کانال تلگرام اخبار نظام وظیفه آویژه

برای دسترسی آسانتر به مطالب سایت به کانال تلگرام روانشناسی آویژه بپیوندید (کلیک کنید).

اینستاگرام آویژه

مطالب ما را در اینستاگرام دنبال کنید ( کلیک کنید)

فکر مرگ عزیزان تان شما را آزار میدهد؟ ۱۱ راهکار درمان این فوبیا

فکر مرگ عزیزان تان شما را آزار میدهد؟
3.6/5 - (16 امتیاز)

راهکارهای یازده گانه مقابله با وسواس فکری ترس از مرگ عزیزان

ترس از مرگ عزیزانتان گاهی اوقات می تواند زندگی روزمره شما را به کلی مختل سازد. بسته به اینکه چقدر از عزیزانتان دور هستید و چقدر بود و نبود آنها برایتان در زندگی اهمیت دارد، ترس از مرگشان و فکر کردن به این موضوع هم در وجودتان بیشتر می شود.

فوبیا از دست دادن عزیزان زمانی یک اختلال روانی به حساب می‌آید ‌‌که عزیزانتان بیمار نیستند و شما بی دلیل با این ترس درگیر هستید و زندگی شما را مختل کرده است، در صورتی که نگرانی خاصی وجود ندارد!

اما باید توجه داشته باشید که فکر کردن بیش از حد به این نوع از ترس می تواند ذهن شما را بیمار ساخته و ترس های درونی تان را بیشتر کند.

برای مقابله با این ترس مرگ عزیزان مقاله زیر را تا انتها دنبال کنید. مشاوران مرکز مشاوره خانواده آویژه راه حل ها و نکات بسیار مهمی را برای کمک به شما در این زمینه ارائه کرده اند.

ترس از دست دادن عزیزان چیست؟

ترس شما از مرگ عزیزانتان یک ترس شایع در میان همه افراد در سنین و جنسیت های مختلف است که گاهی اوقات بیش از حد و اندازه معمول می شود. به واسطه این ترس، شما همیشه نگران هستید که مبادا اعضای خانواده، همسر و یا فرزندان خود را از دست داده و همین نگرانی موجب می شود که فکر و خیال های منفی حتی برای یک لحظه هم آرامتان نگذارد.

📛 حتی گاهی اوقات تحت تاثیر این ترس که در وجودتان تشدید شده است، مشغول به گریه کردن شده و فکر و خیال های باطل به قدری شما را درگیر می سازد که حتی در ذهن خودتان به سوگ عزیزانتان نشسته و برای از دست دادنشان عزاداری هم می کنید.!😩

📛 در علم روان شناسی این ترس شایع با عنوان اختلال تاناتوفوبیا شناخته می شود.

📛این اختلال یک ترس شدید از مرگ خودتان و یا عزیزانتان است که تحت تاثیر این ترس، رفتارهایتان در زمینه های خاصی غیرعادی شده و حتی به مرور زمان غیرقابل کنترل هم می شوند.

📛 در اصل شما در حالت تانافوبیا نگران مرگ خود و یا مرگ کسانی می شوید که آنها را شناخته و بودنشان در زندگی شما بسیار حائز اهمیت است.

پدران و مادرانی که فرزند از دست داده اید این مقاله برای شماست! غم از دست دادن فرزند

ترس از دست دادن عزیزان چیست؟

مشاوره حرفه ای تخصص ماست
شما میتوانید برای مشاوره و تراپی در زمینه فکر مرگ عزیزان تان شما را آزار میدهد؟ ۱۱ راهکار درمان این فوبیا با بهترین روانشناسان مرکز مشاوره خانواده آویژه تماس حاصل نمایید. ساعت پاسخگویی ۹ صبح الی ۱۲ شب.

برای مشاوره تلفنی فوری داخل کشور روی لینک زیر کلیک کنید.

مشاوره تلفنی فوری

جهت مشاوره برای هم وطنان خارج از کشور روی لینک زیر کلیک کنید.
هموطنان خارج از کشور

برای رزرو وقت مشاوره حضوری روی لینک زیر کلیک کنید.
رزرو جلسه مشاوره حضوری

مشاوران آویژه
پاسخگوی شما هستند

علائم شناخت اختلال ترس از مرگ عزیزانتان چیست؟

مانند همه اختلالات شخصیتی شناخته شده در علم روانشناسی، این مورد هم دارای علائم و نشانه های به خصوصی است. برخی از مهم ترین این نشانه ها را در وجود خود به عنوان یک فرد نگران از مرگ عزیزانتان را می توان اینطور عنوان کرد:

🛑 از نظر وضعیت سلامتی در حالت نرمال و عادی قرار ندارید.

🛑 از بیماری خاصی رنج می برید و تحت درمان هستید و داروهایی را مصرف می کنید.

🛑 اعتقادات مذهبی شما به شدت سست و بدون چارچوب بوده است.

🛑 از شرایط و موقعتی زندگی خود چندان راضی و خشنود نیستید.

🛑 عزت نفس به شدت پایینی دارید.

🛑 تحت تاثیر موضوع و یا حادثه خاصی در زندگی تان دچار افسردگی شده و مدام داروهای ضدافسردگی استفاده می کنید.

🛑 ترس از تنهایی دارید و مدام خود را در آینده فردی تنها تصور می کنید.

🛑 والدین و یا عزیزانتان که خیلی هم دوستشان دارید از بیماری خاصی رنج می برند.

🛑 از اطرافیان شما کسی وضعیت سلامتی وخیمی دارد و دکترها از او قطع امید کرده اند.

🛑 با افراد انگشت شماری احساس نزدیکی و صمیمیت بیش از حد داشته و حس می کنید زندگی بدون وجود آنها واقعا وحشتناک است.

🛑 در مشاغل حساسی مشغول به فعالیت هستید که بر ذهن و فکر شما تاثیرات منفی بر جا گذاشته اند. به عنوان مثال دکتر، پرستار، مددکار اجتماعی هستید.

🛑 جدا از مواردی که در بالا عنوان شد، گاهی اوقات برخی از تجربیات تلخ و غم انگیز در زندگی شما می تواند بر شدت ترس از مرگ عزیزانتان بیافزاید. برخی از مهم ترین این موارد را می توان اینطور عنوان کرد:

از دست دادن والدینتان و یا برخی دیگر از اعضای خانواده و دوستانتان که خیلی برایتان مهم بودند.

شاهد مرگ وحشتناک و تجربه دردناکی از سوی اطرافیانتان باشید که به شدت شما را هم تحت تاثیر قرار دهد.

تحت تاثیر یک حادثه وحشتناک قرار گرفته اید که امکان داشت در آن حادثه عزیزان خود را از دست بدهید و یا آنها را از دست داده اید.

در روابط احساسی خود دچار شکست شده و تجارب تلخی را در این زمینه داشته اید.

ترس شما از مرگ عزیزانتان زمانی دردناک می شود که متوجه شوید به دلیل اثرات منفی این ترس، نگاهتان در مورد سایر ابعاد زندگی تان هم منفی شده است.

به عنوان مثال از اینکه یکی از عزیزانتان بخواهد سفر کاری به شهر و یا کشور دیگری داشته باشد که به موجب آن شما از وی دور شوید، نگران خواهید بود. از اینکه خودتان بخواهید مسافرتی بروید که همه اعضای خانواده تان در آن سفر حضور نداشته باشند، می ترسید.

چگونه بعد از مرگ مادر آرام شویم؟ این مقاله را بخوانید: چطور با مرگ مادر کنار بیاییم؟

راهکارهای عملی کنترل ترس از دست دادن عزیزان

مشاوره حرفه ای تخصص ماست
شما میتوانید برای مشاوره و تراپی در زمینه فکر مرگ عزیزان تان شما را آزار میدهد؟ ۱۱ راهکار درمان این فوبیا با بهترین روانشناسان مرکز مشاوره خانواده آویژه تماس حاصل نمایید. ساعت پاسخگویی ۹ صبح الی ۱۲ شب.

برای مشاوره تلفنی فوری داخل کشور روی لینک زیر کلیک کنید.

مشاوره تلفنی فوری

جهت مشاوره برای هم وطنان خارج از کشور روی لینک زیر کلیک کنید.
هموطنان خارج از کشور

برای رزرو وقت مشاوره حضوری روی لینک زیر کلیک کنید.
رزرو جلسه مشاوره حضوری

مشاوران آویژه
پاسخگوی شما هستند

مقوله مرگ را بپذیرید:

بهتر است در قدم اول برای مقابله با ترس از مرگ عزیزانتان سعی کنید که مرگ را هم به عنوان پایانی برای زندگی افراد پذیرفته و با آن کنار بیایید.

💚 اینکه از منظر صلح به موضوع مرگ نگاه کنید، می تواند قدرت درک شما از این موضوع را تا حد زیادی بالا ببرد.

💚 با خودتان تمرین کنید که احساساتتان را در مورد این موضوع کنترل کرده و البته به خود حق دهید از نبود عزیزان خود غمگین و ناراحت شوید. اما ناراحتی شما نباید مانع از ادامه پیدا کردن زندگی تان شود.

علائم شناخت اختلال ترس از مرگ عزیزانتان

مراقبت از خود را در اولویت قرار دهید:

قطعا در چنین شرایطی شما به تنها کسی که فکر نمی کنید خودتان هستید. فکر شما در این حالت معطوف به غصه خوردن برای عزیزانتان شده است و اصلا به این موضوع توجهی ندارید که نگرانی شما به مرور زمان می تواند زمینه ساز بیماری های جدی در درون خودتان شود.

💚 بیماری هایی که حتی اسباب مرگتان را هم فراهم خواهد کرد. بهتر است زمانی که این افکار منفی به سراغتان می آید کمی بیشتر حواستان به خودتان باشد.

از مصاحبت با عزیزانتان لذت ببرید:

شاید متوجه این موضوع شده باشید که گاهی انقدر فکرتان به سمت مرگ و نبودن عزیزانتان هست که به هیچ عنوان توان این را ندارید که از مصاحبت با آنها در زمان زنده بودنشان لذت ببرید.

💚 بهتر است به کنترل افکار منفی خود پرداخته و به جای آنکه مدام غصه نبودنشان را بخورید و به مرگشان فکر کنید، حالا که هستند وقت بیشتری برایشان گذاشته و قدم های بیشتری برای ساختن خاطره های خوب و خوشایند با آنها بردارید.

💚 این موضوع قطعا به شما برای مقابله با ترستان و جایگزین کردن احساسات خوب به جای آن کمک خواهد کرد.

کنترل زندگی تان را در دست بگیرید:

ذهن آزاد و بدون دغدغه شما گاهی اوقات بدترین عامل برای ایجاد افکار و احساسات منفی در وجودتان محسوب می شود. بهتر است به جای آنکه اجازه دهید ذهن و فکرتان به هر سمت و سویی حرکت کند، کنترل بیشتری روی خودتان داشته باشید و تلاش بیشتری برای مثبت اندیشی ذهنتان انجام دهید.

💚 افکار منفی شما حاصل آزاد بودن بی حد و مرز ذهنتان و نداشتن دغدغه خاص در موضوعات مهم دیگر زندگی است.

در لحظه زندگی کنید:

یکی از عوامل اصلی نگرانی های شما از مرگ عزیزانتان به این خاطر است که بیش از حد ذهن خود را درگیر نگرانی ها و مسائلی کرده اید که شاید در آینده با آنها مواجه خواهید شد. دست از فکر کردن به آینده بردارید و ذهنتان را درگیر زندگی حال خود سازید.

💚 این موضوع به راحتی امکان پذیر است. به جای برنامه ریزی و فکر کردن به آینده برای همین لحظه ای که در حال نفس کشیدن هستید و می دانید عزیزانتان هم حالشان خوب است، برنامه ریزی کنید.

گفتگوها در مورد مرگ را کتمان نکنید:

اینکه شما بخواهید در مورد مرگ خود با اطرافیانتان صحبت نکنید و یا اینکه از صحبت های آنها در این زمینه ناراحت شوید، یک ضعف بزرگ محسوب می شود. بهتر است گاهی اقات با اعضای خانواده و عزیزان خود مکالمات خوبی را در مورد مرگ افراد دیگر آغاز کنید. انکار موضوع مرگ، هیچ کمکی به شما برای فرار از ترسی که در دل خود دارید، نمی کند. وقتی صحبت های پیرامون مرگ با عزیزانمان را نادیده می گیریم، در اصل مانع از ابراز احساسات آنها در لحظه ای از زندگی می شویم که عمیقا دلشان می خواهد با ما در مورد احساسات واقعی خود در این رابطه صحبت کنند.

چگونه افسردگی بعد از فوت پدر را پشت سر بگذاریم؟؟؟ این مقاله را بخوانید: چگونه با مرگ پدر کنار بیاییم؟

راهکارهای عملی کنترل ترس از دست دادن عزیزان

غیرقابل کنترل بودن مرگ را بپذیرید:

بپذیرید که مرگ هر فردی به هیچ عنوان دست خود وی نبوده و نمی توان موعد آن را تغییر داد. خود را با این واقعیت مواجه سازید که هیچ توانی برای تغییر دادن زمان مرگ افرادی که دوستشان دارید، نخواهید داشت و نمی توانید در مورد این مسئله دخل و تصرفی داشته باشید.

💚 بهتر است در مورد موضوعاتی که غیرقابل ارادی و ناخواسته بوده و نمی توانند قالب کنترل باشند، کمی منطقی رفتار کنید.

اعتقادات مذهبی خود را تقویت کنید:

بهتر است برای اینکه کمی دلتان آرام بگیرد، اعتقادات مذهبی خود را تا جایی که در توانتان هست و می توانید، تقویت کنید. می توانید برای شروع، زندگی بزرگان را مطالعه کنید و نظراتشان را در مورد مرگ و دنیای پس از مرگ دنبال کنید.

💚 گاهی اوقات اعتقادات مذهبی شما می تواند راهگشایتان باشد برای اینکه کمتر به ابعاد منفی مرگ عزیزان خود فکر کنید و بپذیرید این زندگی پایان همه چیز نیست و دنیای دیگری هم وجود دارد.

با خودتان خلوت کنید:

مدتی را با خودتان خلوت کنید. تا حد ممکن سوگواری هایتان را انجام داده و در این حین به این موضوع هم فکر کنید که افکار منفی تان موجب شده از چه کارهایی در زندگی تان باز بمانید. این خلوت کردن شما موجب افزایش انرژی های مثبت در درونتان می شود.

چرا که در این خلوت ها و تنهایی ها به خود فرصت می دهید تا با اعتماد به نفس بیشتری موضوع ترس از مرگ عزیزان خود را بررسی و حل و فصل کنید.

۱۱ تاثیر مهمی گریه دارد و باید بدانید! این مقاله را حتما بخوانید: گریه کردن چه تاثیری بر بدن ما دارد؟

قدرت درونی خود را باور کنید:

یکی از مهم ترین دلایل ترس شما از مرگ عزیزانتان و فکر کردن های دائمی به این موضوع تحت تاثیر ضعیف دانستن خودتان است. بهتر نیست کمی به خود اعتماد بیشتری داشته باشید و به جای آنکه فقط نقاط ضعفتان را ببینید، بپذیرید که چقدر فرد قوی هستید و چقدر ظرفیت آن را دارید که در مواقع شکست، روی زانوهای خود ایستاده و زندگی تان را دوباره از نو سر و سامان دهید.

با مشاوره صحبت کنید:

اگر گمان می کنید ترس بیش از حد شما از مرگ عزیزانتان زندگی شما را فلج کرده و به حدی زیاد شده است که قدرت فکر کردن در مورد دیگر مسائل زندگی را از شما گرفته است، پیشنهاد می کنیم حتما به یک مشاوره تلفنی خانواده مراجعه و با یک روانشناس کاربلد در مورد این مشکلی که دارید، صریحا صحبت کنید.

💚 اگر برای درمان مشکل خود به مشاور مراجعه کنید، تا زمان برطرف نشدن کامل مشکلتان به مراجعه خود ادامه دهید.

💚سعی کنید زمان مراجعه به مشاور تا حد امکان از تمام ترس هایی که در این رابطه در زندگی خود دارید صحبت کرده و کاملا واضح توضیح دهید که روابط شما با این افراد در شرایط کنونی به چه صورت است.

گاهی اوقات عذاب وجدان های بیش از حد بابت روابط نه چندان صحیح شما زمینه را برای ناراحتی و ترس های بی حد و اندازه تان در آینده فراهم می کند.

سخنانی از مشاوران آویژه:

اینکه در مورد مرگ عزیزان خود احساس نگرانی و ترس داشته باشید، کاملا طبیعی است. این ترس مربوط به آن بخش از احساساتی می شود که همه افراد در مورد ناشناخته های خود دارند. مرگ هم یک موضوع ناشناخته برای تمام کسانی است که آن را تجربه نکرده اند و از این رو ممکن است، فکر کنید که موضوعی ترسناک،دردآور و تلخ و غم انگیز است. زمانی این نوع ترس در وجود شما نگران کننده می شود که متوجه شوید، تحت تاثیر آن زندگی شما، کارتان، تحصیلتان و همه مواردی که نیاز به انجامشان دارید، تحت تاثیر قرار گرفته اند. مشاوران مرکز مشاوره خانواده آویژه به شما پیشنهاد می کنند که با رعایت نکاتی که گفته شد، از راه دادن بی حد و اندازه این نوع ترس به فکرتان جلوگیری کنید. سعی کنید به هر طریقی که شده راه را بر ترس های خود ببندید و اجازه ندهید این حالت، به صورت دائمی در وجودتان باقی بماند.

براي مشاوره در زمينه فکر مرگ عزیزان تان شما را آزار میدهد؟ ۱۱ راهکار درمان این فوبیا

از مشاورين مشاوره خانواده و روانشناسي آويژهاز سراسر کشور

با ۰۲۱۶۲۹۹۹۰۶۶ تماس بگيريد

نظرات

- 103 نظر:

  1. خیلیا درگیر این مسئله شدن و کنار اومدن با این قضیه رو راه حل واقعی میدونن، ولی من به هیچ وجه با این موضوع کنار نیومدم و هیچوقت کنار نمیام. بجای اینکه مرگ خانوادمو قبول کنم برای جاودانه شدنشون دست به هر کاری میزنم، تا همین لحظه فنون بسیاری از علوم غریبه و کیمیاگری یاد گرفتم و فقط یکم دیگه مونده تا بتونم خودم و خانوادمو به یه نامیرا تبدیل کنم و اون موقع هست که میتونم تو آرامش باشم.

    تسلیم نشدن حتی میتونه قانون کائناتو نقض کنه…

  2. من هم بچه بودم همش ترس از دست دادن پدرم رو داشتم چون سنش بالا بود یک شب نصفه شب بیدارش کردم فکر کردم اتفاقی براش افتاده ولی بلند شد با من سر و صدا کرد و منم سکوت کردم . ولی وقتی فوت شد دیدم به اون وحشتناکی هم نبود . با واقعیت روبرو شدم . فایده ای نداشت که آرزو کنم زنده باشه و در بستر بیماری زجر بکشه الان بیست و سه ساله پدرم فوت شده و شانزده ساله مادرم فوت شده. و فقط خاطراتشون و حسرت اینکه نتونستم براشون کاری کنم توی دلم مونده . خدا همه آسمانیان رو رحمت کنه

  3. نه عزیز من از ۱۰ساله گی این ترس را دارم شدید والان برای خانوادم خیلی عذاب کشیدم والان افتادم دنبال درمان برو دنبال درمان خودت را قوی کن در زندگی

  4. من 15سالمه بابام هم دوسال پیش فوت کرده بود الانم مامانم مریضه خیلی میترسم روزی چندبار گریه میکنم حس میکنم خودم نیستم میشه راهنمایم کنید باتشکر

  5. منم هرشب بدون استثنا چن بار بیدارمیشم به مامانم بابام وخواهرم سرمیزنم بیینم نفس میکشن واقعا دیگه خسته شدم ازاین اوضاع خصوصا این حساسیت راجب بابام بیشتره😔

    1. وایییی مننن ی عمره دارم این عذابو‌میکشم
      شب تا صب اشک میریزم و استرس مرگ بابامو دارم
      اخه انقدم مهربونو مظلومه ک حد نداره فکر از دس دادنش قلبمو تکه تکه میکنه از حالا بزنامه ریختم اگر چیزی شد چخ جوری سریع خودمو خلاص کنم کسی مث من هست؟
      میدونم همه فک میکنن خیلی سخته اما مننن خیلییییییی وحشت دارم اصلا نمیتونم فک متم کسی مث من حتی رو کل کره زمین باشه
      فک کتم نن تو اینزمینه تنها ترین و بدیختریتم

      1. نه عزیز من از ۱۰ساله گی این ترس را دارم شدید والان برای خانوادم خیلی عذاب کشیدم والان افتادم دنبال درمان برو دنبال درمان خودت را قوی کن در زندگی

      2. نه منم اینطوریم خاطراتمو که با بابام میبینم گریم میگیره دلم میخواد زود از بابام بمیرم

      3. نه هر کسی ممکنه این احساس رو داشته باشه منم تا دیروز داشتم و هی مدام گریه میکردم خیلی سعی کردم ایستادگی کنم در برابرش و شد.
        به فکر مرگ دیگران نباش الان که زندن برو پیششون خاطره بساز. اول نفس عمیق بکش تا خواست گریت بگیره یکاری کن دستت درد بگیره(ولی دستتو نشکن) تا حواست پرت بشه یا با دستت نوک بینیتو بگیر وقتی حواست پرت شد دیگه به این موضوع فکر نکنننن. برو پیششون یا اگه خونه نبودن کتاب بیار بخون اگه کتاب دوست نداشتی یه دفتر بیار توش خاطراتتونو با اون بنویسید تا خاطرات زنده بشه و یاد خوشی هاتون بیوفتید. اگر هم دوست نداشتید فیلم طنز ببیند، تماس بگیرید با دوستتون، اشپزی کنید و…
        کاری که این فکر منفی ازتون دور بشه. من انجام دادم و موفق شدم تو هم انجام بده🙂

  6. سلام من 4 یا 5 ماه که پدرمو از دست دادم حتی موقعی که فوت کرده بود در حیاط خوتون که چرخش دادن بغلش کرده بودم و حتی صورتشو دیدم این لحظه بدترین لحظه عمرم بود دارم دیوونه میشم نمیتونم حتی تصور کنم که دیگه نیستش کمکم کنید لطفا خواهش میکنم

    1. خاطرات خوب بودن با پدر و خنده هایش رو جایگزین اون تصویر کنید.برای هر کسی ممکنه اون تجربه رخ داده باشه و فقط گذر زمان می‌تونه آرومش کنه.پدر شما بهترین خودش بوده،مطمئن باشید.بی شک زندگی خوبی هم داشتن که فرزندی مثل شما دارند.رفتگان ما در خود ما وجود دارند و نابود نشدن.اونا تنها از شکلی از انرژی به صورت دیگه ای تبدیل میشن اما انرژی و فرکانسشون در همه جا با ما هست.زندگی کنید از هر لحظه لذت ببرید و بدونید که آرزوی اونها شادی شما هست. شما شانس اینو داشتید که صورت پدر رو بوسیدید اما خیلی ها حتی نتونستن سالها عزیزانشونو ببینن و وقتی اومدن دیگه دیر شده بود

      1. این چه جواب چرتی بود؟؟؟؟
        فک کردن ب این چیزا ک جیگرش‌و خون میکنه
        لطفا کارشناسیای احمقانه نفرمایین

    2. من ۱۲ سالمه ترس از دست دادن والدینم داره دیوونم می کنه تروخدا یکی کمکم کنه. من سنی ندارم اما هر شب گریه می کنم. تو این سن دچار معده درد سردرد خیلی شدید که با قرص بر طرف میشه و نفس تنگی شدید شدم. جوری که یک بار تو مدرسه چشمام سیاهی میرفت و نفسم بالا نمی اومد.

  7. سلام. ولی من یه فکر دیگه میکنم. فک میکنم وقتی من بمیرم بچه ها چقدر گناه دارن وچقد برای من ناراحت میشن. ‌ برای همین خیلی
    گریه میکنم واین فکر من رو داغون کرده

  8. مرگ بزرگترین نعمت خداست .این دنیا جز سرکار بودن چیزی نداره هممون سر کاریم .هر چی زودتر بری راحت‌تری .روپا بری بهتره تا خمیدهو وعاجز

  9. مرگ بزرگترین نعمت خداست برا همیشه راحت می‌خوابی بی درد سروراحت .زندگی یه بازی کثیفه نه سر داره نه ته .مرگ درمان همه دردهاست

  10. ب عنوان ی فرد ۱۵ ساله درک میکنم ک فکر از دست دادن پدر مادر واقعا سخته
    خودمم بهش مبتلا بودم و شبا همش فکر میکردم ک اگه پدر مادرم از دست بدم واقعا نابود میشم
    ولی یچیزی فهمیدم بجای فکر کردن به این موضوع از بودنشون در لحظه لذت ببرم بهشون عشق بورزم ن اینکه وقتی فوت کردن سر خاکشون زار زار گریه کنم قدر پدر مادرتون بدونید دنیا ارزششو نداره

  11. سلام من از۹سالگی درگیر این موضوع شدم امیددارم که بقیه هم از این فکر شیطانی رهاشود

  12. پدرم رو از دست دادم قبلش هم میترسیدم ولی کم بود ترسم ولی الان توی زندگیم و همه چیزم تاثیر گذاشته نمی تونم اگه خونوادم مامانم خونوادم هرکدومشون رو از دست بدم چیکار کنم نمی خوام دیگه اتفاقی که افتاد و بابام مرد اتفاق بیافته دارم دیوونه میشم دیگه نمیتونم در ژول روز و پیش مردم تظاهر میکنم بهترین زندگی رو دارم و هیچ چیزی نیست که باعث ناراحتیم بشه ولی اینطور نیست دیگه دارم دیوونه میشم حتی پیش خونوادم هم تظاهر میکنم خسته شدم توروخدا بگید چیکار کنم دوشت ندارم اینرو به کسی به اشتراک بزارم کسی که منو بیینه بشناسه یا روانشناس مشاور روان پزشک هرچیزی نمیخوام کسی مشکلاتمرو به خونوادم بگه من ترسا و چیزای زیادی تو زندگیم دارم ولی نمیتونم با کشی درمیونش بزارم توروخدا بگید چیکار کنم

    1. سلام به خالق این جهان اعتماد کنید صد درصد برای تمام مشکلات راه حل هایی هست همه قبلاً ترس های مختلفی داشتن که اون موقع خیلی مهم بودن اما با گذشت زمان دیگه مهم نبودن

    2. فقط عبادت و خدا
      ب خودش قسم جوری کنکت میکنه ک حتی تصورشو نمیکنی
      کاری میکنه خودش جایگزین همه کمبودات میشه

    3. سلام
      گاهی ترس از اتفاقی از خود اون اتفاق بدتره. شما با وسواس فکری خودتون رو اذیت می کنید ما نمی تونیم سرنوشت رو تغییر بدیم، شاید عمر عزیزان شما سالیان سال باشه اینجوری فقط لحظات خوب رو از دست می دید از الان لذت ببرید. در مورد روانپزشک و روانشناس بیشتر فکر کنید بعد از فوت مادرم روانپزشک و روانشناس به من خیلی خیلی خییییییییلی کمک کرد و خداروشکر الان خوبم، اونا امین حرف های شما هستند و روانپزشک با دارو کمک به تنظیم هورمون های بدن می کنه و روانشناس هم افکار رو ریشه یابی می کنه و واقعااااا تاثیر دارن و تاکید می کنم حتما برای هر دو مورد افراد کاربلد و انسان و دل سوز پیدا کنید نه پولکی. امیدوارم حال دلتون بهتر بشه ولی اینم بگم چیزی که منو آروم می کنه اینه که مطمئنم یه روز دوباره مادرمو می بینم و الان حضورشو حس می کنم فقط نمی تونم ببینم اینم بگم اصلا آدم مذهبی نیستم.

  13. من خیلیی میترسم مامان بابامو ازدست بدم من واقعا بدون مامانم نمیتونمم. دووم نمیارم مطمئنممم همش نگرانم نکنه اتفاقی بیوفته براشون هر وقت پیشم نیستن داعم زنگ میزنم بهشون من جز مامان بابام کسیو ندارمم همش دعا میکنم قبل از اونا من بمیرم اصن شده جزءارزوهام .هروقت ارزو میکنم اولیش اینه .من خیلی وابستم بهشون تک فرزندم ک هستم اینو بدتر کرده انقد خسته شدم دوس دارم بمیرم سا دنیا تموم شه نمیدونم من از این فکرا خلاص شم امیدوارم خدا هیچکیو با این موصوع امتحان نکنههه 💔من دیگ نمیکشم از این فکرا خسته شدم من دوس ندارم بمیرما دوس دارم به هدفام برشم ولی همیشه بهش فک میکنم اگ زبونم لالل خدا اون روزو نیاره ی درصد نباشن من خودمو میکشم دوس ندارم خدا قهرش بگیره ولی نمتونم تحمل کنم💔💔

    آتنا۱۸

    1. ممنم دقیقا اینجوریم به نظرم تک فرزند بودن بدترین ظلم در حق بچه اســ
      من از بچگی این حسو دارم و واقعا دیونم میکنه

  14. من خیلی وقته که این فوبیا رو دارم و هر شب گریه میکنم بخاطرش ، در حدی پدر مادرمو دوست دارم که آرزومه قبل پدر و مادرم بمیرم تا مرگشونو نبینم

  15. من بعد از گم شدن برادرم مدام هر جا میره پیششم و میترسم که دوباره گم شه اونقدری که حتی اگر پشت من راه بره همش فکر میکنه الان ناپدید میشه .. با این کارم خیلی لوس شده و پرخاشگری میکنه خودمم میدونم اما نمیتونم دست از این کار بردارم این حس آزارم میده … واقعا نمیدونم.. وقتی یه ترسی رو تجربه کنی همش میخوای همه کار کنی تا دیگه تجربش نکنی.

  16. سلام من الان یه دو سه سالیه که دگیر این مریضی شدم توروخدا یکی جوابم بده لطفا حالم خیلی بده و همش فکر میکنم که خدایی نکرده زبونم لال خانوادمو از دست بدم جیکار کنم چون من هنوز سنی ندارم و دچار درد معده شدم ۲۴ ساعته فکرم همینه تورو خدا قسمتون میدم جوابم بدین😑😭😭🥺🥺

    1. عزیزم به یه مشاور مراجعه کن.این فکر تو فقط خیالبافی هست و قابل درمانه.

    2. سلام به خالق این جهان اعتماد کنید صد درصد برای تمام مشکلات راه حل هایی هست با یک مشاور خوب درمیان بزارید

  17. من هم همین مشکل رو دارم البته الان ۳۶ساله ام و با مریض بودن والدین این ترس و گریه شبانه زیادتر هم شده فک میکنم فرزندان اول بیشتر این مشکل رو دارن و چون ذهن تلاش می‌کنه اگه خدایی نکرده همچین اتفاقی بیفته آمادگی ذهنی و روانی بیشتر بشه این حالت ایجاد میشه

  18. همه ترس دارن برای از دست دادن عزیز ها چرا باید صحنه ی مرگشون بیاد جلو چشمات به چیز های خوب فکر کن من چیزی از زندگیت نمیدونم ولی کاری کن که خوشحال باشن تا میتونی باهاشون وقت بگذرون همه ی ما یه روزی عزیزمان رو از دست می‌دیم پس نباید منتظر اون روز باشی مثبت اندیش باش اونا سالمن هیچ اتفاقی هم نمی افته منم تا حالا به مرگ خانواده ام فکر کردم ولی خیلی آزارم میداد به همین دلیل بهش فکر نکردم به چیز های خوب فکر کردم

  19. منم همینطوری ام خیلی اذیتم میشم و جز خدا هم پناهی نمیبینم. نمیتونم به پدر و مادرم هم بگم. اینطور که من تو اینترنت خوندم این یه توع وسواس فکری هست و یا یه نوع فوبیا. من همش میخوام برم مشاوره مدت زیادیه که مبخوام برم. الان هم افسردگی تقریبا شدید دارم اینو خودم نمیگم کای مطلب از روانشناسا راجب علائمش خوندم و من تقریبا همه رو دارم ولی خب هزینه مشاوره خیلی زیاده …
    نمیدونم چیکار کنم ولی به خدا امیدوارم که کمک میکنه به همه

  20. من خیلی میترسم برای از دست دادن مامان بابام.
    هر وقت میبینمشون صحنه مرگشون رو تصور میکنم و همش جوریم که انگار اخرین لحظست که میبینمشون.
    همش سناریو میچینم تو مغزم و لحظه نبودشون رو تصور میکنم و گریه میکنم زیاد.
    از بچگی درگیر این مساله بودم هر از گاهی اوت میکنه اما الان چندین ساله درگیرشم و الان ۲۵ سالم هست 🙂 . خسته شدم
    خواهش میکنم اگر راه حلی دارین بهم پیشنهاد بدین

    1. خیلی بده به خدا خوشبحال شما که تونستی فکر نکنی منم میدونم فکر کردن و منفی بودن خوب نیست اما نمیتونم فکر نکنم دوس دارم اما چیکار کنم که بشه فکر نکنم و افکار منفی از خودم دور کنم ‌؟

  21. سلام مادر من ۵ سالی هست که آسم داره با هربار حمله ای که بهش دست میده من چند ماه فکرم درگیر میشه و از خودم میپرسم نکنه طوریش بشه این فکر واقعا منو عذاب میده کسی رو میشناسید که مبتلا به آسم باشه و مثلا تونسته باشه بیست سال با این بیماری زندگی کنه یا کاملا درمان شه؟

    1. سلام من مادردوستم آسم شدید داشت هردکتری رفت خوب نمیشد تااینکه طب سوزنی رفت من خودم سکته کردم فلج شدم با طب سوزنی خوب شدم خواهرم پنیک داره وتشنج واسترس ومشکل کلیه داره درمان میشه هزار تا دکتر رفتیم چه خودم چه خواهرم خوب نشدیم فقط ببر پیش یه طب سوزنی اگرم میرین حتما حتما ادامه بدین ان شاالله که خوب خوب میشن🤲☺️

    2. سلام بله خاله من چندین سال آسم شدید داشت هرکاری هم میکرد خوب نمیشد
      تا اینکه مدتی قبل ازشیر الاغ استفاده کرد
      چندباری که استفاده کرد خوب خوب شد

    3. سلام
      بله خاله من هم چندین سال آسم شدید داشت هرکاری هم میکرد خوب نمیشد
      تا اینکه مدتی قبل ازشیر الاغ استفاده کرد الان خدارو شکر خوب شده

    4. آره معلومه که کاملا قابل درمانه …آسم بیماری لاعلاجی نیست و اگه به موقع تحت درمان قرار گرفته بشه بیمار طول عمر نرمالی داره
      نگرانی شما قابل تحسینه ولی نگرانی بیش از حدتون بی مورده…من سرطانی میشناسم تو مراحل پیشرفته بهبود پیدا کرده آسم که چیزی نیست …در ضمن به همه دوستان بگم که منم بیشتر از تک تکتون این فوبیا یا وسواس فکری شدید رو نسبت به والدینم داشتم ..خیلی وحشتناک تر از شما به قول دوستمون سناریوی مرگشون در روز چندین بار سراغم میومد خیلی راه ها هم تست کردم بهتر شدم ولی نه کامل تا اینکه ارتباط معنوی رو با خدا بیشتر کردم راستش ایمانم هم خیلی ضعیف بود ولی رفته رفته خیلی خیلی خیلی بهتر شدم و احساساتمو به راحتی کنترل میکنم …اوایل با دعاهای کوتاه شروع کردم و خیلی هم باور نداشتم و مسخرم میومد ولی ته قلبم روشن بود …سن زیادی هم ندارم ۲۶سالمه اصلا هم‌مذهبی نیستم ولی جواب داد شما هم امتحان کنید شک ندارم تک تکتون جواب میگیرین قبل و بعداز پدر و مادرامون خدا باهامونه اینو هیچ وقت فراموش نکنید خدا مارو از والدینمون هم بیشتر دوست داره و بیشتر هوامونو داره پس شما هم رفیقش بشین

  22. من اینطوریم ک انگار یکی توذهنم داره میگ پدرومادرت بمیرن واذیت میکنه منو

    1. سلام
      من همش خواب میبینم که پدر و مادر و برادرم رو از دست دادم و یه بهشون می گم صداتون رو می شنوم فقط حرف بزنید و وقتی از خواب می پرم ، می بینم که صورتم خیس از اشکه و کل بدنم خیس عرق هست
      نمی دونم انقدر شدید تر شده این موضوع که دارم درس می خونم ، همش گریه می کنم از ترس از دست دادن پدر و مادر و برادر
      جوری شده که فقط یه گوشه نشستم و فقط گریه می کنم و نمی تونم هیچ کاری رو انجام بدم
      ممنون می شم یکی راهنماییم کنه که چی کار کنم تا بتونم از دست ای خواب ها خلاص شم
      البته من همش هندزفری می زارم تو گوشم ، و وقتی مامانم و برادرم و پدرم باهام حرف می زنن ، بهشون پرخاش می کنم و می گم باهام حرف نزنین دارم آهنگ گوش می دم نمی دونم شاید برای همین باشه ولی همش می ترسم که از دستشون بدم

    2. سلام من میترسم اگه مامان یا بابام برن بیرون و اتفاقی براشون بیفته بخاطر همین میگم یا نباید برین بیرون یا منم باهاتون میام وقتی گوشیشون رو جواب نمیدن خیلی استرس میگیرم پیش روانشناسم که میرم میگن فکر خوب کن ولی واقعا نمیشه

  23. حدود ۷ساله همش فکر از دست دادن والدینم اذیتم میکنه
    همش فک میکنم مامان بابامو از دست میدم این فکرای منفی بیشتر راجب بابام هست
    نمیدونم چکار کنم این فکرا از ذهنم نمیره🥺

    1. منم اینجوریم دارم دیوونه میشم ولی من بیشتر نسیت به از دست دادن مادرم فکر منفی میاد تو ذهنم نمیخوامم باهاش کنار بیام از اونجایی هم ک حس ششم قوی دارم میترسم حسم درست از آب در بیاد نمیخوامم با مرگو اینجور چیزا کنار بیام فقط میخوام بهم اطمینان بدن ک اینجوری نمیشه واقا دارم دیوونه میشم من عاشق مامانمممممم

      1. منم دقیقا اینجوری ام واقعا روانی شدم، انگار یکی تو ذهنم همش زر میزنه میگه فلان اتفاق قراره بیفته فلان کس قراره بمیره، واقعا زندگیم ریخته به هم، اگه اینجوری پیش بره افسردگی هم میگیرم صد درصد

      2. سلام. بچه حس ششم قوی دارم یعنی چی. بحث آینده است، اختیار آزاد دارن آدمها، یعنی آینده رو که کسی نمیدونه که. حس ششم ات قوی است؟ ببین دو حالته:
        یا مثلا میگی قراره تصادفی چیزی کنن، که بحث آینده است. آینده هم پیشبینی نداره، اراده آزاد یعنی آینده رو خود آدمها میسازن پیشبینی نمیشه کرد که.
        یه حالت دیگه اینه که مثلا مریضی چیزی باشن و با حس ششم بدونی، که اونم آخه یه ذره فک کن حس ششم ات بهت میگه مریض اند و قراره بمیرن؟ آخه حس ششم، اینا نیست که، حس ششم یعنی یه نفر رو گاهی آدم حس میکنه واقعیت رو از رو واکنش ها یا مغناطیس اش ایناش، نه اینکه بیای بفهمی مرگ یکی تو آینده رو، که اون هم پیشبینی کردنه و اصلا آینده قابل پیشبینی نیست ساختنی است، یعنی عمل های خودشون میسازن اش.
        (حتی حس ششم واکنش ها و رفتار ها و مغناطیس و غیره، اون هم با بقیه موجودات هم درگیره و اطلاعات غلط هم داره.)
        یه حس ششم هم هست یه نفر دیگه با ذهن خوانی این فکر رو بهت منتقل کنه، که اون هم :
        – یا شر است (بد)
        – یا خیر (خوب)
        بعد خودت فکر کن تو همچین شرایطی، به فرض اونکه بدونه که مادر پدرت بیماری دارند، خودت رو بذار جا اون که داره فکر منتقل میکنه بهت، طرف فکر خوانی هم بلده یعنی ذهنش یکم قوی است، اگه خیر باشه، بعد میاد همچین چیزی رو بهت میگه؟ یعنی یه نفر یا موجود، که خیر هم هست، میاد بهت میگه پدر مادرت قراره بمیرن؟ این خوبه؟
        اون داره با این حرف با روان ات بازی میکنه، خوبه اون موجود یا انسان؟ اگه هم میگی بده هم، که آدم یا موجود بد که نمیاد اطلاعات درست بده به آدم که.
        خلاصه حس ششم ات، هر نوعی هم باشه، باز اینکه بیاد یه اطلاع درست از مرگ آینده عزیزان بده بهت، نیست. حس ششم ات اینجا فیکه (باقی جاها هم ممکنه بعضی یا خیلی فیک باشه)، اطلاعات (از نوع فکر و حس) هم به فرض کسی بده بهت راجع به این فیکه (درست نیست).
        (اگه منبع حس ششم ات انتقال فکر از موجود دیگه باشه، اگه موجود خوب ارتباط میگرفت و اطلاعات میداد، میومد یکم واضح همکاری میکرد برای پیشرفت و اصلاح و غیره. یعنی احتمالا هر موجودی که ارتباط میگیره، خیر نیست و شر است)‌.

  24. سلام … من مدتیه همش پسرم رو‌ تصور می کنم که موهای سرش ریخته و خیلی ناراحت هستم … آرام بخشم می خورم فایده نداره … در حالی که هیچ مشکلی هم نداره … 😭😭😭

  25. من ۱۹ سالمه همش به فکر از دست دادن عزیزانم هستم میترسم همین باعث شده من کار هامو پیش نبرم هر کاری میکنم از فکرم بیرون نمیره نمیدونم چیکار کنم

  26. من چند وقتیه که همش استرس دارم داییم زنگ بزنه و بگه مادربزرگم فوت کرده یعنی به شکلی که هر موقع داییم زنگ میزنه یک نفر بی موقع زنگ میزنه با خودم میگم خیر باشه مادربزرگ من ماشالله و خداروشکر توی بستر بیماری نیست اما این استرس چند وقتی به جونم افتاده و حتی نمیتونم با مادرم در میون بزارم چون میدونماون اصلا دوست نداره در این مورد کسی باهاش حرف بزنه از بس استرسی شد الان که دارم مینویسم اشک تو چشمام جمع شده نمیدونم واقعا باید چی کار کنم

  27. من هر شب وقت خواب دچار این فکر لعنتی میشم. همش به فکر از دست دادن مادر و پدرم دیوونم میکنه ، دیگه تسلیم شدم در برابر این فکر ، هر شب از خدا میخوام مرگ منو قبل اونا بندازه، بجای فکر کردن به اهدافم فقط به این گزینه فکر میکنم ، چون پدر مادرم تو زندگی خیلی برام زحمت کشیدن همیشه احساس دین میکنم و با خودم میگم من هیچ کاری در جواب محبتشون نکردم و نکنه از دستشون بدم، اصلا یه وضعیتی دارم که فقط خودم میدونم 😭

    1. منم مثل تو ام همش از خدا قل میگیرم که منو زود تر از مادر پدرم ببره اگر نه من یه کودوم از پدر یا مادرم رو از دست بدم دست به خودکشی میزنم هر شب با این فکر با گریه می‌خوابم

        1. من هم میتر سم مادر بزرگم بمیره گاهی اوقات اصلا نمیتونم بخوابم و فقط گریه میکنم لطفا یکی کمکم‌ کنه

    2. منم مثل تو ام همش از خدا قل میگیرم که منو زود تر از مادر پدرم ببره اگر نه من یه کودوم از پدر یا مادرم رو از دست بدم دست به خودکشی میزنم هر شب با این فکر با گریه می‌خوابم ابوالفضل ۱۴ ساله

      1. سلام من خیلی میترسم یکی از ازای خوانواده ام رو از دست بدم چون با اینکه هیچ مشکلی نداره ولی من میترسم و تازه من ۱۳ سالم هست
        واین مشکل رو دارم

    3. چیه این بیماری آخه
      منم همینطور فقط باید مثبت فکر کنیم
      هدفمند زندگی کنیم

    4. منم دقیقا مثل شما هستم پدر و مادرم خیلی واسم زحمت میکشند منم میترسم که خانواده ام رو از دست بدم و تنها بمونم خیلی عذاب میکشم

  28. من هر شب وقت خواب دچار این فکر لعنتی میشم. همش به فکر از دست دادن مادر و پدرم دیوونم میکنه ، دیگه تسلیم شدم در برابر این فکر ، هر شب از خدا میخوام مرگ منو قبل اونا بندازه، بجای فکر کردن به اهدافم فقط به این گزینه فکر میکنم ، چون پدر مادرم تو زندگی خیلی برام زحمت کشیدن همیشه احساس دین میکنم و با خودم میگم من هیچ کاری در جواب محبتشون نکردم و نکنه از دستشون بدم، اصلا یه وضعیتی دارم که فقط خودم میدونم 😭

  29. سلام کاش یکی واقعا جواب من رو میداد
    من از سن پنج سالگی یا حدودا کلاس اول درگیر این بودم ک یکروز قراره خدایی نکرده زبونم لال زبونم لال خانوادم زو از دست بدم مخصوصا بخاطر مادرم زیاددددد گریه میکردم و من با این سن کمم الان یازده سالم هست و هنوزم نتونستم برطرفش کنم و همش به فکر اینکه یروز قراره بدون مادرم زندگی کنم گریه میکنم همین الانم دارم گریه میکنم و تحملش سخته یدون مادرم چون عاشقشمممممم میمیرم براششششش. قررربونش بشممم و من خیلی وابستش هستم شبا هم کنار هم دیگه میخپابین خیلی دوسش دار لطفا کمکم کنین ک فراموش کنم اینم بگم من هیچ موع به مادرم نگفتم دوست دارم ولی با بغل کردن و اینا بوس کذدنش بهش ابراز میکنم علاقه شدیدمو که براش میمیرم بعضی موقع هم قهر میکنم و لجم میگیره بخاطر یسری چیزا ک پیش میاد و از فرورم نمیتونم بس کنم و میبینم متدرم چقدر ناراحت میشه ولی نمیتونم بس کنم واقا چیکار کنم لطفا بگین خاهشش و بعضی میقع هم همش میگم خداجونم لطفا لطفا من رو زودتر از مادرم ببر بذم و

    1. سلام. منهم این مشکل رو تا حدی دارم..اما نه به این شدت که شما گفتی… بنظر من باتوجه به چیزهایی که خودتون گفتین باید یکم وابستگیتون رو به ایشون کم کنید. مثلا شبها پیش هم نخوابید و فغالیتهایی رو که بدون ایشون انجام میدین رو بیشتر کنین. از فعالیتهای کوتاه مدت شروع کنین و به بلندمدت تر برسین.

  30. من این چندوقت خیلی به مرگ والدینم فک میکنم و گریم میگیره و به خودکشی فکر میکنم و من بیماری تپش قلب هم دارم ولی من سعی میکنم به این افکارو از ذهنم بیرون کنم ولی نمیشه ۲۴ ساعته ذهنم درگیرشه

    1. منم همین افکارو داشتم پیشنهاد میکنم حتما حتما به یه مشاور مراجعه کنی چون تو ارزششو داری 🤍

  31. سلام .. من پدر و مادرم رو دوران نوجواني از دست دادم و الان هم يه دختر ٤ ساله دارم و خيلي فكرتي منفي راجع بهش ميكنم و اضطراب ميگيرم اگه دخترم نباشه چكار كنم ،، خواهش ميكنم راهنماييم كنيد چكار كنم منفي فكر نكنم

    1. منم پدرمو در ۷ماهگی از دست دادم و زندگیه سختی داشتم الان پنج ساله ازدواج کردم همش ترس از دست دادن همسرمو دارم اوایل کمتر بود ولی الان تمامه ذهنمو درگیر کرده تپش قلب میگیرم دوست دارم جیغ بزنم گریه کنم

  32. سلام
    من پردر مادرم سالم هستن و هیچ مریضی ایی ندارن
    ولی من بعضی موقع ها فکر میکنم که یکی از والدینم مرده ان و گریه م می گیرد

      1. سلام من بیماری صرع دارم پدرموازدست دادم همش ترس مادرمودارم وهمچنین خواهروبرادرام طپش قلب میگیرم همش استرس دارم توروخدایکی بگه چیکارکنم

  33. سلام من یه مدتی خانوادم کرونا گرفته بودن و مادرم ریه اش هم درگیر شد و من خیلییی نگرانش بودم و همش گریه میکردم که مادرمو از دست میدم
    اما خوشبختانه خوب شد و همه چی به روال قبل برگشت
    ولی من هنوز اون ترسو دارم و گاهی هم گریه میکنم که یه روز مامانمو از دست میدم بعضی وقتاهم به حدی شدید میشه که به خودکشی فکر میکنم و یه لنت به شیطان میفرستم و این فکر از سرم میره
    نمیدونم چیکار کنم الان هنوز این ترسو دارم و ترس از جن و این چیزاهم به ترسام اضافه شده
    دارن اذیت میشم لطفا راهنماییم کنید

      1. سلام من 2سال ازدواج کردم از قبل هم این فکرو میکردم ولی الان 1سال که خیلی بدتر شدم همش فکر میکنم برادرم که مجرد و از همه ما کوچکتره از دست میدم نمیدونم چیکار کنم از فکرمم نمیره

        1. سلام تونستین مشکلتونو حل کنید منم مشکل شما رو دارم خیلی عذابم میده این موضوع

        2. انما نجوا من شیطان
          ایه ی قرآن که گفته شده نجواهای که تو ذهنمون میشه تنها از شیطان است فقط برای اینکه مومنان را غمگین کند بچه ها خدا خودش گفته که به حرف شیطان گوش ندید و غمگین نشید و به خدا توکل کنید که اون خیر مطلق و عشق مطلق عزیزانمون قبل از اینکه عزیزان ما باشن عزیزان خدا بودن و هستن پس صلاح اونها رو خالقشون میدونه من هم همینطوری هستم گاهی اذیت میشم ولی با ترسمون داریم شیطان رو دعا میکنیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

براي تماس با مشاور کليک کنيد!

آیا به مشاوره فوری نیاز دارید؟

 

مشاوره حضوری 👉

مشاوره تلفنی فوری👉