفتین باید یکم وابستگیتون رو به ایشون کم کنید. مثلا شبها پیش هم نخوابید و فغالیتهایی رو که بدون ایشون انجام میدین رو بیشتر کنین. از فعالیتهای کوتاه مدت شروع کنین و به بلندمدت تر برسین.
من این چندوقت خیلی به مرگ والدینم فک میکنم و گریم میگیره و به خودکشی فکر میکنم و من بیماری تپش قلب هم دارم ولی من سعی میکنم به این افکارو از ذهنم بیرون کنم ولی نمیشه ۲۴ ساعته ذهنم درگیرشه
منم همین افکارو داشتم پیشنهاد میکنم حتما حتما به یه مشاور مراجعه کنی چون تو ارزششو داری 🤍
سلام .. من پدر و مادرم رو دوران نوجواني از دست دادم و الان هم يه دختر ٤ ساله دارم و خيلي فكرتي منفي راجع بهش ميكنم و اضطراب ميگيرم اگه دخترم نباشه چكار كنم ،، خواهش ميكنم راهنماييم كنيد چكار كنم منفي فكر نكنم
منم پدرمو در ۷ماهگی از دست دادم و زندگیه سختی داشتم الان پنج ساله ازدواج کردم همش ترس از دست دادن همسرمو دارم اوایل کمتر بود ولی الان تمامه ذهنمو درگیر کرده تپش قلب میگیرم دوست دارم جیغ بزنم گریه کنم
سلام
من پردر مادرم سالم هستن و هیچ مریضی ایی ندارن
ولی من بعضی موقع ها فکر میکنم که یکی از والدینم مرده ان و گریه م می گیرد
دقیقا منم همینطور
سلام من یه مدتی خانوادم کرونا گرفته بودن و مادرم ریه اش هم درگیر شد و من خیلییی نگرانش بودم و همش گریه میکردم که مادرمو از دست میدم
اما خوشبختانه خوب شد و همه چی به روال قبل برگشت
ولی من هنوز اون ترسو دارم و گاهی هم گریه میکنم که یه روز مامانمو از دست میدم بعضی وقتاهم به حدی شدید میشه که به خودکشی فکر میکنم و یه لنت به شیطان میفرستم و این فکر از سرم میره
نمیدونم چیکار کنم الان هنوز این ترسو دارم و ترس از جن و این چیزاهم به ترسام اضافه شده
دارن اذیت میشم لطفا راهنماییم کنید
ترس از طرف ذهن یا شیطان هست
تمرکز روی روح درونت کن که تو روح خدایی
سلام من 2سال ازدواج کردم از قبل هم این فکرو میکردم ولی الان 1سال که خیلی بدتر شدم همش فکر میکنم برادرم که مجرد و از همه ما کوچکتره از دست میدم نمیدونم چیکار کنم از فکرمم نمیره
سلام تونستین مشکلتونو حل کنید منم مشکل شما رو دارم خیلی عذابم میده این موضوع