زندگی مشترک غیر قابل پیش بینی است. ازدواج پر از شگفتی و راه های پر فراز و نشیب است. در این میان انتظار می رود که زوجین با عشق و آرامش پشت هم بوده و برای گذراندن مشکلات و سختی ها تلاش کنند. تا زندگی پر از شادی و آرامشی را داشته باشند. اما همیشه اینطور نمی شود. گاهی با زوج هایی رو به رو می شویم و جملاتی مانند: از شوهرم نفرت دارم، همسرم از من متنفر شده، از همسرم متنفرم ولی نمی تونم طلاق بگیرم و … را می شنویم. شنیدن این جملات واقعا ناراحت کننده است.😌
اما تنفر از همسر بی دلیل ظاهر نمی شود. اگر شما نیز دائم در ذهن خود جملاتی مانند از شوهرم نفرت دارم، از شوهرم خسته شدم و … را تکرار می کنید. باید از خود بپرسید: چرا از شوهرم بدم میاد؟ دلیل تنفر از همسرم چیست؟ وقتی از شوهرم بدم میاد چکار کنم؟ مشاوران مرکز مشاوره خانواده آویژه به بررسی نشانه های تنفر و راه حل هنگام مواجه با تنفر از همسر پرداخته اند. آنها بعد از مطالعات بسیار درباره تنفر از شوهر، مقاله جامع و کاربردی زیر را نگارش کرده اند. این مقاله سوالات شما درباره تنفر از همسر و تنفر از ازدواج را به خوبی پاسخ می دهد. در این مقاله دلایل احتمالی که چرا برخی از همسران از شوهران خود متنفر هستند و راه حل هایی برای این موضوع ارائه خواهیم داد. پس مطالعه مقاله تخصصی و کامل زیر را از دست ندهید. 🙂
آیا این طبیعی است که از شوهر خود متنفر باشید؟ 🤔🤔
بعد از چند سال زندگی، از شوهرم زده شدم آیا این طبیعی است؟🤔 در ابتدا باید گفت، هنگامی که از شوهرتان متنفر هستید، لزوما به این معنا نیست که دیگر نسبت به او احساسی ندارید. گاهی اوقات، مشکلات، بحث ها و کشمکش ها ممکن است باعث شود که شما از شوهر خود دلخور بوده و یا احساس کنید که از شوهرتان متنفرید. در صورتیکه با بررسی بیشتر ذهن خود متوجه خواهید شد که همچنان همسرتان را دوست دارید. به عنوان مثال، ممکن است شوهرتان یک فرد بی نظم باشد و از اینکه اتاق خواب و یا کمد لباس ها را بهم ریخته ناراحت بوده و بگویید از شوهرم متنفرم. یا شوهر شما متاسفانه دست بزن داشته باشد و این موضوع باعث نفرت شما شود. اگر همسرتان دائم شما را کتک می زند و نمی دانید باید چگونه با او رفتار کنید، مقاله با شوهری که دست بزن دارد چه کنیم؟ را مطالعه بفرمایید.
با این حال، این حالت عصبانیت و تنفر فقط برای مدت کوتاهی است. تنفر از همسر هنگامی که احساس می کنید آنچه که می خواهید بدست آورده اید و یا همسرتان از شما عذرخواهی کرده است، محو می شود. پس در واقع، شما می توانید هر از گاهی، وقتی که همه چیز مطابق میل شما نباشد، از چیزی یا شخصی که دوست دارید، متنفر باشید.
❌ اما اگر تنفر از همسر شما به یک موضوع دائمی و تفکر مداوم تبدیل شده است. باید بیشتر نگران باشید. بیزاری مداوم از همسرتان نشان دهنده یک مشکل اساسی است که باید حل شود. پس تنفر از شوهر به صورت مداوم و همیشگی، اصلا طبیعی نیست.❌
✅ برخی از دلایل احتمالی تنفر از همسر
نشانه های تنفر از شوهر و دلایل تنفر از همسر می تواند منحصر به فرد باشد. هزاران دلیل ممکن است برای زنان مختلف وجود داشته باشد که از شوهر دوست داشتنی و جذاب خود خسته یا متنفر شوند. ازدواج پر از راه های پر فراز و نشیب است که ممکن است باعث ایجاد تنفر از همسر شوند. دانستن دلایل تنفر و خسته شدن از شوهر می تواند زندگی مشترک شما را نجات دهد. اگر نمی توانید علت تنفر خود از شوهرتان را بیابید، بهتر از دلایل احتمالی زیر را بررسی کنید تا متوجه شوید که چرا از شوهرتان متنفرید. برخی از رایج ترین دلایل تنفر از شوهر عبارتند از:
جهت مشاوره برای هم وطنان خارج از کشور روی لینک زیر کلیک کنید.
هموطنان خارج از کشور
برای رزرو وقت مشاوره حضوری روی لینک زیر کلیک کنید.
رزرو جلسه مشاوره حضوری
عدم برقراری ارتباط مناسب 😑😒
برقراری ارتباط با همسر، فراتر از آن چیزی که با دوستان و همکارانتان درگیر می شوید. در رابطه با همسرتان باید هدفمندتر باشید. اگر شما و همسرتان به طور مکرر در مورد مسائل شخصی صحبت نکنید و یا ناراحتی ها و مشکلات کوچک را با هم بررسی و حل نکنید، ممکن است بر احساسات شما نسبت به او تاثیر بگذارد. همچنین رابطه شما به یک رابطه سرد، بی مهر و محبت تبدیل می شود. مردان عصبانی در برقراری ارتباط با همسر خود دچار مشکل می شوند و نمی توانند ارتباط مناسبی با او برقرار کنند. اگر شوهر شما نیز دائم پرخاشگری می کند و زود عصبانی می شود، به شما توصیه می کنم مقاله آرام کردن شوهر عصبی را مطالعه بفرمایید.
از انجام دادن کارها با یکدیگر دست کشیدید🙅🙅♂️
انجام کارها با یکدیگر به زوجین فرصتی می دهد تا از همراهی و بودن در کنار یکدیگر لذت ببرند. همچنین راه های عاشقانه ای را برای انجام وظایف مشترک پیدا خواهند کرد. اگر فعالیت های مشترک بخشی از زندگی شما بوده اما به دلیل مشغله های کاری از انجام آنها دست کشیدید، ممکن است دلیل خسته شدن شما از شوهرتان باشد. فعالیت های جدید باعث تغییر محیط می شود که به خودی خود باعث می شود به شریک زندگی خود احساس نزدیکی کنید. کنار گذاشتن این موارد هیجان را از رابطه شما می گیرد.
شوهرتان رفتار متقابل ندارد 🤦♂️
آیا این طبیعی است که از شوهرم متنفر باشم زیرا از تلافی محبت ها و مهربانی های من امتناع می کند؟ بله. عشق و دوست داشتن زمانی لذت بخش است که دو طرف برای هم وقت گذاشته و مهر و محبت های متقابلی داشته باشند. اگر دائم یک طرف به مهربانی کردن و محبت بپردازد اما طرف مقابل در برابر آن هیچ واکنش متقابلی نداشته باشد، مسلما احساس تنفر ایجاد خواهد شد.
جهت مشاوره برای هم وطنان خارج از کشور روی لینک زیر کلیک کنید.
هموطنان خارج از کشور
برای رزرو وقت مشاوره حضوری روی لینک زیر کلیک کنید.
رزرو جلسه مشاوره حضوری
هر دو دست از سازش برداشته اید🙍🙍♂️
یکی دیگر از دلایل احتمالی خسته شدن از شوهر ممکن است این باشد که هر دوی شما دست از سازش بردارید. اگر شما بر سر بی اهمیت ترین چیزها دعوا می کنید و جایی برای عذرخواهی و سازش نمی گذارید، مسلما بعد از مدتی احساس تنفر از همسر در شما شکل می گیرد.
عدم وجود احترام 🤐
بهترین راه برای نشان دادن عشق به همسر، احترام گذاشتن است. هنگامی که به نظرات، عقاید، طرز تفکر و … همسرتان احترام نگذارید و یا متقابلا او نسبت به نظرات و عقاید شما احترام نگذارد، به مرور احساس تنفر شکل می گیرد.
شوهرتان مسئولیت پذیر نیست 🧑🚫
برخی از زنان می گویند از شوهرم متنفرم چون او اصلا مسئولیت پذیر نیست. بسیاری از زنان خواهان یک شریک قابل اعتماد برای مدیریت موثر خانه و خانواده هستند. اگر شوهرتان یک مرد مسئولیت پذیر نیست، پس ممکن است دلیل تنفرتان همین باشد.
شوهرتان فقط به فکر خودش است 🚶♂️
ممکن است از شوهرتان متنفر باشید زیرا او فقط خودش را در اولویت قرار می دهد. بین شما و شوهرتان شکاف و احساس تنفر ایجاد می شود، اگر شوهرتان به شما و آنچه که انتظار دارید اهمیت نمی دهد و فقط به چیزهایی که برای خودش مهم است، اهمیت می دهد.
او دیگر به شما توجه نمی کند 😒
بسیاری از زنان می گویند: از شوهرم متنفرم به این دلیل که دیگر مانند قبل به من توجه نمی کند. مهم نیست که زندگی چقدر شلوغ است. زوجین باید زمانی را به یکدیگر اختصاص دهند.
چگونه با شوهری که ازش متنفرم زندگی کنم؟ راهکارهایی برای رفع تنفر از شوهر
برخی از زنان می گویند از شوهرم متنفرم ولی بچه دارم و نمی خواهم زندگی ام به جدایی ختم شود. برخی دیگر دوست دارند که احساس تنفر خود را از بین برده و مانند قبل شوهرشان را عاشقانه دوست داشته باشند. در این قسمت شما را با راهکارهایی برای رفع تنفر از شوهر و رفتار صحیح با شوهران آشنا خواهیم کرد. اگر شما نیز دائم می گویید از شوهرم بدم میاد، از شوهرم متنفرم، از شوهرم خسته شده ام و … حتما این راهکارها را مطالعه کرده و در زندگی خود استفاده کنید تا تنفر از شوهر را به عشق و دوست داشتن شوهر تبدیل کنید. 😍🥰
دلیل تنفر از شوهر را بیابید 🤔
اولین قدم برای رفع تنفر از شوهر این است که دلیل متنفر بودن خود را بیابید. شروع به پرسیدن سوالاتی مانند: چرا از شوهرم متنفرم؟ دلیل اینکه از شوهرم بدم میاد چیست؟ و … کنید. زمانی را که با شوهر خود رابطه خوبی داشتید و همدیگر را دوست داشتید، به یاد بیاورید. چه چیزهایی تغییر کرده است؟ کدام تغییرات باعث تنفر شما از همسرتان شده است؟ آیا با خودتان مشکل حل نشده ای دارید؟ و … به این موضوع فکر کنید که دلیل تنفر شما چیست و زندگی خود را از فروپاشی نجات دهید. شما ممکن است از اینکه شوهرتان مصرف مواد مخدر و یا الکل دارد، متنفر باشید. شاید از داشتن یک شوهر الکی بیزار باشید. مسلما زندگی با مرد الکی بسیار سخت است. اما می توانید به مطالعه مقاله برخورد با شوهر الکی یاد بگیرید که چه کارهایی انجام دهید تا شوهرتان به سمت الکل و مشروب نرود.
ارتباط موثر برقرار کنید😇
بهترین راه برای رفع بیزاری از شوهرتان برقراری ارتباط سالم با اوست. ارتباط موثر می تواند زوجین را به داشتن یک زندگی شاد و پر از آرامش هدایت کند. اگر شما نتوانید در مورد نیازها و احساسات خود با همسرتان به راحتی صحبت کنید، پس مسلما به مرور از او خسته شده یا متنفر می شوید. ارتباط موثر کلید یک ازدواج موفق است.
شانسی برای سازش و ببخشش در زندگی خود قرار دهید 🤗
اگر دائم با شوهرتان بحث می کنید و هنگامی که او می خواهد به شما نزدیک شود و عذرخواهی کند، رو بر می گردانید. پس مشکل از شما است. عدم برقراری ارتباط و بی محلی کردن باعث دور شدن زوجین از یکدیگر می شود. گاهی ببخشید و مشکلات را رها کنید. یکی از راه های ترک نفرت این است که آنها را ببخشید تا بتوانید زندگی خوبی بسازید.
بپذیرید که همه انسان ها ویژگی های منفی دارند 😃
آیا ویژگی ها و خصوصیات منفی مانند نامنظم بودن، ساکت بودن، پنهان کاری و … باعث شده است که از شوهر خود متنفر شوید؟ اما چه کسی هست که ویژگی ها و خصوصیات منفی نداشته باشد؟ بپذیرید که همه افراد هم خصوصیات مثبت و هم خصوصیات منفی و عیب و نقص دارند. شما باید بسیاری از انتظارات بالای خود را نادیده بگیرید. زیرا زندگی مشترک ویژگی ها و صفحه جدیدی از زندگی را به ما نشان می دهد. پس اگر شوهرتان تمام تلاش خود را می کند تا شما را خوشحال کند، حداقل کاری که می توانید انجام دهید این است که از او قدردانی کنید. حتی اگر شوهرتان نتوانسته آنگونه که شما می خواهید باشد.
روی نکات مثبت تمرکز کنید ✅
تنها تمرکز کردن بر روی نکات منفی شوهرتان، می تواند باعث شود که شما از او خسته شده و یا متنفر شوید. اگر دائم به نکات منفی و ویژگی های منفی شوهر خود فکر می کنید. بهتر است از این کار دست بردارید. کمی وقت بگذارید و به دنبال نکات مثبت همسرتان بگردید. آنها را با خود مرور کنید تا متوجه شوید که شوهرتان آنقدر هم که احساس می کردید بد نیست و می توانید برای داشتن زندگی شاد در کنار او تلاش کنید.
با کنایه حرف زدن ممنوع ⛔
حتی هنگامی که احساس می کنید از شوهرتان متنفرید، هرگز با کنایه با او صحبت نکنید. اگر انتقادی از رفتار او دارید و یا عملکردش را نمی پسندید، صادقانه و با احترام آن را بیان کنید. با شوهرتان آنطور که دوست دارید با شما رفتار شود، رفتار کنید. انتقادهای پنهان و کنایه ها و زخم زبان ها نه تنها رابطه شما را بهتر نمی کند بلکه باعث از بین رفتن حرمت ها و افزایش تنفر زوجین از یکدیگر می شود. مثلا اگر شوهرتان دائم شما را چک می کند و یا اجازه نمی دهد تنهایی جایی بروید، سعی کنید با آرامش و بدون استفاده از کنایه زدن، با او صحبت کنید. شما می توانید برای کسب اطلاعات بیشتر در این باره مقاله شوهرم نمیزاره تنهایی جایی برومرا مطالعه کنید.
برای یکدیگر وقت بگذارید 👫
ماننند اوایل ازدواج که تمام وقتتان را به همسرتان اختصاص می دادید، حال نیز اینگونه باشید. از شوهرتان درخواست کنید به گونه ای کارهایش را برنامه ریزی کند که وقت خالی برای باهم بودن پیدا کنید. راه رفتن با هم یکی از راه های ایجاد یک مکالمه عالی و دلپذیر است. که می تواند احساس تنفر شما را کاهش دهد. همچنین باعث کاهش استرس شما و شوهرتان خواهد شد.
به احساسات بد خود اجازه سرازیر شدن ندهید 🙆♀️
هنگامی که به هر دلیلی از شوهرتان ناراحت هستید، مسلما تمام احساسات و تفکرات بد و منفی در ذهن شما جاری می شود. که این احساسات منفی می تواند باعث تنفر بی دلیل شما از شوهرتان شود. پس هرگز اجازه ندهید که احساسات منفی شما روی هم تلمبار شده و ناگهان سرازیر شوند. هر موقع که کوچکترین ناراحتی وجود دارد در رابطه با آن با شوهرتان صحبت کنید. اگر هر بار ناراحتی ها را بیان نکنید و آنها را مخفی کنید، ناراحتی ها و احساسات منفی شما ناگهان مانند یک بمب منفجر می شود.
احترام و همدلی را فراموش نکنید 😊
برخی می گویند: از شوهرم خسته شدم و نمی توانم به نیازهایش پاسخ مناسبی بدهم. فراموش شدن احترام های بین زن و شوهر و نداشتن احساس همدلی با شوهر می تواند تنفر از همسر را افزایش دهد. پس حتی اگر از او متنفر هستید، همچنان به نظرات و تفکراتش احترام گذاشته و با او احساس همدلی کنید. داشتن احساس همدلی با شوهر و مهم بودن برای او می تواند تنفر از شوهر را کم کرده و از بین ببرد. همچنین از شوهرتان نیز بخواهید که متقابل عمل کرده و به نظر و سلیقه های شما احترام بگذارد.
از مشاوره کمک بگیرید 🧕
اگر نمی توانید تنفر به شوهر را فراموش کرده و آن را رفع کنید. پس بهتر است از مشاوره خانواده کمک بگیرید. مشاور یا روانشناس در ابتدا دلایل تنفر شما نسبت به شوهرتان را بررسی کرده و مطابق با رفتارها و عملکردهای شما راهکارهایی را برای کاهش تنفر نسبت به شوهر برای شما ارائه می دهد. اگر حق با شما بوده و شوهرتان رفتار و عملکرد درستی نداشته باشد به شما کمک می کند تا تصمیم درستی راجع به زندگی خود و آینده بگیرید.
سخنی از مشاوران آویژه
ازدواج نیز مانند بخش های مختلف زندگی، مشکلات خود را دارد. مشکلات ممکن است باعث شود که بگویید از شوهرم متنفرم یا از شوهرم زده شدم و … . اولین قدم برای حل این مشکل این است که بدانید چرا از شوهرتان متنفرید؟ سپس به دنبال راهکارهایی برای از بین بردن دلایل تنفر از همسر باشید. به یاد داشته باشید که زندگی مشترک موفق نیاز به صبر، تلاش و از خودگذشتگی دو طرف دارد. پس برای داشتن یک زندگی عالی و روابط سالم با همسر خود تلاش کنید.
سوالات متداول
دلیل تنفر از ازدواج چیست؟
علت اصلی ازدواج ناخوشایند اغلب ناسازگاری است. گاهی اوقات شما حاضر نیستید که همسرتان را همانگونه که هست و با عیب ها و نقص هایش بپذیرید. بلکه می خواهید شخصیت او را متناسب با آنچه که می خواهید تغییر دهید. باید گفت تغییر شخصیت انسان ها سخت و گاهی ناممکن است. هنگامی که با شکست مواجه می شوید از ازدواج خود متنفر خواهید شد.
مهم ترین عامل در ایجاد تنفر از شوهر چیست؟
یکی از مهم ترین علت های تنفر از همسر می تواند نبود ارتباط موثر و نبود روابط سالم بین زوجین باشد. هنگامی که زن و شوهر نتوانند با یکدیگر ارتباط خوبی برقرار کنند، نمی توانند در مورد مشکلات، احساسات و نیازهای خود به راحتی صحبت کنند. همه این مشکلات جمع شده و باعث ایجاد احساس تنفر نسبت به همسر می شود.
افسردگی بعد زایمان درست میشه برای خودت وقت بزارربچه هات رو مهد کودک بزار برو کلاس ورزشی اموزشی هرچی که دوست داری
ازشوهرم متنفرم…
نه دست بزن داره
نه فحاشی میکنه
نه بداخلاق…
خیلی خوب و آقاست توی فامیل و محل کار همه ازش تعریف میکنن وخوبیشو میگن…منم دوستش داشتم خیلی کارای جبراناپذیری برام انجام داده
ولی دوستش ندارم دیگه…یکساله که بچهدار شدیم ۲قلو هستن و انرژی زیادی ازم میگیرن
دوست ندارم صداشو بشنوم دوست ندارم باهاش حرف بزنم
خیلی خوب بودنش حالمو بد میکنه
بی هیجانه و بی سروصداست
من دلم شادی و شور و هیجان میخواد…
منو خونهنشین کرده
گاهی حس میکنم انگار روحم توی خونه و وجودم مهم نیست….
دلم مرگ میخواد از اینهمه بیهدف بودن و تنهایی….
سلام عزیزم منم مثل تو بودم ویه بچه ۱۱ ساله ویه دوقلو ۷ساله دارم چون برای بچه ها انرژی زیاد مصرف میکنی واز خودت وزندگی غافلی به مرور زمان بهتر میشه شاید باورت نشه بعضی وقتا مثل بچه ها گریه میکردم بهتره باهمسرت صحبت کمی من اینکارو کردم وجواب گرفتم ۲سال آشپزی کرد واسم ومن به کارا میرسیدم وبعضی وقتا تو حموم کردن بچه ها کمک میکرد
سلام شما معذرت میخام خوشی زیر دلت رو زده . اگر به هر بهانه ای فحاشی کنه چوب دستش بگیره مثل وحشی ها بزنه به آرنج و گردن و زانو خوبه ؟ برو سجده کن در مقابلش
بایه بچه موندم پیش مردی که هرثانیه اش رو با خیانت میگذرونه .هرکاری براش کردم عاطفی مالی بردمش بالا انقدر بالا که دیگه منو بچمو نمیبینه .نمیتونم دردمو به هیچکس بگم خسته ام.نه جرات خودکشی دارم نه طاقت وتوانایی و جون موندن وسوختن و ساختن.انقدر ساده بودم هرچی بود ریختم به پاش پس اندازو پشتوانه ی خودم قرارندادم حالا بخوام طلاق بگیرم خالیه خالیم.ازخوده ساده و احمقم متنفرم از این بیزارم .دلم برا بچم میسوزه دلم کبابه .توروز عاشورا دعاکنین
سلام من ۸ ساله ازدواج کردم سه تا دختر دارم من وقتی ۱۰ سالم بود منو بابام به این مردک فروخت توی این هشت سال هرروزی که بگی دیدم کتک خوردن چاقو خوردن هرروزی دیدم شوهرکسافتم محتاد است روانی هست اگه از خانه برم فرار کنم کجا برم جایی رو ندارم چیکار کنم الان تازه ۲۲ سالمه
سلام.بنده ۷ ماهه که عقد کردم.چند ماهی هست که میگه من رو نمیخواد.دوسم نداره.برم مهریه م رو ببخشم تا اون آزاد بشه.با تمام شرایطش دارم کنار میام ولی طلبکاره.لجباز هه.بهش احترام میگذارم ولی به من توهین میکنه.علاقه داره به کوهنوردی و تفریح های من رو به مسخره میگیره.بهم میگه تو زندگیم اصلا راه نرفتم.میگه من زنی میخواستم که باشگاه بره.در مسابقه دو شرکت کنه.میگه تو مریض هستی.مثل دارکوب داره سر م رو میخوره .میگه مهریه رو ببخش.اذیتم میکنه.ناحق میگه.مسخره و توهین تا دلش بخواد انجام میده.مدام بی احترامی میکنه.دارم دیونه میشم.پدر و مادرش کاری براش نکردن وقتی من رو می بینه که مامان و بابا م برام کاری انجام میدن حسودیش میشه.میگه به خاطر اینکه هوات رو دارن دیگه بی توجه ام و علاقه بهت ندارم.دو تا سفر که باهاش رفتم جمعا سه بار من رو ول کرده و رفته به کار ها و عشق گذرونی هاش.خیلی از دستش کلافه شدم.نمیتوتم هم ازش جدا بشم چون آبرو ی خانواده ام از بین میره.فقط هم بلده سکس کنه.
سلام وقتتون بخیر …دوست عزیز رفتارهای دوران عقد …در دوران زندگی زیر یک سقف شدت بیشتری پیدا میکند ،آگاه باشید
سلام دوست گرامی از این آدم شوهر برات درنمیاد خودتو پایبندش نکن
از حرفاتون معلومه نزدیکی صورت گرفته پس پای مهریهتون وایسید و بگیرید
باز اگر بکارت داشتید میتونستید از حق حبس استفاده کنید…
ولی تنها پیشنهادم اینه که جدا بشید و خودتون رو نجات بدید
روانت مهمتر است یا آبرو الان جدا نشی ده ساله دیگه باید بری تیمارستان همسرت خودشیفته وبی تربیت است
منم الان میگم کاش همون سال های اول جدا شده بودم
خب دیگه چطوری بهت بگه دوست ندارم با زبون خوش بهت داره میگه دوست ندارم خب عاقل باش فاصله بگیر میخوای تا بچه اومد جدا بشی واقعا که
کسی که ذاتش خراب باشخپه بیهودس باهاش زندگی کردن تا بچه کچک هست یا بچه ندارید جدا شدن بهتره من بعد از ۴۰ سال به این نتیجه رسیدم
سلام شوهر منم خیلی مامانیه میگه هزار زن گیرم میاد ولی مادر یکی هست ،آخه این تو مغز پوشش نمیره که اونی که تو را از فرش به عرش رساند زنت بوده ۳۹ سال پیش مامانت بودی چی داشتی جز یه شلوار کهنه وا رفته الان خونه وماشین و…همه اس از صدقه سر زنت هست که نمی فهمه ،حسرت یه سفر پارک رفتن خودمون تنهایی که مامانش هم نباشه به دلم مونده ،حتی اگه بچه هامو به شهر بازی هم ببرم باید آقا مامانش هم با ما بیاره
آدم نیستن منم ازش متنفر شدم انشالله خونه مادرش آتش بگیره که یه عمر مارو گذاشت رفت تو اون خراب شده نه شوهرم رو میبخشم نه مادر ملعونش رو
سلام.ازدسته شوهرم خسته شدم دیگه.بددهنه فحاشی میکنه.دسته بزن داشت بخاطره دلایلی جمع کرد بی شخصیت بی ادب دوروغگوشدیدا اذیت میکنه بهم استرس میده تویه شهره غریب زندگی میکنم دیگه نمیدونم ازدستش چیکارکنم…
خیلی گاوه شوهرت
برای یه مرد اول مادره که عزیزه و جایگاه بالایی داره بعد همسر، غریضی هست.
خانوما بجای حسادت کردن بهتره با این موضوع کنار بیان
با توهین و مسخره کردن و نفرین کردن و…هم راهی به جایی نمیبرین.
زندگی با یه پسربچه هفت ساله به عنوان شوهر چجوریه
شورهرم ازلحاظ مغزی فهم درک همکاری جهان بینی اینده نگری و…. مثل یک کودک است چکارکنم
درمانده شدم
خواهش میکنم راهنمایی کنید
با اینهمه دغدغه ها بزرگ زندگی ها این مشکل من از دور عین موهبت هست مگه یه بچه چه ازاری داره
شوهرم بچه است معصوم بی خیال غرق در دنیای کودکی ولی خوب پس چکارکنم فقط اسمش بعنوان شوهرباشه یعنی کافیه دوتا بچه دارم
زندگی با یه پسربچه هفت ساله به عنوان شوهر چجوریه
شورهرم ازلحاظ مغزی فهم درک همکاری جهان بینی اینده نگری و…. مثل یک کودک است چکارکنم
درمانده شدم
باسلام تمام این مشکلات بر میگرده به ازدواج سنتی و اشتباه چرا که از قبل هیچ شناختی از همدیگه ندارن به نظر من قبل ازدواج باید هم طرف و هم خانوادش و کاملا شناخت بعد ازدواج کرد دوم اشتباه غلط بچه دار شدن شما وقتی خودتون در زندگی آرامش تفاهم عشق محبت ندارید چطور با اومدن بچه تمامی این مشکلات درست میشه با این اتفاق فقط باعث فنارفتن یه عمر زندگی فرزندتون میشید وسوم خیلیا از عشق و عاشقی حرف میزنند و دوستداشتن اما باور کنید تمام این لحظات شیرین مال زمانی که زیر یه سقف نرفتید و گاهی هم و میبینید بیرون میرید و بعدش هر کی به خونه خودش میره اما به محض شروع یه زندگی مشترک تازه متوجه میشید که این آقا یا خانم اصلا اون چیزی که تصورش و میکردین نیست وباعث اختلاف و جدایی میشه تنها راهکار برای یه زندگی خوب و خوشبختی ازدواج در سنین بالاتر و آشنایی کامل قبل ازدواجه موفق باشید و امیدوارم که خداوند یارو یاورتون باشه
سلام دوستان عضو کانال همسرداری مومنانه بشید یه جوری زندگیتون عوض میشه که مثل لیلی و مجنون میشین هزینش هم برای یه دوره سه ماهه دویست هزار تومنه من چند ماه پیش شرکت کردم با دو هفته اقتدار دادن به شوهری که ازش بیزار بودم چنان تغییر کرد که الان عاشقشم
۳۵ ساله دارم زندگی می کنم . ولی از همسدم متنفرم . بی غیرت و بی عرضه و بی پول . و زن باز . واقعا از دستش خسته شدم و دارم خودم به بیراهه می رم و دچار گناه می شم
واقعا نمی دونم چه کنم
باسلام .من فکر میکنم این نظرات و حرفها همه اشتباه و با مطالعه و درک وفهم متقابل و فهمیدن اینکه همسرها هردو چیزی بلد نیستن و اومدن باهم مسیر زندگی رو جلو ببرند این مسائل بی اهمیت رو از سر راه برداشت .چون هر وصلتی که اتفاق افتاده با عشق و علاقه و شناخت اتفاق افتاده که به خاطر همین عشق باید رو به پیشرفت ودرست ادامش داد.
سلام خسته نباشید.من شوهرم خیلی دوست داشتم ولی الان شش هفت سال اذیت میکنه اول که خیانت بعدم رفت طرف مواد الان ازش متنفرم چهار تام بچه دارم نمیدونم چکار کنم من گفتم طرف مواد نرو چند بار بردم ترک ولی ترک نمیکنه دختر بزرگمم ۱۸ سالش نامزد اونم ادیت میکنه به ما فوش میده دخترم میزنه بر گردیم عقب یا چکار کنیم باباش هم انگار نه انگار
لعنت بر پدر مادر هرکس که بگه اگه بچه دار شین همه چیز خوب میشه
از ته دلم همچین آدمی رو نفرین میکنم چون تو مغز یه دختر کم سن و بی تجربه مثل من اثر میکنه و باعث زجر کشیدن دوتا بچه میشه که هر روز شاهد دعوای پدر و مادرشونن
دقیقا
خیلی سخت نه راه پیش داریم نه راه پس
متاسفانه نه راه پیش داریم نه راه پس بد جایی از تاریخ گیر کردیم
سلام ممنون که احساستو بعد از آوردن بچه گفتی منم با شوهرم خیلی مشکل داریم ۸سال هست ازدواج کردیم ولی خیلی بی محبت و خودخواهه یکسره هم تو خونه کارش ps بازی کردن هست و هیچوقت واسه من نمی ذاره می گه همین که هست همچین کسی چه جوری می تونه بابای خوبی بشه،اطرافیانمون تازگیا خیلی بهمون می گن بچه بیارین ولی می دونم تهش جز بدبختی و قوز بالا قوز بیشتر نیست عمرا بیارم دعا کنیم واسه هم خدا نجاتمون بده از اینطور مردهای به ظاهر مرد…
من چندساله دارم خیاطی میکنم باپوله خیاطی دوتادخترشوهردادم یه پسر۹ساله هم دارم شوهرم خیلی تنبله میگه کارمیکنی یابایدبزاری توجیبه من یاهم حق کارکردنونداری چندبارهم باهام بحث کردوزدچرخا
موشکست خودش خیلی بی عرضه وبی مسولیته کارنکنم نمیتونم زندگی کنم بااین وضع روحی خیلی هم خسته ام نمیدونم چیکارکنم
خاک عالم بر سرش حیف نون باید بره بمیره
سلام این فقط درد چندتازن نیست فکرکنم بیشترزناهمین طورن تخسیرهیچ کس نیست اینجوری باراومدیم بسوزوبسازمنم اززندگیم خستم ولی به خطره بچه هام اگرازاون جداشم چه کارکنم بایدچشمم به دست اینواون باشه
من 11ساله ازدواج کردم 25سالمه سه تا بچه دارم اخلاقم خوب قیافم خوب از هر لحاظ بیستم….ولی خدا شوهری نصیب من کرد زشت بد اخلاق.خنک…..از اول دوسش نداشتم الانم ندارم و نخواهم داشت خواهش میکنم برا ازدواج عجله نکنین اگه دیدین درست نمیشه ولش کنین بره نذار کار به بچه بکشه که دیگه نمیتونی خودت میسوزی و خودت……….
اخی عزیزم
همین بلا سر من اومده. منتها من مردم. و یه زن بد اخلاق بد دهن گیرم اومده با دوتا بچه که جلو چشام دارن آب میشن
همه مون بخاطر بچه داریم زندگی میکنیم
از شوهرم بیزارم صداشو میشنوم سردرد میشم هیچ کمبودی نداره کتک زدنش عالی گیر میده پول نمیده بی آر و بیکار همش تو خونه صبح و شبش به فحاشی میگذره تو خونه زندانیم نمیذاره خانوادم بیان یا من برم متکبر و طلبکارم همیشه هست
۱۷ ساله دارم زندگی میکنم باهاش یا کتک بود یا توهین یا طرفداری بیجا دوبار خیانت دیدم شدیداً ازش متنفرم مخصوصا وقتی توجیح میکنه میگه باعث خیانت من تو شدی البته همه میدونن مشکل از کیه دیوار حاشا بلنده دو بچه دارم اما دیگه این سری که گوشیمو گرفت کارتامو گرفت تنفرم شدیدتر شد آلن فقط طلاق میخام
منم ۱۷ ساله زندگی میکنم
سلام من 48سالمه 30ساله ازدواج کردم بیچاره شدم دوتا دختر دارم یکیشون ازدواج کرده و یه نوه3ساله دارم دومی 20روز دیگه عقدشه یه عمری سوختمو ساختم از کتک بگو از فوش بگو از تهمت از دزدیش که تو خونم گوشوارمو دزدید از خانم بازیاش از لجبازیش از بیکاریو تنبلیش همه رو تحمل کردم برا دخترم ولی دیگه واقعا نمیتونم دست تنهایی با اجاره ومخارج ازش متنفرم تورو خدا بگید چیکار کنم
سلام گاهی باید تحریمش کنی
شوهر من ۳۹ ساله برها بمن خیانت کرده و من بخاطر بچه هام و ابروم موندم و ب زنگی نکبت بارم ادامه دادم ولی افسردگی شدید گرفتم و بارها اقدام بخودکشی کردم التماس میکنم تو را خدا اگه کسی میتونه کمکم کنه زنی هستم ۵۱ ساله . خواهش میکنم یکی منو نجات بده . شما را ب همه مقدسات قسمتون میدم
تو رو خدا اشتباه نکن همین الان تو دوران عقد جدا شو اینجوری میتونی دوباره ازدواج کنی ولی اگه بمونی بعدن با بچه دیگه نمیتونی من فکر میکنم پشیمون میشی که چرا تو عقد جدا نشدی تا جونی خودتو نجات بده
سلام 14سال دارم زندگی میکنم یه شوهری دارم که فقط میره سرکار دیگه هیچ توجهی به من نمیکنه که من چه خواسته هایی ازش میخوام جدیدا به خاطر کارهایی که سرم اورده بدم میاد ازش جوری شدم که نمیتونم تحملش کنم فقط میخوام خونه نباشه دوتا بچه دارم تو رو خدا راهنماییم کنیم که چکار کنم
منم مثل توام۱۰سال عروسی کردم شوهرم فقط میره سرکار و از مرد بودن فقط از نظر من نر هستش اصلا رابطه جنسی ندارزم خیلی خر شوم با این وجود یه بچه اوردم الان تو گل گیر کردم گل نه باتلاق هرچی دست و پابزنم بیشتر میرم داخل
سلام من هم سال ۹۳ ازدواج کردم اویل زندگی باهم مشکل داشتیم ولی چون ازدواج دوم بود باهاش زندگی کردم گفتم به مرور زمان خوب میشه اما نشد الان هم ده سال دارم باهاش زندگی می کنم احترام نمیزاره بد اخلاق فوش میده تازه با خانواده ام هم مشکل داره نمیدونم چکار کنم راهنمایی کنید لطفا
بپرس خدا منم بدتر از شما
سلام من یک ساله عروسی کردم ،همسرم بهم تهمت زد که باکسی رابطه دارم،دلم ازش شکسته و دیگه دوسش ندارم…از یک طرف هم قبلاً یکی رو دوست داشتم و چند وقتیه زیاد درگیری شدم و دلم می خاد برم باهاش و از این زندگی آزاد بشم🥺چی کار کنم که آروم بشم،جدا بشم یا تحمل کنم ؟
تو زندگی از این حرفا زیاده
جدا شو تا دیر نشده
سعی کن اعتمادش را جلب کنی
سلام
من ۳۸ سالمه دوتا فرزند دارم شوهرم خیلی اذیتم میکنه از اونایی که مفت ميخوره ومیخوام خودم خرج مخارج زندگیمو درمیارم از فحش دادن وتهمت زدن اون دیگه خسته شدم .همه چیز را برای من وظیفه میدونه
نمیدونم چکار کنم
اگه جوانی وبچه نداری طلاق بگیربگی درست میشه درست نمیشه خدالعنت کنه هرچی مردکه زنشونواذیت میکنن
بشمار
هرکی شوهرش بچه ننه س حرفای زنشوپیش خانوادش میبره دروغ گو خسیسه ومیگه زن بایدتوخونه باشه کلفتیشوکنه اگه تونستیدطلاق بگیریدمثل من بیچاره ادامه ندیدکه هرلحظه آرزوی مرگ دارم وشوهربی غیرتم ازاین که من زجرمیکشم خوشحاله وازاین که من ناراحتم باخانوادش به این کارافتخارمیکنن ومن نمیدانم چکارکنم
خدا جوابشو بده
سلام من ۱۵ساله ازدواج کردم شوهرم وقتی آمدن خاستگاری انقددروغ گفتن وشوهرم خیلی قیافش به آدم های مظلوم میخوردیک جوری بودکه دلم براش سوخت وگفتم ای آدم منوخوشبخت میکنه انقدخودشومظلوم نشان میدادبعدعروسی روزاول زندگی یک آدم دیگه شددیگه منوندیدهرچه مادرش وخواهراش میگفتن اجرامیکردهرچه طلاکه ازخانه پدرم آوردم ازدستم درآوردودادبه مادرش وقتی دانست باردارم گفتم عیبه طلاق بگیرم خوب میشه احترامش میگیرم هرچه بیشتراحترامش گرفتم بیشترزجرم دادالان ۲تابچه دارم هم خودموبدبخت کردم هم ای دوتابچه راکه میدانم باای پدرآینده ندارن خواهش میکنم بعدحداقل یک سال شوهرت درست نشدطلاق بگیریدمن خیلی پشیمانم که ادامه دادم ومیدانم هرلحظه امکان داره بچه هاموببرم وبرم بگم محرم حرامت جونم آزاد
من ۵۲ سالمه و هر روز تنفرم از همسرم بیشتر میشه چون بی مسولییت بود و هست و خواهد بود هم مرد بیرونم هم زن خونه اینگار نو این دنیا نیست بی غیرته پست
د
سلام من 20ساله ازدواج کردم شوهرم خیلی بددهنه فش میده دست بزنه بعدشم از کارش که به فامیلام میگم انکار میکنه دوتا پسر معلول دارم من چکار کنم
چرا غربالگری نکردی؟! که همخودتو بدبخت کنی هماون دو تا بچه نگون بخت رو
باسلام .من فکر میکنم این نظرات و حرفها همه اشتباه و با مطالعه و درک وفهم متقابل و فهمیدن اینکه همسرها هردو چیزی بلد نیستن و اومدن باهم مسیر زندگی رو جلو ببرند این مسائل بی اهمیت رو از سر راه برداشت .چون هر وصلتی که اتفاق افتاده با عشق و علاقه و شناخت اتفاق افتاده که به خاطر همین عشق باید رو به پیشرفت ودرست ادامش داد.
حالا انگار غربالگری همه مشکلات بچه رو نشون میده!
به نظرم وقتی یه نفر می بینه نفرت رو نباید بمونه چون بی فایده اس !
حسرت زندگی کردن ،یه همدم وخیلی چیزا به دلم مونده خدا میدونه که دارم روانی میشم بااین مرد😢😢😢😢
منم همین طور،حیف جوونیم که پای این مرد بداخلاق گذاشتم.یک مردبداخلاق بی ادب مغرور که نه عشق می فهمه ونه احترام
ولش کن جدا شو تا روی خوش زندگی رو ببینی
منم مثل شما…حسرت پیش پا افتاده ترین هام…
آخ نگو که همش منم دارم غصه میخورم
سلام خسته نباشید من 12ساله که ازدواج کردم هرکاری هم بگید انجام دادم برا خانوادم الان خانم میگه ازت متنفرم به طرفش که میرم میگه دست بهم نزن باهم قهر هست یه دختر 10ساله دارم الان نزدیک 12تا13روزه خیلی نگرانم
لطفاً کمکم کنید 🙏
چه خوبه که واکنش نشون میدین یازده ساله هرکاری کردم که عشق باشه تو خونم اما الان جاش تنفره نخواست وگرنه من خیلی دوستش داشتم
داداش خواهشا ببرش مشاور
تنفر اگه دلیل محکم و پایدار داشته باشه از بین نمیره
اگه جوانی و شادابی و امید باز گشت داره تنفر هم درمان داره
سلام
من از شوهرم متنفرم و اصلا دیدنش آزارم میده چون از اول خودش و پرش با دروغ وارد شدن و موقعی فهمیدم که دیگه دیر شده بود باز هم خودم را کنترل کردم و خواستم با هم زندگیمون را بسازیم اوایل که همیشه تنها و در انتظار آمدنش سر میشد اینجوری جوانیم به باد رفت الان هم دارم وارد میانسالی میشم آقا تازه اومده سر خط اول حتی عرضه تامین کردن خانواده را نداره فقط ادعا تا دلتون بخواد اعتماد به نفس هم که دیگه نگو من چطور میتونم از یه شوهر دروغگو و بی عرضه که تمام آرزوها و جوانی و لحظاتی که میتوانست زیبا باشه اما به باد رفت و خودم و بچه هام را نابود کرده متنفر نباشم
کی میتونه بهم کمک کنه کدوم مشاور ؟
من راه حل نمیخوام ، من طلاق میخوام که نمیده ، مفت میخوره میخوابه من از صبح میرم تا بعدازظهر سرکار که آقا راحت باشن ، توی خونه هم دست ب سیاه و سفید نمیزنه ، حتی توی اسباب کشی ها بگین یک لیوان جا ب جا کرده باشه ، یک سره هم حرف میزنه ، ازش بدم میاد ، متنفرم ، حرف طلاق میزنم میگ خانوادتو میکشم ، بگین من چ کار کنم ، چ جوری میتونم ازش جدا بشم
هیچ غلطی نمیتونه بکنه …هنوز زوده برو از باتلاق بیرون
شهوهر من خیلی نفهمه ، هرکاری که خودش دوست داره میکنه اصلا به نظر من توجهی نمیکنه
نه ال رفت وامد هست، نه واسم چیزی میخره
خسیس هست ، لجباز هست ، مغرور هست به خانواده من احترام نمیذاره ، صب میره شب میاد شبم میاد کارش فقط نگاه کردن به فوتباله از دستش خیلی کلافم ، خسته شدم بخدا
من که آرزو دارم شوهرم بره سرکار ناشکر نباش
زنم یکسال اول زندگی ام از من متنفر بوده
این منو خیلی ازار میده
هر لحظه میخام بهش بگم
من به متنفر بودنت راضی نیستم
یک لحظه هم کنار من نباش
برو ازاد زندگی کن
بپرس چرا متنفره حتما دلیلی داره که باید رفع بشه
با سلام و عرض ادب و احترام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما به نظر بنده باید روابط زناشویی برمبنای احترام متقابل باشه متاسفانه بعضی از پدرزن و مادرزن ها خیلی فضولی در زندگی داماد دخترها می کنند و به قولی سرک می کشند و دوست دارند در همه محافل خانوادگی فقط خودشون باشند و قومپوز در کنند و خودی نشون بدن و نباید بهشون رو داد و باید همون موقع از خونه بیرونشون کرد.
زنم یکسال اول زندگی ام از من متنفر بوده
این منو خیلی ازار میده
هر لحظه میخام بهش بگم
من به متنفر بودنت راضی نیستم
یک لحظه هم کنار من نباش
برو ازاد زندگی کن
اگر مردی واقعا زنشو دوست داشته باشه ودلشو بدست بیاره
زن هیچ وقت به هیچ کس اجازه دخالت در زندگی شونمیده حتی اگر اون شخص پدر مادرش باشند
شوهرم حرف های خانه را به بیرون از خون میزنه برای مردم میگه به نوعی سخن چین است باهاش چه کار کنم
بکشش
باید رید به همچین شوهری منم دردشون کشیدم بچه ننه های به ظاهر مرد مرده شور همچین مردایی رو ببرن