اول از این شروع میکنم
من ۱۴سالمه
امروز رفتم باشگاه امدم خونه،رفتم حمام و بعد که امدم دیدم بابام داره با مامانم بحث میکنه که چرا اون
دو تا پوکه رو انداختی رفت مامانمم گفت که من فکر کردم نمی خواش بابامم شروع کرد تحدید کردن به مامانمم گفت رفتم بیرون امدم اینجا نباشی
به مامانم گفت یا طلاق می گیری یا خود کشی باید بکنی
دارم از خودم متنفر میشم اگه من به دنیا نمیومدم
الان مامان می تونست طلاق بگیره
من یه خواهر۹ساله دارم فکر میکنم اگه خودکشی کنم اون خیلییی ضربه روحی میبینه چون با هم خیلی
خوبیم دارم از خودم متنفر میشم از همون اول که امدم به دنیامامانم داشت کتک میخورد.سر دعوا هاشون من رو میکردن قاضی میدونستم مامانم حق داره اما از بابام میترسم که منم بزنه.
همش سعی میکنم این خونوادرو خوب به هم نزدیک کنم،اما می دونم که نه مامانمم نه بابام منو نمیخوان
مامنم میگه تو اصلا به درد من نمیخوری توهم اخلاقت به بابات رفته از اون ور بابام بهم میگه تو شبیه مامانتی وقتی تو رو می بینم یاد مامانت میوفتم
بابام شده حرف گوش کن خوانوادش حرف اونا رو گوش میده انگار نه منی هست نه مامانم نه خواهرم.
الانم دوساعته رفته بیرون و هنوز نیومده.
دوست دارم برم روی پشت بوم و از خونهی دوطبقمون
خودمو پرت کنم پایین شاید یه تلنگری به بابام مامانم
بخوره ولی دلم برای اجیم میسوزه.

سلام من میثم هستم و ۱۳سالمه
منم مشکل شما رو دارم و هرکسی مشکل پدر و مادرش یجوره مثل هم نیستن مثلن یکی واقعا حق داره و باید جروبحث بشه و یکی بخاطر چیزهای علکی جروبحث راه میندازه اره اینجوریه
فکر نکنید من اینارو میگم یعنی مشکل ندارم ولی اینطوری میگم که راحت شم اتفاقن من الان داغونم
ولی خب چه کنم ولی اینم بگم ا که با خودکشی و اینچیزا چیزی عوض نمیشه اتفاقن بدتر میشه و خوانواده عذاب وجدان میگیرند و وقتی میخاهید خودکشی کنید خواهر و برادر خود رو وسط خودکشیتون نکشید مثلن میگید بخاطر خواهر و برادرم خودکشی نمیکنم و انشالله مشکل همه ی شماها حل بشه با مشکل منه بدبخت💔

سلام من واقعا خیلی خسته شدم همش مامان بابام باهم دعوا میکنن مامانم گفته اگه خرداد، امتحاناتمون تموم شه از بابام طلاق میگیره و واقعا من اصلا دوست ندارم اینو می خوام خودمو بکشم خیلی دارم رنج و بد بختی میکشم اگه خود کشی کنم دو تا داداشام ناراحت میشن و مجبورن تا آخر عمرشون داغ مردن منو تحمل کنن و پدر و مادرم همیشه عذاب وجدان میگیرن من یه داداش مریض از لحاظ روانی دارم که خیلی دوسش دارم و یه داداش دوقلو
من وا قعا خیلی خانوادم رو دوست دارم ولی این جوری نه😭
این توضیحایی که نوشته اصلا به دردم نمی خوره🤧😢
باید خود پدر مادرا اینارو ببینن نه ما
همش از این می ترسم که یه روز مجبور باشم بین مامان و بابام یکی رو انتخاب کنم😢😭🥺😣😖😫
چیکار کنمممممم
کمکم کنید🥺
لطفا😟🙏
خواهش می کنم😔

حالا که همه همدرد هستیم تروخدا شماها حواستون باشه تا از زندگی مشترک با همسر آیندتون مطمئن نشدین هییییییچ وقتتتت بچه دار نشید که بعدا مثل ما ها اینجوری بدبخت باشه

درود خدمت دوستان عزیز،من نه روانپزشکم نه چیزی خودمم همچین مشکلاتی رو دارم ولی خواستم خطاب به یکسری دوستانی که میخوان خودکشی کنند بگم که:
وقتی خودکشی کنی هیچ اتفاقی نمیفته
نه جایی تعطیل میشه و نه اخباری راجب به شما صحبتی میکنه
نه تقویم براتون تعطیل عمومی میگیره نه چیز دیگه و با خودکشی فقط دارید مصیبت میزارید رو دل پدر و مادرتون این گذر دنیا به وجود من و شما هیچ احتیاجی نداره،کار خودشو میکنه!
یکسری از دیدگاه هارو دیدم،واقعا ناراحت شدم،چرا نوجوون جماعت اعم از خودم به فکر خودکشی باشه؟
با خودکشی فقط دارید نقش بر آب میزنید،برای خودتون اهمیتی قائل نیستید برای پدر و مادرتون و خواهر/برادر تون اهمیت قائل بشید که قراره تا آخر زندگیشون غم شما رو تحمل کنن!
دعوای پدر و مادر صد در صد کار اشتباهی هست که هچنین تاثیری رو تو روحیه میزاره،ولی هر چی باشه اونا پدر و مادرن نمی‌تونید کلا نادیدشون بگیرید چون برای شما زحمت کشیدن،یکسری از صحبت هاشون کاملا اشتباه کاملا دارن ظلم میکنن در حق بچه هاشون ولی هر چی باشه شما بچه ی اونا هستید و باید تا جایی که امکان داره تابع دستوراتشون باشید.
همه تو زندگيشون مشکل دارن(خود من) ولی اگه توی صد هزار نفر هر کی به خاطر مشکل خودکشی کنه دیگه سنگ روی سنگ بند نمیشه!
شما باید حرکتی بزنید،نمیدونم اگه دست بزن دارن اگه همش دعوا میکنن اگه همش فحش میدن درمانش خودکشی نیست درمانش عقله که باید با استفاده از اون راهی پیدا کنید!یکسری از دوستان که حالا تعریف میکنن میگن مارو میزنن شما باید یک راهی پیدا کنید
خب مثلا زدی خودتو کشتی چی شد؟مثلا میخوای خودتو راحت کنی نه دوست عزیز اینجوریاهم نیست.
من هم با شما هم دردم مشکل دارم تا دلتون بخواد.
اما برای بار هزارم خودکشی راه درمانش نیست.
صحبت منو نزارید به حساب چرت و پرت و نصحیت و اینا….
امیدوارم که غم نبینید…….

من ۱۲ سالمه مامانم با بابام دعوا میکنه و میگه اگه من و برادرم نبودیم دیگه خونه برنمی گشت چه کار کنم؟؟
لطفا کمکم کنید دارم دیوونه میشم

سلام من ۱۲ سالمه لطفا کمکم کنید من کل عمرم رو از پدر ما رم کتک خوردم من رو از ۲ سالگی می زدند هیچ وقت نتوانستم یک روز رو گریه نکنم هر روز دلم می خواد یه اسلحه داشتم یک گلوله توی سرم خالی میکردم . قبل ها یکم بهتر بود ولی الان هر هفته یک موضوع جدید برای دعوا و در آخر کل خونه نابود شده من هم یک گوشه افتادم دارم زخم هام رو می شورم تا چرک نکنه من فقط ۹ سالم بابای فلان فلان شده ام یک کتری پر آب جوش رو ریخت روم نه تنها کل پاهام سوخت برای چهار هفته اندام خصوصی ام درد و سوزش داشت امشب هم من رو با بند رخت بابام زد هنوز کل بدنم در می کنه لطفا کمکم کنید به کی زنگ بزنم اگه پدر و مادرم بفهمن به کسی گفتم نابودم می کنن چیکار کنم؟

من هستم ۱۳ سالمه پدر و مادرم هر دو شون منو دوس دارن مثل همه اما مادرم همیشه به فامیل یا آشنا ها حسودی می کنه من تو تیزهوشان درس می خونم ولی هنوز انتظار های مادر ۱ درصدش رو هم حل نکردم ولی منو داره با بچه های بدبخت که درس نمی تونن بخونن مقایسه می کنه پدرم هم که اعصاب خیلی خیلی ضعیفی داره و وضعیت رو درک نمی کنه کلا هر ۳ ماه یک بار دعوای اصلی و بین این ۳ ماه ها دعوا های ریز رخ میده من الان حتی شادیم رو از دست دادم حتی واسه قبول شدنم تو تیزهوشان هم خوشحال نشدم یا اینکه واسم ویولن خریدن هم همینطور ولی هر دو شون کار می کنن اما هیچ وقت پول چیزی که میخوام رو ندارن بفرمایید که چی کنم :

سلام من خیلی میترسم بابام کار ضایعاتی داره هیچ پسندازی نداره خیلی بد اخلاق هست مادرم را با لوله میزنه تو گوشه منم میزنه فحش میده به مادره خودش هم میرنه باور می کنین که به مادر خود میزنه میگه می خواد زن خودش رو بکشه لطفا کمکم کنین می مادرم طلاق بده لطفا کمک خواهش می کنم

سلام.من مامان وبابا از هم جدا شدن بعد مامانم میگه برم پیشش و صبح تا شب بمونم وبرم باهاش بیرون ولی من نمیخوام چون میخواد منو ببره پیش اون زنش تو رو خدااا کمک کنید

من ۱۳ سالمه هروز تو خونمون دعواست فوبیا طلاق دارم و فوبیا ارواح و شبا تا بخوابم چون به لب میشم بی‌خوابی ارسی هم دارم دعوا هم روش هیچ دوستی ندارم که بتونم بهش اعتماد کنم ۲ ساله مشاور هم میرم مامانم میگه دارم به طلاق فک میکنم منم الان دارم با اشک خالص نقشه میرزم از خونه فرار کنم واقعا حالم بده بابام سعی میکنه با حرفای اینکه پشت ت هستیم اینا حال منو خوب کنه ۲ ساله بخاطر ترسام مشاورم میرم اما فایده نداره تنها چیزی که الان میخوام مرگ یا زندگی دوباره تک فرزند هم هستم همیشه هم آرزو خواهر داشتم بابام همش میگه میخوای یکی دیگه بیاد دعوا های مارو ببینه و اینا اگر میشه برام دعا کنید که زودتر بمیرم از دردم متنفرم خیلی دلم خواد سکته کنم

سلام من۱۳سالمه وهر روز هفته پدر و مادم دعوا میکنند دارم میگم هر روز یعنی هر روز اونم سر چیزای بیهوده اونم فقد بخاطر مادرم شاید مسخره باشه ولی همش بخاطر مادمه مادرم همیشه وقتی که پدم نشسته روی مبل می چطوری و بابامم نگهبان شرکت مسه و هر روز باید بره اون همیشه خستس و مامانم همیشه همیشه میگه چطوری و پدرمم خیلی هم خوبه و مادرمم اصلا حال پدرمم رو درک نمیکنه چون هرچیز که مادرم میگه براش میخره گوشی ایفون میخاست براش خرید بعدش من یه گوشیa24میخواستم گفت نه مدرسه داری برو کیف بخر ولی من الان دارم 4ساله میگم و مادرم همیشه اینو میگه بعد خودش میره طلا میخره بهد میگم یه گوشی بخر روز تولمم میخواستیم کیک برا خودم بگیرم مادرم گفت خودم درست میکنم و هیچ کادو ای هم نگرفتم روز تولد مادرم شد به بابام گفت بریم کیک بخریم رفت کیک دوطبقه گرفت بعد من کیک بدون خامه و خالی بود امید وارم درکم کنید

دوست دارم بمیرم
از خدا متنفرم هیچ وقت منو نمیبینه خستم از دعوای مادر پدرم

دوستان مشکلاتتون درسته.. سخته.. اما از حرف همدیگ نرین کاری کنین.. که ببینید جواب میده یا نه.. مشاوره تلفنی رایگان سرچ کنید.. زنگ بزنید.. اینک خودتونو بسازید، اعتماد بنفس بگیرید…بهتره راه حل پبدا کنید که به دعواهاشون بی اهمیت بشید.. اگرم شمارو وارد مشکلاشون میکنند، شما بلد باشید حرف بزنید یا کاری کنید که واردتون نکنند شما خیلی کارا هست که نکردید.. خیلی قشنگیا هست تجربه نکردید..

من یک پسرم ۱۵ سالمه میدونین چرا بهتون اینقدر سخته. چون دخترین کلا دخترا تحملشون خیلی از پسرا کمتر الان ممکنه یه دختر بیاد زیر کامنت من فحش بده بگه داری مارو مسخره میکنی ولی من فقط حقیقت رو میگم هیچوقت بخاطر اینکه زندگیت رو نابود کردن ناراحت نشو جلوشون رو نگیر هرچی باشه خودشون به صلاح هم میرن اگه هم سخته فقط به این جمله فکر کن………من که یه روز بزرگ میشم بچگیم خراب میشه ولی هیچ وقت نمیزارم بچم یا کسی که واقعا دوسش دارم و ازم کوچیکتره مثل من زندگی بدی رو تجمل کنه……… همیشه موفق باشی

من یازده سالمه
۲ روز دیگه تولدمه دعوا سر اینکه مامانم ماشین لباسشویی رو یادش رفته بود بزنه
من غش کردم خیلی نگران نبودن هیچکدوم من خودم دخترم یه خواهر ۶ ساله دارم اون موقع دعوا خیلی گریه میکنه من بعد از دعوا افسرده میشم من میترسم طلاق بگیرن این برام خیلی سخته میترسم که طلاق بگیرن مامانم میگه من ۲ تا تونو نمیتونم نگه دارم ابجیتو نگه میدارم ولی من دوس ندارم گیر پدری که …..هس بیوفتم
تروخدا بگید چیکار کنم افسردم بعد از دعوا مامان بابام با من حرف نمیزدن

من مامانم و بابام سر خانواده همش دعوا میکنن و من بد بخت باید یکی رو انتخاب کنم. میخوان طلاق بگیرن ومن خودم نمیتونم با این قضیه کنار بیام

آره واقاً منم همین طور مامان بابام همش سر چیزای الکی جنجال می کنن البته قبلا بابام زیاد چیزی نمی گفت ولی امروز خیلی عصبی شده بود و وقتی جلوی مامانم گریه می کنم پرخاش می کنه که گریه نکن

بچه ها ، آرمشتون رو حفظ کنید ، من بابام سر همه چی لجبازی میکنه.
اولاش که دعواشون میشد ، گریه میکردم ، ولی الان میخوام توی دعوای بعدیشون ، حرف دلمو بزنم و بعد زنگ بزنم خالم بیاد دنبالم ، چند روز پیش اون بمونم و باهاشون قهر کنم.

بچه ها خودتون رو خسته نکنید فقط سعی کنید اگر پسر هستید زودی مستقل باشید و اگر دختر زودی ازدواج کنید برید من الان سی سالمه مجردم مامان بابام از روز اول دوا کردن تا الان که ی پاشون لب گوره اونم سر چی الکی سر پول سر شستن دست قبل غذا خوردن سر پیش پا افتاده ترین چیزا
منظورم اینه وقتی دوتا مهره چفت هم نیستن تا آخر همدیگه رو میسابن تا از بین برن مامان بالاها هم همینن فقط از وسط اونا برید بیرون تا آسیب کمتری ببینید مثل من نباشید ک فکر میکردم درست میشه

من 12 سالمه بخاطر شغل دعوا دارند و دعوای خوانوادگی من خسته شدم اونوقت میگن چرا ریاضی یاد نمیگیری وقتی ادم روز هایی که دعوا میکنید یا در ذهنش مرور میشه یا به شروع مجدد بحث ها و دعوا ها فکر میکنه چجوری میتونه درس بخونه مامانم همش برای دعوا و اینا هی میگه که مارو جایی نمیبری تو سن …. نیاز به تفریح داره من اینو بهشون نگفتم ولی به مامانم میگم من حاضرم سالی یکبار تفریح داسته باشم اما ارامش خانوادگی داشته باشم مامانم به خالش زنگ میزنه هی میگه شانس نیوردیم از شوهرمون و هزار صحبت مامانمم نمیذاره بادوستام نمیذره برم بیرون میگه فضای جامعه بده و اینا
لعنت به هرکسی که این جامعه رو خراب کرده من امسال امتحان نهایی دارم سال سر نوشته 2 روز دیگه امتحانا شروع میشه ایا با این کارهای اونا من میتونم قبول شم

همین کاراشون باعث شده هروقت میرم مدرسه نخام برم خونه درسته هروز دعوا نیست ولی ادم کم کم فراری میشه خیلی کارها بعضی وقتا به سرم میزنه

دقیقا بابای منم همین طوریه همش شروع کننده ی دعوایه سر هیچی سر پول سر چرت و پرت واسه همینه که همش میگم من ازدواج نمیکنم چون همه ی مردا لنگه ی همن از همشون بدم میاد همیشه مامانم باید کنار بیاد

خدایی 14 سالمه دخترم هرروز میترسم پدر مادرمو بکشه میترسم برم حموم کلا خیلی میترسم

پدرم نمیتواند مخارج خوانده رو تامین کنه و مادر داره از ارث مایه میزاره و هرروز مادر سر این ها فحاشی میکنه حتی یکبار برای اینکه جلشونو بگیرم انقدر داد و بیداد کردم داشتم میمیردم ولی اینا این چیزا رو نمیبینن فقط به فکر پول و خودشونن نمیدونم چیکار کنم انقدر صداشون زیاده اهنگم و هر درد و مرض دیگه ای هم جواب نمیده خیلی خیلی میترسم حتی چند بار نزدیک بود مامانم رو بکشه من جلوشو گرفتم خیلی سخته

وقتی‌با‌صدای خیلی بلند سر یه چیز الکی هرروز دعوا میکنن‌که‌نمیتونم‌یه جا وایسم..با اینکه ۱۱ سالمه ولی شاید بگم هرروز برای این مسئله گریه میکنم..