وقتی از خانواده شوهرم ناراحتم چه کنم؟
بیاحترامی خانواده شوهر به عروس از جمله موضوعاتی است که می تواند در زندگی مشترکتان ناراحتیهای بسیاری را به بوجود آورد.
شاید این تجربه برای شما هم پیش آمده باشد که بنا به دلایل مختلفی از سوی خانواده شوهرتان به شما بیاحترامی شده باشد و این موضوع کل تفکراتتان را در باب زندگی مشترک و رفت و آمد با خانواده همسرتان را برهم ریخته باشد.
❇️ در این مواقع شما باید نحوه برخورد با بی احترامی خانواده شوهر را بدانید و جواب بی احترامی خانواده شوهر را معقولانه بدهید.
❇️ شما باید بدانید جواب بی احترامی پدر شوهر به عروس یا برخورد در برابر بی احترامی مادر شوهر به عروس کدام است.
❇️ در چنین شرایطی حتما برایتان بسیار مهم است که در برابر بیاحترامی صورت گرفته چه واکنشی از خود نشان دهید و نحوه برخورد با بی احترامی خانواده شوهر را بدانید.
🚫 اینکه با آنها قهر کنید، قطع رابطه کنید، حاضرجوابی کرده و به هیچ عنوان کوتاه نیایید و هزاران راهحل دیگر که نمی دانید کدام یک درست و عاقلانه است.
🚫 اگر شما هم از بیاحترامی خانواده شوهرتان آشفته شده و برای انجام رفتار درست بلاتکلیف هستید، حتما مقاله زیر را تا انتها دنبال کنید.
این مقاله از سوی مرکز مشاوره خانواده آویژه به شما یاد میدهد تا رفتارهای زشت و اهانت آمیز خانواده همسرتان را همانطور که باید پاسخ داده و در چنین موقعیتی هوشمندانهترین اقدامات را برای آگاه ساختن آنها از اشتباهشان و حفظ آرامش درونی خود انجام دهید.
پیشنهاد می کنیم برای اینکه هنر رفتار و پاسخگویی صحیح در برابر بی احترامی خانواده شوهر و نحوه برخورد با بی احترامی خانواده شوهر را یاد بگیرید، خواندن متن زیر را به هیچ عنوان از دست ندهید.
جهت مشاوره برای هم وطنان خارج از کشور روی لینک زیر کلیک کنید.
هموطنان خارج از کشور
برای رزرو وقت مشاوره حضوری روی لینک زیر کلیک کنید.
رزرو جلسه مشاوره حضوری
نحوه برخورد با بی احترامی خانواده شوهر
اگر بخواهیم به طور کلی در مورد موضوع ارتباط با خانواده شوهر صحبت کنیم، باید بگوییم که برقراری یک رابطه اصولی و بدون عیب همیشه دشوار است. البته که این موضوع از خانواده ای به خانواده دیگر متفاوت بوده است و در این میان هستند کسانی که خوش شانس بوده و پدر شوهر و مادر شوهر بسیار خوبی نصیبشان شده است.
📛 اما در بیشتر موارد زنان مجبورند رابطه خود با خانواده همسر را با زور و دعوا و ناراحتی پیش ببرند.
📛 تنش ها درست زمانی ایجاد می شود که یکی از طرفین احساس کند که بی احترامی دیده است و پس از آن قطعا تحت تاثیر روابط سرد و کنایه آمیز طرفین، هیچ چیز خوب پیش نمی رود.
📛 موضوعی که رفته رفته حتی خواب شب را از شما گرفته و در تمام مدت بیداریتان هم به این فکر می کنید با خانواده شوهرتان که به شما بی احترامی کرده اند، چطور رفتار کنید.
بهتر است، تحت هر شرایطی خود را از قرار گرفتن در موقعیت هایی که بساط بی احترامی کردن به شما از سوی خانواده شوهرتان مهیاست، دور نگه دارید. در این راه توصیه های ارائه شده زیر از سوی مشاوران مرکز مشاوره آویژه را جدی بگیرید:
محتاطانه رفتار کنید:
اولین چیزی که در موضوع مورد بررسی باید به آن توجه کنید این است که حواستان باشد تا جای ممکن در تعاملات با خانواده همسرتان جانب احتیاط را بگیرید.
⏺️ سعی کنید تا جایی که می توانید از اقدامات تنش زایی که روابط شما را تیره و سرد می کند، دوری کنید.
⏺️ چرا که قطعا پس از آنکه اختلافی بین شما و آنها موجب سردی روابطتان شد، دیگر هیچ چیز مانند سابق نشده و اکثر موارد احساسی بیگانه نسبت به خانواده همسرتان پیدا می کنید و از نظر عاطفی و احساسی نیز همواره آنها را مقابل خود تصور خواهید کرد. موضوعی که بر کیفیت رفتارها و گفتگوهایتان با آنها تاثیر می گذارد.
برای شناختن ویژگی های یک مادر شوهر حسود و نحوه برخورد با آن مقاله رو به رو را بخوانید:با مادر شوهر حسود چگونه رفتار کنیم؟
تک بعدی فکر نکنید:
از سوی دیگر شک نکنید که هر گونه تلاطم و روابط سرد و منفی در رابطه با خانواده شوهرتان روی نوع تعاملات شما با همسرتان هم سرایت می کند و شاید نتوانید در مواقع بسیاری افسار زندگی خود را بدون اثرات منفی رفتارهای آنها در دست بگیرید.
⏺️ طبیعی است در چنین شرایطی گلایه و ناراحتی شما از همسرتان بیشتر شده و به جای آنکه زمان با هم بودنتان را بیشتر صرف خوشگذرانی و لذت بردن از زندگی تان کنید، صرف دعوا و بحث بر سر اینکه مقصر اصلی ماجراهای پیش آمده چه کسی است، خواهید کرد.
واقعیت را بپذیرید:
باید این را بدانید که هیچ راه حل آسان و قابل دسترسی برای نحوه برخورد با بی احترامی های خانواده همسرتان وجود ندارد و شما باید وضعیت را به طور کامل بررسی کرده و برای مقابله با خصومت ها و بی احترامی های آنها بدون به کار گرفتن هیچ توهین و تحقیری برنامه ریزی کنید.
⏺️ واقع بین باشید قطعا در چنین شرایطی ایجاد تعادل در رابطه از سوی همسرتان با شما و خانواده اش بسیار سخت است با این حال این سختی می تواند کنترل شود و در نهایت نتایج خوبی را به همراه آورد.
آدم های سمی در خانواده همسرتان را بشناسید:
رابطه تیره و تار با خانواده همسرتان تحت تاثیر بی احترامی هایی که به شما می کنند قطعا یک رابطه سمی است و می تواند تاثیرات مضری بر کیفیت رابطه و ازدواج شما داشته باشد.
⏺️ خانواده شوهرتان به همان اندازه که می توانند در ارتقای زندگی و روابط مشترکتان تاثیر داشته باشند به همان اندازه هم می توانند دردسرساز باشند.
⏺️ افراد سمی در خانواده شوهرتان را شناسایی کنید. به مرور زمان که بی احترامی آنها به شما بیشتر شود، متوجه خواهید شد که رفتار آنها تاثیرات مخربی بر روابط شما با همسرتان برجای گذاشته است.
⏺️ اگر خانواده شوهرتان بی ادب ،گستاخ و یا فضول باشند، حتما مشکلاتی جدی را برایتان به وجود می آورند و آن مشکلات می تواند خوشبختی و آرامش را از زندگی زناشویی شما بگیرد.
با همسرتان متحد شوید:
در بسیاری از موارد شاید این موضوع را درک کرده باشید که خانواده همسرتان فرزنداتان را از شما متمایز کرده و با شما مانند یک فرد بیگانه و غریب رفتار می کنند.
⏺️ این روابط سرد متناسب با شدت اختلاف نظرات و احساسات منفی آنها نسبت به شما بیشتر اوج می گیرد.
⏺️ هر زمان خانواده همسرتان با شما به سردی رفتار کردند و به طور نامحسوس عنوان کرده اند که فردی غریبه در نظر آنها هستید و جز خانواده حساب نمی شوید، اولین قدم این است که به جای جذب انرژی های منفی آنها، انرژی مثبت خود را به سمت تقویت و تحکیم پیوند با همسرتان هدایت کنید.
⏺️ کافی است این اتحاد شما همیشگی باشد. شک نکنید که آنها نخواهند توانست شما را در مقابل یکدیگر قرار دهند و موجب اختلافاتی میانتان شوند؛ آن هم زمانی که دقیقا کنار همسرتان بوده و به هیچ عنوان یکدیگر را در این ماجرا تنها نمی گذارید.
⏺️ نکته ای که در این مورد باید مورد توجه قرار دهید آن است که شاید نتوانید رفتارها و حرف های وحشتناک پدر و مادر همسرتان کنترل کنید، اما می توانید واکنش های خود را به عنوان یک زوج و شوهر همسرتان طوری تنظیم کنید که راه را برای هر گونه بی احترامی و بی ادبی آنها ببندید.
⏺️ از سوی دیگر بهتر است با همسرتان هم رک و راست صحبت کرده و به او بفهمانید که رفتارهایش چقدر می تواند بر حفظ نجات زندگی مشترکتان تاثیر بگذارد. به او صادقانه بگویید که چه نظراتی از جانب خانوادهاش در مورد شما مطرح می شود تا بداند در چه جاهایی باید فاصله خود را با آنها حفظ کند.
⏺️ شک نکنید زمانی که حمایت همسرتان را در مقابل بی احترامی های خانواده اش داشته باشید، هیچ مشکلی برای رابطه دو نفره شما ایجاد نخواهد شد.
برای دانستن 12 نکته مهم ارتباط با خانواده همسر در دوران عقد مقاله رو به رو را مطالعه کنید: چگونه با خانواده شوهرم رفتار کنم؟
محکم باشید و در موضع خود بمانید:
در هنگام رفتارهای اشتباه خانواده همسرتان، محکم و قاطع باشید. جوری رفتار کنید که بفهمند شما آن کسی نیستید که بتوانند هر طور که می خواهند با شما رفتار کنند و آن کسی هم که اشتباه رفتار کرده آنها هستند نه شما.
⏺️ هرگز موضع خود را در مورد موضوعاتی که برایتان مهم است و آنها قصد دخالت در آن را دارند، تغییر ندهید.
⏺️ این موضوع موجب می شود که آنها رفتار اشتباه خود را که از سر دخالت است، مدام تکرار نکنند.
⏺️ اگر استدلالتان در مورد کوتاه آمدن از موضع خودتان که اتفاقا اصلا هم منطقی نیست، این باشد که آنها بزرگ شما هستند، این موضوع را به خودتان یادآوری کنید که شما هم بچه نیستید و نمی توانید بی احترامی به خود را تحمل کنید.
⏺️ شک نکنید پس از چندبار ایستادگی بر سر موضع خود، آنها پیام شما را دریافت کرده و دیگر به خود اجازه دخالت در کارهایتان را نمی دهند. اینکه شما از خود گذشته باشید، اصلا کار اشتباهی نیست اما هرگز در برابر برچسب هایی برای تخریب شما و تحت فشار قرار دادنتان به شما می زنند، کوتاه نیایید.
⏺️ نگذارید شنیدن کلماتی مانند«بی فرهنگ»«بی ادب» «بی شخصیت» از طرف خانواده شوهرتان برایتان عادی شود.
مرزهای رابطه تان را تعیین کنید:
به زبان ساده مرز رابطه تان را با خانواده شوهر تعیین کنید. حتما بابت اینکه نگران زندگی تان هستند، قدردانشان باشید و از آنها تشکر کنید اما اگر این حساسیت ها و نگرانی ها بیش از حد شده و شما را ناراحت می کند، بدون هیچ بی احترامی، خیلی راحت این موضوع را به آنها گوشزد کنید و بگویید تمایلتان این است که به روش خودتان و به تنهایی با همسرتان مسائل را حل کنید.
⏺️ اگر پس از اینکه درخواست خود را محترمانه مطرح کردید، آنها باز هم سعی در دخالت و نادیده گرفتن مرزهای زندگی شما گرفتند، دیگر با آنها ارتباط برقرار نکنید.
بر روی رفتارهای همسرتان تمرکز کنید نه خانواده اش:
اگر احساس می کنید بی احترامی پدر و مادر شوهرتان بیش از حد تکرار شده و از حد گذشته است، دست از تنبیه کردن و یا تلاش برای تغییر رفتارهای آنها بردارید.
⏺️ رفتارهای آنها را به همسرتان اطلاع دهید. به یاد داشته باشید که اصلاح رفتارهای همسرتان و همراه کردنش با خودتان به عنوان یک فردی که تازه زندگی مشترکتان را با او آغاز کردهاید، شبیه به تربیت فرزندتان است که در حال آشنا شدن با رفتارهای شما در زندگی است.
⏺️ با این حال تغییر رفتار افراد مسن و بزرگسال به مراتب کار بسیار سخت تری است و بسیاری از مواقع اصلا جواب هم نمی دهد. بنابراین بهتر است از رویای تغییر دادن رفتارهای اشتباه آنها بیرون آمده و در واقعیت زندگی کنید.
شک نکنید یادگیری مجدد بسیاری از نکات برای آنها در تعامل با شما به عنوان عروسشان بسیار دشوار و شاید حتی غیرممکن است.
آیا می دانید مزایا و معایب زندگی با خانواده همسر چیست؟ برای اطلاعات بیشتر حتما مقاله زندگی با خانواده شوهر را بخوانید.
تعاملات خود را محدود کنید:
اگر پدر شوهر و مادر شوهرتان عمدا کارهایی را انجام می دهند و یا حرف هایی می زنند که به شما آُسیب زده و ناراحتتان می کند، شک نکنید که آنها شما را دوست ندارد.
⏺️ شاید مادر شوهرتان به این دلیل که پسرش با شما وقت بیشتری میگذراند در حالی که او از فرزندش دور است از شما متنفر باشد.
⏺️ یا اینکه خواهر شوهرتان با حضور شما در خانواده احساس ناامنی می کند. شکی نیست در چنین حالاتی پدر و مادر همسرتان هرگز شبیه به خانواده هایی که بزرگسالانی بسیار بالغ و پخته دارند، رفتار نمی کند.
⏺️ در چنین حالتی، بهترین گزینه آن است که تعامل خود را با آنها تحت تاثیر بی احترامی هایی که در حقتان می کنند، به حداقل ممکن برسانید.
⏺️ حفظ فاصله تان از نظر جغرافیایی نیز می تواند بسیار منطقی باشد. چرا که قطعا آنها فرصت کمتری برای آزار دادن شما خواهند داشت. به این ترتیب، هنگامی که رفتارهای سمی پدر شوهر و مادر شوهرتان را دیدید، بهتر است دیگر خود را در معرض آن رفتارهای ناسالم قرار ندهید و هرگز سلامت روان خود را به خطر نیاندازید.
اگر هنوز نمیدانید چه موضوعاتی را باید به همسرتان بگویید و از چه موضوعاتی نباید صحبت کنید، مطالعه مقاله رو به رو به شما عزیزان توصیه می شود: رازهایی که نباید به شوهر گفت
فقط با حضور همسرتان آنها را ملاقات کنید:
همسر شما باید در مرکز تمامی فعالیت هایی باشد که شما در تعامل با خانواده همسرتان انجام می دهید. او می تواند رابطه شما و خانواده اش را رهبری و کنترل کند و مراقب باشد نگذارد کسی به شما بی احترامی کند.
⏺️ این موضوع را برای خودتان روشن کنید، کسی که رابط و عامل اصلی شکلگیری تعاملات شما با آن خانواده است، همسرتان است پس نیازی نیست زمانی که همسرتان در بین شما نیست با آنها وقت بگذرانید.
⏺️ حضور وی به معنای مشکلات و بی احترامی های کمتر است. ضمن اینکه او می تواند هر مشکلی را که بین شما و خانواده اش پیش می آید، مدیریت کند.
⏺️ شک نکنید حضور پسرشان موجب می شود نتوانند به راحتی شما را تحت فشار قرار داده و بیاحترام کنند.
این مقاله مشاروان آویژه را حتما بخوانید: مادر شوهر از چه عروسی خوشش میاد؟
قرض و یا لطفی از خانواده شوهرتان نگیرید:
بهتر است هیچ وقت از خانواده همسری که مدام در حال بی احترامی به شما هستند، درخواستی نداشته باشید.
⏺️ به عنوان مثال اگر با خواهر شوهرتان به خوبی کنار نمی آیید، هیچ وقت هم هدیه ای را از وی قبول نکنید. اگر حتی در زندگی خود مشکلات مالی دارید هیچ وقت درخواست کمک مالی از آنها نکنید.
⏺️ هرچه کمتر درگیر زندگی یکدیگر شوید، برخورد محترمانه تری با شما خواهند داشت.
⏺️ هیچ وقت در زندگیتان خود را مدیون افرادی نکنید که به شما بی احترامی می کنند و هرگز با شما مهربان نیستند.
⏺️ دریافت هدایای مالی هم تنها استرس شما را در این رابطه نادرست بیشتر میکند و مدام شما را جهت قدر دانی تحت فشار قرار می دهد.
⏺️ بهتر است که حتی برای جشن تولدهای خودتان و فرزندانتان هم، سیاست عدم دریافت هدیه و یا در نهایت پذیرش هدیه ای کوچک را در نظر داشته باشید.
نسبت به احساسات همسرتان حساس باشید:
مقابله با هر گونه رفتار اهانت آمیز علیه همسرتان از سوی خانواده اش می تواند موضع شما در برابر این رفتارها به آنها نشان دهد.
⏺️ فکر نکنید چون همسرتان و خانواده اش اشتراکاتی از نظر خانوادگی و روابطی پیش از آمدن شما داشتهاند و اکنون هم دارند، باید در برابر بی احترامی هایی که به وی می شود، سکوت کنید.
⏺️ نسبت به این موضوع حساس باشید و سریع عمل کنید. حواستان باشد که بی توجهی شما در برابر بی احترامی هایی که به همسرتان می شود، می تواند نتیجه معکوس داشته و جدا از اینکه رابطه شما و شوهرتان را خراب میکند، روزی هم گریبان گیر خودتان می شود.
خودتان باشید، بی هیچ تغییر و رونوشی:
به خانواده همسرتان این موضوع را با صراحت اعلام کنید که اشتباهی نکرده اید که آنها بخواهند به شما بی احترامی کنند.
⏺️ برایشان توضیح دهید که مستحق این بی احترامی و رفتار بی ادبانه آنها نیستید.
⏺️ یک قدم رو به جلو بردارید و از آنها بپرسید که چه کاری انجام داده اید که آنها را تا این حد ناراحت کرده اید که به راحتی به شما بی احترامی می کنند و حتی در مقابل سایر اقوام از شما بدگویی می کنند.
⏺️ شاید این مکالمه به سمت و سوی بدی کشیده شود اما در نهایت اگر شما صبور باشید و در برابر صحبتهای آنها از کوره در نروید، می تواند امید بخش باشد.
اگر نمی دانید چه برخوردی با دروغ گفتن همسرتان داشته باشید، مقاله رو به رو را بخوانید: همسر دروغگو
سخنی از مشاوران آویژه
⭕ در نهایت اینکه به پیشنهاد مشاوران مرکز مشاوره تلفنی خانواده آویژه، بهتر است فشارهایی که از جانب خانواده همسرتان احساس می کنید را با رعایت اصول عنوان شده در بخشهای پیشین، در زندگی خود کمرنگ کنید.
⭕ خودتان باشید. همه چیز را به آرامی پیش ببرید و بگذارید همه همین طور که هستید شما را بپذیرند. این عدم تغییر شما در مسائلی که هیچ اشتباهی را در آنها مرتکب نشده اید، به آنها نشان می دهد که با یک فرد بزرگسال سر و کار دارند نه یک کودکی که هنوز تکلیفش با خودش مشخص نیست و به هر سازی که آنها می خواهند و تعیین می کنند، می رقصد.
⭕ البته که تا زمانی که شما هیچ اشتباهی در رابطه با آنها مرتکب نشده اید، به هیچ عنوان نیازی نیست به جای ساختن زندگی مشترکتان، تمام انرژی تان را صرف تایید رضایت افرادی کنید که شاید هیچ اهمیتی برای شما قائل نیستند.
سلام من به اجبار تو خونه مادرشوهرم زندگی میکنم و تو اتاق خونشونم و قبل عقد گفتم نمیخوام بیام اونجا پدرش بدش اومد گفت مگه من میخوام تو کارهامون و کنی مگه قبل تو کی میکرد زنم با اینکه مریضه خودش کار میکنه ۵ تا دخترامم همش میان کارهاش میکنن تو فقط به خاطر شوهرت و به خاطر اینکه تو شهر کوچیکیم بیا اینجا اولاش از رو دلسوزی همه کار کردم و مهربون بودم بعد که خواستم به خودم هم برسم و برای خودم وقت بذارم مادرشوهرم به شوهرم گفت دو دقیقه ولش میکنن کپ میکنه و من ترجیح دادم اول کارهای خودم و کنم بعد اونا و این ها داستان کردن که تا ظهر میخوابه و اگه هزار تا کار میکردم یه کار نمیکردم بابت اون یک کار من و تنبل میدونستن یعنی آشپزی و ظرف شستن و جارو کردن حیاط و پاک کردن گاز و…. با من بود فقط حال را جارو نکردم چون با جاروهایی جارو میکردن که غلغش را نداشتم و الان به همه گفتن جارو نمیکنه و همه کارها را زن مریض من انجام میده و غذا هم آماده میکنیم میذاریم جلوش میخوره یعنی انتظار دارن چون اونجا زندگی میکنم همه کارهای اون ها را هم انجام بدم و حتی به شوهرمم گفتن که لباس های تو را ما میشوریم زنت نمیشوره؟!!الان من خونه بابامم و میگم باید جدا شیم که هر کار میکنم شوهرم بی منتم نکنه… اما همه ی فامیل من و مقصر میدونن🥹🥹🥹تو رو خدا یکی بگه چیکار کنم الان میگن چون بزرگتریم باید حتما حرف ما باشه و میخوان برگردم اما هرچی میخوام گذشته را فراموش کنم و برگردم دلم با این کارهایی که ازشون دیدم راضی نیست🥲🥲🥲
سلام اگ از خانواده شوهر دلخور باشیم بهتره
به شوهرمون بگیم یا هیچی نگیم یا بریم با خود طرف مشکلمون رو حل کنیم
سلام :وقت بخیر من ۳۰ ساله با خانواده همسرم زندگی می کنم تو یه ساختمون الان که همسرم فوت شده دوست دارم جدا بشم ودیگه خسته شدم از این زندگی دوست دارم مستقل بشم ولی مشکل جدا شدن داریم یعنی ارثیمونو نمی دن که بریم جای دیگه نمی دونم چیکار کنم یه جورایی اذیت می کنن لطفا راهنماییمون کنید ممنون
سلام حتما سراغ وام و یا کاری برید و در صورت نیاز به دادگاه مراجعه کنید برای دونستن اینکه چجور حقوقتون و بگیرید
لطفاً کلمات نامناسب پیام هارو حذف کنید
سلام. فقط میخوام بگم زندگی با مردی که فقط خانواده پدریش رو میبینه و زن و بچه اش رو فدای اونا میکنه زندگی نیست جهنمه من یک زن تحصیل کرده شاغل هستم که فقط بخاطر بچم میسوزم وتحمل میکنم فقطسکوت میکنم . خانه ام بی روح است و شوهرم هیچ رابطه کلامی هم ندارد. روحم مرده. خسته ام.
سلام من 17 ساله که ازدواج کردم مادرشوهرم خاله امه.از اول عقدمون تا الان فقط و فقط حق رو به پسرش داده و می ده و فقط دنبال خوشی بچه خودشه هیچ وقت برام مادری نکرد سه بار منو از خونه اش انداخت بیرون بارها به خانواده ام بی احترامی کردم هیچی نگفتم.الان فلج شده و تو خونه اش زمینگیر شده خدا جای حق نشسته بدی نکنین چوب خدا صدا نداره.
چقدر به دلم نشست
باید کلا با این مادر شوهر پدر شوهرای مریض و بیمار روحی قطع رابطه کرد در کل حرفشون اینه که ما هر کاری کردیم هر اذیتو تزاری کردیم شما حق اعتراض ندارید باید لال شید …
من ۱۵ سال از این مادرشوهرپرحرف نیش و کنایه وازارروحی کشیدم از وقتی قطع رابطه کردم زندگی من خیلی خوبه ولی بیماری روحی گرفتم به خدا اگه میدونستم اینقد به سازشون نبودم و اینقد براشون کلفتی نمیکردم
دقیقا آدم با خانواده شوهرش که باهاش بد هستند بیماری روحی روانی میگیره و افسرده میشه من ازدواجم با یه طایفه دیگر بود که بینهایت با فرهنگ ما فرق داشت. شاید خیلی ها با ترکها مراوده داشتند اکثرا انسانهای شادی اند .مهمان نوازی.روی گشاده دارن رفت و آمد دارن و دست و دل باز. من از بخت بدم افتادم تو خانواده ای که هیچ کدومشون نداشتن . خسیس بی نهایت.با آدم حرف نمیزنن کلا همه ی مسائل زندگی شون رو از من پنهان میکردن همسایه ام بودم روبرو و کنارم خواهر شوهر و جاری ام . تیکه مینداختن تا عمق وجودم زخم زبان ها. فرق گذاشتن ها. دروغ که اصلا نگو بعداز ۶ سال زندگی مشترک و داشتن دوتا بچه هر وقت سوال پیش پا افتاده میپرسیدم بهم دروغ میگفتن. و میگن.همه زنونه ایشون .. اما مردای فامیل شوهرم خداییش خوبن برادر شوهرم و پدر شوهرم احترام دارن . اینقدر آزار و اذیت کشیدم شبها گریه میکردم تا صبح. از حریفیشون بود جلو مردونه ای باهام خوب برخورد میکردن تنها که میشدم آتیشم میزدن دوتا بچه آوردم یکبار احوالم را نگرفتند .یکبار که دلم شاد شود. حتی یادمه ۳ ماهه باردار بودم مهمان داشتیم گوشت زیادی ریخته بودن تودیع بپزه بوش بهم خورد حواسم شد با زبون گفتم خواهر شوهرم برام نیاورد. یادمه یه شب خونمون چیزی نبود واسه شام شوهرم گفت بریم خونه بابام شیر تازه هست بخوریم مادرم شوهرم فقط یه کاسه شیر آورد برای پسرش برای من نیاورد منم بلند شدم اومدم خونه. شب تا صبح بخاطر بی محلی گریه کردم اینجوری دل آدمو میکندند. . اینقدر که دلم به درد می آمد و نفرینشون میکردم آه میکشیدم .تا اینکه دختر خواهر شوهرم همون که یاد همه میداد چگونه رفتار کنند که منو بیشتر بسوزونن . اما خدا سوزوندش آهم گرفت دامنش دخترش روانی شد بیخودی بیهوش میشد وقتی به هوش میومد.جیغ میزد و به همه فحش رکیک میداد.اینقدر گریه کرد پنهانی دور از چشم من ولی خودشو جلو من خوب میگرفت.اینقدر دکتر برد که بعد س سال یکم بهتر شده حالش من راضی نیستم و نه خوشحال فقط میگم تو که بدی میکنی و دل می شکانی بدان خدا در کمین نشسته و اون خوب کمینگاه نشسته. اما روحیه من شکست بالهایم شکست . یه چیزی تو قلبم بود که اونو شکستند. دیگه هیچ گاه اون کاخی که از کودکی تو قلبم ساخته بودن پدر و مادرم ساخته نمیشه مجددا.. شکستند همه چی رو.. و خداوند شکست همه چیزشونو..
فقط باید شانس داشت همین و همین و بی اصل و نصب بود اونوقت ملکه میشی
به نظرم کسی اگر شعور وشخصیت داشته باشه به هیچ کس حتی دشمنش هم بی احترامی نمیکنه منم با اینکه 15ساله ازدواج کردم کلآ باهاشون کات بودم جمعآ سه سال در کنارشون بودم منتهی زبان مادر شوهر وخواهر شوهر عین شمشیر برنده کاری ندارم باهاشون جوابشون با اوس کریم چنان میزاره تو کاسشون نفهمن از کجا خوردن اینا عقده های خودشونو تو سر عروس خالی میکنن یکشون که مدام دخالت میکرد زندگیش با یه بچه از هم پاشید یکی دیگشونم چنان مادر شوهری خدا نصیبش کرد که تا توالت رفتنشم بپا داره خدا جای حق نشسته نگران نباشید 🙏
از دستشون مشت مشت قرص عصاب میخورم هر روز اشک میریزم
انقد شاد باش بزار سکته کنن
عزیزم اشتباه میکنی همه این مشکلودارن،برات مهم نباشن،قطع رابطه کن،روی آرامش خودت وهمسرت وبچه هات تمرکزکن،فقط عیداینابرودیدنشون..اتفاقی نمیفته
منم اینقد از خواهرشوهرو مادرشوهرکشیدم و مدام احترام گذاشتم و اونایی احترامی کردن الان قندافتاده رو زانوهایش مادرشوهرم و زمین گیر شده من خیلی آه کشیدم خیلی آزارم دادن خدا همیشه نگهدارماست
سلام من یک سال و نیم ازدواج کردم، با مادرشوهرم اینا تویه ساختمونیم من طبقه دومم، ۳تاخواهرشوهردارم که هربارمنو بارحرفاشون ازارمیدن،، مادرشوهرمم ادیتم میکنه پیش همه بدگوییمو میکنه، پدرشوهرم ازهمه بدتر، هرچی میدم بی منتی میکنن، بامهربونی حرف میزنم بدشون میاد هرسری که شنیدم بدگویی مو میکردن به شوهرمم میگم چندسری تذکرداده ولی باز کارخودشونو میکنن، یه کاری کردن تا پایین موتور آبو نمیتونم بزنم بدون اب میمونم، تا باغچه حیاط نمیتونم برم، وقتی میخوابم مادرشوهرم میره پشت بوم فرش شستن چنانه پاهاشو میکوبه نمیزاره، بی اجازه واردخونم میشن، شوهرمم میگه تو کارت نباشه من درست میکنم ولی شوهرم منو ماهی دوسه باربیرون میبرد، ولی نمیدونم بهش چیگفتن که دیگه نمیبره، وقتی باهاشون قهرم پاینن نمیرم، شوهرم بهم میگه فلان چیزو ببرپایین براشون یا برو فلان حیاط، قربون صدقه اشون میرم بدرفاری میکنن، سکوت میکنم وقتی بی احترامی میکنن، نمیدونم چیکارکنم توروخدا کمکم کنید
سلام.خدا می داند چقدر اونا رااذیت کردید که اینقدر ازت بیزارند. طلاق بگیر و بذار اونا راحت بشن و عروس دلخواه خود را بگیرند.
تو هم یه سلیته ای مثل اونا
از کجا میدونید؟
از خدا بترس این چه جوابی بود که دادی..از کارما غافل نشو دختر خوب
انگار دوس داری طلاق بگیری شوهرت بره زن دلخواهشو بگیره…… کارما
دهنتو ببند ترانه
تو چ حرومزاده ای هستی ایشالا سرت بیاد
لطفاً عکسهای باحجاب بگذارید
درکت میکنم بهشون بی اعتنایی کن اینقد جلوشون راه برو بزار حرص بخورن نزار تورو از زندگی بندازن تو کاره خودتو بکن بهشون هم محل نزار
هیچوقت بخاطررفتاراوناازهمسرت ناراحت نشوچون هیچکس مسول رفتارهای بی ادب دیگران نیستندپس شماهم بدون کجاها دارن شماروناراحت میکنن وهمونجارونقطه ضعفت بدون وروش تمرین کن که نبایداینجاناراحت بشم بارفتاربدشون مثل روح رفتارکن واکنش نشون نده باهمسرت خوب باش روزندگی زناشویی خودت تمرکزکن وبخودت بگوکسیکه بمن ارزش واحترام نمیزاره لایق یک ذره فکرکردن نسبت به رفتارشون نیستم ذهنتوکنترل کن به افکارمثبت تمرکزکن..موفق باشی عزیز
عزیزم درک میکنم سخته. حق داری ناراحت بشی.. چرا در مقابل محبت باید بی احترامی ببینی؟ فقط چن تا مورد اینکه هیچ وقت فک نکن چون محبت میکنی اونا باید باهات درست رفتارکنن ممکنه حتی به روت بیارن که کاری نکردی براشون… پس انرژی و محبت و مهربونیتو خرج همسر و زندگی و کسایی بکن که قدرش رو میدونن اگه
همسرت طرف شما هست همین کافیه الان اول راهی شاید متوجه حرف من نشی ولی
بخاطر اونا باهمسرت بحث نکن
چون باهم تو ی ساختمونم زندگی میکنی شرایط سخت تره.. نذار تورو درگیر بازیشون
کنن… بنظرم باهمسرت برو خونشون اینجوری حداقل احترامت حفظ میشه..
شوهر من با دوتا از برادراش شریکه کل سالهای که کار کردن برادر بزرگش چون زن داشته فقط از درآمد برداشت میکرده یهطرفه حالا ما ازدواج کردیم همسرم هرکاری برای خودمون میکنه تا مرز سکته برادر شوهرم میره جنون میگیره تا این آخرین بار که دست از دهن برداشت هرچی از دهنش دراومد بارمون کرد در صورتی که همچنان مخارجش از همه بیشتره همسرم که حلال نکرده هرچی بیشتر تا الان خرج کرده ولی اون اصلا اون دنیارو قبول نداره که حلال حروم بفهمه چیه با دروغ چون مالی دستشه به بقیه گفته ما بیشتر خرج کردیم و همه اطرافیان هم چون براشون منفعت مالی ندارهدغیر این قبول کنن طرفشن من هم سپردمش به انرژی درون خودش که اینقدر مریض و حسود و حال خرابه با همین انرژی کلک خودش کندست واقعا داغونه
بی نظیر و بسیار کاربردی بود، کمال تشکر رو دارم. فقط متاسفانه گاهی عذاب وجدان نابجایی در ذهن من و همسرم شکل میگیره نکنه این قطعی رابطه با خاطر بی احترامیها، باعث دلگیری، نفرین و غم پدر ومادران بشه و ما مدیون و حتی عاق بشیم…لطفا جهت مقابله با این حس راهنمایی کنید ممنونم
بانو جان،
شما میتونید قطع رابطه کنید، پدر و مادر همسرتون به واسطه ازدواج پسرشون با شما فامیل شدند. هیچگونه حق شرعی، قانونی و حتی اخلاقی گردن شما نیست که حتما باهاشون رفت و امد کنید. شما پدر و مادر خودتون رو دارید! خانواده شوهرتون هم اگه واقعا شما رو دوست داشتند بهتون بی احترامی نمیکردند. ولی همسرتون که پسر اون خانواده ست وظیفه داره هرچندوقت یکبار احوال خانواده شو بپرسه و قطع ارتباط نکنه.
👌🏻👌🏻👌🏻
ولی این منجر به این نمیشه که با خانوادش بره مسافرت و نره پیش زنش؟
سلام پروانه جان.سعی کن ازشون دور باشی.هیچ چیز و هیچ کس به اندازه خودت و سلامتیت مهم نیست.من ۱۲ ساله ازدواج کردم هر جور که فکر کنی بهم و حتی خانواده ام کرده اند.اخرش دیگه کلا قطع رابطه کردم.اعصابم مریضه یه عالمه داروی اعصاب میخورم.قلبم مریض شد دارو خوردم ولی الان قلبم خوب شده.اگه بتونی فقط با همسرت برو پیششون و بهشون محل نزار.خیلی دیر به دیر باهاشون دیدار کن.اگه بچه هات برات مهم هستن لطفا محکم باش و مراقب سلامتیت و زندگیت باش.شما یک خانواده ۴ نفری هستین بقیه دیگه زیاد مهم نیستن.تو خونه خودتون هر کاری که لازمه جو خونه شاد و اروم باشه حتما انجام بده.انقدر ۴ تایی خوشحال باشین که هیچ گس به یادتون نیافته.خانواده ها هم هر م قع لازم شد برین و احترام بزار به کسایی که بهت احترام میزارن.وگرنه ادمو با بی احترامی هاشون روانی میکنن.فقط خودتونو عشقه.زرنگ باش.عاقلانه تصمیم بگیر.من یه زخم خوردم که اینارو بهت میگم.هیچ کس ارزشش رو نداره که بخاطرش روح و روانت رو مریض کنی.ارتباطت رو با خدا قوی کن.بسپارشون بخدا.ببین خدا برات چه ها که نمیکنه.بهترینهارو برات و دخترات و همسرت میکنم.انشاالله زیر سایه خدا و توکل بخدا خوش و خرم باشین.
سلام من ده سال با خانواده شوهر تو یه ساختمان زندگی میکنم پدر شوهرم خییلی اذیتم میکنه حتی کتک هم به من زده ولی شوهرم براش مهم نیست و سکوت کرده عقده ها شون و سر من خالی میکنن خسته شدم از این وضع..
شکایت کن بکشونشون دادگاه چرا وایسادی تحقیر بشی؟؟
سلام منم نظرم همینه به هیییچ عنوان تاکید میکنم به هیییچ عنوان اجازه نده که بهت بی احترامی کنن یا تحقیر چه برسه به اینکه کتک بخوری ازشون از فردا زودتر هم اگر هست برو شکایت کن . جد و آبادان بیار جلو چشمشون گاهی باید شلیته بوود. تا بفهمند
سلام منم ۸سال ازدواج کردم ۷تا خواهرشوهر ویک برادر شوهرومادر شوهر خیلی منو اذیت کردن نمیدونم چکار کنم مادر شوهر و خواهر شوهر میگه تو حق نداری برای زندگی خودت تصمیم بگیر حساب کتاب کنی اونقدر از شوهرم پول گرفتن همه جور بی احترامی کردن من که ازشون راضی نیستم به خدا واگذار کردمشون دیگه نمیدونم چکار کنم خسته شدم از دستشان زندگی ما رو نابود کردن اکثر دعوا مون بخاطر اونا هست لطفا راهنماییم کنید
سلام. 15 راه حل برای پاسخ به بی احترامی خانواده زن بگین؟؟ نمیشه؟؟ برای دخالتهای مادر زن و پدر زن هم راه حل ارایه بدین… جواب این ابلهان چیست؟ والا مادر شوهر اسم درآورده. مادر زن بدترین موجد روی زمین هستش… پر رو و دخالت کن و اذیت کن داماد…؟؟؟؟؟؟
انگار این مقاله حرف دل من بود بعد از ۱۶ سال زندگی باهمسری که عاشقش هستم واو هم همین حس رو به من داره.اما به خاطر احترام هیچ وقت جلوی هفت تا خواهر و مادر وپدر ایستادگی نکرده.اما دیگه کاسه صبرم لبریز شده.با اینکه ۴ تا فرزند دارم اما هنوزم دست از سر زندگیمون بر نمیدارن.وهرز گاهی چنان آشوبی بینمون میشه که فقط خدا میدونه.
قربون کلامت برم دقیقا ما هم ده ساله خونه داریم همین حرفا رو داریم چکار کنیم دیگه خانواده شوهرن در کل جواب ابلهان خاموشی است دور باش خوش باش
با سلام من دو سال ازدواج کردم طبقه سوم با مادرشوهرم تو یه ساختمان هستیم تو این مدت کوتاه من خیلی بهشون محبت میکردم هر چی داشتم میدادم همسرم براشون ببره ولی اونا اصلا حالیشون نیست هر جا میرن من اگه خودم تنها باشم یبار صدام نمیزنن یبار تو این مدت مهمونم نکردن مگه دسته جمعی بوده باشه یه شب با دخترا و داماداش رفتن بیرون هیشکی ت و ساختمان نبود همسرم شهرستان بود یکیشون نیومد بگه این دختر هم صدا بزنید تنهاست بیاد باهامون خیلی خسته شدم از این رفتاراشون خیلی ازارم میدن و حرص میخورم تو رو خدا کمکم کنید
دیگه به هیچ عنوان فداکاری نکن و محبت الکی هم نکن وازشون فاصله بگیر ببین چجوری پشتت بدون .بااعتمادبنفس باش وسعی من مشغول زندگی خودت باشی و بعدن خونتوازشون جدا من تونستی
😭😭😭😭 منم داغونم
وای چیا میکشیم ما از دست مادر شوهر من دیگه دیوونه شدم به خودم به خانوادم به اطرافیانمم بی احترامی میکنه خداوند حق ماروازاین مادرشوهرهای افریته بگیره به حق امام زمان
اره واقعا حق داری.
منم باشم ناراحت میشم
خیلی عالی اگ واقعا ازت دوری میکنن و اذیتی هم برات ندارن محبت پیش کش.اصلا لازم نیست برات محبت بینمون مهم باشه به درد نمیخوره محبت خانواده شوهر اصل مطلب اینه بخدا.(تو هم فعالیت و برنامه مخصوص خودتو داشته باش اصلا همشون بدونن که اگر بخوان هم تو وقت براشون نداری و فکرت انقد غرق کارای خودته که فراموششون میکنی یه زنگ هم بهشون بزنی یا سر بزنی)
سلام عزیزم،شما بی احترامی نکن ولی الکی در خدمتشون هم نباش ومحبت زیادی نکن،که وظیفت میشه بعدها
برای خودت سرگرمی درست کن،با هنرهایی مثل خیاطی ،مکرومه بافی و فرشینه و…هزاران هنر دیگه خودتو سرگرم کن، از سایت ها هم میشه آموزش دید
باشگاه برو ،به خودت وزندگیت و شوهرت برس
اصلا بخاطر اونا با شوهرت بد اخلاقی نکن،برعکس به شوهرت بیشتر توجه کن.
کلا برای خودت ارزش قائل شو
توقعتو از اونا کم کن
قبول کن اونا پدر و مادرت نیستن.
قرآن بخون ، وبا خدا و امام زمان صحبت کن
و اگر شرایطشو دارین بچه دار شو ،که مونست بشه و هم پشتیبانت در آینده ان شاءالله.
من هم برات دعا میکنم زندگیت عاشقانه و پر محبت و سرشار از نور خدایی باشه.
شوهر هرگز از من حمایت نمیکند با اینکه برایش توضیح می دهم و حتا صدای خانواده اش را که به من بی احترامی میکنند را هم ضبط نموده و برایش گذاشتم اما باز هم می گوید مقصر من هستم
رفت آمد با اونهارو قطع کن
شوهرتو آزاد بزار درمورد ارتباط با اونها
اگه به خونت اومدن محل نزار سرد رفتار کن
اینطوری هم اعصابت آرومتره
هم میفهمن که نمی تونن بهت نزدیک بشن
با خونواده سمی همسر باید اینکارو کرد
هربارم گفتن چرا سرد برخورد میکنی بگو اینطوری بهتره
من اینکارو کردم واقعا آرامش دارم همسرمم خودش میدونه به چه علت برخوردم اینه با اونا
عالی بودممنون خیلی کمکم کرد
سلام عالی توصیح دادید همیشه خودم کوچیک میکردم عذرخواهی میکردم در صورتی که مقصر نبودم
با سلام من دو سال ازدواج کردم طبقه سوم با مادرشوهرم تو یه ساختمان هستیم تو این مدت کوتاه من خیلی بهشون محبت میکردم هر چی داشتم میدادم همسرم براشون ببره ولی اونا اصلا حالیشون نیست هر جا میرن من اگه خودم تنها باشم یبار صدام نمیزنن یبار تو این مدت مهمونم نکردن مگه دسته جمعی بوده باشه یه شب با دخترا و داماداش رفتن بیرون هیشکی ت و ساختمان نبود همسرم شهرستان بود یکیشون نیومد بگه این دختر هم صدا بزنید تنهاست بیاد باهامون خیلی خسته شدم از این رفتاراشون خیلی ازارم میدن و حرص میخورم تو رو خدا کمکم کنید
سا۱۵سال است ازبی احترامی های ۳خواهر شوهر ومادر شوهرم ارامش ندارم زندگی ام راخراب کردنده اند شوهرم میداند اما سکوت او مرا ازار میدهدونمی تواند ازمن محافظت کند دچار ناراحتی قلبی شدهام بخاطر دو فرزند دخترم نمی دانم چه کنم اما ازخانوده شرور وبی احترام انها تحملم تمام شده
منم پدرشوهرم خیلی تیکه میندازه و تو جمع و همشونم میخندن اصفهانین گفتم به شوهرم دیگه نمیرم خونشون بمونم باید جداخونه بگیری رفتیم اصفهان
پدرم فوت شداومدن پدرشوهرم گفت چرابی تابی بابات پیربود مرد
واقعا مفید بود دستتون درد نکنه
سلام ممنونم خیلی وقته من این مشگلات را داشتم خیلی خوب بود؟